۱۳۸۹ مهر ۱۶, جمعه

تحریم رژیم؛ مشکل بانکهای ترکیه برای گشایش اعتبار

ایسنا: مديركل روابط بين‌المللي تجارت خارجي دفتر نخست وزير تركيه با بيان اينكه در تجارت با ايران مشكلاتی وجود دارد، خاطرنشان كرد: به عنوان مثال به واسطه تحريم‌هاي اعمال شده، برخي بانك‌ها علاقه‌اي براي گشايش اعتبار براي شركت‌هاي ايراني ندارند.
يوسف ترك اغلو ادامه داد: اخيرا مقامات تركيه از جمله نخست وزير جلساتي را با برخي مقامات بانك‌هاي ترك برگزار كردند و سعي مي‌كنيم راه حلي را براي اين مشكل پيدا كنيم؛ بااين حال اين مساله نيازمند گذشت زمان است.

۱۳۸۹ مهر ۱۵, پنجشنبه

پنجمین سال بازداشت آیت الله بروجردی

خبرگزاری هرانا - در 15 مهرماه 1385 نیروهای حکومتی منطقه محل سکونت  آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی را محاصره کردند و به مردمی  که برای جلوگیری از بازداشت ایشان تجمع کرده بودند حمله نمودند. این درگیریها تا سحرگاه 16 مهرماه ادامه داشت و با یورش به منزل این روحانی مردمی و بازداشت آقای بروجردی و صدها تن از هوادارانش خاتمه یافت.
در این  حادثه مهاجمین از ماشینهای بزرگ تخریبگرو آبپاش، اسلحه کمری، گازهای اشک آور و انواع سلاحهای سرد استفاده کردند که باعث مجروح و مصدوم شدن بسیاری از تجمع کنندگان گردید. در بین آنها کودکان و افراد سالخورده نیز حضور داشتند. از جمله آسیب دیدگان خانم فاطمه نخی، مادر آقای بروجردی بود که مدتی پس از آزادی از زندان، در بیمارستانی در تهران درگذشت.
این دگراندیش زندانی در حالی وارد پنجمین سال از بازداشت ناعادلانه خود می شود که از شرایط درمانی لازم محروم است و انواع بیماریهای جدی و مزمن جانش را به شدت تهدید می کند.

انفجار مخزن نفت در شازند؛ چند کشته و مجروح

آتش سوزي ناشي از انفجار مخزن در شركت پخش فرآورده هاي نفتي شازند يك كشته و چهار مجروح برجاي گذاشت. شاهدان عيني گفتند: در ساعت 11 صبح روز سه شنبه، كارگران در حال تنظيف لوله هاي بازيافت مواد با استفاده از فنر آهني بودند كه جرقه ناگهاني با توجه به انباشته بودن گاز در لوله ها، باعث انفجار و آتش سوزي شد.
به گفته آنان، در اثر اين حادثه «سيد احمد خودسوز حرآبادي» از كاركنان پيمانكاري اين شركت در دم جان باخت و چهار نفر ديگر بين 20 تا 50 درصد دچار آتش سوزي شدند.
«فاطمه اكبري» مدير روابط عمومي شركت پخش فرآورده هاي نفتي استان مركزي با تاييد اين خبر گفت: علت اين حادثه در دست بررسي است.

هشت تن در زندان کرمان به دار آویخته شدند

صبح روز چهارشنبه 14 مهرماه 1389، هشت تن در زندان کرمان به دار آويخته شدند. بر اساس گزارش خبرگزاری حکومتی  ايسنا، اتهام"صياد – ن"، "جلال – ش "، "داريوش- الف"، "روح الله – ر "، " فرهاد- ک "، "احمد- خ"، "محمد-گ"و "محمد -ر" که با آراء محاکم بیدادگاه انقلاب اسلامي کرمان به اعدام محکوم شدند، قاچاق مواد مخدر عنوان شده است.

روابط عمومي دادگستري استان کرمان اعلام كرد: پس از تاييد احکام این افراد  در دادستاني کل رژیم و مخالفت با درخواست عفو آنان در کميسيون عفو استان، حکم اعدام در زندان مرکزي کرمان به مرحله اجرا درآمده است.

تنها 2 تن از میان 12 مرجع حکومتی از دولت حمایت می کنند

سایت العربیه: عطاء الله مهاجرانی وزیرسابق فرهنگ وارشاد اسلامی در گفتگو با تلویزیون العربیه تاکید کرد اغلب مراجع تقلید در قم از جنبش سبز حمایت می کنند وتنها دو نفر از آنها از مواضع دولت دفاع می کنند.
مهاجرانی درباره علت مهاجرت خود به بریتانیا گفت :" هنگامی که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بودم از جانب آیت الله خامنه ای بامشکل مواجه شدم."
او تاکید کرد این مشکلات آنقدرگسترده شد که محمد خاتمی رئیس جمهورسابق به او گفت :" دفاع از تو بسیارمشکل شده است."
مهاجرانی افزود :" در آن دوران همواره بر آزادی مطبوعات ، سینما ، موسیقی وهمه بخش های فرهنگ تاکید می کردم اما این روش با دیدگاه رهبرجمهوری اسلامی سازگار نبود."

دستگیری ۶۰ نفر در مراسم جشن تولد در تهران

جام جم آنلاین: رئیس پایگاه یکم پلیس امنیت تهران بزرگ از متلاشی شدن یک پارتی شبانه در اوشان در حومه شمال تهران و دستگیری ۶۰ نفر در این رابطه خبر داد.

سرگرد راستی، رئیس پایگاه یکم پلیس اطلاعات و امنیت تهران بزرگ در این باره گفت: در پی دریافت گزارش هایی مبنی بر حضور بیش از ۶۰ دختر و پسر جوان در مجلس جشن تولد، ماموران این یگان وارد عمل شدند.

وی ادامه داد: در این راستا با هماهنگی دادسرای ناحیه ۲۱ تهران ماموران به محل موردنظر در بلوار اوشان مراجعه کرده و ۵۷ متهم را که شامل ۲۹ خانم و ۲۸ آقا با میانگین سنی ۲۰ تا ۲۶ سال که در حال رقص و پایکوبی بودند، دستگیر کردند.

سرگرد راستی افزود: در بازرسی از محل مذکور چند بطری مشروبات الکلی، دو دستگاه دوربین عکاسی، دو دستگاه دوربین فیلمبرداری و … کشف و ضبط شد.

رئیس پایگاه یکم پلیس امنیت تهران بزرگ بیان کرد: در این خصوص متهمان ضمن تشکیل پرونده برای سیر مراحل قانونی به مراجع قضایی تحویل داده شدند و ۲ نفر از عوامل اصلی آنان بنا بر دستور قاضی پرونده تحویل زندان اوین شدند.

۱۳۸۹ مهر ۱۴, چهارشنبه

شرح شکنجه های یک زندانی سیاسی کرد


جمال رحمانی، فعال کرد با نگارش نامه ای به شرح شکنجه های روانی و جسمی خود در دوران بازجوئی پرداخته است وی در بخشی از این یادداشت می گوید بازجویان برای کسب اعتراف از من، تهدید کردند برادرم را اعدام می کنند.

متن این نامه که در اختیار هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است:

 جمال رحمانی ( جمال الدین ) 29 ساله ، متولد کردستان هستم. در سال 1385 فعالیت خود را با عضویت در یک سازمان منطقه ای مدافع حقوق بشر آغاز کردم و در سال 86 با "مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران" آشنا شدم و فعالیت هایم را در این چهارچوب ادامه دادم. تا روز دستگیری به عنوان گزارشگر حقوق بشر با این مجموعه همکاری داشتم. در تاریخ 25 / 3 / 87 با یورش نیروی های لباس شخصی به منزل دانشجویی ام در شهرضای اصفهان، بدون ارائه حکم بازداشت به همراه هم اتاقی خود (رشید عبداللهی) دستگیر شدم.

پس از دستگیری و انتقالم به اداره اطلاعات شهرضا من را به مدت 24 ساعت به یک صندلی دستبند زدند وسپس به بازداشتگاه اطلاعات اصفهان ( بند الف - ط زندان اصفهان) منتقل کردند. زندان دستگرد اصفهان سه طبقه بود که در طبقه اول آن زندانیان عادی و در طبقه دوم آن زندانیان سیاسی و در طبقه سوم آن زندانیان القاعده نگهداری می شدند.
روزهای اول بازداشت با خشونت رفتار می کردند، من را تروریست و ضد انقلاب می خواندند.
نیمه شب یکی از روزها ، بعد از مراجعه نگهبان به سلول و وادار کردن من به بستن چشم بند ، مرا به زیرمینی در همان زندان انتقال دادند. بازجویی ها از همان ابتدا توام با ضرب و شتم بود.

پس از چند روز به همراه همبندی ام به سنندج منتقل شدیم. اولین سلولی که وارد شدم ، یک سلول تقریبا 7 متری و بدون سرویس بهداشتی بود. هر بار برای رفع حاجات مجبور بودم که در بزنم. بعضی وقت ها ساعت ها منتظرمیشدم تا نگهبان بیاید و در را باز کند و اجازه بدهد به دستشویی بروم. شب ها که دستشویی رفتن ممنوع بود و روزهای تعطیل هم که به ندرت نگهبان سر میزد .

وضعیت خوراک به شدت نامناسب بود، گاهی حتی مجبور بودم گرسنه بخوابم . داخل سلول همیشه روشن بود، حتی شب ها هم لامپ را هم خاموش نمی کردند. صبح ها نگهبان با سر و صدای زیاد زندانیان را مجبور می کرد که بیدار شوند. از همان روز اول بازجویی های مستمر روزانه شروع شد. آنها تاکید داشتند که در صورت قبول نکردن اتهامات برادرم ( کریم رحمانی فعال دانشجویی) را که در زندان دیزل آباد کرمانشاه بود، اعدامم خواهند کرد .
در روزهای بعد هم گفتند که دختر مورد علاقه ام را دستگیر نموده اند و در صورت عدم همکاری با آنها وی را اذیت خواهند کرد . ابتدا حرفشان را باور نکردم تا مشخصات دقیق آن دختر را گفتند . از این مسائل خانواده گی و تهدید به آزار و اذیت آنها به شدت رنج می بردم .