برای دردهای مردم مظلومم ، بغض گلویم را میفشارد ، ترانه های سربی ، آواز بی کسی ، رنج بی پناهی ، و گشنگی مردم!
۱۳۸۹ بهمن ۱۲, سهشنبه
بیست وهشتم صفر، رحلت پیامبرعظیمالشأن اسلام و شهادت دومین پیشوای تشیع انقلابی، حضرت امام حسن مجتبی (ع)
بیست وهشتم صفر، سالروز رحلت پیامبر رحمت و رهایی، فروغ جاویدان عالم بشریت و سرچشمه عشق و معرفت، حبیب خدا، محمد مصطفی صلیالله علیه وآله و سالروز شهادت جگرگوشه او، دومین پیشوای شیعیان، مقتدای تاریخی مجاهدان، امام حسن مجتبی علیهالسلام را گرامي ميداريم.
بیست و هشتم صفر، رحلت پیامبرعظیمالشأن اسلام
بیست وهشتم صفر، سالروز پرکشیدن رهاترین و عاشقترین روح زمین و تاریخ، یعنی آن که پروردگار منان، او را بهعنوان خاتم و پایانبرنده رسالت انبیای خود برگزید و کاملترین پیامهای خود را برای نجات و رهایی بشر به او سپرد، میباشد. پیامبری که عشق خدا نام گرفت. پیامبری که گذشته از مقام و جایگاه بسا بلندش در مکاتب الهی، و در میان پیامبران، و گذشته از فرمانروایی بیمثالش بر قلبهای مومنان، در میان جوامع و مکاتب دیگر و حتی از نظر آنان که به ادیان الهی نیز معتقد نیستند، بهعنوان تاثیرگذارترین شخصیت تاریخ بشری شناخته شده است.
اوایل سال یازدهم هجری بود و دوسالی میشد که مکه، بهدست پیامبر فتح شده بود. خبررأفتهای باورنکردنی حضرت محمد در رابطه با دشمنان دیرینهاش در مکه، چون موجی عظیم، سراسر منطقه را درنوردیده بود.
اوایل سال یازدهم هجری بود و دوسالی میشد که مکه، بهدست پیامبر فتح شده بود. خبررأفتهای باورنکردنی حضرت محمد در رابطه با دشمنان دیرینهاش در مکه، چون موجی عظیم، سراسر منطقه را درنوردیده بود.
هنگامی که پیامبر بر اثر بیماری به بستر افتاد، عموم پیروان رزمآورش، شامل نامورترین صحابه محمد (ص) بهفرمان وی در بیرون مدینه اردو زده بودند تا برای جنگ با رومیان در مناطق شمالی شام، روانه جهاد شوند. اما با شدت گرفتن بیماری راهبر و سرورشان، گویی طاقت ترک مدینه را نداشته و منتظر مانده بودند تا بشارتهای بهبود پیامبر را بشوند، لیکن در همین اثنا محمد (ص) به دیار رفیق اعلی پرکشید و پیروانش راه مدینه را در پیش گرفتند تا با آخرین فرستاده خدا وداع و تجدید عهد نمایند.
دربارهٌ آخرین روزهای حیات پیامبر بزرگ خدا نوشتهاند که:
«چون پیامبر صلیالله علیه و آله به بستر بیماری افتاد اصحاب بر گرد او جمع شدند. پس به بلال فرمود مردم را فرا بخوان تا در مسجد جمع شوند و چون جمع شدند، فرمود:
«ای گروه اصحاب! من چگونه پیامبری برای شما بودم؟ آیا درمیان شما، به نفس خود جهاد نکردم؟.. آیا از نادانان قوم، متحمل تعبها و شدتها نشدم؟ آیا برای ایثار امت بر خود، از گرسنگی، سنگ بر شکم نبستم؟ صحابه گفتند بلی یا رسولالله. بهتحقیق که صبرکننده بودی. پیامبر گفت: حقتعالی حکم کرده و سوگند یاد نموده که از ظلم ستمکاری نگذرد. پس سوگند میدهم شما را بهخدا که هرکه او را مظلمهیی بوده باشد نزد محمد برخیزد و قصاص کند. مردی بهنام سوادة بن قیس گفت: یا رسولالله درهنگامی که از طایف میآمدی من به استقبال تو آمدم. تو بر ناقه خود سوار بودی و عصای خود را در دست داشتی. چون عصا را بلند کردی که بر شتر خود بزنی بر شکم من آمد. ندانستم که بهعمد کردی یا به خطا. پیامبر فرمود: «پناه بر خدا اگر بهعمد کرده باشم. ای بلال برو بهخانه فاطمه همان عصا را بیاور». چون بلال از مسجد بیرون آمد دربازارهای مدینه ندا میکرد که «ای گروه مردم، کیست که قصاص فرماید نفس خویش را پیش از روز قیامت؟ اینک محمد صلیالله علیه و آله، خود را در معرض قصاص درآورده است پیش از روز جزا». پس بلال عصا را گرفت و بهخدمت پیامبر شتافت. پیامبر فرمود کجا رفت آن مرد پیر. او گفت من حاضرم یا رسولالله. پیامبر فرمود: بیا و مرا قصاص کن تا راضی شوی از من. چون حضرت پیراهن خود را گشود گفت پدر و مادرم فدای تو باد یا رسولالله! پیامبر گفت ای سواده! آیا عفو مینمایی مرا؟ گفت عفو مینمایم یا رسولالله. پیامبر فرمود خداوندا! تو عفو کن سواده بن قیس را چنان که او عفو کرد پیغمبر تو را».
نوشتههای تاریخنگاران در مورد آخرین روزها و آخرین ساعتهای زندگی پیامبر، از حزن و اندوه بینهایت مردم و نزدیکان و اصحاب پیامبر، و از عشق شدید آنان به پیامبر خبر میدهد. پیامبر نیز که بیش از مردم بر هدایت و راهیافتگی آنان مشتاق و مصر بود، هرگاه اندک بهبودی درحال خویش احساس میکرد، از بستر بیماری برمیخاست و به میان مردم میشتافت تا با آنان سخن بگوید. نوشتهاند که:
آنگاه که درد جانکاه پیامبر، رنجوریاش را افزون ساخت، از هوش رفت. فاطمه علیهاسلام که همواره در کنار بالین او بود، با چشمانی مالامال از اشک و حسرت وهراس بر سیمای خاموش پیامبر چشم دوخته و شعری را که عمویش ابوطالب در توصیف حضرت محمد سروده بود چنین میخواند:
و اَبیض یستسقی الغَمام بوجهه ثمال الیَتاما، عصمه للاَرامل (چهره روشنی که مردم به برکت روی او طلب باران میکنند و فریادرس یتیمان و پناه بیوهزنان است)
پیامبر چشمانش را میگشاید و میگوید دخترم! این سخن عمویت ابوطالب است. بجای آن قرآن بخوان. و او، این آیه قرآن را میخواند:
«ومامحمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل، افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم؟ و من ینقلب علی عقبیه فلن یضرالله شیئا» (آلعمران آیه 144).
محمد نبود، مگر پیامآوری، که پیش از او پیامآورانی بودند. آیا اگر او درگذشت و یا کشته شد به گذشتههای خویش برمیگردید؟»
فاطمه بر بستر پیامبر، بسیار میگریست. پیغمر به فاطمه اشارهيی نمود. فاطمه سرش را بر چهره پدر خم کرد وپیامبر چیزی به او گفت. فاطمه سر برداشت و به درد نالید.پیامبر بیتابی فاطمه را تاب نیاورد، باز به او اشاره کرد، فاطمه سر را بر روی چهره پدر خم کرد. پیامبر باز چیزی گفت. این بار فاطمه شادان سر برداشت.نخستین بار پیامبر به او گفته بود: من براین بیماری میمیرم». و در دومین بار گفته بود: «و تو نخستین کسی هستی از خاندان ما که به من خواهی پیوست».
محمد، که درود خدا بر او باد، در تاریکترین شبهای تاریخ در ظلمت بیپایانی که همه امیدها را به یأس و همه راهها را به بنبست کشانده بود سرود رهایی و رستگاری انسان را عاشقانه خواند و آنگاه شتابان و بیقرار برخاست تا نوید پیروزی و رهایی را در گوش محرومان و ستمکشان تاریخ سردهد، برخاست تا نابودی دنیای کهن و ارزشهای ارتجاعی و استثماری را فریاد کند و تولد دنیایی نوین را بشارت دهد. برخاست تا آتش انقلابی کبیر و خاموشناشدنی را در بستر تاریخ برافروزد و تمام مناسبات فاسد و استثمارگرانه طبقاتی را ریشهکن کند، و بدینسان در راستای نفی استثمار، آرمان تاریخی بشریت، جامعه بیطبقه توحیدی را محقق سازد.
هم براین منوال بود که مسعود رجوی درسخنرانی خود در میتینگ معروف امجدیه تهران درسال ۱۳۵۹ میخروشید که:
«ستارگان ما برآنند تا در فلک اجتماعی و سیاسی این میهن، طرحی نو دراندازند، طرحی عاری از طبقات، عاری از بهرهکشی، عاری از جهل و نادانی و اختناق و زنجیر، و به راستی مگر بعثت انبیاء جز بهخاطر این چیزها بود؟ اگر کسی قبول ندارد گوش کند، از قول پدر طالقانی مستقیماً میخوانم: «همان پیامبری که آمد تا مردم را به معروف وادارد و از منکر بازدارد، همان پیامبری که آمد همه آنچه را ادیان گذشته تحریم کرده بودند، از طیبات به مردم حلال کند، قیدها را بردارد، و آنچه خبیث است، حرام کند، و یضع عنهم اصرهم، بارهای سنگینی که به دوش بشر بوده را بردارد. و غلهایی که فکر و اندیشه مردم را و زندگی و حیات مردم را بسته بود، بگشاید. این هدف پیامبر بود، یعنی آزاد کردن مردم، آزاد کردن از تحمیلات طبقاتی، آزاد کردن از اندیشههای شرکی که تحمیل شده بود. آزاد کردن از احکام و قوانینی که به سود یک طبقه بر دیگران تحمیل شده بود، این رسالت پیامبر شما بود. ما هم باید دنبال همین رسالت باشیم، این شهدا هم دنبال همین رسالت بودند، در مقابل فرهنگ تحمیلی، اقتصاد تحمیلی، قوانین تحمیلی. در برابر محدودیتهای پلیسی، که گاهی به اسم دین، بر مردم تحمیل میشد، که از همه خطرناکتر بود، یعنی آنچه را که احبار و رهبان و همکاری آنها با طبقات ممتازه بر مردم تحمیل کرده بودند و به نام دین. این خطرناکترین تحمیلات است، یعنی آنچه که از خدا نیست، از جانب حق نیست، آنها به اسم خدا به دست و پای مردم ببندند و مردم را از حرکت حیاتی باز دارند. این غلهایی است که پیامبر مبعوث شد، تا بشر دچار این غلها را نجات بدهد. و ما هم بایستی دنبال همین پیامبر باشیم، تا دیگران را نجات بدهیم، دعوت اسلام، دعوت به رحمت و آزادی است».
دینفروشانی که دین و آیین رهاییبخش اسلام را تحریف کرده و آن را وسیله دجالگریهای خود و وسیله توجیه استبداد زیر پرده دین و ستم و سرکوب و استثمار قرار دادهاند، خصم آشتیناپذیر اسلام پیامبر و تعالیم رهاییبخش او هستند. اندیشه و عمل و رفتارشان در همه پهنهها سراسر متضاد با پیامبر و دین اوست. از جمله در مورد مسأله زن که دجالگران دینفروش، اندیشهها و عملکردهای ضدانسانی، تبعیضآمیز و بهغایت استثماری خود علیه زنان را بهنام اسلام قلمداد میکنند و رودرروی تعالیم پیامبر و رفتار او با زنان است، دیدگاه و تعالیم رهاییبخش پیامبر در مورد زنان و آنهم در جامعه و در دورهیی از تاریخ که دختران را زندهبهگور میکردند، و درشرایطی که فلاسفه یونان باستان، زن را موجودی میان انسان و حیوان محسوب میکردند، در آن جامعه بدوی، بسیار بامعناست که اولین گرونده به دین محمد، یک زن است ـ خدیجه همسر والاقدر پیامبر ـ و اولین فدیه و شهید دین او نیز یک زن است ـ سمیه.
محمد (ص) از همان اوان بعثتش نه تنها زندهبهگور کردن دختران ونیز هرگونه تجارتپیشگی يا سوءاستفاده از زنان را قاطعانه تحریم کرد، بلکه بر خلاف رسم رایج زمانه، در امور سیاسی با زنان مشورت میکرد و پیمان میبست. در مهمترین و جدیترین امور، نظیر مبارزه ونبرد، زنان را شرکت میداد بهطوریکه برای نمونه، در جنگ خیبر 20زن رزمنده در رکاب پیامبر بودند. در غزوه احد نیز که کار جنگ بالا گرفته و بسیاری از سپاهیان محمد صلیالله علیه و آله، یا به شهادت رسیده و یا مجروح شده بودند، در شمار کسانی که بیباکانه، دفاع از پیامبر را بهعهده گرفته بودند یک زن بزرگوار بهنام نسیبه بنت کعب نیز به چشم میخورد. به گواهی تاریخ، شمار زنانی که با پیامبر بیعت کرده بودند و نامشان به ثبت رسیده به حدود 650تن میرسید آن هم در زمانی که شاید رقم کل یاران محمد به ۵۰۰۰تن نمیرسید. آری؛ نخستین بار که در تاریخ جهان، حقوق زنان به رسمیت شناخته شد و در همه پهنههای سیاسی، اقتصادی، قضایی و خانوادگی تعریف گردید، از سوی پیامبر و آئین رهاییبخش او بود و این خود، انقلابی بس بزرگ در آن دنیای جهل و بردگی بود. محمد صلیالله علیه و آله پیام رحمت و و رهایی و آزادی و مسئولیتپذیری انسان از قیود و زنجیرهای اسارتبار را بهکاملترین صورت بر بشریت عرضه کرد و پیشوایان دین و آیین او که پس ازاو، هریک، شاخصها و الگوهایی تمام از ارزشهای آیین رهاییبخش اسلام بودند، معرفی آیین پاک او را برعهده گرفتند. ازآنپس، این آیین رهاییبخش، بهمثابه فروغی جاویدان و آیینهيی فروزان از والاترین ارزشها، فراراه بشریت قرار گرفت. و درطول تاریخ، هرگاه که دجال و دینفروشی پرفریب، کوشید تا چندی با سوءاستفاده از آیین توحید، بساط ظلم و ستم بگستراند، درخشش تابلوی شکوهمند سیمای پیامبر و الگوها و پیشوایان دینش، در سینههای حنیفان و پاکان و مجاهدانی از نسلهای گوناگون، نور و شور مقاومت افکند تا برخیزند و پرده از چهره دجالان و دینفروشان، که بدترین دشمنان خدا و دین خدا بودند برکنند وسیمای آیین رهاییبخش اسلام انقلابی را از لوث وجود شقاوتپیشگان، پاک نگهدارند. بدینسان چنان که پروردگار جهان نیز وحی کرد، قرآن و ارزشهای اسلام و پیام محمد صلیالله علیه وآله درتاریخ، جاودانه ماند و روزبهروز بشریت را به سوی رهایی و یگانگی فرامیخواند تا روزی که رهایی تمامی انسانها از ستم و استثمار و دجالیت فراهم گردد.
نوشتههای تاریخنگاران در مورد آخرین روزها و آخرین ساعتهای زندگی پیامبر، از حزن و اندوه بینهایت مردم و نزدیکان و اصحاب پیامبر، و از عشق شدید آنان به پیامبر خبر میدهد. پیامبر نیز که بیش از مردم بر هدایت و راهیافتگی آنان مشتاق و مصر بود، هرگاه اندک بهبودی درحال خویش احساس میکرد، از بستر بیماری برمیخاست و به میان مردم میشتافت تا با آنان سخن بگوید. نوشتهاند که:
آنگاه که درد جانکاه پیامبر، رنجوریاش را افزون ساخت، از هوش رفت. فاطمه علیهاسلام که همواره در کنار بالین او بود، با چشمانی مالامال از اشک و حسرت وهراس بر سیمای خاموش پیامبر چشم دوخته و شعری را که عمویش ابوطالب در توصیف حضرت محمد سروده بود چنین میخواند:
و اَبیض یستسقی الغَمام بوجهه ثمال الیَتاما، عصمه للاَرامل (چهره روشنی که مردم به برکت روی او طلب باران میکنند و فریادرس یتیمان و پناه بیوهزنان است)
پیامبر چشمانش را میگشاید و میگوید دخترم! این سخن عمویت ابوطالب است. بجای آن قرآن بخوان. و او، این آیه قرآن را میخواند:
«ومامحمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل، افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم؟ و من ینقلب علی عقبیه فلن یضرالله شیئا» (آلعمران آیه 144).
محمد نبود، مگر پیامآوری، که پیش از او پیامآورانی بودند. آیا اگر او درگذشت و یا کشته شد به گذشتههای خویش برمیگردید؟»
فاطمه بر بستر پیامبر، بسیار میگریست. پیغمر به فاطمه اشارهيی نمود. فاطمه سرش را بر چهره پدر خم کرد وپیامبر چیزی به او گفت. فاطمه سر برداشت و به درد نالید.پیامبر بیتابی فاطمه را تاب نیاورد، باز به او اشاره کرد، فاطمه سر را بر روی چهره پدر خم کرد. پیامبر باز چیزی گفت. این بار فاطمه شادان سر برداشت.نخستین بار پیامبر به او گفته بود: من براین بیماری میمیرم». و در دومین بار گفته بود: «و تو نخستین کسی هستی از خاندان ما که به من خواهی پیوست».
محمد، که درود خدا بر او باد، در تاریکترین شبهای تاریخ در ظلمت بیپایانی که همه امیدها را به یأس و همه راهها را به بنبست کشانده بود سرود رهایی و رستگاری انسان را عاشقانه خواند و آنگاه شتابان و بیقرار برخاست تا نوید پیروزی و رهایی را در گوش محرومان و ستمکشان تاریخ سردهد، برخاست تا نابودی دنیای کهن و ارزشهای ارتجاعی و استثماری را فریاد کند و تولد دنیایی نوین را بشارت دهد. برخاست تا آتش انقلابی کبیر و خاموشناشدنی را در بستر تاریخ برافروزد و تمام مناسبات فاسد و استثمارگرانه طبقاتی را ریشهکن کند، و بدینسان در راستای نفی استثمار، آرمان تاریخی بشریت، جامعه بیطبقه توحیدی را محقق سازد.
هم براین منوال بود که مسعود رجوی درسخنرانی خود در میتینگ معروف امجدیه تهران درسال ۱۳۵۹ میخروشید که:
«ستارگان ما برآنند تا در فلک اجتماعی و سیاسی این میهن، طرحی نو دراندازند، طرحی عاری از طبقات، عاری از بهرهکشی، عاری از جهل و نادانی و اختناق و زنجیر، و به راستی مگر بعثت انبیاء جز بهخاطر این چیزها بود؟ اگر کسی قبول ندارد گوش کند، از قول پدر طالقانی مستقیماً میخوانم: «همان پیامبری که آمد تا مردم را به معروف وادارد و از منکر بازدارد، همان پیامبری که آمد همه آنچه را ادیان گذشته تحریم کرده بودند، از طیبات به مردم حلال کند، قیدها را بردارد، و آنچه خبیث است، حرام کند، و یضع عنهم اصرهم، بارهای سنگینی که به دوش بشر بوده را بردارد. و غلهایی که فکر و اندیشه مردم را و زندگی و حیات مردم را بسته بود، بگشاید. این هدف پیامبر بود، یعنی آزاد کردن مردم، آزاد کردن از تحمیلات طبقاتی، آزاد کردن از اندیشههای شرکی که تحمیل شده بود. آزاد کردن از احکام و قوانینی که به سود یک طبقه بر دیگران تحمیل شده بود، این رسالت پیامبر شما بود. ما هم باید دنبال همین رسالت باشیم، این شهدا هم دنبال همین رسالت بودند، در مقابل فرهنگ تحمیلی، اقتصاد تحمیلی، قوانین تحمیلی. در برابر محدودیتهای پلیسی، که گاهی به اسم دین، بر مردم تحمیل میشد، که از همه خطرناکتر بود، یعنی آنچه را که احبار و رهبان و همکاری آنها با طبقات ممتازه بر مردم تحمیل کرده بودند و به نام دین. این خطرناکترین تحمیلات است، یعنی آنچه که از خدا نیست، از جانب حق نیست، آنها به اسم خدا به دست و پای مردم ببندند و مردم را از حرکت حیاتی باز دارند. این غلهایی است که پیامبر مبعوث شد، تا بشر دچار این غلها را نجات بدهد. و ما هم بایستی دنبال همین پیامبر باشیم، تا دیگران را نجات بدهیم، دعوت اسلام، دعوت به رحمت و آزادی است».
دینفروشانی که دین و آیین رهاییبخش اسلام را تحریف کرده و آن را وسیله دجالگریهای خود و وسیله توجیه استبداد زیر پرده دین و ستم و سرکوب و استثمار قرار دادهاند، خصم آشتیناپذیر اسلام پیامبر و تعالیم رهاییبخش او هستند. اندیشه و عمل و رفتارشان در همه پهنهها سراسر متضاد با پیامبر و دین اوست. از جمله در مورد مسأله زن که دجالگران دینفروش، اندیشهها و عملکردهای ضدانسانی، تبعیضآمیز و بهغایت استثماری خود علیه زنان را بهنام اسلام قلمداد میکنند و رودرروی تعالیم پیامبر و رفتار او با زنان است، دیدگاه و تعالیم رهاییبخش پیامبر در مورد زنان و آنهم در جامعه و در دورهیی از تاریخ که دختران را زندهبهگور میکردند، و درشرایطی که فلاسفه یونان باستان، زن را موجودی میان انسان و حیوان محسوب میکردند، در آن جامعه بدوی، بسیار بامعناست که اولین گرونده به دین محمد، یک زن است ـ خدیجه همسر والاقدر پیامبر ـ و اولین فدیه و شهید دین او نیز یک زن است ـ سمیه.
محمد (ص) از همان اوان بعثتش نه تنها زندهبهگور کردن دختران ونیز هرگونه تجارتپیشگی يا سوءاستفاده از زنان را قاطعانه تحریم کرد، بلکه بر خلاف رسم رایج زمانه، در امور سیاسی با زنان مشورت میکرد و پیمان میبست. در مهمترین و جدیترین امور، نظیر مبارزه ونبرد، زنان را شرکت میداد بهطوریکه برای نمونه، در جنگ خیبر 20زن رزمنده در رکاب پیامبر بودند. در غزوه احد نیز که کار جنگ بالا گرفته و بسیاری از سپاهیان محمد صلیالله علیه و آله، یا به شهادت رسیده و یا مجروح شده بودند، در شمار کسانی که بیباکانه، دفاع از پیامبر را بهعهده گرفته بودند یک زن بزرگوار بهنام نسیبه بنت کعب نیز به چشم میخورد. به گواهی تاریخ، شمار زنانی که با پیامبر بیعت کرده بودند و نامشان به ثبت رسیده به حدود 650تن میرسید آن هم در زمانی که شاید رقم کل یاران محمد به ۵۰۰۰تن نمیرسید. آری؛ نخستین بار که در تاریخ جهان، حقوق زنان به رسمیت شناخته شد و در همه پهنههای سیاسی، اقتصادی، قضایی و خانوادگی تعریف گردید، از سوی پیامبر و آئین رهاییبخش او بود و این خود، انقلابی بس بزرگ در آن دنیای جهل و بردگی بود. محمد صلیالله علیه و آله پیام رحمت و و رهایی و آزادی و مسئولیتپذیری انسان از قیود و زنجیرهای اسارتبار را بهکاملترین صورت بر بشریت عرضه کرد و پیشوایان دین و آیین او که پس ازاو، هریک، شاخصها و الگوهایی تمام از ارزشهای آیین رهاییبخش اسلام بودند، معرفی آیین پاک او را برعهده گرفتند. ازآنپس، این آیین رهاییبخش، بهمثابه فروغی جاویدان و آیینهيی فروزان از والاترین ارزشها، فراراه بشریت قرار گرفت. و درطول تاریخ، هرگاه که دجال و دینفروشی پرفریب، کوشید تا چندی با سوءاستفاده از آیین توحید، بساط ظلم و ستم بگستراند، درخشش تابلوی شکوهمند سیمای پیامبر و الگوها و پیشوایان دینش، در سینههای حنیفان و پاکان و مجاهدانی از نسلهای گوناگون، نور و شور مقاومت افکند تا برخیزند و پرده از چهره دجالان و دینفروشان، که بدترین دشمنان خدا و دین خدا بودند برکنند وسیمای آیین رهاییبخش اسلام انقلابی را از لوث وجود شقاوتپیشگان، پاک نگهدارند. بدینسان چنان که پروردگار جهان نیز وحی کرد، قرآن و ارزشهای اسلام و پیام محمد صلیالله علیه وآله درتاریخ، جاودانه ماند و روزبهروز بشریت را به سوی رهایی و یگانگی فرامیخواند تا روزی که رهایی تمامی انسانها از ستم و استثمار و دجالیت فراهم گردد.
28صفر، شهادت امامحسن مجتبی، بذرافشان عاشورای حسینی
امام حسن مجتبی در 15رمضان سال سوم هجری متولد شد. امام حسن فرزند بزرگ حضرت علی وفاطمه بود و در دامان آنها پرورش یافت. اوتا 7سالگی از سرپرستی و آموزش مستقیم پیامبر برخوردار بود و این تأثیر تعیینکنندهیی در شخصیت امامحسن داشت. پیامبر درباره امامحسن گفته بود که «حسن در خلق و خلق از همه کس به من شبیهتر است».
امام حسن پس از شهادت حضرت علی، در21رمضان سال 40هجری، یعنی زمانی که 37ساله بود به امامت و خلافت رسید. و این، درحالی بود که معاویه، مظهر اشرافیت منحط اموی که بر تمامی مناطق شام (سوریه امروزی) حکومت میکرد، از فرصت شهادت حضرت علی، بهره جسته و آماده بلعیدن تمامی جهان اسلام شد.به این ترتیب دوران خلافت کوتاه امامحسن که فقط 6ماه بهطول انجامید ونیز دوران 10ساله پس از آن تا هنگام شهادت حضرت، مصادف با مرحله بسیار حساسی از جنبش و مبارزه با دشمنی بود که به نام اسلام حکومت میکرد و تیشه به ریشه توحید و اسلام میزد.
بذرافشان عاشورا
دومین پیشوای اسلام انقلابی، افشاگر ارتجاع اموی و در رأس آنها معاویه بود. واقعیت این است که بزرگترین تحریف و تقلب در تاریخ صدر اسلام بهزندگی امامحسن مجتبی، برادر و راهبر امامحسین، مربوط میشود. پیشوای انقلابی بزرگی که روزگارش بسیار پرفتنه و پرمصیبت بود، زیرا در برابر معاویه میجنگید. هم او که بذرافشان و راهگشای عاشورا و زمینهساز حماسه جاودان آزادی بود و سیدالشهدا، حسینابنعلی (ع)، نیز در تمام سالهای امامت امامحسن تحت رهبری و هدایت او برای قیام جاودان عاشورا آماده میشد. با اینهمه، هنوز که هنوز است دوران امامحسن برای بسیاری از شیعیان، ناشناخته مانده و تصمیمگیریهای خطیر و تاریخی این رسواگر بزرگ دجالان، در پردهیی از اسرار و ابهام باقی مانده است.
دوستان ناآگاه تلاشهای زیادی کردند تا آنچه را که در تاریخ، مشهور به قرارداد صلح بین امامحسن و معاویه است، بهنوعی، توجیه مصلحتگرایانه کنند؛ بدون آنکه بتوانند شرایط و تعادلقوای عینی را همچنانکه بود توضیح بدهند تا همگان چندوچون اوضاع را در آن شرایط بفهمند و بهمضمون مواضع و عملکرد امامحسن و نتایج آن پیببرند.آخر اگر اوج هوشیاری انقلابی او که با صبر و متانتی شگفت، عجین است نبود و اگر او در آزمایشی خارقالعاده از حکومت و حاکمیت صرفنظر نمیکرد، در یک کلام، ارتجاع قهار اموی ریشه اسلام انقلابی را بیرون میآورد و دعاوی تاریخی آنرا هم لوث میکرد و نهضت حسینی نیز هیچ فرصتی برای شکوفایی و اثربخشی نمییافت.
بههمین خاطر بود که حسنبنعلی (ع) در طول تاریخ، هدف رگباری از ناجوانمردانهترین اتهامها و دروغها نهفقط ازجانب دشمنانش (که از آنها انتظاری جز این نبوده و نیست) بلکه حتی ازجانب دوستان ناآگاه، واقع شده است.
واقعیت این است که حضرتحسن با تمام توانش جنگ با معاویه را آزمود و بدون شک، انتخاب عاشورایی ـآنچنان که دو دهه بعد در قیام حسینی و در حماسه عاشورا رخ داد ـ برایش آسانتر بود. اما شرایط عینی، تعادل قوای واقعی و تیرهوتار بودن اوضاع و دجالگری معاویه که خیلی با یزید فرق داشت، نه جایی برای ادامه جنگـ باقی میگذاشت و نه جایی برای تسریع در قیام عاشورا. چرا که در فاز نزول جنبش انقلابی و هجوم سهمگین انحراف و ارتجاع، امامحسن باید آزمایش بسیار خطیر و بغرنجتری را از سر میگذراند که همانا صرفنظر کردن از حاکمیت برای حفظ مرام و مکتب و «حرکت از نو» و از صفر برای ماندگاری تاریخی اسلام انقلابی بود. این پیشوای انقلابی ازسویی بایستی با معاویه دست و پنجه نرم میکرد و ازسوی دیگر با انحرافاتی که در اذهان تودهها در اثر حکومت معاویه و دوران خلفا ایجاد شده بود مبارزه مینمود و آنها را اصلاح میکرد.
مهمترین فرازها وحوادث دوران امامحسن
معاویه با بسیج سنگین و اعزام جاسوس به همه جا ازسویی درصدد ترور کردن امام برآمد و میخواست وانمود کند که امام توسط یاران خودش ترور شده است تا بدبینیها را هرچه بیشتر کند. و از سوی دیگر با تهدید وتطمیع به خریدن و یا منزوی کردن سرداران سپاه امامحسن پرداخت. دراین میان، یاران سستعنصر و عافیتجو هم که بوی رفاه شنیده بودند متزلزل شده و به امام خیانت میکردند. و قشریون مرتجع هم با برداشتهای واژگونه، فریاد کافر شدن امامحسن را همانند پدرش علی سر دادند وآشوبهای زیادی بهراه انداختند که بهرغم دعاوی ابلهانهشان تماما به نفع معاویه تمام میشد. سپس عوامل نفوذی معاویه بهمنظور ازهمپاشاندن قوای امامحسن، شایعه صلح آن حضرت با معاویه را بر سر زبانها انداختند و همزمان به خیمه امامحسن حمله بردند. چندین طرح حمله و ترور دیگر نیز دراین مدت کشف شد.امام حسن ناگزیر با یارانی اندک به مدائن رفته، مردم را به جهاد فراخواند ولی جز اندکی اجابت نکردند. همه چیز درحال تباه شدن و شقه شدن بود. درچنین شرایطی امامحسن ناگزیراز صلحی موقت با معاویه شد.
درایت سیاسی امامحسن وماجرای صلح
امامحسن در کمال درایت با قرارداد صلح با معاویه میخواست شکستهای نظامی را به پیروزی تبدیل کند و بر صحنه غالب شود.
در صلحنامه، معاویه متعهد شد که پس از خود، ولیعهدی تعیین نکند و حکومت پس از خود را متعلق به امامحسن بداند و همچنین شیعیان آل علی از آزار و دشنام درامان باشند و لعن ودشنام به امامعلی که به دستور معاویه انجام میشد، متوقف شود ومتقابلاً امامحسن هم، معاویه را امیرالمؤمنین خطاب نکند.
لازم به یادآوری است که معاویه طی دهها سال آنچنان تبلیغات سوء ودجالگرانهیی از تمامی کانالهای تبلیغاتی علیه حضرت علی کرده و او را بهعنوان یک کافر وخارجی معرفی کرده بود.بهطوری که وقتی خبر شهادت علی درمحراب نماز در همه جا پخش شد، خیلیها میگفتند مگر علی نماز هم میخواند!
در آن شرایط، امضای این موافقتنامه، پیروزی سیاسی و ایدئولویک بزرگی برای اسلام انقلابی بود. صلح امام حسن به واقع شاهکاری بیمانند بود که هم دشمن مکار را رسوا کرد وهم راه را برای حماسه جاودان عاشورا باز و هموار نمود.
راستی که «پیوسته باید بهخاطر داشت که بهکاربردن کلمه صلح در مورد امامحسن، مجازی است. زیرا همچنان که اشاره کردیم مفاد صلح، همگی دستاوردهای مهمی بودند که حفظ و استمرار جنبش را به درجات و اشکالی تضمین میکردند و بهراستی که بایستی اذعان کرد که امامحسن با پیمان صلح خود برتری درایت و ذکاوت سیاسی خود را به بهترین وجه ممکن بر معاویه نشان داد.
معاویه پیمان صلح را زیر پا میگذارد
معاویه بعد از امضای پیمان صلح متوجه میشود که چقدر باخته است. لذا حین حرکت به سمت کوفه، در نخیله، مفاد قرارداد را ملغی اعلام کرد و گفت من این قرارداد را زیر پا میگذارم و بدینصورت یکبار دیگر چهرهاش نزد تودهها برملا میشود. با این وجود رفتار وقضاوت دستهیی از یاران نیمهراه با امامحسن و نیز رفتار قشریون خوارج با او، یکی از دردناکترین صفحات تاریخ اسلام و تشیع را تشکیل میدهد.بههرحال امام حسن قاطعانه در برابر این سمپاشیها میایستد و سرانجام بهرغم همه توطئهها و نیز لجنپراکنیهای ارتجاعی درباره امامحسن، سیمای پاکباز و انقلابی و موحد امام بهعنوان راهبری پاکباز، هوشیار، اصولی و ذیصلاح که توانست شکست نظامی جنبش را به پیروزی بقا و استمرار آن بدل نماید همواره بر تارک تاریخ تشیع واسلام انقلابی درخشید و همچنان میدرخشد. بههرحال پس از قرارداد صلح، امام حسن، 8سال علیه حکومت اموی افشاگری کرد بهطوری که بذرهای افشاندهشده توسط او زمینه را برای قیام سرخ حسینی فراهم کرد. به این ترتیب، زندگانی دومین پیشوای تشیع انقلابی، در دورانی پر از ابتلائات خطیر و طاقتفرسا سپری شد. امامحسن مجتبی سرانجام در سال 50هجری، بهتحریک معاویه توسط همسرش ”جعده“ مسموم شد و بهشهادت رسید.
جان وبلاگ نویس دربند بیمار بشدت در معرض خطر است
حسین رونقی ملکی زندانی سیاسی محبوس در بند امنیتی ۳۵۰ زندان اوین در حالی که از وضعیت جسمی وخیم خود رنج میبرد با کارشکنی و عدم رسیدگی مسئولان مواجه است و جان وی به شدت در معرض خطر قرار گرفته است.
وزارت اطلاعات با مرخصی استعلاجی این زندانی سیاسی موافقت نکرده و دستور به برداشتن یکی از کلیههای این زندانی سیاسی داده است.
حسین رونقی ملکی، در حالی اکنون در شرایط حاد جسمی قرار دارد که پیش از بازداشت هیچ گونه ناراحتی جسمی نداشته و عفونت کلیه این زندانی در طول دوران بازداشتش در بند ۲ - الف صورت گرفته است.
وزارت اطلاعات در حالی دستور عمل جراحی جهت خارج کردن کلیه از بدن این زندانی را داده است که پزشکان مستقر در بهداری معتقدند، کلیه این زندانی با عمل لیزری قابل برگشت است و نیازی به خارج کردن کلیه نیست.
از سوی دیگر در این پرونده دو تن از ماموران سپاه پاسداران (اسامی نزد هرانا محفوظ است) ساکن مراغه و ملکان از سر کینهای شخصی که به علت شکایت خانواده حسین رونقی از این دو تن به مقامات قضایی داشتند؛ در این پرونده دخالت کرده و بر علیه حسین رونقی ملکی و خانواده وی پرونده سازی میکنند که این امر از عوامل اهم عدم مرخصی استعلاجی به این زندانی سیاسی میباشد.
حسین رونقی ملکی مسئول کمیته ایران پرکسی، وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر در ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۸ توسط اطلاعات سپاه درملکان بازداشت و بلافاصله به بند ۲ - الف سپاه پاسداران در زندان اوین منتقل شد.
نامبرده پس از تحمل ۱ سال سلول انفرادی و شکنجههای روحی و جسمی فراوان جهت اخذ مصاحبه تلویزیونی سرانجام در تاریخ ۲۸ آذر ماه سالجاری در یک دادگاه غیرقانونی از سوی قاضی پیرعباسی رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
اتهامات این زندانی از سوی دادگاه انقلاب عضویت در شبکه ایران پروکسی، توهین به رهبری و ریاست جمهوری اعلام شده است، حکم مذکور با دخالت نیروهای امنیتی سپاه از سوی شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران عینا تائید شد.
روز گذشته نیز صد تن از فعالین سیاسی- مدنی با انتشار بیانیهای، ضمن محکوم کردن احکام صادرهٔ سنگین از سوی دادگاههای انقلاب، خواستار آزادی هر چه سریعتر حسین رونقی ملکی شدند.
وزارت اطلاعات با مرخصی استعلاجی این زندانی سیاسی موافقت نکرده و دستور به برداشتن یکی از کلیههای این زندانی سیاسی داده است.
حسین رونقی ملکی، در حالی اکنون در شرایط حاد جسمی قرار دارد که پیش از بازداشت هیچ گونه ناراحتی جسمی نداشته و عفونت کلیه این زندانی در طول دوران بازداشتش در بند ۲ - الف صورت گرفته است.
وزارت اطلاعات در حالی دستور عمل جراحی جهت خارج کردن کلیه از بدن این زندانی را داده است که پزشکان مستقر در بهداری معتقدند، کلیه این زندانی با عمل لیزری قابل برگشت است و نیازی به خارج کردن کلیه نیست.
از سوی دیگر در این پرونده دو تن از ماموران سپاه پاسداران (اسامی نزد هرانا محفوظ است) ساکن مراغه و ملکان از سر کینهای شخصی که به علت شکایت خانواده حسین رونقی از این دو تن به مقامات قضایی داشتند؛ در این پرونده دخالت کرده و بر علیه حسین رونقی ملکی و خانواده وی پرونده سازی میکنند که این امر از عوامل اهم عدم مرخصی استعلاجی به این زندانی سیاسی میباشد.
حسین رونقی ملکی مسئول کمیته ایران پرکسی، وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر در ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۸ توسط اطلاعات سپاه درملکان بازداشت و بلافاصله به بند ۲ - الف سپاه پاسداران در زندان اوین منتقل شد.
نامبرده پس از تحمل ۱ سال سلول انفرادی و شکنجههای روحی و جسمی فراوان جهت اخذ مصاحبه تلویزیونی سرانجام در تاریخ ۲۸ آذر ماه سالجاری در یک دادگاه غیرقانونی از سوی قاضی پیرعباسی رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
اتهامات این زندانی از سوی دادگاه انقلاب عضویت در شبکه ایران پروکسی، توهین به رهبری و ریاست جمهوری اعلام شده است، حکم مذکور با دخالت نیروهای امنیتی سپاه از سوی شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران عینا تائید شد.
روز گذشته نیز صد تن از فعالین سیاسی- مدنی با انتشار بیانیهای، ضمن محکوم کردن احکام صادرهٔ سنگین از سوی دادگاههای انقلاب، خواستار آزادی هر چه سریعتر حسین رونقی ملکی شدند.
پشت پرده اعدام یکی از فرماندهان سپاه پاسداران در اهواز
بنابه گزارشات رسیده به " فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" اعدام یکی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران در اهواز برای مرعوب کردن سایر فرماندهان سپاه پاسداران است که در حال فاصله گرفتن از رژیم ولی فقیه هستند.
روز چهارشنبه 6 بهمن ماه عبدالرضا غرابات 52 ساله با اتهاماتی مانند "ادعای خدایی" و "ارتباط با امام زمان" در زندان کارون اهواز به دار آویخته شد. آقای غرابات در سال 1386 به دلیل مخالفت با رژیم درمسیر حمیدیه به اهواز دستگیر و به زندان کارون اهواز منتقل شد و تا زمان اجرای حکم اعدام در این زندان بسر برد. بنابه گفتۀ خانواده اش در طی مدت بازداشت، آنها به ندرت قادر به ملاقت با او بودند و قبل از اعدام به خانوادۀ او اجازۀ آخرین وداع داده نشد.
جسد او توسط مامورین وزارت اطلاعات شبانه و دور از زادگاهش در محلی بنام برومیر بالاتر از چهار شیر اهواز به خاک سپرده شد. تعدادی از فرمانده پاسداران تلاش زیادی کرده بودند تا حکم اعدام او را لغو کنند ولی صادق لاریجانی بر اجرای حکم اعدام اصرار داشت.
عبدالرضا غرابات فرمانده لشگر ولی عصر مستقر در جاده اهواز – اندیمشک بود و در سال 1381 تحت عنوان بازنشستگی از کار برکنار شد. آقای غرابات یکی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران در جنوب ایران بود. او 3 بار بازداشت شده بود. بار اول در سال 1377 توسط مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به بازداشتگاه اداره اطلاعات بنام گلف اهواز منتقل گردید و 2 ماه در بازداشت بسر برد.بار دوم در سال 84 دستگیر و به زندان شوشتر منتقل شد و 10 ماه در بازداشت بسر برد و بار سوم و آخر در سال 86 بود که تا زمان اعدامش در زندان کارون زندانی بود.
عبدالرضا غرابات از سال 1359 وارد سپاه پاسداران شد و تا سال 1381 در سپاه پاسداران مشغول به کار بود و آخرین ردۀ او در سلسله مراتب سپاه پاسداران سردار بود. چند نفر از خانواده او در جریان جنگ ایران و عراق کشته شده بودند و خود او هم در جریان جنگ زخمی شده بود.
12 بهمن 1389 برابر با 01 فوریه 2011
نگذارید فرزندانمان را یکی یکی اعدام کنند
ملاقات ممنوع، وکیل پاسخ نمی دهد
لقمان مرادی، 25 ساله، همراه دو جوان دیگر به نامهای هادی و عبدالله متهم به دست داشتن در ترور سعدی، پسر امام جمعهی شهر مریوان در تیرماه سال ۱۳۸۸ و همچنین "جاسوسی برای دولت انگلستان" است.
این زندانی سیاسی به همراه زنیار مرادی، دیگر زندانی محکوم به اعدام کرد اخیرا با انتشار نامهای خطاب به مردم اعلام کرده بودند که اعترافات آنان زیر شکنجه بوده و از سوی بازجویان در زندان تهدید به تجاوز جنسی شده اند.
پرس تی وی، شبکه برون مرزی جمهوری اسلامی روز پنجشنبه 13 آبان، به نقل از وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، از بازداشت چهار تروريست مرتبط با دولت بريتانيا در شهر مريوان خبر دادند. براساس گزارش اين رسانه ها دستگیرشدگان طی دو سال گذشته، مرتکب پنج ترور شده بودند. آنها همچنین خبر داده بودند که از مجيد بختياری، هژير ابراهيمی، لقمان مرادی و زنيار مرادی، اسلحه، اسناد و مدارکی به دست آمده که نشانگر رابطه آنها با اعضای کومله در کردستان است.
اینک پس از گذشت چهار ماه از اخذ اعترافات و انتقال آنها از زندان مریوان به زندان رجایی شهر به خانواده هایشان خبر رسیده که فرزندان در بند آنها از محل نگهداری خود به مکانی نا معلوم منتقل شده اند.
آمنه مرادی، مادر زانیار، با تائید این خبر به روز می گوید: "روز یکشنبه یکی از هم بندی های پسرم از طریق تماس با بستگان ما در داخل ایران گفته است که زانیار به همراه 60 زندانی دیگر از بند عمومی زندانی رجایی شهر کرج به یکی دیگر از بندهای این زندان منتقل شده است. زانیار به هم بندی اش گفته علاوه بر خبر انتقال، این موضوع هم به خانواده اطلاع داده شود که تا مدتی امکان تماس تلفنی برایش مقدور نخواهد بود."
از اقبال مرادی، پدر زانیار که ساکن کردستان عراق است می پرسیم که نظرش در مورد انتقال فرزندش چیست؟ می گوید: "تا جایی که ما اطلاع داریم زانیار به بند اطفال که یکی از بدترین بندهای زندان رجایی شهر به لحاظ امکانات رفاهی است منتقل شده. تصور می کنم این اقدام در واکنش به نامه هایی باشد که زانیار و هم پرونده ای اش چندی پیش درخصوص وضعیتشان از زندان منتشر کردند. از طرفی این نگرانی نیز و جود دارد که انتقال آنها به نوعی جهت اجرای حکم صورت گرفه باشد. این گمانه با توجه به اجرای مخفیانه و بدون اطلاع قبلی شماری از زندانیان محکوم شده به اعدام در ماه گذشته شدت می گیرد."
حسین خضری، فرهاد تارم دو زندانی سیاسی کرد و زهرا بهرامی، شهروند ایرانی - هلندی از جمله افرادی هستند که طی ماه گذشته مخفیانه و بدون اطلاع وکلا و خانواده به دار آویخته شدند.
سراغ عثمان مرادی، پدر لقمان دیگر هم پرونده ای زانیار می رویم و از وی در مورد اخبار برخی از سایت های خبری در خصوص انتقال فرزندش به مکان نا معلومی می پرسیم. او با تائید این خبر می گوید: "ما از طریق تماس کوتاه تلفنی یکی از هم بندهای لقمان متوجه شدیم که چند روز پیش او را از زندان رجایی شهر به مکان نامشخصی منتقل کرده اند."
به گفته آقای مرادی، لقمان از هشت روز پیش هیچ گونه تماسی با خانواده نداشته است. او می گوید: "در آخرین تماس لقمان در مورد احتمال اجرای حکم ابراز نگرانی نکرده بود. اما تا نتیجه قطعی دادرسی مشخص نشود ما همچنان نگران اجرای حکم فرزندمان هستیم. به ویژه که این روزها اغلب پرونده های مربوط به اعدام بدون اطلاع قبلی و به صورت غیر منتظره به اجرا در می آید."
او در مورد تلاش های وکیل می گوید: "وکیل به حکم دادگاه اعتراض کرده است، اما آنطور که می گوید مقامات قضایی تاکنون در خصوص پذیرفتن یا عدم پذیرفتن این حکم جوابی به او نداده اند.
حسین پایدار، وکیل مدافع زانیار و لقمان مرادی هنوز موفق به ملاقات موکلانش نشده است. عثمان مرادی می گوید: "در حالی که ملاقات حق طبیعی و قانونی هر وکیلی محسوب می شود، اما این امکان را تا این لحظه از وکیل پسرم سلب کرده اند. به همین خاطر ما در نظر داریم روز پنج شنبه که روز ملاقات هست جهت پیگیری وضعیت فرزندمان به تهران برویم."
جهت ارائه توضیحات بیشتر با آقای حسن پایدار، وکیل دادگستری تماس گرفتیم، او اما بحث در این مورد را به فرصت مناسبتری موکول و از هر گونه توضیحی در خصوص پرونده موکلانش خودداری کرد.
خانم آمنه مرادی، مادر زانیار، اتهامات مطرح شده برای فرزندش را بی اساس عنوان می کند. او می گوید: "این اتهامات تحت هیچ شرایطی به زانیار نمی چسپد. پسر من سر به زیر و آرام بود. او به علت خروج من و پدرش ناچار به ترک تحصیل شد و در تمام این مدت سرش به کار و کاسبی گرم بود. کاری به حواشی زندگی اجتماعی وسیاسی مردم نداشت. اتهامات مطرح شده و صدور حکم برای ما واقعا شوک آور و دور از انتظار بود. از آن روز هم تنها کانال ارتباطی ما خانواده همسرم در داخل ایران بوده، و نمی دانیم چه چیزی در حال وقوع است. گاهی حتی اخبار مربوط به زانیار را از طریق رسانه ها می شنویم."
پدر لقمان مرادی هم گوید: "ما چاره ای جز اطلاع رسانی نداریم. اینک نیز از انتقال پسرمان و عدم اجازه ملاقات خانواده و وکیل با وی به شدت نگران هستیم. با این روندی که مقامات قضایی در خصوص اجرای احکام اعدام پیش گرفته اند، هیچ گونه تضمینی وجود ندارد. از افکار عمومی داخلی و خارجی می خواهیم نسبت به اعدام ها سکوت نکنند. از هر طریق ممکن به خانواده ها کمک کنند. این بچه ها هیچ گناهی ندارند. گناه آنها تنها فقر و محرومیت اجتماعی است. لقمان فرزند من قربانی نابرابری های اجتماعی و برنامه ریزی های مقامات قضایی در کردستان است. او بی گناه است و تحت هیچ شرایطی نباید پای چوبه دار برود. نگذاریم فرزندان مملکتمان را یکی پس از دیگری اعدام کنند."
قربانی نابرابری ها
نگرانی این خانواده ها از اجرای مخفیانه حکم فرزندانشان در شرایطی صورت می گیرد که در حال حاضر دست کم 16 زندانی کرد دیگر، به نامهای زینب جلالیان، شیرکو معارفی، رستم ارکیا، مصطفی سلیمی، انور رستمی، رشید آخکندی، سید سامی حسینی، سید جمال محمدی، حسن طالعی، ایرج محمدی، محمد امین عبداللهی، و قادر محمد زاده، زانیار مرادی، لقمان مرادی و حبیب الله لطیفی در خطر اعدام قرار دارند.
موج جدید اعدام ها و به ویژه اعدام فعالان سیاسی کرد که از ابتدای سال جدید میلادی شدت گرفته واکنش بسیاری از نهادهای بین المللی را به دنبال داشته است.
سازمان عفو بین الملل، سازمان دیده بان حقوق بشر، کمیپن بین المللی حقوق بشر در ایران و همچنین اتحادیه اروپا ضمن محکوم کردن موج جدید اعدامها در ایران تاکید کرده اند: "تعداد اعدامها در ايران به مرز هشدار رسيده است."
در ادامه درگیری باندهای حکومت، مجلس وزیر احمدی نژاد را برکنار کرد
علي لاريجاني با اعلام نتايج رايگيري استيضاح وزير راه و ترابري از راي عدم اعتماد نمايندگان مجلس به حميد بهبهاني خبر داد.
در پايان جلسه علني امروز مجلس و پس از صحبتهاي نمايندگان موافق استيضاح وزير راه كه بدون حضور شخص وزير و يا رئيسجمهور برگزار شد، نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به بهبهاني راي عدم اعتماد دادند.
بر اين اساس علي لاريجاني پس از پايان رايگيري تعداد نمايندگان حاضر در جلسه را 242 نفر اعلام كرد كه از اين تعداد اراي ماخوذه 234 راي كه از اين تعداد 147 راي موافق، 87 راي مخالف و 9 راي نيز به عنوان ممتنع ميباشد.
پیام رژیم به دنیا؛ هیچ کشوری نمی تواند مانع اعدام های سیاسی در ایران شود
صدای و سیمای رژیم: سخنگوی وزارت امورخارجه در نشست خبری خود در پاسخ به خبرنگار روزنامه هلندی درباره پرونده زهرا بهرامی و اعدام وی گفت: تبعه ایرانی - هلندی نداریم. بمهمانپرست با بیان اینکه ممکن است شما برای ایجاد واژه جدیدی تلاش کنید، افزود: براساس قانون اساسی، تابعیت مضاعف وجود ندارد و کسی که قصد اتخاذ تابعیت جدیدی را دارد باید قبل از آن، مراحل کامل ترک تابعیت را دنبال کرده باشد. وی ادامه داد: از نظر قانون، این فرد تابعیت ایرانی داشته و اقدامی برای ترک تابعیت ایرانی خود نکرده است.
مهمانپرست با بیان اینکه مقامات قضایی کشور ما همانند سایر شهروندان با این پرونده برخورد و اقدامی یکسان انجام دادند، گفت: اینکه مقامات هلندی در جریان پرونده یک ایرانی دخالت کنند درست نیست و این اجازه را به هیچ کشوری نخواهیم داد.
سخنگوی وزارت امورخارجه گفت: از مقامات اروپایی مراجعه داشتند و به آنها اطلاع داده شد اگر برای روشنگری ملاقات داشته باشند کمک می کنیم ولی اگر قصد، دخالت در پرونده اتباع ایرانی باشد به آنها اجازه نخواهیم داد. وی گفت: هیچ کشوری نمی تواند مانع اقدامات قوه قضائیه شود، جلوی آن را بگیرد یا آن را تسریع کند.
دو وکیل دادگستری به زندان محکوم شدند
شعبه 102 بیدادگاه عمومي رژیم در كيش دو وكيل دادگستري به نامهاي «ي» و «الف» را به اتهام" نشر اكاذيب" به 6 ماه زندان محكوم كرد. منتظري وكيل مدافع اين دو وكيل دادگستري در گفتوگو با خبرگزاری حکومتی ايسنا، اظهار كرد: پس از بسته شدن حسينيه دراويش گنابادي در سال 87 در جزيره كيش و بازداشت چند نفر، آقايان «ي» و «الف» وكالت اين افراد را بر عهده گرفتند.
وي افزود: اتهام دراويش دستگير شده در پرونده مذكور اقدام عليه امنيت ملي مطرح شد كه آنان از اين اتهام تبرئه شده و دستور فك پلمپ حسينيه نيز صادر شد. وكيل مدافع اين دو وكيل دادگستري تصريح كرد: پس از آن، براي اين دو وكيل پروندهاي به اتهام نشر اكاذيب تشكيل شد و شعبه رسيدگي كننده هر كدام را به شش ماه حبس تعزيري محكوم كرد.
فقط این وسط ۵۰۰-۴۰۰ نفر اعدام میشوند
سید جعفر اسحاقی، از آخوندهای مبلغ حوزه علمیه، در یادداشتی که در سایت حوزوی رویات حدیث منتشر شد، نوشت:
چند سال پیش دوستی که زندان ها را برای تبلیغ انتخاب کرده بود برایم تعریف کرد که رییس یکی از زندان های جنوب شرقی کشور به او گفته اعدام مرتکبین جرایم مواد مخدر معمولا در یکی دو سال اول ریاست روسای قوه قضاییه تشدید می شود. زیرا این آقایان وقتی تازه وارد سیستم قضائی می شوند فکر می کنند قبلی ها می توانستند ولی قاطعانه برخورد نکردند و قاطعیت هم به نظرشان همان مجازات گرایی و تشدید مجازات ها است. ولی پس از مدتی که رییس جدید از بی فایده بودن و پرهزینه بودن این عمل اطمینان حاصل می کند، روند اعدام ها سیر نزولی می یابد! این وسط فقط ۴۰۰- ۵۰۰ نفر اعدام می شوند. آن زمان از خودم پرسیدم مگر این آقایان روسای جدید از روند کاری روسای قبلی مطلع نیستند. مگر تجربیات منتقل نمی شود که رییس جدید تصمیم می گیرد راه رفته را دوباره بپیماید؟
خبر رکورد زدن ایران در اعدام مجرمان مواد مخدر از اول تا شانزدهم ژوئیه ۲۰۱۱ به گزارش سازمان های حقوق بشری که از قضا مورد تکذیب مسوولان قوه قضاییه هم قرار نگرفته، و در مجامع حقوق بشری جهان سر و صدای زیادی به پا کرده است، مرا به یاد آن خاطره انداخت. خاطره تلخی که گویا دوباره دارد تکرار می شود! ۴۷ نفر ظرف ۱۶ روز اعدام شدند! و گویا فقط درپاییز گذشته در زندان وکیل آباد مشهد ۶۳ نفر به همین جرم اعدام شده بودند.
پرسش این است آیا این اعدام ها جز بی اعتبار کردن سیمای نظام اسلامی در جهان و خشن و اعدام محور جلوه دادن مقررات اسلامی اثری هم داشته است؟
استیضاح؛ احمدینژاد به بهبهانی دستور داده به مجلس نیاید
نماینده تهران از فشارهای احمدینژاد خبر داد که باعث 19 سال تعهد در آینده شده ولی وزیر نباید زیر آن میرفت.
احمد توکلی با بررسی حجم پروژههای عمرانی دولت از تاخیرهای پیاپی و هزینههای تحمیلی زیاد آن سخن گفت که منجر با گسترش نارضایتی عمومی شده است.بویژه از آن جهت که به دلیل وعدههای انتخاباتی بوده است.
رئیس مرکز پژوهشها 12 مورد از اثرات منفی این رویکرد را برشمرد که یکی از آنها بی اعتمادی به نظام سیاسی و تضعیف مشروعیت و اقتدار نظام بود.
وی با بیان اینکه عمدهترین سند سالانه، بودجه سنواتی است، ادامه داد: متاسفانه بررسی اعتبارات راه و ترابری نشان از تخصیصهای نادرست این اعتبارات دارد که البته ریشه در دورههای گذشته نیز دارد. طرح حرم تا حرم وخط آهن سریع تهران مشهد در هیچ جای بودجه 89 نیامده و هیچ یک از مراحل عملیاتی خود را پشت سر نگذاشته در حالی که باید تا پایان سال 91 به بهره برداری برسد
توکلی از بودجههای ملیاردی برآورد شده برای این پروژهها یاد کرد که با سرعت عمل دولت تا 11 سال آینده به طول خواهد انجامید و معلوم نیست که چرا دولت سقف 3 سالهای را تا پایان سال 91 اعلام کرده که سطح توقعات از دولت را بالا برده است.
نماینده تهران از وعدههای لاف و گزاف وزیر راه یاد کرد که به متوقف شدن راه تهران شمال انجامید و این بزرگراه همچنان در رکود به سر میبرد. 13 فقره قراداد برای 8 هزار کیلومتر راه در کشور نیز به جایی نرسیده است! پروژههای در دست اجرای راهسازی نیز ناتمام مانده و سرعت لازم را ندارد. این در حالی است که دولت برای 19 سال آینده تعهد ایجاد کرده ولی برای تحقق آن گامی بر نداشته است.
وی افزود: باید به روشنی اذعان کنیم که فشار برخی مقامات همچون رئیسجمهور در ایجاد این تعهدات بی تاثیر نبوده است. اما وزیر نباید زیر بار این کارها برود که زیان آن به مردم برود. آیا عقوبت اخروی بدتر از ادامه وضعیت موجود نیست؟ چطور در چنین شرایطی تازه وزیر تلاش میکند که استیضاحش را لغو کند؟
توکلی ادامه داد: علاوه بر دلایل غیرشرعی و غیرعلمی و مورادی از این دست برای استیضاح وزیر راه، عزل و نصبهای پیاپی که برخی سوء استفادههای مالی و فساد را ایجاد کرده نیز دلیل این استیضاح است؟ شما که پدر راه خوانده شدهاید چطور نمیتوانید مدیران کارکشتهای را سر کار بگذارید که هر شش ماه یک مدیر عوض نشود؟ در سی ماه چهار مدیر عامل عوض شدهاند که نتیجه آن تفاوت مدیریتها، هزینه نابجای منابع و زمینگیر شدن پروژههاست که دود آن به چشم مردم میرود.
به گفته این نماینده تهران، وزیر با برکناری برخی مدیران باتجربه افرادی را با لیسانس حسابداری و فوق لیسانس زبان و الهیات جایگزین آنها کرده است. او از این افراد نیز نام میبرد و می گفت که فردی را با لیسانس الهیات جانشین ریاست صنایع هوایی با 60 سال سابقه کرده است! با این انتصابها چگونه میتوان کشور را مدیریت کرد؟
توکلی در واکنش به نامه امروز میرتاجالدینی خطاب به هیات رئیسه مجلس در راستای لغو استیضاح وزیر راه گفت: تشخیص قانونی بودن کار در مجلس بر عهده هیات رئیسه و خود نمایندگان است و دولت چنین جایگاهی ندارد.
وی ادامه داد: شنیدهام که رئیسجمهور به وزیر دستور داده که به مجلس نیاید اما حفظ حرمت مجلس وجلوگیری از استیضاح این اقتضا را میکند که نمایندگان به این استیضاح رای دهند.
احمد توکلی با بررسی حجم پروژههای عمرانی دولت از تاخیرهای پیاپی و هزینههای تحمیلی زیاد آن سخن گفت که منجر با گسترش نارضایتی عمومی شده است.بویژه از آن جهت که به دلیل وعدههای انتخاباتی بوده است.
رئیس مرکز پژوهشها 12 مورد از اثرات منفی این رویکرد را برشمرد که یکی از آنها بی اعتمادی به نظام سیاسی و تضعیف مشروعیت و اقتدار نظام بود.
وی با بیان اینکه عمدهترین سند سالانه، بودجه سنواتی است، ادامه داد: متاسفانه بررسی اعتبارات راه و ترابری نشان از تخصیصهای نادرست این اعتبارات دارد که البته ریشه در دورههای گذشته نیز دارد. طرح حرم تا حرم وخط آهن سریع تهران مشهد در هیچ جای بودجه 89 نیامده و هیچ یک از مراحل عملیاتی خود را پشت سر نگذاشته در حالی که باید تا پایان سال 91 به بهره برداری برسد
توکلی از بودجههای ملیاردی برآورد شده برای این پروژهها یاد کرد که با سرعت عمل دولت تا 11 سال آینده به طول خواهد انجامید و معلوم نیست که چرا دولت سقف 3 سالهای را تا پایان سال 91 اعلام کرده که سطح توقعات از دولت را بالا برده است.
نماینده تهران از وعدههای لاف و گزاف وزیر راه یاد کرد که به متوقف شدن راه تهران شمال انجامید و این بزرگراه همچنان در رکود به سر میبرد. 13 فقره قراداد برای 8 هزار کیلومتر راه در کشور نیز به جایی نرسیده است! پروژههای در دست اجرای راهسازی نیز ناتمام مانده و سرعت لازم را ندارد. این در حالی است که دولت برای 19 سال آینده تعهد ایجاد کرده ولی برای تحقق آن گامی بر نداشته است.
وی افزود: باید به روشنی اذعان کنیم که فشار برخی مقامات همچون رئیسجمهور در ایجاد این تعهدات بی تاثیر نبوده است. اما وزیر نباید زیر بار این کارها برود که زیان آن به مردم برود. آیا عقوبت اخروی بدتر از ادامه وضعیت موجود نیست؟ چطور در چنین شرایطی تازه وزیر تلاش میکند که استیضاحش را لغو کند؟
توکلی ادامه داد: علاوه بر دلایل غیرشرعی و غیرعلمی و مورادی از این دست برای استیضاح وزیر راه، عزل و نصبهای پیاپی که برخی سوء استفادههای مالی و فساد را ایجاد کرده نیز دلیل این استیضاح است؟ شما که پدر راه خوانده شدهاید چطور نمیتوانید مدیران کارکشتهای را سر کار بگذارید که هر شش ماه یک مدیر عوض نشود؟ در سی ماه چهار مدیر عامل عوض شدهاند که نتیجه آن تفاوت مدیریتها، هزینه نابجای منابع و زمینگیر شدن پروژههاست که دود آن به چشم مردم میرود.
به گفته این نماینده تهران، وزیر با برکناری برخی مدیران باتجربه افرادی را با لیسانس حسابداری و فوق لیسانس زبان و الهیات جایگزین آنها کرده است. او از این افراد نیز نام میبرد و می گفت که فردی را با لیسانس الهیات جانشین ریاست صنایع هوایی با 60 سال سابقه کرده است! با این انتصابها چگونه میتوان کشور را مدیریت کرد؟
توکلی در واکنش به نامه امروز میرتاجالدینی خطاب به هیات رئیسه مجلس در راستای لغو استیضاح وزیر راه گفت: تشخیص قانونی بودن کار در مجلس بر عهده هیات رئیسه و خود نمایندگان است و دولت چنین جایگاهی ندارد.
وی ادامه داد: شنیدهام که رئیسجمهور به وزیر دستور داده که به مجلس نیاید اما حفظ حرمت مجلس وجلوگیری از استیضاح این اقتضا را میکند که نمایندگان به این استیضاح رای دهند.
حمايت وزارت علوم رژیم اسلامی از دانشگاه تک جنسيتی
معاون فرهنگي و اجتماعي وزارت علوم از حمايت وزارت علوم از تأسيس دانشگاههاي تكجنسيتي خبر داد.
غلامرضا خواجهسروي معاون فرهنگي و اجتماعي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري به تشريح سياستهاي اين وزارتخانه در خصوص دانشگاههاي تك جنسيتي پرداخت و اظهار داشت: يكي از مواردي كه از سوي مردم درخواست ميشود، موضوع دانشگاههاي تك جنسيتي يا دانشگاههايي است كه در آن دختران و بانوان بتوانند فعاليت راحتتري داشته باشند.
وي اين موضوع را يكي از مطالبات خانوادهها خواند و افزود: سياست وزارت علوم هم اين است كه محيطي را به وجود آورد تا خانمها بتوانند راحتتر فعاليتهاي علمي و فرهنگي خود را ادامه دهند.
معاون فرهنگي و اجتماعي وزارت علوم با بيان اينكه پيش از اين تلاش كردهايم در برخي دانشگاههاي كشور، باشگاههاي ويژه دختران تاسيس كنيم، گفت: اين باشگاههاي دخترانه در جهت ارتقاء علمي و اخلاقي دختران دانشجو و كمك به راحتي آنها تاسيس شده است.
خواجه سروي با بيان اينكه اين موارد در سند دانشگاه اسلامي نيز مورد تاكيد قرار گرفته است، يادآور شد: در همين زمينه اگر فردي درخواست تاسيس دانشگاه غيردولتي يا غيرانتفاعي تكجنسيتي داشته باشد، وزارت علوم از آن حمايت كرده و تسهيلات بيشتري هم ارائه ميدهد.
وي در پايان خاطرنشان كرد: وجود چنين دانشگاههايي يك نياز در جامعه اسلامي است.
غلامرضا خواجهسروي معاون فرهنگي و اجتماعي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري به تشريح سياستهاي اين وزارتخانه در خصوص دانشگاههاي تك جنسيتي پرداخت و اظهار داشت: يكي از مواردي كه از سوي مردم درخواست ميشود، موضوع دانشگاههاي تك جنسيتي يا دانشگاههايي است كه در آن دختران و بانوان بتوانند فعاليت راحتتري داشته باشند.
وي اين موضوع را يكي از مطالبات خانوادهها خواند و افزود: سياست وزارت علوم هم اين است كه محيطي را به وجود آورد تا خانمها بتوانند راحتتر فعاليتهاي علمي و فرهنگي خود را ادامه دهند.
معاون فرهنگي و اجتماعي وزارت علوم با بيان اينكه پيش از اين تلاش كردهايم در برخي دانشگاههاي كشور، باشگاههاي ويژه دختران تاسيس كنيم، گفت: اين باشگاههاي دخترانه در جهت ارتقاء علمي و اخلاقي دختران دانشجو و كمك به راحتي آنها تاسيس شده است.
خواجه سروي با بيان اينكه اين موارد در سند دانشگاه اسلامي نيز مورد تاكيد قرار گرفته است، يادآور شد: در همين زمينه اگر فردي درخواست تاسيس دانشگاه غيردولتي يا غيرانتفاعي تكجنسيتي داشته باشد، وزارت علوم از آن حمايت كرده و تسهيلات بيشتري هم ارائه ميدهد.
وي در پايان خاطرنشان كرد: وجود چنين دانشگاههايي يك نياز در جامعه اسلامي است.
پنجاه نهاد حقوق بشری از مبارک خواستند کناره گيری کند
به گزارش خبرگزاری فرانسه از قاهره، پنجاه نهاد مدافع حقوق بشر در مصر امروز با انتشار بیانیه ای از حسنی مبارک رئیس جمهور این کشور خواستند از قدرت کناره گیری کند.
در بیانیه این گروهها که از مهمترین نهادهای مدافع حقوق بشر در مصر بشمار می روند، آمده است، رئیس جمهور مبارک باید به درخواست مردم مصر احترام بگذارد و برای پرهیز از هرگونه خونریزی بیشتر، از قدرت کناره گیری کند.
ارتش مصر خواسته های مردم را مشروع و قانونی دانست
ارتش مصر دوشنبه شب با انتشار بیانیه ای، خواسته های مردم این کشور را مشروع و قانونی دانست و اعلام کرد، علیه تظاهر کنندگان به زور متوسل نخواهد شد.
در بیانیه ارتش مصر خطاب به مردم این کشور که از تلویزیون دولتی پخش شد، آمده است : ارتش خواسته های مردم بزرگ مصر را قانونی و مشروع می داند و به استفاده از زور علیه مردم مصر مبادرت نخواهد کرد.
در بیانیه ارتش مصر بر آزدی بیان به شکل مسالمت آمیز و تضمین شده برای همه تاکید شده است.
گفتنی است، یکی از خواسته های مردم مصر، کنار رفتن حسنی مبارک، رئیس جمهور این کشور از قدرت است.
برخی ناظران گفتند، بیانیه ارتش مصر می تواند زمینه کناره گیری حسنی مبارک و انتقال مسالمت آمیز قدرت باشد.
این درحالیست که پیش بینی می شود امروز در شهرهای بزرگ مصر از جمله در قاهره پایتخت تظاهرات بزرگی از سوی معترضان برگزار شود.
دژخیمان رژیم پیکر زهرا بهرامی را تحویل نمی دهند
علی رغم تکذیب دادستان تهران، وزارت اطلاعات از تحویل پیکر زهرا بهرامی شهروند ایرانی – هلندی سرباز می زند.
به گزارش فعالین حقوق بشر و دموکراسی، ماموران وزارت اطلاعات با تهدید دختر این زندانی سیاسی که برای تحویل پیکر مادرش به اجرای احکام زندان اوین و سایر ارگان ها مراجعه کرده است؛ تاکنون موفق تحویل پیکر وی نشده است.
از سوی دیگر صبح روز جمعه 8 بهمن ماه (پیش از اجرای حکم) بازجویان وزارت اطلاعات بنفشه نایب پور فرزند خانم بهرامی را احضار کردند و او را مورد تهدید و تحت فشار قرار دادند که از مصاحبه با رسانه ها و فعالین حقوق بشری خوداری نماید در غیر این صورت بازداشت خواهد شد.
بازجویان وزارت اطلاعات از فرزند خانم بهرامی می خواهند که لوازم شخصی بازمانده از مادرش را به آنها تحویل دهد و زمانی که با مخالفت او مواجه می شوند فرزندش را مورد تهدید قرار می دهند و دادن شماره حساب بانکی از وی می خواهند که قیمت وسایل باقی مانده از مادرش را به شماره حساب مورد نظر واریز نماید.
این همه در حالی است که روز گذشته دادستان تهران جعفری دولت آبادی در گفتگو با رسانه های داخلی ضمن تکذیب این موضوع اعلام کرد هر کسی موفق به تحویل پیکر زندانی خود نشده است به دادستانی تهران مراجعه کند.
به گزارش فعالین حقوق بشر و دموکراسی، ماموران وزارت اطلاعات با تهدید دختر این زندانی سیاسی که برای تحویل پیکر مادرش به اجرای احکام زندان اوین و سایر ارگان ها مراجعه کرده است؛ تاکنون موفق تحویل پیکر وی نشده است.
از سوی دیگر صبح روز جمعه 8 بهمن ماه (پیش از اجرای حکم) بازجویان وزارت اطلاعات بنفشه نایب پور فرزند خانم بهرامی را احضار کردند و او را مورد تهدید و تحت فشار قرار دادند که از مصاحبه با رسانه ها و فعالین حقوق بشری خوداری نماید در غیر این صورت بازداشت خواهد شد.
بازجویان وزارت اطلاعات از فرزند خانم بهرامی می خواهند که لوازم شخصی بازمانده از مادرش را به آنها تحویل دهد و زمانی که با مخالفت او مواجه می شوند فرزندش را مورد تهدید قرار می دهند و دادن شماره حساب بانکی از وی می خواهند که قیمت وسایل باقی مانده از مادرش را به شماره حساب مورد نظر واریز نماید.
این همه در حالی است که روز گذشته دادستان تهران جعفری دولت آبادی در گفتگو با رسانه های داخلی ضمن تکذیب این موضوع اعلام کرد هر کسی موفق به تحویل پیکر زندانی خود نشده است به دادستانی تهران مراجعه کند.
اشتراک در:
پستها (Atom)