بودجه 89 کل کشور در شرايطي رو به پايان است که نه تنها کتاب قانون اين بودجه هرگز منتشر نشد بلکه از صورت هاي مالي بودجه که هر سه ماه يکبار منتشر مي شد نيزخبري نيست. به گزارش ايلنا، بودجه 368هزار ميليارد توماني سال 89 که بزرگترين بودجه تاريخ کشور از حيث منابع و مصارف است، علاوه برآن که از نظر زمان بندي با تاخير ابلاغ و اجرا شد، برخي از بخش هاي آن از جمله زمان بندي تخصيص منابع براي پروژه هاي عمراني واجراي قانون هدفمند کردن يارانه ها از بودجه عقب تر است. براساس گزارش هاي موجود با وجودي که فصل زمستان در سال جاري کوتاه تر از سال هاي قبل بوده وسرما ديرتر از سال هاي گذشته آغاز شد اما بودجه پروژه هاي عمراني به کندي تخصيص يافت. بنا به گفته برخي نمايندگان تنها 40درصد از بودجه عمراني سال جاري تا پايان سال جذب خواهد شد; بنابراين پيش بيني مي شود که 60 درصد از کل منابع بودجه عمراني که معادل 190 هزار و 140ميليارد ريال است براي کسري منابع جاري بودجه هدايت شود. در لايحه پيشنهادي دولت بودجه عمراني 89 معادل 382 هزار و 873 ميلياردو 400 ميليون ريال پيش بيني شده بود که اين رقم در مجلس به 316 هزار و 900 ميليارد و 660 ميليون ريال کاهش يافت. اگرچه دولت عنوان مي کرد که اين کاهش 7هزار ميليارد توماني به زيان طرح هاي نيمه تمام بودجه است اما با تخصيص نيافتن اين اعتبار به نظر مي رسد همان ميزان کاهش به نفع اقتصاد کشور تمام شده است.
برای دردهای مردم مظلومم ، بغض گلویم را میفشارد ، ترانه های سربی ، آواز بی کسی ، رنج بی پناهی ، و گشنگی مردم!
۱۳۸۹ بهمن ۱۱, دوشنبه
اختلاف ۵۱ تومانى قيمت دلار در بازار آزاد
در حالى صرافان قيمت فروش دلار را بر روى تابلوهاى خود ۱۰۴۱ تومان درج كرده اند كه دلالان قيمت آزاد آن را ۱۰۹۲ تومان اعلام مى كنند.به گزارش مهر، قيمت فروش هر قطعه سكه تمام بهار آزادى طرح قديم ديروز بر روى تابلوى صرافى ها ۴۱۵ هزار تومان و قيمت خريد آن ۴۱۰ هزار تومان درج شده است.
فعالان بازار سكه قيمت فروش هر قطعه سكه تمام بهار آزادى طرح جديد را ۳۵۷ هزار تومان و قيمت خريد را ۳۵۴ هزار تومان اعلام كردند.قيمت فروش هر قطعه نيم سكه بهار آزادى امروز ۱۷۷ هزار و ۵۰۰ تومان و قيمت فروش ربع سكه هم ۹۱ هزار و ۵۰۰ تومان اعلام شد.اين در حالى است كه قيمت هر قطعه سكه تمام بهار آزادى طرح قديم شنبه در بازار آزاد ۴۱۰ هزار تومان، سكه طرح جديد ۳۵۶ هزار و ۵۰۰ تومان، نيم سكه ۱۷۸ هزار تومان و ربع سكه ۹۱ هزار و ۵۰۰ تومان بود.قيمت هر گرم طلاى زرد ۱۸ عيار ديروز در بازار ۳۵ هزار و ۷۸۰ تومان و هر اونس طلا در بازارهاى جهانى ۱۳۳۷ دلار است.صرافان بازار ارز در حالى يكشنبه نرخ فروش دلار را بر روى تابلوهاى خود بين ۱۰۴۱تومان تا ۱۰۴۳ تومان اعلام كردند كه دلالان قيمت فروش آن را ۱۰۹۲ تومان اعلام مى كنند.در عين حال برخى از صرافى ها نيز نرخى براى دلار بر روى تابوهاى خود درج نكرده اند، همچنين قيمت خريد هم بر روى تابلوها بين ۱۰۳۸ تومان تا ۱۰۴۱ تومان حك شده است.صرافان قيمت فروش هر يورو در بازار را ۱۴۸۳ تومان، قيمت خريد هر يورو را ۱۴۷۳ تومان و قيمت فروش هر پوند را ۱۷۴۰ تومان و قيمت خريد هر پوند را ۱۷۲۵ تومان اعلام كردند.
فعالان بازار سكه قيمت فروش هر قطعه سكه تمام بهار آزادى طرح جديد را ۳۵۷ هزار تومان و قيمت خريد را ۳۵۴ هزار تومان اعلام كردند.قيمت فروش هر قطعه نيم سكه بهار آزادى امروز ۱۷۷ هزار و ۵۰۰ تومان و قيمت فروش ربع سكه هم ۹۱ هزار و ۵۰۰ تومان اعلام شد.اين در حالى است كه قيمت هر قطعه سكه تمام بهار آزادى طرح قديم شنبه در بازار آزاد ۴۱۰ هزار تومان، سكه طرح جديد ۳۵۶ هزار و ۵۰۰ تومان، نيم سكه ۱۷۸ هزار تومان و ربع سكه ۹۱ هزار و ۵۰۰ تومان بود.قيمت هر گرم طلاى زرد ۱۸ عيار ديروز در بازار ۳۵ هزار و ۷۸۰ تومان و هر اونس طلا در بازارهاى جهانى ۱۳۳۷ دلار است.صرافان بازار ارز در حالى يكشنبه نرخ فروش دلار را بر روى تابلوهاى خود بين ۱۰۴۱تومان تا ۱۰۴۳ تومان اعلام كردند كه دلالان قيمت فروش آن را ۱۰۹۲ تومان اعلام مى كنند.در عين حال برخى از صرافى ها نيز نرخى براى دلار بر روى تابوهاى خود درج نكرده اند، همچنين قيمت خريد هم بر روى تابلوها بين ۱۰۳۸ تومان تا ۱۰۴۱ تومان حك شده است.صرافان قيمت فروش هر يورو در بازار را ۱۴۸۳ تومان، قيمت خريد هر يورو را ۱۴۷۳ تومان و قيمت فروش هر پوند را ۱۷۴۰ تومان و قيمت خريد هر پوند را ۱۷۲۵ تومان اعلام كردند.
مسئولی که با دیپلم پزشک شد و حقوق دکتری گرفت
چندي پيش طي درج خبري با عنوان «جمعيت خدمت رسان و فعاليت هاي زودهنگام انتخاباتي»، "جهان" به طرح مسائلي در خصوص "ابوالحسن فقيه" - رييس فعلي جمعيت هلال احمر - و نيز مسؤول ستادهاي انتخاباتي جريان منتسب به رييس دفتر رييس جمهور پرداخت.
از جمله اينكه ضمن نقد ورود زودهنگام به فضاهاي انتخاباتي - چه از نوع مجلسي و چه از نوع رياست جمهوري آن - كه به دليل آنكه فرصت خدمت را بي ترديد مي سوزاند، به بخشي از نكات مطرح در مورد ابوالحسن فقيه و سوابق شخصي او اشاره شد. به طور مثال اينكه وي بدون داشتن سابقه جبهه، از سهميه رزمندگان براي شركت در كنكور و پذيرش در دانشگاه در رشته پزشكي استفاده نموده است!
نظرات انتقادي زيادي از طرف مخاطبان محترم در نقد اين بيعدالتي و بداخلاقي در پاي خبر درج شد و البته چند نظر هم به اين نكته اشاره داشت كه شهداي نوجواني كه از سن آن زمان آقاي فقيه كمسالتر بودهاند نيز وجود دارند و بر اساس اين مطلب نتيجه گرفته ميشد كه احتمالاً اسناد اين موضوع درست بررسي نشده باشد.
اما با كمال تأسف بايد گفت كه بر اساس مدارك موجود،وی تأكيداً سابقه جبههاي ندارند و چون قبولشدن وی در دانشگاه، در رشته پزشكي منوط به استفاده وي از سهميه رزمندگان ميباشد، نظر به اخراج جناب آقاي فقيه از دانشگاه علوم پزشكي تهران در سال 1380، آن هم به دليل عدم ارائه مدارك مورد نياز براي استفاده از سهميه رزمندگان و ايثارگران،وی موفق به ادامه تحصيل و نهايتاً فارغالتحصيل شدن از رشته پزشكي نمي شود و در نتيجه اصلاً پزشك نميباشند!
درست به همين خاطر است كه بر اساس اخباري كه از برخي مراجع قضايي در دست است، بعد از اثبات اين مطلب در اين مراجع، از وي خواسته شد تا بر اساس حكم قضايي به دليل دريافت حقوق به عنوان پزشك در هنگام تصدي مسؤوليتهاي خود تا كنون، ما بهالتفاوت ميان حقوق بر مبناي مدرك ديپلم تا حقوق بر مبناي دكتراي عمومي پزشكي را به سيستم مالي دولت باز گرداند!
اكنون جاي سؤال دارد كه با وجود چنين نقطههاي تيره و تاري در حاشيه عملكرد يك فرد، آيا باز بايد از حضور وي در سازماني عامالمنفعه و خدمتمحور يعني هلال احمر - آن هم به عنوان رييس - و همچنين از مسؤوليت وي در ساماندهي فعاليتهاي سياسي و انتخاباتي منتسب به رييس جمهور البته با گرايشي خاص(!)، استقبال شود؟
آيا در دهه عدالت و پيشرفت جايي براي اين وجود دارد كه صرف بستگي سياسي برخي افراد به برخي مسؤولان، عدالتسوزي و بداخلاقي ايشان آن هم در جايگاه يك مسؤول نظام اسلامي ناديده انگاشته شود؟!
از جمله اينكه ضمن نقد ورود زودهنگام به فضاهاي انتخاباتي - چه از نوع مجلسي و چه از نوع رياست جمهوري آن - كه به دليل آنكه فرصت خدمت را بي ترديد مي سوزاند، به بخشي از نكات مطرح در مورد ابوالحسن فقيه و سوابق شخصي او اشاره شد. به طور مثال اينكه وي بدون داشتن سابقه جبهه، از سهميه رزمندگان براي شركت در كنكور و پذيرش در دانشگاه در رشته پزشكي استفاده نموده است!
نظرات انتقادي زيادي از طرف مخاطبان محترم در نقد اين بيعدالتي و بداخلاقي در پاي خبر درج شد و البته چند نظر هم به اين نكته اشاره داشت كه شهداي نوجواني كه از سن آن زمان آقاي فقيه كمسالتر بودهاند نيز وجود دارند و بر اساس اين مطلب نتيجه گرفته ميشد كه احتمالاً اسناد اين موضوع درست بررسي نشده باشد.
اما با كمال تأسف بايد گفت كه بر اساس مدارك موجود،وی تأكيداً سابقه جبههاي ندارند و چون قبولشدن وی در دانشگاه، در رشته پزشكي منوط به استفاده وي از سهميه رزمندگان ميباشد، نظر به اخراج جناب آقاي فقيه از دانشگاه علوم پزشكي تهران در سال 1380، آن هم به دليل عدم ارائه مدارك مورد نياز براي استفاده از سهميه رزمندگان و ايثارگران،وی موفق به ادامه تحصيل و نهايتاً فارغالتحصيل شدن از رشته پزشكي نمي شود و در نتيجه اصلاً پزشك نميباشند!
درست به همين خاطر است كه بر اساس اخباري كه از برخي مراجع قضايي در دست است، بعد از اثبات اين مطلب در اين مراجع، از وي خواسته شد تا بر اساس حكم قضايي به دليل دريافت حقوق به عنوان پزشك در هنگام تصدي مسؤوليتهاي خود تا كنون، ما بهالتفاوت ميان حقوق بر مبناي مدرك ديپلم تا حقوق بر مبناي دكتراي عمومي پزشكي را به سيستم مالي دولت باز گرداند!
اكنون جاي سؤال دارد كه با وجود چنين نقطههاي تيره و تاري در حاشيه عملكرد يك فرد، آيا باز بايد از حضور وي در سازماني عامالمنفعه و خدمتمحور يعني هلال احمر - آن هم به عنوان رييس - و همچنين از مسؤوليت وي در ساماندهي فعاليتهاي سياسي و انتخاباتي منتسب به رييس جمهور البته با گرايشي خاص(!)، استقبال شود؟
آيا در دهه عدالت و پيشرفت جايي براي اين وجود دارد كه صرف بستگي سياسي برخي افراد به برخي مسؤولان، عدالتسوزي و بداخلاقي ايشان آن هم در جايگاه يك مسؤول نظام اسلامي ناديده انگاشته شود؟!
کتک زدن کارگران زن به دستور نماینده مجلس رژیم
یکی از شنوندگان بخش صبحگاهی رادیو جوان با مجریگری فاطمه صداقتی دست به اقدام در خور توجهی زد که شاید نظیرش را در رسانه ملی مشاهده نکرده بودیم.
در این بخش رادیویی، یک کارگر زن کارخانه نساجی قائمشهر که با صدایی بغضآلود با این شبکه تماس گرفته بود، با اعلام اینکه ۹ماه است که کارگران این کارخانه حقوق دریافت نکردهاند از بداخلاقی معاون وزیر صنایع که مدعی شده بود مطالبات معوقه کارگران کارخانه نساجی قائمشهر ۳ماه است نه ۹ماه، انتقاد کرد و گفت: ما برای پیگیری این موضوع حتی به سراغ نماینده قائمشهر در مجلس رفتیم اما وی نیز به این خواسته ما بیاعتنایی کرد و حتی افرادی را اجیر کرد تا ما را کتک بزنند.
این زن همچنین با حالتی بغضگرفته گفت که بهدلیل تاخیر در دریافت حقوقش، چند ماهی است که نتوانسته قسط بانک مسکن را پرداخت کند.
در این بخش رادیویی، یک کارگر زن کارخانه نساجی قائمشهر که با صدایی بغضآلود با این شبکه تماس گرفته بود، با اعلام اینکه ۹ماه است که کارگران این کارخانه حقوق دریافت نکردهاند از بداخلاقی معاون وزیر صنایع که مدعی شده بود مطالبات معوقه کارگران کارخانه نساجی قائمشهر ۳ماه است نه ۹ماه، انتقاد کرد و گفت: ما برای پیگیری این موضوع حتی به سراغ نماینده قائمشهر در مجلس رفتیم اما وی نیز به این خواسته ما بیاعتنایی کرد و حتی افرادی را اجیر کرد تا ما را کتک بزنند.
این زن همچنین با حالتی بغضگرفته گفت که بهدلیل تاخیر در دریافت حقوقش، چند ماهی است که نتوانسته قسط بانک مسکن را پرداخت کند.
جان سه زندانی سیاسی در خطر جدی قرار دارد
جان سه زندانی سیاسی که به اتهام هواداری و یا ارتباط با یک سازمان سیاسی در زندان بسر می برند در خطر جدی قرار دارد.
آقای محسن دکمه چی به دلیل ابتلا به سرطان، شیر محمد رضایی به دلیل چسبندگی روده و ماشالله حائری به دلیل بیماری قلبی اسامی سه زندانی سیاسی محبوس در بند 4 زندان رجایی شهر کرج است که به دلیل عدم رسیدگی پزشکی جانشان در خطر است.
آقای محسن دکمه چی بازاری که به اتهام کمک مالی به خانواده های زندانیان سیاسی مرتبط با سازمان مجاهدین خلق بازداشت شده است به دلیل ابتلا به بیماری سرطان روده می بایست در بیمارستان مجهز مورد درمان قرار گیرد.
وی از زندانیان سیاسی دهه 60 است که گفته می شود به دلیل اعتصاب غذاهای طولانی مدت در دهه 60 دچار این بیماری شده است. نامبرده از سوی دادگاه انقلاب به تحمل 10 سال حبس تعزیری محکوم شده است.
شیر محمد رضایی از زندانیان سیاسی دهه 50 و 60 به دلیل بیماری دستگاه گوارشی "چسبندگی روده" قادر به تحمل شرایط زندان نیست و می بایست فورا مورد عمل جراحی قرار گیرد وی تا کنون جهت درمان این بیماری دوبارعمل جراحی انجام داده است که پس از بازداشت ادامه درمان این زندانی متوقف شده است.
ماشالله حائری دیگر زندانی سیاسی محبوس در این بند به دلیل مشکلات حاد قلبی می بایست مورد عمل "قلب باز" قرار گیرد که تا کنون با مخالفت مسئولین زندان و وزارت اطلاعات از درمان وی جلوگیری شده است.
ماموران وزارت اطلاعات در حین بازداشت ایشان موجب شکستگی پای وی شده اند که هم اکنون در زندان با عصا قادر به حرکت است.
زندانیان سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر به حالت قرنطینه در بند 4 این زندان نگهداری می شوند این زندانیان خواهان رعایت حقوق خود هستند و از مسئولین زندان می خواهند حقوق برابر با زندانیان عادی داشته باشند.
آقای محسن دکمه چی به دلیل ابتلا به سرطان، شیر محمد رضایی به دلیل چسبندگی روده و ماشالله حائری به دلیل بیماری قلبی اسامی سه زندانی سیاسی محبوس در بند 4 زندان رجایی شهر کرج است که به دلیل عدم رسیدگی پزشکی جانشان در خطر است.
آقای محسن دکمه چی بازاری که به اتهام کمک مالی به خانواده های زندانیان سیاسی مرتبط با سازمان مجاهدین خلق بازداشت شده است به دلیل ابتلا به بیماری سرطان روده می بایست در بیمارستان مجهز مورد درمان قرار گیرد.
وی از زندانیان سیاسی دهه 60 است که گفته می شود به دلیل اعتصاب غذاهای طولانی مدت در دهه 60 دچار این بیماری شده است. نامبرده از سوی دادگاه انقلاب به تحمل 10 سال حبس تعزیری محکوم شده است.
شیر محمد رضایی از زندانیان سیاسی دهه 50 و 60 به دلیل بیماری دستگاه گوارشی "چسبندگی روده" قادر به تحمل شرایط زندان نیست و می بایست فورا مورد عمل جراحی قرار گیرد وی تا کنون جهت درمان این بیماری دوبارعمل جراحی انجام داده است که پس از بازداشت ادامه درمان این زندانی متوقف شده است.
ماشالله حائری دیگر زندانی سیاسی محبوس در این بند به دلیل مشکلات حاد قلبی می بایست مورد عمل "قلب باز" قرار گیرد که تا کنون با مخالفت مسئولین زندان و وزارت اطلاعات از درمان وی جلوگیری شده است.
ماموران وزارت اطلاعات در حین بازداشت ایشان موجب شکستگی پای وی شده اند که هم اکنون در زندان با عصا قادر به حرکت است.
زندانیان سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر به حالت قرنطینه در بند 4 این زندان نگهداری می شوند این زندانیان خواهان رعایت حقوق خود هستند و از مسئولین زندان می خواهند حقوق برابر با زندانیان عادی داشته باشند.
جواد عباسی کنگوری معروف به "جواد آزاده" (یا آملی) سر تیم شکنجه بازداشت شدگان پرونده قتل های زنجیره ای را بشناسيم
جواد عباسی کنگوری معروف به “جواد آزاده” (یا آملی) سر تیم شکنجه بازداشت شدگان پرونده قتل های زنجیره ای بوده که هم اکنون تحت نظر احمد سالک، از نمایندگان رهبری در حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران، وظیفه شکنجه مصطفی تاج زاده، بهزاد نبودی، فیض الله عرب سرخی، محسن امین زاده، عبدالله رمضان زاده و سعید حجاریان برای واداشتن آنها به اعتراف ساختگی را بر عهده گرفته است.
سالک همچنین عضو هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات شورای نگهبان است که چند هفته پیش، وظیفه رسیدگی “بی طرفانه” به شکایات کاندیداهای معترض به تخلفات انتخاباتی را به عهده داشته است. مسوولیت جدید جواد آزاده، پس از آن به او سپرده شده که بازجویان قبلی، پس از چند هفته شکنجه رهبران اصلاح طلب، موفق به در هم شکستن مقاومت آنان نشده و در تکمیل مستندات مورد نیاز دولت برای مرتبط ساختن اعتراضات انتخاباتی به خارج از کشور، ناکام مانده اند.
منابع مطلع تاکید دارند که شخص رهبر جمهوری اسلامی بر لزوم اعتراف گیری از این افراد به هر قیمت ممکن تأکید کرده و به همین علت در پی ناکامی بازجویان قبلی، پرونده به جواد آزاده سپرده شده که تخصص وی در شکنجه بی حد و مرز برای کسب اعترافات ساختگی از متهمان است.
منابع مطلع تاکید دارند که شخص رهبر جمهوری اسلامی بر لزوم اعتراف گیری از این افراد به هر قیمت ممکن تأکید کرده و به همین علت در پی ناکامی بازجویان قبلی، پرونده به جواد آزاده سپرده شده که تخصص وی در شکنجه بی حد و مرز برای کسب اعترافات ساختگی از متهمان است.
این در حالی است که به نوشته سایت نوروز، بر اثر شکنجه های شدید تیم بازجویی از اصلاح طلبان سید مصطفی تاج زاده در بیمارستان شهید مدرس بستری شده و کلیه هایش به واسطه تحمل ضربات سنگین کابل به شدت آسیب دیده است.
شکنجه گر جدید اصلاح طلبان کیست؟
جواد آزاده همان کسی است که پیشتر، فهیمه دری نوگورانی همسر سعید امامی (اسلامی) از متهمان قتل های زنجیره ای نیز زیر نظر او چنان شکنجه شد که به علت از کار افتادن هر دو کلیه خود در بیمارستان بقیه الله تهران بستری گردید. پس از آن بود که با علنی شدن شکنجه های انجام شده زیر نظر تیم بازجویی پرونده قتل ها و با دخالت خاتمی و هاشمی شاهرودی، پرونده از دست آزاده و همکارانش گرفته شد.
متعاقب این برخورد، جواد آزاده با انتشار یک جزوه هشتاد صفحه ای معروف، به تشریح اعترافاتی پرداخت که زیر شکنجه، حتی از سرسخت ترین کارکنان وزارت اطلاعات و برخی منسوبین آنها گرفته بود و وجه مشترک آنها، اعتراف به فساد اخلاقی و انجام قتل و عملیات تروریستی زیر نظر سرویس های جاسوسی بیگانه بود.
در فیلم تکان دهنده ای که بعدها از جلسات بازجویی از همسر سعید امامی به بیرون از بازداشتگاه وزارت اطلاعات راه یافت و نشان دهنده شکنجه وحشتناک نامبرده برای اعتراف به کثیف ترین موارد فساد جنسی و خیانت بود، سر تیم بازجویان همان جواد آزاده است که در فیلم با اسم مستعار “آملی” از وی نام برده می شود. در پی انتشار این صحنه ها و ادعای محمدنیازی، رییس وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح مبنی بر گزینشی بودن این تصاویر، افشاکننده اصلی فیلم سه ساعته شكنجه متهمان قتلهاي زنجيرهاي طي نامهاي به يكي از مسؤولان نظام كه نسخهاي از آن به مجلس و ساير دستگاههاي اطلاعاتي-امنيتي ارسال شد، هر نوع دخل و تصرفي را در ضبط اين فيلمها به شدت رد و تاکید کرد که بازجويي از متهمان- به ويژه متهمان زن- داراي صحنههايي بسيار وحشتناكتر بوده است كه در فيلم موجود نيست.
مهدي رياحي، از پرسنل وزارت اطلاعات و از بازداشت شدگان پرونده ي قتل هاي زنجيره ای، پس از آزادی از زندان روایتی را در جمع عده ای از حامیان سعید امامی نقل کرده است که بازخوانی آن، پی بردن به شیوه بازجویی جواد آزاده را بهتر امکانپذیر می کند: “فقط يك صحنه را بگويم كه در حالي كه پاي من تاول زده بود و كيسه ي خون شده بود، از شلاق هايي كه 2 نصفه شب تمام شده بود، از اتاق تعزير آمدم [و] نمي توانستم راه بروم . با زانو راه مي رفتم . يكي از آنها به اين آقا جواد آزاده گفت كه آقا جواد، اين راببريم بهداري پوست پا را بچينند خون را تخليه كنند. گفت نه، مي بريم در اتاق با شلاق خالي مي كنيم . بردند با همان حالت پاهاي من را بستند به تخت و با كابلي كه زدند خون پاشيد كه لباسهاي خودشان نجس شد. توي اون شرايط كه پاهاي مرا اونجوري مي زدند ، تمام كبود شده بود و توي دمپايي نمي رفت و باد كرده بود مي آوردند دوباره [دستبند] قپوني مي كردند . قپوني تمام مي شد برمي گشتيم اتاق تعزير …به من فشار قپوني خيلي زيادي مي آوردند . يه جوري مي شد كه از 2 ساعت و نيم ، دوساعت و ربع كه مي گذشت با اينكه من توان جسمي ام در حد خودم خوبه بي هوش مي شدم… باور كنيد اين دستهاي من اينقدر كه از پشت به هم نمي رسيد، جواد آزاده ، اون مجتبي [اشاره به "مجتبی بابابی" یا "امیری" از اعضای تیم بازجویی] و احمد ["احمد نیاکان" یا "تفتازانی"، از اعضای تیم بازجویی] بعضي وقتها سه نفري دستهاي منو مي كشيدند كه صداي استخوانهايم در مي آمد. تا اينكه اين قپوني را جا بندازند …در اين شرايط دست و پا حتي نماز هم نمي تونستم بخونم … اصلا انگار ما كيسه بوكس يك آدم بوكسوريم كه ميخواد تمرين كنه …. مي گفت اين دفعه محكم تر بود يا دفعه ي قبل. مي زندند و تمرين مي كردند. حالتهاي مختلف با مشت خودش . اصلا نه بازجويي مي كردند نه چيزي . طوري شده بود كه مثلا از آنجا رد مي شد در رو باز مي كرد مي آمد مي گفت وايسا يك چك تراپي دارم! واي مي ايستاد 20 تا 30 تا سيلي محكم مي زد به توی دلم مي زد . با لگد مي زد با مشت مي زد خسته مي شد و مي رفت بعد يكي ديگر مي آمد مي گفت در دلت نزدند؟ دوباره مي زد … بحث تعزير [شلاق] حاكم شرع مثلا مي گفتند 50 تا [ضربه شلاق] . می گفت 20 تا ديگه . بعد كه باز شد نمي توانستم راه بروم مي گفت افتادي؟ دوباره مي خواباند 30 تا ديگه مي زد …”
رهبری گفتند…
مهدی ریاحی در جای دیگر در مورد هدایت تیم بازجویی جواد آزاده از جانب نهادهای مافوق می گوید: “روي قتلهاي زنجيره اي خودشان مي گفتند ما يك شبكه كشف كرده ايم كه تنها كار مثبتشان قتل اين چهار نفر بوده، گور پدر آنها . البته مي دانستند كه من هيچ دخالتي در آن هم نداشتم . فقط مستمسكي بود براي دستگيري. اصلا تفهيم اتهامي ، بازجويي چيزي در اين باره حداقل در مورد من نشد… حالا چه كاري را مي خواستند تحت عنوان پرونده ي قتلهاي زنجيره اي بكنند آنچه ر اكه ما يقين داريم اينكه كار ديگري بود … يك خطي بعد از ارديبهشت 78 وارد مي شود اينكه چه كسي دستور داده مهم است . چون جواد آزاده شلوارش را هم بدون هماهنگي نمي تواند بالا بكشد. الان هم همين طور است چطور جرات كرد اين طور با پرسنل [وزارت اطلاعات] برخورد كند. يعني برخوردي كه با منافقين و تروريستهاي محارب نشده بود…”
پس از افشای شکنجه متهمان پرونده قتل های زنجیره ای، جواد آزاده به همراه چهار تن دیگر از اعضای تیم بازجویی از وزارت اطلاعات اخراج شدند که عبارت بودند از: “علی اکبر باوند” معروف به “مجتبی بابایی” یا “امیری” ، “احمد شیخها” معروف به “احمد نیاکان” یا “تفتازانی”، مصطفی منتظری معروف به “فرقانی” یا “شربیانی”، و”مهدی قوامی هنر” معروف به “قوام”.
این افراد پس از اخراج در مورد انگیزه های خود برای شکنجه شدید متهمان و منحرف کردن کامل مسیر پرونده قتل ها بر مبنای اعترافات ساختگی مورد بازجویی قرار گرفتند. در جريان بازجويي های جدید، وقتي از جواد آزاده پرسيده شد که به چه حقي اين همه زندانيان خود را براي کسب اعتراف دروغ شکنجه کرديد، پاسخ آن بود که وقتي مقام رهبری گفتند که قتل ها قطعاً کار عوامل بيگانه بوده، براي ما تکليف شرعي ايجاد شد آن قدر آنها را بزنيم تا به عامل بيگانه بودن اعتراف کنند، و مگر می توانستیم اعترافی مغایر با تصریح رهبر از آنان بگیریم.
این سخن در شرایطی گفته می شد که در پي قتل هاي زنجيره اي سال 77 و دستگيري عوامل اجراي اين قتل ها، آيت الله خامنه اي، در جريان يک سخنراني علني گفته بود: حتم بدانيد کساني که اين قتل ها را انجام داده اند نيروي نظام نبوده و عامل بيگانه هستند.
با پایان دوره ریاست جمهوری خاتمی و روی کار آمدن احمدی نژاد، جواد آزاده و همکارانش دو باره دعوت به کار شدند و به انجام وظیفه در حلقه های اطلاعاتی مسوول برخورد با مخالفان دولت پرداختند.
اکنون، با سپرده شدن مسوولیت بازجویی اصلاح طلبان برجسته به جواد عباسی کنگوری معروف به جواد آزاده ، به نظر می رسد وی یک بار دیگر مسوولیت اخذ اعترافات بر مبنای تحلیل های رهبر جمهوری اسلامی ایران را به عهده گرفته است.
این در حالی است که آگاهان از ساختار درونی وزارت اطلاعات تاکید دارند جواد آزاده، حتی در میان عناصر “راست” این وزارتخانه – به خاطر “خیانتی” که به عقیده آنها بر سر پرونده قتل ها با شکنجه همکاران خود مرتکب شده – به شدت منفور است. به تاکید این آگاهان، حتی بسیاری از افراطی ترین نیروهای وزارت که سعید امامی را “شهید” می دانند، به خاطر رفتار جواد آزاده با سعید و همسرش، خود را مترصد فرصتی برای تسویه حساب با نامبرده دانسته اند. در چنین شرایطی، تبدیل شدن آزاده به تکیه گاه اصلی اثبات اتهامات “نظام” علیه اصلاح طلبان، از همین ابتدا اعتبار بازجویی های نامبرده و همکارانش را حتی در سطح وزارت اطلاعات به زیر سوال برده است.
شکنجه گر جدید اصلاح طلبان کیست؟
جواد آزاده همان کسی است که پیشتر، فهیمه دری نوگورانی همسر سعید امامی (اسلامی) از متهمان قتل های زنجیره ای نیز زیر نظر او چنان شکنجه شد که به علت از کار افتادن هر دو کلیه خود در بیمارستان بقیه الله تهران بستری گردید. پس از آن بود که با علنی شدن شکنجه های انجام شده زیر نظر تیم بازجویی پرونده قتل ها و با دخالت خاتمی و هاشمی شاهرودی، پرونده از دست آزاده و همکارانش گرفته شد.
متعاقب این برخورد، جواد آزاده با انتشار یک جزوه هشتاد صفحه ای معروف، به تشریح اعترافاتی پرداخت که زیر شکنجه، حتی از سرسخت ترین کارکنان وزارت اطلاعات و برخی منسوبین آنها گرفته بود و وجه مشترک آنها، اعتراف به فساد اخلاقی و انجام قتل و عملیات تروریستی زیر نظر سرویس های جاسوسی بیگانه بود.
در فیلم تکان دهنده ای که بعدها از جلسات بازجویی از همسر سعید امامی به بیرون از بازداشتگاه وزارت اطلاعات راه یافت و نشان دهنده شکنجه وحشتناک نامبرده برای اعتراف به کثیف ترین موارد فساد جنسی و خیانت بود، سر تیم بازجویان همان جواد آزاده است که در فیلم با اسم مستعار “آملی” از وی نام برده می شود. در پی انتشار این صحنه ها و ادعای محمدنیازی، رییس وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح مبنی بر گزینشی بودن این تصاویر، افشاکننده اصلی فیلم سه ساعته شكنجه متهمان قتلهاي زنجيرهاي طي نامهاي به يكي از مسؤولان نظام كه نسخهاي از آن به مجلس و ساير دستگاههاي اطلاعاتي-امنيتي ارسال شد، هر نوع دخل و تصرفي را در ضبط اين فيلمها به شدت رد و تاکید کرد که بازجويي از متهمان- به ويژه متهمان زن- داراي صحنههايي بسيار وحشتناكتر بوده است كه در فيلم موجود نيست.
مهدي رياحي، از پرسنل وزارت اطلاعات و از بازداشت شدگان پرونده ي قتل هاي زنجيره ای، پس از آزادی از زندان روایتی را در جمع عده ای از حامیان سعید امامی نقل کرده است که بازخوانی آن، پی بردن به شیوه بازجویی جواد آزاده را بهتر امکانپذیر می کند: “فقط يك صحنه را بگويم كه در حالي كه پاي من تاول زده بود و كيسه ي خون شده بود، از شلاق هايي كه 2 نصفه شب تمام شده بود، از اتاق تعزير آمدم [و] نمي توانستم راه بروم . با زانو راه مي رفتم . يكي از آنها به اين آقا جواد آزاده گفت كه آقا جواد، اين راببريم بهداري پوست پا را بچينند خون را تخليه كنند. گفت نه، مي بريم در اتاق با شلاق خالي مي كنيم . بردند با همان حالت پاهاي من را بستند به تخت و با كابلي كه زدند خون پاشيد كه لباسهاي خودشان نجس شد. توي اون شرايط كه پاهاي مرا اونجوري مي زدند ، تمام كبود شده بود و توي دمپايي نمي رفت و باد كرده بود مي آوردند دوباره [دستبند] قپوني مي كردند . قپوني تمام مي شد برمي گشتيم اتاق تعزير …به من فشار قپوني خيلي زيادي مي آوردند . يه جوري مي شد كه از 2 ساعت و نيم ، دوساعت و ربع كه مي گذشت با اينكه من توان جسمي ام در حد خودم خوبه بي هوش مي شدم… باور كنيد اين دستهاي من اينقدر كه از پشت به هم نمي رسيد، جواد آزاده ، اون مجتبي [اشاره به "مجتبی بابابی" یا "امیری" از اعضای تیم بازجویی] و احمد ["احمد نیاکان" یا "تفتازانی"، از اعضای تیم بازجویی] بعضي وقتها سه نفري دستهاي منو مي كشيدند كه صداي استخوانهايم در مي آمد. تا اينكه اين قپوني را جا بندازند …در اين شرايط دست و پا حتي نماز هم نمي تونستم بخونم … اصلا انگار ما كيسه بوكس يك آدم بوكسوريم كه ميخواد تمرين كنه …. مي گفت اين دفعه محكم تر بود يا دفعه ي قبل. مي زندند و تمرين مي كردند. حالتهاي مختلف با مشت خودش . اصلا نه بازجويي مي كردند نه چيزي . طوري شده بود كه مثلا از آنجا رد مي شد در رو باز مي كرد مي آمد مي گفت وايسا يك چك تراپي دارم! واي مي ايستاد 20 تا 30 تا سيلي محكم مي زد به توی دلم مي زد . با لگد مي زد با مشت مي زد خسته مي شد و مي رفت بعد يكي ديگر مي آمد مي گفت در دلت نزدند؟ دوباره مي زد … بحث تعزير [شلاق] حاكم شرع مثلا مي گفتند 50 تا [ضربه شلاق] . می گفت 20 تا ديگه . بعد كه باز شد نمي توانستم راه بروم مي گفت افتادي؟ دوباره مي خواباند 30 تا ديگه مي زد …”
رهبری گفتند…
مهدی ریاحی در جای دیگر در مورد هدایت تیم بازجویی جواد آزاده از جانب نهادهای مافوق می گوید: “روي قتلهاي زنجيره اي خودشان مي گفتند ما يك شبكه كشف كرده ايم كه تنها كار مثبتشان قتل اين چهار نفر بوده، گور پدر آنها . البته مي دانستند كه من هيچ دخالتي در آن هم نداشتم . فقط مستمسكي بود براي دستگيري. اصلا تفهيم اتهامي ، بازجويي چيزي در اين باره حداقل در مورد من نشد… حالا چه كاري را مي خواستند تحت عنوان پرونده ي قتلهاي زنجيره اي بكنند آنچه ر اكه ما يقين داريم اينكه كار ديگري بود … يك خطي بعد از ارديبهشت 78 وارد مي شود اينكه چه كسي دستور داده مهم است . چون جواد آزاده شلوارش را هم بدون هماهنگي نمي تواند بالا بكشد. الان هم همين طور است چطور جرات كرد اين طور با پرسنل [وزارت اطلاعات] برخورد كند. يعني برخوردي كه با منافقين و تروريستهاي محارب نشده بود…”
پس از افشای شکنجه متهمان پرونده قتل های زنجیره ای، جواد آزاده به همراه چهار تن دیگر از اعضای تیم بازجویی از وزارت اطلاعات اخراج شدند که عبارت بودند از: “علی اکبر باوند” معروف به “مجتبی بابایی” یا “امیری” ، “احمد شیخها” معروف به “احمد نیاکان” یا “تفتازانی”، مصطفی منتظری معروف به “فرقانی” یا “شربیانی”، و”مهدی قوامی هنر” معروف به “قوام”.
این افراد پس از اخراج در مورد انگیزه های خود برای شکنجه شدید متهمان و منحرف کردن کامل مسیر پرونده قتل ها بر مبنای اعترافات ساختگی مورد بازجویی قرار گرفتند. در جريان بازجويي های جدید، وقتي از جواد آزاده پرسيده شد که به چه حقي اين همه زندانيان خود را براي کسب اعتراف دروغ شکنجه کرديد، پاسخ آن بود که وقتي مقام رهبری گفتند که قتل ها قطعاً کار عوامل بيگانه بوده، براي ما تکليف شرعي ايجاد شد آن قدر آنها را بزنيم تا به عامل بيگانه بودن اعتراف کنند، و مگر می توانستیم اعترافی مغایر با تصریح رهبر از آنان بگیریم.
این سخن در شرایطی گفته می شد که در پي قتل هاي زنجيره اي سال 77 و دستگيري عوامل اجراي اين قتل ها، آيت الله خامنه اي، در جريان يک سخنراني علني گفته بود: حتم بدانيد کساني که اين قتل ها را انجام داده اند نيروي نظام نبوده و عامل بيگانه هستند.
با پایان دوره ریاست جمهوری خاتمی و روی کار آمدن احمدی نژاد، جواد آزاده و همکارانش دو باره دعوت به کار شدند و به انجام وظیفه در حلقه های اطلاعاتی مسوول برخورد با مخالفان دولت پرداختند.
اکنون، با سپرده شدن مسوولیت بازجویی اصلاح طلبان برجسته به جواد عباسی کنگوری معروف به جواد آزاده ، به نظر می رسد وی یک بار دیگر مسوولیت اخذ اعترافات بر مبنای تحلیل های رهبر جمهوری اسلامی ایران را به عهده گرفته است.
این در حالی است که آگاهان از ساختار درونی وزارت اطلاعات تاکید دارند جواد آزاده، حتی در میان عناصر “راست” این وزارتخانه – به خاطر “خیانتی” که به عقیده آنها بر سر پرونده قتل ها با شکنجه همکاران خود مرتکب شده – به شدت منفور است. به تاکید این آگاهان، حتی بسیاری از افراطی ترین نیروهای وزارت که سعید امامی را “شهید” می دانند، به خاطر رفتار جواد آزاده با سعید و همسرش، خود را مترصد فرصتی برای تسویه حساب با نامبرده دانسته اند. در چنین شرایطی، تبدیل شدن آزاده به تکیه گاه اصلی اثبات اتهامات “نظام” علیه اصلاح طلبان، از همین ابتدا اعتبار بازجویی های نامبرده و همکارانش را حتی در سطح وزارت اطلاعات به زیر سوال برده است.
اشتراک در:
پستها (Atom)