۱۳۹۱ فروردین ۲۸, دوشنبه

امارات سفیر جمهوری اسلامی را احضار کرد


دولت امارات با احضار سفیر جمهوری اسلامی در ابوظبی، به سفر احمدی نژاد به جزیره ابوموسی اعتراض کرد.

به گزارش سایت عصر ایران به نقل از روزنامه "امارات الیوم"، "انور محمد قرقاش" وزیر مشاور در امور خارجه امارات عصر روز یکشنبه سفیر ایران را احضار و یادداشت اعتراض آمیز درباره سفر  رئیس جمهور ایران به جزیره ابوموسی را تسلیم وی کرد. در این یادداشت، سفر احمدی نژاد، محکوم شده است.

این مقام اماراتی به محمد علی فیاض سفیر ایران گفت: این سفر، سابقه خطرناک و به معنی نقض حاکمیت امارات و نادیده گرفتن توافق دو دولت ایران و امارات درباره یافتن وسیله ای برای حل نزاع بین دو طرف از طریق مذاکرات دوجانبه است.

وزیر مشاور در امور خارجه امارات مدعی شد: سفر احمدی نژاد به جزیره ابوموسی، واقعیت های تاریخی و حقوقی را تغییر نمی دهد و چیزی از حاکمیت دولت امارات بر جزایر ابوموسی، تنب کوچک  و تنب برزگ نمی کاهد.

در این یادداشت اعتراض آمیز که تسلیم سفیر ایران شده آمده است: این سفر احمدی نژاد، تلاش های دیپلماتیک که دو کشور برای حل مسالمت آمیز (مسئله جزایر) توافق کرده بودند را ناکام گذاشت. امارات برای ایجاد فضا و زمینه مناسب برای حل مسالمت آمیز و مشترک، به این توافق پایبند بود.

وی همچنین خواهان حل مسئله جزایر سه گانه از طریق گفت وگو های دو جانبه با ایران یا مراجعه به دادگاه لاهه شد.

احمدی نژاد در هفته گذشته با سفر به جزیره ایرانی ابوموسی در خلیج فارس، اعتراض و انتقاد مقامات اماراتی را به دنبال داشت. 
دولت امارات همچنین ضمن فراخواندن سفیر خود از تهران، مسابقه تیم ملی فوتبال این کشور با تیم ایران را لغو کرد.

امارات علاوه بر این، شکایت نامه ای را در این باره، تحویل شورای امنیت و سازمان ملل متحد کرد. 

محمد نوری زاد خواستار رفراندوم اصل ولایت فقیه شد


محمد نوری‌زاد در گفتگو با وب‌سایت کلمه خواستار رفراندوم اصل ولایت فقیه شده و از مسئولان خواسته «اجازه بدهند ببینند مردم این همه نفوذ رهبر در زیر و بالای مملکت را قبول دارند یا نه؟»

آقای نوری‌زاد در این گفتگو که بخش دوم آن به تازگی منتشر شده تاکید کرده یک انتخابات آزاد «می‌تواند آرامش را به کشور باز گرداند.»

به گزارش دانشجونیوز به نقل از رسانه ها، وی در این گفتگو در ارتباط با مساله رهبری در ایران گفته است که اساساً دوره ی رهبری های مادام العمر و طولانی سپری شده. دنیا به رشدی رسیده که دیگر سر به اطاعت های این چنینی فرود نمی آورد. مگر این که پادشاهی باشد و رهبری باشد و اینها بصورت نمادین در گوشه ای بنشینند و به اوضاع کشور نظاره کنند و اختیار کشور مطلقاً در دست مردم و نمایندگان مردم باشد. دخالت بی دخالت.

وی در ادامه گفته است: آقا ما سپاه و اطلاعات دزد و دخالت گر و شنودگر و کلاً دستگاه ها و سیستم های امنیتی بی در و پیکری که بر هست و نیست این کشور خیمه بسته اند و به هیچ خدایی نیز بنده نیستند نمی خواهیم. ما می گوییم: ما مجلس بزدل و ترسو و مطیع و حرف گوش کن نمی خواهیم. دستگاه قضایی فشل و مظلوم کش نمی خواهیم. ما دولت دزد و فریبکار و توجیه گر نمی خواهیم. ما نمی خواهیم شهروند درجه چندم باشیم. ما می گوییم: چرا باید از منظرحقوق شهروندی بین شیعه و سنی و بهایی فرق باشد؟ ما می گوییم: دروغ ممنوع. چه از زبان رییس جمهور چه از صدا و سیمای ملی.

نوری زاد همچنین تاکید کرده است: بعضی وقت ها که خودم را بجای یک پاسدار فربه از مال حرام و یک دژخیم اطلاعاتی و یک دولتمرد دزد و یک قاضی و یک روحانی آشوبگری که فتوای قتل عده ای را صادرکرده می گذارم، به اینها حق می دهم به برگشتن خود اصلاً فکر هم نکنند و مدام در همین باتلاق پیش بروند.

وی ادامه داده است: باورم بر این است که بهمین زودی بشار اسد سقوط می کند و بعد از سقوط وی همه ی نگاه ها به سمت سرزمین ما می چرخد. من تردیدی در سقوط یا برکناری خزنده ی او ندارم. کسی که برای بقای خودش دستش را به خون مردم بی دفاع کشورش آلود، رفتنی است.

محمد نوری زاد در بخش دیگری از پاسخ هایش گفته است: پیش از انتخابات به آقای خاتمی پیشنهاد کردم سه نامه با فاصله ی زمانی یک ماه به رهبری بنویسند و منتشر کنند. نامه ی نخست خیرخواهانه و منصفانه باشد. با درخواست هایی. و اشاره به این که محتوا و شیب و لحن نامه های بعدی را پاسخ و اعتنای رهبری مشخص می کند. اگر پاسخی دریافت نکردید که نمی کنید بر همان درخواست ها پافشاری کنید و به نامه ی سوم که نامه ی پایانی است اشاره کنید. در نامه ی سوم بنویسید که ای مردم، دیدید که رهبری وقعی به درخواست های ابتدایی ما نکرد و اساساً نخواست که صدای ما را بشنود. حالا که اینجور است ما در این انتخابات شرکت نمی کنیم. انتخابات را تحریم نمی کنیم اما در آن شرکت هم نمی کنیم. اصرار من بر نگارش نامه های سه گانه از جانب آقای خاتمی این بود که این نامه ها در تاریخ بماند. و گرنه همه ی ما به انتهای این بن بست واقف بودیم.

مذاکرات اتمی؛ اوباما: هیچ امتیازی به رژیم تهران ندادیم



به گزارش خبرگزاری فرانسه، رئیس جمهور آمریکا روز یکشنبه اعلام کرد که در مذاکرات هسته ای استانبول، هیچ امتیاری به رژیم تهران داده نشده است.

باراک اوباما این سخنان را در واکنش به اظهارات بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل بیان کرده که گفته بود، احساس من اینست که به رژیم تهران هدیه داده‌اند، چرا که بدین ترتیب آنها پنج هفته دیگر وقت به دست آورده اند تا غنی ‌سازی اورانیوم را بدون هیچ محدودیتی ادامه دهند.

رئیس جمهور آمریکا که در کلمبیا در آمریکای لاتین بسر می برد، در واکنش به این سخنان گفت، ما هیچ امتیازی به رژیم تهران ندادیم، موضع ما و همپیمانانمان در این باره کاملا روشن و واضح است: ما اجازه نخواهیم داد که مذاکره در مورد برنامه هسته ای رژیم تهران طولانی شود.

باراک اوباما افزود، اینکه گفته شود که ما به رژیم تهران هدیه داده ایم، یعنی اینکه آنها چیزی نصیبشان شده است، آنچه که واقعا نصیب رژیم تهران شده، تحریمهای بسیار سختی است که در ماههای آینده در انتظار آنهاست، اگر از فرصت گفتگوهای تازه استفاده نکنند. 

برکناری 60 تن از سفيران رژيم در کشورهای مختلف



به نوشته روزنامه مردمسالاری، احمدی نژاد قصد دارد 60 تن از سفيران رژيم در کشورهای مختلف را يکباره برکنار کند. 

اين روزنامه این مطلب را در شماره يکشنبه خود فاش ساخته و ضمن اشاره به سابقه قلع و قمع های جمعی سفيران در دولت احمدی نژاد نسبت به عواقب آن هشدار داده است.

این روزنامه نوشت، با گذشت 7سال از عمر دولت احمدی نژاد می توان گفت که ديگر اقدامات عجيب اين دولت عجيب نيست و دولتی که وزارت خارجه اش با آن رفتار عجيب آغاز به کار کرد، منطقا بايد با برکناری در سنگال روبه رو می شد تا همه چيزش با هم هماهنگ باشد!

تورم 60 درصدی برخی اقلام مصرفی


با محاسبه اينكه كارگران براي خريد یک کیلو گوشت منجمد وارداتی و یا یک شانه تخم مرغ چند روز از حقوق خود را بايد بپردازند مي‌توان به تصويري از وضعيت معيشتي آنان دست يافت.

ایلنا: يك فعال كارگري در سمنان گفت: با افزایش ۶۰ درصدی قیمت برخي اقلام مصرفی در سال جدید، مشکلات معیشتی کارگران هم افزايش يافته است. 

حسین طاهر‌زاده در گفتگو با ایلنا ضمن انتقاد از تعیین حداقلی دستمزد کارگران در روزهای پایانی سال گذشته تصریح کرد: با افزايش 18 درصدي دستمزد كارگران، در سال جديد کارگران برای خرید گوشت و تخم‌مرغ ناگهان و ساير اقلام مصرفي گاهي با افزايش ۶۰ درصدي قيمت‌ها مواجه شدند. با محاسبه اينكه كارگران براي خريد یک کیلو گوشت منجمد وارداتی و یا یک شانه تخم مرغ چند روز از حقوق خود را بايد بپردازند مي‌توان به تصويري از وضعيت معيشتي كارگران دست يافت. 

اين فعال كارگري با طرح اين سئوال كه مزد تعین شده تا چه حد می‌تواند جوابگوی هزینه‌های معیشتی کارگران باشد، اظهار داشت: در روزهاي پاياني سال گذشته شورای عالی کار در تعیین حقوق کارگران واقعیتهایی چون تورم، خط فقر و حداقل معاش برای زنده بودن وزندگی یک خانواده کارگری را نادیده گرفته است. 

طاهرزاده ادامه داد: کارگران در امروز خود و خانوادشان مانده‌اند و دیگر با وعده دریافت یارانه نمی‌توانند شکم فرزندان‌شان را سیر کنند. 

وی ادامه داد: به دلیل وعده‌های دولت مبنی بر ارائه بسته‌های حمایتی به کارگران، دستمزد امسال کمتر از نرخ تورم تعیین شد ولی هیچ کدام از آن وعده‌ها تاکنون عملا محقق نشده است. 

این فعال کارگری ضمن بیان اینکه افزایش هزینه‌ها معیشت خانوار کارگری را در خطر انداخته است گفت: با قطع ارزاق کارگران و بن کارگری مشکلات معیشتی کارگران بیشتر شده است. 

او ادامه داد: نقدی کردن بن کارگری باعث تاثیرات تورمی و گران شدن اقلام شده است. 

طاهرزاده در خاتمه خواستار شد: با اجرای کامل بسته‌های حمایتی پس از اجرای فاز اول هدفمندی یارانه‌ها و همچنین در خصوص افزایش دستمزد و همکاریهای جانبی دیگر به معیشت زندگی کارگران کمک کنیم. 

اخراج کارگران کارخانه سیمان بوکان

 طی دو هفته‌ی اخیر نزدیک به 150 کارگر کُرد از سوی مسئولان کارخانه‌ی سیمان "کاوان" شهرستان بوکان اخراج شده‌اند.

 در دو هفته‌ی گذشته، مسئولان شرکت سیمان کاوان"سردار" بوکان اقدام به اخراج 150 کارگر کارخانه که همگی جوان هستند، نموده است.

در گزارش ارسالی خبرنگار کُردپا از بوکان آمده که علت اخراج گروهی این تعداد از کارگران هنوز مشخص نیست.

به علت تحریم‌های بین‌المللی و اجرای غلط هدفمندی یارانه‌ها، بسیاری از کارگاه‌ها و کارخانه‌های متوسط از گردونه‌ی سرمایه‌ی داخلی ایران خارج و مسئولان آن بتدریج کارگران خود را اخراج می‌کنند.

پیشتر نیز 21 کارگر کارخانه‌ی کشت و صنعت مهاباد و 12 نفر از کارگاه ریسندگی پرریس سنندج از کار اخراج شدند که برخی از آنان پیشینه‌ی 10 سال فعالیت در این کارخانه‌ها را داشتند.

دانشجوی دربند پس از خونریزی داخلی به بهداری منتقل شد


جواد علیخانی، فعال دانشجویی، که از بیماری کلیوی و خونریزی داخلی رنج می برد، برای چندمین بار به بهداری اوین منتقل شد.

مادر این دانشجوی زندانی می گوید که جواد علیخانی حاضر نشده است او را با دستبند به بیمارستان منتقل کنند.

به گزارش دانشجونیوز، جواد علیخانی، دانشجوی رشته دامپزشکی دانشگاه چمران اهواز، برای دومین بار، در دوم خرداد ١٣٨٩ بازداشت شد.

این فعال دانشجویی پیش از این نیز در مهر ماه سال ٨٦ بازداشت و پس از ۱۱ ماه حبس در شهر اهواز، با قید وثیقه از زندان آزاد شده بود. وی در پاییز سال ١٣٨٧ در دادگاه انقلاب به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر به سه سال زندان کاهش یافت.

جواد علیخانی که ماه های نخست محکومیت خود را در زندان های اهواز سپری کرده بود، پس از انتقال به تهران، هم اکنون در زندان اوین دوران محکومیت خود را می گذراند.

تارنمای کلمه در گزارشی از وضعیت نامناسب پزشکی وی آورده است که آزمایش های لازم از این زندانی چند بار انجام شده و سونوگرافی به بهانه تعطیلات نوروزی انجام نشده بود و این زندانی خواستار انجام سونوگرافی و درمان قطعی بیماری کلیوی خود است. جواد علیخانی پیشتر دچار انسداد مجرای مثانه شده بود که با انجام عملیات سونداژ، ادرار وی تخلیه شده است و در حال حاضر خونریزی مداوم دارد.

«سلامت پسرم در خطر است»

مادر جواد علیخانی نیز در گفتگویی با جرس  گفته است که مسئولین به وضعیت وخیم فرزندش توجهی ندارند: "پسرم باید هر چه سریعتر تحت درمان قرار گیرد اما مسئولین توجهی نمی کنند، فقط او را به بهداری می برند و مسکن می زنند. خیلی پیگیری کردم و گفتم که سلامت پسرم در خطر است بگذارید حداقل خود من او را دکتر ببرم، اما موافقت نمی کنند. مشکل کلیه و سنگ کلیه دارد. الان خونریزی اش نسبت به قبل خیلی زیاد شده و درد شدید دارد. خودشان هم دیدند حالش بد است و خواستند او را با دستبند به بیمارستان ببرند که پسرم قبول نکرد و گفت مگر من قاچاقچی هستم که با دستبند به بیمارستان ببرید. من اگر می خواستم فرار کنم که اصلا خودم را معرفی نمی کردم. خلاصه زمانی هم که او را با حال بیمار می خواهند به بیمارستان ببرند خیلی اذیت می کنند. دیگر نمی دانم کجا برویم و به چه کسی حرفمان را بزنیم."

او با گریه ادامه می دهد: "در ملاقات که او را دیدم خیلی لاغر شده بود. باور کنید حدود ده پانزده کیلو وزن کم کرده بود، بس که درد می کشد. گفتم جواد چرا اینجوری شدی؟ گفت مامان حرص نخور مریضم و خوب می شوم. به بچه ها هم گفته به مامان نگویید مریضم. اما مگر می شود من رنگ و رو و ضعف بچه ام را ببینم و نفهمم که او چه می کشد؟ بخدا اینقدر نگران و ناراحتش هستم، اعصابم خرد شده و قرص اعصاب می خورم..."

مادر جواد علیخانی در پایان می گوید: "با حقوق کارگری شوهرم این بچه ها را وارد دانشگاه کردم. جواد اول در دانشگاه آزاد قبول شد اما می دانست پدرش با حقوق کارگری نمی تواند هزینه تحصیلش را بدهد، نرفت. بعد یکسال حسابی درس خواند تا در دانشگاه سراسری قبول شد. نمی دانید وقتی دانشگاه قبول شد چقدر شادی کردم اما حالا می بینم بعد از آن همه درس خواندن، او باید به این وضعیت جوانی و سلامتی اشان را در زندان از دست بدهد. چرا؟ اینقدر ناراحت و نگران هستم که آیا امسال می گذارند در دانشگاه درسش را تمام کند، زیرا یکسال بیشتر از درسش نمانده تا دکترایش را بگیرد. نمی دانم چه می شود؟ برای خودش ناراحت هستم اینقدر درس می خواند و علاقه داشت..."( در اینجا مادر علیخانی گریه می کند و دیگر قادر به ادامه حرف زدن نبود)