۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۹, جمعه

جلوگیری از اتمی شدن رژیم؛ مسئله‌ای حیاتی برای آمریکا


به گزارش رادیو آلمان، مجلس نمایندگان آمریکا قطعنامه‌ای را تصویب کرده است که در آن نسبت به خطر مسلح شدن رژیم ایران به سلاح اتمی هشدار داده و از رئیس جمهور آمریکا خواسته تا سریعاَ به فشارهای سیاسی و دیپلماتیک علیه جمهوری اسلامی بیافزاید.

این قطعنامه با ۴۰۱ رای موافق و ۱۱ رای مخالف تصویب شد. در آن هشدار داده شد که زمان برای جلوگیری از مسلح شدن رژیم ایران "محدود" است و باید "فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک فزاینده و مداوم" وجود داشته باشد.

این قطعنامه همچنین هر گونه سیاستی را که بر مبنای "تحمل و محدود سازی ایران اتمی‌ باشد" مردود دانست. این بخش از قطعنامه به سیاستی اشاره دارد که بر پایه آن ایالات متحده در دوران جنگ سرد تلاش می‌کرد تاثیرات نظام کمونیستی را در جهان محدود سازد و سیاستی مشابه در مورد رژیم ایران را مردود می‌داند.

این قطعنامه همچنین خواستار آن شد که جلوگیری از اتمی شدن رژیم ایران باید «مساله‌ای ملی و حیاتی » برای آمریکا در نظر گرفته شود.

مخالفان تصویب این قطعنامه را محتمل‌تر شدن جنگ با رژیم ایران ارزیابی می‌کنند.

این قطعنامه در آستانه نشست گروه ۵+۱ با رژیم ایران تصویب شد که قرار است در ۲۳ مه در بغداد انجام شود. 

بسیاری از دیپلمات‌های غربی در ضمن امیدواری نسبت به نتیجه‌بخش بودن مذاکرات این نگرانی را نیز دارند که رژیم ایران از مذاکرات برای خرید وقت و دستیابی به تسلیحات اتمی استفاده کند.

افزایش آمار اعتیاد زنان و افتادن در دام تن فروشی



افزایش آمار اعتیاد زنان و مانعی به نام نگاه مردسالارانه برای درمان آنان

شهرزادنیوز: با وجود افزایش آمار اعتیاد زنان، در حال حاضر تنها 12 کمپ ویژه برای ترک اعتیاد زنان در سراسر کشور وجود دارد و این در حالی است که 81 درصد از تماس گیرندگان با خط ملی مشاوره اعتیاد را زنان و فقط 19 درصد را مردان تشکیل می‌دهند. یکی از دلایل بالا بودن آمار تماس، افزایش تعداد زنان معتاد در جامعه است.

مدیرکل فرهنگی و پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر، در باره افزایش تعداد زنان معتاد از جمله گفته است که یکی از عوامل آلودگی به اعتیاد در دختران نسل جدید این تصور باطل و غلط است که ماده مخدر حشیش باعث لاغری می‌شود. در نتیجه زنان به مصرف حشیش روی می‌آورند و سپس ترک برایشان معضل شده و لاغر هم نمی‌شوند.

به گزارش قانون، نگاه مرد‌سالارانه به اعتیاد زنان که آن را منفی‌تر از مردان می‌داند، و همچنین سایر نگرش‌های اجتماعی در باره ناپسند تر بودن اعتیاد زن، یک از موانع عمده درمان اعتیاد زنان محسوب می‌شود.

همچنین، طبق این گزارش، زنان معتاد تنها زنان خانواده های مرفه نیستند و بسیاری از زنان طبقات پایین جامعه هم دچار آن شده‌اند و آنقدر هم دچار محدودیت‌های ارتباطی و فرهنگی هستند که اصلا از پدیده‌ای به اسم خط ملی مشاوره اعتیاد خبر ندارند. این زنان بیشتر پیرو اعتیاد شوهر، پدر یا برادرشان معتاد می‌شوند و انحرافات دیگر ناشی از اعتیاد از جمله تن‌فروشی بیشتر دامن این زنان را می‌گیرد.

مذاکرات اتمی در بغداد از قبل محکوم به شکست است


جعفر پویه

روز چهارشنبه منابع خبری رژیم اعلام کردند، فردا سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و مذاکره کننده ارشد رژیم در گفتگوهای اتمی، "مسایل مهمی" را با مردم در میان خواهد گذاشت. روز گذشته (پنج شنبه)، سعید جلیلی در "همایش ملی اقتصاد مقاومتی" در دانشگاه علم و صنعت طی یک سخنرانی به مقامهای غربی در مورد آنچه او "اشتباه محاسباتی" خواند، هشدار داد.

جلیلی در این سخنرانی گفت: "امروز اگر ايران اين پيشرفتها را در اختيار دارد و با عزت در گفت‌وگوها شركت كرده و از حقوق ملت ايران دفاع مي‌كند، به خاطر اين مقاومت بوده است و از حقوقش كوتاه نمي‌آيد."

او درحالی به مقامهای غربی اعلام می کند که از برنامه ساخت بمب اتمی کوتاه نخواهد آمد که ماه گذشته دیپلماتهای 1+5 در مذاکرات انجام شده در استانبول، جهتگیری رژیم را "رضایت بخش" ارزیابی کرده بودند. به دلیل همین اعلام رضایت آنان بود که مقامهای رژیم یکصدا می خواستند که غرب قبل از مذاکرات بعدی که در بغداد برگزار می شود، تحریمها را لغو کند.

اما اکنون با توجه مذاکرات نمایندگان رژیم با آژانس بین المللی اتمی که هفته جاری در وین برگزار شد و بیشتر حول فعالیتهای مشکوک اتمی رژیم در پارچین و بازدید آژانس از آن گفتگو شد و توافقی در برنداشت، می توان گفت که پیشاپیش مذاکره در بغداد بیهوده و محکوم به شکست است، زیرا جلیلی روز گذشته اعلام کرد که "امروز مسیری که مردم برای پیشرفت انتخاب کردند، مسیر غیر قابل برگشت است".

با این حساب، جان کلام مذاکرات که بیشترین تحریمهای و قطعنامه های سازمان ملل را همراه داشته، همان غنی سازی بدون اطلاع آژانس و پنهانکاری و دروغگویی رژیم است که به گفته جلیلی "مسیر غیر قابل بازگشتی است".

فقط این سووال باقی می ماند، پس چرا رژیم این همه تلاش می کند تا غرب را به پای میز مذاکره بکشاند و بعد از مدتی برو و بیا، آنان را سنگ روی یخ کند؟

فشار تحریمهای گسترده از یک طرف و ورشکستگی اقتصادی و شکاف در راس حکومت باعث می شود تا رژیم هر از چندی با کشاندن دامن درگیری و بحران به خارج از مرزها، با هیاهو و جنجال خود را پیروز میدان نشان داده تا اندکی بر امواج برآمده از نارضایتیها فایق آید؛ چیزی که هر چند شاید اندکی عمر رژیم ضد مردمی آخوندهای جانی را افزایش دهد، اما نمی تواند مشکلات اساسی آن را حل و کابوس ملاهای حاکم بر کشور را کاهش دهد.

فروش اعضای بدن؛ مردمی که از جان هزینه می ‌کنند


سایت پیمانه: گاهی وقتی می‌شنویم یک نفر کلیه‌اش را برای فروش گذاشته، کلی توی دلمان به او بد و بیراه می‌گوییم و مدام به این و آن می‌گوییم: "می‌بینی چه دوره و زمانه‌ای شده، مردم به خودشان هم رحم نمی‌کنند؛ خوشی زده زیر دلشان؛ نمی‌دانند چکار کنند، کلیه‌شان را می‌فروشند." بعد هم به خودمان می‌بالیم که عجب آدم‌های خوبی هستیم که فکرمان اصلا به طرف این چیزها نمی‌رود و برای به دست آوردن پول، دست به چنین کارهایی نمی‌زنیم.

حتی یکبار به خودمان تلنگر نمی‌زنیم که چرا یک نفر باید از خیر کلیه کوچولوی دوست داشتنی‌اش بگذرد. فکر نمی‌کنیم که وقتی انجام چنین کاری برای ما سخت است، خوب برای او که کلیه‌اش را می‌فروشد هم سخت است؛ این همه سختی کشیدن به خاطر چیست؟

به گزارش خبرنگار ایسنا، منطقه خوزستان، معمولا وقتی افراد می‌خواهند ازدواج کنند، خوشحال هستند؛ سر و سامان می‌گیرند و از بلاتکلیفی راحت می‌شوند؛ آرامش آنها بیشتر می‌شود؛ ولی انگار بعضی‌ها نمی‌خواهند این خوشحالی‌ها دوام داشته باشد. می‌خواهم درباره "حامد" بگویم؛ او که یک روز نشست و با خودش فکر کرد که باید زن بگیرد و مثل بقیه جوان‌های هم سن و سال خودش زندگی تشکیل بدهد و در نتیجه ازدواج کرد، ولی حالا به نظر نمی‌رسد حامد از ازدواجش خوشحال باشد. وقتی شنید باید یخچال "سایدبای ساید" بخرد، یا اجاق گاز گران قیمت و به قول مادر زنش، "چشم درآر" بخرد، وقتی شنید باید عروسی‌اش مجلل باشد و توی بهترین تالار شهر؛ حتما توی ذوقش خورد؛ حتما خانه و ماشین هم ضمیمه این‌ لیست بلندبالا بوده است. خوب عروس است، حق دارد، آرزو دارد؛ ولی به چه قیمتی؟ به قیمت فروش کلیه‌اش؟ به قیمت از دست دادن عضوی از بدن؟

حتما با خودش فکر کرده که طلاق بگیرد و خودش را از دست این هزینه‌ها راحت کند، ولی مهریه 1000 سکه‌ای کاملا راه جدایی را بسته و فقط باید پول عروسی را جور کند. شاید حامد هیچ وقت فکر نمی‌کرد که زن گرفتن اینقدر دردسر داشته باشد. نمی‌دانم وجود یخچال "سایدبای ساید" و تلوزیون LCD و انواع کالای‌های گران قیمت می‌توانند جای کلیه حامد را بگیرند؟

حامد دلش نمی‌خواهد برای گرفتن پول به کسی رو بزند؛ شاید هم می‌خواهد، ولی می‌داند جواب مثبت نمی‌گیرد، پس کاری نمی‌کند؛ تنها امیدش شده همین یک کلیه. 12 میلیون تومان روی آن قیمت گذاشته؛ دقیقا همان مقداری که برای خرج عروسی و تهیه لوازم زندگی مشترک احتیاج دارد. به کسی هم نگفته که چنین قصدی دارد. نمی‌دانم باید دعا کنم برای کلیه‌اش مشتری پیدا شود یا نه.

نمی‌دانم سارا توی زندگی چقدر سختی کشیده؛ پدر ندارد تا مثل من و خیلی از دانشجوهای دیگر خرج تحصیل را بدهد. دوبار رفته دانشگاه و هربار به خاطر مشکلات مالی انصراف داده، حالا هم به این نتیجه رسیده که تنها راه، فروش کلیه است. فقط 21 سال دارد و برای او خیلی زود است که به این مسایل فکر کند، ولی به هر حال سارا در این سن رسیده که کلیه‌اش را حراج کند! نمی‌دانم بعدها که ازدواج کرد و خواست مادر شود برایش مشکلی ایجاد می‌شود یا نه؟ این سوال را از او می‌پرسم و می‌گوید: "می‌دانم، ولی می‌خواهم تا ته این خط بروم! نمی‌دانم انتهای این خط کجاست و نمی‌خواهم که بدانم." سارا درس خواندن را دوست دارد و تا حالا هم تنها درس خوانده و کار دیگری بلد نیست که بتواند از آن طریق درآمدی داشته باشد.

نمی‌دانم پدر سارا اگر بشوند که دخترش برای تامین هزینه‌های دانشگاه قصد دارد کلیه‌اش را بفروشد چه حسی پیدا می‌کند؟ خوشحال می‌شود که بالاخره هزینه تحصیل دخترش تامین شده و یا نگران سلامتی او می‌شود؟ نمی‌دانم چرا انگار هیچ کس افرادی مثل سارا را نمی‌بینند؛ شاید هم نمی‌خواهند ببینند.

دوست ندارم جای تو باشم مسعود! وقتی طلبکارها با یک عالمه چک برگشتی آمدند جلوی خانه‌ات و زن و بچه‌ات را تهدید کردند؛ وقتی همسرت زنگ می‌زند و به تو می‌گوید که چطور آبرویت را توی کوچه و خیابان بردند و به تو تهمت دزدی زدند، چه حالی شدی؟ ریختی به هم؟ به همه رو زدی شاید کسی کمک کند و مشکل حل شود، ولی نشد که نشد. حتما فکرت پیش پسرخاله‌ات بود که با اطمینان پولت را به او سپردی و او رفت؛ رفت که رفت. حالا تو مانده‌ای و طلبکارها. چاره‌ای نماند؛ مجبور ‌شدی آگهی بزنی و کلیه‌ات را بگذاری برای فروش؛ آن هم برای پرداخت قرض و حفظ آبرو.

وقتی داشتی آگهی را می‌نوشتی حتما یاد این هم افتادی که 15 بار رفتی و خون اهدا کردی و گفتی در راه خدا. به این هم فکر کردی که دوست داشتی اگر روزی خواستی کلیه‌ات را بدهی، آن را به بیماری که نیاز دارد اهدا کنی، ولی انگار تقدیر چیز دیگری خواسته و حالا تو اینجایی؛ در جایگاه یک فروشنده کلیه! به خانواده‌ات هم نگفتی که ناراحت نشوند و از این بیشتر نگران گرفتاری‌های تو نباشند.

خیلی سخت است که مادرت توی بیمارستان باشد و با درد، شب را روز کند. خیلی سخت است وقتی می‌روی خانه و سلام می‌کنی، مادر جواب سلام تو را ندهد؛ نباشد که بدهد! روی تخت بیمارستان باشد و با درد، شب را روز کند. هر روز به او سر بزنی و ببینی که دارد آب می‌شود و تو هیچ کاری نمی‌توانی بکنی.

هر روز به خودت ناسزا بگویی که چرا آنقدر پول ندارم که مادرم را نجات بدهم. آخرش خودت و خواهرت می‌نشینید و تصمیم می‌گیرید؛ جان مادرتان را می‌خرید، آن هم به ازاء کلیه‌تان. می‌گویید: "وقتی مادر بفهمد حتما ناراحت می‌شود، ولی اصلا مهم نیست، مهم این است که مادر داخل خانه باشد و روشنی بدهد، امید بدهد؛ باشد و زیر سایه‌اش زندگی کنیم. مهم این است که باشد و مادری کند." به این ترتیب "مریم" می‌آید و آگهی فروش کلیه خودش و خواهرش را توی اینترنت منتشر می‌کند. مریم فقط 25 سال دارد و خواهرش دو سال از خودش کوچکتر است. حالا این دو خواهر اهوازی منتظر نشسته‌اند تا تلفن زنگ بزند و مشتری قیمت بدهد؛ برای آنها مهم نیست که کلیه‌ها را چند بفروشند؛ فقط هزینه عمل مادر باید تامین شود.

"وقتی می‌بینی شوهرت 400 ميلیون تومان بدهکار است، چه می‌توانی بکنی؟ دست روی دست بگذاری تا شوهرت را ببرند زندان؟" این‌ پاسخ "فاطمه" است، وقتی از او می‌پرسم که چرا کلیه‌اش را برای فروش گذاشته. ناراحت است، خیلی ناراحت. نمی‌توانم او را درک کنم. حتما زندگی‌اش را دوست دارد، شوهرش را دوست دارد. می‌گوید: "به دلایلی شوهرم مجبور شد از افرادی زیادی قرض بگیرد؛ تقصیر خودش نبود، برایش مشکل درست کردند. تا حالا توانسته‌ایم پول را جور کنیم، فقط مانده 30 ميلیون تومان که آن هم اگر کلیه‌هایمان را بفروشیم درست می‌شود و از دست هرچه طلبکار و قرض و قوله است، راحت می‌شویم. کلیه‌ام را می‌دهم، در ازای زندگی مشترکمان." راست می‌گوید؛ راحت می‌شوند، ولی قیمت این راحتی خیلی گران است؛ به این راحتی‌ها به دست نمی‌آید.

یک روز برایت اتفاقی می‌افتد که به کسی نمی‌گویی؛ بین خودت و خدا نگهش می‌داری، ولی با خدا یک عهد می‌بندی؛ یک عهد بزرگ. بعد منتظر می‌نشینی تا زمانش برسد و عهد خود را عملی کنی. استوار پای عهد خود ایستاده‌ای و هیچ چیز و هیچ کس نمی‌تواند تو را منصرف کند. وقتی شرایط فراهم شد، می‌روی و آگهی می‌زنی که "من مرتضی، 26 ساله، کاملا سالم، می‌خواهم کلیه‌ام را به کسی که واقعا نیازمند است، اهدا کنم. گروه خونی O+ هر جای ایران هم که باشد، می‌آیم."

نمی‌دانم زمانی که این آگهی را نوشتی چه حسی داشتی. نمی‌دانم با خدای خودت چه عهدی بستی که بابت آن عهد چنین کاری می‌کنی. راستش منتظر دیدن هر نوع آگهی بودم، به جز این آگهی. فهم این موضوع برای ذهن من دشوار است. دلم می‌خواهد باور کنم، ولی نمی‌توانم. زمانی که گفتی عازم مشهد هستی و می‌روی تا به پدر و نان‌آور یک خانواده که حالا به خاطر دیالیز نمی‌تواند کار کند، کلیه‌ات را اهدا کنی، تازه باورم شد که راست می‌گویی. نمی‌دانم شاید تو خیلی مرفه هستی که بابت دادن کلیه‌ات حتی یک ریال هم نمی‌خواهی؛ شاید هم تو در دنیای دیگری سیر می‌کنی که من و امثال من از آن بی‌خبرند؛ دنیایی که مردانگی هنوز توی رگهایش جریان دارد.

توی دنیای مادی ما که چنین چیزی ممکن نیست؛ می‌دانم که به مشکلات بعد از اهدا کلیه هم فکر کرده‌ای.

داغ می‌شوی وقتی پای حرفهای این افراد می‌نشینی؛ جوش می‌آوری. حس می‌کنی اکسیژن هوا ناگهان تخلیه شده و هیچ راهی برای نفس کشیدن نداری. انگار زمین و زمان به هم ریخته. دلت برای کلیه‌ات تنگ می‌شود و دست می‌گذاری گوشه پایین قفسه سینه‌ات. کلیه‌هایت را لمس می‌کنی و خیالت راحت می‌شود که سر جایشان هستند، ولی حامد، سارا، مسعود و فاطمه را فراموش نکنیم؛ حقیقت همین است که می‌بینی؛ در همین همسایگی ما چند نفر کمک می‌خواهند و خودشان را به آب و آتش می‌زنند که فردی پیدا شود و به آنها کمک کند تا مشکل آنها حل شود.

همین نزدیکی‌ها پدری شرمنده دخترش شده و مادری کنج بیمارستانی خوابیده و محتاج تنها چند هزار تومان پول درمان است؛ ولی انگار همه چیز عادی شده و درد و رنج مردم، مال مردم است، نه مال ما. وقتی از نزدیک می‌بینی کسی مشکلی دارد و برای حل آن مشکل راضی می‌شود عضوی از بدن خود را حراج کند، تازه می‌فهمی آگهی فروش کلیه یعنی چه؟ دل بزرگی می‌خواهد نوشتن این آگهی. در همین نزدیکی‌ها، توی همین شهر شلوغ و رنگارنگ، مردمی هستند که برای مرهم گذاشتن روی دردها، از جان هزینه می‌کنند.

کابينه برابری در فرانسه و کاهش حقوق مقامات


در کابينه 34 نفره فرانسوا اولاند رئيس جمهور جديد فرانسه تعداد وزيران زن و مرد با يکديگر برابر است. 

در ميان 17 زن وزير يک زن مراکشی تبار و يک زن رنگين پوست نيز به چشم می خورد. 

امروز در نخستین جلسه کابینه دولت جدید فرانسه، حقوق رئیس جمهور و اعضای کابینه این کشور 30 درصد کاهش یافت.

کاهش حقوق رئیس جمهور و اعضای دولت یکی از شعارهای انتخاباتی فرانسوا اولاند بود که در نخستین جلسه کابینه آن را عملی کرد.

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۸, پنجشنبه

10 میلیون نفر محروم از یارانه نقدی، چه کسانی هستند؟



جهان نیوز: آیا این ۱۰ میلیون ایرانی که قرار است امسال یارانه‌ نقدی آنها قطع شود، همان کسانی هستند که در اواخر سال ۹۰ "پیامک سازمان هدفمندی یارانه‌ها" مبنی بر مراجعه به سایت رفاهی برای اعلام انصراف از دریافت یارانه را دریافت کرده‌اند؟!

سرانجام پس از کش‌وقوس‌های متعدد، تکلیف یارانه‌ها در بودجه امسال توسط مجلس شورای اسلامی مشخص شد. 

مجلس شورای اسلامی رقم ۶۶ هزار ميليارد تومان را به عنوان درآمد حاصل از اجراي قانون هدفمندي يارانه‌ها برای سال 91 به تصویب رساند. 

طبق این تصمیم مجلس و بر اساس ماده ۷ قانون هدفمند كردن يارانه‌ها که دولت را مجاب كرده كه حداكثر تا ۵۰ درصد خالص وجوه حاصل از اين اجراي اين قانون را در قالب پرداخت نقدي و غيرنقدي به سرپرستان خانوار پرداخت كند، دولت در سال جاری باید مبلغ ۴۸ هزار ميليارد تومان از منابع حاصل از اجراي قانون هدفمندي را به حساب سرپرستان خانوار واریز کند. 

اما نکته مبهم و البته مبهم درخصوص این مصوبه و میزان یارانه‌ای که به هر ایرانی تعلق خواهد گرفت، "مجموع افرادی" که امسال در شمول دریافت یارانه نقدی قرار خواهند گرفت؛ آیا در سال جاری مبلغ کل ۴۸ هزار میلیارد تومان یارانه نقدی که طبق مصوبه مجلس باید مستقیم بین سرپرستان خانوار توزیع شود، بین ۷۵ میلیون ایرانی توزیع خواهد شد و یا این رقم به ۶۵ میلیون ایرانی تعلق خواهد گرفت؟ 

در توضیح این مسئله باید گفت که كميسيون تلفيق مجلس شوراي اسلامي برای سال جاری "اقشار مرفه" جامعه را از دريافت يارانه نقدی معاف! کرده است و به عبارت دیگر امسال صرفا ۶۵ ميليون نفر يارانه نقدی دریافت خواهند کرد.

گرچه هنوز مسئولان دولتی خبر حذف 10 میلیون ایرانی از فهرست یارانه بگیرها را رسما اعلام نکرده اند اما این خبر چند روز پیش هم از سوی خبرگزاری نزدیک به دولت(ایسنا) هم منتشر شد تا احتمال تحقق این تصمیم بیشتر شود.

با این اوصاف و در صورتی که قرار باشد امسال ۱۰ میلیون نفر ایرانی از لیست دریافت یارانه نقدی حذف شوند، این سوال مهم مطرح می شود که این ۱۰ میلیون نفر چه کسانی خواهند بود؟ 

آیا این ۱۰ میلیون ایرانی که قرار است امسال یارانه‌ نقدی آنها قطع شود، همان کسانی هستند که در اواخر سال ۹۰ "پیامک سازمان هدفمندی یارانه‌ها" مبنی بر مراجعه به سایت رفاهی برای اعلام انصراف از دریافت یارانه را دریافت کرده‌اند؟! 

در صورت صحت این مسئله باید از دوستان محترم دولتی پرسید، مبنا و معیار آنها برای ارسال "پیامک اعلام انصراف از دریافت یارانه" به یک میلیون و ۵۰۰ هزار سرپرست خانوار بر چه اساسی بوده است و آیا تمام این افراد که قرار است در سال جاری از دریافت یارانه نقدی محروم شوند، به لحاظ مالی "متمول و مرفه" محسوب می‌شوند؟! 

اما در خصوص این موضوع چند نکته قابل تامل است؛ نخست اینکه با اندکی دقت در لیست افرادی که پیامک اعلام انصراف از دریافت یارانه برای آنها ارسال شده می‌توان دریافت که حداقل بخشی از افراد این لیست از قشر آسیب‌پذیر و کم‌درآمد جامعه هستند و در عین حال هر یک از ما در اطراف و آشنایان خود، افراد متمول‌ و مرفهی را سراغ داریم که این پیامک را دریافت نکرد‌ه‌اند. حتی مسئولان سازمان هدفمندی یارانه ها هم به وجود خطا در پیامک های ارسالی اذعان کردند.

بر این اساس می‌توان گفت بانک اطلاعات یا مبنایی که دولت بر اساس آن این لیست یک میلیون و ۵۰۰ هزار سرپرست خانوار "مرفه" را گزینش کرده، چندان نمی‌تواند مورد اطمینان و مبنای چنین انتخابی باشد. 

از سوی دیگر اگر قرار است امسال قطعا ۱۰ میلیون نفر از لیست دریافت‌کنندگان یارانه حذف شوند و اساس حذف این تعداد، همان پیامک‌های ارسالی سازمان هدفمندی است پس به چه دلیل رئیس سازمان هدفمندی به کرات از طریق رسانه‌ها اعلام کرد که "اعلام انصراف از دریافت یارانه‌ها اجباری نیست و افرادی که پیامک را دریافت کرده‌اند و مایل به انصراف نیستند صرفا باید با مراجعه به سایت رفاهی عدم تمایل به انصراف خود را اعلام کنند." 

همچنین اگر قرار است دریافت‌کنندگان پیامک سازمان هدفمندی از لیست دریافت‌کنندگان یارانه نقدی حذف شوند ـ جدای از تمایل و یا عدم تمایل آنها ـ دیگر چه نیازی بود که برای مراجعه با سایت رفاهی آن هم تا یک مهلت مقرر (۱۲ اردیبهشت) آن حجم گسترده تبلیغات و فضای روانی مخرب صورت گیرد؟! 

با توجه به این واقعیت ها، اگر قرار است طبق مصوبه كميسيون تلفيق مجلس در سال جاری ۱۰ ميليون نفر از اقشار "مرفه" از دريافت يارانه معاف شوند، ضروری است که راهکار، معیار و نحوه انتخاب این تعداد ایرانی نیز مشخص شود تا خدایی‌ناکرده، افراد کم‌بضاعت و آسیب‌پذیر جامعه به اشتباه در لیست افراد محروم از یارنه نقدی قرار نگیرند. 

بر این اساس، نکته مهمی که باید مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد، اصل امکان برآورد تمکن مالی افراد بر اساس بانک اطلاعاتی است که دولت در اختیار دارد؛ چرا که دولت صرفا قادر به برآورد اموال منقول و غیرمنقولی است که به‌صورت رسمی در مراکز دولتی به ثبت می‌رسند و بر این اساس بسیاری از اموال، درآمد‌ها و داریی‌های افراد که به صورت رسمی در جایی به ثبت نمی‌رسند، قابل احراز نخواهد بود بنابر این صرفا تکیه به چنین بانک اطلاعاتی برای تفکیک افراد "مرفه" جامعه از "غیرمرفه" نمی‌تواند منطقی و صحیح باشد.

مردم در حسرت اطلاعات

البته آنچه پیش از همه این توصیه ها لازم به نظر می رسد، اطلاع رسانی صحیح، به موقع و شفاف مسئولان دولتی درباره قانون هدفمند کردن یارانه هاست. متاسفانه در نتیجه آگاهی رسانی ناقص و مبهم مسئولان از ابتدای اجرای این قانون، ده ها شایعه و خبر شوک انگیز درباره یارانه های نقدی و نرخ اقلام در جامعه رواج پیدا کرده و در نبود اطلاعات درست، فشارهای روانی و نگرانی های زیادی را به مردم تحمیل کرده است.

به همین دلیل مهمترین نیاز این روزها اطلاع رسانی سریع، شفاف و صریح مسئولان سازمان هدفمندی به مردم و ارائه واقعیت ها و جزئیات اجرای مرحله دوم قانون مذکور است.

ایران خرید طلا از ترکیه را ۳۰ برابر کرد


صدای آمریکا: خبرگزاری رویترز در گزارشی از استانبول می گوید فروش طلا از ترکیه به ایران در ماه مارس افزایشی ۳۰ برابری نشان می دهد، و شرکت های فعال در معاملات طلا می گویند ایرانی ها در شرایطی که تحریم های غرب علیه برنامه اتمی تهران سخت تر شده است، ممکن است برای پس انداز و احتمالا تجارت، سراغ طلا رفته باشند.

    به گزارش همین خبرگزاری ارقامی که روز پنجشنبه توسط مرکز آمار ترکیه منتشر شد نشان می دهد صادرات طلا از ترکیه به ایران در ماه مارس به حدود ۹ تن رسید، حال آنکه در ماه مشابه سال قبل این رقم فقط ۲۸۶ کیلوگرم بود. ارزش طلای صادراتی ترکیه به ایران در ماه مارس قریب ۴۸۰ میلیون دلار برآورد شده است.

رویترز می گوید تجارت ترکیه با ایران با حساسیت های سیاسی روبروست، و به گفته مدیر یکی از شرکت های فروشنده طلا که خواسته است معرفی نشود، طلا با توجه به سخت تر شدن تحریم ها، که نقل و انتقال های پولی معمول و رایج را دشوار کرده است ، می تواند در انجام معاملات تجاری به عنوان ابزاری برای پرداخت مورد استفاده قرار گیرد. وی می گوید بعید نیست که در تجارت با ایران، طلا جایگزین پول شده باشد.