برای دردهای مردم مظلومم ، بغض گلویم را میفشارد ، ترانه های سربی ، آواز بی کسی ، رنج بی پناهی ، و گشنگی مردم!
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۹, چهارشنبه
تا دیر نشده است، دست به كار شويد :۲۰ زندانی در صف اعدام
محمد امین ولیان دانشجوی بیست ساله، زندانی دیگری است که به اتهام پرتاب سنگ به خودروی نیروی انتظامی در روز عاشورا به اعدام محکوم شده است.
حامد روحی*نژاد، بیمار ۲۳ ساله*ی مبتلا به ام اس*، زندانی دیگر محکوم به اعدام است که از اردیبهشت ماه سال ۸۸ به اتهام عضویت در انجمن پادشاهی ایران در زندان بسر می*برد.
امیررضا عارفی معروف به پیمان نیز زندانی ۲۱ ساله دیگری است که از فروردین ۸۸ به اتهام عضویت در انجمن پادشاهی در زندان است. وی نیز در دادگاه بدوی به اعدام محکوم شده است.
حکم اعدام پنج زندانی، بی سر و صدا و بدون اطلاع قبلی در سحرگاه ۱۹ اردیبهشت اجرا شد. در حالی که حداقل حکم یکی از آنان، فرزاد کمانگر، لغو شده بود. آرش رحمانیان و محمدرضا علی*زمانی نیز در زمستان گذشته اعدام شدند. احسان فتاحیان بیستم آبان ماه ۸۸ در زندان سنندج اعدام شد.
اینک بیم آن می*رود که اجرای عجولانه و خارج از قواعد قضایی احکام اعدام همچنان ادامه پیدا کرده و دامن سایر محکومان را نیز بگیرد.
زندانیان بدون حکم هم در خطرند
سایت رجانیوز وابسته به جناح حاکم، پس از اعدام*های روز ۱۹ اردیبهشت گزارشی منتشر کرد که در آن مدعی شده بود که شیوا نظرآهاری عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر وابسته به سازمان مجاهدین خلق است.
شیوا نظرآهاری که از آذرماه سال ۸۸ در زندان است، یکی از بنیان*گذاران کمیته گزارشگران حقوق بشر است. سایت رجانیوز مدعی شده که وی از سال ۱۳۸۴ به طور مستقیم با سرپل گروه مجاهدین ارتباط داشته است.
کوهیار گودرزی یکی دیگر از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر نیز که هم*اکنون در زندان است با اتهامات مشابهی روبرو شده است.
مهدیه گلرو دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه نیز به ارتباط با سازمان مجاهدین خلق متهم شده است. وی عضو شورای دفاع از حق تحصیل است. دادگاه او روز ۱۵ فروردین به صورت غیرعلنی و بدون حضور وکیلش برگزار شد و وی در این دادگاه به ارتباط با مجاهدین خلق متهم شد.
از سوی دیگر انتقال برخی دیگر از زندانیان از جمله عیسی سحرخیز، احمد زیدآبادی و مسعود باستانی به زندان گوهردشت نیز موجب نگرانی فعالان حقوق بشر شده است. این افراد که همه روزنامه*نگار هستند در کنار مجرمان خطرناک و متهمان به قتل نگهداری می*شوند.
همچنین از بند ۳۵۰ زندان اوین خبر رسیده که پس از اعدام فرهاد وکیلی در روز ۱۹ اردیبهشت که زندانی این بند بود، دیگر زندانیان دست به اعتصاب غذا زده*اند. مسئول بند ۳۵۰ پس از این اعتراض زندانیان، تعدادی از آنها را به اندرزگاه ۷ و ۸ اوین و تعدادی دیگر را به زندان گوهردشت کرج منتقل کرده است.
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه
معرفی یکی از جلادان ولایت فقیه مفلوک
سعید مرتضوی کیست؟
هموطنان عزیز، همانگونه که میدانید ۳۱ سال است که کشور ما توسط گروهی به
حق نادان، بیخرد و ایرانی ستیز افتاده که تمامی هدفشان سود جویی و
ویرانی بوده است، و برای رسیدن به این اهداف شوم دست به هر جنایتی
میزنند، یکی از اولی حرکتهای این حکومت نادانان این بود که برای برسمیت
شناختن شدن خود در قشر تحصیل کرده ایران و جامعه بین ملل ، آمدند به
تعدادی از از سپاهیان و بسیجیها مدارک تحصیلی قلابی دادند ، مدارکی
چون. دکترا، مهندسی، وکالت،قضاوت و...و بعد از دادن این مدارک قلابی هر
کدام را نیز بر پستی حساس نشاندند که اهداف شومشان را جامع عمل
بپوشانند ،که خوب بدین وسیله ابتدا ایرانیان و سپاس جهانیان را فریب
دادند، آخر این رسم بود در آئین ملایان که یک شبه میشدند حجتالاسلام و
آیتالله و امام، این سنت دیرینه خود را در سطح دیگری نیز رواج دادند که
همین همین مدارک قلابی بود که به ملیجکهای خود دادند، از جمله کسانی که
صاحب این مدارک قلابی شدن،سازگارا،گنجی، احمدی نجات، سعید مرتضوی، و...که
همگی یا سپاهی بودند، یا بسیجی و بدین وسیله نظام میتوانست از آنها
بهره بیشتری ببرد، که در آینده مفصلا در مورد هر کدام گفتگو خواهیم کرد،
امروز بحث بر سر سعید مرتضوی است،براستی سعید مرتضوی کیست؟
سعید مرتضوی در سال ۱۳۴۶ در شهرستان میبد بدنیا آمد در خانوادهای بسیار
مذهبی و فقیر بهمین خاطر به بسیج پیوست که هم حمایت مالی شود و هم در
خدمت انقلاب باشد، چیزی نپاید که از خود لیاقت فراوانی نشان داد که برای
رضایت امام حاضر است هر کاری بکند ، در بسیج بسنگدلی شهرت داشت، او تمامی
خصوصیات فرزند انقلاب و امام بودن را داشت ابتدا در سنّ ۱۹ سالگی وارد
دانشگاه آزاد شد و به عنوان داد یار شروع به کار کرد و ۹ ماه بعد به
عنوان قاضی به او پست دادند کسی که دیپلم هم نداشت ۹ ماه میشود قاضی
مملکت، که وقتی سردار زارع با شش زن لخت به دام افتاد در اعتراضات خود
میگفت که قاضی مرتضوی از ما میخواست که دخترانی که دستگیر کرده بودیم به
او تحویل دهیم که به وضع منکراتی آنها رسیدگی کند که آنها را شبها به
خانه خود میبرد مورد تجاوز و شکنجه قرار میداد، که همین عاملی شد که "
محمد شاهردی که به دستور خامنهای تابعیت خود را از عراق لغو کرده بود و
به دستور خامنهای بر مسند رئیس قوه قضأیه منصوب شده بود "، قاضی مرتضوی
را مورد باز جوی قرار میدهد و در میابد که او به دختران جوان به زور
تریاک میخوراند و آنان را مورد شکنجه قرار میدهد بنا به پیشنهاد ایشان او
ناچار میشود به روان پزشکی رفته برای معالجه که در آنجا درمیاببند که
قاضی مرتضوی از بیماری روانی سختی رنج میبرد بهمین خاطر ناچار میشود که
هر هفته به دیدار پزشک معالج خود برود، و تحت کنترل باشد، اما قضاوت را
نیز انجام دهد، و وقتی که اسدلله بادمچیان معاون قوه قضائیه شد تصمیم
گرفت که همه چیز را آنطور که میلش است تغییر دهد، آخر نظامی که قوانینش
با زور است با بقدرت رسیدن یک نفر قوانین نیز عوض میشود، و یکی از همان
تغییرات این بود که بنا به پیشنهاد خامنهای او شد رئیس شعبه ۹ دادگاه
عمومی تهران، و سپس به شعبه ۳۴ به مجتمع قضأیه کارکنان دولت و پس از آن
به شعبه ۱۴۱۰ رفت، شعبهای که نامش برای همه روزنامه نگاران شناخته شده
است، و او تا به امروز تمامی کارهای کثیف و جنایت رژیم را به مرحله اجرا
گذارده است، که قتل پنج آزادی خواه و عزیز کرد ایرانی که اخیرا رخ داد از
آخرین جنایت این بیمار روانیست، حال عزیزان شما بگویید هنوز هم باید
بنشینیم و خود را مشغول بازی این جنایت کاران تازی صفت کنیم؟ بنا به
پیشنهاد تعدادی از دانشجویان بدنبال محل زندگی این جانی هستیم،اگر کسی
اطلأعی دارد حتما خبر دهد هدف این است که او را دست و پا بسته تحویل
خانوادههای عزادار دهیم،عدالت و قانون را خود اجرا خواهیم کرد، تمنا
میکنیم در امر خبر رسانی همکاری بفرمایید، امروز ایران یکبارچ به دنبال
داد خواهی و آزادی فرزندان خود است، نشستن و شیون کردن بس است،
مادران،.... پدران ...بپا خیزید کشور در دست بیگانه تازی، و جان
فرزندانمان در دست مشتی بیمار روانیست، امروز هدف یافتن قاضی قلابی سعید
مرتضوی است، فردا هم دیگری، تا روزی که ریشه دشمن را از خاکمان پاک نکنیم
آرام نخواهیم گرفت، مادران ایران تهران
هموطنان عزیز، همانگونه که میدانید ۳۱ سال است که کشور ما توسط گروهی به
حق نادان، بیخرد و ایرانی ستیز افتاده که تمامی هدفشان سود جویی و
ویرانی بوده است، و برای رسیدن به این اهداف شوم دست به هر جنایتی
میزنند، یکی از اولی حرکتهای این حکومت نادانان این بود که برای برسمیت
شناختن شدن خود در قشر تحصیل کرده ایران و جامعه بین ملل ، آمدند به
تعدادی از از سپاهیان و بسیجیها مدارک تحصیلی قلابی دادند ، مدارکی
چون. دکترا، مهندسی، وکالت،قضاوت و...و بعد از دادن این مدارک قلابی هر
کدام را نیز بر پستی حساس نشاندند که اهداف شومشان را جامع عمل
بپوشانند ،که خوب بدین وسیله ابتدا ایرانیان و سپاس جهانیان را فریب
دادند، آخر این رسم بود در آئین ملایان که یک شبه میشدند حجتالاسلام و
آیتالله و امام، این سنت دیرینه خود را در سطح دیگری نیز رواج دادند که
همین همین مدارک قلابی بود که به ملیجکهای خود دادند، از جمله کسانی که
صاحب این مدارک قلابی شدن،سازگارا،گنجی، احمدی نجات، سعید مرتضوی، و...که
همگی یا سپاهی بودند، یا بسیجی و بدین وسیله نظام میتوانست از آنها
بهره بیشتری ببرد، که در آینده مفصلا در مورد هر کدام گفتگو خواهیم کرد،
امروز بحث بر سر سعید مرتضوی است،براستی سعید مرتضوی کیست؟
سعید مرتضوی در سال ۱۳۴۶ در شهرستان میبد بدنیا آمد در خانوادهای بسیار
مذهبی و فقیر بهمین خاطر به بسیج پیوست که هم حمایت مالی شود و هم در
خدمت انقلاب باشد، چیزی نپاید که از خود لیاقت فراوانی نشان داد که برای
رضایت امام حاضر است هر کاری بکند ، در بسیج بسنگدلی شهرت داشت، او تمامی
خصوصیات فرزند انقلاب و امام بودن را داشت ابتدا در سنّ ۱۹ سالگی وارد
دانشگاه آزاد شد و به عنوان داد یار شروع به کار کرد و ۹ ماه بعد به
عنوان قاضی به او پست دادند کسی که دیپلم هم نداشت ۹ ماه میشود قاضی
مملکت، که وقتی سردار زارع با شش زن لخت به دام افتاد در اعتراضات خود
میگفت که قاضی مرتضوی از ما میخواست که دخترانی که دستگیر کرده بودیم به
او تحویل دهیم که به وضع منکراتی آنها رسیدگی کند که آنها را شبها به
خانه خود میبرد مورد تجاوز و شکنجه قرار میداد، که همین عاملی شد که "
محمد شاهردی که به دستور خامنهای تابعیت خود را از عراق لغو کرده بود و
به دستور خامنهای بر مسند رئیس قوه قضأیه منصوب شده بود "، قاضی مرتضوی
را مورد باز جوی قرار میدهد و در میابد که او به دختران جوان به زور
تریاک میخوراند و آنان را مورد شکنجه قرار میدهد بنا به پیشنهاد ایشان او
ناچار میشود به روان پزشکی رفته برای معالجه که در آنجا درمیاببند که
قاضی مرتضوی از بیماری روانی سختی رنج میبرد بهمین خاطر ناچار میشود که
هر هفته به دیدار پزشک معالج خود برود، و تحت کنترل باشد، اما قضاوت را
نیز انجام دهد، و وقتی که اسدلله بادمچیان معاون قوه قضائیه شد تصمیم
گرفت که همه چیز را آنطور که میلش است تغییر دهد، آخر نظامی که قوانینش
با زور است با بقدرت رسیدن یک نفر قوانین نیز عوض میشود، و یکی از همان
تغییرات این بود که بنا به پیشنهاد خامنهای او شد رئیس شعبه ۹ دادگاه
عمومی تهران، و سپس به شعبه ۳۴ به مجتمع قضأیه کارکنان دولت و پس از آن
به شعبه ۱۴۱۰ رفت، شعبهای که نامش برای همه روزنامه نگاران شناخته شده
است، و او تا به امروز تمامی کارهای کثیف و جنایت رژیم را به مرحله اجرا
گذارده است، که قتل پنج آزادی خواه و عزیز کرد ایرانی که اخیرا رخ داد از
آخرین جنایت این بیمار روانیست، حال عزیزان شما بگویید هنوز هم باید
بنشینیم و خود را مشغول بازی این جنایت کاران تازی صفت کنیم؟ بنا به
پیشنهاد تعدادی از دانشجویان بدنبال محل زندگی این جانی هستیم،اگر کسی
اطلأعی دارد حتما خبر دهد هدف این است که او را دست و پا بسته تحویل
خانوادههای عزادار دهیم،عدالت و قانون را خود اجرا خواهیم کرد، تمنا
میکنیم در امر خبر رسانی همکاری بفرمایید، امروز ایران یکبارچ به دنبال
داد خواهی و آزادی فرزندان خود است، نشستن و شیون کردن بس است،
مادران،.... پدران ...بپا خیزید کشور در دست بیگانه تازی، و جان
فرزندانمان در دست مشتی بیمار روانیست، امروز هدف یافتن قاضی قلابی سعید
مرتضوی است، فردا هم دیگری، تا روزی که ریشه دشمن را از خاکمان پاک نکنیم
آرام نخواهیم گرفت، مادران ایران تهران
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه
تجمع مادران و خواهران داغدار اعدام شدگان ۱۹ اردیبهشت

لازم به ذکر است خانواده ی زندانیان جان باخته، از روز دوشنبه ۲۰ اردی بهشت ماه در سفرهای متعدد به تهران خواهان تحویل پیکر عزیران خود شده اند اما مسئولان در این رابطه علی رغم وعده ها اقدام موثری انجام نداده اند و عدم تحویل پیکر جان باختگان دوچندان بر ناراحتی خانواده های داغدار افزوده است.
اعدام شدگان ۱۹ اردیبهشت اشاره به واقعه اعدام ۵ زندانی سیاسی به نام های فرزاد کمانگر، شیرین علم هولی، علی حیدریان، فرهاد وکیلی و مهدی اسلامیان دارد که در تاریخ مذکور در زندان اوین به صورت مخفیانه صورت گرفت.
اشتراک در:
پستها (Atom)