اختصاصی سنی نیوز: چه کسی گمان میکرد آقای رفسنجانی برای مطرح شدن در
میدان حکومتداری بیش از 100 نفر از مهرههای اساسی این انقلاب را در یک
چشم بهم زدن با انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در 7 تیر 1360 زنده بگور
کند...
پس از این فاجعهی خونین آقای رفسنجانی با زیرکی وسیاستی که پدر و مادر
نمیشناخت پایههای خود را محکم بزمین میخ کرد. تا اینکه پیر جماران و
مرشد انقلاب پس از کشتار خونین چهار ملیونی مردم بیگناه ایران و عراق و
کشتار بیرحمانه سیاهچالهای نظام زهر هلاهل سرکشید و در خرداد 1368 برای
پاسخگویی به همه آن جنایتها و فلاکتها و انسان کشیها روانه دادگاه عدل
الهی شد!
با مرگ آیت الله خمینی و روی کار آمدن هرآخوندی دیگر بدون شک با مرور
زمان مهرههای جدید و قابل اعتماد او جایگزین مهرههای قدیم میشدند.
آقای رفسنجانی که بهتر از هر کسی این واقعیت را درک میکرد مجلس خبرگان
رهبری را مجبور ساخت حجة الإسلام خامنهای را یک شبه آیت الله کرده قبل
از انتشار خبر مرگ آیت الله خمینی بعنوان مرشد و رهبر کشور انتخاب کنند..
و اینچنین بود که رفسنجانی با حیله خود توانست پس از چند روز به تأخیر
انداختن خبر مرگ خمینی در 14 خرداد 1368 همزمان با انتشار خبر مرگ او از
کاهی کوهی سازد و خامنهای را رهبر انقلاب کند..
شخصیت توخالی آقای خامنهای که با تأثیرات استعمال بیش از اندازه تریاک و
گذشت عمر ضعیفتر نیز شده بود و چون عروسکی در دستان آقای رفسنجانی
میچرخید هرگز برای خانواده و فرزندان خامنهای و گروهکهای تندرو و
تکفیری نظام ـ که از سوی مراجع بسیار متعصب و خشک چون مصباح یزدی که
ادعای تماس مستقیم با امام زمان داشتند اداره میشدند ـ قابل تحمل نبود.
و مجتبی خامنهای پسر 32 سالهی آیت الله خامنهای، از مریدان مخلص این
مراجع تنگ نظر بود که راه را برای آنان باز کرد تا ناقوس خطر را در گوش
پدر از اخطبوط رفسنجانی بصدا درآورند. و به او باوری دهند که نائب برحق
امام زمان است و از تمامی اختیارات امام زمان برخوردار است. و دایره این
اختیارات را از عصمت و طهارت و علم غیب و سایر شاخ و برگهایی که شیعههای
تندرو برای امام زمان خط و نشان کرده بودند بالاتر برده، منصب "ولایت
مطلق فقیه" که همپایه قدرت الهی است را بدو محول کردند..
مجتبی خامنهای با کمک مرشدانش توانست پدر فرسوده را بر علیه ولی نعمت
خویش رفسنجانی بشوراند. آنها در وهله اول بسیاری از کادرهای کلیدی مملکت
را بخود اختصاص دادند. بازی انتخابات سال 1384 که در آن احمدی نژاد با
رفسنجانی درافتاد در حقیقت زور آزمایی این دو شخصت بود!
چون مقام قانونی و جایگاه آقای رفسنجانی بعنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت
نظام و نائب اول رئیس مجلس خبرگان رهبری (در آن زمان که پس از مرگ آیت
الله مشکینی رئیس مجلس خبرگان رهبری شد) بالاتر از ریاست جمهوری که یک
پست اجرائی است بود. ولی او خواست به خامنهای درسی داده باشد که طلسم
جادوگریش بر سر خودش شکست!
آقای احمدی نژاد که یک عروسک خیمه شب بازی جسوری در دستان مجتبی خامنهای
بود، با شوراندن احساسات مذهبی مردم و سوء استفاده از نام امام زمان و
وجود او در کادر رهبری نظام، و هزار و یک دروغ دیگر دماغش هر روز چون
پینوکیو درازتر میشد. و هر روز در چشمان ولی نعمتش عزیزتر میگشت تا
اینکه خامنهای او را بفرزندی قبول نموده تام الاختیارش کرد. و با اشاره
پسرش ـ مجتبای همه کاره داماد غلامعلی حداد عادل رئیس سابق مجلس و عضو
مجمع مصلحت نظام ـ خواسته ملت را زیر پا نهاد و احمدی نژاد را در جشن
ساختگی که آنرا عید ملی نام نهاد برای بار دوم نیز به ریاست جمهوری
برگزید..
در دوران چند گذشته که کشتی دو رهبر شدت گرفته بود، مجتبی خامنهای و
یارانش به چپاول اموال کشور پرداختند تا از نظر توان نیروی مالی از
حریفان خود هیچ کم نداشته باشند. تنها یکی از حسابهای بانکی این پسر زاهد
و پیراستهی آقای خامنهای که چند روز پیش در تنش روابط بین ایران و
انگلیس بسته شد یک ملیارد و ششصد ملیون دلار بود! باقی ماجرا را خود
میتوانید حدس بزنید..
گمان غالب بر این است که مجتبی خامنهای با پشتوانه مراجع تندرو خود را
برای جانشینی پدر 70 ساله آماده میکند. و همه این نمایشها پیش پردههای
آن نمایش بزرگند.
وکشتار مردم بیگناه در خیابانهای تهران و شهرستانها در حقیقت بنمایش
گذاشتن بازوهای قدرت از سوی نظام و چشم زخمی است به آنانی که شاید روزی
در سرشان هوای مخالفت افتد...