عاشورا همه هستند...ندا با چشمان بازش در گوشه ای از خیابان آزادی و شاید روی پل عابر پیاده ای به نظاره نشسته است .سهراب نیز خواهد آمد .با شالی سبز بر دوش انداخته خواهد آمد تا از تداوم راهی سخن بگوید که پیشتر برایش به میدان رفته بود ... همه خواهند آمد ...از نوجوانی که در بهشت زهرایشان به خاک و خون کشیدند تا عزیزی که با خودروی ماموریتشان از رویش گذشتند... از دانشجویانی که در آن شب دهشتناک غریبانه زیر تیغ حرامیان تاریخ این مرز و بوم سلاخی شدند و صدایشان به هیچ جا نرسید تا عزیزان گمنامی که نه نامشان را می دانیم و نه حالشان را همه خواهند آمد ... همه آنانی که در آن شب تاریخی 26 خرداد 88 در خیابان گاندی تکه و پاره شدند تا آن عزیزانی که در میدان آزادی از پایگاه بسیج مورد اصابت گلوله قرار گرفتند نیز خواهند آمد ...همه آنهایی که در کهریزک و دهها پایگاه و جایگاه مخفی و غیر مخفی دیگر تحت شکنجه های وحشیانه جان به جان آفرین تسلیم کردند و همه آن حماسه آفرینانی که در عاشورای 88 نامشان را جاودانه کردند حضور خواهند یافت... یادم رفت بگویم که فردا ترانه نیز می آید ...می آید تا ترانه ی ملتش باشد گرچه با تنی سوخته میآید...فردا مادر شهیدان و اسیران در بندمان در صحنه خواهند بود ...آنانی که جگر گوشه هایشان را در سال گذشته در این راه از دست دادند ...خلاصه فردا بسیاری خواهند آمد و بسیاری در صحنه خواهند بود ...مبادا ما صحنه را خالی کنیم...فردا روز حضور است