شب گذشته قطار ساعت 19:50 دقيقه يزد به مقصد تهران، يك ساعت پس از خارج شدن از ايستگاه يزد و نرسيده به ايستگاه ميبد دچار حريق شد.
در ساعت 21 شب گذشته مسافران واگنهاي نزديك به لوكومتيو اين قطار شاهد شعلهور شدن آتش از لوكومتيو بودند و پس از آن صداي دويدن پرسنل قطار به سمت لوكومتيو، راننده لوكومتيو قطار را نگه ميدارد، صداي همهمه پرسنل حاكي از آناست كه ديزل قطار آتش گرفتهاست. پرسنل قطار آتش را خاموش ميكنند، كسي در بيسيم ميگويد: آرام آرام تا ايستگاه بعد ميرويم.
استرس مسافران را به راهروهاي قطار كشاندهاست، مهمانداران سعي ميكنند در ميان دوندگيهايشان پاسخ مسافران را با "چيزي نيست" ، "طبيعي است" ، "زود درست ميشود" و جملاتي از اين قبيل بدهند، لوكوموتيوران قطار را روشن ميكند، شعلههاي آتش باز شعلهور ميشود و باز همان همهمهها(َ!) رئيس قطار تصميم ميگيرد قطار را در همانجا نگه دارد تا يك ديزل جديد از يزد برسد، اين يعني بيش از يك ساعت ماندن در ميان كوير تا رسيدن ديزل جديد.
يكي از پرسنل قطار ميگويد: اين اتفاق طبيعياست، از هر چند سفر يكبار ديزل قطارها مشكل پيدا ميكند، او ميگويد: اما معمولا اين اتفاق آنقدر خطرناك نيست كه احساس كنيم جان كسي بهخطر بيفتد، او اضافه ميكند: شش سال كه مهماندار قطار هستم اما تاكنون احساس ناامني نكردهام.
اما مسافران قطار جور ديگري فكر ميكنند، آنها لباسهايشان را پوشيدهاند ساكهايشان را در آغوش كشيدهاند و منتظرند تا درها باز شود و از قطار فرار كنند، گرچه قطار ايستاده است و شعلهها خاموشاست اما مسافران از مهماندارها ميخواهند درهاي قطار را باز بگذارند، مسافران قطار ميترسند و نگرانند كه چه پيش ميآيند.
يك راننده لوكوموتيو در گفتوگوي تلفني با خبرنگار ايلنا درباره علت وقوع چنين حادثهاي ميگويد: با توجه به غلظت و چربي گازوئيل و حرارت موتور اگر گازوئيل نشت كند احتمال ايجاد جرقه و آتش گرفتن ديزل ميشود، اما از آنجايي كه سيستم امنيتي ديزل بالا است با بالا رفتن حرارت يا ايجاد هر گونه مشكل ديزل بطور اتوماتيك خاموش ميشود و با كپسولهاي اطفاء حريق سريع ميشود وضعيت را در كنترل قرار داد.
او تاكيد كرد: در اينگونه مواقع احتمال رسيدن شعلههاي آتش به واگنهاي قطار نزديك به صفر است، اما بايد هر احتمالي را مورد توجه قرار داد.
او با اشاره به اين كه اين اتفاق در ايران اتفاق روتيني است و مشكل خاصي را بوجود نميآورد، گفت: ناوگان ريلي ايران را نبايد با ديگر كشورها مقايسه كرد زيرا سطح راهآهن، تكنولوژي و امكانات كشورهاي ديگر خيلي از ايران بالاتر است، در ديگر كشورها عموم ناوگان حملونقل عمومي ناوگان نو است، اين در حاليست كه مشك عمده ما فرسودگي قطعات است.
اين راننده لوكوموتيو ادامه ميدهد: ديزلهايي كه در قطارهاي ما استفاده شدهاست در سال 40 و جديدترين آنها تا سال 60 خريداري شدهاست و در تمام اين سالها ما تعويض نداشتيم و تنها تعمير كردهايم واين دقيقا برخلاف كشورهاي ديگر است، در ديگر كشورها وقتي ديزل يا هر قطعه ديگر دچار مشكل ميشوند، از ناوگان حذف شده و تعويض ميشوند اما در ايران با توجه به محدوديتهايي كه وجود دارد40 سال است كه تعمير ميكنيم.
او ميگويد: طبيعي است كه دستگاههايي كه 40 سال تعمير شدهاند، بيشتر دچار مشكل ميشوند و هرگز به روز اولشان باز نميگردند.
سرانجام ساعت 23 ديزل از يزد رسيد، قطار حركت كرد تا در ايستگاه ميبد كه روشناست، تعميرات نهايي انجام شود و قطاري كه بايد ساعت 4 صبح بهتهران ميرسيد ساعت 6.30به تهران رسيد اما ديگر زمان براي كسي مطرح نبود همه از سالم رسيدن خوشحال بودند.
آنطور كه پرسنل قطار، مسافراني كه به طور مرتب با قطار سفر ميكنند و اين راننده لوكوموتيو ميگويند، اين اتفاق و اتفاقاتي از اين قبيل چندسالي ست كه در هر چند سفر يك بار پيش ميآيد، اما سوال ايناست كه آيا پس اتفاقاتي كه در ناوگان هوايي ايران افتاد، پس از مرگها و سقوطها، اكنون نوبت ناوگان حملو نقل ريلي است كه جان انسانها را بگيرد؟
در ساعت 21 شب گذشته مسافران واگنهاي نزديك به لوكومتيو اين قطار شاهد شعلهور شدن آتش از لوكومتيو بودند و پس از آن صداي دويدن پرسنل قطار به سمت لوكومتيو، راننده لوكومتيو قطار را نگه ميدارد، صداي همهمه پرسنل حاكي از آناست كه ديزل قطار آتش گرفتهاست. پرسنل قطار آتش را خاموش ميكنند، كسي در بيسيم ميگويد: آرام آرام تا ايستگاه بعد ميرويم.
استرس مسافران را به راهروهاي قطار كشاندهاست، مهمانداران سعي ميكنند در ميان دوندگيهايشان پاسخ مسافران را با "چيزي نيست" ، "طبيعي است" ، "زود درست ميشود" و جملاتي از اين قبيل بدهند، لوكوموتيوران قطار را روشن ميكند، شعلههاي آتش باز شعلهور ميشود و باز همان همهمهها(َ!) رئيس قطار تصميم ميگيرد قطار را در همانجا نگه دارد تا يك ديزل جديد از يزد برسد، اين يعني بيش از يك ساعت ماندن در ميان كوير تا رسيدن ديزل جديد.
يكي از پرسنل قطار ميگويد: اين اتفاق طبيعياست، از هر چند سفر يكبار ديزل قطارها مشكل پيدا ميكند، او ميگويد: اما معمولا اين اتفاق آنقدر خطرناك نيست كه احساس كنيم جان كسي بهخطر بيفتد، او اضافه ميكند: شش سال كه مهماندار قطار هستم اما تاكنون احساس ناامني نكردهام.
اما مسافران قطار جور ديگري فكر ميكنند، آنها لباسهايشان را پوشيدهاند ساكهايشان را در آغوش كشيدهاند و منتظرند تا درها باز شود و از قطار فرار كنند، گرچه قطار ايستاده است و شعلهها خاموشاست اما مسافران از مهماندارها ميخواهند درهاي قطار را باز بگذارند، مسافران قطار ميترسند و نگرانند كه چه پيش ميآيند.
يك راننده لوكوموتيو در گفتوگوي تلفني با خبرنگار ايلنا درباره علت وقوع چنين حادثهاي ميگويد: با توجه به غلظت و چربي گازوئيل و حرارت موتور اگر گازوئيل نشت كند احتمال ايجاد جرقه و آتش گرفتن ديزل ميشود، اما از آنجايي كه سيستم امنيتي ديزل بالا است با بالا رفتن حرارت يا ايجاد هر گونه مشكل ديزل بطور اتوماتيك خاموش ميشود و با كپسولهاي اطفاء حريق سريع ميشود وضعيت را در كنترل قرار داد.
او تاكيد كرد: در اينگونه مواقع احتمال رسيدن شعلههاي آتش به واگنهاي قطار نزديك به صفر است، اما بايد هر احتمالي را مورد توجه قرار داد.
او با اشاره به اين كه اين اتفاق در ايران اتفاق روتيني است و مشكل خاصي را بوجود نميآورد، گفت: ناوگان ريلي ايران را نبايد با ديگر كشورها مقايسه كرد زيرا سطح راهآهن، تكنولوژي و امكانات كشورهاي ديگر خيلي از ايران بالاتر است، در ديگر كشورها عموم ناوگان حملونقل عمومي ناوگان نو است، اين در حاليست كه مشك عمده ما فرسودگي قطعات است.
اين راننده لوكوموتيو ادامه ميدهد: ديزلهايي كه در قطارهاي ما استفاده شدهاست در سال 40 و جديدترين آنها تا سال 60 خريداري شدهاست و در تمام اين سالها ما تعويض نداشتيم و تنها تعمير كردهايم واين دقيقا برخلاف كشورهاي ديگر است، در ديگر كشورها وقتي ديزل يا هر قطعه ديگر دچار مشكل ميشوند، از ناوگان حذف شده و تعويض ميشوند اما در ايران با توجه به محدوديتهايي كه وجود دارد40 سال است كه تعمير ميكنيم.
او ميگويد: طبيعي است كه دستگاههايي كه 40 سال تعمير شدهاند، بيشتر دچار مشكل ميشوند و هرگز به روز اولشان باز نميگردند.
سرانجام ساعت 23 ديزل از يزد رسيد، قطار حركت كرد تا در ايستگاه ميبد كه روشناست، تعميرات نهايي انجام شود و قطاري كه بايد ساعت 4 صبح بهتهران ميرسيد ساعت 6.30به تهران رسيد اما ديگر زمان براي كسي مطرح نبود همه از سالم رسيدن خوشحال بودند.
آنطور كه پرسنل قطار، مسافراني كه به طور مرتب با قطار سفر ميكنند و اين راننده لوكوموتيو ميگويند، اين اتفاق و اتفاقاتي از اين قبيل چندسالي ست كه در هر چند سفر يك بار پيش ميآيد، اما سوال ايناست كه آيا پس اتفاقاتي كه در ناوگان هوايي ايران افتاد، پس از مرگها و سقوطها، اكنون نوبت ناوگان حملو نقل ريلي است كه جان انسانها را بگيرد؟