سایت خودنویس: از تورنتو تا اوین؛ حکم اعدام سوغات بازگشت به ایران برای دو ایرانی-کانادایی
حمید قاسمی تنها شهروند ایرانی-کانادایی محکوم به اعدام نیست که زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین با او آشنایی دارند. سعید ملک پور اینک از بند ۳۵۰ به بند دو الف سپاه برده شده و هرآن احتمال اجرای حکمش وجود دارد.
شوخیهایی که برای چند دقیقه هم که شده ممکن است باعث فراموشی حکمش شود. علی جمالی زندانی سیاسی عضو شورای مرکزی ادوار تحکیم وحدت میگوید «آقا بیائید پرینت حکم من را ببیند در کجای حکم من تحمل حمید قاسمی نوشته شده است."عبدالله مومنی سخنگوی ادوار تحکیم همیشه بیشترین شوخیها را با او دارد. می گوید "اینکه تو می گویی شهروند کانادا بوده ای راست است ؟چون من شنیده ام که تو سرایدار موسسه ایران،کانادا بوده ای و برای همین مدعی شده ای شهروند کانادا هستی.»
یکی دیگر از زندانیان میگوید: «نه بابا حمید توی شرکت "کانادادرای" کار می کرده برای همین می گوید شهروند کانادا است.» این شوخیها البته تنها میتواند لحظاتی از فکر کردن درباره سرنوشت آینده حمید بکاهد.
آخرین تولد حمید را که گرفتند عبدالله مومنی گفت: «انشاء الله آخرین جشن تولدت در زندان باشد.» یکی دیگر از زندانیان به شوخی به حمید گفت: «عبدالله با تو مشکل دارد و این جمله را طوری گفت که انگارمیگوید آخرین جشن تولد تو باشد.» این شوخی البته هر لحظه امکان جدی شدن دارد چرا که حکم حمید برای اجرای احکام ارسال شده است. حمید قاسمی برای فراموشی حکم خود زمان را در زندان با ورزش و گپ زدن می کشد و امیدواراست، هر چند در همین زندان مرگ برادر را مقابل چشمان خود دیده. کاپیتان البرز قاسمی که مقابل چشم زندانیان سیاسی در زندان درگذشت.
ماجرا از بازداشت البرز شروع شد. حمید از کانادا به ایران آمده بود که البرز بازداشت و حمید پیگیر کارش شد. البرز ناخدا یکم بود. ۲۹ سال سابقه عضویت در نیروی دریایی ارتش داشت و ۵ سال سابقه حضور در جنگ. چند سالی هم از بازنشستگیاش میگذشت. حمید هیچ گاه باور نمیکرد برای دو برادر نقشه مشترکی چیده شده چرا که به جای فرار و بازگشت به کانادا چند بار برای پیگیری کار برادر به حفاظت اطلاعات ارتش رفت و دریکی از دفعات بازداشت و با اتهام جاسوسی مواجه شد.
حمید درجوانی از ایران خارج و ساکن کانادا شده بود. پس از دوم خرداد که فکر میکرد فضای کشور متفاوت شده ۸ بار به ایران سفر کرده و دراین سفرها هیچ گاه مشکلی برایاش رخ نداده بود. ازهمین رو همیشه خود را سرزنش میکند که کاش هرگز هوس دیدن ایران دوباره به سرش نمیزد.
به گفته حمید آنچه از آن به عنوان جاسوسی نام برده میشود یک پرینت از ایمیلی است که برای برادرش ارسال شده و دراین ایمیل به رمز از او خواسته شده اطلاعات نظامی بدهد. البرز به ایمیل پاسخی نداده و تحت فشارهای بازجویی و انفرادی های طولانی مدت تنها پذیرفته که این ایمیل را دیده است. مامورین ارسال ایمیل را به حمید نسبت دادند اما او دربازجوئیها هیچ گاه این اتهام را نپذیرفته است.
در مرحله اول دادگاه کارشناس رسمی دادگستری از لحاظ فنی ایمیل را تائید نکرد و بازپرس اولیه هم برای اتهام جاسوسی قرار منع تعقیب صادر کرد، اما مامورین حفاظت اطلاعات که گویا برپروژه خود اصرارداشتند پرونده را از دادگاه نظامی به دادگاه انقلاب بردند و برای حمید و برادرش حکم اعدام گرفتند.
به باور حمید این حکم می تواند تصفیه حسابی با برادرش بوده باشد، اما هر چه که باشد حمید درحالی که پس از مرگ برادر خواهرش را هم همین روزها از دست داده درخطر اعدام است.
لباس کامل سعید ملک پور
حمید قاسمی تنها شهروند ایرانی-کانادایی محکوم به اعدام نیست که زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین با او آشنایی دارند. سعید ملک پور اینک از بند ۳۵۰ به بند دو الف سپاه برده شده و هرآن احتمال اجرای حکمش وجود دارد.
همبندانیان سابق او در بند ۳۵۰ میگویند او همیشه لباس های کامل میپوشید تا آثار شکنجه بر روی بدنش معلوم نشود. برخی دیگر هم فک شکسته او را به یاد دارند که هنگام سخن گفتن سعید صدایی از درون دهانش شنیده میشد. یکی از دندانپزشکان زندانی به دیگر زندانیان گفته بود که فک او به تازگی شکسته و خوب جوش نخورده است. سعید متهم به مدیریت سایتهای پورنو است اما هم بندیاناش میگویند سعید تنها برنامهای را نوشته که دریک سایت پورنو استفاده شده و اگر سعید واقعا گناهکار بود و میدانست این برنامه بنا است دریک سایت پورنو استفاده شود چرا نام خود را پای این برنامه گذاشته است.