تیغ
در دولت دین خدا ، خدا نیست دگر
رحمان و رحیم و رهنما نیست دگر
تیغی ست به چنگِ اهل دین، خون افشان
لطفش به زمین ، گِره گشا نیست دگر !
اوین دار
در دولت دین ، خدا اوین دار بود
با قاضی ی کهریزکی اش کار بود
در کارگهش ، طناب می بافد ظلم
محرابش بند و منبرش دار بود
دام
در دولت دین ، خدا ست دستاویزی
در چنگ فریب و دهشت و خونریزی
دامیست که تزویر چنان افکنده ست
کز وی بندانی به کجا بگریزی !
حصار
در دولت دین خدا حصار تو شود
زنجیر و طناب و چوب ِ دار تو شود
یامرگ بر این و آن ، شعار تو شود
یا شُغل ِ شهادت افتخار تو شود !
دست افزار
در دولت دین ، خدا ، خدایی نکند
ما را به نجات ، رهنمایی نکند
دست افزاری به چنگ شرع است و چنین
اِلاّک مدد به ناروایی نکند !
بطری در کهریزک
در دولت دین ، خدا یکی ابزار است
کاندر کف اهل زور و زر درکار است
در کهریزک بطری و در شهر ، چماق
زینروست که کار بر خدا دشوار است !
حبّ و کپسول
زانروز که دین حکومت ِ ایران شد
ایمان و خدا قرص روانگردان شد
کپسول پتاسیم شد ، و حَبّ ِ حضور
در نسخۀ بازپرس و زندانبان شد
امین
در دولت دین ، دزد، امین است، امین
جز دزدِ امین مجوی در دولت دین
کین دزد به چهره ریش دارد پُرپشت
کین هرزه به جبهه داغ دارد رنگین
بدنام
در دولت دین ، جور و ستم ایمان است
بریانی ی اخلاق و شرف بر خوان است
دزدی مشروع وظلم نیک است اما
بدنامِ جهان درین میان شیطان است !
اهل تجاوز
در دولتِ دین غارت و یغما نیک است
غارتگر ِ خبره ، درخور تبر یک است
پادافرا ه * ، از اهل تجاوز دور است
چون اهل تجاوز به خدا نزدیک است
هدف
دیریست که لشگر ریاشان به صف است
در جامهء دین تیغ خداشان به کف است
کین در دل و سر در آخور زر دارند
وز دینِ خدا، برگ و نواشان هدف است
آن یا این
با ظلم و زر و زور نمی سازد دین
دینِ زر و زور نیست جز محنت و کین
ای مردِ خدا دین و ستم ضدینند
از دین و ستم یکی گزین آن یا این !
......................................................
* ــ پادافراه یعنی : کیفر ، مجازات
....................................................
5/5/2012
پاریس ـ م.سحر
http://msahar.blogspot.fr/