۱۳۹۱ بهمن ۱۶, دوشنبه

دعوا بر سر لحاف ملاست، نه سر دژخیم محبوب خامنه ای


منصور امان

سیرک دوره گرد "استیضاح"، این بار در وزارت کار خیمه خود را برپا کرد. همان نقش آفرینان شناخته شده و همان صحنه گرم کنهای دست به امضای همیشگی روی سن رفتند تا یک سناریوی تکراری را دوباره به نمایش درآورند و به عواید گیشه اُمید ببندند.

هر گاه سوژه تازه ترین استیضاح مجلس مُلاها را آقای سعید مُرتضوی، یک چهره - به بدنامی - انگُشت نما تشکیل نمی داد، معرکه ی گرفته شده نیز چندان ویژگی سرگرم کننده ای برای برانگیختن توجُه نمی داشت. اما از آنجا که این بازجو – قاضی به ظاهر برکنار شده به آیینه تمام نمایی از چگونگی پُشتیبانی همه جانبه "نظام" از قصابهای تحت امرش بدل گردیده، پرتاب شدن وی به مرکز یک درگیری درونی، اغلب با طرح و افشای نُکات جدیدی از فساد "نظام" و تبهکاری سازمان یافته آن علیه جامعه همراه است. 

در دور تازه، نوبت وزیر کار بخت برگشته، آقای عبدالرضا شیخ الاسلامی است که نه تنها به جای "خان" باید دراز می شد، بلکه در گرماگرم دفاع از خود نُکته دردسر سازی را نیز به میان آورد که بی تردید بدون پیامد برای او نخواهد ماند. وی در توجیه انتصاب یک مُتهم به قتل و تجاوز به عُنوان مُدیر عامل سازمان تامین اجتماعی توضیح داد: "بنده دوبار از آقای مُصلحی، وزیر اطلاعات، استعلام کردم که ایشان فرمودند، من پرونده را مُطالعه کردم و هیچ دلیلی برای رد صلاحیت آقای مُرتضوی وجود نداشت. بنابراین وزیر اطلاعات نظر مُثبتی به انتصاب ایشان داشت." 

کنار زدن این پرده از روی راز انتصاب "قاضی معزول" به شُغلهای نان و آب دار تر اگر چه برای تاباندن نور به چگونگی کوک شدن ماشین آدمکُشی و سرکوبی "نظام" مُفید است، اما برای استیضاح کنندگان آقای شیخ الاسلام که پیشینه جنایی مُتهم مزبور نقشی حداکثر در حد بهانه و دستاویز بازی می کند، در موضوع بحث نمی گُنجد. علت گذاشتن آقای مُرتضوی در سیبل هدف گیری، نُکته دیگری است که در این دور استیضاح با صراحت بیشتری به آن پرداخته شد.  

در همین رابطه یک نماینده مجلس، آقای محمد قسیم عُثمانی، روشن ساخته: "قرار گیری مُرتضوی در ریاست سازمان تامین اجتماعی که یک بُنگاه مالی است، شایبه هدایت منابع مالی این سازمان را به سمت ستادهای انتخاباتی کاندیدای مطلوب در ذهن مردُم تداعی می کند."

به همین گونه آقای توکلی، یک نماینده دیگر، یادآوری کرده: "سازمان تامین اجتماعی دارای 280 شرکت تولیدی و چند صد هزار میلیارد ثروت است و این دو ویژگی مُهم، این نهاد را به بُزُرگترین نهاد اجتماعی تبدیل کرده است که هم اکنون با نیمی از اقشار کشور سروکار دارد." 

افشاگری بسیار جالب توجُه آقای احمدی نژاد پیرامون باج خواهی یکی از برادران لاریجانی از سازمان تامین اجتماعی، تاکید دیگری بر لحاف مُلا به عُنوان موضوع اصلی دعواست.  

همان اندازه که "استیضاح" وزیران یا "سووال" از گُماشته ولی فقیه بر منصب ریاست جمهوری، ربطی به آیین و شیوه اداره کشور و صلاحیت اداره کنندگان ندارد، به همین میزان نیز به میان معرکه افکندن سر دژخیم محبوب آیت الله خامنه ای، آقای سعید مُرتضوی، ارتباطی با کارنامه ی خونین وی ندارد. اعمال او مورد تایید رسمی بالاترین اُرگانهای امنیتی جمهوری اسلامی است؛ مُشکلی اگر هست، ثروت کلان سازمان تامین اجتماعی است.