منصور امان
پروژه "مُهندسی انتخابات" با شدت و تمرکُز بیشتر در حال اجرا است. این واقعیت را نه فقط سُخنان آقای خامنه ای در مشهد، بلکه نمایشهای پس از آن نیز تایید می کند.
رهبر فراکسیون ولایت توضیح داد که تصوُر او از فرد مورد نظرش برای رییس جمهوری آینده فردی است که "معایب" رییس جمهوری فعلی را نداشته باشد "باضافه امتیازات" ی که دارد. به بیان روشن تر، آیت الله خامنه ای روشن کرد که مطلوب او، مُدل آقای احمدی نژاد در دور اول ریاست جمهوری است؛ هنگامی که بی قید و شرط فرمان می برد و با کوک "آقا" یش، "بی دنده و تُرمُز" به هر سو که اشاره می شد، روان می گردید.
بر همین اساس، تاکید او بر "حُضور همه سلیقه ها در انتخابات"، یک تعارُف نیست، بلکه بخشی از استراتژی باند حاکم برای "مُهندسی انتخابات" به شمار می رود. آنها تلاش می کنند با توجه به بُحران حل نشده انتخابات 88 و شکافهای عمیق باندی و گروهی در دستگاه قُدرت و نیز در "نظام"، سطح رقابتها در نمایش انتخابات را پایین نگه داشته و بدون برانگیختن سروصدا و توجُه، به گونه درونی موضوع را بسته بندی کنند.
برای دستیابی به این هدف، آقای خامنه ای می بایست نه تنها نتیجه انتخابات، بلکه نامزدهای آن را نیز تعیین کند؛ یک هدف جاه طلبانه که خود او آن را به تازگی "حماسه سیاسی" نامگذاری کرده است.
"اصلاح طلبان بدلی"، "اصلاح طلبان زرد" و جُز آن، فرآورده این سیاست به شمار می روند. آنها "سلیقه" هایی هستند که آقای خامنه ای پایشان را به انتخابات خود باز می کند تا مانع ورود "سلیقه" های دیگری در همین طیف شود که مایل نیستند با قواعد او بازی کنند.
مُجادله سرگرم کننده آقای عسگراولادی و حُجت الاسلام احمد خاتمی و تفسیرهای به ظاهر مُتفاوت آنها از سُخنان "رهبر"، بخش باز و تبلیغاتی همین تدبیر است. آقای عسگراولادی تعظیم می کند: "فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر حُضور همه سلایق، آهنگ حُضور حداکثری است."
و حُجت الاسلام خاتمی پنجه نشان می دهد: "هیچ عقل سلیمی نمی تواند سُخن رهبری را اشاره به این موضوع بگیرد که جریانهای ساختار شکن نیز می توانند در انتخابات حضور داشته باشند."
آنچه که این دو درباری ولایت بدان اشاره می کنند، دو وجه ایجابی و سلبی سیاست واحدی است که از دل پروژه "مُهندسی انتخابات" بیرون آمده و آنها در نقش سُخنگو و مُبلغ هر بخش عمل می کنند.
با این حال چنین نمی نماید که آقای خامنه ای و همدستانش در چنان شرایط مطلوبی باشند که بتوانند رُقبایشان را خود دست چین کرده و یا برای آنها شرط بگذارند. هنگامی که آنها از کُنترُل پادوی خانگی پیشین خود نیز ناتوانند و در وحشت از او روزهای باقیمانده تا انتخابات را به شب سپری می کنند، به طبع اعلام رفتن زیر وزنه مُدیریت رقیبان بیرونی، ارزشی فراتر از یک ژست سیاسی نمی یابد.
پروژه "مُهندسی انتخابات" با شدت و تمرکُز بیشتر در حال اجرا است. این واقعیت را نه فقط سُخنان آقای خامنه ای در مشهد، بلکه نمایشهای پس از آن نیز تایید می کند.
رهبر فراکسیون ولایت توضیح داد که تصوُر او از فرد مورد نظرش برای رییس جمهوری آینده فردی است که "معایب" رییس جمهوری فعلی را نداشته باشد "باضافه امتیازات" ی که دارد. به بیان روشن تر، آیت الله خامنه ای روشن کرد که مطلوب او، مُدل آقای احمدی نژاد در دور اول ریاست جمهوری است؛ هنگامی که بی قید و شرط فرمان می برد و با کوک "آقا" یش، "بی دنده و تُرمُز" به هر سو که اشاره می شد، روان می گردید.
بر همین اساس، تاکید او بر "حُضور همه سلیقه ها در انتخابات"، یک تعارُف نیست، بلکه بخشی از استراتژی باند حاکم برای "مُهندسی انتخابات" به شمار می رود. آنها تلاش می کنند با توجه به بُحران حل نشده انتخابات 88 و شکافهای عمیق باندی و گروهی در دستگاه قُدرت و نیز در "نظام"، سطح رقابتها در نمایش انتخابات را پایین نگه داشته و بدون برانگیختن سروصدا و توجُه، به گونه درونی موضوع را بسته بندی کنند.
برای دستیابی به این هدف، آقای خامنه ای می بایست نه تنها نتیجه انتخابات، بلکه نامزدهای آن را نیز تعیین کند؛ یک هدف جاه طلبانه که خود او آن را به تازگی "حماسه سیاسی" نامگذاری کرده است.
"اصلاح طلبان بدلی"، "اصلاح طلبان زرد" و جُز آن، فرآورده این سیاست به شمار می روند. آنها "سلیقه" هایی هستند که آقای خامنه ای پایشان را به انتخابات خود باز می کند تا مانع ورود "سلیقه" های دیگری در همین طیف شود که مایل نیستند با قواعد او بازی کنند.
مُجادله سرگرم کننده آقای عسگراولادی و حُجت الاسلام احمد خاتمی و تفسیرهای به ظاهر مُتفاوت آنها از سُخنان "رهبر"، بخش باز و تبلیغاتی همین تدبیر است. آقای عسگراولادی تعظیم می کند: "فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر حُضور همه سلایق، آهنگ حُضور حداکثری است."
و حُجت الاسلام خاتمی پنجه نشان می دهد: "هیچ عقل سلیمی نمی تواند سُخن رهبری را اشاره به این موضوع بگیرد که جریانهای ساختار شکن نیز می توانند در انتخابات حضور داشته باشند."
آنچه که این دو درباری ولایت بدان اشاره می کنند، دو وجه ایجابی و سلبی سیاست واحدی است که از دل پروژه "مُهندسی انتخابات" بیرون آمده و آنها در نقش سُخنگو و مُبلغ هر بخش عمل می کنند.
با این حال چنین نمی نماید که آقای خامنه ای و همدستانش در چنان شرایط مطلوبی باشند که بتوانند رُقبایشان را خود دست چین کرده و یا برای آنها شرط بگذارند. هنگامی که آنها از کُنترُل پادوی خانگی پیشین خود نیز ناتوانند و در وحشت از او روزهای باقیمانده تا انتخابات را به شب سپری می کنند، به طبع اعلام رفتن زیر وزنه مُدیریت رقیبان بیرونی، ارزشی فراتر از یک ژست سیاسی نمی یابد.