مردی که در دعوای خیابانی، چشم یک راننده را کور کرد، دیروز در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
مدرکهای موجود نشان میدهد روز دوم مرداد ۱۳۸۹ مرد ۳۰ سالهای به نام «حامد- ر» در میدان «جمهوری» تهران با «محمدحسین» ۲۷ ساله درگیر شد در آن دعوای خیابانی چشم چپ «محمدحسین- ج» کور شد و رسیدگی پلیسی- قضایی به پرونده در دستور کار قرار گرفت.
در نخستین نشست رسیدگی به این ماجرا که پانزدهم شهریور پارسال به ریاست قاضی «محمدسلطان همتیار» در شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران تشکیل شد، ابتدا نماینده وقت دادستان کیفرخواست را خواند.
«علی عطار» اظهار داشت: با توجه به تقاضای شاکی خصوصی، برای «حامد» درخواست قصاص چشم دارم. مادر «حامد» و دوست این مرد به نام «ابوالفضل» نیز متهم به مشارکت در جدال خیابانی هستند و برایشان تقاضای تعیین کیفر دارم.
سپس «محمدحسین» گفت: دوم مرداد ۱۳۸۹ به همراه مادرم و برادرم سوار پژوی خود شدم و به سمت میدان «جمهوری» رفتم. وقتی به میدان رسیدیم، پرایدی که یک تاکسی را بکسل کرده بود، به ماشین من خورد. در نتیجه من و برادرم با رانندگان پراید و تاکسی درگیر شدیم. در شرایطی که دعوای ما بالا گرفته بود، «حامد» و دوستش «ابوالفضل» سر رسیدند. آنان به جان ما افتادند و در یک لحظه «حامد» با چیزی شبیه شیشه به چشم چپم زد و روزگارم را سیاه کرد. من به هیچ قیمتی از حقم نمیگذرم. «حامد» باید قصاص شود.
نوبت دفاع به «حامد» که رسید، اظهار داشت: در خانه نشسته بودم که مادرم با من تماس گرفت و گفت ماشین پدرم با یک پژو تصادف کرده است. وقتی از پشت گوشی تلفن داد و فریاد شنیدم شوکه شدم و به سرعت به سمت میدان «جمهوری» رفتم. بین راه، دوستم «ابوالفضل» را دیدم و از او خواستم همراهم بیاید.
پسر عصیانگر اضافه کرد: وقتی به میدان «جمهوری» رسیدم، چند مرد را دیدم که با پدر و مادرم درگیر بودند. در آن گیر و دار روی زمین افتادم و با یک طلق شکسته به صورت «محمدحسین» زدم. باور کنید اما قصد کور کردن چشم این مرد را نداشتم. حالا جز ابراز پشیمانی، حرف دیگری ندارم.
«ابوالفضل» نیز در دفاع از خود گفت: قبول دارم در صحنه درگیری بودم اما به هیچکس ضربهای نزدم.
نوبت دفاع به مادر «حامد» که رسید، منکر شرکت در درگیری شد. در پایان آن نشست، هیات قضایی تصمیم گرفت با توجه به درخواست شاکی خصوصی مبنی بر قصاص چشم، نظر پزشکیقانونی را جویا شود. پزشکیقانونی پاسخ داد: امکان قصاص چشم در یک مرکز چشمپزشکی مجهز امکانپذیر است.
بر همین اساس، دیروز «حامد» برای دومین بار پای میز محاکمه ایستاد. در تازهترین نشست رسیدگی به این ماجرا که به ریاست قاضی «محمدسلطان همتیار» و با حضور چهار مستشار تشکیل شد، ابتدا فتاحی- نماینده دادستان - کیفرخواست را خواند.
سپس «محمدحسین» گفت: پس از آنکه چشم چپ من نابینا شد، خیلی از آرزوهایم بر باد رفت. در این سه سال، عذاب زیادی کشیدهام و به هیچ قیمت رضایت نمیدهم. «حامد» باید قصاص شود تا مجازاتش درس عبرتی باشد برای کسانی که نمیتوانند خشم خود را کنترل کنند.
نوبت دفاع به «حامد» که رسید، اظهار داشت: قبول دارم با طلق به صورت «محمدحسین» زدم اما نمیخواستم نابینا شود.
متهمان ردیف دوم و سوم اما منکر مشارکت در دعوا شدند و خود را بیگناه خواندند. در پایان این نشست، هیات قضایی با اعلام تنفس وارد شور شد تا رای صادر کند.
مدرکهای موجود نشان میدهد روز دوم مرداد ۱۳۸۹ مرد ۳۰ سالهای به نام «حامد- ر» در میدان «جمهوری» تهران با «محمدحسین» ۲۷ ساله درگیر شد در آن دعوای خیابانی چشم چپ «محمدحسین- ج» کور شد و رسیدگی پلیسی- قضایی به پرونده در دستور کار قرار گرفت.
در نخستین نشست رسیدگی به این ماجرا که پانزدهم شهریور پارسال به ریاست قاضی «محمدسلطان همتیار» در شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران تشکیل شد، ابتدا نماینده وقت دادستان کیفرخواست را خواند.
«علی عطار» اظهار داشت: با توجه به تقاضای شاکی خصوصی، برای «حامد» درخواست قصاص چشم دارم. مادر «حامد» و دوست این مرد به نام «ابوالفضل» نیز متهم به مشارکت در جدال خیابانی هستند و برایشان تقاضای تعیین کیفر دارم.
سپس «محمدحسین» گفت: دوم مرداد ۱۳۸۹ به همراه مادرم و برادرم سوار پژوی خود شدم و به سمت میدان «جمهوری» رفتم. وقتی به میدان رسیدیم، پرایدی که یک تاکسی را بکسل کرده بود، به ماشین من خورد. در نتیجه من و برادرم با رانندگان پراید و تاکسی درگیر شدیم. در شرایطی که دعوای ما بالا گرفته بود، «حامد» و دوستش «ابوالفضل» سر رسیدند. آنان به جان ما افتادند و در یک لحظه «حامد» با چیزی شبیه شیشه به چشم چپم زد و روزگارم را سیاه کرد. من به هیچ قیمتی از حقم نمیگذرم. «حامد» باید قصاص شود.
نوبت دفاع به «حامد» که رسید، اظهار داشت: در خانه نشسته بودم که مادرم با من تماس گرفت و گفت ماشین پدرم با یک پژو تصادف کرده است. وقتی از پشت گوشی تلفن داد و فریاد شنیدم شوکه شدم و به سرعت به سمت میدان «جمهوری» رفتم. بین راه، دوستم «ابوالفضل» را دیدم و از او خواستم همراهم بیاید.
پسر عصیانگر اضافه کرد: وقتی به میدان «جمهوری» رسیدم، چند مرد را دیدم که با پدر و مادرم درگیر بودند. در آن گیر و دار روی زمین افتادم و با یک طلق شکسته به صورت «محمدحسین» زدم. باور کنید اما قصد کور کردن چشم این مرد را نداشتم. حالا جز ابراز پشیمانی، حرف دیگری ندارم.
«ابوالفضل» نیز در دفاع از خود گفت: قبول دارم در صحنه درگیری بودم اما به هیچکس ضربهای نزدم.
نوبت دفاع به مادر «حامد» که رسید، منکر شرکت در درگیری شد. در پایان آن نشست، هیات قضایی تصمیم گرفت با توجه به درخواست شاکی خصوصی مبنی بر قصاص چشم، نظر پزشکیقانونی را جویا شود. پزشکیقانونی پاسخ داد: امکان قصاص چشم در یک مرکز چشمپزشکی مجهز امکانپذیر است.
بر همین اساس، دیروز «حامد» برای دومین بار پای میز محاکمه ایستاد. در تازهترین نشست رسیدگی به این ماجرا که به ریاست قاضی «محمدسلطان همتیار» و با حضور چهار مستشار تشکیل شد، ابتدا فتاحی- نماینده دادستان - کیفرخواست را خواند.
سپس «محمدحسین» گفت: پس از آنکه چشم چپ من نابینا شد، خیلی از آرزوهایم بر باد رفت. در این سه سال، عذاب زیادی کشیدهام و به هیچ قیمت رضایت نمیدهم. «حامد» باید قصاص شود تا مجازاتش درس عبرتی باشد برای کسانی که نمیتوانند خشم خود را کنترل کنند.
نوبت دفاع به «حامد» که رسید، اظهار داشت: قبول دارم با طلق به صورت «محمدحسین» زدم اما نمیخواستم نابینا شود.
متهمان ردیف دوم و سوم اما منکر مشارکت در دعوا شدند و خود را بیگناه خواندند. در پایان این نشست، هیات قضایی با اعلام تنفس وارد شور شد تا رای صادر کند.