دو عضو از باند سهنفر کیفقاپی و زورگیری که به محاربه و افساد فیالارض متهم شدهاند دیروز پای میز محاکمه رفتند.
به گزارش شرق، اصغر عبدالهی رییس شعبه 74 دادگاه کیفری استان در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که صبح دیروز برگزار شد، توضیح داد با توجه به نوجوان بودن متهمان در زمان ارتکاب جرم و به دلیل اینکه دادستان برای دو نفر از متهمان درخواست مجازات به اتهام محاربه و افسادفیالارض کرده است پرونده در دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی میشود.
سپس ثقوری، نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و در توضیح کیفرخواست گفت: متهمان که میثممتولد 73، عباس متولد 71 و احمد متولد 71 هستند همگی در یک گروه اقدام به سرقت از طریق قاپیدن و ایراد ضربوجرح و تهدید مسلحانه شهروندان کردهاند. نماینده دادستان در توضیح آنچه اتفاق افتادهبود گفت: مردی روز 24خرداد سال 89 به پلیس گفت برادرش به دلیل ایراد ضربات چاقو در وضعیت وخیمی در بیمارستان بهسر میبرد.
این مرد گفت: برادرم قدرت حرفزدن ندارد و پزشکان گفتهاند بیش از 9ضربه چاقو به نواحی مختلف بدنش اصابت کرده و وضعیت خوبی ندارد من نمیدانم چه اتفاقی برایش افتاده، فقط متوجه شدم کیفش که حاوی مدارک زیادی بود گم شدهاست. وقتی مرد مجروح به هوش آمد و قدرت تکلم پیدا کرد به ماموران گفت که از سوی سه جوان مورد حمله قرار گرفته است.
او گفت: برای انجام کاری از خانه خارج شدم و موتور کرایه کردم که زودتر برسم مبلغ 150میلیون چک سفیدامضا و یکونیممیلیون پول نقد و مدارک دیگر در کیفم بود از میدان شوش حرکت کردم. در میان راه سهجوان که سوار موتور بودند به ما حمله کردند راننده موتور مسافرکش ایستاد و سه سارق از من خواستند کیفم را بدهم اما مقاومت کردم بعد با قمه به جانم افتادند. مردم ایستاده بودند و داشتند تماشا میکردند. چند نفری هم فیلمبرداری میکردند من زخمی و خونین روی زمین افتادم و کیفم را سرقت کردند. وقتی ماموران پلیس تحقیقات خود را آغاز کردند توانستند فیلم ضبط شده از سوی یکی از شهروندان را پیدا کنند و همین فیلم کلید حل معما بود.
نماینده دادستان ادامه داد: پلیس با شناسایی سه متهم متوجه شد یکی از آنها سابقهدار و دیگری از سربازان یگان امداد است بنابراین پلیس توانست سرباز یگان امداد را بازداشت کند و با تحقیق از او متوجه شد مخفیگاه دونفر دیگر کجاست. احمد در تحقیقات قبول کرد با دوستانش اقدام به ایجاد رعب و وحشت میان شهروندان کرده و سرقت نیز انجام دادهاند.
او در تشریح آنچه مرتکب شدهبود گفت: من فقط راکب بودم و عباس و میثم سرقتها را انجام میدادند. آنها با بیرون آوردن قمه مردم را خفت میکردند و پول و چک و تلفنهمراه و هرچیز قیمتی که داشتند از آنها میگرفتند، البته باید بگویم من برای سرقتهایی که همراهشان بودم 700هزارتومان گرفتم و این همه درآمد من از این دزدیها بود، بعد هم به سربازی رفتم و دیگر از چیزی خبر ندارم. وقتی ماموران به مخفیگاه عباس رفتند این جوان در اقدامی غافلگیرکننده بازداشت شد اما وقتی پلیس به مخفیگاه میثم رفت او که در آن زمان نوجوانی 16ساله بود، به مقابله با ماموران پرداخت و در نهایت قصد فرار داشت که مطابق قانون بهکارگیری سلاح، این نوجوان با شلیک پیدر پی ماموران از ناحیه پا زخمی و در نهایت متوقف شد. متهم در بازجوییها به 29 فقره سرقت مسلحانه با چاقو و کیفقاپی اعتراف کرده و توضیح دادهاست با همدستی دوستش عباس به این سرقتها میرفت و در بعضی دزدیها هم احمد آنها را همراهی میکرد.
نماینده دادستان افزود: با توجه به اعمال مجرمان و متهمان بازپرس نسبت به قتل یکی از شهروندان نیز در این پرونده به آنها ظنین شد. هانی - جوان مقتول- در محدوده زمانی که این افراد سرقت مسلحانه میکردند از سوی چند مهاجم مورد حمله قرار گرفته و به قتل رسیده بود. با توجه به اینکه زنی که همراه هانی بود نتوانست آنها را شناسایی کند متهمان از این اتهام دور شدند اما از آنجایی که آنها 29فقره سرقت مسلحانه در شارع عام مرتکب شدهاند از نظر دادسرا محارب و مفسدفیالارض شناختهشدند. پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه انقلاب ارسال شد اما با توجه به سن متهمان، دادگاه انقلاب اعلام کرد دادگاه اطفال و نوجوانان صالح بر رسیدگی است این نکته مورد اختلاف دو دادگاه قرار گرفت و در نهایت دیوانعالی کشور رای بر رسیدگی به این پرونده در دادگاه کیفری استان تهران صادر کرد. بنابراین به عنوان نماینده دادستان اعلام میکنم میثم و عباس از نظر دادسرا به خاطر ایجاد رعب و وحشت با سلاح و کیفقاپی محارب و مفسدفیالارض هستند و برای احمد نیز درخواست صدور حکم قانونی دارم.
در ادامه چهار شاکی پرونده که در دادگاه حضور داشتند شکایات خود را مطرح کردند یکی از آنها گفت: با پسر هفت سالهام برای پرداخت وام به بانک رفته بودم پسرم گفت باید به دستشویی برود از بانک خارج شدم تا او را به دستشویی ببرم یکدفعه یک نفر از پشت دستهایم را قلاب کرد و گردنم را گرفت، فکر کردم آشناست و شوخی میکند اما دستهایم را فشار داد و پولها را خواست، به پسرم گفتم فرار کن و بعد خودم گفتم هرچه میخواهید بردارید و بروید، من با شما کاری ندارم. وقتی چاقو کشیدند و من را زدند فکر میکردم پسرم نیست اما بعد که متهمان رفتند متوجه شدم او خودش را پشت ماشینی مخفی کرده و همه چیز را دیدهاست. من حالا از سه متهم شکایت میکنم نه به این خاطر که پولم را بردند یا خودم را زخمی کردند. پول برایم مهم نیست و اینها هم نوجوان بودند و خطا کردند من به خاطر پسرم از آنها شکایت دارم. گفتم کاری نداشتهباشید پولها را بردارید و بروید اما چاقو کشیدند و همین هم باعث شد پسرم دچار مشکل روحی شود و چند سال است تحت مداوای روانپزشک است و هنوز هم به حالت عادی برنگشته و میترسد از خانه خارج شود و هربار میخواهیم او را بیرون ببریم با مشکلات زیادی روبهرو هستیم.
سپس سایر شاکیان هم در جایگاه حاضر شدند و توضیح دادند با تهدید قمه مورد سرقت قرار گرفتند.
بعد از اینکه متهمان شکایت خود را مطرح کردند میثم متهم ردیف اول در جایگاه حاضر شد و هر آنچه شکات گفته بودند، انکار کرد. او گفت: من اصلا این افراد را نمیشناسم و تا به حال ندیدهام و گفتههای آنها را قبول ندارم.
قاضی عبدالهی در این هنگام گفت پیشنهاد میکنم واقعیت را بگویی چون نجات در راستی است تو در دادسرا به همه این جرایم اعتراف کردی و شکات تو را شناسایی کردند، همچنین فیلمی کاملا واضح از تو وجود دارد که نشان میدهد چطور با قمه به مردی حمله کردی و کیف او را گرفتی.
متهم گفت: آن مورد را که فیلمش موجود است قبول دارم. صبح روز حادثه بیش از نیملیتر مشروب خورده و کاملا مست بودم، فقط یادم هست عباس گفت بیا برویم دزدی کنیم من هم قبول کردم تا جایی که وارد تونل هم شدیم یادم هست اما بقیه آن را یادم نمیآید.
قاضی گفت مشروب اینطور است که ابتدا مست میکند و کمکم اثر مستی از بین میرود چطور است که تو ابتدای ماجرا را که مستیات بیشتر بوده به یادداری اما بعد از آن را که مستیات کمتر بوده به یاد نداری؟ متهم جواب داد: نمیدانم چرا اینطور شدهاست اما من سرقت را به یاد ندارم.
قاضی گفت: در فیلمی که شهروندان از تو ضبط کردهاند کاملا روشن است که با قمه به مرد قربانی حمله میکنی و او را بهشدت میزنی وقتی متوجه میشوی دارند از تو فیلمبرداری میکنند با اشاره دست از دوستانت میخواهی که فرار کنند در واقع هدایت گروه را تو بر عهده داشتی پس چطور مست بودی؟
متهم جوابی در این خصوص نداد و گفت اظهاراتش در دادسرا را هم قبول ندارد.
در پایان با توجه به اینکه شکات دیگر در دادگاه حاضر نشدهبودند ادامه رسیدگی به پرونده به بعد موکول شد.
به گزارش شرق، اصغر عبدالهی رییس شعبه 74 دادگاه کیفری استان در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که صبح دیروز برگزار شد، توضیح داد با توجه به نوجوان بودن متهمان در زمان ارتکاب جرم و به دلیل اینکه دادستان برای دو نفر از متهمان درخواست مجازات به اتهام محاربه و افسادفیالارض کرده است پرونده در دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی میشود.
سپس ثقوری، نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و در توضیح کیفرخواست گفت: متهمان که میثممتولد 73، عباس متولد 71 و احمد متولد 71 هستند همگی در یک گروه اقدام به سرقت از طریق قاپیدن و ایراد ضربوجرح و تهدید مسلحانه شهروندان کردهاند. نماینده دادستان در توضیح آنچه اتفاق افتادهبود گفت: مردی روز 24خرداد سال 89 به پلیس گفت برادرش به دلیل ایراد ضربات چاقو در وضعیت وخیمی در بیمارستان بهسر میبرد.
این مرد گفت: برادرم قدرت حرفزدن ندارد و پزشکان گفتهاند بیش از 9ضربه چاقو به نواحی مختلف بدنش اصابت کرده و وضعیت خوبی ندارد من نمیدانم چه اتفاقی برایش افتاده، فقط متوجه شدم کیفش که حاوی مدارک زیادی بود گم شدهاست. وقتی مرد مجروح به هوش آمد و قدرت تکلم پیدا کرد به ماموران گفت که از سوی سه جوان مورد حمله قرار گرفته است.
او گفت: برای انجام کاری از خانه خارج شدم و موتور کرایه کردم که زودتر برسم مبلغ 150میلیون چک سفیدامضا و یکونیممیلیون پول نقد و مدارک دیگر در کیفم بود از میدان شوش حرکت کردم. در میان راه سهجوان که سوار موتور بودند به ما حمله کردند راننده موتور مسافرکش ایستاد و سه سارق از من خواستند کیفم را بدهم اما مقاومت کردم بعد با قمه به جانم افتادند. مردم ایستاده بودند و داشتند تماشا میکردند. چند نفری هم فیلمبرداری میکردند من زخمی و خونین روی زمین افتادم و کیفم را سرقت کردند. وقتی ماموران پلیس تحقیقات خود را آغاز کردند توانستند فیلم ضبط شده از سوی یکی از شهروندان را پیدا کنند و همین فیلم کلید حل معما بود.
نماینده دادستان ادامه داد: پلیس با شناسایی سه متهم متوجه شد یکی از آنها سابقهدار و دیگری از سربازان یگان امداد است بنابراین پلیس توانست سرباز یگان امداد را بازداشت کند و با تحقیق از او متوجه شد مخفیگاه دونفر دیگر کجاست. احمد در تحقیقات قبول کرد با دوستانش اقدام به ایجاد رعب و وحشت میان شهروندان کرده و سرقت نیز انجام دادهاند.
او در تشریح آنچه مرتکب شدهبود گفت: من فقط راکب بودم و عباس و میثم سرقتها را انجام میدادند. آنها با بیرون آوردن قمه مردم را خفت میکردند و پول و چک و تلفنهمراه و هرچیز قیمتی که داشتند از آنها میگرفتند، البته باید بگویم من برای سرقتهایی که همراهشان بودم 700هزارتومان گرفتم و این همه درآمد من از این دزدیها بود، بعد هم به سربازی رفتم و دیگر از چیزی خبر ندارم. وقتی ماموران به مخفیگاه عباس رفتند این جوان در اقدامی غافلگیرکننده بازداشت شد اما وقتی پلیس به مخفیگاه میثم رفت او که در آن زمان نوجوانی 16ساله بود، به مقابله با ماموران پرداخت و در نهایت قصد فرار داشت که مطابق قانون بهکارگیری سلاح، این نوجوان با شلیک پیدر پی ماموران از ناحیه پا زخمی و در نهایت متوقف شد. متهم در بازجوییها به 29 فقره سرقت مسلحانه با چاقو و کیفقاپی اعتراف کرده و توضیح دادهاست با همدستی دوستش عباس به این سرقتها میرفت و در بعضی دزدیها هم احمد آنها را همراهی میکرد.
نماینده دادستان افزود: با توجه به اعمال مجرمان و متهمان بازپرس نسبت به قتل یکی از شهروندان نیز در این پرونده به آنها ظنین شد. هانی - جوان مقتول- در محدوده زمانی که این افراد سرقت مسلحانه میکردند از سوی چند مهاجم مورد حمله قرار گرفته و به قتل رسیده بود. با توجه به اینکه زنی که همراه هانی بود نتوانست آنها را شناسایی کند متهمان از این اتهام دور شدند اما از آنجایی که آنها 29فقره سرقت مسلحانه در شارع عام مرتکب شدهاند از نظر دادسرا محارب و مفسدفیالارض شناختهشدند. پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه انقلاب ارسال شد اما با توجه به سن متهمان، دادگاه انقلاب اعلام کرد دادگاه اطفال و نوجوانان صالح بر رسیدگی است این نکته مورد اختلاف دو دادگاه قرار گرفت و در نهایت دیوانعالی کشور رای بر رسیدگی به این پرونده در دادگاه کیفری استان تهران صادر کرد. بنابراین به عنوان نماینده دادستان اعلام میکنم میثم و عباس از نظر دادسرا به خاطر ایجاد رعب و وحشت با سلاح و کیفقاپی محارب و مفسدفیالارض هستند و برای احمد نیز درخواست صدور حکم قانونی دارم.
در ادامه چهار شاکی پرونده که در دادگاه حضور داشتند شکایات خود را مطرح کردند یکی از آنها گفت: با پسر هفت سالهام برای پرداخت وام به بانک رفته بودم پسرم گفت باید به دستشویی برود از بانک خارج شدم تا او را به دستشویی ببرم یکدفعه یک نفر از پشت دستهایم را قلاب کرد و گردنم را گرفت، فکر کردم آشناست و شوخی میکند اما دستهایم را فشار داد و پولها را خواست، به پسرم گفتم فرار کن و بعد خودم گفتم هرچه میخواهید بردارید و بروید، من با شما کاری ندارم. وقتی چاقو کشیدند و من را زدند فکر میکردم پسرم نیست اما بعد که متهمان رفتند متوجه شدم او خودش را پشت ماشینی مخفی کرده و همه چیز را دیدهاست. من حالا از سه متهم شکایت میکنم نه به این خاطر که پولم را بردند یا خودم را زخمی کردند. پول برایم مهم نیست و اینها هم نوجوان بودند و خطا کردند من به خاطر پسرم از آنها شکایت دارم. گفتم کاری نداشتهباشید پولها را بردارید و بروید اما چاقو کشیدند و همین هم باعث شد پسرم دچار مشکل روحی شود و چند سال است تحت مداوای روانپزشک است و هنوز هم به حالت عادی برنگشته و میترسد از خانه خارج شود و هربار میخواهیم او را بیرون ببریم با مشکلات زیادی روبهرو هستیم.
سپس سایر شاکیان هم در جایگاه حاضر شدند و توضیح دادند با تهدید قمه مورد سرقت قرار گرفتند.
بعد از اینکه متهمان شکایت خود را مطرح کردند میثم متهم ردیف اول در جایگاه حاضر شد و هر آنچه شکات گفته بودند، انکار کرد. او گفت: من اصلا این افراد را نمیشناسم و تا به حال ندیدهام و گفتههای آنها را قبول ندارم.
قاضی عبدالهی در این هنگام گفت پیشنهاد میکنم واقعیت را بگویی چون نجات در راستی است تو در دادسرا به همه این جرایم اعتراف کردی و شکات تو را شناسایی کردند، همچنین فیلمی کاملا واضح از تو وجود دارد که نشان میدهد چطور با قمه به مردی حمله کردی و کیف او را گرفتی.
متهم گفت: آن مورد را که فیلمش موجود است قبول دارم. صبح روز حادثه بیش از نیملیتر مشروب خورده و کاملا مست بودم، فقط یادم هست عباس گفت بیا برویم دزدی کنیم من هم قبول کردم تا جایی که وارد تونل هم شدیم یادم هست اما بقیه آن را یادم نمیآید.
قاضی گفت مشروب اینطور است که ابتدا مست میکند و کمکم اثر مستی از بین میرود چطور است که تو ابتدای ماجرا را که مستیات بیشتر بوده به یادداری اما بعد از آن را که مستیات کمتر بوده به یاد نداری؟ متهم جواب داد: نمیدانم چرا اینطور شدهاست اما من سرقت را به یاد ندارم.
قاضی گفت: در فیلمی که شهروندان از تو ضبط کردهاند کاملا روشن است که با قمه به مرد قربانی حمله میکنی و او را بهشدت میزنی وقتی متوجه میشوی دارند از تو فیلمبرداری میکنند با اشاره دست از دوستانت میخواهی که فرار کنند در واقع هدایت گروه را تو بر عهده داشتی پس چطور مست بودی؟
متهم جوابی در این خصوص نداد و گفت اظهاراتش در دادسرا را هم قبول ندارد.
در پایان با توجه به اینکه شکات دیگر در دادگاه حاضر نشدهبودند ادامه رسیدگی به پرونده به بعد موکول شد.