۱۳۸۹ دی ۲, پنجشنبه

توقیف یک کشتی دیگر رژیم اینبار در هنگ کنگ

منابع خبری از توقیف یک فروند کشتی دیگر مرتبط با شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی اینبار در هنگ کنگ خبر می دهند. این در حالیست که در هفته های اخیر 8 کشتی دیگر متعق به رژیم در سنگاپور توقیف شده اند.
مقامات هنگ کنگ یک کشتی باری مرتبط با کشتیرانی جمهوری اسلامی را به دلیل «بدهی» صاحبان آن به چندین بانک اروپایی در آب‌های این کشور توقیف کرده‌اند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، این کشتی باری حمل کانتینر که با پرچم کشور مالت در حرکت بود، روز چهارشنبه، ۱ دی‌ماه، و پس از آن‌که چهار بانک، از جمله بانک آلمانی «اچ اس اچ- نورد بانک»، صاحبان این کشتی را به عدم پرداخت بدهی‌شان به این بانک‌ها که در مجموع به ۲۶۸ میلیون دلار می‌رسد متهم کردند، این کشتی را متوقف کرده‌اند.

۱۳۸۹ دی ۱, چهارشنبه

درخواست فوری از سازمانها و شخصیت های بلوچ

عبدالستار دوشوکی

عبدالرئوف ریگی سخنگوی جندالله و مسئول علمای جنبش مقاومت جندالله  در مصاحبه با روزنامه " الشرق الاوسط " اعلام نمود که اسیر خود امیر حسین شیرانی کارمند بیگناه تاسیسات اتمی در اصفهان را بزودی اعدام خواهد کرد. این اسیر نگونبخت که مهر ماه امسال ظاهرا در اصفهان توسط جندالله ربوده شد، بر اساس اعترافات ویدئویی منتشر شده حداکثر همکاری تبلیغاتی را با جندالله داشته است. دریغا باز هم استدلال عقلانی و تصور منطقی بر این پایه استوار بوده و است که از آنجائیکه شیرانی به دور از مسائل بلوچستان، بعنوان یک کارمند اتمی در اصفهان مشغول کار بوده؛ و حداکثر همکاری را با جندالله نموده است، بعد از بهره برداری تبلیغاتی توسط جندالله، آزاد شود. اما شوربختانه ظاهراً اینگونه نخواهد شد.

ما بلوچها  و بقیه هموطنان همواره بعد از ارتکاب جنایت، بمبگزاری و کشتار و اعدام توسط جندالله و رژیم جمهوری اسلامی، شروع به نوحه سرایی و قلم فرسایی می کنیم. امیر حسین شیرانی یک انسان بیگناه و اسیر است. تنها گناه متصور او از دیدگاه اندیشه جندالله  این است که شیعه و یا "شیعه زاده" می باشد. این اسیر بیچاره هیچگونه دخل و ربطی به جنایات رژیم نداشته و ندارد. جمهوری اسلامی بر پایه تفکر انتقامجویی انسانهای اسیر (زندانی) را اعدام می کند و بهمین دلیل شدیدا ً محکوم است چون کشتن اسیر و زندانی در بند یک جنایت ضد بشری و کاملا غیر انسانی می باشد. جندالله در اعلامیه خود در محکوم کردن اعدام ۱۱ جوان بیگناه بلوچ می گوید: این "اسیران زندانی بلوچ" جز قرابت و نزديكي فاميلي با برخي مبارزان جنبش هيچ جرمي مرتكب نشده بودند. اين رفتار وحشيانه و ضد بشري و غير انساني رژيم و مزدوران زابلي اش را نشانه واماندگي و بيچارگي و ذلت و زبوني و شكست دشمنان ملت مسلمان بلوچ مي داند". حال جندالله باید جواب بدهد که چرا اعدام اسیر توسط جمهوری اسلامی رفتاری وحشیانه و ضد بشری و غیر انسانی است و نشانه واماندگی و بیچارگی و ذلت و زبونی و شکست رژیم است، اما عینا ً همین رفتار و دقیقا ً "کـُـپی برداری" عمل جمهوری اسلامی نشانه واماندگی و بیچارگی و ذلت و زبونی و شکست نیست؟ جندالله باید جواب بدهد که چرا این اصل و شیوه قضاوت نباید در مورد اعمال کاملا ً مشابه جندالله اعمال شود؟. بهر حال انسان نمی تواند دو معیار اخلاقی کاملا ً متفاوت و حتی متضاد برای قضاوت اعمال کاملا ً مشابه داشته باشد.

جان یک انسان بیگناه در خطر است. اسیری که نهایت تلاش خود را جهت همکاری با جندالله نموده است. اکنون این وظیفه هر انسان با شرف و با وجدان  و بخصوص بلوچ های آگاه است که بگویند. به اسم ما هرگز(Not in my name)، زیرا جندالله ادعا می کند که برای احقاق حقوق بلوچها  و اهل سنت مبارزه می کند. متاسفانه اکثریت سازمانها و شخصیت های بلوچ به در خواست اخیر من در مورد محکوم کردن کشتار انسان ها وقعی ننهادند و عملا ً عملکرد جندالله را تحسین و یا توجیه نمودند؛ که شوربختانه ظاهرا ً باعث ترغیب بیشتر جندالله شده است.

من از تمام بلوچها و بخصوص آن دسته از احزاب و شخصیت های سیاسی بلوچ برونمرزی که بطور مستقیم و غیر مستقیم از جندالله حمایت کرده و می کنند، عاجزانه استدعا و مصرانه تمنا دارم تا حداکثر توان خود را برای نجات جان یک انسان بیگناه  به کار ببرند. آنها می توانند برای جندالله ایمیل بفرستند و یا از هر طریقی که خود بهتر می دانند پیغام بفرستند و جندالله را از ارتکاب این عمل بسیار زشت و فجیع بازدارند. جندالله نیز باید نیک بداند که با کشتار انسانهای بیگناه و اکنون این اسیر نگونبخت، به جهانیان ثابت خواهد کرد که در قتل انسان های اسیر و بیگناه یـــد طولانی تری از رژیم جمهوری اسلامی دارد. بنده این درخواست را برای تک تک شخصیت ها و احزاب بلوچ خواهم فرستاد و از شما خواننده این مطلب نیز تقاضا می کنم در تکثیر آن بکوشید؛ زیرا نجات جان یک انسان، نجایت "بشریت" است، همانگونه که قتل یک انسان بمثابه کشتن  تمام "انسانها" است.

چهارشنبه ۱ دی ۱۳۸۹

شعار مرگ بر دیکتاتور در صف بنزین


عكس از آرشيو - شماری از مردم به جان آمده در صف طویل بنزین در چهار راه گمرگ تهران با شعار مرگ بر دیکتاتور به درگیری با مزدوران نیروی انتظامی پرداختند.
عصر روز دوشنبه، در حالیکه مردم در صف خودروها در پمپ بنزین چهار راه گمرگ منتظر بودند، با مزدوران نیروی انتظامی که برای کنترل و مقابله با اعتراضات مردم مستقر شده بودند، درگیر شدند و شعار مرگ بر دیکتاتور سر دادند. مردم شعار می دادند، «نیروی انتظامی برو گمشو» و «نیروی انتظامی خجالت، خجالت». خشم و ایستادگی مردم، مزدوران نیروی انتظامی را به عقب راند و آنها مجبور به ترک صحنه شدند.
همچنین رانندگان جرثقیلهای ترافیک، در اعتراض به افزایش سوخت دست به اعتصاب زده اند.
شمار تاکسیها و خودروهای مسافربری نیز بر اثر کمبود سوخت، کاهش پیدا کرده و معضلات جدیدی را برای تردد مردم به وجود آورده است. به طوریکه تعداد مسافران منتظر در میدان انقلاب، امام حسین، راه آهن و چهار راه مصدق ۱۰برابر روزهای معمول بود.

حمله حسین شریعتمداری به چند آیت الله

حسین شریعتمداری در سرمقاله کیهان حکومتی با عنوان«حركت از پله دوم!» به آملی، موسوی اردبیلی، وحید خراسانی و شبیری زنجانی حمله کرده و آنان را عوامل "دشمن" نامید.

متن سرمقاله: "مدتی است كه جمعی از اعضای خانواده فتنه گران زندانی با مراجعه به بیوت برخی از مراجع عظام و دروغ بافی درباره شرایط زندان و ادعای بی گناهی بازداشت شدگان، علیه جمهوری اسلامی ایران و مردم شریف و پاكباخته آن دست به سیاه نمایی می زنند و خبر مربوط به این دیدارها با آب و تاب و شاخ و برگ فراوان در رسانه های بیگانه منتشر و اساساً برای همان رسانه های نیز تهیه می شود.

چنگاهی به اخبار و گزارش های مربوط به این دیدارها نشان می دهد مراجعه كنندگان به دفاتر مراجع كه از سوی كانون واحدی مدیریت می شوند، در ملاقات خویش با مراجع محترم، از جرایم و جنایات هولناكی كه زندانیان مورد اشاره مرتكب شده اند، كمترین سخنی به میان نمی آورند، بلكه به گونه ای حساب شده و با برنامه قبلی به شگرد «حركت از پله دوم» متوسل شده و دست به مظلوم نمایی می زنند.

از این طیف- چه آن عده از خانواده ها كه می دانند چه می كنند و چه آن عده كه نمی دانند و با تحریك دیگران به بازی گرفته شده اند- انتظار چندانی نیست، اما از مراجع و عالمان دینی انتظار دیگری در میان است. چرا؟!...
بخوانید!

*اكنون با عرض پوزش پیشاپیش، سؤال این است كه چرا برخی از مراجع عظام و محترم- فقط برخی از آنها كه محترمند و نه برخی دیگر كه نه مرجع هستند و نه قابل احترام- وارد این بازی شده و در این بازی دشمن ساخته، چه بخواهند و چه نخواهند، آب به آسیاب دشمنان اسلام ریخته اند؟!

* پذیرش و ملاقات با خانواده فتنه گران زندانی نباید به گونه ای باشد كه تصور حمایت از فتنه را به ذهن مخاطبان بكشاند. راه كار خداپسندانه و منطقی نیز، آن است كه ملاقات كنندگان یاد شده با تابلوی حمایت از فتنه گران در بیوت مراجع عظام حاضر نشوند و یا مراجع بزرگوار ضمن پذیرش آنان و نصیحت یا استماع سخنان آنها، با صراحت، موضع خود نسبت به فتنه و اقدامات ضد اسلامی و جنایتكارانه فتنه گران را نیز بیان كنند.

گفتنی است چندروزقبل خانواده یكی از زندانیان با حضرات آیات عظام جوادی آملی، موسوی اردبیلی، وحید خراسانی، شبیری زنجانی و .. دیدار كرده بودند.
"

دانشجوی اخراجی دانشگاه بابلسر دستگیر شد

به گزارش جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، انیسا صفریان، دانشجوی بهایی اخراجی دانشگاه علم و صنعت واحد بهشهر، 29 آذر ماه 1389 توسط ماموزان امنیتی در منزل شخصی اش در بابلسر دستگیر شد. براساس این گزارش پنچ مامورا امنیتی ساعت 7:30 صبح 29 آذر به منزل این دانشجو هجوم برده و با ارائه حکمی دست نویس اقدام به تفتیش منزل وی کرده و وسایلی از قبیل کتب، جزوات، سی دی و عکس های مرتبط با دیانت بهایی و دو  عدد کیس کامپیوتر و موبایل وی را ضبط کرده و وی را همراه خود به اداره اطلاعات ساری بردند.

انیسا صفریان، دانشجوی ریاضی کاربردی دانشگاه علم و صنعت واحد بهشهر بوده اند که به علت اعتقاد به دیانت بهایی از این دانشگاه اخراج شد. لازم به ذکر است که خانواده وی هیچگونه اطلاعی از وضعیت وی و اتهامات احتمالی به وی ندارند.


سازمان ملل رژیم را محکوم کرد

مجمع عمومی سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه‌ ای رژیم جمهوری اسلامی را به ‌خاطر نقض حقوق ‌بشر محکوم کرد. در این قطعنامه که با 78 رای موافق به تصویب رسید، دستگیری های گسترده و شکنجه زندانیان، اعدامهای دسته جمعی بویژه اعدام نوجوانان، مجازات وحشیانه سنگسار، خشونت علیه زنان، سرکوب مدافعان حقوق ‌بشر، نقض فاحش آزادی بیان، اندیشه و مذهب و دهها مورد دیگر نقض حقوق انسانی در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی محکوم شده است. دویچه وله در این باره می نویسد : مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامه‌ی مصوب کمیته سوم مجمع عمومی درباره وضعیت حقوق بشر در ایران را تایید کرد. در این قطعنامه از «نقض شدید و مکرر حقوق بشر در ایران به شدت ابراز نگرانی» شده است.

شامگاه سه‌شنبه ۲۱ دسامبر (۳۰ آذر۱۳۸۹) مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه‌ی مصوب کمیته سوم مجمع عمومی درباره ایران را تایید کرد. این قطعنامه ماه گذشته  (۱۸ نوامبر ۲۰۱۰) در کمیته‌ی سوم مجمع عمومی، موسوم به «کمیته حقوق بشر» تصویب شده بود.
پیش‌نویس این قطعنامه  توسط نماینده‌ی کانادا به کمیته سوم ارائه شده بود که با رای مثبت ۸۰ کشور به تصویب رسید. ۵۷ کشور نیز رای ممتنع و  ۴۴ کشور رای منفی به آن دادند.
در قطعنامه‌ای که روز گذشته به تایید مجمع عمومی سازمان ملل رسید از مجازات‌های غیرانسانی رایج در ایران مانند سنگسار، قطع عضو و یا شلاق‌زدن به‌شدت انتقاد شده است.
از دیگر موارد مورد انتقاد در این قطعنامه، شمار بالا و افزایش مداوم اعدام‌ها در ایران است. این اعدام‌ها در مواردی شامل محکومانی نیز بوده که در زمان ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال سن داشته‌اند.
در ماه‌های اخیر نهادهای بین‌المللی مدافع حقوق بشر گزارش‌هایی را درباره اعدام‌های دسته‌جمعی در زندان عادل‌آباد مشهد منتشر کردند که گفته شده شمار آنها «صدها نفر» بوده است. دولت ایران در مورد این گزارش‌ها هیچ‌گونه واکنشی نشان نداده است.

علاوه براین، قطعنامه‌ی مجمع سازمان ملل، بازداشت‌های خودسرانه و تبعیض علیه زنان در ایران را نیز محکوم کرده است. پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ و اعتراض‌های رای‌دهندگان به نتایج اعلام‌شده، چندین هزار نفر بازداشت شدند. برخی مقام‌های انتظامی حتی از «بازداشت ۱۰ هزار نفر» سخن گفتند. به گفته‌ی نهاد‌های بین‌المللی حقوق بشر، صدها نفر از آنان هنوز در زندان به‌سر می‌برند.

برخی وکلای دادگاه، مانند خانم نسرین ستوده که وکالت ‌پرونده‌ی شماری از بازداشت‌شدگان حوادث یک سال اخیر را بر عهده داشتند، خود هم‌اکنون در شرایط ناگواری در زندان به‌سر می‌برند.
به هنگام بررسی پیش‌نویس قطعنامه‌ی نقض حقوق بشر در ایران در کمیته سوم، دولت ایران محمدجواد لاریجانی، یکی از معاونان قوه قضاییه را به نیویورک فرستاد تا مانع از تصویب قطعنامه شود. اما این تلاش‌ها به جایی نرسید و کمیته سوم، قطعنامه را با آرایی بیشتر از سال گذشته به تصویب رساند. در نوامبر سال ۲۰۰۹ قطعنامه‌‌ی مشابهی با ۷۴ رای مثبت به تصویب رسیده بود.
مجمع سازمان ملل متحد برای هشتمین سال پیاپی است که دولت ایران را بخاطر نقض حقوق بشر محکوم می‌کند. نهادهای بین‌المللی دفاع از حقوق بشر می‌گویند، تصویب این قطعنامه‌ها نشان‌دهنده‌ی عدم پای‌بندی دولت ایران به اعلامیه‌ها و کنوانسیون‌های بین‌المللی است که خود پای آنها را امضا کرده است.

مصادره‌ منزل یک شهروند بهایی پس از فوت وی

کمیته گزارشگران حقوق بشر - در تاریخ ۱ آبان ۱۳۸۹ منزل مسکونی متعلق به «نیره گندم پاک‌کن» از شهروندان بهایی فوت شده در اصفهان توسط سازمان بنیاد مستضعفین اصفهان مصادره شد.

قبل از انقلاب ۱۳۵۷ این منزل توسط مالک آن خانم گندم پاک کن، به شرکت امنا (نونهالان) متعلق به جامعه بهایی واگذار شده بود، که پس از انقلاب سال ۵۷ تمامی اموال این شرکت مصادره شد.

در سال های اولیه پس از انقلاب چندین بار مأمورین برای مصادره، به این منزل مراجعه می‌کنند که با مقاومت و پافشاری خانم گندم پاک‌کن و اظهار این مطلب که «تا وقتی زنده هستم می خواهم در منزل خودم زندگی کنم» این مصادره تا سال ۱۳۸۹ به تأخیر افتاد.

این در حالیست که مأمورین هر ساله برای آگاهی از حیات صاحب این منزل به آنجا مراجعه می‌کردند تا در صورت فوت ایشان، منزل را مصادره کنند. در سال ۸۷ این خانم بهایی به علت کهولت سن فوت کرد. دو سال بعد مامورین با ارائه نامه‌ای به خانواده وحدتی که حدود ۱۵ سال از خانم گندم پاک کن به علت ناتوانایی ایشان در انجام امور شخصی مراقبت می‌کردند مراجعه کرده و این خانواده را در صورت عدم تخلیه منزل ظرف مدت یک ماه، تهدید به پلمب منزل کردند و سرانجام در تاریخ ۱ آبان ۱۳۸۹ این منزل مصادره شد.

این در حالیست که پس از انقلاب اسلامی ایران اموال بسیاری از بهاییان مصادره شده و این روند همچنان ادامه دارد.