۱۳۸۹ دی ۱۰, جمعه

پناهندگان ترکیه، زندانیان بدون سلول

طبق آخرین آمار موجود، در سال ۲۰۰۹ نزدیک به دو هزار ایرانی جدید در دفاتر کُمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد در ترکیه ثبت نام نمودند.
12525
آنان با شرایط فوق العاده سخت مواجه هستند وتحمل این شرایط، برای کسانی که مجبور می شوند بطور ناگهانی فرار کنند طاقت فرساست. به گفتۀ یکی از آنان “انگار ما لابه لای اتفاقات پس از انتخابات به فراموشی رفتیم… دستمان به جایی بند نیست و صدایمان به جایی نمی رسد
به قلم دلبر توکلی
“از چشمان یادگار خجالت می کشم، صبورانه همه این سال ها وضعیت پناهجویی را تحمل کرده است. من همیشه به زنان احترام گذاشتم وحالا در وضعیت پناهجویی نمی دانم برایش چه کاری می توانم انجام دهم .”
محمود ده سال است که در ترکیه پناهجو است ومی گوید: از شرایط روزگار شکایت نمی کنم،در تمام این سال ها تنها سعی کردم دست از مبارزه نکشم وحالا زندگی مان عینِِ مبارزه است.
“یادگار” همسر محمود با لبخندی تلخ که به لبانش ماسیده است، همین طور که تنها فرزندش “ساجده” را محکم به آغوش چسبانده می گوید: هر مادری در زندگی آرزوهایی برای فرزندش دارد با این که مسیر زندگی مان تغییر کرده اما آرزو هایم را از دست رفته نمی بینم، دلم می خواهد ساجده دکتر بشود.
ساجده را در بغلش جا به جا می کند و می گوید: دخترم را زنی محکم وانسا، بار می آورم وبه او می آموزم که به بشریت خدمت کند.
محمود نگاه عمیقی به یادگار وساجده می اندازد و می گوید: گاهی فکر می کنم که همه، ما را فراموش کرده اند. فعالان حقوق بشرسراغی از ما نمی گیرند، حتی خو دسازمان ملل هم گویی که فراموشمان کرده است. اما ما بخشی از مردم ایران هستیم که زندگیمان را سال ها پیش، در راه مبارزه با جمهوری اسلامی از دست دادیم .من خودم چند سال در زندان بودم وهمه مدارکم هم موجود است.
او در ادامه با اشاره به این که روزگارسختی را پشت سر گذاشته است می گوید: طبق قوانین ترکیه پناهنده و پناهجوها اجازه کار ندارند و چون ما از سازمان و جایی هم کمک مالی نمی گیریم گذران زندگی برایمان دشوار تر است. مجبوریم که به کارهای سیاه رو بیاوریم که آن هم مشکلات خودش را دارد. در سال ۲۰۰۴ روزهای زیادی بود که با پس مانده ی خرده نان های ترک ها شکم مان را سیرکردیم اما هرگز به سمت سوسیال در ترکیه نرفتیم.
او معتقد است که ایرانی حرمت دارد و دارای فرهنگ وتمدنی است که نباید به سادگی تسلیم شرایط شود.
یادگار بغض می کند و می گوید: ما زنانی هستیم که سال ها با قوانین تبعیض آمیز و نظام جمهوری اسلامی مبارزه کردیم ودر این راه همه زندگی مان را گذاشتیم از نزدیکان مان دست شستیم
بغضش را فرو می خورد و ادامه می دهد: وقتی خبر از دست دادن پدر ومادرم را شنیدم احساس بی پناهی داشتم اما حالا دیگر ناراحت نیستم ،بهتر است که رفتند واین روزها را ندیدند.
محمود همین طور که بچه را از بغل یادگار به آغوش خود می کشد می گوید: بعد از انتخابات سال گذشته ودرگیری هایی که در ایران پیش آمد، ما خوشحال شدیم که بالاخره شاید بتوانیم از این جزیره خارج شویم وحداقل به کشور خودمان بر گردیم اما حالا بعد از گذشت یکسال ونیم می بینیم که هیچ تغییری در وضعیت ما ایجاد نشد. انگار ما لابه لای خبرها واتفاقات پس از انتخابات به فراموشی رفتیم. البته پیش از این هم خیلی کسی سراغی از ما نمی گرفت .دستمان به جایی بند نیست و صدایمان به جایی نمی رسد.
یادگار با اشاره به این که فرزندشان هیچ مدرک هویتی جز یک برگه از سازمان ملل ندارد می گوید: این روزها بیشترین نگرانی من آینده دخترم است، نه شناسنامه ای دارد ونه پاسپورتی و نه هیچ مدرک دیگری، تنها یک برگه داریم که نامش درسازمان ملل ترکیه به ثبت رسیده است، همین.
در آن زندگی می کنیم، هر بار باید به اداره پلیس برویم و برگه مرخصی بگیریم. هفته ای سه روز هم که باید به اداره پلیس برویم وخودمان را معرفی کنیم ودفتر پلیس را امضا کنیم. زندانیانی هستیم که اسم مان در لیست هیچ زندانی نیست.
در تمام مدتی که یادگار حرف می زند، محمود با انگشتان کوچک دخترش بازی می کند و با سر، حرف های همسرش را تائید می کند.
این زوج ِ ایرانی پناهنده، سال ها است که با داشتن برگه قبولی از سازمان ملل در ترکیه موفق به دریافت برگه خروج از وزارت کشور ترکیه نشده اند ومی گویند طبق قوانین جاری این کشور هر پناهنده و پناهجویی باید هر شش ماه یک بار به دولت ترکیه “پول حق خاک”پرداخت کند وبه دلیل مشکلات مالی که طی سال ها داشتند امکان پرداخت این پول به دولت ترکیه را ندارند وحالا به آنها اجازه خروج داده نمی شود.
این درحالی است که پس از تصویب کنوانسیون ۱۹۵۱ ژنو به دلیل آن که ترکیه محدودیت جغرافیایی را انتخاب کرد، باید اتباع بیگانه ای که از کشورهای غیر اروپایی به ترکیه می روند و بر اساس قانون کمیساریای عالی سازمان ملل متحد به عنوان پناهنده شناخته شده اند مورد حمایت قرار بگیرند و از طرف این سازمان درکشورهای دیگر اسکان داده شوند.
بر اساس کنوانسیون ۱۹۵۱ ژنو پناهنده کسی است که خارج از وطن خود باشد، ترس موجه از مورد ظلم واقع شدن به دلیل نژاد دین، ملیت،عقاید سیاسی و یا عضویت در یک گروه خاص اجتماعی داشته باشد، و درکشور خود نتواند حمایت شود یا به دلیل ترس مایل به دریافت چنین حمایتی نباشد.
اما محمود و یادگار تنها پناهنده های ایرانی نیستند که سال هاست در انتظار باز کردن چمدان هایشان نشسته اند. بر اساس گزارشی که خانم “دلجو آبادی” مدیر نهاد همبستگی با پناهجویان ایرانی در امریکا، درمارس ۲۰۱۰ منتشر کرد در سال های گذشته، ایرانیان به دلایل متعددی به ترکیه پناه آورده اند. برخی زندانی سیاسی سابق بوده و تعدادی زندانی سیاسی جاری که با مرخصی پزشکی و یا با قید وثیقه موقتاً آزاد شده اند.
برخی از این افراد به خاطر فعالیت با احزاب و شخصیت های سیاسی و برخی دیگر به خاطر فعالیت مستقل حقوق بشری، شرکت در اعتراضات دانشجویی و اعتراضات کارگری، نویسندگی و خبرنگاری فراری شده اند. برخی زنان و مردانی بوده اند که متهم یا مظنون به روابط جنسی ممنوع با جنس مخالف یا هم جنس شده اند. برخی بدلیل اعتقاد به ادیان بهائی و مسیحی و اَهلِ حَق و یا به دلیل تغییر مذهب گریخته اند. برخی نیز زنانی بوده اند که به خاطر گریز از خشونت خانوادگی، ازدواج اجباری و قوانین تبعیض آمیز طلاق و حضانت فراری شده، و یا به دلیل آزار و اذیت جنسی از سوی مقامات رسمی کشور گریخته اند.
صرفنظر از دلیل پناهندگی این افراد، آنان با شرایط فوق العاده سخت و چالش های جدی اقتصادی، اجتماعی و حُقوقی مواجه هستند وتحمل این شرایط، برای کسانی که مجبور می شوند بدون هیچ تدارک و بطور ناگهانی فرار کنند دشوار است.
براساس این گزارش، طبق آخرین آمار موجود، در سال ۲۰۰۹ نزدیک به دو هزار ایرانی جدید (۱٫۲۱۸ پرونده ) در دفاتر کُمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد در ترکیه ثبت نام نمودند که ۶۳ درصد مربوط به ماههای پس از انتخابات خرداد ۱۳۸۸ ریاست جمهوری و سرکوب فزایندۀ مخالفین بوده است. در نیمه دوم سال ۲۰۰۹، با احتساب ورودی های سالهای قبل، مجموعاً ۴٫۱۰۴ ایرانی تحت مسئولیت کُمیساریای عالی در ترکیه قرار داشتند، که از این تعداد درخواستِ پناهندگی ۱٫۸۷۶ نفر پذیرفته و تعداد ۲٫۲۲۸ منتظر جواب بودند. در طی این سال تعداد ۱٫۵۷۵ پناهنده ایرانی توسط کمیساریای عالی در کشورهای سوم اسکان داده شده اند.
در دهه گذشته ترکیه با میانگین سالانه ۲,۶۵۰ پناهجوی جدید دومین مقصد مهم، پس از انگلستان، برای پناهجویان ایرانی بوده است. بین سالهای ۱۹۹۹ و ۲۰۰۶ ایرانیان همواره بالاترین تعداد پناهجویان را در ترکیه تشکیل دادند
VN:F [1.8.1_1037]

ایران دارای بیشترین تعداد روزنامه نگاران تبعیدی در جهان

گزارشگران بدون مرز در گزارش سالانه خود برای سال ۲۰۱۰ اعلام کردند که ایران برای دومین بار پی در پی بیشترین تعداد روزنامه نگاران تبعیدی رابه خود اختصاص داده است.در سال ۲۰۱۰ ایران با ۳۰ مورد تبعید روزنامه نگاران بیشترین تعداد روزنامه نگاران تبعیدی را در جهان بخود اختصاص داد. رادیو فرانسه
Reporters_1
شاهرخ بهزادی
گزارشگران بدون مرز در گزارش سالانه خود برای سال ۲۰۱۰ اعلام کردند که ایران برای دومین بار پی در پی بیشترین تعداد روزنامه نگاران تبعیدی رابه خود اختصاص داده است.
در سالی که به پایان میرسد، در برابر خشونت و سرکوب، بسیاری از روزنامه نگاران و دست اندر کاران رسانه های گروهی مجبور به ترک کشور زادگاه خود شدند. در سال ۲۰۱۰ ایران با ۳۰ مورد تبعید روزنامه نگاران بیشترین تعداد روزنامه نگاران تبعیدی را در جهان بخود اختصاص داد. در مجموع ۲۳ کشور جهان ۱۲۷ روزنامه نگار به لحاظ سرکوب و خشونت ناچار به ترک وطن شدند. کشورهای اریتره وسومالی به ترتیب با ۱۵ و ۱۴ روزنامه نگار تبعیدی پس از ایران مقام های دوم و سوم را در سرکوب خبرنگاران احراز کردند.
گزارشگران بدون مرز در گزارش سالانه خود همچنین اعلام داشتند که طی سال ۲۰۱۰ در جهان جمعاً ۵۷ روزنامه نگار در جهت انجام وظیفه حرفه ای خود، جان باختند. این تعداد۲۵ در صد از آمار سال ۲۰۰۹ کمتر است.
پاکستان، عراق و مکزیک بوسیله گزارشگران بدون مرز به ترتیب خطرناکترین کشورهای جهان برای روزنامه نگاران گزارش شده اند.
علیرغم کاهش تعداد روزنامه نگاران کشته شده در سال ۲۰۱۰ نسبت به سال گذشته، تعداد روزنامه نگاران ربوده شده و یا به گروگان گرفته شده به نحو چشمگیری فزونی یافته است. براساس گزارشگران بدون مرز در سال ۲۰۱۰ جمعاً ۵۱ روزنامه نگار به گروگان گرفته شدند که این تعداد، ۱۸ تن بیش ازروزنامه نگاران ربوده شده در سال ۲۰۰۹ می باشد.خطر گروگان گیری روزنامه نگاران در کشور های افغانستان و نیکاراگوئه بیش از سایر کشورهای جهان بوده است.گروگان گیری دو روزنامه نگار فرانسوی “هروه گه کی یر” و ” استفان تپونیه” همراه با سه همکار افغانی آنان در ۲۹ دسامبر ۲۰۰۹ از نظر مدت زمانی از سال ۱۹۸۰ تاکنون ، یکی از بلندترین گروگان گیریهای روزنامه نگاران فرانسوی گزارش شده است.
VN:F [1.8.1_1037]

روزنامه نگار زندانی زن به اتهام" تبلیغ علیه نظام" محاکمه می شود

دادستان رژیم در تهران از ارسال پرونده روزنامه نگار زن زندانی نازنین خسروانی به دادگاه خبر داده و اتهام او را ا"قدام تبلیغی علیه نظام" عنوان کرده است.نازنین خسروانی همکار روزنامه‌هایی چون نوروز، شرق و اقبال و بسیاری نشریات دیگر بوده است. در عین حال به گزارش رهانا،  خانواده نازنین خسروانی موفق شدند بعد از نزدیک دو ماه که از بازداشت او می گذرد با وی دیدار کردند.  در این ملاقات کابینی که صبح امروز برگزار شد خانواده وی روحیه این خبرنگار را بسیار خوب توصیف کردند. نازنین خسروانی خبرنگار، در روز ۱۲ آبان دستگیر شد و امروز نخستین ملاقات بعد از دو ماه بی خبری بوده است.

پدر و مادر کارگر زندانی: جان فرزندمان در خطر است، به او اتهام محاربه زده اند

ما مادر و پدر اسد از همه کارگران و انسانهای بشردوست در دنیا میخواهیم، که به هر شکلی که میتوانند به ما کمک کنند که اسدمان را از زندان آزاد کنیم. جان او در خطر است.

پدر و مادر اسد ابراهیم زاده (بهنام) کارگر زندانی نامه ای خطاب به انسان های آزادی خواه و سازمان های کارگری در سراسر جهان نوشته اند:

ما مادر و پدر اسد ابراهیم زاده، (بهنام) کارگر زندانی هستیم. قبل از هر چیز به همه شما عزیزان در سراسر جهان سلام داریم و رسیدن سال جدید ٢٠١١ را تبریک میگوییم. از شما سپاسگزاریم که از پسر ما اسد، و از دیگر کارگران زندانی حمایت و پشتیبانی میکنید. اما بدبختانه کار تمام نشده است. اسد ما هنوز در زندان است.

او را در ٢٢ خرداد دستگیر کردند و ٧ ماه است که در زندان است. او جرمی ندارد جز اینکه از حق کارگر، حق کودک و حق انسانها دفاع میکند. یکبار برای او وثیقه صد میلیون تومانی تعیین کردند. با هر بدبختی بود آنرا تهیه کردیم. اما بهانه آوردند و گفتند که چون از شهرستان است قبول نمیکنیم و اسد ما را در زندان نگاهداشتند. اسد ما در اعتراض به ادامه بازداشتش در زندان و اذیتی که شده بود، حتی دست به اعتصاب غذا زد و دو هفته در اعتصاب بود و خونریزی معده داد، تا او را از بند ٢٠٩ اوین به بند عمومی ٣٥٠ منتقل کردند. بعد از آن قرار شد اسد را دادگاهی کنند و بالاخره در ٢٢ آذر پسر ما را دادگاهی کردند. حالا از وکیل پسرمان شنیده ایم که به او اتهام همکاری با مجاهدین خلق زده اند و متهم به محاربه شده است. این پاپوش دوزی برای اسد ما است. اینها همه دروغ محض است. جرم اسد دفاع از حق انسانها است. این اتهام ها را به او زده اند تا مجازات سنگین به او بدهند. برای همین است که ما بسیار نگران او هستیم. ما نگران جان فرزندمان هستیم. اسد ما باید از زندان آزاد شود. همه کارگران زندانی باید آزاد شوند.

ما مادر وپدر اسد از همه کارگران و انسانهای بشردوست در دنیا میخواهیم، که به هر شکلی که میتوانند به ما کمک کنند که اسدمان را از زندان آزاد کنیم. جان او در خطر است. به ما کمک کنید که او را از زندان آزاد کنیم و نجاتش دهیم.

عایشه مدرسی مادر اسد ابراهیم زاده
رحمان ابراهیم زاده پدر اسد

۱۳۸۹ دی ۹, پنجشنبه

جلال الدین قاتل: موسوی و کروبی از منافقین پست‌تر هستند

جلال الدین قاتل گفت: موسوی و کروبی از منافقین پست‌تر هستند چرا كه هنوز هم سعی در فریب مردم دارند. این دونفردرصورت دستیابی به كرسی ریاست ‌جمهوری رژیم استالینی تشكیل می‌دادند

جلال‌الدین فارسی درباره وقایع سال گذشته ادعا کرد “این دو نفر(موسوی و كروبی) نزدیك به ١۵ میلیون ایرانی را فریب دادند و دروغ گفتند لذا بنا به پافشاری كه بر مواضع باطل و دروغ خود دارند به واقع از منافقین پست‌تر هستند چرا كه هنوز هم سعی در فریب مردم دارند.”

روزنامه ایران در ویژه نامه موسوم به “نهم دی ماه”، طی گفتگویی با جلال الدین فارسی، از چهره های اصولگرا و کاندیدای اولین دوره ریاست جمهوری (که به دلیل تابعیت افغانیش از دور خارج شد)، از قول وی آورده است “میرحسین موسوی اصلاً حیات سیاسی خود را مدیون رهبری هستند، ایشان را آقای خامنه‌ای به حزب جمهوری معرفی كردند، اما بر همگان روشن بود كه خیلی از سیاسیون دلسوز و از جمله رئیس‌جمهور وقت با استمرار نخست‌وزیری میرحسین مخالف بودند، لذا ٩٩ نفر از نمایندگان با میرحسین مخالفت می‌كنند در همان ماجرا هم امام فرمودند مجلس اختیار دارد. امام با توجه به این‌كه فرمودند رای با مجلس هست حكمی ندادند البته من و مرحوم فردوسی‌پور در آن روز در مجلس حضور نیافتیم.”

جلال الدین فارسی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر این كه “موسوی خوئینی‌ها یكی از افرادی است كه به عنوان لیدر اصلی جریان های اخیر از وی نام می‌برند”، ادعا کرد “خوئینی‌ها اصلا عددی نیست وی نه عالم است و نه فقیه، دادستان شدن ایشان هم جالب است. رهبری، هاشمی رفسنجانی و بنده دقیقا در جریان ماجرا هستیم. یكی از نزدیكان امام به ایشان می‌گوید خوئینی‌ها عالم و فقیه است و شاگرد آقای منتظری است، هنگامی كه منتظری به محضر امام می‌رسد در خیل صحبت‌های مختلف، امام بی‌مقدمه می‌پرسند موسوی خوئینی‌ها پیش شما درس خوانده‌اند، امام فكر می‌كنند بنا به سخنان اطرافیان و تایید آقای منتظری وی فقیه است و حكم را صادر می‌كند. بعد از صدور حكم وقتی آقایان سراغ آیت‌الله منتظری رفته و به وی می‌گویند این حكم به تایید و اظهارنظر شما صادر شده، او با رد این سخن می‌گوید من اصلا نگفتم خوئینی‌ها چقدر درس خوانده است.”

وی در پاسخ به این پرسش كه آیت و دیالمه نسبت به میر حسین بسیار موضع داشتند ریشه این مواضع چه بود اینگونه پاسخ داد “بیشتر بر سر مصدقی بودن موسوی بود.كارهای ایشان آنقدر روشن و علنی است كه نیاز به طرح شهادت آیت نیست.”

فارسی که چند سال پیش به دلیل قتل عمد یک نگهبان محیط زیست، تحت تعقیب بود و به جهت نفوذش پرونده را مختومه ساخت، در باره این كه اگر رهبر فقید نظام زنده می‌ماند حیات سیاسی میر حسین چه می‌شد؟ مدعی گردید “امام دیگر به وی مسئولیت نمی‌داد. بعد از تایید قطعنامه از سوی امام، میرحسین موسوی خودش را پنهان كرده و از انجام وظایف سر باز می‌زد. امام می‌خواست استعفای وی را قبول كند حتی در جلسه‌ای با حضور افراد شاخص كشور از جمله هاشمی، موسوی اردبیلی و … این تصمیم گرفته می‌شود. در آن جلسه رئیس‌جمهور وقت كه دیرتر به جلسه رسید، امام به محض ورود وی می‌گوید ما برای تعیین نخست‌وزیر بعدی در حال مذاكره هستیم و نظر شما چیست، رهبری می‌فرماید شما نباید استعفایش را بپذیرید، چرا كه وی با استعفا می‌خواهد وجهه‌ای برای خود مهیا كند و بگوید من طرفدار ادامه جنگ بودم و خود را تبدیل به قهرمان ملی كند؛ باید به او فرمان دهید كه وی به مسئولیت خود بازگردد؛ امام نیز با اشاره دست به سمت آقای خامنه‌ای می‌فرماید این درست است. بعد هم كه امام (خطاب به میرحسین)‌ فرمودند اگر خدمات شما نبود، شما را به عنوان ضد انقلاب معرفی می‌كردم. به نظر من رهبری نباید ایشان را وارد مجمع تشخیص مصلحت نظام می‌كردد اما ایشان به طور كلی بسیار به افراد فرصت‌های مختلف می‌دهند. لذا ایشان با این حركت بلوای آنها را به تاخیر انداخت.”

این شخصیت حامی دولت در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر این كه “اگر در زمان امام این فتنه رخ می‌داد واكنش ایشان چه بود؟” اظهار عقیده کرد “دقیقا همان می‌كردند كه رهبری كردند. وی با موضع‌گیری‌های دقیق و ظریف خود باعث ریزش اهالی فتنه شدند و اكنون اكثریت مطلق مردم فهمیدند كه رژیم صهیونیستی و آمریكا برای كشور چه طرح‌هایی دارند.”

جلا‌ل الدین در ادامه و در پاسخ به این پرسش كه “اقدامات موسوی در بعد عقیده شخصی ایشان چگونه قابل تفسیر است؟ آیا وی هنوز در توهم به سر می‌برد؟” مدعی شد “اجازه بدهید كه صراحتا بگویم كه به نظر من میرحسین اصولا به زندگی پس از مرگ اعتقادی ندارد، چرا كه بخوبی می‌داند كه اقدامات وی موجب تضعیف قدرت‌های حق و نظام برخاسته از خون شهدا است، اینها اگر به مرگ معتقد بودند اگر به انقلاب معتقد بودند لحظه‌ای به این رفتار خود ادامه نمی‌دادند. ”

وی در همین زمینه افزود: من با یقین كامل می‌گویم كه نه كروبی و نه میرحسین اصلا با قرآن و اسلام آشنایی ندارند. حتی با وجود احترام بسیار زیادی كه برای شخص خاتمی قائل هستم و تا به حال كوچك‌ترین اظهارنظری درباره ایشان نكردم اما باید به محضر ملت بزرگوار ایران بگویم كه خاتمی هم با محتوای قرآن آشنا نیست.”

جلال الدین فارسی با ادعای این كه “حیف است كه خاتمی و فرزند شهید بهشتی به دنبال این دو حركت كنند”، گفت “من آنها را نصیحت می‌كنم كه از مسیر باطل فاصله بگیرند. به فرزند بهشتی كه چندی پیش آخرین كتاب خود را به من هدیه كرد می‌گویم این مسیر راهی نیست كه پدر شهید تو آن را طی می‌كرد.به نظر من هركس باعث آمدن میرحسین به عرصه شده، كاملاً اشتباه كرده و وی با توجه به سابقه‌اش در دوره نخست‌وزیری به هیچ‌وجه نباید تایید صلاحیت می‌شد.”

وی در پاسخ به این كه به نظرتان اگر موسوی و كروبی با دستیابی به كرسی ریاست ‌جمهوری به قدرت می‌رسیدند چه اتفاقاتی ممكن بود رخ دهد؟ ادعایی عجیب کرد و گفت “بدانیم كه آنها كاری می‌كردند به مراتب بدتر از رژیم سلطنت، آنان رژیم استالینی تشكیل می‌دادند.”

جلسه محرمانه نظامی در انگلستان؛ حمله غافلگيرانه به رژیم؟

روزنامه ساندی تلگراف چاپ انگلستان از يك جلسه نظامی محرمانه گزارش داده است كه روز (شنبه) در انگلستان تشكيل می شود. دراين نشست، قرار است مسئله حمله نظامی به ايران مورد بررسی قرار گيرد. مقامات بلندپايه وزارت دفاع (جنگ) انگلستان و جمعی مقامات بلندپايه وزارت خارجه و دفتر نخست وزيری در اين جلسه شركت خواهند كرد.

ساندی تلگراف می نويسد كه رهبری اين حمله را آمريكا برعهده خواهد داشت و پايان مهلت مذاکرات استانبول به ايران برای پذيرش تمام خواست های آژانس انرژی هسته ای، و 5+1 آغاز مرحله جديدی است كه در آن راه حل نظامی برای خاتمه بخشيدن به بحران هسته ای در منطقه خاورميانه محتمل ترين گزينه است.

ساندی تلگراف می نويسد كه آمريكا اميدواراست عمليات نظامی عليه ايران به صورت چند مليتی صورت پذيرد، هرچند كه فرماندهان عمليات دفاعی انگلستان معتقدند دولت اوباما خود را آماده حمله به ايران كرده است، حتی اگر اين عمليات به تنهايی و يا با همراهی احتمالی اسرائيل انجام شود.

ساندی تلگراف در بخش ديگری از گزارش خود، به جزئيات فنی عمليات نظامی عليه ايران پرداخته و می نويسد: موشك تاكتيكی ”تام هاك"  كه درجنگ خليج فارس نيز از آن استفاده شد، وظيفه نابودی امكانات دفاع هوائی ايران را برعهده خواهند داشت و سپس بمب افكن های  B2 وارد عمليات می شوند.

آزاده ای دیگر که سر بر دار شد (بهروز جاوید طهرانی)


بهروزجاويد :آزاده ای دیگر که سر بر دار شد







دل نوشتۀ زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی تنها زندانی سیاسی بازمانده از جنبش دانشجویی 18 تیر 78 به مناسبت شهادت شهید راه آزادی مردم ایران علی صارمی است که جهت انتشار در اختیار "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" گذاشته شده است که متن آن به قرار زیر می باشد:
با نامه ای که طی آن بطور دست جمعی اقدام به محکومیت اعدام مجاهد و مبارز آزادیخواه شهید علی صارمی نمودیم دلم راضی نشد و دل نوشته ای دیگر لازم دیدم تا به سهم خود دینم را به این آزاده بزرگوار ادا کرده باشم.
علی صارمی به گفتۀ دوست و دشمن فردی پرهیزکار، مهربان، مردم دوست، عاشق و استوار بود وی با.... این رژیم منحوس بازداشت و بیش از 23 سال حبس کشید تا اینکه این بار در قبرستان خاوران در مراسم یادبود اعدامهای سال 67 دستگیر و به اعدام محکوم شد. در مراسم یادبود دلاور مردان و شیر زنانی که آخر خود نیز به آنها پیوست .علی صارمی آرزو داشت روزی کمیته تحقیق به همراه دادگاهی مستقل در مورد اعدام های دهۀ 60 تشکیل گردد
اعدام علی صارمی ثابت کرد که رژیم طاقت کوچکترین انتقاد و اعتراض مسالمت آمیز را هم ندارد و هر صدای مخالف را با چوبۀ دار خفه می کند.
اینک که ایرانیان برای خارج شدن نام سازمان مجاهدین از لیست گروه های تروریستی لحظه شماری می کنند رژیم حاکم قصد دارد خشم خود را از مجامع و محافل بین المللی بر سر هواداران این سازمان در زندانها خالی کند ولی با این وجود هیچ سعادت و افتخاری بالاتر از کشته شدن در راه حق و آزادی سراغ ندارم و مدالی بالاتر از آن ندیدم که دشمن حتی از جنازۀ بی جان شهیدی وحشت داشته و از تحویل کالبد بی جان شهید به خانواده اش بیمناک ومرعوب گردد.
شهادت این عزیز را به تمام مبارزین ،مجاهدین و آزدیخواهان جهان تبریک و تهنیت عرض نموده و آرزو دارم راه و هدف او هدف ما گردد
ما شیشه بشکسته ایم باکی نداریم زکس شیشه هر چند بشکند تیزتر گردد
8 دی ما 1389
بهروز جاوید طهرانی
بند 3 زندان رجایی شهر کرج