۱۳۸۹ بهمن ۱۱, دوشنبه

جواد عباسی کنگوری معروف به "جواد آزاده" (یا آملی) سر تیم شکنجه بازداشت شدگان پرونده قتل های زنجیره ای را بشناسيم

جواد عباسی کنگوری معروف به “جواد آزاده” (یا آملی) سر تیم شکنجه بازداشت شدگان پرونده قتل های زنجیره ای بوده که هم اکنون تحت نظر احمد سالک، از نمایندگان رهبری در حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران، وظیفه شکنجه مصطفی تاج زاده، بهزاد نبودی، فیض الله عرب سرخی، محسن امین زاده، عبدالله رمضان زاده و سعید حجاریان برای واداشتن آنها به اعتراف ساختگی را بر عهده گرفته است.
سالک همچنین عضو هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات شورای نگهبان است که چند هفته پیش، وظیفه رسیدگی “بی طرفانه” به شکایات کاندیداهای معترض به تخلفات انتخاباتی را به عهده داشته است. مسوولیت جدید جواد آزاده، پس از آن به او سپرده شده که بازجویان قبلی، پس از چند هفته شکنجه رهبران اصلاح طلب، موفق به در هم شکستن مقاومت آنان نشده و در تکمیل مستندات مورد نیاز دولت برای مرتبط ساختن اعتراضات انتخاباتی به خارج از کشور، ناکام مانده اند.
منابع مطلع تاکید دارند که شخص رهبر جمهوری اسلامی بر لزوم اعتراف گیری از این افراد به هر قیمت ممکن تأکید کرده و به همین علت در پی ناکامی بازجویان قبلی، پرونده به جواد آزاده سپرده شده که تخصص وی در شکنجه بی حد و مرز برای کسب اعترافات ساختگی از متهمان است.

این در حالی است که به نوشته سایت نوروز، بر اثر شکنجه های شدید تیم بازجویی از اصلاح طلبان سید مصطفی تاج زاده در بیمارستان شهید مدرس بستری شده و کلیه هایش به واسطه تحمل ضربات سنگین کابل به شدت آسیب دیده است.
شکنجه گر جدید اصلاح طلبان کیست؟
جواد آزاده همان کسی است که پیشتر، فهیمه دری نوگورانی همسر سعید امامی (اسلامی) از متهمان قتل های زنجیره ای نیز زیر نظر او چنان شکنجه شد که به علت از کار افتادن هر دو کلیه خود در بیمارستان بقیه الله تهران بستری گردید. پس از آن بود که با علنی شدن شکنجه های انجام شده زیر نظر تیم بازجویی پرونده قتل ها و با دخالت خاتمی و هاشمی شاهرودی، پرونده از دست آزاده و همکارانش گرفته شد.
متعاقب این برخورد، جواد آزاده با انتشار یک جزوه هشتاد صفحه ای معروف، به تشریح اعترافاتی پرداخت که زیر شکنجه، حتی از سرسخت ترین کارکنان وزارت اطلاعات و برخی منسوبین آنها گرفته بود و وجه مشترک آنها، اعتراف به فساد اخلاقی و انجام قتل و عملیات تروریستی زیر نظر سرویس های جاسوسی بیگانه بود.
در فیلم تکان دهنده ای که بعدها از جلسات بازجویی از همسر سعید امامی به بیرون از بازداشتگاه وزارت اطلاعات راه یافت و نشان دهنده شکنجه وحشتناک نامبرده برای اعتراف به کثیف ترین موارد فساد جنسی و خیانت بود، سر تیم بازجویان همان جواد آزاده است که در فیلم با اسم مستعار “آملی” از وی نام برده می شود. در پی انتشار این صحنه ها و ادعای محمدنیازی، رییس وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح مبنی بر گزینشی بودن این تصاویر، افشاکننده اصلی فیلم سه ساعته شكنجه متهمان قتل‌هاي زنجيره‌اي طي نامه‌اي به يكي از مسؤولان نظام كه نسخه‌اي از آن به مجلس و ساير دستگاه‌هاي اطلاعاتي-امنيتي ارسال شد، هر نوع دخل و تصرفي را در ضبط اين فيلم‌ها به شدت رد و تاکید کرد که بازجويي از متهمان- به ويژه متهمان زن- داراي صحنه‌هايي بسيار وحشتناك‌تر بوده است كه در فيلم موجود نيست.
مهدي رياحي، از پرسنل وزارت اطلاعات و از بازداشت شدگان پرونده ي قتل هاي زنجيره ای، پس از آزادی از زندان روایتی را در جمع عده ای از حامیان سعید امامی نقل کرده است که بازخوانی آن، پی بردن به شیوه بازجویی جواد آزاده را بهتر امکانپذیر می کند: “فقط يك صحنه را بگويم كه در حالي كه پاي من تاول زده بود و كيسه ي خون شده بود، از شلاق هايي كه 2 نصفه شب تمام شده بود، از اتاق تعزير آمدم [و] نمي توانستم راه بروم . با زانو راه مي رفتم . يكي از آنها به اين آقا جواد آزاده گفت كه آقا جواد، اين راببريم بهداري پوست پا را بچينند خون را تخليه كنند. گفت نه، مي بريم در اتاق با شلاق خالي مي كنيم . بردند با همان حالت پاهاي من را بستند به تخت و با كابلي كه زدند خون پاشيد كه لباسهاي خودشان نجس شد. توي اون شرايط كه پاهاي مرا اونجوري مي زدند ، تمام كبود شده بود و توي دمپايي نمي رفت و باد كرده بود مي آوردند دوباره [دستبند] قپوني مي كردند . قپوني تمام مي شد برمي گشتيم اتاق تعزير …به من فشار قپوني خيلي زيادي مي آوردند . يه جوري مي شد كه از 2 ساعت و نيم ، دوساعت و ربع كه مي گذشت با اينكه من توان جسمي ام در حد خودم خوبه بي هوش مي شدم… باور كنيد اين دستهاي من اينقدر كه از پشت به هم نمي رسيد، جواد آزاده ، اون مجتبي [اشاره به "مجتبی بابابی" یا "امیری" از اعضای تیم بازجویی] و احمد ["احمد نیاکان" یا "تفتازانی"، از اعضای تیم بازجویی] بعضي وقتها سه نفري دستهاي منو مي كشيدند كه صداي استخوانهايم در مي آمد. تا اينكه اين قپوني را جا بندازند …در اين شرايط دست و پا حتي نماز هم نمي تونستم بخونم … اصلا انگار ما كيسه بوكس يك آدم بوكسوريم كه ميخواد تمرين كنه …. مي گفت اين دفعه محكم تر بود يا دفعه ي قبل. مي زندند و تمرين مي كردند. حالتهاي مختلف با مشت خودش . اصلا نه بازجويي مي كردند نه چيزي . طوري شده بود كه مثلا از آنجا رد مي شد در رو باز مي كرد مي آمد مي گفت وايسا يك چك تراپي دارم! واي مي ايستاد 20 تا 30 تا سيلي محكم مي زد به توی دلم مي زد . با لگد مي زد با مشت مي زد خسته مي شد و مي رفت بعد يكي ديگر مي آمد مي گفت در دلت نزدند؟ دوباره مي زد … بحث تعزير [شلاق] حاكم شرع مثلا مي گفتند 50 تا [ضربه شلاق] . می گفت 20 تا ديگه . بعد كه باز شد نمي توانستم راه بروم مي گفت افتادي؟ دوباره مي خواباند 30 تا ديگه مي زد …”
رهبری گفتند…
مهدی ریاحی در جای دیگر در مورد هدایت تیم بازجویی جواد آزاده از جانب نهادهای مافوق می گوید: “روي قتلهاي زنجيره اي خودشان مي گفتند ما يك شبكه كشف كرده ايم كه تنها كار مثبتشان قتل اين چهار نفر بوده، گور پدر آنها . البته مي دانستند كه من هيچ دخالتي در آن هم نداشتم . فقط مستمسكي بود براي دستگيري. اصلا تفهيم اتهامي ، بازجويي چيزي در اين باره حداقل در مورد من نشد… حالا چه كاري را مي خواستند تحت عنوان پرونده ي قتلهاي زنجيره اي بكنند آنچه ر اكه ما يقين داريم اينكه كار ديگري بود … يك خطي بعد از ارديبهشت 78 وارد مي شود اينكه چه كسي دستور داده مهم است . چون جواد آزاده شلوارش را هم بدون هماهنگي نمي تواند بالا بكشد. الان هم همين طور است چطور جرات كرد اين طور با پرسنل [وزارت اطلاعات] برخورد كند. يعني برخوردي كه با منافقين و تروريستهاي محارب نشده بود…”
پس از افشای شکنجه متهمان پرونده قتل های زنجیره ای، جواد آزاده به همراه چهار تن دیگر از اعضای تیم بازجویی از وزارت اطلاعات اخراج شدند که عبارت بودند از: “علی اکبر باوند” معروف به “مجتبی بابایی” یا “امیری” ، “احمد شیخها” معروف به “احمد نیاکان” یا “تفتازانی”، مصطفی منتظری معروف به “فرقانی” یا “شربیانی”، و”مهدی قوامی هنر” معروف به “قوام”.
این افراد پس از اخراج در مورد انگیزه های خود برای شکنجه شدید متهمان و منحرف کردن کامل مسیر پرونده قتل ها بر مبنای اعترافات ساختگی مورد بازجویی قرار گرفتند. در جريان بازجويي های جدید، وقتي از جواد آزاده پرسيده شد که به چه حقي اين همه زندانيان خود را براي کسب اعتراف دروغ ‏شکنجه کرديد، پاسخ آن بود که وقتي مقام رهبری گفتند که قتل ها قطعاً کار عوامل بيگانه بوده، ‏براي ما تکليف شرعي ايجاد شد آن قدر آنها را بزنيم تا به عامل بيگانه بودن اعتراف کنند، و مگر می توانستیم اعترافی مغایر با تصریح رهبر از آنان بگیریم.
این سخن در شرایطی گفته می شد که در پي قتل هاي زنجيره اي سال 77 و دستگيري عوامل اجراي اين قتل ها، آيت الله خامنه اي، در جريان يک ‏سخنراني علني گفته بود: حتم بدانيد کساني که اين قتل ها را انجام داده اند نيروي ‏نظام نبوده و عامل بيگانه هستند.
با پایان دوره ریاست جمهوری خاتمی و روی کار آمدن احمدی نژاد، جواد آزاده و همکارانش دو باره دعوت به کار شدند و به انجام وظیفه در حلقه های اطلاعاتی مسوول برخورد با مخالفان دولت پرداختند.
اکنون، با سپرده شدن مسوولیت بازجویی اصلاح طلبان برجسته به جواد عباسی کنگوری معروف به جواد آزاده ، به نظر می رسد وی یک بار دیگر مسوولیت اخذ اعترافات بر مبنای تحلیل های رهبر جمهوری اسلامی ایران را به عهده گرفته است.
این در حالی است که آگاهان از ساختار درونی وزارت اطلاعات تاکید دارند جواد آزاده، حتی در میان عناصر “راست” این وزارتخانه – به خاطر “خیانتی” که به عقیده آنها بر سر پرونده قتل ها با شکنجه همکاران خود مرتکب شده – به شدت منفور است. به تاکید این آگاهان، حتی بسیاری از افراطی ترین نیروهای وزارت که سعید امامی را “شهید” می دانند، به خاطر رفتار جواد آزاده با سعید و همسرش، خود را مترصد فرصتی برای تسویه حساب با نامبرده دانسته اند. در چنین شرایطی، تبدیل شدن آزاده به تکیه گاه اصلی اثبات اتهامات “نظام” علیه اصلاح طلبان، از همین ابتدا اعتبار بازجویی های نامبرده و همکارانش را حتی در سطح وزارت اطلاعات به زیر سوال برده است.

مهبد يزدان پرست - حساب به سبك احمدي نژاد!

مهبد يزدان پرست - حساب به سبك احمدي نژاد!

کاریکاتوراز نیک آهنگ کوثر


تقدیم به جعفر کاظمی و محمدعلي آقايي-Tribute to Martyr Kazemi&Haj Aghaei

احزاب هلندی خوستار اخراج سفیر رژیم از این کشور شدند

اعدام زهرا بهرامی هلندی ایرانی تبار در روز 9 بهمن به قطع موقت روابط دیپلملتیک دولت هلند با رژیم شد. خبر تعلیق روابط دیپلماتیک بین دولت هلند و رژیم با واکنش های مختلفی از سوی احزاب سیاسی هلند مواجه شده است. حزب دمکرات مسیحی که با داشتن 20 کرسی یکی از دو حزب تشکیل دهنده دولت ائتلافی می باشد، خواستار آن شده است که سفیر هلند در ایران به عنوان اعتراض ایران را ترک کند. حزب آزادی، (24 کرسی) خواهان اخراج سفیر رژیم از هلند شده است. حزب کارگر (30 کرسی) از تعلیق روابط دفاع کرده است. حزب "دمکرات های 66" که 10 کرسی در پارلمان هلند دارند، از دولت هلند خواسته است تا از طریق اتحادیه اروپا فشار بیشتری به رژیم وارد آورد.

سرکوب اقلیت های مذهبی در ایران

فعالان حقوق بشر در آخرین گزارش‌های خبری خود درباره وضعیت مسیحیان در ایران نوشته‌اند که مقامات سعی دارند نوکیشان مسیحی ایرانی را در سکوت رهبران کلیسایی در جهان سرکوب کنند.
موج تازه‌ای از پیگرد و بازداشت هموطنان نوكیش مسیحی در ایران از دی ماه امسال آغاز شده است.
نوکیشان مسیحی ایرانی، جزو اقلیت‌های قومی مذهبی ارمنی، آشوری کلدانی به حساب نمی‌آیند. آنها اغلب مسلمان بوده‌اند و به مسیحیت گرویده‌اند.
از تعداد نوكیشان مسیحی آمار صحیح و دقیقی در دست نیست. گروه‌های بسیاری از نوکیشان مسیحی ایرانی بدلیل مشكلات اجتماعی، فشار و تهدید ها، بازداشت و یا زندانی و محاكمه شدن مجبور به ترك كشور شده اند و گروه‌هایی نیز پس از مهاجرت مسیحی شده‌اند.
خروج از دین اسلام که در احکام شرعی و قضائی «ارتداد» خوانده می‌شود، در ایران و اغلب کشورهای اسلامی دیگر می‌تواند این عمل مجازات اعدام را در پی داشته باشد.
به گفته برخی رهبران مسیحی سالانه حدود صدهزار نفر در ایران تغییر مذهب و یا به مسیحیت می گروند، در هر حال گرایش ایرانیان مسلمان به تغییر مذهب و یا به گفته مسئولان حكومتی روی‌آوردن به مکاتب عرفانی، در سال‌های اخیر افزایش داشته است.
فراگیر شدن و گرایش به آئین مسیحیت ، از تمایل گروه‌هایی از مردم به تغییر در جهان‌بینی حکایت دارد.
کلیسا ی خانگی
کلیساهای ایران، بر اساس مقرراتی که جمهوری اسلامی برایشان وضع کرده است، اجازه‌ پذیرش غیرمسیحیان را ندارند. حتی رفت و آمد و حضور غیرمسیحیان در جلسه‌های کلیسا غیرقانونی‌ است. به همین دلیل است که در سه دهه گذشته، ساختاری بدلیل محدودیت ها از سوی حكومت برای نوكیشان مسیحی به نام «کلیسای خانگی» در ایران شکل گرفته است.
کلیساهای خانگی، همان مهمان‌خانه‌ یا اتاق نشیمن خانه نوکیشان مسیحی‌ است که این افراد بنابر تعالیم دور هم جمع شده و از این طریق به دعا و مشاركت و تعالیم الهیات مسیحی می پردازند.
با وجود برخی محدودیت‌ها و با رعایت اصولی خاص!، مسیحیان ارمنی، آشوری و .. در برگزاری مراسم و آئین‌های مذهبی خود در ایران آزاد هستند اما درست برخلاف آنان، نوکیشان مسیحی ناچار به پنهان‌کاری هستند.
اقلیت های قومی مسیحی در ایران، عمومن مسیحیانی هستند که دولت ایران آنها را به رسمیت می‌شناسد. گرچه آنها در سال‌های پس از انقلاب، با محدودیت‌هایی روبه‌رو شده‌اند اما از آنجا که از سوی دولت رسمی و قانونی تلقی می‌شوند، کمتر از نوکیشان مسیحی تحت فشار قرار دارند.
دولت‌مردان ایران و نیز سه نماینده‌ این اقوام مسیحی در مجلس شورای اسلامی معتقدند که مسیحیان ایران در امنیت و آرامش خاطر به سر می‌برند.
از جمله یوناتن بت‌کلیا، نماینده اقلیت آشوریان و کلدانی‌های ایران در مجلس به تازگی گفته است که حفظ ادبیات و فرهنگ آشوری، برپایی آئین‌های دینی در کلیساهای چهارگانه آشوری از جمله عشای ربانی، قربانی مقدس و حفظ و نگهداری کلیساهای تاریخی آشوریان و ثبت آن در فهرست آثار ملی و جهانی از طرف جمهوری اسلامی ایران، موجب ایجاد محیطی امن برای آشوریان شده است.
"یوناتن بت كلیا" كسی كه عنوان نماینده اقلیت آشوریان ایران در مجلس شورای اسلامی را بر عهده دارد در سال گذشته از رفتار بسیار خوب حكومت جمهوری اسلامی با اقلیت های مذهبی و نبودن فشار بر آنها گفت!
وی كه نیز عضو هیئت حقوق بشر جمهوری اسلامی است در همراهی با جواد لاریجانی در اولین اجلاس سالانه شورای حقوق بشر ملل متحد در ژنو نیز حضور داشت و در آنجا گفت : در ایران هیچ مشكلی برای اقلیتها ی مذهبی به ویژه مسیحیان وجود ندارد و هرآنچه از نقض حقوق مسیحیان در ایران گفته میشود نادرست است !
البته آقای "بت كلیا"در سالهای گذشته در اقدامی همسو با نیروهای امنیتی اطلاعات ،ضمن تعطیلی موقت كلیسای آشوری شهرآرا كه فقط بدلیل اینكه در آنجا جلسات به زبان فارسی هم برگزار می شد خواهان بركناری كشیش آن كلیسا شد و پس از ماهها ضمن تعطیلی جلسات برای فارسی زبانان در داخل كلیسا و انتخاب یك كشیش همسو با افكارشان اقدام به باز نمودن مجدد درهای كلیسا فقط برای آشوریان كرد.
این نماینده محترم مجلس همچنین در فشار آوردن برای بركناری كشیشان و تعطیل كردن جلسات كلیساهای آشوری شهر آرای تهران ، ارومیه و نیز كرمانشاه كه درهایشان بر روی هموطنان مسیحی فارسی زبان باز بود ، نشان داده است كه در بستن دست و پای مظلومان نیز بسیار ماهر و كار آمد میباشد.
فشار دستگاههای اطلاعاتی و حكومتی جمهوری اسلامی به گونه ایی است كه باعث شده حتی روزنامهٔ ارمنی زبان " آلیک " در یک اقدام حیرت آور در خصوص خبری به بررسی و بیان دیدگاه‌های خود در قبال لیست کشورهای جفا کننده بر مسیحیان در جهان که از سوی سازمان بین المللی "درهای باز " منتشر شده بپردازد كه البته نکتهٔ شگفت آور در این خبر روزنامه ارمنی ضمن اینكه جمهوری اسلامی در رتبه دوم این فهرست قرار داشت ، نام ایران را از این لیست حذف كرد !
سه دهه محدودیت برای مسیحیان
با این وجود نماینده گروهی از مسیحیان ایران در مجلس، این اقلیت قومی و مذهبی ایران و به خصوص نوکیشان مسیحی روزگار پرفراز و نشیبی را از سر گذرانده‌اند. در دهه‌ 1360 خورشیدی، فشارهای مقام‌های دولتی و امنیتی و کشته‌شدن کشیش‌های مسیحی باعث شد بسیاری از مسیحیان، ایران را ترک کنند. صرف‌نظر از محدودیت‌های قومی- مذهبی، از جمله محدودیت آموزش زبان و اجبار به رعایت حجاب اسلامی، محدودیت مسیحیان در این دهه اوج گرفت.
در دهه‌های‌ 1370 و 1380 هم فشار سیاسی و اجتماعی بر مسیحیان ادامه پیدا کرد، اما سازمان‌های بین‌المللی، مجامع حقوق بشر و انجمن‌های مسیحی خارج از کشور، می‌گویند این فشارها از دی ماه امسال و آغاز سال نو میلادی 2011 بیشتر شده است.
بر طبق اخبار منتشره ، در این مدت، بین 35 تا 70 مسیحی ایرانی احضار و برخی از آنان نیز بازداشت شده اند و از زمان دستگیری تاکنون تنها تماس‌های کوتاه‌مدتی با خانواده‌های خود داشته‌اند. این افراد اغلب یا از نوکیشان مسیحی و یا مسیحیانی هستند که به گفته مسئولان فعالیت های تبشیری داشته‌اند.
پس از افزایش محدودیت‌ها بر بهایی‌ها و درویشان گنابادی در یک سال و نیم گذشته، حال نوبت مسیحیان نوکیش فرا رسیده است.
در ماه‌های پس از خرداد 1388، گروه‌هایی از بهائیان ایران با موج تازه‌ای از دستگیری، ضرب و شتم و سرکوب روبه‌رو شدند. درویش‌های گنابادی در شهرهای مختلف به دادگاه احضار و دستگیر شده‌اند. خانه، محل کسب و حتی مقبر‌ه‌های آنها هم از این حمله‌ها در امان نمانده‌ است.
محدودیت‌ها برای مسیحیان ایرانی پس از انقلاب سال 57 و از دهه‌ شصت خورشیدی آغاز شد. با اعدام و قتل چند تن از کشیشان بنام در ایران و از آنجمله اعدام کشیش حسین سودمند در دهه ۹۰ میلادی ، این فشارها بیشتر شد. پس از آن در جریان روشن‌شدن بخش‌هایی از ماجرای ماشین ترور و «قتل‌های زنجیره‌ای»، گفته شد که قتل کشیش‌ها هم بخشی از این روند قتل‌های زنجیره‌ای شخصیت‌های فرهنگی، سیاسی و مذهبی از سوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بوده‌ است.
بسیاری از شهروندان ایرانی با وجود همین فشارها به مسیحیت رو می‌آورند، و به دلیل محدودیت ها و ایجاد رعب و وحشت از سوی دستگاههای امنیتی حكومت مذهبی جمهوری اسلامی «کلیساهای زیرزمینی یا همان خانگی » راه اندازی میشود.
افزایش فشار بر مسیحیان بشارتی

خانم میترا الف. از نوکیشان مسیحی که به تازگی از ایران مهاجرت کرده و در آلمان زندگی می‌کند، در این باره می‌گوید: علت اصلی گرایش من به آئین مسیحیت، به جز علاقه‌ شخصی، فشارهای سیاسی و اجتماعی بود.
او می‌گوید آشنایی‌اش با کلیسای .... در تهران «درهای تازه‌ای از امید و آرامش» به سوی او باز کرده است. خانم الف. می‌گوید: برخلاف آن چه که برخی از اطرافیانم فکر می‌کردند، مسیحی شدن مرا غرب‌زده و بی‌بندوبار نکرده، بلکه مرا با ایمان و خداپرست کرده است و من از این بابت بسیار خوشحالم.
او درباره دلایل خروج‌ از ایران می‌گوید: پس از جریان انتخابات سال گذشته، فشارها بیشتر شد. چندین بار به جلسه‌های نیایش خانگی ما حمله کردند. فرزندانم به شدت ترسیده بودند. ما تصمیم نداشتیم از دین خود برگردیم. خارج از ایران هم آزادتریم و هم به فعالیت‌های بشارتی و تبلیغاتی‌مان ادامه می‌دهیم.
اگر چه هنوز تاكنون از سوی مسئولان امنیتی و قضایی اتهام دستگیر‌شد‌گان یک ماه گذشته در ایران هنوز مشخص نشده است اما احتمال می‌رود که تعداد بیشتر از نوکیشان مسیحی و افراد نزدیک به آنها به دلیل فعالیت‌های تبلیغی و شرکت در جلسه‌های کلیساهای خانگی مورد پیگرد قانونی قرار بگیرند.
در ماه‌های اخیر، فشارهای امنیتی شدیدی نسبت به نوکیشان مسیحی و خانواده‌های آنان در تهران، همدان و اصفهان، اهواز و ... اعمال شده است. اخبار رسانه‌های دولتی ایران هم از کشف و برخورد با «مسیحیان تبشیری» خبر داده است.
رضا ن.، شبان یکی از کلیساهای خانگی در جنوب ایران و از نوکیشان مسیحی‌ است که هفته‌ پیش از ایران خارج شده‌ است. او که در یک کلیسای خانگی در مقام خادم و واعظ (شبان) فعالیت می‌کرد، در گفت‌وگوی کوتاهی گفت که پیش از جشن کریسمس دستگیر و به زندان منتقل شد.
به گفته آقای ن.، نیروهای امنیتی تمام وسایل شخصی از جمله کتاب‌ها، مجله‌ها، مقاله‌های دست‌نویس، کامپیوتر و سی‌دی‌های او را ضبط و توقیف کرده‌اند. او که به مدت دو هفته در زندان بود، با قرار وثیقه آزاد شده و پس از آن بلافاصله و به صورت غیرقانونی از ایران خارج شده است.
رضا می‌گوید: فعالیت من در زمان دستگیری کمتر شده بود. به علت بیماری مادرم، مدتی دور از کلیسای خانگی بودم. شاید به همین دلیل هم توانستم به قید وثیقه آزاد شوم. موج دستگیری بزرگ بود، تکلیف بقیه هنوز معلوم نیست. خانواده‌ من مذهبی و وفادار به جمهوری اسلامی‌ است، اما من چندین سال است که به عیسی مسیح ایمان آورده‌ام.

این واعظ نوکیش، در ادامه می‌گوید که در جلسات بازپرسی، از او پرسیده شد چه‌قدر و از چه طریقی کمک مالی دریافت کرده است: «مدام تکرار می‌کردند که ایمان‌داران مسیحی از انگلیس و آمریکا پول می‌گیرند و کلیساهای خانگی تنها برای تربیت جاسوس و خبررسانی به دشمنان خارجی ا‌ست».
«مسیحیانی مثل طالبان»
مرتضی تمدن، استاندار تهران، پیش از این درباره بازداشت گروهی از مسیحیان ایران گفته بود: درست مثل طالبان که همچون انگل خود را به بدنه اسلام چسبانده‌اند، انجيلی‌ها هم يک حرکت انحرافی را تحت نام مسيحيت به راه انداخته‌اند.
در ادامه‌ محدودیت‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی پس از خرداد ۱۳۸۸، نوکیشان مسیحی ایران، یعنی کسانی که پیش از گرویدن به مسیحیت، مسلمان بوده‌اند مورد پیگرد قانونی قرار گرفته‌اند.
شاید این بار و به دلیل هم‌زمانی این فشارها با ناآرامی‌ها و حمله به مسیحیان در عراق و مصر، ناظران بین‌المللی و افکار جهانی بیشتر به وضعیت ناخوشایند مسیحیان ایران و نبود آزادی انتخاب مذهب در این کشور توجه کنند.