۱۳۹۱ فروردین ۲۸, دوشنبه

محمد نوری زاد خواستار رفراندوم اصل ولایت فقیه شد


محمد نوری‌زاد در گفتگو با وب‌سایت کلمه خواستار رفراندوم اصل ولایت فقیه شده و از مسئولان خواسته «اجازه بدهند ببینند مردم این همه نفوذ رهبر در زیر و بالای مملکت را قبول دارند یا نه؟»

آقای نوری‌زاد در این گفتگو که بخش دوم آن به تازگی منتشر شده تاکید کرده یک انتخابات آزاد «می‌تواند آرامش را به کشور باز گرداند.»

به گزارش دانشجونیوز به نقل از رسانه ها، وی در این گفتگو در ارتباط با مساله رهبری در ایران گفته است که اساساً دوره ی رهبری های مادام العمر و طولانی سپری شده. دنیا به رشدی رسیده که دیگر سر به اطاعت های این چنینی فرود نمی آورد. مگر این که پادشاهی باشد و رهبری باشد و اینها بصورت نمادین در گوشه ای بنشینند و به اوضاع کشور نظاره کنند و اختیار کشور مطلقاً در دست مردم و نمایندگان مردم باشد. دخالت بی دخالت.

وی در ادامه گفته است: آقا ما سپاه و اطلاعات دزد و دخالت گر و شنودگر و کلاً دستگاه ها و سیستم های امنیتی بی در و پیکری که بر هست و نیست این کشور خیمه بسته اند و به هیچ خدایی نیز بنده نیستند نمی خواهیم. ما می گوییم: ما مجلس بزدل و ترسو و مطیع و حرف گوش کن نمی خواهیم. دستگاه قضایی فشل و مظلوم کش نمی خواهیم. ما دولت دزد و فریبکار و توجیه گر نمی خواهیم. ما نمی خواهیم شهروند درجه چندم باشیم. ما می گوییم: چرا باید از منظرحقوق شهروندی بین شیعه و سنی و بهایی فرق باشد؟ ما می گوییم: دروغ ممنوع. چه از زبان رییس جمهور چه از صدا و سیمای ملی.

نوری زاد همچنین تاکید کرده است: بعضی وقت ها که خودم را بجای یک پاسدار فربه از مال حرام و یک دژخیم اطلاعاتی و یک دولتمرد دزد و یک قاضی و یک روحانی آشوبگری که فتوای قتل عده ای را صادرکرده می گذارم، به اینها حق می دهم به برگشتن خود اصلاً فکر هم نکنند و مدام در همین باتلاق پیش بروند.

وی ادامه داده است: باورم بر این است که بهمین زودی بشار اسد سقوط می کند و بعد از سقوط وی همه ی نگاه ها به سمت سرزمین ما می چرخد. من تردیدی در سقوط یا برکناری خزنده ی او ندارم. کسی که برای بقای خودش دستش را به خون مردم بی دفاع کشورش آلود، رفتنی است.

محمد نوری زاد در بخش دیگری از پاسخ هایش گفته است: پیش از انتخابات به آقای خاتمی پیشنهاد کردم سه نامه با فاصله ی زمانی یک ماه به رهبری بنویسند و منتشر کنند. نامه ی نخست خیرخواهانه و منصفانه باشد. با درخواست هایی. و اشاره به این که محتوا و شیب و لحن نامه های بعدی را پاسخ و اعتنای رهبری مشخص می کند. اگر پاسخی دریافت نکردید که نمی کنید بر همان درخواست ها پافشاری کنید و به نامه ی سوم که نامه ی پایانی است اشاره کنید. در نامه ی سوم بنویسید که ای مردم، دیدید که رهبری وقعی به درخواست های ابتدایی ما نکرد و اساساً نخواست که صدای ما را بشنود. حالا که اینجور است ما در این انتخابات شرکت نمی کنیم. انتخابات را تحریم نمی کنیم اما در آن شرکت هم نمی کنیم. اصرار من بر نگارش نامه های سه گانه از جانب آقای خاتمی این بود که این نامه ها در تاریخ بماند. و گرنه همه ی ما به انتهای این بن بست واقف بودیم.

مذاکرات اتمی؛ اوباما: هیچ امتیازی به رژیم تهران ندادیم



به گزارش خبرگزاری فرانسه، رئیس جمهور آمریکا روز یکشنبه اعلام کرد که در مذاکرات هسته ای استانبول، هیچ امتیاری به رژیم تهران داده نشده است.

باراک اوباما این سخنان را در واکنش به اظهارات بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل بیان کرده که گفته بود، احساس من اینست که به رژیم تهران هدیه داده‌اند، چرا که بدین ترتیب آنها پنج هفته دیگر وقت به دست آورده اند تا غنی ‌سازی اورانیوم را بدون هیچ محدودیتی ادامه دهند.

رئیس جمهور آمریکا که در کلمبیا در آمریکای لاتین بسر می برد، در واکنش به این سخنان گفت، ما هیچ امتیازی به رژیم تهران ندادیم، موضع ما و همپیمانانمان در این باره کاملا روشن و واضح است: ما اجازه نخواهیم داد که مذاکره در مورد برنامه هسته ای رژیم تهران طولانی شود.

باراک اوباما افزود، اینکه گفته شود که ما به رژیم تهران هدیه داده ایم، یعنی اینکه آنها چیزی نصیبشان شده است، آنچه که واقعا نصیب رژیم تهران شده، تحریمهای بسیار سختی است که در ماههای آینده در انتظار آنهاست، اگر از فرصت گفتگوهای تازه استفاده نکنند. 

برکناری 60 تن از سفيران رژيم در کشورهای مختلف



به نوشته روزنامه مردمسالاری، احمدی نژاد قصد دارد 60 تن از سفيران رژيم در کشورهای مختلف را يکباره برکنار کند. 

اين روزنامه این مطلب را در شماره يکشنبه خود فاش ساخته و ضمن اشاره به سابقه قلع و قمع های جمعی سفيران در دولت احمدی نژاد نسبت به عواقب آن هشدار داده است.

این روزنامه نوشت، با گذشت 7سال از عمر دولت احمدی نژاد می توان گفت که ديگر اقدامات عجيب اين دولت عجيب نيست و دولتی که وزارت خارجه اش با آن رفتار عجيب آغاز به کار کرد، منطقا بايد با برکناری در سنگال روبه رو می شد تا همه چيزش با هم هماهنگ باشد!

تورم 60 درصدی برخی اقلام مصرفی


با محاسبه اينكه كارگران براي خريد یک کیلو گوشت منجمد وارداتی و یا یک شانه تخم مرغ چند روز از حقوق خود را بايد بپردازند مي‌توان به تصويري از وضعيت معيشتي آنان دست يافت.

ایلنا: يك فعال كارگري در سمنان گفت: با افزایش ۶۰ درصدی قیمت برخي اقلام مصرفی در سال جدید، مشکلات معیشتی کارگران هم افزايش يافته است. 

حسین طاهر‌زاده در گفتگو با ایلنا ضمن انتقاد از تعیین حداقلی دستمزد کارگران در روزهای پایانی سال گذشته تصریح کرد: با افزايش 18 درصدي دستمزد كارگران، در سال جديد کارگران برای خرید گوشت و تخم‌مرغ ناگهان و ساير اقلام مصرفي گاهي با افزايش ۶۰ درصدي قيمت‌ها مواجه شدند. با محاسبه اينكه كارگران براي خريد یک کیلو گوشت منجمد وارداتی و یا یک شانه تخم مرغ چند روز از حقوق خود را بايد بپردازند مي‌توان به تصويري از وضعيت معيشتي كارگران دست يافت. 

اين فعال كارگري با طرح اين سئوال كه مزد تعین شده تا چه حد می‌تواند جوابگوی هزینه‌های معیشتی کارگران باشد، اظهار داشت: در روزهاي پاياني سال گذشته شورای عالی کار در تعیین حقوق کارگران واقعیتهایی چون تورم، خط فقر و حداقل معاش برای زنده بودن وزندگی یک خانواده کارگری را نادیده گرفته است. 

طاهرزاده ادامه داد: کارگران در امروز خود و خانوادشان مانده‌اند و دیگر با وعده دریافت یارانه نمی‌توانند شکم فرزندان‌شان را سیر کنند. 

وی ادامه داد: به دلیل وعده‌های دولت مبنی بر ارائه بسته‌های حمایتی به کارگران، دستمزد امسال کمتر از نرخ تورم تعیین شد ولی هیچ کدام از آن وعده‌ها تاکنون عملا محقق نشده است. 

این فعال کارگری ضمن بیان اینکه افزایش هزینه‌ها معیشت خانوار کارگری را در خطر انداخته است گفت: با قطع ارزاق کارگران و بن کارگری مشکلات معیشتی کارگران بیشتر شده است. 

او ادامه داد: نقدی کردن بن کارگری باعث تاثیرات تورمی و گران شدن اقلام شده است. 

طاهرزاده در خاتمه خواستار شد: با اجرای کامل بسته‌های حمایتی پس از اجرای فاز اول هدفمندی یارانه‌ها و همچنین در خصوص افزایش دستمزد و همکاریهای جانبی دیگر به معیشت زندگی کارگران کمک کنیم. 

اخراج کارگران کارخانه سیمان بوکان

 طی دو هفته‌ی اخیر نزدیک به 150 کارگر کُرد از سوی مسئولان کارخانه‌ی سیمان "کاوان" شهرستان بوکان اخراج شده‌اند.

 در دو هفته‌ی گذشته، مسئولان شرکت سیمان کاوان"سردار" بوکان اقدام به اخراج 150 کارگر کارخانه که همگی جوان هستند، نموده است.

در گزارش ارسالی خبرنگار کُردپا از بوکان آمده که علت اخراج گروهی این تعداد از کارگران هنوز مشخص نیست.

به علت تحریم‌های بین‌المللی و اجرای غلط هدفمندی یارانه‌ها، بسیاری از کارگاه‌ها و کارخانه‌های متوسط از گردونه‌ی سرمایه‌ی داخلی ایران خارج و مسئولان آن بتدریج کارگران خود را اخراج می‌کنند.

پیشتر نیز 21 کارگر کارخانه‌ی کشت و صنعت مهاباد و 12 نفر از کارگاه ریسندگی پرریس سنندج از کار اخراج شدند که برخی از آنان پیشینه‌ی 10 سال فعالیت در این کارخانه‌ها را داشتند.

دانشجوی دربند پس از خونریزی داخلی به بهداری منتقل شد


جواد علیخانی، فعال دانشجویی، که از بیماری کلیوی و خونریزی داخلی رنج می برد، برای چندمین بار به بهداری اوین منتقل شد.

مادر این دانشجوی زندانی می گوید که جواد علیخانی حاضر نشده است او را با دستبند به بیمارستان منتقل کنند.

به گزارش دانشجونیوز، جواد علیخانی، دانشجوی رشته دامپزشکی دانشگاه چمران اهواز، برای دومین بار، در دوم خرداد ١٣٨٩ بازداشت شد.

این فعال دانشجویی پیش از این نیز در مهر ماه سال ٨٦ بازداشت و پس از ۱۱ ماه حبس در شهر اهواز، با قید وثیقه از زندان آزاد شده بود. وی در پاییز سال ١٣٨٧ در دادگاه انقلاب به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر به سه سال زندان کاهش یافت.

جواد علیخانی که ماه های نخست محکومیت خود را در زندان های اهواز سپری کرده بود، پس از انتقال به تهران، هم اکنون در زندان اوین دوران محکومیت خود را می گذراند.

تارنمای کلمه در گزارشی از وضعیت نامناسب پزشکی وی آورده است که آزمایش های لازم از این زندانی چند بار انجام شده و سونوگرافی به بهانه تعطیلات نوروزی انجام نشده بود و این زندانی خواستار انجام سونوگرافی و درمان قطعی بیماری کلیوی خود است. جواد علیخانی پیشتر دچار انسداد مجرای مثانه شده بود که با انجام عملیات سونداژ، ادرار وی تخلیه شده است و در حال حاضر خونریزی مداوم دارد.

«سلامت پسرم در خطر است»

مادر جواد علیخانی نیز در گفتگویی با جرس  گفته است که مسئولین به وضعیت وخیم فرزندش توجهی ندارند: "پسرم باید هر چه سریعتر تحت درمان قرار گیرد اما مسئولین توجهی نمی کنند، فقط او را به بهداری می برند و مسکن می زنند. خیلی پیگیری کردم و گفتم که سلامت پسرم در خطر است بگذارید حداقل خود من او را دکتر ببرم، اما موافقت نمی کنند. مشکل کلیه و سنگ کلیه دارد. الان خونریزی اش نسبت به قبل خیلی زیاد شده و درد شدید دارد. خودشان هم دیدند حالش بد است و خواستند او را با دستبند به بیمارستان ببرند که پسرم قبول نکرد و گفت مگر من قاچاقچی هستم که با دستبند به بیمارستان ببرید. من اگر می خواستم فرار کنم که اصلا خودم را معرفی نمی کردم. خلاصه زمانی هم که او را با حال بیمار می خواهند به بیمارستان ببرند خیلی اذیت می کنند. دیگر نمی دانم کجا برویم و به چه کسی حرفمان را بزنیم."

او با گریه ادامه می دهد: "در ملاقات که او را دیدم خیلی لاغر شده بود. باور کنید حدود ده پانزده کیلو وزن کم کرده بود، بس که درد می کشد. گفتم جواد چرا اینجوری شدی؟ گفت مامان حرص نخور مریضم و خوب می شوم. به بچه ها هم گفته به مامان نگویید مریضم. اما مگر می شود من رنگ و رو و ضعف بچه ام را ببینم و نفهمم که او چه می کشد؟ بخدا اینقدر نگران و ناراحتش هستم، اعصابم خرد شده و قرص اعصاب می خورم..."

مادر جواد علیخانی در پایان می گوید: "با حقوق کارگری شوهرم این بچه ها را وارد دانشگاه کردم. جواد اول در دانشگاه آزاد قبول شد اما می دانست پدرش با حقوق کارگری نمی تواند هزینه تحصیلش را بدهد، نرفت. بعد یکسال حسابی درس خواند تا در دانشگاه سراسری قبول شد. نمی دانید وقتی دانشگاه قبول شد چقدر شادی کردم اما حالا می بینم بعد از آن همه درس خواندن، او باید به این وضعیت جوانی و سلامتی اشان را در زندان از دست بدهد. چرا؟ اینقدر ناراحت و نگران هستم که آیا امسال می گذارند در دانشگاه درسش را تمام کند، زیرا یکسال بیشتر از درسش نمانده تا دکترایش را بگیرد. نمی دانم چه می شود؟ برای خودش ناراحت هستم اینقدر درس می خواند و علاقه داشت..."( در اینجا مادر علیخانی گریه می کند و دیگر قادر به ادامه حرف زدن نبود)

از تورنتو تا اوین؛ حکم اعدام برای دو ایرانی-کانادایی



سایت خودنویس: از تورنتو تا اوین؛ حکم اعدام سوغات بازگشت به ایران برای دو ایرانی-کانادایی

حمید قاسمی تنها شهروند ایرانی-کانادایی محکوم به اعدام نیست که زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین با او آشنایی دارند. سعید ملک پور اینک از بند ۳۵۰ به بند دو الف سپاه برده شده و هرآن احتمال اجرای حکمش وجود دارد.

شوخی‌هایی که برای چند دقیقه هم که شده ممکن است باعث فراموشی حکمش شود. علی جمالی زندانی سیاسی عضو شورای مرکزی  ادوار تحکیم وحدت می‌گوید «آقا بیائید پرینت حکم من را ببیند در کجای حکم من تحمل حمید قاسمی نوشته شده است."عبدالله مومنی سخنگوی ادوار تحکیم همیشه بیشترین شوخیها را با او دارد. می گوید "اینکه تو می گویی شهروند کانادا بوده ای راست است ؟چون من شنیده ام که تو سرایدار موسسه ایران،کانادا بوده ای و برای همین مدعی شده ای شهروند کانادا هستی.»

یکی دیگر از زندانیان می‌گوید: «نه بابا حمید توی شرکت "کانادادرای" کار می کرده برای همین می گوید شهروند کانادا است.» این شوخی‌ها البته تنها می‌تواند لحظاتی از فکر کردن درباره سرنوشت آینده حمید  بکاهد.

آخرین تولد حمید را که گرفتند عبدالله مومنی  گفت: «انشاء الله آخرین جشن تولدت در زندان باشد.» یکی دیگر از زندانیان به شوخی به حمید گفت: «عبدالله با تو مشکل دارد و این جمله را طوری گفت که انگارمی‌گوید آخرین جشن تولد تو باشد.» این شوخی البته هر لحظه امکان جدی شدن دارد  چرا که حکم حمید برای اجرای احکام ارسال شده است. حمید قاسمی برای فراموشی حکم خود زمان را در زندان با ورزش و گپ زدن می کشد و امیدواراست، هر چند در همین زندان مرگ برادر را مقابل چشمان خود دیده. کاپیتان البرز قاسمی که مقابل چشم زندانیان سیاسی در زندان درگذشت. 

ماجرا از بازداشت البرز شروع شد. حمید از کانادا به ایران آمده بود که البرز بازداشت و حمید پیگیر کارش شد. البرز ناخدا یکم بود. ۲۹ سال سابقه عضویت در نیروی دریایی ارتش داشت و ۵ سال سابقه حضور در جنگ. چند سالی هم  از بازنشستگی‌اش می‌گذشت. حمید هیچ گاه باور نمی‌کرد برای دو برادر نقشه مشترکی چیده شده چرا که به جای فرار و بازگشت به کانادا چند بار برای پیگیری کار برادر به حفاظت اطلاعات ارتش رفت و دریکی از دفعات بازداشت و با اتهام جاسوسی مواجه شد. 

حمید درجوانی از ایران خارج و ساکن کانادا شده بود. پس از دوم خرداد که فکر می‌کرد فضای کشور متفاوت شده ۸ بار به ایران سفر کرده و دراین سفرها هیچ گاه مشکلی برای‌اش رخ نداده بود. ازهمین رو همیشه خود را سرزنش می‌کند که کاش هرگز هوس دیدن ایران دوباره به سرش نمی‌زد.

به گفته حمید آنچه از آن به عنوان جاسوسی نام برده می‌شود یک پرینت از ایمیلی است که برای برادرش ارسال شده و دراین ایمیل به رمز از او خواسته شده اطلاعات نظامی بدهد. البرز به ایمیل پاسخی نداده و تحت فشارهای بازجویی و انفرادی های طولانی مدت تنها پذیرفته که این ایمیل را دیده است. مامورین ارسال ایمیل را به حمید نسبت دادند اما او دربازجوئی‌ها هیچ گاه این اتهام را نپذیرفته است.

در مرحله اول دادگاه  کارشناس رسمی دادگستری از لحاظ فنی ایمیل را تائید نکرد و بازپرس اولیه هم برای  اتهام جاسوسی قرار منع تعقیب صادر کرد، اما مامورین حفاظت اطلاعات که گویا برپروژه خود اصرارداشتند پرونده را از دادگاه نظامی  به دادگاه انقلاب بردند و برای حمید و برادرش حکم اعدام گرفتند. 

به باور حمید این حکم می تواند تصفیه حسابی با برادرش بوده باشد، اما هر چه که باشد حمید درحالی که پس از مرگ برادر خواهرش را هم همین روزها از دست داده درخطر اعدام است.


لباس کامل سعید ملک پور

حمید قاسمی تنها شهروند ایرانی-کانادایی محکوم به اعدام نیست که زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین با او آشنایی دارند. سعید ملک پور اینک از بند ۳۵۰ به بند دو الف سپاه برده شده و هرآن احتمال اجرای حکمش وجود دارد.

  همبندانیان سابق او در بند ۳۵۰ می‌گویند او همیشه لباس های کامل می‌پوشید تا آثار شکنجه بر روی بدنش معلوم نشود. برخی دیگر هم فک شکسته او را به یاد دارند که هنگام سخن گفتن سعید صدایی از درون دهانش شنیده می‌شد. یکی از دندانپزشکان زندانی به دیگر زندانیان گفته بود که فک او به تازگی شکسته و خوب جوش نخورده است. سعید متهم به مدیریت سایت‌های پورنو است اما هم بندیان‌اش می‌گویند سعید تنها برنامه‌ای را نوشته که دریک سایت پورنو استفاده شده و اگر سعید واقعا گناهکار بود و  می‌دانست این برنامه بنا است دریک سایت پورنو استفاده شود چرا نام خود را پای این برنامه گذاشته است.