کاوه قریشی/روزآنلاین: رفیق حسین پناهی، برادر زندانی سیاسی انور حسین پناهی، در مصاحبه با روز از فشار تازه نهادهای امنیتی بر اعضای این خانواده خبر میدهد. به گفته او از زمان بازداشت برادرش، انور حسین پناهی در سال ۸۶ تا کنون حدود ۵۰ عضو این خانواده یا به نهادهای امنیتی احضار و یا بازداشت شدهاند.
انور حسین پناهی، فعال سیاسی در آبانماه سال ۱۳۸۶ دستگیر و به اتهام همکاری با یک حزب کرد به اعدام محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدید نظر باطل و به ١۶ سال حبس تعزیری کاهش پیدا کرد.
این زندانی سیاسی اواسط مردادماه امسال، بعد از ۵ سال حبس، به دستور دادستانی سنندج به مرخصی آمد.
خانواده حسینپناهی، با نوشتن نامههایی به احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد، سازمان دیدهبان حقوقبشر، سازمان گزارشگران بدون مرز و دیگر نهادهای حقوق بشری خواهان تلاش این نهادها برای آزادی انور حسین پناهی شدهاند.
این خانواده اخیرا با نوشتن نامهای دیگر به احمد شهید نوشتهاند که در آخرین اقدام علیه این خانواده هفته گذشته مبلغی که برادر انور حسین پناهی به عنوان کمک به حساب خانواده اش واریز کرده بود مصادره و حساب آن ها هم مسدودشد.
در این نامه خانواده حسین پناهی همچنین به بازداشت دو عضو این خانواده و انتقال آنها به مکانی نامعلوم خبر دادهاند.
بیشتر اعضای خانواده پرجمعیت ساکن روستای "قوروچیا" از توابع شهرستان دهگلان در استان کردستان هستند. به گفته یک عضو این خانواده، حدود ۱۲۰۰ خانوار و نزدیک به ۶ هزار نفر ساکن این روستا هستند که اکثر آنها از بستگان حسین پناهی به شمار می آیند.
رفیق حسین پناهی، برادر انور حسین پناهی که خود ساکن کردستان عراق و فعال سیاسی است در مصاحبه با روز در مورد شرایط این خانواده در چند سال گذشته سخن گفته است که در پی میآید:
شما اخیرا در نامههایی از ایجاد و فشار بر خانواده تان سخن گفتهاید. این فشارها از کی شروع شده و به چه صورت بوده است؟
بعد از بازداشت برادرم انور حسین پناهی، خانواده با مشکلات متعددی روبرو شدند. به دنبال بازداشت او در پاییز ۲۰۰۷ اعضای خانواده و خصوصا برادرمان اشرف تحت فشار قرار گرفت. اشرف فرزند دوم خانواده، در تهران شاغل بود. پس از صدور حکم برای انور، جهت پیگیری پرونده او زندگیاش را به سنندج منتقل کرد. در مهرماه ۸۷ در حین عزیمت به تهران، و در حالی که حامل مدارکی دال بر بیگناهی برادر بزرگش بود، از سوی افراد ناشناسی به صورت مشکوک به قتل رسید.
چرا مشکوک؟
قبل از این حادثه چندین بار به اداره اطلاعات احضار و تهدید شده بود. ما هیچ مدرکی دال بر اینکه برادرم را نیروهای اطلاعات کشته باشند در اختیار نداریم. اما مسئولان اداره اطلاعات خانواده را از پیگیری این پرونده اکیدا منع کردند و همین در کنار اطلاعاتی که در اختیار خانواده بود، گمانههایی را در رابطه احتمال قتل برادرم توسط نیروهای امنیتی به میان آورد.
اشرف به چه کاری مشغول بود؟ فعالیت سیاسی داشت؟
اشرف ابتدا عضو تشکیلات یکی از احزاب کرد بود. اما بعد از بازداشت برادرمان انور، او تمام وقتش را صرف اطلاع رسانی در خصوص وضعیت او و دیگر زندانیان در کمپینی کرد به نام خانواده زندانیان سیاسی. او در زمان مرگ ۲۸ سال داشت. اشرف پیش از مرگ، چندین بار از سوی نهادهای امنیتی احضار و بازداشت شده بود.
مرگ برادرتان را به لحاظ قضایی پیگری نکردید؟
به دنبال مرگ اشرف، افشین دیگر برادر خانواده پیگیر این پرونده شد. خود او هم به علت اطلاع رسانی از طریق مصاحبه با رسانههای خارج از کشور و پیگیری پرونده دو برادر دیگر، بازداشت و به مدت یک سال زندان شد. به دنبال بازداشت انور و مرگ اشرف تا الان خانواده و اقوام ما به صورت مستمر تحت فشار نیروهای امنیتی هستند. ما ساکن روستایی هستیم که حدود ۱۲۰۰ خانوار از فامیل یعنی نزدیک به ۶۵۰۰ نفر ساکن آنجا هستند. روستای "قوروچیا" از توابع شهرستان دهگلان در کردستان. همه ساکنین این روستا از اعضای خانواده بزرگ حسین پناهی هستند. بازداشت و سپس صدور حکم اعدام برای برادر بزرگمان احساسات مردم منطقه را جریحه دار کرد. از این حادثه به بعد یعنی از سال ۲۰۰۷ تا کنون، حدود ۵۰ نفر از اعضای خانواده حسین پناهی با احضار، بازداشت، زندان و دیگر احکام سنگین روبرو بودهاند بدون آنکه مرتکب جرمی شده یا حتی مبادرت به فعالیت سیاسی کرده باشند. برخی از کشور خارج و برخی دیگر تبعید شدهاند. چند نفر از پسرعموهایم به دنبال تهدید مسئولان امنیتی از محل زندگی خود در کردستان خارج شده و به جاهای دیگر ایران رفتهاند.
به موضوع انور، برادر زندانی تان برگردیم، اتهاماتش چه بود و به چه دلیلی بازداشت شد؟
انور به هیچ عنوان اهل فعالیت سیاسی نبود. ولی چون من و امجد دیگر برادرم فعالیت سیاسی داشتیم و از ایران خارج شده بودیم، او در ارتباط با فعالیتهای ما بازداشت شد. اتهام او ارتباط و عضویت در یک حزب کرد است. در حالیکه در ارتباطهای ما جز موضوعات خانوادگی و احوالپرسی، نکته دیگری مطرح نشده است. پرونده سیاسی خانواده ما آنقدر شفاف است که نیازی به کتمان آن نباشد. اما انور هرگز بخشی از فعالیتهای سیاسی و حزبی ما در کردستان عراق نبوده است. انور معلم اخراجی بود و جز دلایلی که آنزمان به خاطرش اخراج شد، ابدا فعالیت سیاسی نداشته است. او در سالهای قبل از بازداشت یک شهروند کاسب عادی در کردستان بوده و در این اواخر در چهارچوب وظایف شهروندی و به صورت مدنی با کلینیکهای ترک مواد مخدر در منطقه همکاری کرده است. اما پنهان نیست که او در سالهای حضور من و دیگر برادرمان در کردستان عراق با ما تماس میگرفت و احوالمان را میپرسید.
در غیاب شما چه کسی پرونده برادر زندانیتان را پیگیری میکند؟
پدرم هشتاد سال عمر دارد. مادرم هم در قید حیات است. افشین برادرم هم که زندانی بود دو ماهی است آزاد شده اما پس از آزادی مجبور شد دهگلان را ترک کند. نه اینکه به صورت رسمی دستور تبعیدش را داده باشند، به صورت تلویحی و غیر رسمی از او خواسته بودند که پس از آزادی از شهر خارج شود. افشین اکنون ساکن شهرستان قروه است و در حال حاضر از تمامی مزایای یک شهروند و حقوق قانونی خود محروم است.
شما اخیرا در نامهای از فشارهای جدید برخانوادهتان گفتهاید. آیا محدودیتهای جدیدی برای آنها مطرح است؟
دو هفته پیش دو عضو دیگر خانواده به نامهای سیروان و شیرزاد حسین پناهی که یکی خواهرزاده من و دیگری از اقوام هستند دستگیر شدند. این دو نفر به اطلاع رسانی از ملاقاتها با برادرم و مصاحبه با رسانههای خارج از کشور متهم هستند.
چه اطلاعی از وضعیت این دو نفر در دست است؟
هیچ اطلاعی از وضعیتشان در دست نیست. حتی مشخص نیست توسط کدام نهاد دستگیر شدهاند و کجا نگهداری میشوند. به دنبال مراجعه پدرم به نهادهای امنیتی از سوی مسئولان تهدید شدهاند. در یک هفته گذشته چندین بار با من هم که ساکن کردستان عراق هستم از طریق تلفن تماس گرفته و تهدید کردهاند که در خصوص وضعیت خانواده مان اطلاع رسانی نکنیم. در اداره اطلاعات اما به صورت رسمی به پدرم گفتهاند که باید دهگلان را به مقصد شهر همدان ترک کند.
خانواده شما چه موضعی داشتهاند؟
پدرم به هیچ عنوان حاضر نیست دهگلان را ترک کند و علاوه بر آن دلیلی هم نمیبیند هیچ گونه فشار مشابهی را برای عملِ نکرده تحمل کند.
تا کنون با نهادهای حقوق بشری تماس نگرفتهاید؟
در این مدت ما از طریق کانالها و وب سایتهای کردی و همچنین رسانههای فارسی زبان خارج از کشور تا جایی که توانستهایم اطلاع رسانی کردهایم. به احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران هم دو بار نامه نوشتهایم.
پاسخی هم گرفتهاید؟
بله به ما پاسخ داده و اعلام کردهاند که به زودی نقض حقوق خانواده و اعضای زندانی را پیگیری میکنند.
آخرین خبر از برادر زندانیتان کاهش حکمش به ۱۶ سال زندان است. اطلاع دقیقتری از وضعیت وی ندارید؟
انور، ابتدا که دستگیر شد به اتهام محاربه از طریق همکاری با یک حزب کرد به اعدام محکوم شد. بعد از تماس ما با وکلای حقوق بشری سرانجام آقای صالح نیکبخت وکالت پرونده برادرم را به عهده گرفت. خوشبختانه به کمک آقای نیکبخت و تلاش دسته جمعی مردم در منطقه که جمع آوری نزدیک به نه هزار امضا را در پی داشت و همچنین پیگیریهای رسانهای و رفتار عمومی، باعث شد حکم انور حسین پناهی ابتدا به ۱۶ سال کاهش پیدا کند.
انور حسین پناهی، فعال سیاسی در آبانماه سال ۱۳۸۶ دستگیر و به اتهام همکاری با یک حزب کرد به اعدام محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدید نظر باطل و به ١۶ سال حبس تعزیری کاهش پیدا کرد.
این زندانی سیاسی اواسط مردادماه امسال، بعد از ۵ سال حبس، به دستور دادستانی سنندج به مرخصی آمد.
خانواده حسینپناهی، با نوشتن نامههایی به احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد، سازمان دیدهبان حقوقبشر، سازمان گزارشگران بدون مرز و دیگر نهادهای حقوق بشری خواهان تلاش این نهادها برای آزادی انور حسین پناهی شدهاند.
این خانواده اخیرا با نوشتن نامهای دیگر به احمد شهید نوشتهاند که در آخرین اقدام علیه این خانواده هفته گذشته مبلغی که برادر انور حسین پناهی به عنوان کمک به حساب خانواده اش واریز کرده بود مصادره و حساب آن ها هم مسدودشد.
در این نامه خانواده حسین پناهی همچنین به بازداشت دو عضو این خانواده و انتقال آنها به مکانی نامعلوم خبر دادهاند.
بیشتر اعضای خانواده پرجمعیت ساکن روستای "قوروچیا" از توابع شهرستان دهگلان در استان کردستان هستند. به گفته یک عضو این خانواده، حدود ۱۲۰۰ خانوار و نزدیک به ۶ هزار نفر ساکن این روستا هستند که اکثر آنها از بستگان حسین پناهی به شمار می آیند.
رفیق حسین پناهی، برادر انور حسین پناهی که خود ساکن کردستان عراق و فعال سیاسی است در مصاحبه با روز در مورد شرایط این خانواده در چند سال گذشته سخن گفته است که در پی میآید:
شما اخیرا در نامههایی از ایجاد و فشار بر خانواده تان سخن گفتهاید. این فشارها از کی شروع شده و به چه صورت بوده است؟
بعد از بازداشت برادرم انور حسین پناهی، خانواده با مشکلات متعددی روبرو شدند. به دنبال بازداشت او در پاییز ۲۰۰۷ اعضای خانواده و خصوصا برادرمان اشرف تحت فشار قرار گرفت. اشرف فرزند دوم خانواده، در تهران شاغل بود. پس از صدور حکم برای انور، جهت پیگیری پرونده او زندگیاش را به سنندج منتقل کرد. در مهرماه ۸۷ در حین عزیمت به تهران، و در حالی که حامل مدارکی دال بر بیگناهی برادر بزرگش بود، از سوی افراد ناشناسی به صورت مشکوک به قتل رسید.
چرا مشکوک؟
قبل از این حادثه چندین بار به اداره اطلاعات احضار و تهدید شده بود. ما هیچ مدرکی دال بر اینکه برادرم را نیروهای اطلاعات کشته باشند در اختیار نداریم. اما مسئولان اداره اطلاعات خانواده را از پیگیری این پرونده اکیدا منع کردند و همین در کنار اطلاعاتی که در اختیار خانواده بود، گمانههایی را در رابطه احتمال قتل برادرم توسط نیروهای امنیتی به میان آورد.
اشرف به چه کاری مشغول بود؟ فعالیت سیاسی داشت؟
اشرف ابتدا عضو تشکیلات یکی از احزاب کرد بود. اما بعد از بازداشت برادرمان انور، او تمام وقتش را صرف اطلاع رسانی در خصوص وضعیت او و دیگر زندانیان در کمپینی کرد به نام خانواده زندانیان سیاسی. او در زمان مرگ ۲۸ سال داشت. اشرف پیش از مرگ، چندین بار از سوی نهادهای امنیتی احضار و بازداشت شده بود.
مرگ برادرتان را به لحاظ قضایی پیگری نکردید؟
به دنبال مرگ اشرف، افشین دیگر برادر خانواده پیگیر این پرونده شد. خود او هم به علت اطلاع رسانی از طریق مصاحبه با رسانههای خارج از کشور و پیگیری پرونده دو برادر دیگر، بازداشت و به مدت یک سال زندان شد. به دنبال بازداشت انور و مرگ اشرف تا الان خانواده و اقوام ما به صورت مستمر تحت فشار نیروهای امنیتی هستند. ما ساکن روستایی هستیم که حدود ۱۲۰۰ خانوار از فامیل یعنی نزدیک به ۶۵۰۰ نفر ساکن آنجا هستند. روستای "قوروچیا" از توابع شهرستان دهگلان در کردستان. همه ساکنین این روستا از اعضای خانواده بزرگ حسین پناهی هستند. بازداشت و سپس صدور حکم اعدام برای برادر بزرگمان احساسات مردم منطقه را جریحه دار کرد. از این حادثه به بعد یعنی از سال ۲۰۰۷ تا کنون، حدود ۵۰ نفر از اعضای خانواده حسین پناهی با احضار، بازداشت، زندان و دیگر احکام سنگین روبرو بودهاند بدون آنکه مرتکب جرمی شده یا حتی مبادرت به فعالیت سیاسی کرده باشند. برخی از کشور خارج و برخی دیگر تبعید شدهاند. چند نفر از پسرعموهایم به دنبال تهدید مسئولان امنیتی از محل زندگی خود در کردستان خارج شده و به جاهای دیگر ایران رفتهاند.
به موضوع انور، برادر زندانی تان برگردیم، اتهاماتش چه بود و به چه دلیلی بازداشت شد؟
انور به هیچ عنوان اهل فعالیت سیاسی نبود. ولی چون من و امجد دیگر برادرم فعالیت سیاسی داشتیم و از ایران خارج شده بودیم، او در ارتباط با فعالیتهای ما بازداشت شد. اتهام او ارتباط و عضویت در یک حزب کرد است. در حالیکه در ارتباطهای ما جز موضوعات خانوادگی و احوالپرسی، نکته دیگری مطرح نشده است. پرونده سیاسی خانواده ما آنقدر شفاف است که نیازی به کتمان آن نباشد. اما انور هرگز بخشی از فعالیتهای سیاسی و حزبی ما در کردستان عراق نبوده است. انور معلم اخراجی بود و جز دلایلی که آنزمان به خاطرش اخراج شد، ابدا فعالیت سیاسی نداشته است. او در سالهای قبل از بازداشت یک شهروند کاسب عادی در کردستان بوده و در این اواخر در چهارچوب وظایف شهروندی و به صورت مدنی با کلینیکهای ترک مواد مخدر در منطقه همکاری کرده است. اما پنهان نیست که او در سالهای حضور من و دیگر برادرمان در کردستان عراق با ما تماس میگرفت و احوالمان را میپرسید.
در غیاب شما چه کسی پرونده برادر زندانیتان را پیگیری میکند؟
پدرم هشتاد سال عمر دارد. مادرم هم در قید حیات است. افشین برادرم هم که زندانی بود دو ماهی است آزاد شده اما پس از آزادی مجبور شد دهگلان را ترک کند. نه اینکه به صورت رسمی دستور تبعیدش را داده باشند، به صورت تلویحی و غیر رسمی از او خواسته بودند که پس از آزادی از شهر خارج شود. افشین اکنون ساکن شهرستان قروه است و در حال حاضر از تمامی مزایای یک شهروند و حقوق قانونی خود محروم است.
شما اخیرا در نامهای از فشارهای جدید برخانوادهتان گفتهاید. آیا محدودیتهای جدیدی برای آنها مطرح است؟
دو هفته پیش دو عضو دیگر خانواده به نامهای سیروان و شیرزاد حسین پناهی که یکی خواهرزاده من و دیگری از اقوام هستند دستگیر شدند. این دو نفر به اطلاع رسانی از ملاقاتها با برادرم و مصاحبه با رسانههای خارج از کشور متهم هستند.
چه اطلاعی از وضعیت این دو نفر در دست است؟
هیچ اطلاعی از وضعیتشان در دست نیست. حتی مشخص نیست توسط کدام نهاد دستگیر شدهاند و کجا نگهداری میشوند. به دنبال مراجعه پدرم به نهادهای امنیتی از سوی مسئولان تهدید شدهاند. در یک هفته گذشته چندین بار با من هم که ساکن کردستان عراق هستم از طریق تلفن تماس گرفته و تهدید کردهاند که در خصوص وضعیت خانواده مان اطلاع رسانی نکنیم. در اداره اطلاعات اما به صورت رسمی به پدرم گفتهاند که باید دهگلان را به مقصد شهر همدان ترک کند.
خانواده شما چه موضعی داشتهاند؟
پدرم به هیچ عنوان حاضر نیست دهگلان را ترک کند و علاوه بر آن دلیلی هم نمیبیند هیچ گونه فشار مشابهی را برای عملِ نکرده تحمل کند.
تا کنون با نهادهای حقوق بشری تماس نگرفتهاید؟
در این مدت ما از طریق کانالها و وب سایتهای کردی و همچنین رسانههای فارسی زبان خارج از کشور تا جایی که توانستهایم اطلاع رسانی کردهایم. به احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران هم دو بار نامه نوشتهایم.
پاسخی هم گرفتهاید؟
بله به ما پاسخ داده و اعلام کردهاند که به زودی نقض حقوق خانواده و اعضای زندانی را پیگیری میکنند.
آخرین خبر از برادر زندانیتان کاهش حکمش به ۱۶ سال زندان است. اطلاع دقیقتری از وضعیت وی ندارید؟
انور، ابتدا که دستگیر شد به اتهام محاربه از طریق همکاری با یک حزب کرد به اعدام محکوم شد. بعد از تماس ما با وکلای حقوق بشری سرانجام آقای صالح نیکبخت وکالت پرونده برادرم را به عهده گرفت. خوشبختانه به کمک آقای نیکبخت و تلاش دسته جمعی مردم در منطقه که جمع آوری نزدیک به نه هزار امضا را در پی داشت و همچنین پیگیریهای رسانهای و رفتار عمومی، باعث شد حکم انور حسین پناهی ابتدا به ۱۶ سال کاهش پیدا کند.