در حالی که مذاکرات اتمی بين رژيم و 5+1 در وين جريان دارد، خامنه ای روز پنجشنبه گذشته (20فروردين) گروهی از مهره ها و کارگزاران هسته يی رژيم را در بيت خود جمع کرد تا در قبال باز کردن پيچ و مهره های دستگاه اتمی و مهر و موم کردن تأسيسات هسته يی به آنها دلداری بدهد، اما در اظهارات ولی فقيه زهر خورده ارتجاع، ديگر از عربده کشی و الدرم بلدرم هايی که در چنين مواقعی برای پنهان کردن ضعف و درماندگی اش به کار می بست، نشانی نبود. آنچه گفت تماماً در چارچوب تسليم و ذلت بود.
از جمله خيلی صريحتر و روشنتر از موارد قبلی و بدون آن که از بدبينی نسبت به مذاکرات حرف بزند، تأکيد و تصريح کرد که «مذاکرات بايد ادامه يابد» و بر خلاف دوگانه گوييهای سابق، اين بار تصريح کرد که با مذاکرات «موافقت کرديم. (تا) آن جو جهانی شکسته شود و… روابط آژانس بين المللی انرژی اتمي با ايران نيز به صورت متعارف و غيرفوق العاده باشد». اين، همان حرف رفسنجانی است که گفت ما در زمينه هسته يی چيزی بيشتر از آنچه بقيهٴ کشورهای دنيا می خواهند، نمی خواهيم که معنی آن، دست کشيدن از ادعا و سودای اتمی شدن است.
جاهايی هم که ولی فقيه بيچاره برای مصرف نيروهای تيره روز رژيم، لحن صحبتش را کمی تند می کرد، حواسش بود که در همان جمله، روی آن آب بريزد تا به قول خودش «بهانه» به دست کسانی که درصدد «ايجاد فضای بين المللی بر ضد جمهوری اسلامی، با بهانه های عامه پسند برای افکار عمومی» هستند، ندهد. مثلاً می گفت: «هيچ يک از دستاوردهای هسته يی تعطيل بردار نيست» اما بلافاصله کلمه «تحقيق» را اضافه می کرد، تا معلوم شود دست از پا خطا نخواهد کرد.
اما اين تماشايی ترين نقطه ذلت و درماندگی ولی فقيه زهرخورده نبود. او قسمتی از حرفهايش را هم به جوابگويی و دفاع در قبال اعتراضهايی اختصاص داد که بر ضد سودای نافرجام هسته يی و و ريختن عمده منابع و دارايی مردم ايران، به چاه ويل اين پروژه ميهن بر باد ده بالا گرفته و حتی به درونی ترين نيروهای رژيم هم سرايت کرده؛ خامنه ای با اشاره به «برخی مطالب در داخل کشور در خصوص هزينه و ف ايده موضوع هسته يی» اين اعتراضها را «ساده انديشانه و ساده لوحانه» خواند و گفت: «قبل از بهانهٴ هسته يی نيز، تحريم و فشار بر ضدايران وجود داشته است».
از اين هم تماشايی تر، وحشت و درماندگی ديکتاتور جنايتکار از مطرح شدن حقوق بشر بود. بر خلاف دفعات قبل که وقتی مسأله حقوق بشر مطرح می شد، ولی فقيه با رو داری براق می شد که ما خودمان مظهر حقوق بشر هستيم! حقوق بشر خودتان چنين و چنان است! اين بار با اذعان ضمنی به کارنامه سياه رژيم در زمينه حقوق بشر گفت: «اگر موضوع حقوق بشر هم حل شود آنها دنبال بهانه ديگری خواهند رفت» و در قسمت ديگری از حرفهايش، اعتراف جالبتری کرد و گفت: «خيلی خوب، حقوق بشر را هم طبق استانداردهای شما درست کرديم يک عيب ديگری پيدا می شود». در اين مورد راست می گويد و خودش هم می داند که در سراسر اين پيکره متعفن اين ديکتاتوری قرون وسطايی که اسمش نظام ولايت فقيه است، حتی يک سلول سالم وجود ندارد. اما اعتراف به اين واقعيت از زبان خود ديکتاتور، بشارتی است به مردم به پاخاسته ايران که روزهای پايانی اين ديکتاتوری زهر خورده به شمارش افتاده است.