۱۳۸۹ شهریور ۱۴, یکشنبه

تایید حکم اعدام حبیب الله گلپری پور توسط دیوان عالی کشور


حکم اعدام حبیب الله گلپری پور زندانی کرد محکوم به اعدام، توسط دیوان عالی کشور تأیید شد.

به گزارش آژانس خبری موکریان، این حکم طی چند روز گذشته در دادگاه به حبیب الله گلپری پور شهروند سنندجی که هم اکنون در زندان مهاباد محبوس می باشد، ابلاغ شده است.

گفتنی است نامبرده که مدتی طولانی را در بازداشتگاه های سنندج و مهاباد سپری نموده است، پیشتر به اتهام محاربه از طریق عضویت در یک حزب مخالف نظام به استناد مواد 186 و 190 قانون مجازات اسلامی توسط دادگاه انقلاب مهاباد به اعدام محکوم شده بود که این حکم در دیوان عالی کشور تأیید گردید.

عدم رسیدگی پزشکی به آیت الله بروجردی در زندان اوین


علی رغم اینکه وضعیت بینایی آیت الله حسین کاظمینی بروجردی در معرض خطر جدی قرار گرفته است، مسئولان از انتقال وی به بیمارستان ممانعت به عمل می آوردند.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، آیت الله بروجردی طی چهار سال بازداشت بر اثر بدرفتاری و نگهداری در محیط آلوده از ناحیه چشم راست به شدت احساس ناراحتی میکند.

هفته گذشته یکی از پزشکان بهداری اوین، پس از معاینه بروجردی تایید کرد که 80 درصد بینائی ایشان بر اثر پارگی شبکیه چشم از بین رفته است.

وی هشدار داد که پارگی شبکیه به هيچ وجه خود به خود و يا با مصرف دارو بهبود نمي يابد و تنها درمان مؤثر آن، جراحي است، لذا این وضعیت از لحاظ چشم پزشکی، اورژانسی تلقی می شود و باید هرچه سریعتر ایشان در بیمارستانی مجهز بستری شود.

مسئولین دادگاه ویژه روحانیت، بروجردی را از حق درمان محروم نگه داشته اند و حتی پرونده پزشکی این زندانی را در اختیار خانواده اش قرار نمی دهند. آن ها اخیرا به نزدیکان آقای بروجردی اعلام کرده اند تا زمانی که وی دست از "تبلیغ علیه نظام" برندارد، وضعیت ایشان به همین صورت باقی خواهد ماند.

قتل فجیع یک زندانی در زیر شکنجه پس از 8 سال زندان

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران"زندانی شاهین رجبی مورکانی در زیر شکنجه های وحشیانه نیروی انتظامی در مرکز عملیات کارون اهواز به قتل رسید.
شاهین رجبی مورکانی 28 ساله، در سال 1381 بدلیل درگیری با نیروی انتظامی در اهواز دستگیر و به زندان کارون منتقل شد. در دادگاه به اتهام سرقت مسلحانه محاکمه شد.او در زندان کارون در حال طی کردن محکومیت خود بسر می برد.
زندانی رجبی مورکانی حدود 8 ماه پیش بطور ناگهانی از زندان کارون به بند 6 زندان گوهردشت کرج منتقل شد و در آنجا به مدت 8 ماه زندانی بود.حدود 3 هفته پیش او را مجددا از زندان گوهردشت کرج به زندان کارون اهواز منتقل کردند.از سه هفته پیش که او را به زندان کارون منتقل کرده بودند،خانواده اش از انتقال مجددعزیزشان به این زندان هیچ اطلاعی نداشتند.
اوایل هفته گذشته از مرکز مخوفی بنام عملیات کارون که در دست نیروی انتظامی است با خانواده رجبی تماس گرفته شدو به آنها اعلام گردید که برای تحویل جسد عزیزشان باید به آنجا مراجعه کنند.هنگام مراجعه این خانواده به این مرکز به آنها گفته شد که باید برگه ای را امضاء کنند که او در اثر تصادف به قتل رسیده است در غیر اینصورت جسد به آنها تحویل داده نخواهد شد.این خانواده برای تحویل گرفتن جسد ناچار به امضاء این برگه می شوند
جسد زندانی شاهین رجبی مورکانی روز چهارشنبه 10 شهریور ماه به عمویش در قبرستان اهواز تحویل داده شد وهنگام دفن مامورین نیروی انتظامی حضور داشتند آنها همچنین به این خانواده اجازه تحقیق در مورد علت مرگ را ندادند و فقط عموی او حق حضور در مراسم دفن را داشت.جسد او در اثر شکنجه کبود و دستها و پاهای او شکسته شده بود و زخمهای عمیقی در سر او مشهود بود.
عملیات کارون مرکزی است که در دست نیروهای انتظامی و یکی از مراکز مخوف شکنجه مردم اهواز که به بهانه جرائم عادی دستگیر می شوند.بخصوص جوانهایی که به بهانه های مختلف دستگیر می شوند در این محل مورد شکنجه های جسمی ،جنسی و روحی طاقت فرسایی قرار می گیرند تا به اتهاماتی که نیروی انتظامی به آنها تحت عنوان جرایم عادی نسبت داده می شود اعتراف کنند. گفته می شود تا به حال تعدادی از مردم در زیر شکنجه های قرون وسطایی به قتل و یا دچار نقض عضو شده اند که اکثرآنها جوانانی بین 18 تا 35 سال می باشند.شکنجه گران ولی فقیه در این مراکز کشته شدگان زیر شکنجه را تحت عناواینی مانند خودکشی،مصرف بیش از حد مواد مخدر در گواهی فوت ذکر می کنند و خانواده های آنها را مجبور به پذیرفتن دلایل فوق می کنند و از آنها در این باره تعهد کتبی می گیرند. این موارد بصورت سیستماتیک در آگاهی های کشور جریان دارد.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،شکنجه سیستماتیک جسمی و جنسی و روحی زندانیان بی دفاع که در مواردی منجر به قتل و نقض عضو آنها می شود به عنوان یک جنایت ضد بشری محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر ملل متحد و سایر مراجع بین المللی خواستار رسیدگی به جنایت علیه بشریت در ایران است.

پاسخ سیمین بهبهانی به احمدی نژاد

احمدی نژاد در بیرجند با انتقاد از روشنفکران ایرانی و منتقدان خود ‏گفته بود “… اینها شیطان پرستان مدرن اند ، برخی قیافه روشنفکری می گیرند ، به اندازه یک بزغاله هم از دنیا فهم و ‏شعور ندارند.”‏

پاسخ سیمین بهبهانی به احمدی نژاد :

شنیــدم باز هم گوهر فشــاندی

که روشنـــفکر را بزغاله خواندی

ولی ایشــان ز خویشـانت نبـودند

در این خط جمله را بیــجا نشـاندی ‏

سخـن گفـتــی ز عدل و داد و آنرا

به نان و آب مجــانی کشــاندی

از این نَقلت که همچون نٌقل تر بود

هیاهــو شد عجب توتــــی تکانــدی

سخن هایت ز حکمت دفــتری بود

چه کفتر ها از این دفتر پراندی

ولیــکن پول نفـت و سفره خلــــق

ز یادت رفت و زان پس لال ماندی

سخن از آسمان و ریسمان بود

دریـــغا حرفـی از جنـــگل نراندی

چو از بزغاله کردی یاد ای کاشسلامـی هم به میــمون میرساندی



نادر ابراهيمي داستان‌نويس معاصر ايراني



نادر ابراهيمي داستان‌نويس معاصر ايراني است

او علاوه بر نوشتن رمان و داستان کوتاه، در زمينه‌هاي فيلم‌سازي، ترانه‌سرايي، ترجمه، و روزنامه‌نگاري نيز فعاليت کرده‌است

*
*
*
*
*

در اين راه طولاني كه ما بي‌خبريم

و چون باد مي‌گذرد

بگذار خرده اختلاف‌هايمان با هم باقي بماند

خواهش مي‌كنم! مخواه كه يكي شويم، مطلقا

مخواه كه هر چه تو دوست داري، من همان را، به همان شدّت دوست داشته باشم

و هر چه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نيز باشد

مخواه كه هر دو يك آواز را بپسنديم

يك ساز را، يك كتاب را، يك طعم را، يك رنگ را

و يك شيوه نگاه كردن را

مخواه كه انتخابمان يكي باشد، سليقه‌مان يكي و روياهامان يكي.

.هم‌سفر بودن و هم‌هدف بودن، ابدا به معني شبيه بودن و شبيه شدن نيست.

و شبيه شدن دال بر كمال نيست، بلكه دليل توقف است

عزيز من!

دو نفر كه عاشق‌اند و عشق آنها را به وحدتي عاطفي رسانده است، واجب نيست كه هر دو صداي كبك، درخت نارون، حجاب برفي قله علم كوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالي را دوست داشته باشند.

اگر چنين حالتي پيش بيايد، بايد گفت كه يا عاشق زائد است يا معشوق و يكي كافي است.

عشق، از خودخواهي‌ها و خودپرستي‌ها گذشتن است اما، اين سخن به معناي تبديل شدن به ديگري نيست .

من از عشق زميني حرف مي‌زنم كه ارزش آن در «حضور» است نه در محو و نابود شدن يكي در ديگري.

عزيز من!

اگر زاويه ديدمان نسبت به چيزي يكي نيست، بگذار يكي نباشد .

بگذار در عين وحدت مستقل باشيم.

بخواه كه در عين يكي بودن، يكي نباشيم..

بخواه كه همديگر را كامل كنيم نه ناپديد .

..بگذار صبورانه و مهرمندانه درباب هر چيز كه مورد اختلاف ماست، بحث كنيم ،اما نخواهيم كه بحث، ما را به نقطه مطلقا واحدي برساند.

بحث، بايد ما را به ادراك متقابل برساند نه فناي متقابل .

اينجا سخن از رابطه عارف با خداي عارف در ميان نيست .

سخن از ذره ذره واقعيت‌ها و حقيقت‌هاي عيني و جاري زندگي است.

بيا بحث كنيم.

بيا معلوماتمان را تاخت بزنيم.

بيا كلنجار برويم .

اما سرانجام نخواهيم كه غلبه كنيم.

.بيا حتي اختلاف‌هاي اساسي و اصولي زندگي‌مان را، در بسياري زمينه‌ها، تا آنجا كه حس مي‌كنيم دوگانگي، شور و حال و زندگي مي‌بخشد نه پژمردگي و افسردگي و مرگ، حفظ كنيم.

.من و تو حق داريم در برابر هم قدعلم كنيم و حق داريم بسياري از نظرات و عقايد هم را نپذيريم.

بي‌آن‌كه قصد تحقير هم راداشته باشيم .

عزيز من! بيا متفاوت باشيم