۱۳۹۱ دی ۸, جمعه

کانادا : ایران بزرگ ترین تهدید برای صلح و امنیت جهان است

وزیر امور خارجه کانادا با گفتن اینکه تحریم های اقتصادی و دیگر تحریم ها نتوانسته مسیر جمهوری اسلامی ایران را تغییر دهد ابراز امیدواری کرد تلاش دیپلماتیک جدید جامعه بین المللی به موضوع هسته یی ایران خاتمه دهد.
 
به گزارش ایسنا، پایگاه اینترنتی «سان نیوزنت ورک» به نقل از جان بیرد، وزیر امور خارجه کانادا در اظهاراتی ایران را «بزرگ ترین تهدید برای صلح و امنیت جهان امروز» خواند و در عین حال ابراز امیدواری کرد که تلاش جدید دیپلماتیک جامعه بین المللی بتواند به موضوع هسته یی ایران پایان دهد.
 
وی گفت: فکر می کنم همه آنچه در این مرحله داریم تحریم و دیپلماسی است.

 وزیر امورخارجه کانادا همچنین باراک اوباما، رییس جمهور آمریکا را رهبر جهان آزاد خواند و گفت که عاقلانه است ایران به آنچه جامعه جهانی و اوباما گفته اند توجه کند و انعکاسی جدی در برابر آن داشته باشد.
 
دولت کانادا در سال 2012 با ایراد اتهاماتی علیه جمهوری اسلامی ایران سفارت خود در تهران را تعطیل کرد.
 
وزیر امورخارجه کانادا در عین حال با اشاره به تحریم ها اذعان کرد: هیچ تردیدی وجود ندارد که آن ها مسیرشان را تغییر نداده اند و اکنون که انتخابات امریکا به پایان رسیده است ما از تعهد جدی که رییس جمهور اوباما درباره این مسائل اعلام کرده است استقبال می کنیم.

دیدار جمعی از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت با خانواده ی ستار بهشتی مادر ستار بهشتی : خواستار قصاص قاتل فرزندم هستم

جمعی از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت با خانواده ستار بهشتی دیدار کردند. خانواده ستار بهشتی ضمن گلایه از بی توجهی های صورت گرفته گفتند: “تا بحال هیچ یک از نمایندگان مجلس و مسئولین برای دلجویی و یا تحقیق حتی به ما سر نزده اند. از مردم هم به جز شما یکی دو گروه دیگر آمده اند که از همه تشکر می کنیم ما به ستار افتخار می کنیم و شما هم مثل ستار ما هستید و از اینکه بعد از رفتن ستارمان ستار های زیادی پیدا کردیم نیز خوشحالیم”.
به گزارش دانشجونیوز، شماری از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت با حضور در منزل شهید ستار بهشتی، ضمن دلجویی و ابراز همدری با خانواده ی وی، شنوای درد دل ها و شرح آنچه بر این خانواده ی داغدیده رفته است، بودند.
در ابتدای این دیدار، مادر ستار بهشتی ضمن اشاره به خصوصیات اخلاقی وی از رابطه ی نزدیک بین او و فرزندش سخن گفت.
مادر این شهید در توصیف رابطه اش با ستار و نظرش در مورد فرزندش ابراز داشت: “من و ستار بسیار نزدیک بودیم و ستار با من خیلی شوخی می کرد، الان هم که نیست باور کنید ناراحت نیستم. شاید اندکی دلتنگی های مادرانه داشته باشم اما چون می دانم ستار جای خوبی است نه تنها ناراحت نیستم که خوشحال هم هستم من فرزندم را داماد کردم، من با خدا معامله کردم”.
مادر ستار بهشتی همچنین از برخورد های اهانت آمیز ماموران امنیتی و مزاحمت های آن ها و بخصوص ضرب و شتم خودش و دخترش سحر بعد از مراسم روز چهلم سخن گفت و آن اتفاق را اینگونه توصیف نمود: “در حالی که مراسم با آرامش کامل برگزار گردیده بود ماموران پس از اعتراض ما به بازداشت بی دلیل دیگر پسرم به شکل وحشیانه ای به من و دخترم حمله کردند و روسری من و دخترم را از سر برداشتند و آنچنان مرا کتک زدند که قسمت زانوی شلوارم پاره شد و مقداری از موهایم کنده شد”.
“خواستار قصاص قاتل فرزندم هستم”
وی در مورد موضعش در ارتباط با قصاص قاتل فرزندش ابراز داشت: “من از این آدم ها نمی گذرم و همانطور که گفته ام خواستار قصاص قاتل فرزندم هستم. قاتل فرزندم را در بازداشتگاه دیده ام همان کسی بود که به خانه ی ما هجوم آورد و ستار را با دستبند برد وقتی او را دیدم گفت اگر می دانستیم قضیه ی ستار این چنین جهانی می شود اصلا با او کاری نداشتیم”.
“به ستار افتخار می کنیم”
در ادامه سحر بهشتی خواهر ستار نیز ضمن تاکید بر مواضع مادرش بار دیگر اعلام نمود ما ناراحت نیستیم و خوشحال هم هستیم به ستار افتخار می کنیم. ستار یک انسان مستقلی بود و عضو هیچ جناح و دسته ای نبود و درد مردم و طبقه فرودست را می گفت. درست است از وضع مالی خوبی برخوردار نیستیم اما برخی رفتار ها و روشهای تطمیع از سوی مسئولین را توهین آمیز می دانیم.
در پایان خانواده ستار بهشتی ضمن گلایه از بی توجهی مسئولین ابراز نمودند: “تا بحال هیچ یک از نمایندگان مجلس و مسئولین برای دلجویی و یا تحقیق حتی به ما سر نزده اند. از مردم هم به جز شما یکی دو گروه دیگر آمده اند که از همه تشکر می کنیم ما به ستار افتخار می کنیم و شما هم مثل ستار ما هستید و از اینکه بعد از رفتن ستارمان ستار های زیادی پیدا کردیم نیز خوشحالیم”.
گفتنی است ستار بهشتی از کارگران وبلاگ نویسی بود که در آبان ماه امسال بر اثر شکنجه بازجویان پلیس فتا به شهادت رسید.

کرۀ شمالی برای آزمایش اتمی دیگری آماده است

بنا به اطلاعات یک مرکز تحقیقاتی آمریکایی بر مبنای تصاویر ماهواره ای، کرۀ شمالی موفق به تعمیر خرابی های به بار آمده به دنبال نشت آب در تأسیسات هسته ای خود شده است و قصد دارد در اسرع وقت سومین آزمایش اتمی خود را انجام دهد.

به گزارش رادیو فرانسه، بدین ترتیب بنا به اطلاعات مندرج در پایگاه اینترنتی انستیتوی آمریکایی-کره‌ای دانشگاه جان هاپکینز، تصاویر ماهواره ای که روز سیزدهم دسامبر، یعنی یک روز بعد از پرتاب موشک آزمایشی توسط کرۀ شمالی گرفته شده است، حاکی از آن است که دولت پیونگ یانگ تأسیسات هسته ای خود را به حالت آماده باش در آورده است.

نخستین آزمایش های هسته ای کرۀ شمالی در ماه اکتبر سال 2006 و همچنین ماه مه سال 2009 انجام شده بود. روز دوازدهم دسامبر سال‌جاری میلادی کرۀ شمالی با موفقیت موشکی را پرتاب کرد که به گفتۀ مقامات دولتی این کشور، هدفی کاملأ علمی دارد و برای در مدار قرار دادن یک ماهوارۀ غیر نظامی انجام گرفته است.

اما دولت واشنگتن با انتقاد ازعملکرد کرۀ شمالی معتقد است که پرتاب موشک اخیر در واقع آزمایش موشک های دور برد و بین قاره ایست، که مرحله ایست کلیدی در راه نظامی شدن برنامۀ هسته ای دولت پیونگ یانگ.

از سوی دیگر مقامات کرۀ جنوبی روز جمعه اعلام کردند که بخش هایی از موتور موشک کرۀ شمالی را در دریا پیدا کرده اند و در حال حاضر مشغول انجام تحقیقات بروی این قطعات هستند.

بنا به گفتۀ کارشناسان کرۀ جنوبی، با در نظر گرفتن منبع سوخت یافت شده در اعماق دریا، موشک کرۀ شمالی توانایی حمل محموله ای به وزن 500 تا 600 کیلوگرم را در مسافتی معادل ده هزار کیلومتر دارد.

بدین ترتیب، با استفاده از این موشک کرۀ شمالی توانایی هدف قرار دادن هر نقطه ای در آسیا را دارد، به علاوۀ شرق اروپا، غرب آفریقا، آلاسکا و بخشی از مناطق ساحلی غرب آمریکا از جمله شهر سان فرانسیسکو .. 

اعتصاب غذای یک زندانی سیاسی در زندان زاهدان


بنابه گزارشات رسیده به « فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران » یکی از زندانیان سیاسی هموطن بلوچ در اعتراض به منوط کردن آزادی وی به سپردن ۷۰۰ میلیون وثیقه از روز گذشته در زندان مرکزی زاهدان دست به اعتصاب غذا نمود.

روز پنجشنبه ۷ دی ماه زندانی سیاسی رحمت الله نارویی ۲۳ ساله که ۴ سال است در شکنجه گاه وزارت اطلاعات و زندان مرکزی زاهدان زندانی می باشد. این زندانی سیاسی که بی گناه دستگیر و توسط بازجویان وزارت اطلاعات ،محمد مرزیه دادستان زاهدان و شعبه ۱ دادگاه انقلاب ولی فقیه آخوند علی خامنه ای در زاهدان ۲ بار به اعدام محکوم شده است ولی هر بار که این حکم به دیوان عالی کشور در تهران ارجاع می شد نه تنها حکم اعدام وی نقض می گردید بلکه دستور آزدی او را صادر می کند.

اما بازجویان وزارت اطلاعات ، محمد مرزیه دادستان زاهدان و مه گلی رئیس شعبه ۱ دادگاه انقلاب مانع آزادی وی هستند.

بازجویان وزارت اطلاعات ، محمد مرزیه و مه گلی به منظور عدم آزادی وی از زندان تقاضای ۷۰۰ میلیون تومان وثیقه از خانواده وی نموده اند در صورتیکه او از یک خانواده کارگر می باشد و خود آنها هم می دانند به هیچوجه قادر به پرداخت این مبلغ نیست.

زندانیان سیاسی نعمت الله نارویی در اعتراض به این ظلم و بی عدالتی و کارشکنی که شبکه آخوندی ولی فقیه علیه وی بکار می برد از روز پنجشنبه ۷ دی ماه دست به اعتصاب غذا نمود و اعلام کرد تا آزادی از زندان به اعتصاب غذای خود ادامه خواهد داد.خسروی رئیس زندان بجای رسیدگی به خواسته های  به حق این زندانی او را به سلولهای انفرادی قرنطینه منتقل نمود. زندانیان در سلولها انفرادی مورد شکنجه های جسمی و روحی قرار می گیرند
در حال حاضر ده ها زندانی سیاسی هموطن بلوچ به عنوان گروگان در زندانهای مختلف ولی فقیه با احکام سنگین نگهداری می شوند.

عوامل ولی فقیه آخوند علی خامنه ای که در سطح استان  هموطنان بلوچ را دستگیر، شکنجه ،احکام سنگین صادر می کنند وبه اعدام محکوم می کنند عبارتند از بازجویان وزارت اطلاعات، محمد مرزیه دادستان زاهدان و مه گلی رئیس شعبه ۱ دادگاه انقلاب زاهدان می باشند این جنایتکاران علیه بشریت تابه حال تعدادی از جوانان بلوچ را اعدام و یا در زیر شکنجه به قتل رسانده اند و صدها نفر افراد بی گناه را در شکنجه گاههای خود نگهداری می کنند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ، عدم آزادی  این زندانی سیاسی که توسط دیوان عالی ولی فقیه تا به حال ۲ بار حکم آزادی وی  ابلاغ  شده است و منوط کردن او به سپردن وثیقه۷۰۰  میلیون تومانی  رامحکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع پرونده ولی فقیه آخوند علی خامنه ای به مراجع قضایی بین المللی است.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
۰۸ دی  ۱۳۹۱ برابر با ۲۸ دسامبر۲۰۱۲
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید
دبیر کل ملل متحد آقای بان کی مون
کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد
سازمان عفو بین الملل


ترکیه: پناهندگی دو ژنرال نیروی هوایی سوریه

خبرآنلاین: مقامات وزارت خارجه ترکیه ادعا کردند دو ژنرال نیروی هوایی سوریه به این کشور گریخته اند.

به گزارش واشنگتن پست، زمانیکه شورشیان سوری یک پایگاه نظامی در منطقه مناق در نزدیکی مرز ترکیه را به محاصره در آورند این دو ژنرال به ترکیه پناهنده شدند.

گزارش واشنگتن پست به نقل از آسوشیتدپرس مدعی شده است که این دو پناهنده از فرماندهان منطقه ای نیروی هوایی سوریه بوده اند و هم اکنون در اردوگاهی که برای پناهندگان نظامی سوریه تدارک دیده شده مستقر شده اند.

پیشتر نیز رسانه های غربی از پناهندگی ژنرال عبدالعزیز جاسم الشلح، فرمانده پلیس نظامی سوریه به ترکیه خبر داده بودند.

رژيم آخوندها با برپايي چوبه هاي دار در ملاعام در سراسر كشور درصدد تشديد جو ارعاب و خفقان است (ايران: اعدام 26 زنداني)

http://www.ir-efshagari.com/plugins/content/jumultithumb/img.php?src=Li4vLi4vLi4vaW1hZ2VzL3N0b3JpZXMvQWtoYmFyLzkxLTEwLzEwLTEvNjExMS5qcGcmYW1wO3c9MzAwJmFtcDtoPTI1MCZhbXA7cT0xMDA=رژيم ضدبشري آخوندي روز پنجشنبه 7ديماه در يك اقدام جنايتكارانه پنج زنداني را در صحنه يي تكاندهنده در پارك «مهرورزي» ياسوج و يك زنداني ديگر را در سمنان اعدام كرد. اعدام يك زنداني در ساري (5ديماه)، اعدام هفت زنداني در زندان مركزي اصفهان (30آذر)، اعدام يك زنداني در كاشان (27آذر)، اعدام سه زنداني در اروميه (26آذر)، اعدام يك زنداني در سمنان (27آذر)، اعدام سه زنداني ازجمله يك شهروند پاكستاني در زندان مركزي زاهدان (18آذر) و اعدام چهار زنداني از جمله يك زن (13آذر) در شمار اعدامهايي اعلام شده طي سه هفته اخير هستند.
اطلاعات بخش مهمي از اعدامها هرگز به خارج از زندانها درز پيدا نمي‌كند. در همين حال دژخيمان رژيم در سلماس حكم اعدام شش زنداني را در اين شهر صادر كردند.

در روز 20آبان، شورش آلدو، يك زنداني كرد 35ساله، بر اثر شرايط وخامت بار زندان و اعمال شكنجه هاي بسيار خود را در زندان مهاباد حلق آويز كرد.
رژيم آخوندها كه به طور فزاينده با بحرانهاي داخلي و بين المللي رو به روست، براي حفظ اين ديكتاتوري خونريز صرفا به منظور ارعاب و جلوگيري از گسترش اعتراضات اجتماعي به برپا كردن چوبه هاي دار در شهرهاي سراسر كشور روي آورده است.
مقاومت ايران عموم مراجع بين المللي به ويژه كميسر عالي حقوق بشر و گزارشگران ويژه نقض حقوق بشر در ايران و دستگيريهاي خودسرانه، اعدام و شكنجه را به اقدامي عاجل براي توقف روند فاجعه بار نقض حقوق بشر در ايران فرا مي خواند.
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران
7دي1391 (27دسامبر2012)

رسانه هاي اسپانيايي: فراخوان مريم رجوي به تغيير در ايران

http://www.ir-efshagari.com/plugins/content/jumultithumb/img.php?src=Li4vLi4vLi4vaW1hZ2VzL3N0b3JpZXMvQWtoYmFyLzkxLTEwLzEwLTEvNjUyMjIuanBnJmFtcDt3PTMwMCZhbXA7aD0yNTAmYW1wO3E9MTAwتلويزيون کانال 3 اسپانيا: مريم رجوي براي جلب حمايت جهت سرنگوني کردن رژيم ايران به مادريد آمده است. خانم رجوي خود از سرکوب حکومت رنج برده است و دو تن از خواهرانش اعدام شده اند. درحال حاضر هزاران ايراني در صف اعدام هستند.
اپوزيسيون ايران مي گويد جامعه ايران يك جامعه انفجاري و آماده بهار ايران است همانطور که درمصر و در ليبي تحقق يافت. رئيس جمهور منتخب شوراي ملي مقاومت ايران درمورد نقض حقوق بشر درايران گفت رژيم ايران اعدامها را به منظور فشار روي جوانان و دانشجويان افزايش داده است. سال گذشته درهر ساعت 80 (هشتاد) نفر دستگير شده اند.  اين رژيمي است که تلاش مي کند با شکنجه و سرکوب سرپا بماند.
خبرگزاري اروپاپرس: شوراي ملي مقاومت ، اپوزيسيون رژيم ايران، در مادريد به پايان دادن به رژيم «فاسد» حاكم فراخوان داد و خواهان تغيير دموكراتيك در ايران شد . مريم رجوي رئيس جمهور منتخب شوراي ملي مقاومت ايران از جامعه بين المللي خواست به منظور پايان دادن به حكومت شكنجه و اعدام در ايران به رژيم ملاها پايان داده شود. رجوي در كنفرانسي در مادريد شركت كرد تا آلترتاتيو رژيم ملاها را  ارائه دهد.
بدنبال حذف نام سازمان مجاهدين خلق ايران از ليست آمريكا در سپتامبر گذشته، مريم رجوي خواهان برسميت شناخته شدن بين المللي مقاومت ايران شد. رجوي گفت خروج نام سازمان مجاهدين از ليست، مرحله جديدي را براي اپوزيسيون ايران مي گشايد مخصوصا اينكه شرايط جامعه ايران با ناآرامي روز افزون مواجه است.
رسانه اسپانيايي ترا : مريم رجوي رئيس جمهور برگزيده شوراي ملي مقاومت اطمينان داد كه ايران دارد براي تحولي مانند ”بهار عربي“كه در تونس و مصر به وقوع پيوست آماده ميشود . تحولي  كه ميتواند رژيم ملاها را سرنگون كند. رجوي در اسپانيا از سياستمداران خواست شوراي ملي مقاومت ايران بعنوان آلترناتيو رژيم ايران  به رسميت شناخته شود، شبيه آنچه كه در سوريه درمورد اپوزيسيون رژيم بشار اسد صورت گرفت.

نگرانی عمیق روسیه از احتمال حمله نظامی به رژیم تهران


آمریکا به رژیم تهران چند ماه وقت داده است تا با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی همکاری کند. به گزارش رادیو آلمان، برای واشنگتن تسلیح هسته‌ای رژیم تهران، "سناریویی کابوس‌وار" است و به همین علت آمریکا می‌خواهد، به هر قیمتی که شده جلوی هسته‌ای شدن جمهوری اسلامی را بگیرد.

نخست‌وزیر اسرائیل نیز در آستانه فرا رسیدن سال ۲۰۱۳ میلادی، سال جدید را سالی مهم برای تعیین سرنوشت مناقشه با رژیم تهران بر سر برنامه هسته‌ای این رژیم قلمداد کرد.

وزیر امورخارجه کانادا نیز گفته که عاقلانه است رژیم تهران به آنچه جامعه جهانی و اوباما گفته‌اند توجه کند و انعکاسی جدی در برابر آن داشته‌ باشد.

  مدیر مؤسسه معتبر واشنگتن در سیاست خاور نزدیک می‌گوید، در صورتی که جلوی اتمی شدن رژیم تهران گرفته نشود، باراک اوباما در تاریخ آمریکا به عنوان رئیس‌‌جمهوری ثبت خواهد شد که در دوران ریاست او جمهوری اسلامی به بمب اتمی دست پیدا کرده است.

به همین دلیل تحلیل‌گران امکان درگیری نظامی با رژیم تهران در سال آینده میلادی را بعید نمی‌دانند.


نگرانی عمیق روسیه

خبرگزاری اینتر فکس روسیه به نقل از وزیر امور خارجه این کشور در مورد پیامد‌های توسل به زور علیه رژیم تهران برای امنیت منطقه‌ای و بین‌المللی هشدار داد.

بنابراین گزارش، سرگئی‌ لاوروف از همه طرف‌های درگیر در موضوع هسته‌یی رژیم تهران خواسته است که در گام‌های خود و توسل به زور در روند مذاکرات احتیاط کنند و خاطر نشان کرد که این موضوع وی را عمیقا نگران می‌کند.

زندانی سیاسی سابق به ۱۵ سال تبعید محکوم شد



خبرگزاری هرانا - دادگاه تجدید نظر حکم ۱ سال حبس در زندان مشهد و ۱۵ سال نفی بلد به مشهد را برای دکتر هانی یازرلو صادر کرد.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دکتر هانی یازرلو به اتهام تبلیغ علیه نظام در دادگاه تجدید نظر به ۱ سال زندان قطعی در زندان مشهد و ۱۵ سال نفی بلد به شهر مشهد محکوم شد.

وی که پیش‌تر در دادگاه بدوی (شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباس) به ۱ سال زندان در ایرانشهر و ۱۵ سال تبعید به ایرانشهر محکوم شده بود، در شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر به ریاست قاضی زرگر به ۱ سال زندان در مشهد و ۱۵ سال نفی بلد به این شهر محکوم گردید.

اتهامی که دکتر هانی یازرلو بابت آن محاکمه و به این مجازات سنگین محکوم شده، "تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی" می‌باشد و دلیل این اتهام نیز مصاحبه ایشان در زمانی است که دو فرزند و همسرش در زندان بودند و زندان از آزادی یکی از فرزندان وی (هود یازرلو) که دوره محکومیت قانونی خود را به پایان رسانده بود خود داری می‌کرد.

وی پیش‌تر در اردیبهشت سال ۱۳۹۰ توسط مامورین وزارت اطلاعات در منزل مسکونی خود بازداشت و پس از چند ماه با قرار وثیقه از زندان آزاد گردید.

دکتر هانی یازرلو از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب بهمن ۵۷ و همچنین دهه ۶۰ می‌باشد و زمانی که در اردیبهشت ماه ۱۳۹۰ بازداشت شد، دوفرزندش بنامهای حامد یازرلو و هود یازرلو و همچنین همسرش بنام نازیلا دشتی در زندان دوران محکومیت خود را سپری می‌کردند.

.....خشکی زنده رود و شعر من - م.سحر

جهان ایرانی ، درکودکی ، خشکی زنده رود و شعر من
م.سحر                                           
جهان ایرانی*
ای ایرانی، جهل، جهانِ تو شده ست
نادانیِ تو آفتِ جان تو شده ست
چون گله روانهای و خود غافل از آنک
گرگ است که در جلد شبان تو شده ست !

زندانی
ای ایرانی که قصدِ جانت کردند
نفرین به زمین از آسمانت کردند
تا دار و ندارت از میان بردارند
زندانی ی چاهِ جمکرانت کردند !

زمین گیر
ای ایرانی که جهل، تسخیرت کرد
جان در طبق و پای به زنجیرت کرد
در قلعهء غافلان، زمین گیرت کرد
خود کرده، مپندار که تقدیرت کرد !

سرنوشت
بوم و برِ  ظُلم ،  زیر کشت است امروز
نادانی و جهل ،  سرنوشت است امروز
زینگونه که زندگی جهنم کردند
بر خاک وطن، مرگ، بهشت است امروز !

درکودکی ۱
در کودکیام خدا غم انگیزنبود
خوش بود که روزگار پرهیز نبود
امت بره و امام، خونریز نبود
دوران مغول نبود، چنگیز نبود !

در کودکی ۲
در کودکیام امام، قصّاب نبود
ساطور به کف، در پی ارعاب نبود
امرش جاری به جور و نصرش بالرُعب
روزش روشن به کرمِ شبتاب نبود

در کودکی ۳
در کودکیام، نام خدا دام نبود
شمشیرِ ستم در کفِ اسلام نیود
طشتش به زمین فتاده از بام نبود
روحانیتش پلید و بدنام نبود

با کودکی
با کودکیام، خدا خداییها داشت
شوقی رنگین به خانهء رؤیا داشت
در روشنی ی ستارگان میرقصید
آن مهر که ما بر وی و او بر ما داشت !

دار
آن قوم که راهِ ما به تکرار زدند
ازهستی ی ما بر خرِ خود بار زدند
ما را به اجاقِ  جهلِ  ما سوزاندند
ما را به طناب دین ما دار زدند !

اعدا
جمعی که اسیر وهم و رؤیا بودند
در حلقهء دین منادی ما بودند
مجذوب خدا و مسخِ دنیا بودند
درجامهء دوست، عینِ اعدا بودند

کُشته
ما ایران را به جهلِ خویش آغُشتیم
نشگفت، اگر اشارهء انگُشتیم
گر زخم زدیم، زخم بر خویش زدیم
گر کُشته شدیم، کُشته را ما کُشتیم !

آزادی به نام دین
تا آزادی به نام دین میخواهند
انسان را خوار بر زمین میخواهند
هان تا رمهء شبانِ ایشان مشوی
گُرگند و زبرّه پوستین میخواهند !

بی وطنی
از بی وطنی به دین پناه آوردند
جانها ستدند و مال و جاه آوردند
دستور خدا از بُنِ چاه آوردند
تا شیخی را به تختِ  شاه آوردند

برخی دین **
تا ایران را برخی ی دین کرده ستند
ایرانی را طعمهء کین کرده ستند
آلوده به خونش آستین کرده ستند
باری، پَستان به ما چنین کرده ستند !

با دیدن زاینده رود که همچون اندیشهء اهل دین خشک بود !
............................................................................
۱
آغازِ تو خشگ بود و انجامت خشگ
رسمِ تو به روزگار، چون نامت خشگ
خشگ است هرآنچه بهرِ دین کاشتهای
چون بسترِ زنده رود، اسلامت خشگ !

۲
بر جانِ  گُل، ازسنگ، تگرگ آوردی
بس هیزمِ تر ز شاخ و برگ آوردی
تا آتشِ دوزخت نمیرد بر خاک
زی بسترِ زنده رود، مرگ آوردی !

۳
حقاّ که زجهل، زاد و رود آوردی
بر هستی ما، تبر فرود آوردی
از آتشِ دوزخ آنچه بود، آوردی
بر بستر زنده رود، دود آوردی

درجلد خدا
فکرت به رذیله مبتلا بودای شیخ
اسلام عزیز تو بلا بودای شیخ
دینِ تو عداوت و دغا بودای شیخ
ابلیسِ تو در جلدِ خدا بودای شیخ
 

همدست
ای داعی ی دین که خُبرهای در پَستی
ایرانی را به دام لعنت بستی
ابلیس کجا به هستی ی ما میتاخت
گر چون تو نداشت در جهان همدستی؟

قلم
ای آنکه رذالتِ تو دامنگیر است
دینِ تو فریب و مذهبت تزویر است
امحاء وجودِ  ظُلم و ارعابت را
تاهست قلم در کفِ من شمشیر است !

رعد
من شعر نه بهر نام و نان میگویم
نز گوشهء وهم یا گمان میگویم
تا قصهء بیدادِ زمان میگویم
کوبنده چو رعدِ  آسمان میگویم

آزادی انسان
من شعر، به سفره، زینت نان نکنم
کالا نکنم، متاعِ  دکان نکنم
این طبع، حرام باد برمن اگرش
قربانیِ  آزادیِ انسان نکنم !

جانِ وطن
جانِ وطنت به جامهء شعر، در است
وز شعر ترا زجان ایران خبر است
هان تا به دیارِ یاوه ره نگشایی
گاهی اگرت به دل هوای سفر است !

مهرِ میهن
هرچند زمان به کامِ  بدخواه بود
گر همسفر تو جانِ آگاه بوَد
از شعر شبت به روشنایی گِرَود
کز شعر به مِهر میهنت راه بوَد !

حضرتِ بُز
چون حضرتِ بُز، تدارکِ ریش کنند
برخی کلمات را پس و پیش کنند
بس یاوه که بر دفتر و دستک بارند
تا خدمتِ نام و شهرت خویش کند

آوای درون
من شعر، ز آوای درون میشنوم
وز نغمهء رگ، به موجِ خون میشنوم
این قصّه زمن مپرس: «چون میگویم ؟»
گر بتوانی ببین که: چون میشنوم

مرهم
بیرون نبد از عالمِ غم، عالم ِ من
همچون تو، غمِ زمانه آمد غم ِ من
زخم کُهنم به دامِ غربت میکُشت
گر شعر نبود بر جگر، مرهم من !

یار بیمار ***
یاری دارم، به تختِ بیمارستان
کاری ز شفا میطلبد، کارستان
ای یاریها به یاریاش یار آیید
زیرا یاری ست در جهان یارستان !

فتنه در سر
از جملهء فتنهها که در سر ما راست
دیوانه دلی در او دو دلبر ما راست
آزادی و صلح، هردوان در میهن
گویی عشقی چنین مقدر ما راست !

اقتضای جان
من شعر به اقتضای جان میگویم
اسرارِ نهفته بر زبان میگویم
آئینه صفت رُک و روان میگویم
زیرا نه به بوی نام و نان میگویم !

نفَسِ سوخته
در من جانی که نکته میانگیزد
از نیک و بدِ زمان نمیپرهیزد
همچون دودی که شعلهای در پی اوست
شعر از نفس سوخته برمی خیزد !

دلِ دلاور
گر ذوقِ خوش و طبعِ سخنور ما راست
زانروست که شور عشق درسر مارا ست
وین قامتِ راست چون صنوبر زآنروست
کازادگی ی دلِ دلاور مارا ست

یاوگی
ما را ره یاوگی سپردن نسزد
وین بارِ گران به پُشت بردن نسزد
آنروز که ناچار شود طبعِ لطیف
روزی ست کهمان به غیر مُردن نسزد !

زاینده
پیمان مشکن که راستی پاینده ست
بارآور زی که زندگی زاینده ست
گر کاستی است، نیستی، باک مدار
چون کاستیاش به هستی افزاینده ست !


۲۶و ۲۵ و ۲۴ و ۲۳ / ۱۲ /۲۰۱۲
پاریس / م. سحر
http://msahar.blogspot.fr


یادداشت:
*
به تأثیر از هجوم گلّه وارِ جمعی از ایرانیان به یک ضریح طلاکاری گران قیمت خالی که به بهای گرسنگی مردم کشورشان ساخته بودند و روی یک کامیون برای یک کشور عربی میفرستادند.
لعنت به جهل که خمینیگری را بر این ملت غالب کرد و همچنان منبع لایزلی ست که ملاهای غارتگر بیوطن برای تداوم حکومت بیدادگر سیاه خویش از آن سود میبرند.
تازه ترین نمونه بهره گیری از جهل عوام همین کاروان تبلیغاتی «ضریح حسینی» ست که بت پرستی عریان است و ملایان به این وسیله ثروت ملت را صرف تبلیغ حکومتی میکنند و مردم غارت شده نمیدانند و نمیفهمند که معنای این سیرک مسخرهء قرون وسطایی چیست.
**
برخی  :  قربانی
***
برای سیروس عزیزم به امید سلامتی کامل او

اعدام دو شهروند در زندان مرکزی ارومیه


آژانس خبری موکریان
سرویس  حقوق بشر

بامداد روز جمعه 8 دی ماه سال جاری، دو نفر از زندانیان زندان مرکزی ارومیه، به دستور مراجع قضایی در محوطه این زندان به دار آویخته شدند.

بر اساس گزارش رسیده به خبرنگار آژانس خبری موکریان، محمد – ا و موسی – ش که از اهالی شهرستان قره ضیاءالدین واقع در استان آذربایجان غربی بودند از سوی مراجع قضایی به اعدام محکوم و شب گذشته حکم آنها اجرا شد.

بر اساس همین گزارش، اتهام افراد اعدام شده از سوی مراجع قضایی، جرائم مربوط به مواد مخدر عنوان شده است.

مرگ بيش از ۲۷۰ هزار ايرانی در تصادفات ۱۱ سال گذشته


http://radiozamaneh.com/sites/default/files/jadeh-271212.jpg?1356600297آمارهای سازمان پزشکی قانونی ايران نشان می‌دهد از سال ۱۳۸۰ تاکنون بيش از ۲۷۰ هزار ايرانی بر اثر تصادفات رانندگی در اين کشور کشته شده‌اند.



به گزارش خبرگزاری مهر، بر اساس آمارها ميزان تصادفات رانندگی در ايران از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ روند افزايشی داشته و پس از آن در برخی سال‌ها روند کاهشی داشته است.

بر پايه اين گزارش در هشت ماه نخست سال جاری خورشيدی بيش از ۱۴ هزار نفر بر اثر تصادفات رانندگی در ايران کشته شده‌اند که ۱۱ هزار و ۷۴ نفر مرد و سه هزار و ۵۲ نفر زن بوده‌اند.

آمار کشته‌شدگان تصادفات در مقايسه با مدت مشابه سال گذشته ۵.۸ درصد کاهش داشته است. در مدت مشابه سال گذشته ۱۴ هزار و ۹۹۶ نفر بر اثر تصافات جان خود را از دست داده بودند.

استان‌های تهران با يک هزار و ۱۰۲، فارس با يک هزار و  ۷۸ و خراسان رضوی با يک هزار و ۴۸ مرگ بيشترين آمار تصادفات منجر به فوت را در هشت ماهه نخست سال ۱۳۹۱ داشته‌اند.

در ۱۰ سال گذشته بيش از دو ميليون و ٢٢٠ هزار نفر در ايران به خاطر تصادف مصدوم شده‌اند
خراسان جنوبی با ۱۵۶، کهگيلويه و بوير احمد با ۱۲۶ و ايلام با ۱۰۷ مرگ کمترين آمار تصادفات منجر به فوت را در هشت ماهه نخست امسال داشته‌اند.

بيشترين آمار کشته‌شدگان مربوط به تصادفات در ۱۱ سال گذشته مربوط به سال ۱۳۸۴ می‌شود که ۲۷ هزار و  ۷۵۹ نفر جان خود را بر اثر تصادف از دست دادند.

سال گذشته نيز ۲۰ هزار و ۶۸ نفر در ايران بر اثر تصادفات کشته شدند.

ايران از جمله کشورهای است که آمار مرگ ناشی از تصادف در آن بالاست. آمارهای ۱۰ سال گذشته نشان می‌دهد سالانه بيش از ٢٠ هزار نفر در تصادفات رانندگی در ايران کشته شده‌اند.

همچنين در ۱۰ سال گذشته بيش از دو ميليون و ٢٢٠ هزار نفر در ايران به خاطر تصادف مصدوم شده‌اند.

به گفته سازمان پزشکی قانونی ايران، تصادفات رانندگی در حال حاضر دومين علت مرگ‌ومير در کشور است.

نخستين علت مرگ‌ومير در ايران بيمار‌ی‌های قلبی و عروقی است. تصادفات جاده‌ای در جهان، ششمين عامل مرگ‌ومير محسوب می‌‌شود.

به گفته کارشناسان "تراکم بالای خودرو در جاده‌ها، کمبود ظرفيت بزرگراهی، وجود بيش از دو هزار نقطه حادثه‌خيز در جاده‌ها، کمبود خدمات ايمنی و امدادی و فرهنگ نادرست رانندگی" از مهم‌ترين عوامل تصادف جاده‌ای در ايران به‌شمار می‌آيد.

نیروی کار ارزان ـ زندان تبریز

شاهرخ زمانی از کارگران زندانی است و هم اکنون در زندان به‌سر می‌برد. وی در آبان ماه سال جاری (اکتبر سال ۲۰۱۲)، از داخل زندان تبریز، خبر از برنامه‌ای تحت عنوان «کاردرمانی» می‌دهد.

شاهرخ زمانی: «یکی از فاجعه‌بار‌ترین بخش‌های زندان مرکزی تبریز، کارگاه‌های تولیدی آن است. کاردرمانی مقوله‌ای است که از چندی پیش در بسیاری از زندان‌های ایران در حال انجام است. استدلال شکل‌گیری چنین پروژه‌ای از سوی مسئولان سازمان زندان‌ها، کمک به بازآفرینی و آموزش فنی و علمی زندانیان است، اما آنچه در عمل اتفاق می‌افتد، چیزی جز یک استثمار برنامه‌ریزی شده و خاموش، پشت درهای بسته نیست.»
او می‌نویسد: «یکی از فاجعه‌بار‌ترین بخش‌های زندان مرکزی تبریز، کارگاه‌های تولیدی آن است. کاردرمانی مقوله‌ای است که از چندی پیش در بسیاری از زندان‌های ایران در حال انجام است. استدلال شکل‌گیری چنین پروژه‌ای از سوی مسئولان سازمان زندان‌ها، کمک به بازآفرینی و آموزش فنی و علمی زندانیان است، اما آنچه در عمل اتفاق می‌افتد، چیزی جز یک استثمار برنامه‌ریزی شده و خاموش، پشت درهای بسته نیست. محیط فیزیکی این کارگاه‌ها در داخل محوطه زندان تبریز قرار دارد و فعالیت آن‌ها حوزه‌های قالیبافی، کفشدوزی، تریکودوزی، آهنگری، جوشکاری، صنایع دستی و غیره است. این کارگاه‌های مجهز به نیروی کار مفت و ارزان به صورت قراردادی و تحت روابط و عوامل پشت پرده، در اختیار شرکت‌های دولتی و خصوصی مختلف خارج از زندان قرار می‌گیرد. به عنوان مثال، کارخانه کفش آداک در تبریز، بخش قابل توجهی از تولید خود را در کارگاه‌های زندان مرکزی تبریز انجام می‌دهد. برخی از شرکت‌های دولتی نیز برحسب نیازشان، در این کارگاه‌ها دست به تولید می‌زنند. تولید لباس فرم برای کارکنان شرکت‌های مختلف، تولید ابزارآلات مختلف برای سازمان‌هایی همچون شهرداری، نمونه‌ای از این فعالیت‌هاست.»

بند سه زندان تبریز که با نام بند کارگاه شناخته می‌شود، محل زندگی بخش بزرگی از زندانیانی است که در کارگاه‌های زندان کار می‌کنند. جمعیت این بند بالغ بر ۵۰۰ نفر است و به لحاظ پراکندگی نوع جرم، جرایمی همچون مواد مخدر، سرقت، نزاع و دیه را در بر می‌گیرد. علاوه بر زندانیان بند سه، حدود صدنفر دیگر از زندانیانی که در کارگاه‌های زندان تبریز کار می‌کنند، مربوط به بند هشت زندان تبریز هستند که با نام «بند کاردرمانی» شناخته می‌شود. این بند جدید شامل بخشی از زندانیان معتاد به مواد مخدری است که در طبقه فوقانی بند ۱۵، تحت عنوان «متادون درمانی» قرار داشته‌اند.

مزد پرداختی به زندانیانی که در کارگاه‌ها کار می‌کنند، در مقابل میزان کار تحویلی محاسبه می‌شود. دستمزد این کارگران به صورت میانگین ماهانه تنها در حدود ۲۰ هزار تا ۴۰ هزار تومان است. این زندانیان در طی ساعت‌های کار در کارگاه، حق پخت و پز ندارند. هر روز بین هشت تا ۱۶ ساعت کار می‌کنند و مجبورند از غذای نازل و بی‌کیفیت زندان تغذیه کنند.

زندانیانی که در کارگاه‌های زندان تبریز کار می‌کنند، به ظاهر بیمه هستند، ولی در عمل این بیمه صرفاً شامل خدمات درمانی بهداری زندان مرکزی تبریز است و برخلاف قانون کار جمهوری اسلامی، هیچگونه خدماتی مبنی بر بیمه تأمین اجتماعی شامل حال آنان نمی‌شود. تنها خدمات ویژه‌ای که شامل حال این زندانیان می‌شود، برخورداری از ملاقات‌های حضور دو هفته یک بار است.

شاهرخ زمانی با اشاره به وضعیت کاری زندانیان در کارگاه‌های کاردرمانی زندان‌های سراسر کشور، آن را نوعی استثمار می‌نامد و ادامه می‌دهد: «بسیاری از زندانیان جرایم عمومی که در بند سه قرار دارند، از کار در کارگاه‌ها دست می‌کشند و همین موضوع موجب شد که مسئولان زندان برای جایگزینی نیروی کار، به سمت زندانیانی که تحت متادون درمانی قرار دارند، روی بیاورند. زندانیان تحت متادون درمانی، پس از آنکه به جای مواد مخدر به متادون وابسته شدند، تبدیل به انسان‌های مریض، خنثی، همیشه افسرده و خسته و فرورفته در خود می‌شوند و عملاً تمام عنان‌شان در دست مسئولان قرار می گیرد. نکته جالب توجه آنکه هزینه متادون از خود زندانی دریافت می‌شود: ماهانه ۲۰ هزار تومان، و روند فعلی سرانجام به متادون در قبال کار مجانی خواهد انجامید.»

کار درمانی در زندان سنندج

محمود صالحی که بار‌ها در پیوند با حق تشکل مستقل کارگران دستگیر شده است، از تجربیات خود در زندان‌های کردستان می‌گوید و معتقد است که کار درمانی یک حرکت سراسری در زندان‌های ایران و فقط مربوط به یک استان و دو استان نیست.

محمود صالحی: در قانون آمده است که کسانی که خودشان درخواست می‌کنند که بیایند کار کنند، می‌توانند کار کنند، اما قانون به این مسئله اشاره نکرده که آیا به این کارگران مزد می‌دهند یا نه. چون به این‌ها نمی‌گویند کارگر، بلکه می‌گویند زندانیان راه باز. یعنی می‌توانند بیرون بروند و دوباره به داخل زندان بازگردند. مثلاً من در سال ۶۵ در زندان سقز بودم و می‌دیدم که در آنجا کارگر را از زندان سقز به بانه می‌بردند که زندان درست کنند. اسم من را هم نوشته بودند که من نرفتم و گفتم من زندان درست نمی‌کنم و کار هم نمی‌کنم. من زندانی هستم و زندان می‌کشم.
او معتقد است: «استثمار در زندان چندین برابر است. زندانی در زندان ساختمان‌سازی می‌کند. اکثر زندان‌ها به دست خود زندانیان درست شده است و در مقابل آن دستمزد هم نمی‌گیرند. مثلاً من خودم در سال ۱۳۷۶ که در زندان بودم، با این کارگران صحبت کردم و یک اعتصاب یک روزه هم راه انداختم و مقداری دستمزدشان بالا رفت. ولی بعداً در پرونده من به عنوان جرم ثبت شد که در دادستانی جواب آن را دادم. این کارگران اصلاً دستمزدی نمی‌گیرند. حتی‌‌‌ دنبال همان ۱۰ هزار تومان یا ۲۰ هزار تومان که به عنوان حق ایاب و ذهاب داده می‌شود، نیامدند. وقتی آزاد می‌شوند، دنبال‌‌‌ همان حقوق معوقه پنج، شش ماهه خود نیامدند، چون از خدا می‌خواهند که از زندان خلاص بشوند و بروند و دیگر به آنجا کاری نداشته باشند.»

قوانین کار در زندان

اولین قانون مربوط به اشتغال در زندان‌ها، در سال ۱۳۰۴ خورشیدی به تصویب رسید و بر اساس آن اشتغال به کار در زندان ها، اختیاری بود.

قسمتی از حاصل کار این قبیل زندانیان، به خانواده آن‌ها اختصاص می‌یافت، ولی در جریان اصلاح قانون مجازات عمومی سال ۱۳۵۲، محکومان به حبس‌های جنایی در جرایم غیر سیاسی، در داخل یا خارج از زندان به کار گمارده می‌شوند، ولی به کار گماردن محکومان به حبس‌های جنحه ای، موکول به تقاضای آنان یا بستگی به نظر دادگاه داشته است.

قانونگذار سال ۱۳۵۲، اشتغال به کار زندانی را به عنوان حقی برای زندانیان در نظر گرفته و جنبه‌های اجباری اشتغال به کار محکومان را حذف کرده است. به علاوه، زندانیان سیاسی نیز از انجام اینگونه اشتغال به کار در مدت محکومیت، منع شده بودند.

تدوین‌کنندگان قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۶۱، ماهیت حقوقی کار زندانیان را نوعی حق زندانی تلقی می کنند و در ماده ۳۷ این قانون، اشتغال به کار زندانیان را موکول به درخواست زندانی یا اجازه دادگاه صادرکننده حکم محکومیت دانسته‌اند. رسیدگی و نحوه احراز شرایط اشتغال به کار زندانیان، در مورد محکومان عادی و همچنین اشتغال به کار محکومان دادگاه‌های نظامی و محکومان به جرایم سیاسی و نیز کیفیت پرداخت اجرت و طریقه محافظت از زندانیان مشغول به کار، مطابق آئین‌نامه‌ای خواهد بود که به پیشنهاد شورای عالی قضائی و دادگستری جمهوری اسلامی به تصویب برسد. زندانیانی که محکومیت قطعی پیدا کرده‌اند، پس از اتمام آزمایش‌های لازم و کسب نظر شورای طبقه‌بندی، در کارگاه‌های داخل زندان یا مؤسسه‌های صنعتی، کشاورزی و خدماتی خارج از زندان، به کار گمارده می‌شوند.

اکنون در زندان‌های ایران، زندانیانی که تقاضا کنند به کار گمارده می‌شوند. طبیعی است زندانی که خانواده‌اش از نظر معیشتی در تنگناست، ترجیح می‌دهد حتی با دستمزد بسیار نازل مشغول به کار در کارگاه‌های زندان شوند. محمود صالحی می‌گوید: «در قانون آمده است که کسانی که خودشان درخواست می‌کنند که بیایند کار کنند، می‌توانند کار کنند، اما قانون به این مسئله اشاره نکرده که آیا به این کارگران مزد می‌دهند یا نه. چون به این‌ها نمی‌گویند کارگر، بلکه می‌گویند زندانیان راه باز. یعنی می‌توانند بیرون بروند و دوباره به داخل زندان بازگردند. مثلاً من در سال ۶۵ در زندان سقز بودم و می‌دیدم که در آنجا کارگر را از زندان سقز به بانه می‌بردند که زندان درست کنند. اسم من را هم نوشته بودند که من نرفتم و گفتم من زندان درست نمی‌کنم و کار هم نمی‌کنم. من زندانی هستم و زندان می‌کشم. حداقل از سال ۶۵ دقیقاً خبر دارم که این شرایط در زندان‌ها ی جمهوری اسلامی برقرار است.»