۱۳۹۱ بهمن ۱۱, چهارشنبه

ممانعت از آزادی کارمندان زندانی پالایشگاه بندرعباس

ممانعت بازجویان وزارت اطلاعات و دادستان ولی فقیه ازآزادی کارمندان زندانی پالایشگاه بندرعباس

بنابه گزارشات رسیده به « فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران »ممانعت  بازجویان وزارت اطلاعات و دادستان ولی فقیه  از آزادی سه کارمند ارشد و باسابقه پالایشگاه بندرعباس علیرغم تعیین وثیقه های سنگین مالی 
روز پنجشنبه ۵ بهمن ماه برای دومین بار ۳ کارمند ارشد و با سابقه پالایشگاه بندر عباس به شعبه اول بازپرسی دادسرای انقلاب برده شدند و برای مدت طولانی مورد بازپرسی مجدد قرار گرفتند.در صورتیکه پیش از این ،همین شعبه  برای آنها وثیقه های سنگین تعیین کرده بود و خانواده های آنها برای رهایی عزیزانشان از شرایط قرون وسطایی زندان ، با مراجعه به این شعبه قصد تودیع وثیقه ها را داشتند.
آقای اکبر زبردست پدر محسن زبر دست که ۷۳ ساله و ساکن اصفهان است به محض اطلاع از صدور قرار وثیقه برای رهایی فرزندش از زندان به بندر عباس آمده  وی  هر روز به دادگاه انقلاب مراجعه می کند ولی او را سردوانده  و وثیقه را نمی پذیرند و در این زمستان این پیر مرد را سرگردان نموده اند.
دادستان سرکوبگر ولی فقیه آخوند علی خامنه ای در بندر عباس که فردی بنام اسدی است از پذیرش وثیقه تعیین شده توسط دادسرای انقلاب تحت نظارتش مخالفت به عمل می آورد.
تمامی تصمیمات در مورد فعالین کارگری توسط بازجویان وزارت اطلاعات گرفته می شود و بوسیله افرادی که تحت نام دادستان و قاضی می باشند ابلاغ می گردد.
در حال حاضر در اکثر تاسیسات نفتی ایران ناراضایتی ها رو به افزایش است و اخیرا بصورت اعتراضات و اعتصابات در  پالایشگاه های مختلف کشور مانند پالایشگاه آبادان، بندر ماهشهر، کنگان ، بندر عباس و سایر نقاط بروز نموده است. 
این دستگیریها که اخیرا در پالایشگاه بندر عباس روی داده است به منظور ایجاد فضای رعب و وحشت در میان پرسنل تاسیسات نفتی  و مهار اعتراضات و اعتصابات آنها می باشد .دستگیری کارمندان ارشد و باسابقه پالایشگاه بندرعباس یک نوع گروگان گیری است .  این شیوه ضد بشری  پیش از این در مورد شرکت واحد تهران ، نیشکر هفت تپه بکار برده شد.
تنها درآمد رژیم ولی فقیه آخوند علی خامنه ای  برای سرکوب خونین مردم ایران و ایجاد شکنجه گاه ها و زندانها و پرداخت حقوق شکنجه گران ازمهمترین منابع طبیعی مردم ایران یعنی نفت است و اعتراضات و اعتصابات اخیر، رژیم ولی فقیه آخوند علی خامنه ای را به وحشت انداخته است.
تشکلهای کارگری موجود در تاسیسات مختلف شرکت نفت ایران اعلام کردند که مرعوب این شرایط نخواهند شد و در صورت آزاد نشدن همکارانشان در آینده نزدیک شاهد گسترش و شدت یافتن اعتراضات و اعتصابات در مناطق مختلف کشور خواهند بود .و آنان که فکر می کنند با دستگیری و بکار بردن شیوه هایی که در مورد شرکت واحد تهران و نیشکر هفت تپه استفاده شد می توانند اعتصابات و اعتراضات را مهار کنند سخت در اشتباه هستند. 
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،دستگیری، قرار دادن در سلولهای انفرادی ، شکنجه های جسمی و روحی و وادار کردن به اعترافات تلویزیونی و عدم آزادی سه کارمند پالایشگاه بندرعباس را محکوم می کند و از سازمان جهانی کار، کمیسر عالی حقوق بشر و گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد خواستار اقدام فوری و عملی برای آزادی آنها می باشد.  

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
۱۱ بهمن ۹۱ برابر با ۳۰ ژانویه ۲۰۱۳


گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید
سازمان جهانی کار
کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد
سازمان عفو بین الملل

فرانسه دستگیری روزنامه‌نگاران ایرانی را محکوم کرد

رادیو فرانسه : روزگذشته به دنبال انتشارخبر دستگیری سیزده تن ازروزنامه‌نگاران و حمله به دفاتر روزنامه‌ها در ایران، سخنگوی دولت فرانسه ضمن محکوم کردن این دستگیری‌ها خواستارآزادی آنان شد. ایران به محکومیت دستگیری روزنامه نگاران از سوی دولت پاریس، واکنش نشان داد.

.دراین بیانیه دولت فرانسه تاکید می کند که این روزنامه نگاران که به اتهام تماس با رسانه های فارسی زبان خارج از ایران دستگیرشده اند، تنها به وظیفه اطلاع رسانی خود عمل کرده اند.

بیانیه می افزاید فرانسه باردیگر ضمن تاکید برحمایت کامل این کشورازآزادی مطبوعات همبستگی خود را با روزنامه نگاران زندانی اعلام می دارد.

به دنبال انتشاراین بیانیه ازسوی دولت پاریس، درتهران رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه فرانسه حق دخالت درامور داخلی ایران را ندارد، وی به سخنگوی وزارت امورجارجه فرانسه توصیه کرد به جای دخالت درامورایران درباره وضعیت زندانیان سیاسی درپاریس پاسخگو باشد.

مقام ایرانی گفته است: دربحران های سیاسی اجتماعی فرانسه بسیاری ازتعترضین به سیاست های دولت فرانسه بازداشت شده اند و اکنون شرایط نامناسبی دارند، لذا بهتراست دولت فرانسه درباره وضعیت زندانیان سیاسی خود، پاسخگو باشد.

درهمین زمینه سازمان گزارشگران بدون مرز، که مقرآن درپاریس قرار دارد، نیز با انتشاربیانیه ای دستگیری روزنامه نگاران درایران را محکوم کرد وخواستارآزادی آنان و رعایت آزادی بیان درجمهوری اسلامی گردید.

( لازم به یاد آوری است که درفرانسه زندانی سیاسی – عقیدتی فاقد معنی است و برای افکارعموی به هیچ صورتی توجیه پذیرنیست و به همین دلیل زندانی سیاسی وعقیدتی بی مورد است. برای اعتراضات سیاسی، اجتماعی، مذهبی باشدید ترین شعارها علیه رهبران کشور، کسی دستگیرحتی مورد پرسش قرارنمی گیرد . تنها دریک مورد درتنش های اجتماعی احتمال دخالت پلیس و دستگیری افرادهست که به اموال عمومی صدمات عمده ای وارد امده باشد.)

درخواست اشتون برای لغو حکم اعدام فعالان اهوازی

به گزارش بی بی سی، کا‌ترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا از رژیم تهران خواست که اجرای حکم اعدام پنج فعال عرب زبان اهواز را متوقف کند.

خانم اشتون با ابراز نگرانی از احتمال اجرای قریب الوقوع حکم اعدام این پنج نفر می‌گوید که گزارش‌هایی دریافت کرده که نشان می‌دهد "این فعالان اقلیت عرب ناعادلانه محاکمه و به اعتراف دروغ مجبور شده‌اند."

مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا از رژیم تهران خواسته که حقوق اقلیت‌های قومی ایران از جمله پنج زندانی اهوازی را بر اساس تعهدات بین‌ المللی رعایت کند.

دیوان عالی جمهوری اسلامی ۲۰ دی ماه امسال حکم اعدام پنج فعال عرب زبان اهوازی را تأیید کرد.

به گفته خانواده این افراد، چند روز بعد از تأیید حکم، "زندانیان از زندان کارون اهواز به مکانی نامعلوم منتقل شدند".

بازداشت و تهدید فعالان دانشجویی در استان کردستان

آژانس کُردپا: وزارت اطلاعات حکومت اسلامی ایران، شماری از فعالان دانشجویی کُردستان را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کرد.

روز گذشته مأموران امنیتی در چند شهر استان کُردستان، 5 فعال دانشجویی را بازداشت و ١ تن دیگر را با تماس تلفنی مورد تهدید قرار دادند.

در همین رابطه آژانس کُردپا تماسی تلفنی با یکی از فعالان دانشجویی در مریوان برقرار و ایشان ضمن تأیید خبر بازداشت این افراد، اعلام کرد: در ادامه‌ی پرونده‌سازی نهادهای امنیتی علیه فعالان دانشجویی و مدنی، روز سه‌شنبه‌ی هفته‌ی جاری 5 فعال دانشجویی توسط نیروهای اداره‌ی اطلاعات بازداشت و به مکان نامعلومی انتقال یافتند.

شاهو احمدی دانشجوی دانشگاه آزاد مریوان گفت: دیروز صبح هر یک از آقایان؛ داود قسیمی فرزند قادر، دانشجوی کارشناسی رشته‌ی جامعه‌شناسی در دانشگاه آزاد تهران ــ مرکز، سامان محمودی فرزند حسین دانشجوی کارشناسی در دانشگاه ارومیه، خالد محمدی دانشجوی کارشناسی ارشد رشته‌ی جغرافیا، سوران دانشور فارغ‌التحصیل رشته‌ی مسکن و شهرسازی در دانشگاه کُردستان، محمد کهنه‌پوشی فرزند علی دانشجوی دانشگاه ارومیه از سوی نیروهای امنیتی حکومت اسلامی ایران بازداشت شدند.

این فعال دانشجوی در ادامه گفت که اداره‌ی اطلاعات مریوان با منزل بنده "شاهو احمدی" تماس تلفنی گرفته و مرا تهدید به بازداشت کردند.

شاهو احمدی اظهار داشت که عصر روز گذشته حدود 50 نفر از بستگان و نزدیکان بازداشت‌شدگان در مقابل فرمانداری شهرستان مریوان تجمع نموده و از معاون فرماندار خواستند که به وضعیت مبهم فرزندانشان رسیدگی نمایند.

به گفته‌ی این دانشجوی سابق دانشگاه آزاد سنندج، بازداشت این دانشجویان تنها بمنظور پرونده‌سازی علیه فعالیت صنفی و مسالمت‌آمیز آنان بوده و این افراد به جز فعالیت قانونی و صنفی، هیچ عمل غیر قانونی دیگر مرتکب نشده‌اند.

داود قسیمی در سنندج و خالد محمدی در شهرک کانی‌دینار بازداشت شده بودند.

شاهو احمدی در پایان خاطرنشان کرد که در حین بازداشت این افراد، کامپیوتر شخصی و دیگر وسایل آنان از سوی مأموران مورد تفتیش واقع شده و برخی وسایل نیز به اداره‌ی اطلاعات منتقل شده است.

سامان محمودی و سوران دانشور پیشتر نیز توسط نهادهای امنیتی بازداشت و مورد بازجویی واقع شده بودند.

برخی منابع نیز از بازداشت یک فعال دانشجویی کُرد بنام زانا معینی خبر می‌دهند که تاکنون بازداشت وی در هاله‌ای از ابهام است.

چند روز قبل نیز هیوا تاسه از دانشجویان کُرد دانشگاه علامه طباطبایی تهران از این دانشگاه و بنابه دستور مستقیم وزارت اطلاعات، اخراج گردیده بود.

بازداشت ۵۰ عضو یک خانواده در ۵ سال

کاوه قریشی/روزآنلاین: رفیق حسین پناهی، برادر زندانی سیاسی انور حسین پناهی، در مصاحبه با روز از فشار تازه نهادهای امنیتی بر اعضای این خانواده خبر می‌دهد. به گفته او از زمان بازداشت برادرش، انور حسین پناهی در سال ۸۶ تا کنون حدود ۵۰ عضو این خانواده یا به نهادهای امنیتی احضار و یا بازداشت شده‌اند. 

انور حسین پناهی، فعال سیاسی در آبانماه سال ۱۳۸۶ دستگیر و به اتهام همکاری با یک حزب کرد به اعدام محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدید نظر باطل و به ١۶ سال حبس تعزیری کاهش پیدا کرد. 

این زندانی سیاسی اواسط مردادماه امسال، بعد از ۵ سال حبس، به دستور دادستانی سنندج به مرخصی آمد. 

خانواده حسین‌پناهی، با نوشتن نامه‌هایی به احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد، سازمان دیده‌بان حقوق‌بشر، سازمان گزارشگران بدون مرز و دیگر نهادهای حقوق بشری خواهان تلاش این نهادها برای آزادی انور حسین پناهی شده‌اند. 

این خانواده اخیرا با نوشتن نامه‌ای دیگر به احمد شهید نوشته‌اند که در آخرین اقدام علیه این خانواده هفته گذشته مبلغی که برادر انور حسین پناهی به عنوان کمک به حساب خانواده اش واریز کرده بود مصادره و حساب آن ها هم مسدودشد. 

در این نامه خانواده حسین پناهی همچنین به بازداشت دو عضو این خانواده و انتقال آن‌ها به مکانی نا‌معلوم خبر داده‌اند. 

بیشتر اعضای خانواده پرجمعیت ساکن روستای "قوروچیا" از توابع شهرستان دهگلان در استان کردستان هستند. به گفته یک عضو این خانواده، حدود ۱۲۰۰ خانوار و نزدیک به ۶ هزار نفر ساکن این روستا هستند که اکثر آنها از بستگان حسین پناهی به شمار می آیند. 

رفیق حسین پناهی، برادر انور حسین پناهی که خود ساکن کردستان عراق و فعال سیاسی است در مصاحبه با روز در مورد شرایط این خانواده در چند سال گذشته سخن گفته است که در پی می‌آید: 

شما اخیرا در نامه‌هایی از ایجاد و فشار بر خانواده تان سخن گفته‌اید. این فشار‌ها از کی شروع شده و به چه صورت بوده است؟ 

بعد از بازداشت برادرم انور حسین پناهی، خانواده با مشکلات متعددی روبرو شدند. به دنبال بازداشت او در پاییز ۲۰۰۷ اعضای خانواده و خصوصا برادرمان اشرف تحت فشار قرار گرفت. اشرف فرزند دوم خانواده، در تهران شاغل بود. پس از صدور حکم برای انور، جهت پیگیری پرونده او زندگی‌اش را به سنندج منتقل کرد. در مهرماه ۸۷ در حین عزیمت به تهران، و در حالی که حامل مدارکی دال بر بی‌گناهی برادر بزرگش بود، از سوی افراد نا‌شناسی به صورت مشکوک به قتل رسید. 

چرا مشکوک؟ 

قبل از این حادثه چندین بار به اداره اطلاعات احضار و تهدید شده بود. ما هیچ مدرکی دال بر اینکه برادرم را نیروهای اطلاعات کشته باشند در اختیار نداریم. اما مسئولان اداره اطلاعات خانواده را از پیگیری این پرونده اکیدا منع کردند و همین در کنار اطلاعاتی که در اختیار خانواده بود، گمانه‌هایی را در رابطه احتمال قتل برادرم توسط نیروهای امنیتی به میان آورد. 

اشرف به چه کاری مشغول بود؟ فعالیت سیاسی داشت؟ 

اشرف ابتدا عضو تشکیلات یکی از احزاب کرد بود. اما بعد از بازداشت برادرمان انور، او تمام وقتش را صرف اطلاع رسانی در خصوص وضعیت او و دیگر زندانیان در کمپینی کرد به نام خانواده زندانیان سیاسی. او در زمان مرگ ۲۸ سال داشت. اشرف پیش از مرگ، چندین بار از سوی نهادهای امنیتی احضار و بازداشت شده بود. 

مرگ برادرتان را به لحاظ قضایی پیگری نکردید؟ 

به دنبال مرگ اشرف، افشین دیگر برادر خانواده پیگیر این پرونده شد. خود او هم به علت اطلاع رسانی از طریق مصاحبه با رسانه‌های خارج از کشور و پیگیری پرونده دو برادر دیگر، بازداشت و به مدت یک سال زندان شد. به دنبال بازداشت انور و مرگ اشرف تا الان خانواده و اقوام ما به صورت مستمر تحت فشار نیروهای امنیتی هستند. ما ساکن روستایی هستیم که حدود ۱۲۰۰ خانوار از فامیل یعنی نزدیک به ۶۵۰۰ نفر ساکن آنجا هستند. روستای "قوروچیا" از توابع شهرستان دهگلان در کردستان. همه ساکنین این روستا از اعضای خانواده بزرگ حسین پناهی هستند. بازداشت و سپس صدور حکم اعدام برای برادر بزرگمان احساسات مردم منطقه را جریحه دار کرد. از این حادثه به بعد یعنی از سال ۲۰۰۷ تا کنون، حدود ۵۰ نفر از اعضای خانواده حسین پناهی با احضار، بازداشت، زندان و دیگر احکام سنگین روبرو بوده‌اند بدون آنکه مرتکب جرمی شده یا حتی مبادرت به فعالیت سیاسی کرده باشند. برخی از کشور خارج و برخی دیگر تبعید شده‌اند. چند نفر از پسرعمو‌هایم به دنبال تهدید مسئولان امنیتی از محل زندگی خود در کردستان خارج شده و به جاهای دیگر ایران رفته‌اند. 

به موضوع انور، برادر زندانی تان برگردیم، اتهاماتش چه بود و به چه دلیلی بازداشت شد؟ 

انور به هیچ عنوان اهل فعالیت سیاسی نبود. ولی چون من و امجد دیگر برادرم فعالیت سیاسی داشتیم و از ایران خارج شده بودیم، او در ارتباط با فعالیتهای ما بازداشت شد. اتهام او ارتباط و عضویت در یک حزب کرد است. در حالیکه در ارتباط‌های ما جز موضوعات خانوادگی و احوالپرسی، نکته دیگری مطرح نشده است. پرونده سیاسی خانواده ما آنقدر شفاف است که نیازی به کتمان آن نباشد. اما انور هرگز بخشی از فعالیت‌های سیاسی و حزبی ما در کردستان عراق نبوده است. انور معلم اخراجی بود و جز دلایلی که آنزمان به خاطرش اخراج شد، ابدا فعالیت سیاسی نداشته است. او در سالهای قبل از بازداشت یک شهروند کاسب عادی در کردستان بوده و در این اواخر در چهارچوب وظایف شهروندی و به صورت مدنی با کلینیک‌های ترک مواد مخدر در منطقه همکاری کرده است. اما پنهان نیست که او در سالهای حضور من و دیگر برادرمان در کردستان عراق با ما تماس می‌گرفت و احوالمان را می‌پرسید. 

در غیاب شما چه کسی پرونده برادر زندانی‌تان را پیگیری می‌کند؟ 

پدرم هشتاد سال عمر دارد. مادرم هم در قید حیات است. افشین برادرم هم که زندانی بود دو ماهی است آزاد شده اما پس از آزادی مجبور شد دهگلان را ترک کند. نه اینکه به صورت رسمی دستور تبعیدش را داده باشند، به صورت تلویحی و غیر رسمی از او خواسته بودند که پس از آزادی از شهر خارج شود. افشین اکنون ساکن شهرستان قروه است و در حال حاضر از تمامی مزایای یک شهروند و حقوق قانونی خود محروم است. 

شما اخیرا در نامه‌ای از فشارهای جدید برخانواده‌تان گفته‌اید. آیا محدودیت‌های جدیدی برای آنها مطرح است؟ 

دو هفته پیش دو عضو دیگر خانواده به نام‌های سیروان و شیرزاد حسین پناهی که یکی خواهر‌زاده من و دیگری از اقوام هستند دستگیر شدند. این دو نفر به اطلاع رسانی از ملاقات‌ها با برادرم و مصاحبه با رسانه‌های خارج از کشور متهم هستند. 

چه اطلاعی از وضعیت این دو نفر در دست است؟ 

هیچ اطلاعی از وضعیت‌شان در دست نیست. حتی مشخص نیست توسط کدام نهاد دستگیر شده‌اند و کجا نگهداری می‌شوند. به دنبال مراجعه پدرم به نهادهای امنیتی از سوی مسئولان تهدید شده‌اند. در یک هفته گذشته چندین بار با من هم که ساکن کردستان عراق هستم از طریق تلفن تماس گرفته و تهدید کرده‌اند که در خصوص وضعیت خانواده مان اطلاع رسانی نکنیم. در اداره اطلاعات اما به صورت رسمی به پدرم گفته‌اند که باید دهگلان را به مقصد شهر همدان ترک کند. 

خانواده شما چه موضعی داشته‌اند؟ 

پدرم به هیچ عنوان حاضر نیست دهگلان را ترک کند و علاوه بر آن‌ دلیلی هم نمی‌بیند هیچ گونه فشار مشابهی را برای عملِ نکرده تحمل کند. 

تا کنون با نهادهای حقوق بشری تماس نگرفته‌اید؟ 

در این مدت ما از طریق کانال‌ها و وب سایت‌های کردی و همچنین رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور تا جایی که توانسته‌ایم اطلاع رسانی کرده‌ایم. به احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران هم دو بار نامه نوشته‌ایم. 

پاسخی هم گرفته‌اید؟ 

بله به ما پاسخ داده‌ و اعلام کرده‌اند که به زودی نقض حقوق خانواده و اعضای زندانی را پیگیری می‌کنند. 

آخرین خبر از برادر زندانی‌تان کاهش حکمش به ۱۶ سال زندان است. اطلاع دقیقتری از وضعیت وی ندارید؟ 

انور، ابتدا که دستگیر شد به اتهام محاربه از طریق همکاری با یک حزب کرد به اعدام محکوم شد. بعد از تماس ما با وکلای حقوق بشری سرانجام آقای صالح نیکبخت وکالت پرونده برادرم را به عهده گرفت. خوشبختانه به کمک آقای نیکبخت و تلاش دسته جمعی مردم در منطقه که جمع آوری نزدیک به نه هزار امضا را در پی داشت و همچنین پیگیری‌های رسانه‌ای و رفتار عمومی، باعث شد حکم انور حسین پناهی ابتدا به ۱۶ سال کاهش پیدا کند.

عفو بين‌الملل خواهان آزادی روزنامه‌نگاران بازداشتی در ايران شد

سازمان عفو بين‌الملل در بيانيه‌ای از حکومت ايران خواست روزنامه‌نگارانی را که با هجوم به دفاتر روزنامه‌ها و نشريات بازداشت کرده، "فوراً و بدون قيد و شرط" آزاد کند.


گزارش شده که اين روزنامه‌نگاران به همکاری با "رسانه‌های ضد انقلاب"‌متهم شده‌اند. محمد حسينی، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی گفته است اتهام اين روزنامه‌نگاران "مطبوعاتی نيست."

از شامگاه شنبه هفتم بهمن تاکنون شماری از روزنامه‌نگاران در ايران از جمله سليمان محمدی، ميلاد فدايی اصل، جواد دليری، ساسان آقايی، نسرين تخيری، پوريا عالمی، پژمان موسوی، اميلی امرايی، مطهره شفيعی،  نرگس جودکی، اکبر منتجبی، صبا آذرپيک، کيوان مهرگان و حسين ياغچی بازداشت شده‌اند.

آن هريسون، معاون سازمان عفو بين‌الملل در امور خاورميانه و شمال آفريقا گفت: "اين آخرين نمونه از اعمال محدوديت‌های شديد عليه حق آزادی بيان در ايران است."

آن هريسون، معاون سازمان عفو بين‌الملل در امور خاورميانه و شمال آفريقا: در ايران، روزنامه‌نگاران و همه کسانی که انتقاداتی را مطرح کنند؛ به‌طور مداوم مورد آزار حکومت قرار می‌گيرند
هريسون افزود: "تمام روزنامه‌نگاران ايرانی که به علت انجام کارهای قانونی خود، زندانی شده‌اند؛ فوراً و بدون قيد و شرط بايد آزاد شوند."

به گفته وی، اين‌گونه بازداشت‌ها، اتفاق تازه‌ای نيست، "بلکه در ايران، روزنامه‌نگاران و همه کسانی که انتقاداتی را مطرح کنند؛ به‌طور مداوم مورد آزار حکومت قرار می‌گيرند."

سازمان گزارشگران بدون مرز، نهاد بين‌المللی مدافع آزادی مطبوعات و روزنامه‌نگاران در جهان نيز با انتشار بيانيه‌ای نوشت اين بازداشت‌ها تشديد جنگ علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ايران عليه روزنامه‌نگاران است.

همچنين سازمان اطلاع‌رسانی و امنيت خبرنگاران ايتاليا با انتشار بيانيه‌ای از اتحاديه بين‌المللی روزنامه‌نگاران خواسته است تا برای دفاع از روزنامه‌نگاران بازداشت‌شده در ايران اقدام کند.

در همين حال خبرگزاری مهر گزارش داده است شماری از روزنامه‌نگاران بازداشت‌شده امروز (سه‌شنبه ۱۰ بهمن) و شب گذشته آزاد شد‌ه‌اند.

تاکنون به جز آزادی مطهره شفيعی، خبر تاييدشده‌ای درباره آزادی ساير روزنامه‌نگاران منتشر نشده است.

بازداشت روزنامه‌نگاران ايرانی در رسانه‌های جهان از جمله روزنامه گاردين، خبرگزاری‌های رويترز، فرانسه و آلمان و شبکه تلويزيونی يورونيوز بازتاب گسترده‌ای داشته است.

خیزشی دوباره در انقلاب نیمه‌تمام مصر


علی افشاری − نا آرامی‌های مصر در شش روز گذشته فصل جدیدی را در انقلاب مصر گشود. مراسم بزرگداشت دومین سالگرد انقلاب مصر جرقه دور جدید اعتراضات بود که با دخالت پلیس به خشونت کشیده شد.

اما حرکتی که منجر به اوح گیری دور جدید اعتراضات خیابانی گشت ارتباط مستقیمی با مطالبات انقلابی و دموکراسی خواهانه نداشت. حکم دادگستری مصر مبنی بر اعدام ۲۱ نفر از متهمان پرونده به آشوب کشیده شدن مسابقه فوتبال در بندر سعید، باعث شعله ور شدن آتش اعتراضات در بندر سعید، اسماعیلیه و مناطق نزدیک به کانال سوئز شد. در پی جمله طرفداران باشگاه پورت سعید به بازیکنان و تماشاگران باشگاه الاهلی قاهره در سال گذشته حادثه‌ای غم‌انگیز رخ داد که طی آن ۷۴ نفر کشته شدند.

تحرکی مجدد به فعالیت‌های اعتراضی

اما اپوزیسیون مصر که از اقدامات محمد مرسی و حاکمیت اسلام‌گرایان نا خشنود هستند از این فرصت استفاده کرده و تحرکی مجدد به فعالیت‌های اعتراضی خود بخشیدند. بدین ترتیب مجددا قطار اعتراضات که بعد از تصویب قانون اساسی در رفراندوم متوقف شده بود دوباره به راه افتاد.

تجمع اعتراضی در بندر سعید در روز اول منجر به کشته شدن ۷ نفر و در مراسم بعدی تعداد کشته شدگان به ۵۰ نفر رسید. پلیس به طرف معترضان که آنها را مجرمان خطرناک می‌داند، شلیک کرده و با خشونت برخورد می‌نماید. اما عزاداران کسته شدگان این اتهام را رد می‌کنند و پلیس را به اقدامات سرکوب گرانه و ظالمانه متهم می‌کنند.

کشتار وسیع و خونین شدن منازعه، شکاف قدیمی بین قاهره و بندر سعید را فعال کرده است. ده‌ها هزار نفر از مردم خشمگین بندر سعید زندگی عادی را ترک کرده‌اند وبا حضور در خیابان‌ها علاوه بر سر دادن شعار‌های تند علیه محمد مرسی، خواهان استقلال و جدایی از مصر هستند. در باور معترضان، صدور حکم اعدام‌های گسترده از سوی دادگستری مصر و همچنین سرکوب خشن و خونین اعتراضات به منزله امتیاز دادن به قاهره و تثبیت مناسبات تبعیض آمیز مرکز- پیرامون است.
محمد مرسی پس از اوج گرفتن درگیری‌ها با نظر موافق سنای مصر به مدت یک ماه قانون شرایط اضطراری و یک روز حکومت نظامی در سه شهر پُرت سعید، اسماعیلیه و سوئز اعلام کرد. او مدعی است که بر خلاق میل قلبی برای ایجاد آرامش و حفظ جان شهروندان مصری محبور به این اقدام شده است.

اما حکومت نظامی در بندر سعید شکست خورد و معرتضان به خیابان‌ها آمدند. تقریبا کنترل شهر از دست پلیس خارج شده است. تجمع‌های اعتراضی با برخورد شدید پلیس و تیراندازی وسیع مواجه شده‌اند. اکثر کشته شدگان مستقیما توسط نیرو‌های پلیس هدف قرار گرفته‌اند.

کشتار وسیع و خونین شدن منازعه، شکاف قدیمی بین قاهره و بندر سعید را فعال کرده است. ده‌ها هزار نفر از مردم خشمگین بندر سعید زندگی عادی را ترک کرده‌اند وبا حضور در خیابان‌ها علاوه بر سر دادن شعار‌های تند علیه محمد مرسی، خواهان استقلال و جدایی از مصر هستند. در باور معترضان، صدور حکم اعدام‌های گسترده از سوی دادگستری مصر و همچنین سرکوب خشن و خونین اعتراضات به منزله امتیاز دادن به قاهره و تثبیت مناسبات تبعیض آمیز مرکز- پیرامون است. معلوم نیست این تصور واقعیت داشته باشد، ولی این ذهنیت در معترضان حاضر در بندر سعید به صورت پر رنگ وجود دارد.

صدور قانون شرایط ویژه، فعالان حقوق بشری را نگران کرده است. زیرا طبق این قانون پلیس می‌تواند به صورت خو دسرانه افراد مظنون را بازداشت نماید و حقوق شهروندی افراد را نیز نادیده بگیرد. از سویی دیگر این افدام یاد آور دوران زمامداری حسنی مبارک و عصر استبداد در مصر است که تصور می‌شد با انقلاب به پایان خواهد رسید. این مسئله نیز مورد اعتراض برخی از نیرو‌های انقلابی مصر واقع شده است.

"بلوک سیاه"

در دور جدید اعتراضات پدیده جدید و نو ظهوری تحت عنوان "بلوک سیاه" پدیدار شده است. اعضای این گروه صورت خود را با ماسک سیاه می‌پوشانند. آنها هدف خود ر ا مقابله مسلحانه با اسلام‌گرایان حاکم و محمد مرسی اعلام کرده‌اند. این گروه می‌گوید چون نیرو‌های اسلام‌گرا در اعتراضات گذشته، با توسل به خشونت، نیر وهای مخالف را مهار کردند، لذا آنها اقدام به خشونت متقابل را وسیله مؤثری برای حل مشکلات انقلاب مصر بهشمار می‌آورند.

محمد مرسی با دعوت از مخالفان به گفت‌وگوی ملی می‌کوشد تا بحران را خاتمه دهد. اما تقاضای وی با پاسخ منفی اکثر مخالفان مواجه شده است. جبهه نجات ملی به عنوان بزرگترین گروه مخالفان اعلام کرد تا زمانی که پیش شرط هایش محقق نشود در مذاکرات شرکت نیم کند. بازنگری در قانون اساسی، تشکیل دولت آشتی ملی و پذیرش مسئولیت کشتار‌ها از سوی دولت مرسی حداقل شرایط این ائتلاف است.
این گروه در بین نیروهای شناخته شده اپوزیسیون مصر و بخصوص جبهه نجات ملی طرفدار ندارد و حتی اکثر آنها نگران هستند که رفتار نا معقول و غلط این گروه منجر به اقدامات تلافی جویانه اسلام‌گرایان شده و فضا را به سمت خشونت‌های گسترده ببرد.

طرفداران این گروه در نا آرامی‌های بندر سعید جزو کسانی بودند که به طرف پلیس سنگ پرتاب می‌کردند. اعضای اخوان المسلمین به دلیل مواضع این گروه، مخالفان را به اقدامات مسلحانه و آشوب گرایانه متهم می‌کنند.

"گفت‌وگوی ملی"

محمد مرسی با دعوت از مخالفان به گفت‌وگوی ملی می‌کوشد تا بحران را خاتمه دهد. اما تقاضای وی با پاسخ منفی اکثر مخالفان مواجه شده است. جبهه نجات ملی به عنوان بزرگترین گروه مخالفان اعلام کرد تا زمانی که پیش شرط هایش محقق نشود در مذاکرات شرکت نیم کند. بازنگری در قانون اساسی، تشکیل دولت آشتی ملی و پذیرش مسئولیت کشتار‌ها از سوی دولت مرسی حداقل شرایط این ائتلاف است.

خالد داوود سخنگوی این جبهه اظهار داشت، اجرای قانون شرایط اضطراری، عملی درست از سوی مرسی برای مهار اقدامات مجرمانه است. اما او از دلیل اصلی مشکلات که سیاست‌های غلط خود اوست، غفلت می‌کند.
محمد البرادعی نیز گفت محتوی فراخوان گفت‌وگوی ملی مرسی راضی کننده نیست و بیش از انکه اساسی باشد تزئینی به نظر می‌رسد. او گفت‌وگو در چارچوب کنونی را اتلاف وقت دانست.
حمدین صباحی نامزد پیشین ریاست جمهوری نیز اعلام کرد زمانی در در گفت‌وگو‌ها شرکت می‌کند که کشتار و خونریزی متوقف شده و مطالبات مردم مورد توجه قرار بگیرد. (منبع)
او همچنین اظهار داشت ما دفعه قبل از گفت‌وگو پرهیز نکردیم و به کاخ ریاست جمهروی رفتیم اما بعد از پایان گفت‌وگو ناگهان حکم سرکوب گرانه صادر شد. (منبع) اشاره وی به فرمان اختیارات ویژه محمد مرسی است.

شکاف اصلی در جامعه مصر

بدین ترتیب تحولات مصر وارد مرحله جدیدی شده است. شکاف اصلی بین نیر وهایی با محوریت اخوان المسلمین است که انقلاب را تمام شده فرض می‌کنند و به دنیال تثبیت نهاد‌های جدید هستند و هر گونه اعتراض را در تقابل با نظم و امنیت می‌پندارند. اما در آن سوی میدان، ائتلافی از نیرو‌های جوان، ملی، سکولار و چپ قرار دارند که انقلاب را نیمه‌تمام می‌دانند و قبضه قدرت از سوی اسلام‌گرایان را به منزله مصادره و انحراف انقلاب ارزیابی می‌کنند.

به نظر می‌رسد شکاف و بحران کنونی مصر در کوتاه مدت راه حل نداشته باشد. انتخابات پارلمانی مصر در دو ماه آینده، رویدادی مهم و تعیین کننده است. این انتخابات می‌تواند تعادلی را در صحنه سیاسی این کشور ایجاد کند و از این طریق انقلاب به مقصدش نزدیک شود. اما حرکت به سمت محدود کردن رقبا و عدم رعایت استاندارد‌های انتخابات آزاد و منصفانه از سوی اخوان المسلمین از طرفی و تمایل صرف به آشوب و مطالبات حد اکثری از سوی مخالفین می‌تواند خود انتخابات را نیز به سرفصل دیگری از درگیری‌های خشونت بار تبدیل کند.
محمد مرسی برای برخورداری از مشارکت مخالفین باید به آنها امتیاز بدهد و بدین گونه آرامش به مصر باز گردد. اما کف مطالبات مخالفین به منزله از دست دادن همه امتیازاتی است که اسلام‌گرایان و بخصوص اخوان المسلمین به دست آورده‌اند. بنابراین تن دادن به تقاضا‌های مخالفین برای مرسی دشوار است. از سوی دیگر تنها راه دیگر وی توسل بیشتر به خشونت است که ریسک‌های خود را دارد و مشروعیت دولت وی را در داخل و خارج از مرز‌های مصر زایل می‌سازد.

تداوم بحران

به نظر می‌رسد شکاف و بحران کنونی مصر در کوتاه مدت راه حل نداشته باشد. انتخابات پارلمانی مصر در دو ماه آینده، رویدادی مهم و تعیین کننده است. این انتخابات می‌تواند تعادلی را در صحنه سیاسی این کشور ایجاد کند و از این طریق انقلاب به مقصدش نزدیک شود. اما حرکت به سمت محدود کردن رقبا و عدم رعایت استاندارد‌های انتخابات آزاد و منصفانه از سوی اخوان المسلمین از طرفی و تمایل صرف به آشوب و مطالبات حد اکثری از سوی مخالفین می‌تواند خود انتخابات را نیز به سرفصل دیگری از درگیری‌های خشونت بار تبدیل کند.

جدی شدن تقاضا برای استقلال در بندر سعید نیز می‌تواند هراس از به خطر افتادن تمامیت ارضی را در مصر برجسته سازد. این عامل می‌تواند اپوزیسیون و دولت مرسی را به هم نزدیک کند ولی ظرفیت ترمیم شکاف را ندارد. حتی این موضوع می‌تواند دستاویزی برای گرایش‌های تندرو باشد تا شدت عمل بیشتری را در برخورد با معرتضان از دولت طلب نمایند.

ازاینرو دشوار بتوان تصور کرد وضعیت مصر از حالت بحرانی خارج شود. دولت مجبور است با چالش بی‌ثباتی دست و پنجه نرم کند. درگیری‌های خونین و خشونت بار ادامه می‌یابد. نتیجه روز آزمایی دو طرف و توانایی دولت در برقراری چشم انداز امید بخش برای آزادی، رفاه و امنیت سرنوشت کشمکش‌های کنونی را روشن خواهد ساخت. خلق قدرت مردم از طریق تداوم جنبش اعتراضی در مسیر مسالمت آمیز و استمرار اعتراضات خیابانی نیز عامل مهمی در زنده نگه داشتن امید به تحقق گذار به دموکراسی است.

۱۳۹۱ بهمن ۱۰, سه‌شنبه

گلریزان پانزدهم از زبان یک نو جوان و اطلاعیه هواداران لرستان


١٣ روزنامه‌نگار قربانی یکشنبه سیاه همچنان در بازداشت، احضار و تهدید برخی دیگر ادامه دارد




در حالی که روزنامه‌نگاران قربانی "یکشنبه سیاه" از سوی مسوولان جمهوری اسلامی به همکاری با "ضد انقلاب" متهم شده‌اند. گزارش‌گران بدون مرز در تاریخ ٩ بهمن ١٣٩١ از دستگیری دو روزنامه دیگر مطلع شد. کیوان مهرگان همکار بسیاری از روزنامه‌های اصلاح‌طلب و حسین یاغچی همکار هفته‌نامه‌ی آسمان و ماهنامه‌ی تجربه، پس از احضار به زندان اوین، بازداشت شدند. از سوی دیگر مطهره‌ی شفیعی که به همراه دوازده روزنامه‌نگار دیگر در تاریخ ٨ بهمن بازداشت شده بود، عصر دوشنبه آزاد شد.
از روزشنبه ٧ تا دوشنبه ٩ بهمن در مجموع ١٤ روزنامه‌نگار بازداشت شده‌ بودند که از این تعداد همچنان سیزده نفر در بازداشت بسر می‌برند. برخی از روزنامه‌نگاران در تهران و چند شهر دیگر ایران، نیز از سوی ماموران امنیتی احضار و بازجویی و تهدید شده‌اند.
بنا به گفته‌ی خبرگزاری فرانسه " روزنامه‌نگاران با حکم دستگاه قضایی بازداشت شده‌اند". خبرگزاری فرانسه دیروز خبرهای انتشار یافته از سوی فارس‌نیوز خبرگزاری وابسته به سپاه پاسداران را در چندین کابل خبری ارسال شده از تهران انعکاس داد، که در آن‌ها روزنامه‌نگاران بازداشت شده " به نزدیک بودن با گروه‌های ضد انقلاب" متهم شده بودند.
بنا بر اطلاعات جمع‌اوری شده از سوی گزارش‌گران بدون مرز، دستگیرشدگان از سوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران به بهانه‌ی "بررسی احتمال همکاری انها با رسانه‌های مستقر در خارج از کشور" بازداشت شده‌اند. همه‌ی آنها در سلول‌های انفرادی بند ٢٠٩ زندان اوین بسر می‌برند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در روز ٨ بهمن ١٣٩١ در پاسخ به پرسش خبرنگاران در این باره اعلام کرده بود که " باید از نیروهای امنیتی بپرسید؛ چرا که قطعا اتهام آنها مطبوعاتی نبوده است.... در حال بررسی موضوع هستیم و بعد از جمع‌آوری اطلاعات زوایای این موضوع مشخص خواهد شد." وی تاکنون نتیجه "بررسی" را اعلام نکرده است.
"اتهام " همکاری با گروه‌های ضد انقلاب" از سوی مقامات قضایی و امنیتی به روزنامه‌نگاران بازداشت شده، اتهام تازه‌ای نیست. جمهوری اسلامی همواره از این اتهام برای به سکوت وادار کردن روزنامه‌نگاران و روشن‌فکران استفاده کرده است."

سازمان ملل: بیش از 700 هزار پناهجوی سوری

سازمان ملل با انتشار گزارشی اعلام کرد که هم‌اکنون بیش از 700 هزار نفر از مردم سوریه در کشورهای همسایه این کشور مستقر شده‌اند.

به گزارش نامه به نقل از رویترز، سخنگوی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد امروز -سه‌شنبه- در ژنو به خبرنگاران گفت: موج گسترده‌ای از مردم سوریه به سمت مرزهای کشورهای همجوار روانه شده‌اند.

وی افزود: ما تلاش می‌کنیم که تعداد و آمار وارقام درستی از تعداد پناهجویان سوری را به دست بیاوریم زیرا تعداد آنها به طور گسترده‌ای به ویژه در اردن و لبنان در حال افزایش است.

هم اکنون 167 هزارو 444 شهورند سوری در کمپ‌های تدارک دیده شده در مناطق مرزی اردن مستقر شده‌اندو 51 هزار و 729 در انتظار ورود به این کشور و طی روند ثبت‌نام هستند.

157 هزار و 139 نفر از مردم سوریه نیز در لبنان به سر می‌برند و 69 هزار نفر نیز در انتظار ورود به این کشور هستند.

163 هزار و 161 نفر از مردم سوریه نیز در 15 کمپ در مناطق مرزی ترکیه حضور دارند و 77 هزار و 415 سوری نیز در عراق به ‌سر می‌برند.

اعدام دهها تن از جوانان مخالف رژیم اسد در حلب

به گزارش خبرگزاری فرانسه از بیروت، فعالان سوری از کشف دهها جنازه در محله ای در شهر حلب خبر دادند.

به گفته دیدبان حقوق بشر سوریه، این جنازه ها متعلق به جوانانی است که در محله "بستان القصر" حلب دست به مقاومت علیه رژیم بشار اسد زده بودند.

این افراد که به گفته شاهدان همگی حدود 20 سال سن داشتند و دستانشان از پشت بسته شده بود، با شلیک یک گلوله به سرشان اعدام شده اند.

یکی از فعالان سوری در محل تعداد جنازه های کشف شده را 68 تن اعلام کرده و می گوید این افراد لباس غیرنظامی به تن دارند.

اعدام مخفیانه حداقل یک زندانی در زندان گوهردشت

بنابه گزارشات رسیده به «فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران» اعدام مخفیانه حداقل یک زندانی در زندان گوهردشت کرج 
روز یکشنبه ۸ بهمن ماه  حداقل یک زندانی در محوطه  زندان گوهردشت کرج به دار آویخته شد. این زندانی مسعود علی مرادی نام داشت و متولد سال ۱۳۶۳ بود او نزدیک به ۵ سال بود که در بند ۶  زندان گوهردشت کرج در زندان بسر می برد.
گزارشات تایید نشده حاکی از آن است که تعداد نامشخصی از زندانیان روز شنبه ۷ بهمن ماه  به سلولهای انفرادی بند ۵ منتقل شدند. انتقال این زندانیان کاملا مخفیانه و با فریب آنها و همبندیان صورت گرفته شده بود به زندانیان گفته شده بود که آنها را برای اعزام به دادگاه به بیرون از زندان می برند .
رژیم ولی فقیه آخوند علی خامنه ای و سایر آخوندهای همدست وی که مشغول  جنایت علیه بشریت در ایران هستند در طی روزهای گذشته اقدام به اعمال وحشیانه و هولناکی مانند قطع دست ،قطع انگشتان ، اعدام  در ملاء عام و همچنین اعدام های گروهی زده اند. اکثر اعدام ها بصورت مخفی صورت می گیرد و رژیم ولی فقیه آنها را اعلام نمی کند.
هدف از این اعدام ها ایجاد  فضای رعب و وحشت در جامعه می باشد . رژیم ولی فقیه به نزدیک بودن انفجار عمومی مردم ایران پی برده است و فکر می کند که  تنها ابزار مقابله با آن انجام اعمال ضدبشری و هولناک در معابر عمومی  است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، اعمال هولناک و قرون وسطایی که توسط آخوند علی خامنه ای وآخوندهای همدست وی صورت می گیرد را به عنوان جنایت علیه بشریت محکوم می کندو از دبیر کل، کمیسر عالی ، و گزارشگر ویژه حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت آخوندها به دادگاه های جنایی بین المللی است. 
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
۱۰ بهمن ۹۱ برابر با ۲۹ ژانویه ۲۰۱۳

دستگیری یک تبعه آمریکايی در استان بوشهر

فرمانده دریابانی استان بوشهر روز سه شنبه از دستگیری چهار تبعه خارجی در جزیره های شیف و خارک از توابع این استان خبر داد.

به گزارش العربیه، پایگاه اطلاع رسانی استان بوشهر لشکری گفته است ماموران پاسگاه مرزی دریایی جزیره نفتی خارک در حین کنترل مسافران ورودی از بندر گناوه به این جزیره فردی را با سه ملیت ایرانی، آمریکایی و کویتی شناسایی کرده اند. 

این مقام ایرانی هیچ گونه اتهامی به جز کشف سه عدد کارت شناسایی که نشان دهنده سه ملیتی بودن این فرد بود ذکر نکرده است.

وی همچنین گفت:" در این رابطه پرونده ‌ای تشکیل و به همراه متهم دستگیر شده و مدارک هویتی مکشوفه برای سیر مراحل قانونی و بررسی بیشتر تحویل مقامات قضایی شد."

بازداشت یک روزنامه‌نگار فرانسوی در بغداد

یک روزنامه نگار فرانسوی به اتهام عکسبرداری غیرمجاز از بغداد دستگیر و زندانی شد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، هنوز نسبت به اتهام وارده به این شهروند فرانسوی تفهیم اتهام نشده است.

ندیردآندون چهل ساله ادعا کرده است به ماموریت ازسورروزنامه "لوموند دیپلماتیک" فرانسه برای تهیه گزارشی درباره دهمین سال ورود نیروهای بین المللی به عراق به این کشورسفرکرده است.

وی علاوه برتابعیت فرانسه دارای تابعیت الجزایری و استرالیائی نیز بوده است.

به گزارش رادیو فرانسه، دولت عراق می گوید برای هرگونه عکسبرداری دراین کشورداشتن پروانه ی کارالزامی است، به همین دلیل ندیردآندون فاقد چنین پروانه ای بوده، لذا بازداشت شده است.

توقیف کشتی حامل سلاحهای رژیم در آب‌های یمن

مقامات یمن و ایالات متحده آمریکا اعلام کرده‌اند که با همکاری یکدیگر یک کشتی حامل سلاح را که احتمالا از ایران برای شورشیان یمن ارسال شده بوده، در نزدیکی دریای عمان توقیف کرده‌اند.

به گزارش رادیو آلمان، مقامات یمن روز دوشنبه ۲۸ ژانویه، ۹ بهمن اعلام کردند که یک کشتی حامل سلاح‌های سنگین و موشک‌های زمین به هوا که مقامات آمریکایی احتمال می‌دهند از ایران برای شورشیان شیعه یمن ارسال شده باشد را توقیف کرده‌اند.

دولت یمن گفته ارتش این کشور، این کشتی را در آبهای یمن نزدیک دریای عمان متوقف کرده و کشتی مذکور حامل مواد منفجره با کاربرد نظامی، خمپاره‌انداز و تجهیزات ساخت بمب بوده است.

این کشتی هشت خدمه داشته که همگی شهروند یمن بوده‌اند.

یک مقام آمریکایی که نخواست نامش فاش شود، به رویترز گفته عملیات متوقف کردن این کشتی با کمک نیروی دریایی آمریکا صورت گرفته و یک ناوشکن آمریکایی در نزدیکی محل عملیات حضور داشته است.

یک مقام دیگر آمریکایی نیز گفته به عقیده‌ی وی کشتی توقیف شده از ایران برای شورشیانی مثل هوتی‌ها ارسال شده است. وی همچنین گفته: «این نشانه‌ای از دخالت مخرب و همیشگی ایران در کشورهای منطقه است».

تحلیلگران و دیپلمات‌ها معتقدند قدرت گرفتن شیعیان هوتی – شورشی‌های یمن که از قبیله هوت هستند- یمن را به عرصه جدید رویارویی ایران، کشورهای غربی و کشورهای عربی تبدیل کرده است.

کشورهای عرب سنی مذهب حوزه خلیج فارس، ایران را متهم می‌کنند که گروه‌های شیعه منطقه را حمایت می‌کند تا بتواند یک قدرت شیعه در منطقه به وجود آورد.

چندی پیش نیزسفیر ایالات متحده آمریکا در یمن، جمهوری اسلامی ایران را متهم کرده بود که با حمایت از تجزیه‌طلبان جنوب یمن، در پی برقراری یک منطقه خودمختار در یمن جنوبی است تا نفوذ خود را در منطقه گسترش داده و کشورهای اطراف خلیج عدن را بی‌ثبات کند.

روابط ایران و یمن از سال ۲۰۰۴ و پس از آن ‌که این کشور، جمهوری اسلامی را به حمایت از شورشیان شیعه در شمال یمن متهم کرد، تیره شده است. مقامات جمهوری اسلامی همواره اتهامات وارد شده از سوی دولت یمن را رد کرده‌اند.

بازداشت دو روزنامه‌نگار ديگر و اعتراض گزارشگران بدون مرز

در ادامه بازداشت‌ گسترده روزنامه‌نگاران ايران، کيوان مهرگان و حسين ياغچی دو روزنامه‌نگار ديگر نيز دستگير شدند. گزارشگران بدون مرز با انتشار بيانيه‌ای دور تازه سرکوب روزنامه‌نگاران در ايران را محکوم کرد.


بنا بر گزارش‌های منتشرشده، در پی بازداشت دست کم ١٢ روزنامه‌نگار و فعال مطبوعاتی در ايران، دوروزنامه‌نگار ديگر به نام‌های کيوان مهرگان و حسين ياغچی امروز دوشنبه نهم بهمن‌ماه در تهران دستگير شدند.

کيوان مهرگان در چهار سال گذشته چهار بار دستگير شده بود که دو بار آخر آن پس از رويدادهای دهمين دوره انتخابات رياست جمهوری در ايران بوده است.

مهرگان در سال ۸۸ دبير ضميمه سياسی روزنامه اعتماد بود و حدود دو ماه را در بازداشت به‌سر برد.

پس از آزادی بار ديگر در جريان يورش به دفتر روزنامه شرق در روز ۱۶ آذر ۸۹ دستگير شده بود.

حسين ياغچی نيز از فعالان مطبوعاتی اصلاح‌طلب، عضو شورای دبيران ماهنامه نافه و هفته‌نامه آسمان است.

طی دو روز گذشته، دست کم ١٢ روزنامه‌نگار و فعال مطبوعاتی در ايران بازداشت شدند و تعدادی ديگر از روزنامه‌نگاران نيز بايد در روزهای آينده خود را به شعبه‌های مختلف دادگاه‌های انقلاب و شعبه ٩ دادسرای فرهنگ و رسانه معرفی کنند.

کريستف دولوار، دبير اول گزارشگران بدون مرز: تشديد سرکوب بی‌وقفه‌ روزنامه‌نگاران در ايران ادامه دارد و هنوز دوران ترور و سرکوبی که از فردای انتخابات مورد اعتراض خرداد ١٣٨٨ آغاز شد، به پايان نرسيده است
در اين دو روز ساسان آقايی، نسرين تخيری، جواد دليری و اميلی امرايی، همکاران روزنامه‌ اعتماد، مطهره شفيعی، نرگس جودکی و صبا آذرپيک از روزنامه آرمان، پوريا عالمی و پژمان موسوی از روزنامه شرق، اکبر منتجبی از هفته‌نامه آسمان، ميلاد فدايی اصل روزنامه‌نگار خبرگزاری ايلنا و سليمان محمدی روزنامه‌نگار روزنامه‌ بهار در محل کار و منزل خود بازداشت شده‌اند.

رسانه‌های نزديک به حکومت ايران طی يادداشت‌هايی اين روزنامه‌نگاران را به "عناصر ضد انقلاب" و "رسانه‌های بيگانه" نسبت داده‌اند.

محمد حسينی، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی نيز گفته است جرم اين روزنامه‌نگاران "قطعا" مطبوعاتی نيست.

در همين رابطه سازمان گزارشگران بدون مرز، نهاد بين‌المللی مدافع آزادی مطبوعات و روزنامه‌نگاران در جهان، امروز با انتشار بيانيه‌ای نوشت اين بازداشت‌ها تشديد جنگ علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ايران عليه روزنامه‌نگاران است.

کريستف دولوار، دبير اول گزارشگران بدون مرز در اين‌باره گفت تشديد سرکوب بی‌وقفه‌ روزنامه‌نگاران در ايران همچنان ادامه دارد و "هنوز دوران ترور و سرکوبی که از فردای انتخابات مورد اعتراض خرداد ١٣٨٨ آغاز شد، به پايان نرسيده است."

دبير اول گزارشگران بدون مرز اين بازداشت‌ها را پنج ماه پيش از برگزاری يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوری در ايران، "هشداری روشن" دانسته و گفته است از اين طريق حکومت ايران قصد دارد دهان و زبان روزنامه‌نگاران و رسانه‌ها را ببندد.

گزارشگران بدون مرز در بيانيه خود به سخنان ١٩ دی‌ماه آيت‌الله خامنه‌ای، اشاره کرده است که در آن گفته بود: "آن کسانی که راجع به انتخابات توصيه‌هايی می‌کنند، حواس‌شان باشد به دشمن کمک نکنند. دائما نگويند انتخابات بايد آزاد باشد. از اول انقلاب ۳۴ انتخابات داشتيم. کدامش آزاد نبوده است؟"

اين نهاد مدافع آزادی روزنامه‌نگاران همچنين از سخنان دوم بهمن‌ماه غلام‌حسين محسنی اژه‌ای دادستان کل جمهوری اسلامی ايران در نشست مطبوعاتی خود نقل کرده است که گفته بود: "بر اساس اطلاعاتی که از منابع موثق به دست من رسيده است، متأسفانه عده‌ای از روزنامه‌نگاران امروز جدای آن‌که در روزنامه‌های کشور قلم می‌زنند دستشان در دست غربی‌ها و ضد انقلاب است."

گزارشگران بدون مرز در بيانيه خود خواهان آزادی فوری و بدون قيد و شرط همه‌ روزنامه‌نگاران زندانی در ايران شده و از مقامات مسئول ايران خواسته است به بازداشت‌های خودسرانه و پی در پی "که تنها هدف‌شان تضمين ثبات و ادامه حيات نظام است"، پايان دهند.

به گفته اين نهاد مدافع مطبوعات "فرجام اين اقدامات تنها شکست است."

مدرک جرم- برای روزنامه نگاران در بند


مانا نیستانی

خلع ید سیاسی- نظامی و اطلاعاتی خامنه ای ، وظیفه مبرم جامعه جهانی (م. راهی)


به نظر می رسد که یک سر هیولای ولایت در سوریه و سر دیگر  آن در عراق به تله افتاده است. مشابهت صحنه های شلیک سربازان مالکی و uprising-iraq_imageتهاجم هاموی های او به جوانان فلوجه نه تنها تداعی گر غرش شیر اشرف در ضد حمله جسورانه در مقابل تهاجمات وحشیانه مزدوران مالکی است بلکه فراتر از آن نشانگر آغاز همان تحولی است که رهبر مقاومت از آن با عنوان «روشن شدن موتور ژئوپلیتیک» در منطقه یاد کرده اند. مبنای تحرک این موتور ژئوپلتیک نه تنها دستکار و دلخواه این سازمان و آن جناح یا فلان نحله دینی و فرقه ای نیست بلکه منبعث از واقعیات زندگی روز مره مردم کشوری است که روزی یک نیروی نظامی خارجی، تجاوزکارانه و بدون  دخالت مردم این کشور، با مداخله در امور داخلی آن حکومت شان را تحت عنوان سرنگون کردن دیکتاتور بغداد ساقط کرد و روزی دیگر یک نیروی نظامی خارجی دیگر در صدد است تا با دواندن ریشه های مسموم خود حیات و ممات زندگی و آینده کودکان آن را تحت لوای سیادت شیعه برباید و آن نوع حکومتی را بر آنان مسلط کند که 34 سال است مردم ایران معنای آن را با گوشت و پوست و استخوان خود چشیده اند؛
خام طمعی و خام اندیشی کسانی که تنها با دیدگاه استاتیک و فرصت طلبی متحجرانه خود بر اکثریت شیعه نشین عراق حساب می کردند آنان را بر آن داشت و می دارد که سودای تغییر جغرافیای سیاسی-ژئوپولتیک منطقه از طریق برقراری سلطه شیعه سفیانی را در سر بپرورانند و یک روز به مدد زمینه سازی ایضایی در مرزهای کشور همسایه بالاخره حاکمان آن را وادار به پاسخگویی نظامی نمایند و 8 سال آن جنگ خان و مان برانداز را برای محقق کردن همان رویا ادامه دهند و روزی دیگر به مدد فرصت بی همانند حاصل از کم خردی شوالیه های ناخوانده و به اصطلاح آزادی گستر آمریکایی؛ آنها که سنگ ها را در عراق بستند وسگ ها را رها کردند تا امروز پاچه گیر خودشان و مردم عراق و تمام خلق های منطقه باشند. راست است که تکنولوژی و قدرت نظامی همواره خرد به همراه ندارد؛ دوستی خاله خرسه ینگه دنیا با مردم عراق برهان روشنی بر این مدعاست.
باری، قلب و محرکه موتور ژئوپلتیک منطقه چیزی نیست جز امواج نارضایتی مردمی که وعده می شنوند و سرکوب می بینند. امروز پس از 34 سال از به قدرت رسیدن خمینی در ایران، معادله مطلق اکثریت – اقلیت فرقه ای پیشین در عراق بهم خورده و با مداخله پارامترهای جدید و متعدد دیگر، تعادل و توازن جدیدی در این کشور برقرار شده است. همچنان که در کشور عزیزمان ایران نیز در پرتو مقاومت خون افشان پیشتازان و مبارزان این میهن از یکسو و به میدان آمدن فاکتورهای بیشمار دیگر، از گسترش روز افزون رسانه های عصر آگاهی خلق ها گرفته تا بروز شقه و شکاف لاعلاج در راس و بدنه حاکمیت و تحولات جمعیتی و اقتصادی و غیره، تعادل پیشین که به مدد دجالگری و خونخواری بی حد و حصر خمینی برقرار شده بود بر هم خورده است. پرداختن به تمامی این پارامترها بحث گسترده ای می طلبد، اما بیگمان صرف وجود آگاهی بخش مجاهدین خلق ایران در تمامی صفوف و قشرهای مردمان پاکنهاد این دو کشور نقش بسزایی در بر هم خوردن تعادل و توازن پیشین داشته است؛ بحثی که مایلم آن را باز کنم درک اهمیت ماموریت تاریخی مجاهدین خلق ایران در استاندارد سازی محیط سیاسی اجتماعی و فرهنگی منطقه و بالمال تقویت جبهه ضد بنیادگرایی در سرتاسر دنیاست، چیزی که بخشی از ارباب بی مروت دنیا بقول آقای محدثین از اهمیت آن غافلند وبخشی دیگر منافع خود را در پوشاندن اهمیت این نقش و حاکم بودن ارتجاعیون چه در ایران و چه در کشورهای منطقه ولو با برقراری به اصطلاح دموکراسی های هدایت شده می بینند. شانه بردن آگاهانه به زیر بار این ماموریت تاریخی که بسا فراتر از ماموریت رهایی میهنشان از چنگال ددمنشان حاکم بر ایران است، آنان را در جایگاه بسی رفیع تر از هر جنبشی که تاکنون در تاریخ شناخته ایم قرار داده است. چیزی که اگر چه از یکسو ماموریتی تحمیلی است (گویا که تمام سرمایه و میراث تاریخ مبارزاتی فرزندان ملت ایران در دهه های 30 و 40 و 50 تا به امروز در این ماموریت تاریخی تبلور یافته و در این ماموریت به خدمت گرفته شده است؛ ایرانی نقش تمدن ساز خود را دوباره از سر می گیرد)، اما از سوی دیگر نمایانگر مسئولیت پذیری فوق تصور گروهی مومنان بی باک و بیم است که همچون بط ، امواج دریای طوفانی آنها را به نشاط در می آورد. مومنانی که هرگز در کشیدن این همه بار گران بنیان برافکن ذره ای تردید به خود راه ندادند و نمی دهند. کجایند راهپیمانان انقلاب چین و سربازان انقلاب ویتنام که توپ های گران جبهه خلق را از فراز کوه ها بالا می کشیدند؛ اگر چه زنان و مردان این انقلاب همه این کارها و بس فراتر از آن را نیز کرده اند، اما بر دوش کشیدن بار گران مبارزه با پشت جبهه های دشمن شان چه در قالب دولت های مماشاتگر، چه در غالب دو دولت دست نشانده منطقه و چه مزدوران، خبرچینان و کارچاق کن های بین المللی و منطقه ای شان کاری بس عظیم تر بوده است که گمان ندارم هیچ یک از آن انقلاب ها تا چنین پایه درگیر آن شده باشند.
چنانکه گفتم ماموریت تاریخی استاندارد سازی فضای سیاسی- اجتماعی و فرهنگی منطقه کاری است که بهای سنگین آن را دلاوران این جبهه در اشرف ، در لیبرتی و در سرتاسر دنیا هر جا که مقاومت ایران پایگاه و هواداری  دارد به تمامی می پردازند. اما این استاندارد سازی به چه معناست؟ بروز ضعف های ذاتی رژیم های اندیشگی غرب و شرق  همراه با بارز شدن ناتوانی و فساد احزاب پرچمدار آنها و همراه شدن همه اینها با فساد و ستم مدرن طبقات حاکم، گسترش فقر و فاقه و ناامیدی توده های مردم از مکاتب و مرام های فلسفی و سیاسی موجود زمینه را برای رشد بنیاد گرایی و انحراف مبارزات اجتماعی از مسیر استاندارد آن یعنی مبارزه برای دستیابی به حقوق اولیه بشر مانند آزادی اندیشه، گفتار و نوشتار، تشکل و تحزب، حق مبارزه با استثمار طبقاتی و حق آزادی های اجتماعی همچون آزادی پوشش، حق شادمانی، حق انتخاب همسر و بسیاری حقوق دیگر فراهم آورد. طبقات مرتجع جوامع خاور میانه که ارتزاق و تداوم بقای خود را در برابر تهاجم سرمایه تحت لوای جهانی سازی در خطر می دیدند زمینه را برای سر بلند کردن خود مساعد یافتند و علت العلل انحطاط جوامع بشری را عدم اجرای شریعت دانسته و برای آن تبلیغ کردند. اساسا ضعف بنیادی طبقات و اقشار سنتی درتن دادن به مناسبات جامعه مدرن که مستلزم اداپتاسیون فکری و عملی با الزامات آن بود آنان را به میدان مبارزه علیه تهاجم سرمایه می کشاند و نه پیشاهنگی در دستیابی طبقات فرودست به حقوق اولیه بشری. (نمونه از این دست در ایران دهه 40 و 50 کم نداشتیم. نمونه اش فغان خمینی از به رسمیت شناخته شدن حق رای زنان در دوران پهلوی دوم) بنا براین شریعت-خواهان از مسئولیت پاسخگویی به نیازهای امروزین جوامع بشری شانه خالی می کنند. آنان رسالتی برای توسعه عدالت اجتماعی و فرهنگی، توسعه عدالت طبقاتی و توسعه آزادی های اجتماعی برای خود قائل نیستند و تبلیغ می کردند و می کنند که اگر هم مشکلی هست از عدم اجرای بی تنازل شریعت است و لاغیر؛ و از این راه مردرندانه زمینه را برای رسیدن خود به مسند قدرت فراهم می کردند و می کنند، همچون خمینی که فریاد واسلاما و «رفت اسلام» سر می داد. چنین اسلامی در قرن بیست و یکم در ایران برای دزدی های کوچک دست می برد اما با دزدی های بزرگ همدستی می کند. زنان را برای یک خطای کوچک فردی سنگسار می کند اما خود در پنهان برای خطاهای بزرگ از این دست جاسازی می کند. باری بنیاد گرایان با تتمه نفوذ خود بر اقشار عقب مانده اجتماعی به قدرت می رسند و سپس توده های گرسنه و بی خانمان و بی امید به آینده را به صبر و قناعت و عبادت می خوانند. این داستان ایران و افغانستان و عراق است. در چنین شرایطی رسالت مجاهدین خلق ایران بطور قهری از مسیر مبارزه با جهل طبقاتی و باز گردان توده های ایران و عراق به مطالبه حقوق حقه شان می گذرد. این مبارزه در ایران ثمر بخشی بالایی به همراه داشته و مطالبات اجتماعی را تا حد خواست سرنگونی رژیم بنیادگرای حاکم ارتقا داده است. هم از این روست که رژیم حاکم نیز آن را دشمن اصلی خود می داند. در عراق نیز، رژیم حاکم بر عراق به مثابه یک دولت دست نشانده خامنه ای برای برقراری یک رژیم اسدی دوم تلاش و تقلا می کند. در اینجاست که خلع ید سیاسی – نظامی از رژیم ایران موضوعیت پیدا می کند. اما پیشبرد این امر بطور جبری، لزوما از راه استاندارد سازی محیط سیاسی – فزهنگی عراق امکان پذیر است. بطور روشن تر، توده های عراقی باید برای حق آزادی زندانیان سیاسی، حق آزادی زنان زندانی، حق آزادی احزاب و مطبوعات، حق تساوی در قدرت سیاسی و حق برخورداری از یک حکومت مستقل از کشور همسایه به میدان بیایند. این یعنی به حرکت درآمدن موتور ژئوپولتیک. این جنبش در پیوند با خلق های دیگر منطقه و از جمله مردم ایران و سوریه و در پیوند با دیگر نیروهای سیاسی مخالف رژیم ایران در منطقه می تواند و باید به نیروی قدرتمندی در دفاع از خود برای اعدام نشدن روزمره در بیدادگاه های دو دقیقه ای، سنگسار نشدن، حد نخوردن و قطع نشدن انگشتان دستان و برای دستیابی به حق شادی، حق آزادی و حق تحزب و تشکل و در یک کلام ، حقوق بشر بالغ شود.
نکته ای که نباید از نظر دور داشت گستردگی جبهه این مبارزه است. جبهه بنیادگرایی به سرکردگی رژیم ایران همواره می کوشد تا پایگاه های اطلاعاتی و عملیاتی هر چه بیشتری را در اقصی نقاط جهان در جبهه مقابل یعنی جبهه مردم پیشرو جهان و سربازان خط اول آن یعنی مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مفاومت برای خود دست و پا کند، شاخک های اطلاعاتی خود را در هر جا فعال نگهدارد و سلول های تروریستی را در آنها تعبیه و تغذیه نماید.  این واقعیت را قبل از آنکه مقامات غربی و بخصوص آمریکایی به کرات حتی پیش از انتشار گزارش اخیر وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) اذعان نمایند، خود مقامات رژیم با زبان اشهدشان گفته و به آن عمل کرده اند. نمونه های عملیاتی ترورهای رژیم بر علیه نیروهای مقاومت که شهدای گرانقدری به جا گذاشته است گواهی بر صحت این گزارشات است. اما رژیم در کنار عملیات نظامی، از تاکتیک های جنگ نامحسوس نیز در مقابل نیروهای مقاومت بهره زیادی می برد. از جمله این تاکتیک ها ، استفاده از عوامل و مزدوران خودی با دکوی مخالف رژیم است. ماسک کردن افراد خودی تحت عناوین مختلف و مخالف از تاکتیک های قدیمی و شناخته شده ضد شورشگری است که رژیم نیز آن را به کار گرفته است. به عنوان مثال بریده نمایی نیروهای خودی و یا استفاده از افراد بریده واقعی از مقاومت، دایر کردن و تغذیه گروه های مختلف تحت عناوین جبهه فلان و شورای بهمان و سازمان چنان برای ایجاد گفتمان انرژی بر و شناسایی نیروهای مقاومت و به دام کشاندن آنها، شبهه پراکنی و پروپاگاندا و لابی گری با صرف هزینه های زیاد. از این رو دولت های غربی باید خطر اطلاعاتی جمهوری اسلامی را جدی بگیرند زیرا ماموریت آنها نه تنها کمین و نفوذ علیه نیروهای جبهه مقاومت ایران بلکه اجرای فعالیت های خرابکارانه نامحسوس و جاسوسی علیه دولت ها و شهروندان آنان است. خلع ید سیاسی- نظامی از رژیم ضد بشری حاکم بر ایران در منطقه و جهان بدون خلع ید اطلاعاتی از آن و اخراج مزدوران شناخته شده و پوششی آن امکان پذیر نیست.