۱۳۸۹ آذر ۵, جمعه

چرا ۲۵ نوامبر روز جهانی حذف خشونت علیه زنان نامیده شد


 سه دختر خانواده ميرابال، پاتريا، مينروا و ماريا ترزا در سالهای 1924، 1927 و 1935 درمنطقه ای که امروز در جمهوری دومينيکن استان سی باس ناميده ميشود متولد شدند. هر سه تحصيلات متوسطه را به پايان رسانده، مينروا و ماريا برای ادامه تحصيلات وارد دانشگاه شدند. هر سه خواهر و همسرانشان درگير مبارزه با رژيم "تراجيلو" بودند، و عليرغم پيگردها و زندانی شدنهای مکرر به شرکت در فعاليتهای سياسی عليه خودکامگی های " تراجيلو" ادامه ميدادند. در ژانويه 1960، پاتريا هدايت اجلاسی را به عهده داشت که عاقبت در ژوئيه همان سال "نهضت مقاومت سری" را بنياد نهاد.

ازآن پس خواهرها و ساير يارانشان در سراسر کشور بيش از پيش مورد فشار و و آزار رژيم مستبدانه " تراجيلو" قرار گرفتند.
اوايل نوامبر، "تراجيلو" اعلام کرد که دو مشکل اساسی او کليسا و خواهران ميرابال هستند. روز 25 نوامبر، هنگامی که خواهران ميرابال در مسير رفتن به ملاقات همسران زندانيشان بودند، در يک "حادثه رانندگی" کشته شدند. اين حادثه خشم و اعتراض عمومی را برانگيخت. قتل فجيع خواهران ميرابال در واقع رويدادی شد که به نهضت عمومی ضد تراجيلو کمک کرد، چنانکه پس از گذشت يک سال ديکتاتوری تراجيلو سرنگون شد. خواهران ميرابال که به "پروانه های فراموش نشدنی" تشبيه شده بودند سمبل مقاومت ملی و بويژه زنان دومينيکن تبديل شدند، آنچنان که در شعرها، آوازها و کتابها تقدير و تحسين می شدند.

شرح زندگی و مبارزات آنها، الهام بخش تاليف رمانی به نام "در زمان پروانه ها"(In The Time of Butterflies) توسط "جوليا آموازر" (Julia Alvarez) شد. رمان، توصيف رنجها و آلام آنان درآخرين روزهای ديکتاتوری "تراجيلو" است.
خاطره خواهران ميرابال و تلاش و تقلای آنان برای احقاق آزادی وحقوق بشر آنان را به سمبل احترام و الهام در جهان بدل نمود. خواهران ميرابال نمونه های بارز مقاومت در برابر تعصب و خودکامگی هستند. زندگی آنان نه فقط برای مردمان هم دوره شان بلکه پس از مرگشان و نه تنها در جمهوری دومينيکن که در همه کشورهای دنيا سرمشق و احترام انگيز است.
پس از آن ، مجمع عمومی سازمان ملل در تاريخ 17 دسامبر 1999 و در هشتاد و سومين جلسه عمومی دوره پنجاه و چهارم خود و بر اساس گزارش "کميته سوم اجرائی" و با توافق نمايندگان 79 کشور عضو، قطعنامه تعيين روز 25 نوامبر به عنوان "روز جهانی حذف خشونت عليه زنان " را تصويب نمود.

اين قطعنامه بنا بر پيشنويسی که دو ماه پيش از آن توسط نماينده دومينيکن از سوی نمايندگان 74 کشور به "کميته سوم اجرائی" مجمع عمومی پيشنهاد شده بود، صادر شد. بر اساس مفاد پيشنويس مزبور که عنوان " روز جهانی حذف خشونت عليه زنان" را بر خود داشت، مجمع عمومی، تمامی سازمانها و نهادهای بين المللی ذيربط را به سازماندهی فعاليتهايی گسترده در طرح مسئله خشونت عليه زنان در آن روز دعوت می نمايد.
پيشنويس خاطرنشان ميکند که اعمال خشونتهای مزمن عليه زنان فرصتهايی را که آنان برای به دست آوردن برابريهای حقوقی، اجتماعی، سياسی و اقتصادی در جامعه دارند نابود ميکند. اين پيشنويس همچنين از مجمع می خواهد تا بر مفهوم عبارت "خشونت عليه زنان" به صورت زير تاکيد مجدد نمايد:
خشونت عليه زنان به معنی قائل شدن هر گونه خشونت بر اساس جنسيت که نتيجه و يا پيامد احتمالی آن صدمه يا آزار فيزيکی، جنسی يا روانی زنان را در بر داشته باشد، صرفنظر از اينکه در محيط های عمومی و يا در زندگی خصوصی رخ دهد، اطلاق میشود.

عارضه مغزی زندانی سیاسی در اثر ضربات بازجوها


 داوود سلیمانی بدنبال عارضه قلبی برای انجام آنژیوگرافی به بیمارستان قلب اعزام و به رغم اصرار پزشکان و کادر درمانی بیمارستان برای تحت نظر بودن، بلافاصله به زندان رجایی شهر بازگردانده می شود. وی علاوه بر عارضه قلبی اخیرا به عارضه مغزی هم مبتلا شده که از عوارض ضربات بازجوها به سر وی در دوران بازجوئی است.

سوده دختر داوود سلیمانی در خصوص عارضه مغزی پدرش می گوید: " پدرم بر اثر ضرباتی که در زمان بازجویی به سرش وارد می شده دچار مشکل اعصاب شده وصدا در گوش و سرش می پیچد و با کوچکترین صدایی بهم می ریزند. بعد از این همه مدت که پدرم به زندان کرج منتقل شده اند تازه آقای دولت آبادی از پدرم می پرسند: شما پزشک قانونی رفته اید؟ که پدرم می گوید نخیر، نوش دارو بعد از مرگ سهراب، رفتن من الان بعد از این همه مدت به پزشک قانونی چه فایده ای دارد؟"

در حالیکه خانواده وی بسیار نگران وضعیت جسمانی وی هستند اما همچنان مقامات قضایی با دادن مرخصی برای آقای سلیمانی مخالفت می کنند.

پیش از این دادستان در پاسخ به درخواست مرخصی برای آقای سلیمانی گفته بود: "من نمی دانم چه کسی اجازه داده است که آقای سلیمانی برای عمل آنژیوگرافی از زندان بیرون بیاید؟" این در حالی است که به گفته خانواده آقای سلیمانی خود دادستان از وضعیت نامناسب روحی و جسمی وی با خبر بوده و و اساسا بدون اجازه دادستان آقای سلیمانی نمی توانسته برای عمل قلب از زندان به بیمارستان منتقل گردد.

سوده با انتقاد از عملکرد نامناسب دستگاه قضایی و رفتار بازجوها، می گوید: "پدرم زمانیکه در اوین بودند در حین بازجویی ها، از سوی بازجوها از ناحیه سر و صورت مورد ضرب و شتم قرار می گرفت که همین مسئله منجر به مشکلات مغزی برای ایشان شد. حتی زمانیکه ما ملاقاتهای کابینی داشتیم که تلفن ها خراب بود و خش خش می کرد، پدرم بیکباره گوشش را می گرفت و وقتی ما علتش را می پرسیدیم می گفتند کوچکترین صدایی اعصاب من را خرد می کند. این در حالی است که سابقه نداشته پدر من از سر وصدا و شلوغی اذیت شوند. حتی پزشک زندان که متخصص هم نبود برای پدرم دارو تجویز کرد که ما برایش تهیه کنیم. و تا الان هم از این ناراحتی ها یعنی علاوه بر عارضه قلبی بلکه از عارضه مغزی هم در رنج هستند. و این در حالی است که با درخواست مرخصی برای پدرم بمنظور پیگیری درمان ایشان همچنان "مخالفت" می شود. امروز هم خبردار شدیم که دو نفر که با پدرم در بند بودند آزاد شدند و با اینکه ده سال حکم زندان داشتند عفو خورده اند. این در حالی است که پدر من با این همه مشکلات جسمی یعنی مشکلات قلبی و مغزی که در زندان و تحت فشارهای جسمی و روحی به آن دچار شده اند، مرخصی داده نمی شود. ما نمی دانیم چرا با وجودی که قوه قضاییه از ما وثیقه هم گرفته اند با مرخصی پدرم مخالفت می کند؟ حتی برای درمان اجازه استراحت در بیمارستان داده نمی شود یعنی کلا یک جوری به ما می گویند که فکر مرخصی برای ایشان را از سرتان بیرون کنید و ایشان همین جا در زندان می مانند."

داوود سلیمانی عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، استاد دانشگاه، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس و معاون دانشجویی دانشگاه تهران در دوره اصلاحات (زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی) است که در جریان حوادث بعد از انتخابات بازداشت و در دادگاه به سه سال حبس محکوم  گردید. وی همچنین جانباز شیمیایی و برادر شهید می باشد.

گفتنی است، سلیمانی در نامه سرگشاده‌ ای به رهبری، با شرح آنچه در زمان بازجویی بر وی رفته بود، خواستار اعزام گروهی از سوی رهبری برای رسیدگی به امور زندانیان شده اما بعد از انتشار این نامه به زندان رجایی شهر منتقل می گردد.

تهران؛ یک مامور انتظامی بضرب گلوله کشته شد

 فرمانده انتظامی تهران بزرگ از به شهادت رسیدن یکی از ماموران پلیس تهران در یک درگیری در تهران خبر داد.
پاسدار حسین ساجدی‌نیا در این باره اظهار کرد: شب گذشته (پنجشنبه) در منطقه 11 تهران یکی از ماموران پلیس به ضرب گلوله به شهادت رسید.
وی خاطر نشان کرد: بررسی‌های بیشتر در این زمینه همچنان ادامه دارد.

حمایت پارلمان اروپا از مجاهدین خلق شد

پارلمان اروپا از آمریکا و سازمان ملل خواست برای اعضاء سازمان مجاهدین خلق در اردوگاه اشرف کمک فوری ارسال کنند به گزارش رادیو فردا، .نمایندگان پارلمان اروپا در قطعنامه‌‌ ای غیرالزام‌آور همچنین از کشورهای عضو اتحادیه‌ی اروپا خواسته‌اند از واشنگتن بخواهند سازمان مجاهدین خلق را از فهرست سازمانهای تروریستی خارج کند.
اتحادیه‌ی اروپا سال گذشته این سازمانِ مجاهدین خلق را از فهرست گروه‌های تروریستی که فعالیت‌شان در این اتحادیه ممنوع است، خارج کرد.

تهدید و بازجویی از شاگردان آیت الله منتظری

در آستانه فرا رسیدن سالگرد درگذشت مرحوم آیت الله منتظری، و در ادامه فشارها و تهدیدات وارده بر فعالان شهرهای مختلف جهت کنترل و جلوگیری از هرگونه مراسمی برای سالگرد آن مرجع تقلید مردمی، آقایان محمود صلواتی، سید علی اصغر غروی و مرتضی امیری جرقویه نیز، توسط مقامات امنیتی اصفهان احضار و مورد تهدید قرار گرفته اند.

  در آستانه سالگرد درگذشت مرجع تقلید فقید جنبش سبز و در راستای اِعمال محدودیت ها و کنترل هرگونه اقدامی در جهت برگزاری سالگرد مرحوم منتظری، طی روزهای اخیر اداره اطلاعات شهرهای اصفهان، نجف آباد و خمینی شهر، افراد ذی نفوذ و طرفدار آن مرحوم، اعم از روحانیون، معتمدین محلی و هیئت های امنای مساجد را احضار و مورد بازجویی و تهدید شدید قرار داده اند، که از جمله می توان به محمود صلواتی، سید علی اصغر غروی و مرتضی امیری جرقویه اشاره کرد.
گفتنی است محمود صلواتی، نویسنده، محقق و قرآن‌پژوه و همچنین مولف کتبی چون حجود و خشونت، خارجیگری، سیمای پاسدار و ... می باشد.
سید علی اصغر غروی، فرزند مرحوم علامه حکیم سید محمد جواد غروی نیز، فعال ملی- مذهبی و عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران می باشد، که نهم مهرماه امسال به همراه دکتر ابراهیم یزدی، دبیر کل آن تشکل و جمعی دیگر بازداشت گردید و بعد از چندی آزاد شد.
و مرتضی امیری جرقویه، دبیر بازنشسته آموزش و پرورش و یکی از استادان سخن می باشد، که به خاطر دفاع از آیت الله منتظری بارها بازداشت شده و به زندان افتاده است. او همچنین بخاطر سخنرانی هایی که در شهرهای مختلف از جمله اصفهان و نجف آباد داشت بارها ممنوع المنبر شده است.
از جمله دیگر احضار و تهدید شدگان روزهای اخیر، محمد مقدس و احمد عابدینی، از فضلا و شاگردان مرحوم منتظری بودند، که توسط اداره اطلاعات و دادگاه ویژه روحانیت اصفهان احضار و مورد بازجویی قرار گرفتند و در خمینی شهر نیز، پس از تهدید ضمنی تلفنی توسط معاون اداره اطلاعات آن شهرستان، آقای سعیدیانفر که از روحانیون موجه و از شاگردان آیت الله منتظری بوده، مورد بازجویی و تهدید قرار گرفت.
لازم به یادآوری است سال گذشته پس از درگذشت آیت الله العظمی منتظری، تعدادی از نزدیکان و شاگردان ایشان احضار و یا بازداشت شدند و در تجمعات مردمی در برخی نقاط کشور از جمله قم، تهران، اصفهان، نجف آباد، تبریز و کاشان نیز تعداد زیادی از طرفداران آن مرحوم، دستگیر و به بازداشتگاه منتقل شده بودند.
افرادی چون سید محمد طاهری؛ فرزند آیت الله طاهری، امام جمعه سابق اصفهان که بعد از ممانعت نیروهای نظامی و لباس شخصی از برگزاری مراسم ختم برای آیت الله العظمی منتظری در مسجد سید و مسجد حسین آباد اصفهان، بازداشت شده یود.
مهندس مصطفی ایزدی، نویسنده، روزنامه نگار و از فعالان سیاسی که مطالب زیادی را در دفاع از آیت الله منتظری نوشته بود.
مهندس محمود دردکشان، از فعالان سیاسی قبل و پس از انقلاب که در سالیان گذشته نیز بارها به خاطر دفاع از آیت الله منتظری دستگیر و زندانی شده بود.
و احمد قابل، از شاگردان معظم له، که هنگام دریافت خبر فوت فقیه عالیقدر از مشهد عازم قم بود و در نیشابور توسط نیروهای اطلاعاتی دستگیر شد و هم اکنون در زندان می باشد.

۱۳۸۹ آذر ۴, پنجشنبه

جدید ترین شعار نویسی جوانان کرمانشاه : خامنه ای ملعون گمشو از این مرز و بوم

به تازگی در برخی خیابانها ومعابر عمومی کرمانشاه شعارهایی علیه ولی فقیه جنایتکار نظام نوشته شده که توجه هر عابری رابه خود جلب میکند , یکی ازشعازها که زینت بخش یکی از دیوارها شده است به قرارزیراست :
خامنه ای ملعون گمشو از این مرز و بوم

امروز ثابت شد كه ما بيشماريم

 تمام قواي بسيجيان كشور را امروز ديديم. براي رهبرشان سنگ تمام گذاشتند. تمام بسيج همين صدهزار نفر بودند كه از سراسر ايران در بيابانهاي قم جمع شده بودند. كاش رهبر و هماهنگ كننده كاريزما داشتيم تا ما75000000نفر در روز عاشورا طومار اين 100000نفر را ميپيچيديم. كاش آقايان موسوي و كروبي عظمت آن چهارمليون نفر در تهران و مليونها مخالف در شهرستانهارا باور داشتند تا امروز اين صدهزار مگس قدرت نمايي نميكردند. باور كنيد تمام بسيج در ايران همين 100000نفر بودند. نه از مليون خبري هست نه از حماسه مليوني. امروز ثابت شد كه ما بيشماريم.