در ادامه دستگری های گسترده در سنندج، دو فعال سیاسی و فرهنگی در روز گذشته در این شهر دستگیر شدند.بنا بر گزارش منابع کرد، رحیم لقمانی، شاعر و ناصح نقشبندی فعال سیاسی روز گذشت توسط ماموران امنیتی دستگیر شدند. ناصح نقشبندی برادر همسر رحیم لقمانی است. دستگیری این دو در ادامه دستگیری فعالان سیاسی و اجتماعی در منزل پدر حبیب الله لطیفی صورت گرفته است.
برای دردهای مردم مظلومم ، بغض گلویم را میفشارد ، ترانه های سربی ، آواز بی کسی ، رنج بی پناهی ، و گشنگی مردم!
۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبه
"معاون سابق وزارت دفاع رژیم در در زندان اسرائیل خودکشی کرد"
یران نسبت به گزارش های حاکی از مرگ یک مقام ارشد سابق جمهوری اسلامی در اسرائیل ابراز نگرانی کرده است. محمد رئوف شیبانی، معاون امور خاورمیانه وزارت امور خارجه ایران، انتشار خبر درگذشت علیرضا عسگری، معاون پیشین وزارت دفاع جمهوری اسلامی، در یکی از زندان های اسرائیل را نگران کننده دانسته و بار دیگر اسرائیل و ایالات متحده را به ربودن این عضو سابق سپاه پاسداران متهم کرده است.
اظهارات آقای شیبانی پس از آن انتشار می یابد که روز گذشته، خبری به نقل از یکی از نزدیکان ایهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، در سایت های اینترنتی دو روزنامه معتبر اسرائیلی ظاهر شد حاکی از اینکه که آقای عسگری در سلول خود در زندان آیالون در اسرائیل خودکشی کرده است.
به گزارش اداره کل اطلاعات و مطبوعات وزارت خارجه ایران، آقای شیبانی با متهم کردن دولت اسرائیل به ربودن علیرضا عسگری و همکاری آمریکا در این آدم ربایی، "ادعای اخیر دستگاه تبلیغاتی" اسرائیل را به عنوان مصداق بارز تروریسم دولتی معرفی کرده و گفته است که چنین اقدامی "تنها مسئولیت آنها را در قبال جان و سلامت وی سنگین تر می کند."
معاون وزارت خارجه ایران، بدون اظهار نظر در مورد صحت خبر مربوط به خودکشی آقای عسگری، "اینگونه اقدامات" از سوی اسرائیل را به شدت محکوم کرده و از سازمان های بین المللی خواسته است تا برای روشن شدن وضعیت این مقام سابق ایرانی تلاش کنند.
محمد رئوف شیبانی گفت که پیش از این هم اسرائیل به اقدامات مشابهی مانند ربودن چهار دیپلمات ایرانی در لبنان و انتقال آنان به زندان هایی در داخل اسرائیل مبادرت کرده است.
اشاره وی به ناپدید شدن چهار عضو سفارت ایران در شمال لبنان در ژوئیه سال 1982 و زمان جنگ داخلی لبنان است که به گفته مقامات جمهوری اسلامی، توسط شبه نظامیان متحد اسرائیل ربوده و تحویل آن کشور شدند هر چند دولت اسرائیل رسما هرگونه آگاهی از سرنوشت این افراد را تکذیب کرده است.
برخی منابع اسرائیلی گفته اند که احتمالا گروه های مسلح مخالف جمهوری اسلامی در لبنان، این چهار نفر را کشتند و در لبنان دفن کردند.
معاون وزارت خارجه ایران دولت اسرائیل را به طفره رفتن از پاسخگویی به ابهامات مربوط به وضعیت این چهار نفر متهم ساخت و گفت که مسئولیت حفظ جان آنان با اسرائیل است و خواستار اقدامات فوری "تمامی آزادیخواهان و صاحبان وجدان های بیدار" برای مشخص شدن سرنوشت این چهار نفر شد.
تاکنون مقامات اسرائیلی نسبت به خبر زندانی بودن علیرضا عسگری در اسرائیل و خودکشی او در زندان واکنشی نشان نداده اند.
معاون "ربوده شده" وزارت دفاع ایران
سرتیپ پاسدار علیرضا عسگری، معاون وزیر دفاع در دولت محمد خاتمی، رئیس جمهوری سابق ایران، در ماه فوریه سال 2007 میلادی هنگامی که پس از دیدار از دمشق، پایتخت سوریه، به ترکیه سفر کرده بود، ناپدید شد.
ظاهرا آقای عسگری، که هنگام ناپدید شدن چهل و شش سال داشت، پپش از پیوستن به دولت محمد خاتمی، به عنوان یکی از نفرات سپاه پاسداران و پس از آن، به عنوان یکی از ماموران اطلاعاتی ایران ماموریت هایی را در لبنان برعهده گرفته و با گروه های طرفدار جمهوری اسلامی در آن کشور در تماس بود.
با انتشار خبر ناپدید شدن این افسر سابق سپاه پاسداران، برخی منابع خبری از احتمال پناهنده شدن او به غرب خبر دادند و افزودند که ممکن است وی اطلاعات سودمندی را از برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی و یا همکاری های تسلیحاتی این کشور با گروه های لبنانی و فلسطینی در اختیار کشورهای غربی و اسرائیل قرار داده باشد.
گزارش هایی نیز در این مورد انتشار یافت که آقای عسگری برای انجام یک معامله تسلیحاتی به ترکیه رفته بود اما خانواده عسگری با رد این گزارش ها، گفتند که وی پس از کناره گیری از سمت وزارت دفاع، به تجارت روغن اشتغال داشت و سفر او به سوریه نیز به همین منظور بوده است.
خانواده آقای عسگری و مقامات جمهوری اسلامی همواره تاکید ورزیده اند که این عضو سابق سپاه پاسداران در حالی ناپدید شد که قطعا در نظر داشت از راه ترکیه به ایران بازگردد و بنابراین، هر نوع خبری در مورد پناهنده شدن او به خارج را کاملا بی اساس دانسته اند.
به گفته آنان، علیرضا عسگری توسط دستگاه های اطلاعاتی خارجی در ترکیه ربوده شده است.
مقامات و منابع خبری دولتی در ایران در مورد عوامل ربودن آقای عسگری، مدارک مشخصی مطرح نکرده اند اما معمولا دستگاه های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل، و گاه ترکیه و کشورهای دیگر را به دست داشتن یا همکاری در ربودن وی متهم ساخته اند.
اعضای خانواده علیرضا عسگری در اواخر سال 2007 با تسلیم شکایت نامه ای به سفارت ترکیه در تهران، خواستار اقدام فوری دولت آن کشور در بازگرداندن آقای عسگری به ایران شدند اما در مورد اقدام احتمالی ترکیه در این زمینه خبر دیگری در دست نیست.
موضوع ناپدید شدن علیرضا عسگری سال گذشته و پس از اعلام خبر ناپدید شدن شهرام امیری، یک کارشناس هسته ای ایران هنگام سفر زیارتی به عربستان سعودی، بار دیگر از سوی مقامات دولتی ایران مورد تاکید قرار گرفت.
آنان ضمن متهم کردن دستگاه های اطلاعاتی آمریکا به "ربودن" آقای امیری، خواستار آزادی فوری او و همچنین کسب اطلاعاتی در مورد وضعیت آقای عسگری و چند ایرانی زندانی در آمریکا شدند.
اوایل سال جاری، تایید شد که آقای امیری در آمریکا به سر می برد و چند ماه پیش، با مراجعه به دفتر حفاظت از منافع ایران در واشنگتن، به ایران بازگشت.
آمریکاییان گفتند که شهرام امیری دواطلبانه به ایالات متحده آمده بود اما مقامات جمهوری اسلامی بر ربوده شدن او توسط آمریکاییان تاکید ورزیده اند.
۱۳۸۹ دی ۷, سهشنبه
اذیت و آزار خانواده داغدار زندانی سیاسی اعدام شده
بنا بر خبرهاي
دريافتي به دنبال تجمع خانواده زنداني سياسي اعدام شده علي صارمي و تجمع
خانواده ايشان درمقابل اوين در اعتراض به اجراي اين حكم , تعدادي از اعضاي
اين خانواده توسط ماموران حكومت درمقابل اوين دستگير شدند , به دنبال
دستگيري بستگان و آشنايان شهيد علي صارمي, خانواده آنها براي پيگيري وضعيت
شان به اوين مراجعه كردند. پاسخي كه به اين خانواده ها داده شد, اين بود كه
ماموران, اقوام آنها را به كلانتري ولنجك منتقل كرده اند. هنگامي كه
خانواده ها جهت پيگيري به آن جا رفتند, به آنها اين پاسخ داده شده كه
بستگان تان در اين محل حضور ندارند!
به اين ترتيب, عوامل حكومت خانواده داغدار صارمي و آشنايان شان را
سردوانده و پاسخ مشخصي به آنها نميدهند,شايان ذكر است كه علاوه بر ليست
دستگيرشدگان قبلي كه شامل خانم مهين و پويا صارمي,همسر و دختر علي
صارمي,اکرم سنجري,حميد سنجري,هادي منصوري و محترم صارمي( خواهر علي ) حنيف
سنجري, همسر پويا صارمي نيز جزء دستگيرشدگان امروز مي باشد
دريافتي به دنبال تجمع خانواده زنداني سياسي اعدام شده علي صارمي و تجمع
خانواده ايشان درمقابل اوين در اعتراض به اجراي اين حكم , تعدادي از اعضاي
اين خانواده توسط ماموران حكومت درمقابل اوين دستگير شدند , به دنبال
دستگيري بستگان و آشنايان شهيد علي صارمي, خانواده آنها براي پيگيري وضعيت
شان به اوين مراجعه كردند. پاسخي كه به اين خانواده ها داده شد, اين بود كه
ماموران, اقوام آنها را به كلانتري ولنجك منتقل كرده اند. هنگامي كه
خانواده ها جهت پيگيري به آن جا رفتند, به آنها اين پاسخ داده شده كه
بستگان تان در اين محل حضور ندارند!
به اين ترتيب, عوامل حكومت خانواده داغدار صارمي و آشنايان شان را
سردوانده و پاسخ مشخصي به آنها نميدهند,شايان ذكر است كه علاوه بر ليست
دستگيرشدگان قبلي كه شامل خانم مهين و پويا صارمي,همسر و دختر علي
صارمي,اکرم سنجري,حميد سنجري,هادي منصوري و محترم صارمي( خواهر علي ) حنيف
سنجري, همسر پويا صارمي نيز جزء دستگيرشدگان امروز مي باشد
بازداشت و شکنجه یک هموطن مسیحی در شهریار
ماموران امنیتی پس از احضار یکی از نوکیشان مسیحی فعال در کلیسای خانگی به اداره اطلاعات شهرستان شهریار، وی را به شدت مورد شکنجه و ضرب و شتم قرار دادند .
آقای “علیرضا نجفی زاده ” ۲۳ ساله متاهل و دارای یک فرزند نوزاد است . وی ساکن شهرستان شهریار و عضو کلیساهای خانگی کرج می باشد که در مهرماه سالجاری پس از این که بخاطر ایمان و فعالیت های مسیحی خود توسط ماموران امنیتی مورد شناسائی قرار گرفت، بمدت ۳ روز تحت بدترین نوع شکنجه های روحی و جسمی به سر برد .
ماموران امنیتی با عدم حضور “علیرضا” در منزل مواجه میشوند همسرش را در یک اطاق حبس میکنند و خانه ایشان را مورد بازرسی قرار میدهند . آنها چند جلد کتب مسیحی از جمله کتاب مقدس ، دیش ماهواره و تندیس های مسیح موجود در محل را جمع آوری کرده و پس از چند ساعت انتظار با دادن شماره تلفنی به همسر ایشان محل را ترک مینمایند
سرانجام پس از ۲ روز مخفی شدن، با توصیه برخی افراد “علیرضا” تصمیم میگیرد با شماره ای که توسط ماموران داده شده است تماس بگیرد و خود را معرفی کند .در تماس تلفنی ماموران اطلاعات از او میخواهند که بلافاصله خود را به واحد اطلاعات و امنیت شهریار معرفی نماید . علیرضا ساعت ۱۱ صبح روز سه شنبه ۶ مهرماه ۱۳۸۹ (۲۸ سپتامبر۲۰۱۰ ) به محل ذکر شده مراجعه میکند .
این شهروند مسیحی درباره وقایع پس از بازداشت خود به گزارشگر “محبت نیوز” گفت :
” در همان روز پس از اینکه خود را به شخصی که در پشت یک میز کامپیوتر حضور داشت معرفی کردم وی از من خواست تا منتظر بمانم . دقایقی بعد شخص دیگری آمد و یک گونی بر روی سرم کشید و مرا به اطاقی دیگر هدایت کرد. دیگر چشمانم جائی را نمی دید . من را به مکانی بردند که یک نفر در آنجا از من بازجوئی میکرد . به نظر می رسید که وی اطلاعات زیادی درباره مسیحیت و مسیحیان ایران دارد . او از من خواست که بگویم با کدام کلیساهای خانگی فعالیت میکنم . اسامی رهبران و اعضای آنها را بگویم و اینکه با کدام شبکه های ماهواره ای مسیحی و سازمان های بشارتی خارج کشور کار میکنم ! . وقتی جواب های من بازجویم را قانع نکرد او به من گفت که ما تو را نگه میداریم تا حرف بزنی و همه اطلاعات مورد نیاز ما را بدهی . آنگاه دوباره من را با همان چشمان بسته به محل دیگری بردند که احساس کردم سلول انفرادی بسیار کوچکی است چون نمی توانستم در آنجا دراز بکشم و فقط جا برای نشستن بود . مدتی در آنجا بودم ؛ در طی این مدت چند بار افرادی که من آنها را نمیدیدم بر روی من آب ریختند و سر تا پایم را خیس کردند . زمان را گم کرده بودم و نمیدانستم چه مدت گذشته است
ساعاتی بعد دوباره مرا برای بازجوئی نزد همان شخص بردند . این بار وقتی پاسخ هایم او را قانع نمیکرد با پای خودش لگدهای محکمی به بدن من میزد . گاهی اوقات نیز اسمی را صدا میزد و از شخص دیگری میخواست که من را به باد کتک بگیرد تا جواب های مورد نظر او را بدهم . آن شخص نیز در حالیکه فحش های رکیک میداد من را به شدت زیر مشت و لگد میگرفت .دستهای من از پشت به صندلی بسته شده بود و توان هیچ دفاعی از خود را نداشتم .
“علیرضا” بدفعات مورد بازجویی قرار میگیرد سپس برای اینکه ماموران به پاسخ های مورد نظرشان برسند آنها وی را به اطاق ویژه ای میبرند و با دستبند وی را آویزان میکنند و ضمن فحاشی به مسیحیان و مسیحیت و همچنین ادای کلمات رکیک درباره او و خانواده اش با شلنگ و کابل به جان او میافتند . وقتی “علیرضا “زیر فشار شکنجه میگوید که حرف خواهد زد او را پائین می آورند و دوباره بازجو همان سوالات درباره کلیساهای خانگی و شبکه های ماهواره ای مسیحی و ارتباط او با آنها را تکرار میکند .
“علیرضا” که هنوز پس از گذشت بیش از ۲ ماه از آن ماجرا آثار شکنجه و ضرب و شتم بر روی بدنش به وضوح مشاهده میشود درباره ادامه ماجرا به گزارشگر گفت :
وقتی باز هم جواب های من آنها را قانع نکرد این بار از پا من را آویزان کردند و با شدت بیش از پیش با اجسامی که فکر میکنم شلنگ آب یا کابل برق بود هر بار ۱۰ تا ۱۵ ضربه بسیار محکم به نقاط مختلف بدنم میزند و اینقدر این کار را ادامه دادند تا من از حال میرفتم و بعد روی من آب میریختند و با مشت و لگد دوباره میزدند و سوالهایشان را تکرار میکردند . هربار حملات و ضربه های آنها شدیدتر میشد و حرفهایشان رکیک تر تا اینکه من به کلی بیهوش شدم و دیگر چیزی نفهمیدم .
سرانجام در روز جمعه ۹ شهریور۱۳۸۹ پس از ۳ روز بازجوئی و شکنجه سخت خانواده علیرضا توانستند ضامن معتبری پیدا کنند و با سپردن تعهد وی را از دفتر اطلاعات شهریار بیرون بیاورند . بخاطر وجود آثار شکنجه و تنبیه بدنی شدید ماموران اطلاعات با این شرط اجازه مرخص شدن او از بازداشتگاه را دادند که برای درمان تن مجروح خود به هیچ پزشک یا بیمارستانی مراجعه نکند و منتظر باشد تا نوبت رسیدگی به پرونده او در دادگاه انقلاب برسد
آقای “علیرضا نجفی زاده ” ۲۳ ساله متاهل و دارای یک فرزند نوزاد است . وی ساکن شهرستان شهریار و عضو کلیساهای خانگی کرج می باشد که در مهرماه سالجاری پس از این که بخاطر ایمان و فعالیت های مسیحی خود توسط ماموران امنیتی مورد شناسائی قرار گرفت، بمدت ۳ روز تحت بدترین نوع شکنجه های روحی و جسمی به سر برد .
ماموران امنیتی با عدم حضور “علیرضا” در منزل مواجه میشوند همسرش را در یک اطاق حبس میکنند و خانه ایشان را مورد بازرسی قرار میدهند . آنها چند جلد کتب مسیحی از جمله کتاب مقدس ، دیش ماهواره و تندیس های مسیح موجود در محل را جمع آوری کرده و پس از چند ساعت انتظار با دادن شماره تلفنی به همسر ایشان محل را ترک مینمایند
سرانجام پس از ۲ روز مخفی شدن، با توصیه برخی افراد “علیرضا” تصمیم میگیرد با شماره ای که توسط ماموران داده شده است تماس بگیرد و خود را معرفی کند .در تماس تلفنی ماموران اطلاعات از او میخواهند که بلافاصله خود را به واحد اطلاعات و امنیت شهریار معرفی نماید . علیرضا ساعت ۱۱ صبح روز سه شنبه ۶ مهرماه ۱۳۸۹ (۲۸ سپتامبر۲۰۱۰ ) به محل ذکر شده مراجعه میکند .
این شهروند مسیحی درباره وقایع پس از بازداشت خود به گزارشگر “محبت نیوز” گفت :
” در همان روز پس از اینکه خود را به شخصی که در پشت یک میز کامپیوتر حضور داشت معرفی کردم وی از من خواست تا منتظر بمانم . دقایقی بعد شخص دیگری آمد و یک گونی بر روی سرم کشید و مرا به اطاقی دیگر هدایت کرد. دیگر چشمانم جائی را نمی دید . من را به مکانی بردند که یک نفر در آنجا از من بازجوئی میکرد . به نظر می رسید که وی اطلاعات زیادی درباره مسیحیت و مسیحیان ایران دارد . او از من خواست که بگویم با کدام کلیساهای خانگی فعالیت میکنم . اسامی رهبران و اعضای آنها را بگویم و اینکه با کدام شبکه های ماهواره ای مسیحی و سازمان های بشارتی خارج کشور کار میکنم ! . وقتی جواب های من بازجویم را قانع نکرد او به من گفت که ما تو را نگه میداریم تا حرف بزنی و همه اطلاعات مورد نیاز ما را بدهی . آنگاه دوباره من را با همان چشمان بسته به محل دیگری بردند که احساس کردم سلول انفرادی بسیار کوچکی است چون نمی توانستم در آنجا دراز بکشم و فقط جا برای نشستن بود . مدتی در آنجا بودم ؛ در طی این مدت چند بار افرادی که من آنها را نمیدیدم بر روی من آب ریختند و سر تا پایم را خیس کردند . زمان را گم کرده بودم و نمیدانستم چه مدت گذشته است
ساعاتی بعد دوباره مرا برای بازجوئی نزد همان شخص بردند . این بار وقتی پاسخ هایم او را قانع نمیکرد با پای خودش لگدهای محکمی به بدن من میزد . گاهی اوقات نیز اسمی را صدا میزد و از شخص دیگری میخواست که من را به باد کتک بگیرد تا جواب های مورد نظر او را بدهم . آن شخص نیز در حالیکه فحش های رکیک میداد من را به شدت زیر مشت و لگد میگرفت .دستهای من از پشت به صندلی بسته شده بود و توان هیچ دفاعی از خود را نداشتم .
“علیرضا” بدفعات مورد بازجویی قرار میگیرد سپس برای اینکه ماموران به پاسخ های مورد نظرشان برسند آنها وی را به اطاق ویژه ای میبرند و با دستبند وی را آویزان میکنند و ضمن فحاشی به مسیحیان و مسیحیت و همچنین ادای کلمات رکیک درباره او و خانواده اش با شلنگ و کابل به جان او میافتند . وقتی “علیرضا “زیر فشار شکنجه میگوید که حرف خواهد زد او را پائین می آورند و دوباره بازجو همان سوالات درباره کلیساهای خانگی و شبکه های ماهواره ای مسیحی و ارتباط او با آنها را تکرار میکند .
“علیرضا” که هنوز پس از گذشت بیش از ۲ ماه از آن ماجرا آثار شکنجه و ضرب و شتم بر روی بدنش به وضوح مشاهده میشود درباره ادامه ماجرا به گزارشگر گفت :
وقتی باز هم جواب های من آنها را قانع نکرد این بار از پا من را آویزان کردند و با شدت بیش از پیش با اجسامی که فکر میکنم شلنگ آب یا کابل برق بود هر بار ۱۰ تا ۱۵ ضربه بسیار محکم به نقاط مختلف بدنم میزند و اینقدر این کار را ادامه دادند تا من از حال میرفتم و بعد روی من آب میریختند و با مشت و لگد دوباره میزدند و سوالهایشان را تکرار میکردند . هربار حملات و ضربه های آنها شدیدتر میشد و حرفهایشان رکیک تر تا اینکه من به کلی بیهوش شدم و دیگر چیزی نفهمیدم .
سرانجام در روز جمعه ۹ شهریور۱۳۸۹ پس از ۳ روز بازجوئی و شکنجه سخت خانواده علیرضا توانستند ضامن معتبری پیدا کنند و با سپردن تعهد وی را از دفتر اطلاعات شهریار بیرون بیاورند . بخاطر وجود آثار شکنجه و تنبیه بدنی شدید ماموران اطلاعات با این شرط اجازه مرخص شدن او از بازداشتگاه را دادند که برای درمان تن مجروح خود به هیچ پزشک یا بیمارستانی مراجعه نکند و منتظر باشد تا نوبت رسیدگی به پرونده او در دادگاه انقلاب برسد
دو جوان کرد به اتهام محاربه به اعدام محکوم شدند
روزنامه حکومتی ایران: دو عضو حزب كومله كه با حمايت سرويس اطلاعاتي انگليس پسر امام جمعه مريوان و دو تن از همراهان وي را به رگبار گلوله بسته بودند، محاربه و مفسد فيالارض شناخته و محكوم به اعدام در ملأعام شدند. این پرونده در شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامي تهران به رياست قاضي ابوالقاسم صلواتي تحت رسيدگي قرار گرفت. يك مقام آگاه قضايي گفت: ديروز پس از صدور حكم دادگاه انقلاب، به وكيل متهمان اعلام شد براي دريافت حكم به دادگاه انقلاب مراجعه كند.
آهنگساز ایرانی: در زندان برای تحقیر برهنه ام کردند
مصاحبه آريا آرام نژاد خواننده و آهنگ ساز که در حوادث پس از انتخابات بازداشت شده و تحت فشار و شکنجه قرار گرفته با روزنامه اسپانيائي الپاييس: آهنگساز ایرانی مورد محاکمه به خاطر یک آهنگ در ایران هر کس که لب به انتقاد بگشاید این احتمال وجود دارد که سر وکارش به زندان بیافتد.
این آهنگساز ایرانی به خاطر «اقدام علیه امنیت ملی» محاکمه میشود. –در یکی از آهنگهایش از مضامین مذهبی استفاده کرد تا مردم را به مقابله با ستمگران تشویق کند«در ایران هر کس که لب به انتقاد بگشاید این احتمال وجود دارد که سر وکارش به زندان بیافتد ولی اینکه به خاطر یک آهنگ کارم به زندان بکشد هرگز!» آریا آرامنژاد هنوز باور نمیکند. این روزها، مانند بسیاری ازبازداشتشدگان پس از اعتراضات ناشی از انتخابات جنجالی سال 2009، اینآهنگساز ایرانی منتظر نتیجهی محاکمهای است که به اتهام «اقدام علیهامنیت ملی» و «تبانی برای براندازی نظام» دچار آن شده است. جرم او تصنیفآهنگی که در آن مضامین مذهبی شیعه برای تشویق مردم به مقابله با ستمگران به کار برده میشود.
«بنده پس از حوادث عاشورا كه منجر به كشته شدن تعدادی از هموطنان عزیزمانگردید احساس وظیفه كردم كه ضمن محكوم كردن این عمل غیر انسانی ـ رسالتهنری ام را به بجای آورم ». آرامنژاد اینچنین شکلگیری این آهنگ را درقبال دادگاه خود توضیح داد. تا آن موقع، محتوای ترانههای «تکنوپاپ» اوعاشقانه بود. یک سال پیش، در عاشورا که پیش مسلمانان شیعه معادل «عیدپاک» (کاتولیکها) است ، آخرین تظاهرات گستردهی مخالفین ایرانی صورتگرفت. دستگیریها چند برابر شد.
آرامنژاد مولف بیستوشش ساله نماهنگ انتخاباتی کاندیدای اصلاحطلب میرحسین موسوی اذعان میکند که این حوادث او را سیاسی کردند. ترانهی «علیبرخیز» را با شعر پر از مضامین و ارزشهای عاشورا ساخت. « گناه ملّت ماچی ست، به جز فریاد آزادی» متن یکی از بندهای آن است و ترجیع ترانه از(حضرت) علی داماد پیغمبر میخواهد از دفن خود در بیاید و «بساط ایندغلبازان که جامهی حق را بپوشاندند تن شیطان» و «دین محمد را به کامخود بیالودند» باطل کند.
از حد تحمل سانسورکاران زیاد بود. آریا آرامنژاد از طریق فیسبوک روایتمیکند: «در تاریخ 26 بهمن ماه سال 1388 با هجوم ماموران وزارت اطلاعاتبه خانه ام بازداشت شدم». طبق دفاعیه او در دادگاه «ایجاد رعب و وحشت وبرهم زدن اسباب و اثاثیه خانه را چاشنی كارشان كردند». در آن هنگام به اونگفتند چرا او را بازداشت کردهاند. فقط چند ساعت بعد وقتی به دادگاهمنتقل شد دادستان او را به خاطر خواندن آهنگ «علی برخیز» به اقدام علیهامنیت ملی متهم کرد.
سنگینی این اتهام دلیل چهل و چهار روزی است که آریا آرامنژاد در سلولانفرادی سپری کرد. در دادگاه، او شکایت کرد که مورد شکنجه قرار گرفتهاست. الان توضیح میدهد: «قالب شکنجهها روحی و روانی بود . از جملهتوهین به شخصیت. توهین به همسرم و خانوادهام. حبس در سلولی یک و نیم دردو متر بدون هیچگونه امکانات بهداشتی. همجواری با سلول کسی که مبتلا بهایدز بود و به واسطه این که اعتیاد به مواد مخدر داشت و به او دارونمیرساندند دست به خودزنی میزد به شکلی که خونش کف راهرو سلولها رامیپوشاند و من میبایست برای دریافت غذا یا رفتن به دستشوییپابرهنه از روی خونهای او رد میشدم ».
اینها فقط قسمتی از افتضاحی است که او در این شش هفته انفراد تحمل کرد.چند بار او را تهدید به اعدام کردند و یا به ترور در خارج از زندان «بدونبر جا گذاشتن ردی». نزدیک بود موفق شوند. اضافه میکند: «قرصهای مربوطبه بیماری قلبیام را نیز تعمدا از من دریغ میکردند». او را باز برایتحقیر جلوی یک مامور دوربین عکاسی به دست برهنه کردند و در جواب اعتراضاو تمسخرش میکردند به این صدا که «میترسی؟». باز، با اکراهی قابل فهمکه ناشی از یادآوری آن لحظات ادامه میدهد: «در یک مورد هم در زندان پساز آنکه درخواستی برای ملاقات با پزشک داشتم نگهبان بهشکل وحشیانهای مرا مورد ضرب و شتم قرار داد. و دست و پایم را حدود 6ساعت با زنجیر بهم قفل کرد».
با این که این شکنجهها را در حضور قاضی توصیف کرد ولی شکایت رسمی نکردهاست. با اطمینان میگوید: «هیچگونه نتیجهای در بر ندارد و هرگز همرسیدگی نخواهد شد». و یادآوری میکند: «جز یک مورد نتوانستم با خانواده ووکیل ملاقات داشته باشم، آن هم پس از رسانهای شدن خبر بازداشتم». ومعتقد است که فشار رسانهای روی آزادی او به قید وثیقه موثر بود. شاید بههمین خاطر علیرغم مطالبات و هشدارهای مقامات ایران، آرامنژاد تصمیم گرفتبا یک خبرنگار خارجی صحبت کند. صدور حکم از طرف دادگاه هر آن ممکن است وبا توجه به محکومیتهای پی در پی هفتههای آخر، ازاین که به زندان برخواهد گشت مطمئن است.بعد از برشماری اسامی دوازده نفر از دوستان بازداشت شدهی خود طی سالآخر، ابراز عقیده میکند: «از نظر من بهترین راهکار برای کم کردن فشار بریک زندانی سیاسی اطلاعرسانی بینالمللی در باره وضعیت اوست زیرا این کارباعث میشود که حکومت تا جای ممکن فشار را بر فرد کم کند». فعلاً دورهایکه تا حالا در زندان گذرانده این اعتقاد را به آریا آرامنژاد بخشیده که«دولت با سو استفاده از نام دین دست به سرکوب هر صدای معترضی میزند».
این آهنگساز ایرانی به خاطر «اقدام علیه امنیت ملی» محاکمه میشود. –در یکی از آهنگهایش از مضامین مذهبی استفاده کرد تا مردم را به مقابله با ستمگران تشویق کند«در ایران هر کس که لب به انتقاد بگشاید این احتمال وجود دارد که سر وکارش به زندان بیافتد ولی اینکه به خاطر یک آهنگ کارم به زندان بکشد هرگز!» آریا آرامنژاد هنوز باور نمیکند. این روزها، مانند بسیاری ازبازداشتشدگان پس از اعتراضات ناشی از انتخابات جنجالی سال 2009، اینآهنگساز ایرانی منتظر نتیجهی محاکمهای است که به اتهام «اقدام علیهامنیت ملی» و «تبانی برای براندازی نظام» دچار آن شده است. جرم او تصنیفآهنگی که در آن مضامین مذهبی شیعه برای تشویق مردم به مقابله با ستمگران به کار برده میشود.
«بنده پس از حوادث عاشورا كه منجر به كشته شدن تعدادی از هموطنان عزیزمانگردید احساس وظیفه كردم كه ضمن محكوم كردن این عمل غیر انسانی ـ رسالتهنری ام را به بجای آورم ». آرامنژاد اینچنین شکلگیری این آهنگ را درقبال دادگاه خود توضیح داد. تا آن موقع، محتوای ترانههای «تکنوپاپ» اوعاشقانه بود. یک سال پیش، در عاشورا که پیش مسلمانان شیعه معادل «عیدپاک» (کاتولیکها) است ، آخرین تظاهرات گستردهی مخالفین ایرانی صورتگرفت. دستگیریها چند برابر شد.
آرامنژاد مولف بیستوشش ساله نماهنگ انتخاباتی کاندیدای اصلاحطلب میرحسین موسوی اذعان میکند که این حوادث او را سیاسی کردند. ترانهی «علیبرخیز» را با شعر پر از مضامین و ارزشهای عاشورا ساخت. « گناه ملّت ماچی ست، به جز فریاد آزادی» متن یکی از بندهای آن است و ترجیع ترانه از(حضرت) علی داماد پیغمبر میخواهد از دفن خود در بیاید و «بساط ایندغلبازان که جامهی حق را بپوشاندند تن شیطان» و «دین محمد را به کامخود بیالودند» باطل کند.
از حد تحمل سانسورکاران زیاد بود. آریا آرامنژاد از طریق فیسبوک روایتمیکند: «در تاریخ 26 بهمن ماه سال 1388 با هجوم ماموران وزارت اطلاعاتبه خانه ام بازداشت شدم». طبق دفاعیه او در دادگاه «ایجاد رعب و وحشت وبرهم زدن اسباب و اثاثیه خانه را چاشنی كارشان كردند». در آن هنگام به اونگفتند چرا او را بازداشت کردهاند. فقط چند ساعت بعد وقتی به دادگاهمنتقل شد دادستان او را به خاطر خواندن آهنگ «علی برخیز» به اقدام علیهامنیت ملی متهم کرد.
سنگینی این اتهام دلیل چهل و چهار روزی است که آریا آرامنژاد در سلولانفرادی سپری کرد. در دادگاه، او شکایت کرد که مورد شکنجه قرار گرفتهاست. الان توضیح میدهد: «قالب شکنجهها روحی و روانی بود . از جملهتوهین به شخصیت. توهین به همسرم و خانوادهام. حبس در سلولی یک و نیم دردو متر بدون هیچگونه امکانات بهداشتی. همجواری با سلول کسی که مبتلا بهایدز بود و به واسطه این که اعتیاد به مواد مخدر داشت و به او دارونمیرساندند دست به خودزنی میزد به شکلی که خونش کف راهرو سلولها رامیپوشاند و من میبایست برای دریافت غذا یا رفتن به دستشوییپابرهنه از روی خونهای او رد میشدم ».
اینها فقط قسمتی از افتضاحی است که او در این شش هفته انفراد تحمل کرد.چند بار او را تهدید به اعدام کردند و یا به ترور در خارج از زندان «بدونبر جا گذاشتن ردی». نزدیک بود موفق شوند. اضافه میکند: «قرصهای مربوطبه بیماری قلبیام را نیز تعمدا از من دریغ میکردند». او را باز برایتحقیر جلوی یک مامور دوربین عکاسی به دست برهنه کردند و در جواب اعتراضاو تمسخرش میکردند به این صدا که «میترسی؟». باز، با اکراهی قابل فهمکه ناشی از یادآوری آن لحظات ادامه میدهد: «در یک مورد هم در زندان پساز آنکه درخواستی برای ملاقات با پزشک داشتم نگهبان بهشکل وحشیانهای مرا مورد ضرب و شتم قرار داد. و دست و پایم را حدود 6ساعت با زنجیر بهم قفل کرد».
با این که این شکنجهها را در حضور قاضی توصیف کرد ولی شکایت رسمی نکردهاست. با اطمینان میگوید: «هیچگونه نتیجهای در بر ندارد و هرگز همرسیدگی نخواهد شد». و یادآوری میکند: «جز یک مورد نتوانستم با خانواده ووکیل ملاقات داشته باشم، آن هم پس از رسانهای شدن خبر بازداشتم». ومعتقد است که فشار رسانهای روی آزادی او به قید وثیقه موثر بود. شاید بههمین خاطر علیرغم مطالبات و هشدارهای مقامات ایران، آرامنژاد تصمیم گرفتبا یک خبرنگار خارجی صحبت کند. صدور حکم از طرف دادگاه هر آن ممکن است وبا توجه به محکومیتهای پی در پی هفتههای آخر، ازاین که به زندان برخواهد گشت مطمئن است.بعد از برشماری اسامی دوازده نفر از دوستان بازداشت شدهی خود طی سالآخر، ابراز عقیده میکند: «از نظر من بهترین راهکار برای کم کردن فشار بریک زندانی سیاسی اطلاعرسانی بینالمللی در باره وضعیت اوست زیرا این کارباعث میشود که حکومت تا جای ممکن فشار را بر فرد کم کند». فعلاً دورهایکه تا حالا در زندان گذرانده این اعتقاد را به آریا آرامنژاد بخشیده که«دولت با سو استفاده از نام دین دست به سرکوب هر صدای معترضی میزند».
بپاخیز هموطن
در اعتراض و بر علیه اعدامِ جانباختگان علی صارمی و علی اکبر سیادت و در حمایت از حبیب لطیفی دیگر زندانی سیاسی زیر تیغ و اعضای خانوده او که دستگیر شده اند و برای آزادی همۀ زندانیان سیاسی، در اقصی نقاط جهان طی این هفته برنامه های اعتراضی گوناگونی برگزار میشوند. من لیست این برنامه ها را اینجا ارائه میدهم و هر روز که سپری شد، برنامه های جدید را جایگزین میکنم. لطفا وسیعا اطلاع رسانی نموده در این برنامه ها شرکت کنید، نیرو سازمان دهید و برنامه های آتی را به من اعلام کنید
پیروز باد مبارزۀ ما مردم ایران علیه رژیم اعدام و ترور
***
لیست اول
برلین: سه شنبه ٢٨ دسامبر ساعت ٣ بعدازظهر مقابل سفارت جمهوری اسلامی
فرانکفورت: سه شنبه ٢٨ دسامبر ساعت ٢ بعدازظهر مقابل کنسولگری جمهوری اسلامی
هامبورگ: چهارشنبه ٢٩ دسامبر ساعت ١١ صبح مقابل کنسولگری جمهوری اسلامی
اسلو: : سه شنبه ٢٨ دسامبر ساعت ٤ بعدازظهر مقابل سفارت جمهوری اسلامی
گوتنبرگ: : سه شنبه ٢٨ دسامبر ساعت ١ بعدازظهر در محل روزنامه یوتبوری پستن
پاریس: سه شنبه ٢٨ دسامبر ساعت ٤ بعدازظهر در میدان
Trocadéro
رم: سه شنبه ٢٨ دسامبر ساعت ٤ بعدازظهر، مقابل سفارت جمهوری اسلامی
Sezione Consolare Via Nomentana, 363, 00162 Roma)
بروکسل: سه شنبه ٢٨ دسامبر ساعت ١ بعدازظهر مقابل سفارت جمهوری اسلامی در خیابان روزولت شماره ٥١
لندن : سه شنبه ٢٨ دسامبر از ساعت ٢ تا ٤ بعد از ظهر
سفارت رژیم تظاهرات
Address:
Embassy of the Islamic Republic of Iran
16 Prince´s Gate
London SW7 1PT
وین: روز سه شنبه ۲۸ دسامبر ساعت ۱۶ در مقابل سفارت جمهوری اسلامی
ونکوور: روز سه شنبه ۲۸ دسامبر ساعت 2 بعد از ظهر مقابل ساختمان عفو بین الملل
Amnesty International - Pender st. 319
پیروز باد مبارزۀ ما مردم ایران علیه رژیم اعدام و ترور
***
لیست اول
برلین: سه شنبه ٢٨ دسامبر ساعت ٣ بعدازظهر مقابل سفارت جمهوری اسلامی
فرانکفورت: سه شنبه ٢٨ دسامبر ساعت ٢ بعدازظهر مقابل کنسولگری جمهوری اسلامی
هامبورگ: چهارشنبه ٢٩ دسامبر ساعت ١١ صبح مقابل کنسولگری جمهوری اسلامی
اسلو: : سه شنبه ٢٨ دسامبر ساعت ٤ بعدازظهر مقابل سفارت جمهوری اسلامی
گوتنبرگ: : سه شنبه ٢٨ دسامبر ساعت ١ بعدازظهر در محل روزنامه یوتبوری پستن
پاریس: سه شنبه ٢٨ دسامبر ساعت ٤ بعدازظهر در میدان
Trocadéro
رم: سه شنبه ٢٨ دسامبر ساعت ٤ بعدازظهر، مقابل سفارت جمهوری اسلامی
Sezione Consolare Via Nomentana, 363, 00162 Roma)
بروکسل: سه شنبه ٢٨ دسامبر ساعت ١ بعدازظهر مقابل سفارت جمهوری اسلامی در خیابان روزولت شماره ٥١
لندن : سه شنبه ٢٨ دسامبر از ساعت ٢ تا ٤ بعد از ظهر
سفارت رژیم تظاهرات
Address:
Embassy of the Islamic Republic of Iran
16 Prince´s Gate
London SW7 1PT
وین: روز سه شنبه ۲۸ دسامبر ساعت ۱۶ در مقابل سفارت جمهوری اسلامی
ونکوور: روز سه شنبه ۲۸ دسامبر ساعت 2 بعد از ظهر مقابل ساختمان عفو بین الملل
Amnesty International - Pender st. 319
اشتراک در:
پستها (Atom)