۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۶, شنبه

یک شهروند سقزی به 5 سال حبس محکوم شد

یک شهروند سقزی از طرف دادگاه انقلاب اسلامی این شهر به زندان محکوم شد.

براساس گزارش رسیده به آژانس خبری موکریان، یک شهروند اهل سقز به نام محمد عزیزی از سوی دادگاه انقلاب اسلامی این شهر به اتهام همکاری با یک حزب مخالف نظام به تحمل 5 سال زندان محکوم گردید.

گفتنی است که محمد عزیزی که حدود سه سال پیش توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده، هم اکنون در زندان مرکزی سقز دوران محکومیت خود را سپری می نماید.

تعلیق غنی‌سازی و بستن فردو خط قرمزهای رژیم در مذاکرات



معاون شورای عالی امنیت جمهوری اسلامی موفقیت مذاکرات بغداد را منوط به برگرداندن پرونده‌ هسته ای از شورای امنیت به آژانس انرژی اتمی عنوان کرد.

به گزارش رادیو آلمان، علی باقری گفته، با برگشتن پرونده ایران به آژانس بين‌المللی انرژی اتمی، توافقات آتی ايران با گروه ۵+۱ می‌تواند نشست بغداد را به موفق‌ترين نشست در زمينه پرونده هسته‌‌ای ايران تبديل كند. در غير اين صورت بايد شاهد دورهای بعدی برای مذاكرات بغداد بود.

از سوی دیگر علی اصغر سلطانیه نماینده‌ی جمهوری اسلامی در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در گفت‌و‌گو با خبرگزاری رویترز از رد کردن تقاضای غرب برای تعلیق غنی‌سازی اورانیوم سخن گفته است.

سلطانیه "تعلیق غنی‌سازی و بستن سایت زیرزمینی فردو" را خط قرمز ایران برای مذاکرات استانبول ۲ عنوان کرده است.

پیش از این وزیر خارجه آلمان عصر پنج‌شنبه (۳ مه / ۱۴ اردیبهشت) در جمع کمیته یهودیان آمریکا در واشنگتن گفته بود، هیچ‌گونه تاکتیکی برای به درازا کشاندن گفت‌وگوهای بین‌المللی اتمی را تحمل نخواهد کرد.

گیدو وستروله تصریح کرده بود: «ما ساده نیستیم. صبرمان هم بی‌حد و مرز نیست.» 

وی افزود که هیچ‌گونه "بازی با زمان" تحمل نخواهد شد.

بازرسی از پارچین در مذاکرات اتمی اولویت دارد


دبیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی گفته است، بازرسی از مجتمع نظامی پارچین در مذاکرات اتمی با رژیم تهران اولویت دارد. جمهوری اسلامی تا کنون اجازه بازدید از این محل مشکوک هسته ای را نداده است.

صدای آمریکا به نقل از خبرگزاری رویتر اعلام کرد که بازرسی از یک پایگاه عمده نظامی جمهوری اسلامی، اولویت آژانس بین المللی انرژی اتمی در جریان از سرگیری مذاکراتش با رژیم تهران است.

به گفته یوکیا آمانو (دبیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی)، رژیم تهران هنوز به درخواست آژانس برای بازدید از مجتمع نظامی پارچین واکنشی مثبت ارائه نداده است. 

وی به خبرنگاران گفت ولی ما مایلیم مسئله پارچین را پیگیری کنیم زیرا ممکن است در آنجا تحقیقات اتمی مرتبط با برنامه تسلیحات هسته ای انجام گرفته باشد. 

دبیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی افزود، لازم است که ما به تمامی مسائل حل نشده بپردازیم اما پارچین برای ما یک اولویت است، و ما باید از آنجا شروع کنیم.

دیپلمات های غربی می گویند که رژیم تهران از پاسخ دادن به درخواست آژانس بین المللی انرژی اتمی برای بازرسی از پارچین طفره می رود. آنها همچنین حدس می زنند که رژیم تهران ممکن است سرگرم پاک کردن این پایگاه نظامی واقع در جنوب شرقی تهران از هرگونه مدرک و اثر ثابت کننده جرم تا پیش از موافقت با بازرسی ها باشد.

دبیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی گفته آژانس متوجه بعضی فعالیت ها در پارچین شده است و دیپلمات های غربی نیز با اشاره به تصاویر ماهواره ای می گویند، آژانس اتمی به احتمال انجام عملیاتی برای پاکسازی آثار جرم در پایگاه نظامی پارچین ظنین است .

پرده جدید کلاهبرداری "هدفمندی"


منصور امان


بازی کثیف و توهین آمیزی که دولت دست نشانده آیت الله خامنه ای هفته هاست با میلیونها دریافت کننده یارانه نقدی آغاز کرده، ابعاد وقیحانه تری یافته است. ساعاتی پیش از پایان مُهلت اعلام عدم انصراف، پایوران حُکومت با دستکاری وبگاه اختصاص یافته برای این کار، در عمل شهروندان را به زور از لیست مُقرری بگیران حذف کردند. 

دولت جمهوری اسلامی برای قلم گرفتن بر نام بیش از یک میلیون و ششصد هزار خانوار به روشهایی که کُلاهبرداران اینترنتی و تبهکاران سایبری استفاده می کنند، مُتوسل شد. از گُمراه ساختن مُراجعه کننده برای انتخاب گُزینه های غلط تا نصب لینکهایی به ناکُجا آباد و در نهایت از کار انداختن عمدی وبگاه، رد پای آثار خویشاوندی سرویس دولتی با متُد جیب بُرهای آن لاین را می توان مُشاهده کرد. 

بی تردید روی آوردن رژیم ولایت فقیه از غارت خزانه ملی و حراج سرمایه های ملی به خالی کردن مُستقیم جیب مردُم، ارتباط نزدیکی با بُحران اقتصادی دارد که آقای خامنه ای و زیردستانش در چنبره آن گرفتار شده اند. به همان میزانی که طرفهای خارجی رژیم مُلاها، گلوی نفتی و مالی آن را بیشتر فشار می دهند، تلاش حُکومت برای کاهش فشار از طریق پنجه کشیدن به چهره جامعه و مردُم بیشتر می شود. 

با این حال پُرسش این است که رژیم ولایت فقیه این فشار را برای جُبران کُدام کمبود و پُر کردن چه چاله ای بر مردُم وارد می آورد؟ اگر حُکومت نسبت به تاثیر تحریمهای خارجی بر زندگی و معاش شهروندان تشویش داشت، بنابراین خود به گونه فعال و حتی با توسُل به روشهای شیادانه به چپاول مُستقیم مردُم، دُزدی از سُفره آنها و وخیم ساختن شرایط زیست شان روی نمی آورد. 

پاسُخ به سووال بالا می تواند روشن کند که چرا هیچیک از رهبران و پایوران حُکومت حاضر به توضیح در این باره نیست که درآمد ناشی از حذف یارانه ها کُجا و چگونه به مصرف می رسد و یا قصد دارند با منابع صرف جویی شده از حذف یک میلیون و ششصد هزار خانوار چکار کنند؟ 

«اعطای کیف‌های پرپول به قضات» در دستگاه قضای رژیم


رادیو آلمان: مصطفی پورمحمدی، رئیس سازمان بازرسی کل کشور روز جمعه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ در نشست مطبوعاتی در هرمزگان از «اعطای کیف‌های پرپول به قضات در دستگاه قضا» ابراز نگرانی کرد و گفت که «افراد متخلف با خرج کردن پول و گرفتن وکلای قوی محاکم را تحت فشار قرار می دهند.»
به گفته رئیس سازمان بازرسی ایران رشوه‌های کلانی در دستگاه قضایی ایران «رسیدگی قضایی و دادرسی» را بسیار «سخت» می‌کند «زیرا افراد متخلف با خرج کردن پول و گرفتن وکلای قوی محاکم را تحت فشار قرار می دهند.»
مصطفی پورمحمدی در همین نشست به برداشت شبانه پول از حساب بانکها با دستور دولت نیز اشاره کرد و گفت که «برداشت شبانه پول از حساب بانکها زوایای دیگری دارد که بررسی‌ها تا روشن شدن آن ادامه خواهد یافت.» پورمحمدی روشن نکرد که منظورش از «زوایای دیگر» چیست. او چهارشنبه هفته گذشته از ارسال پرونده تخلف بانکی ۱۰۰ میلیون یورویی استان هرمزگان به دادگاه خبر داده و ابراز امیدواری کرده بود که این پرونده با جدیت رسیدگی شود.

حقیقت از دین ستیزی بر می خیزد - فیروز نجومی


جدایی دین از قدرت و یا مذهب از سیاست، خواستی ست مشترک میان مخالفان و دگر اندیشان، صرفنظر از اختلافات عقیدتی و سیاسی و خصومت ها و کینه هایی که نسبت به یکدیگر دارند. یعنی که همگان بدون اینکه در کنگره ای بزرگ و ملی شرکت کنند و رسما به توافقی برسند، خواهان آنند که آیت الله ها و حجت الاسلام ها از مسند قدرت فرود آیند.  تفنگی که در هنگام خطبه خوانی بر فراز منبر در روز های جمعه، در مشت خود  می فشارند،  رها نمایند. خود را از دایره سیاست ها، از دیپلماسی گرفته تا مدیریت وزارتخانه ها و سازمان های دولتی، خروج یابند. متخصصین و نخبه ها و فرهیختگان را بحال خود وا گذارده ، کمتر امر و نهی کنند. از بلندی های زهد و تقدس  به کار تخصصی خود، پند و اندرز و موعظه بپردازند. مثلا  جدایی طلبان بدرستی این سوال را مطرح میکنند که چه چیزی حجت الاسلام حیدر مصلحی را- وزیر اطلاعاتی که عزل و نصب او در سال گذشته اختلاف ولایت را با ریاست جمهوری آشکار ساخت،- برای مدیریت یک سازمان جاسوسی و خبر چینی، واجد شرایط ساخته است؟ آیا در حوزه های علمیه درس جاسوسی هم میآموزند؟ بزعم جدایی طلبان آیا بهتر نیست که آقای مصلحی و همردیفان وی به حوزه های علمیه باز گردند و کار مطالعه ی متون دینی و تحقیق و تفحص  در باره وحی و تفسیر و تاویل کلام الهی را از سر گیرند؟ البته هنوز میتوانند که همچون گذشته از داخل حوزه ها بر بیرون نظارت کنند و همان نقشی را بازی کنند  که خمینی فکر میکرد در خور روحانیت است: هدایت دولت و مردم به "راه مستقیم، " نقشی که زمانی خود در نظر داشت اجرا نماید، به قم رفته و مردم را به زهد و تقوا و عبودیت و بندگی در برابر الله فرا میخواند، بدون تردید نقشی که  از احترام و اعتبار فراوانی نیز بر خور دار بود. هم خود را خوش نام میساخت هم جامعه را از تحمیل زیان و خسرانی عظیم باز میداشت. 

چگونه و از چه راهی میتوان به این هدف رسید، موجب اصلی پراکندگی و تفرق گروه ها، احزاب و سازمانهای سیاسی، بحث و گفتگو بسیار است. اما به جرات میتوان گفت که کم و بیش آرزومندند جدایی مذهب از سیاست مشترکا امیدوارند که این جدایی به گونه ای مسالمت آمیز انجام شده و آیت الله و حجت الاسلام به رضایت از کار سیاست کناره گیری کنند. که گذار از یکتایی و یگانگی دین و قدرت به جدایی و دوگانگی آنان، بهتر است گذاری باشد نرم و ملایم، نه چیزی از جا بجا و تخریب شود و نه چیزی فرو ریزد از هم بپاشد. که نه دندانی بشکند و نه بینی ای خونین شود. بدون اینکه گسستی در روال زندگی عادی  بوجود آید. که در آرامش و خونسردی قرارداد اجتماعی و میثاق نوینی تدوین شود به گونه ای که حق و حقوق هیچ دسته ای ضایع نشود.  بمنظور رسیدن باین هدف تاکنون نیز راهکارها و پیشنهاد های بسیاری ارائه شده است. رفراندوم، انتخابات آزاد و یا انحلال نظام ازجمله ی آنان اند..

در اینکه جدا ساختن دین و قدرت از یکدیگر و شفافیت بخشیدن به مرز بین آن دو،هدفی ارزنده و والا ست، حرفی نیست. متاسفانه، باید گفت که همراه است با کمی ساده اندیشی. نخست آنکه قدرت را نمیتوان از ذات دین اسلام خارج نمود. ارائه اسناد در حوصله این مقال را ندارد. همین قدر بس که یاد آوری کنیم که تاریخ ایران نشان میدهد که فقها و علما پیوسته به مراکز قدرت اتصال داشته اند و از حامیان شاهانی بوده اند که در راه اسلام، دینی که خود مظهر ش بودند شمشیر زده اند. در 28 مرداد 32 در واقع این روحانیت بود که شاه را به تخت شاهی باز گرداند. اغراق در نقش سیا در براه انداز کودتا، پوششی ست بر فتوای روحانیت مبنی بر واژگونی حکومت مصدق. روحانیت شاهنشاهی را بر انواع دیگر حکومت ها ترجیح میدادد چرا که از گسترش کمونیسم سخت هراسناک بودند. روحانیت ایران همیشه دولت سایه بوده است و هیچگاه برکنار از قدرت نبوده است. شاه، طیب رئیس مافیای سبزه میدان، یکی از نقش آفرینان در کودتای 28 مرداد و متحدین خود را  بجرم قیام در 15 خرداد به جوخه ی اعدام سپرد. اما خمینی را به تبعید فرستاد، تصمیمی که بیانگر ضعف قدرت بود در برابر دین. و ما هم اکنون وارث عواقب آن تصمیم شاهنشاه دور اندیش هستیم. 

.اما دشواری دیگر آنست که بنظر میرسد که فراموش کرده ایم که خود ملت و رهبران آنان، از چپ و دمکرات گرفته تا ملی و مذهبی به ازدواج دین و قدرت خوشامد گفته و جشن و سرور بپا کرده اند چنانکه گویی زورق نجات فرا رسیده است، تحت اصل و اصول دین اسلام، ملت سر فراز و سر بلند خواهد شد و شکوه و عظمت بار دیگر به ایران باز بر میگردد. شاید از همه خام تر چپ های بومی بودند که فریب روبه هان  پیرو سالخورده، رهبران حزب توده، سگ های زنجیری بیگانگان را خوردند و به "شکوفایی " جمهوری اسلامی دل بستند. برخی دیگر از چپ های بومی در توجیه مشی سیاسی خود "وحدت بزرگ " را برای تایید و تصدیق حکومت دین بکار گرفتند. این بدان معنا است که بخش وسیعی از اپوزسیون بویژه چپ های انقلابی اگر مدافع حکومت دین نباشند درگیری با آنرا سازگار با یک مشی مارکسیستی نمیدانند. آنها اگر خود را در ستیز با روحانیت می بینند به آن دلیل است که هم اکنون آنها را از  سرمایه داران میدانند، نه به آن دلیل که دین را خصم آشتی ناپذیر آزادی تصور کنند. زیرا که خود نیز چندان وقعی به آزادی نمی نهند. آزادی یک مقوله بورژوازی ست.آنها بفکر شکم گرسنه ی کارگران هستند. این نه دین و سلطه ی عمیق آن بوده است که سبب فرو روی و عقب ماندگی جامعه بوده است بلکه استعمار و امپریالیست های حریص بوده اند. یعنی جدایی طلبان ازجمله چپ های انقلابی در حالیکه دین چنگال خود را در گلوی ملت فرو برده است، در حال جنگیدن با اشباح هستند. یعنی که حقیقت را انکار میکنند.

این بازگشت سریع به تاریخ نه چندان دور،  بیانگر این واقعیت است که پس از چهار دهه حکومت دین، هنوز در هژمونی شریعت اسلام شک و تردید بخود راه میدهیم. بر آن تصور خام که دین میتواند از این معرکه ای که بپا کرده است نجات یابد بدون اینکه کوچکترین زخمی بردارد. آنچه کار تغییر و تحول اساسی را دشوار ساخته است آنست که بدون اینکه تحولی در دین و شیوه ی دینداری ایجاد گردد، بعید بنظر میرسد که هرگز به مرزهای  یک جامعه ی آزاد و دمکراتیک نزدیک شویم. جامعه ی ایران با دیکتاتوری بیرحم و سفاکی همچون  بشار اسد و حزب بعث، روی در روی نیست.  حاکم بر جامعه ما، کسی است که جلوه ی الله است. روایت است که نشیمنگاه حضرت ولایت به زیارتگاه تبدیل شده است. اگر این اغراق را جدی نگیریم، واقعیت این است که حکومت دین بر اساس باور ها و ارزشهایی بنا گردیده است که در وجود ما نهادین بوده است، ارزشهای دینی. قواعد و اصل و اصول شریعت اسلام، برای ما ارزشهای بیگانه ای نبوده است که آنرا ندانسته و نفهمیده به زباله دان ارزشها افکنیم. آنها را در آغوش کشیدیم. امنیت و رفاه و آسایش و آزادی و استقلال را فکر میکردیم که در دامن دین اسلام خواهیم یافت. حال آیا ملت آماده است که با حقیقت روی در روی قرار گیرد و ارزشها و باورهایی را که به آن باور داشته مسئول شرایط موجود دانسته و تمامی سیه بختی و تیره روزی خود را به حکومت دین نسبت دهد و آنرا از اریکه ی قدرت بزیر آورد؟

مسلم است این آمادگی زمانی بوجود میآید که دین و نقش تاریخی دین را دور از ترس و تعصب مورد باز نگری قرار دهیم، آنگاه در خواهیم یافت که راه رهایی و آزادی از دین ستیزی و براندازی دین میگذرد. بمنظور رسیدن باین هدف نیازی نیست که اسلحه بر گیریم. قهر و خشونت داروی درد ما نیست. روشنایی و بینایی ست که ما را به هدف نزدیک میسازد. بدون تغییر و تحول در باورها و ارزشهایی که از یک نسل به نسل دیگر بما  انتقال یافته و در سرشت ما کاشته شده است، ارزشها و باورهایی که تاج امامت را بر سر خمینی گذارد، نمیتوانم هژمونی و یا سلطه ی مطلق دین در زندگی را به چالش بکشیم و براندازی آنرا هموار سازیم. آنچه باید تغییر دهیم آموزشهای دینی ست، آموزش هایی که در ما نهادین گشته است. بهمین دلیل هرگز آنها را زیر سوال نمیبریم. دین  بما میآموزد که نپرسیم و نجوییم مگر خدای یکتا و یگانه را. مبادا که به یکتایی الله، به قرآن، کلام الله، به رسالت و امامت، بخود کوچکترین شک و تردیدی راه دهیم. مشرک میشویم و مرتکب گناهی نا بخشودنی، گناه "کبیره." از سنین کودکی مفاهیم حلال و حرام و احکام عبادت را میاموزیم، و خوی خواری و حقارت ، تسلیم و اطاعت، خوی فرمانبری و فرمان برداری را در سرشت مان مینهند، چنانکه گویی کار طبیعت است. بعبارت دیگر،  ما به ارزشهایی خو میگیریم که ماهیتا استبداد پرور است. متاسفانه با تلخی بسیار ست که باید بخاطر بیاوریم که حتی در جنبش اعتراضی 88، در جنبشی که اساسا رای مردم را در مقابل رای ولایت فقیه گذارد بار دیگر دست بدامن الله شدیم و بر فراز پشت بام ها فریاد برآوردیم "الله اکبر،" "یا حسین " اما همین گوینده به محض اینکه فراخوان «ولایت باطل» بگوش ش رسید، میدان را ترک گفت.

مسلما هم اکنون بسیاری به اصلاح ناپذیر بودن نظام و برانداختن ولایت گرایش و تمایل پیدا کرده اند. با این وجود، باطل گرایی ولایت اگر با دین ستیزی همراه نباشد به مقصد دلخواه نخواهد رسید. بزبان دیگر در شرایط موجود، جنبش ی که خواهان تغییر در ساختار سیاسی بر اساس جدا سازی دین از قدرت است، جنبشی ست سیاسی. بهمین دلیل  عقیم مانده و میماند. جنبش نیست که بتواند ملت را بر انگیزد، همچنانکه جنبش کارگری مناسبت خود را با زمان از دست داده است، بویژه کارگران ایران که تا کنون بوجود خود هنوز آگاهی پیدا نکرده است و همچنان کودک یتیم و صغیر نظام ولایت بشمار میآید، طبقه ی کارگری که برغم رنج و دشواری ای که در شرایط موجود متحمل میشود، از شرکت در جنبش "سبز " خود داری نمود. 

نیروی پویا و بالنده کشور را جوانان تشکیل میدهند. آنها هستند که به مرض مهلک دین دچار نشوند. تنها آن چیزی میتواند جوانان کشور را بسوی خود جلب کند که در آن رهایی ست، رهایی از قید و بند زائد و خفه کننده ی شریعت، قواعد و مقرراتی که نه تنها بر طهارت و نظافت انسان نظارت دارد بلکه آمیزش های جنسی را هم تابع نظم و ترتیبی ساخته است که رعایت آن داری صواب بوده و خشنودی و رضای الله را فراهم آورد. که خبر از آینده ای دهد که بتواند به انسانیت خود در آزادی دست یابد. این میسر، طی شدنی نیست، اگر براندازی حکومت دین را هدف خود قرار ندهیم. جامعه آبستن یک جنبش فرهنگی ست، جنبشی که ارزشهای فرمانروایی را که بر بنیان مطلق گرایی و جزم اندیشی برقرار شده است در هم فرو ریزد و بر ویرانه های پرچم آزادی را بر افرازد. حکومت دین، حکومت بشار اسد نیست که او را از اریکه ی قدرت بزیر فرو کشی، حکومت دین را تنها میتوان با دین ستیزی از میان برداشت، با بی اعتبار ساختن ارزشهای دینی. بعبارت دیگر، نه به آزادی رسی و نه هرگز روی دمکراسی بینی اگر به ستیز با دین اسلام، بعنوان دین قدرت، دین فرمانروایی و فرمانبرداری، نپردازی. دوران احترام به دین و مقدسات دینی بسر آمده است. دینی که آیت الله جنتی مظهر آن است باید به زباله دان ارزشها ریخت.

درست است صدها ایراد میتوان بر دین ستیزی وارد نمود. به سرنوشت خونبار احمد کسروی، سلمان رشدی، تیو وانگو و کاریکاتوریست دانمارکی اشاره کرد. واکنش ها و احساسات مردم عامه را سد بزرگی بر سر راه بر چندن بساط دین. .تصاویر کفن پوشان در خیابانها، هنوز در ذهن زنده اند. اما کیست که از خطرات دین ستیزی آگاه نباشد.  هم اکنون باید تصمیم بگیریم که آنچه در باره دین خود احساس میکنیم میاندیشیم، از ضمیر خود بیرون آوریم و با یک دیگر شریک شویم. آیا نباید حقیقت دین خود را به ملت خود نشان دهیم. آیا نباید بگوئیم که این دین چه نقش پایه ای در استمرار و تداوم فرهنگ و ارزشهای استبدادی بازی کرده است. حقیقت دین را همیشه با کمک شمشیر بوده است که پنهان ساخته اند. اما، نه، این دوران بسر آمده است. دین هرگز دارای امنیت دیرینه اش نخواهد بود.

چرا که دین ستیزی، دین را به اصل خود باز گرداند، به ملجا و پناه گاه تمام نیازمندان عبادت و پرستش موجودی ماورایی و یا خدای یگانه. مگر نه این که دین امید نا امید ان است. مگر نه اینکه دین معنا میدهد به زندگی. اما جایگاه این دین، دل و درون است، نه بر فراز منبر، تفنگ بدست. نه در سپاه دین و گشت های ارشادی. دین ستیز به آن امام جماعت نهیب میزند شرم آور است، تفنگ خود را بر زمین بگذار. از خشم و خشونت و انتقام جویی دست بردار، برازنده مرد خدا، زهد ورز و ریاضت کش نیست. دین ستیز چیزی جز حقیقت بزبان نمیآورد.

هیچ دین ستیزی نیست که با پرستش خدا و ایمان به دین به خصومت بر خیزد. استاد مشیری در یکی از ویدیو های خود بهمین موضوع اشاره میکند و میگوید، یکی دلش میخواهد موش بپرستد، کسی باو کاری ندارد. این بدان معنا است تنها فرد است که میتواند تصمیم بگیرد که چه چیزی را بپرستد. چرا که  دین درونی ست نه بیرونی. این حق انسان است که خود بر گزیند آنچه را میپرستد.  اگر هنوز کسی باور میکند که امام حسین مظلوم بود و معصوم و بی گناه و هر سال میخواهد خود ش را بزند و خونین کند، کسی او را از این کار باز نمیدارد و نباید باز داشت. اما متقابلا آنکس که برای امام حسین حرمتی قائل نیست نیز،حق زندگی دارد. 

در شرایط کنونی دین هر روز سلطه ی خود را عمیق و نهادین میسازد، بهترین راهکار برای تداوم ولایت تا قیامت. ضمن اینکه بحران زایی به عادتی نهادین تبدیل شده است، اخیر رژیم دین تصمیمی گرفته است که دعواها و بگیر و ببند درون حلقه ی حاکمه را نیز نهادین سازد تا خود را از خشکی و انعطاف ناپذیری و شکنندگی نجات دهد و  به سرنوشت نظام های دیکتاتوری دچار نشوند. بنابراین  زد و خورد ها درون حلقه حاکمه چنان بازتاب مییابد چنانکه گویی واقعی ست. در بالا چنان دعوا بالا میگیرد  که این احساس را دامن میزند که عنقریب قایق حکومت دین از درون متلاشی و در آبها متلاطم و طوفانی غرق میشود. رقابت بین ولایت و ریاست و بین ریاست و مجلس و قوه ی قضائیه، مچی گیری و بگیر و ببند و فرا افکنی در درون دستگاه حاکمه، دارای یک انگیزه بیشتر  نیست، تقلید دمکراسی بین نیروهای ضد دمکراسی برای حفظ و نگاهداری استبداد دین و قدرت. 

بنابراین، حکومت دین با فریب و ریا و سحر و جادو از خود تصویری میسازد  نه مطلق گرا و استبدادی بلکه حکومتی ست چند صدایی. ریاست جمهوری حتی میتواند با رهبر در اختلاف باشد. در دستگاه حاکمه روزی نیست که دعوایی بر پا نشود، بسیار شبیه آنچه در کشورهای دمکراسی غربی بچشم میخورد. کاندید های ریاست جمهوری و یا پارلمان و کنگره بدترین اتهامات را بهم وارد میکنند. تلخ ترین زبانها را بکار میبرند. این کشورها همیشه در حال اصلاحات هستند تا جامعه بتواند در تناسب با نیازهای روز به گردش در آید. اما در حکومت دین هیچ آبی از آب تکان نمیخورد. بزرگترین غارت ها در بانک های کشور اتفاق افتاده است، حضرت ولایت به رسانه ها و مطبوعات توپ و تشر میزند که کشش ندهید. یک جنایتکار را از یک پست بر میدارند و به مقام بالاتری منصوب میکنند. آنهم بوسیله ی ریاست جمهوری که امروز گفتمان ایرانی و انسانیت و آزادی را به نفع پا برجا ساختن ولایت مصادره نموده است.

اما شرایط به نفع دین ستیزی در حال تغییر است. ما از جامعه ای سخن میگوییم که نزدیک به 4 میلیون دانشجو و بیش از 15 میلیون دانش آموز به تحصیل اشتغال دارند و بر آن باید بیش از 15 میلیون تحصیل کرده های نسل های گذشته را افزود. آنها نه امید به دین بسته اند و نه بیم از دین دارند، اینان آزادی میخواند و تنها زمانی آنرا بدست میآورند که با دین قدرت، دین اسلام، دین فرمانروایی و فرمانبرداری به ستیز بر خیزند. تنها با ستیز با دین است که میتوان آزادی بویژه آزادی  در پرستش را صرفنظر از ماهیت آن، بعنوان یکی از اساسی ترین حقوق بشر کسب نهادینه سازیم. اگر دیروز مفهوم آزادی مجرد بود و انتزاعی، امروز خود را در ستیز با دین و آزاد سازی پرستش بیان میکند. چراکه حقیقت است که از دین ستیزی بر میخیزد. بیایید حقیقت را بگوش مردم برسانیم.

fmonjem@gmail.com
Firouz Nojoumi
rowshanai.org

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۵, جمعه

دو کشته در درگیریهای قاهره و وضع مقرارت منع آمد و رفت

به گزارش خبرگزاری فرانسه از قاهره، ارتش مصر جمعه شب در اطراف وزارت دفاع این کشور در پایتخت که درگیریهای های شدیدی میان تظاهر کنندگان و نیروهای امنیتی در آنجا در جریان است، بمدت یک شب منع آمد و شد اعلام کرد.

یکی از اعضای شورای نظامی مصر در نطقی تلویزیونی اعلام کرد این منع آمد و شد از ساعت بیست و سه به وقت محلی تا هفت بامداد روز شنبه در میدان العباسیه، در اطراف وزارت دفاع و در خیابان های همجوار برقرار شده است.

درگیریهای خشونت آمیز از صبح امروز بین تظاهرکنندگان مخالف شورای نظامی و نیروهای ضدشورش و پلیس نظامی در اطراف ساختمان وزارت دفاع مصر آغاز شد.

منابع بیمارستانی مصر دقایقی پیش از کشته شدن دو نفر و زخمی شدن یکصد و سی نفر در درگیریهای روز جمعه میان تظاهرکنندگان و نیروهای مسلح خبر دادند.