۱۳۹۱ بهمن ۱۳, جمعه

انفجار مقابل سفارت آمريکا در آنکارا؛ دو کشته

به گزارش خبرگزاری فرانسه از آنکارا، شبکه های تلویزیونی ترکیه گزارش داد چندین نفر امروز در انفجار مقابل ساختمان سفارت آمریکا در شهر آنکارا دو نفر کشته  شدند.

گفته می شود که این انفجار انتحاری بوده که در جریان آن دو نفر کشته و چند تن دیگر نیز زخمی شدند.

تلویزیون ترکیه اعلام کرد که انفجار به زخمی شدن چند تن انجامیده و آمبولانس‌ها برای انتقال مجروحان به محل انفجار شتافته ‌اند.

به گفته این منبع، انفجار در اتاق نگهبانی سفارت روی داده است.

به دنبال این انفجار که باعث تخریب درب ورودی ساختمان سفارت آمریکا شد، ستونی از دود از ورودی جانبی ساختمان سفارت به آسمان برخاسته است. 

یک شاهد عینی گفت نیروهای امنیتی منطقه را محاصره کرده اند و تدابیر شدید امنیتی در اطراف سفارت آمریکا در آنکارا برقرار شده است

انفجار مقابل سفارت آمريکا در آنکارا؛ چند زخمی

به گزارش خبرگزاری فرانسه از آنکارا، شبکه های تلویزیونی ترکیه گزارش داد چندین نفر امروز در انفجار مقابل ساختمان سفارت آمریکا در شهر آنکارا زخمی شدند.

تلوزیون ترکیه اعلام کرد که انفجار به زخمی شدن چند تن انجامیده و آمبولانس‌ها برای انتقال مجروحان به محل انفجار شتافته ‌اند.

گفته می شود  انفجار در سفارت آمریکا در آنکارا در اتاق نگهبانی روی داده است.

انتقال گروهی زندانیان به سلولهای انفرادی برای اعدام

بنابه گزارشات رسیده به « فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران» روز چهارشنبه تعدادی از زندانیان قزل حصار کرج برای اجرای حکم  اعدام به سلولهای انفرادی منتقل شدند.
روز چهارشنبه ۱۱ بهمن ماه تعدادی از زندانیان از سالنهای مختلف واحد ۲ زندان قزل حصار به سلولهای انفرادی زندان قزل حصار و زندان خورین ورامین منتقل شدند.یکی ازاین زندانیان از اتباع افغانستان می باشد.
زندانی حاج محمد نور زهی ۲۸ ساله ۷ سال است که در سالن ۴ واحد ۲ زندان قزل حصار کرج بسر می برد.زندانبانان ولی فقیه آخوند علی خامنه ای برای فریب وی و همبندیانش به دروغ  به او گفتند که وکیل نامبرده به دلیل عدم پرداخت کامل حق وکالت علیه وی شکایت نموده است و به دادگاه برده می شود.
اما روز پنجشنبه به اعضای خانواده وی اطلاع داده شد که جهت انجام آخرین ملاقات با وی به زندان خورین ورامین مراجعه نمایند.خانواده اش با او آخرین ملاقات را انجام دادند و قرار است بزودی در زندان خورین ورامین به دار آویخته شود.
پس از اعتراضات گسترده مردم افغانستان علیه سیاست اعدام شهروندان افغان در ایران، رژیم ولی فقیه از نام بردن و اعلام اعدام زندانیان افغان خوداری می کند و اجازه انتقال جسد زندانیان اعدام شده  به افغانستان داده نمی شود و خانواده های آنها مجبور هستند که  اجساد عزیزان خود را با صرف هزینه های زیاد بطور قاچاق به افغانستان منتقل کنند.
آخوند علی خامنه ای که از طریق شبکه های آخوندی خود  تحت عنوان قاضی ، دادستان و قاضی ناظر بر زندانها مشغول اعدام های گروهی ،قطع دست و انگشت و سایر جنایتهای قرون وسطایی می باشد بی وقفه  به جنایت علیه بشریت خود ادامه می دهد.این اعمال ضد بشری تنها ابزار باقی مانده ولی فقیه  به منظور ایجاد فضای رعب و وحشت در ایران است. 
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، اعدام های گروهی ، قطع دست و انگشت توسط رژیم ولی فقیه آخوند علی خامنه ای  رامحکوم می کند و از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه به دادگاه جنایی بین المللی می باشد.


فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
۱۳ بهمن ۹۱ برابر با ۰۱ فوریه ۲۰۱۳

برخی محکومین به‌زودی در ملا‌عام اعدام می‌شوند

خبرگزاری هرانا - رئیس کل دادگستری استان فارس خبر از اجرای قریب الوقوع حکم تعدادی از متهمان در استان فارس داد.

رییس کل دادگستری استان فارس مدعی شد: "احکام برخی مجرمین سابقه‌دار و متجاوزین به حقوق مردم در سطح استان فارس و شیراز صادر شده و به‌زودی در ملاء‌عام اجرا خواهد شد." 

بنا به گزارش ایسنا، ذبیح‌الله خدائیان در سیزدهمین همایش روسای کلانتری‌ها و پاسگاه‌های انتظامی استان فارس افزود: "این گروه شامل افرادی است که در ماه‌های اخیر با انجام سرقت‌های متعدد یا ایجاد اخلال در نظم عمومی و تهدید مردم با اسلحه سرد و گرم موجبات ناامنی را فراهم کرده‌اند."

وی با تاکید بر این‌که "دستگاه قضایی در اجرای حدود الهی کوچک‌ترین اغماضی نخواهد کرد" افزود: "رسیدگی به پرونده این افراد در سریع‌ترین زمان انجام و با پیگیری‌های به عمل آمده احکام این افراد به زودی اجرا می‌شود."

گفتنی است، با وجودی که وی به نوع محکومیت این افراد اشاره ای نکرده است ولی از آنرو که این جرایم بتازگی با اتهام محارب مواجه میشود این خبر نگرانی محافل حقوق بشری را نسبت به اجرای حکم اعدام در ملاء عام برای سارقان در استان فارس برانگیخته است.

لازم به یاد آوریست، ۲ جوان متهم به سرقت روز اول بهمن ماه در ملاء عام و در تهران اعدام شدند. دادگاه این ۲ جوان را به اتهام محاربه محکوم به اعدام در ملاء عام کرده بود.

ممانعت از اعزام دنشجوی دربند به بیمارستان

خبرگزاری هرانا - مسئولین زندان از اعزام میثاق یزدان‌نژاد دانشجوی زندانی که به ۱۴ سال زندان محکوم شده است به بیمارستان ممانعت به عمل آوردند.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، میثاق یزدان‌نژاد زندانی سیاسی زندان رجایی شهر کرج که از نوعی افسردگی شدید رنج می‌برد و بار‌ها تقاضای مرخصی درمانی‌اش بی‌جواب مانده، بدلیل امتناع از زدن دست بند و پابند از اعزام به بیمارستان محروم شد. 

پزشکان بهداری زندان بار‌ها تشخیص خود را مبنی بر اعزام میثاق به مرخصی استعلاجی اعلام نمودند ولی مسئولین زندان بجای این اقدام قصد اعزام وی با دستبند و پابند به بیمارستان رازی را داشتند که با خودداری میثاق از این کار مسئولین اجازه اعزام را صادر نکردند.

یکی از نزدیکان میثاق یزدان‌نژاد که خواست نامش فاش نشود به گزارشگر هرانا گفت: "بیمارستان رازی مختص بیماران روانی می‌باشد و اعزام میثاق که از بیمار افسردگی شدید رنج می‌برد آن‌هم با دستبند و پابند و توقع درمان چنین بیماری از سوی مسئولین، کار عجیبی است."

وی همچنین ادامه داد: "ایشان اگر می‌خواهند روند درمان میثاق صورت پذیرد، باید به گفته پزشکان زندان گوش دهند و اجازه مرخصی استعلاجی را صادر نمایند تا در فضایی آرام بتوانیم اقدامات درمانی لازم را انجام دهیم."

میثاق یزدان‌نژاد، متولد سال ۱۳۶۵، از شهریور ۸۶ در زندان به سر می‌برد و از سال ۸۸ به زندان رجایی شهر تبعید شده است. این زندانی سیاسی همینطور ۶ ماه و بیست روز در سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ بوده است.

وی، دانشجوی مترجمی زبان انگلیسی در مقطع لیسانس است که به اتهام شرکت در مراسم بزرگداشت اعدامیان سال ۶۷ در گلزار خاوران، دستگیر و به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق به تحمل ۱۴ سال حبس محکوم شده است.

خیامیات و چند رباعی دیگر - م.سحر

گریستن ما
از غدر زمانه، هردم افزون گرییم
بر حال وطن، با دلِ محزون گرییم
زینگونه که اهل دین به هستیمان تاخت
نشگفت ز حال ما اگر خون گرییم

ستم قدیسان
همواره متاع دینفروشان عدم است
در سفرهء حکمِ شرعشان قوتِ  غم است
از ما ستمی به هیچ قدیّس نرفت 
اما ز ایشان هماره بر ما ستم است

خیر خدا
این زخم به روح آدم، از غیری نیست
بیرون ز کِنشت و مسجد و دیری نیست
برزخ ز خدا و دوزخ  از دین کردند
این است اگر خدا، ازو خیری نیست !

تاریخ و اهل دین
تاریخ ندید از اهل دین جز مُردار
نیکی نشد از نهادشان برخوردار
از مسجد و از کِنشت و دِیر، آن جویند
کان گاو و خر از طویله‌ ای آخوردار !

فضیلت ها و حیلت ها
همواره متاعشان، رذیلت‌ هاشان؛ 
گسترده به دُکاّنِ فضیلت‌ هاشان
پیوسته مقدس است حیلت ‌هاشان
زیراست خدا و دین وسیلت‌ هاشان !

دست کارگشا
گر کارگشای خوب کرداری هست
از بهر چه در دست بَدان دارد دست؟ 
دینش زچه رو وسیلهء وحشت شد؟ 
گامش ز چه رو به گامِ دزدان پیوست؟

فرش و عرش
تا راهزنان ، مدعیِ  دین شده‌ اند
در نزد خدا، درخور تحسین شده‌ اند
بر فرش، ستمگران همه دستِ خدای
در عرش، فرشتگان خبرچین شده‌ اند

حربهء رباعی
دردا که مرا در این شبِ مُظلم پَست
جز تیغِ زبان نیست سلاحی در دست
حافظ، دریاب اگر ندارم غزلی ! 
خیام ببخش اگر رباعی حربه ست ! 

شرمندهء  خیام
بیدادِ زمانه، پای در دامم  کرد
وز کوزهء جهل، زهر در جامم  کرد
جان، بهرِ گریز،  در رباعی زد چنگ
زین واقعه ،  شرمندهء  خیامم کرد! 

شرمندهء حافظ
چندیست که شرمندهء حافظ  جانم
چون پای نمی‌دهد که  دست افشانم
چنگ غزلم خموش و آهم  بی ‌راه 
جز این چه کنم؟  مویه گر ایرانم !

گور پدر ساقی
میخانه  نخواهیم و نه بام و نه درش
وان ساقی  سیم تن ، به گور پدرش
خیام اگر به دورهء  ما می‌زیست
در فاجعه می‌پرید مستی ز سرش

ماشین ِ دست بُری
اسلام، کنون دست به ماشین بُرّد
سر با  روبویِ صادره از چین بُرّد
تیغِ یمنی  کجا هنر داشت چنین
تا دستِ  وطن، به حربهء  دین بُرّد؟ 

حیات خیام
خیام ، خوشا که بر تو خوش بود حیات
حکّام تو نه فقیه بودند و نه  لات
گربازآیی و جام و ساقی  طلبی 
بینی که به تن، نه دست باقی ست نه  پات

ساقی مهرو
خیام ، مخواه جرعه ‌ای نوش  کنی
با ماهرخی دست  درآغوش  کنی
گر آرزوی ساقی ی  مهرو داری 
تن باید از ابتدا  کفن پوش  کنی ! 

رشگ به سرنوشت خیام
خیام ، بمان در آن بهشتی که  تو راست
بر خاک به زیر سنگ و خِشتی که  تو راست
هرگز مپسند شهر زشتی که  مراست
من رشگ بَرَم به سرنوشتی که  تو راست

عصر خوش خیام
خیام ،  خوشا که عصر خوش  داشته ‌ای
در خلوتِ ماه، خیمه  افراشته‌ ای
آن باده که برده‌ای به لب نوشت باد
کز خاک، به یاد دوست برداشته‌ ای ! 

خیام و روی زیبا
خیام ، خوشا که روی زیبا دیدی
نی روی فقیه زشت سیما دیدی
خوش باد ترا باده که بی‌ ما خوردی
روشن بوَدت دیده که بی‌ ما دیدی ! 

تاریکی طوس
خیام ، امروز طوسِ  تو تاریک است
گویی که سپاهِ  تتران  نزدیک  است
در شهرِ تو بی‌باده و بی‌ساقی و چنگ
بر خاکِ  سیاه، تن  نهادن  نیک  است !


مستی خیامی
خیام ، خوشا مستی و مستوری  تو
وز جورِ سیاهِ اهلِ  دین، دوری  تو 
ما را به دل، آرزوی بزمت  باقی ست
وان جامِ پر از شرابِ انگوری  تو

بزم خیام
خیام که بزمت از جهان بیرون است
تنهایی ما زیادِ تو مشحون است
گفتی: «می‌نوش!» چون بنوشیم ،  که دین
ابزار شقاوت است و دل‌ ها  خون است؟ 

نور و گور خیام
خیام ، از آتشِ تو نوری باقی  ست
وز کاخِ فسانه‌ ات، غروری باقی  ست
اندیشهء تو به بادِ  نادانی  رفت
در شهرِ تو از تو لیک گوری باقی ست ! 

کوی باجگیران
خیام نشابور تو ویران شده  است
نشگِفت و  شبیه کُلِ ایران شده است
تا آفت اهلِ  دین بر این کشور تاخت 
اقلیمِ تو  کوی  باجگیران  شده است 

آبروی خیام
خیام، گل افشانِ  بهارت باقی  ست؟ 
وان سروِ بلندِ  جویبارت باقی  ست؟ 
امروز که بر باد شده  ست آب  از خاک
آن آبروی تو در غبارت  باقی  ست؟ 

بیداری خیام
خیام تویی که همچنان  بیدارای
زان نیست به اهل روزگارم  کاری
من رویِ سخن به میرِ  رندان دارم
چونک از دگران ندیده‌ام  هشیاری ! 

تنهایی خیام
خیام که بوده‌ ای که تنها بودی ؟ 
آتشکده ‌ای  در دلِ  شیدا بودی؟ 
ایکاش هم امروز درین وحشتِ سرد
با خاک نمی‌بودی و با ما بودی ! 

خیام و زبان گویای من
خیام، خرابه‌ ای ست کز ما مانده  ست
خاکستر  از آن شعله  به دل‌ها  مانده  ست
غارت کردند هرچه‌ مان بود و ز توست
با من اگر این زبانِ گویا مانده ست ! 

شاهی فقیهان
خیام ، به کشورت فقیهان  شاهند
گاهی سرِ منبر ند و گه  بر گاهند
پیوسته زکشورت شرف می‌شویند
پیوسته ز هستی‌ ات  روان می‌کاهند !

  آن میوهء روشن
خیام ، در اندیشه  بهار آوردی 
در شعر و ترانه  افتخار آوردی
درداک به غارتِ فقیهان  رفته  ست
آن میوهء روشن  که نثار آوری ! 

گام ِ نعلین
ای فخرِ بزرگانِ  زمین،‌ ای خیام
از جهل و تعصّب گله‌ ات بود مدام
امروز چگونه‌ ای که دین  با نعلین
برخاک زند به  رویِ  آزادی گام ؟ 

میراث خیام
خیام ، شرف راه نشین افتاده  ست
وان رایتِ  وجدان  به زمین افتاده  ست
میراث تو آبروی ما بود و کنون
باخدعه به دام اهل دین افتاده  ست ! 

سفارش خیامی
خیام ، به نسل ما مگو خوش باشند
ولکان دمنده، لیک خامُش باشند
چون خوش باشند، کاینچنین  می‌باید
زندانی ی پیرانِ  جوان کُش  باشند؟ 

خیام و آن شیخ
خیام ، به یاد دارم  از سرمستی
گفتی: «کای شیخ، آنچه گویی هستی؟»
ما تجربه کردیم و نبود آنچه که گفت 
اما بتر از فاحشه  بود  از پَستی ! 


م. سحر
۲۷. ۱. ۲۰۱۳
جزیره رئونیون

وضعیت وبلاگ نویس زندانی در زندان عادل آباد

خبرگزاری هرانا - کاوه طاهری وبلاگ نویسی که در ۲ مهر ماه سال جاری بازداشت شد، بیش از ۱۳۰ روز است که بصورت بلاتکلیف در زندان بسر می‌برد.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، کاوه طاهری وبلاگ نویس ساکن شیراز در تاریخ ۲ مهرماه سال جاری با مراجعه مامورین اطلاعات سپاه به محل کارش بازداشت و ابتدا به بازداشتگاه پلاک ۱۰۰ سپاه و پس از ۵۲ روز به زندان عادل آباد شیرزا منتقل گردید. 

مامورین که در هنگام بازداشت لب‌تاب شخصی وی را ضبط نموده بودند سپس به منزل کاوه طاهری مراجعه کرده و ضمن تفتیش منزل وسایل شخصی او از قبیل هارد کامپیو‌تر، دستنوشته‌ها و... را ضبط کرده و با خود بردند.

یکی از بستگان این وبلاگ نویس به گزارشگر هرانا گفت: "کاوه طاهری که ۳۱ سال سن دارد، دوره‌های خبرنگاری را پشت سر گذاشته و کارت خبرنگاری نیز داشته است و یکی از موارد اتهامی وی در بازپرسی خبرنگاری بدون مجوز اعلام شده است."

اکنون باوجود گذشت بیش از ۱۳۰ روز از بازداشت کاوه طاهری و پیگیری مستمر خانواده هیچ دادگاهی برای وی تشکیل نشده و دادگاه به وکیل ایشان نیز اجازه مطالعه پرونده را نداده‌اند.

گفتنی است، اتهامات کلی این وبلاگ نویس در پرونده، اقدام علیه امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام در فضای مجازی عنوان شده است.