۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه

صدای پای خونین خرداد:ندائیم سهرابیم

صدای پای خونین خرداد می آید :
شعارهای دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به دیدار اعلام نشده احمدی نژاد از دانشگاه : آزادی عدالت این است شعار ملت -ندائیم ، سهرابیم ما همه یک صدائیم - دانشجو ، کارگر اتحاد اتحاد
صدای پای خرداد می آید. بوی خون و قیام. بوی برخاستن یک ملت. بوی آشفتن خواب دیکتاتوری مذهبی سی و یکساله - صدای پای خرداد، صدای در خون تپیده ندا، سهراب ، اشکان، کیانوش و صدها هزار حماسه آفرین این میهن است. خورشید در آسمان میهنم در آستانه سی خرداد آتش گرفته است
عاطفه اقبال - یازده اردیبهشت برابر با اول ماه می 2010

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۰, جمعه

اول ماه مه روز جهانی كارگر گرامی باد


اول ماه مه روز جهانی كارگر گرامی باد

نگاهی به‌سابقه تاریخی
روز اول ماه مه سال 1886، درآمریكا بیش از چهارصد هزار كارگر برای كاهش زمان كار روزانه‌شان، از 14 ساعت به‌ساعت، دست به‌اعتصاب زدند. درروز سوم اعتصاب، پلیس كارگران را به‌گلوله بست، پنج كارگر كشته و عده‌یی مجروح شدند. روز چهارم ماه مه، كارگران به‌اعتراض دسته جمعی بزرگتری دست زدند كه درجریان آن چند تن از افراد پلیس، براثر بمبی كه به‌میانشان پرتاب شد، كشته شدند. پلیس رهبران اعتصاب را دستگیركرد. چهار رهبر اعتصاب پس از محاكمه اعدام شدند. اما مبارزه كارگران ایالات متحده بی ثمرنماند و نزدیك به‌پانصد هزاركارگر حق هشت ساعت كار روزانه را به‌دست آوردند. سه سال بعد در ژوئیه 1889، كنگره بین‌الملل سوسیالیست، درپاریس، تصمیم گرفت روز اول ماه مه را روز بین‌المللی همبستگی كارگران اعلام كند و هرساله مراسمی به‌این مناسبت برگزار نماید.


روز كارگر درایران
درایران جشن اول ماه مه، برای اولین بار، درسال 1299 برگزار شد. دردوره دیكتاتوری رضا شاه، این مراسم اغلب به‌صورت مخفیانه برپا می‌شد. بعد از سقوط رضا شاه، دوباره امكان برگزاری علنی این جشنها پیدا شد و بعضی از اسناد تاریخی از تظاهرات بزرگ اول ماه مه درسالهای 24 و 25 حكایت دارند. درسال 1331، به‌دستور دكتر مصدق، روز اول ماه مه عید كارگران و تعطیل رسمی اعلام شد. اما پس از كودتای ننگین 28 مرداد، مجددا این مراسم مخفیانه برگزار می‌شد. چندی بعد شاه روز تولد پدرش - 24 اسفند را روز كارگر اعلام كرد! ولی، با اوجگیری جنبش دانشجویی در داخل و خارج كشور و افشای ماهیت سركوبگر و فاسد رژیم درافكار بین‌المللی، شاه ناچار به‌عقب‌نشینی شد و روز اول ماه مه، به‌عنوان روز كارگر، تعطیل كارگری اعلام شد. درسالهای آخر حكومت شاه، از طرف اتحادیه‌ها و سندیكاهای فرمایشی، مراسمی به‌نام «روز كارگر» برای ستایش از به‌اصطلاح خدمات شاه به‌كارگران‌! برپا می‌شدكه مورد نفرت توده‌ها بود.
پس از انقلاب 57، سازمان مجاهدین اولین مراسم با شكوه روز كارگر را دركرج و درگرامیداشت خاطره كارگران جهان چیت كه درسال 50 به‌دست مأموران سركوب رژیم شاه شهید شده بودند، برگزاركرد. درهمین سال حزب جمهوری و یك ارگان كارگری دولتی نیز برای عقب نیفتادن از صحنه، اعلام راهپیمایی كردند‌. درسال 59، سازمان مجاهدین میتینگ بزرگ روز كارگر را در ترمینال خزانه تهران برگزار كرد. چند گروه سیاسی دیگر نیز برگزاری مراسم روز كارگر را درمحلهای جداگانه اعلام كرده بودند.
خمینی دجال هم درپیامی كه به‌مناسبت روز كارگر فرستاد، علاوه برحرفهای سخیفی درمورد كارگران از این قبیل كه: كار و كارگر به‌گروه خاصی محدود نمی‌شود بلكه همه ملت كارگرند!!، به‌سمپاشی علیه گروههای مترقی و اساسا مجاهدین پرداخت. او با گفتن دروغهای رذیلانه‌یی از این قبیل كه‌: « آنان كه به‌اسم طرفداری از كارگران از كار آنان جلوگیری می‌كنند و پشت نقاب طرفداری از دهقانان، خرمنهای آنان را، كه حاصل دسترنج یك ساله آنان است، به‌آتش می‌كشند و زیر ماسك خدمت به‌كارگران، دركارخانه‌ها با تمام توان اخلال می‌كنند. این روز از آنان نیست»، خمینی به‌این ترتیب تلاش كرد تاكینه توزی كور و خصومت هیستریك مزدوران جنایتكار خود علیه مجاهدین را برانگیزد. آن روز خیل چماقداران، مراسم روز كارگر را درهمه جا مورد تهاجم قرار دادند. اما تمركز اصلی تهاجم بر روی مراسم مجاهدین درترمینال خزانه بود. رژیم به‌این منظور تدارك ویژه‌یی دیده و پاسداران و مزدوران مسلح خود (با لباس شخصی) را با سازماندهی مشخص و به‌طور گسترده به‌این مراسم گسیل داشت. قرار بود مسعود رجوی دراین مراسم سخنرانی كند. اما مجاهدین با كشف توطئه ترور مسعود، سخنرانی وی را ملغی كردند. دراین مراسم براثر حملات وحشیانه مزدوران خمینی به‌مجاهدین و مردم شركت كننده، حداقل 300 تن مضروب و مجروح شدند، اما مجاهدین توانستند توطئه بزرگ رژیم را خنثی كنند.


اعتصابهای مهم كارگران و زحمتكشان ایران
طبقه كارگر ایران طی بیش از نیم قرن گذشته، مبارزات خونینی را برای كاستن از شدت ستم و استثمار و احقاق حقوق اولیه خود به‌پیش برده است. گرچه رشد طبقه كارگر ایران، به‌لحاظ كمی، از دهه چهل آغاز شده، اما پیش از آن نیز كارگرانی كه درصنایع نفت و نساجی كار می‌كردند، مبارزاتی را از سر گذرانده اند. یكی از بزرگترین اعتصابهای كارگری اعتصاب سراسری یك صد هزار نفراز كارگران نفت جنوب، در23 تیرماه 1325 بود كه خواستهای سیاسی‌یی از قبیل تغییر استاندار وقت و عدم دخالت شركت نفت در امور داخلی ایران در برداشت. این اعتصاب مورد یورش و سركوب قرار گرفت و 46 كشته و 170 مجروح برجای گذاشت. درمورد عظمت این اعتصاب، دركتاب ”پنجاه سال نفت ایران” آمده‌: « از روی كمال انصاف و بی‌طرفی و حقیقت بینی باید گفت بهبود وضع كارگران نفت، درسالهای آخر عملیات شركت درایران، مرهون دو نكته اصلی بود: اول، آزادی بیان كه پس از خروج ارتش بیگانگان در ایران حاصل شد و كارگران توانستند وضع اسفناك و مشقت بار خود را تا حدی شرح دهند؛ دوم اعتصاب بزرگ 23 تیرماه 1325 كه قدرت عظیم آنها را برای گرفتن حق خود واضح و آشكار ساخت و به‌شركت فهماند كه دیگر ادامه رویه سابق محال است و باید سریعاً رفتار خود را تغییر دهد. قانون كار و بیمه‌های اجتماعی و تعیین حد‌اقل دستمزد و اصلاحات دیگری كه در سالهای اخیر كم و بیش درایران انجام گرفته، همه و همه مرهون اقدامات دسته جمعی كارگران نفت است».
این اعتصاب دولت انگلیس را به‌شدت دچار نگرانی كرد، چند كشتی جنگی به‌بنادر جنوب فرستاد و دیگر نیروهای نظامی خود را درمنطقه خلیج فارس آماده برای دخالت دروضعیت خطیر احتمالی كرد.
اعتصاب زحمتكشان كوره پزخانه‌ها در 23 خرداد 1338، به‌خاطر افزایش دستمزد، كه منجر به‌كشته شدن پنجاه كارگر - زن و مرد و كودك - شد و اعتصاب كارگران جهان چیت درسال 50 كه آن نیز توسط مزدوران رژیم شاه به‌خاك و خون كشیده شد، از نمونه‌های برجسته مبارزات كارگران هستند. اما اعتصاب كارگران و كاركنان صنعت نفت در سال 1357 و قطع صدور نفت ضربه كمرشكنی بود كه بررژیم سلطنتی وارد آمد و در پی آن قیام مسلحانه خلق، در 22 بهمن، نظام پوسیده شاهنشاهی را برای همیشه به‌گور سپرد.
بعد از انقلاب 57، كارگران و زحمتكشان ایران نیز مثل دیگر اقشار جامعه امید داشتند به‌حقوق منصفانه خود دست یابند
آنها براساس تجربه شوراها كه درروزهای قیام ضد سلطنتی شكل گرفته و پس از انقلاب نیز دركارخانه‌ها، ادارات، دانشگاهها و دیگر موسسات عمدتاً توسط سازمان مجاهدین ترویج می‌شد، خواستار این بودند كه هم‌چنان اداره امور به‌صورت شورایی و با مشاركت و نظارت خود كارگران و كاركنان باشد. رژیم ابتدا خود را ناگزیر از پذیرش شوراهای موجود دركارخانجات دید.سپس با طرح و نقشه مشخص، یك به‌یك به‌سراغ این شوراها و دست اندركاران آنها رفت و باتصاحب مدیریت كارخانه و مواضع كلیدی و گسیل و نفوذ دادن مزدوران خود، به‌تدریج شوراهای این كارخانه‌ها را به‌چنگ آورد و سپس به‌تصفیه، اخراج و یا به‌زندان افكندن رهبران قبلی ‌پرداخت. اگر تركیب كاركنان و شرایط و تعادل قوای محیط به‌او اجازه چنین كاری را نمی‌داد، با توسل به‌تهدید و تطمیع و یا پاپوش درست كردن، اقدام به‌انحلال شورای مزبور می‌نمود. سپس شورای فرمایشی و دلخواه خودش را تشكیل می‌داد و یا اگر شرایطش نبود، اساسا دستگاه شورا را بر می‌چید.


اعتراضات كارگری درسالهای اخیر و ابعاد سركوبی
رژیم خمینی یكی از ضدكارگری ترین رژیمهای موجود درجهان كنونی است. این رژیم و كارفرمایانی كه تحت نظام ظالم و سركوبگر آن عمل می‌كنند، هرگونه اجحافی علیه كارگران را با دست باز انجام می‌دهند و هیچ‌گونه مرز سرخ جدی برایشان متصور نیست. به‌یقین درهیچ كشوری نهادهای ضد كارگری تا این اندازه دست باز برای ستم و فشار علیه كارگران ندارند. موج اعتراضات كارگری درایران كه درطبقه بندی اعتراضات اقشار مختلف، همواره درردیف اول و یا دوم قرار گرفته، بخوبی نشاندهنده میزان ستم و تجاوز سیستماتیك به‌حقوق آنهاست. این اعتراضات كه هرساله نسبت به‌سال قبل روند صعودی و گاه چندین برابر را نشان می‌دهد، اغلب هنگامی صورت می‌گیرد كه این زحمتكشان كارد به‌استخوانشان رسیده باشد. اعتراضات كارگران شامل اعتراض و تحصن علیه سیاستهای ضد كارگری رژیم آخوندی، تعطیلی كارخانه یا عدم دریافت حقوق ماهانه به‌مدت چندین ماه و گاه تا یك سال یا حتی بیشتراست، اعتراض به‌خصوصی سازی كارخانه‌های تولیدی،برخوردار نبودن از حق بیمه درمانی و مزایای كارگری در شرایط سخت و اخراج كارگران واستفاده ازكود‌كان در كاربوده است.
كارگزاران رژیم نیز به‌جای پاسخگویی وحل وفصل مشكلات كارگران، اقدام به‌ضرب وشتم، دستگیری و سركوب آنان نمودند.برخورد ظالمانه رژیم آخوندی با اعتصاب كارگران زحمتكش شركت واحد اتوبوسرانی تهران ، گواه روشنی بر خصلت بغایت ضد كارگری این رژیم است. اعتصاب كارگران و رانندگان شركت واحد درزمستان سال 84 و تداوم آن در سال گذشته (85)كه یكی از بزرگترین اعتصابهای كارگری سال بود، به‌رغم این‌كه از حمایت سایر اقشار مردم و به‌خصوص دانشجویان و نیز سندیكاهای بین‌المللی برخوردار بود، توسط رژیم ضد بشری سركوب شد و شمار زیادی از رانندگان و از‌جمله اعضای هیأت مدیره سندیكای شركت واحد دستگیرشدند. دردور هاى بعدى ، هزاران تن از كاركنان شركت واحد اتوبوسرانی، علاوه برخواستهای قبلی، خواهان آزادی دستگیر شدگان شدند.
طي يك سال گذشته يعني ازفروردين سال 1385 تا اسفند سال 1385 كارگران محروم ميهنمان با قريب 1757 حركت اعتراضي، بالاترين رقم اعتراضي را نسبت به كليه اقشار ميهنمان به خود اختصاص دادهاند.
بيلان كل اعتراضات و جنبشهاي مردمي درشهرهاي ميهن كه دربرگيرنده اعتراضات معلمين ، كارمندان ، كارگران ، كشاورزان ، كسبه ، اساتيد دانشگاهها ، دانشجويان ،روزنامه نگاران و نويسندگان و زندانيان سياسي و .... بوده به بيش از 4.800 حركت بالغ ميگردد .
عليرغم افزايش موج سركوب در سال جاري ، بر ميزان اعتراضات مردمي و كارگري و دانشجويي نيز افزوده شده است . و اين ويژگي خاص شرايط اجتماعي و سياسي ايران بعد از روي كار آمدن دولت احمدي نژاد است به اين مفهوم كه با بالا رفتن فشار و سركوب ، نه تنها از موج اعتراضات كاسته نشد بلكه بدرجاتي چشمگير بر تعداد امواج گسترده اعتراضات افزده شده است. در يكساله گذشته از اين جنبه كه جنبش عظيم كارگري با اقشار مختلف از جمله زنان و دانشجويان و كليه اقشار ميهنمان پيوند ميخورد حائز اهميت بود .


كرونولوژى كوتاه اعتراضات كارگرى
- در فروردين ماه كارگران به جان آمده از اخراجهاي بي رويه، قوانين كار كه بر ضد منافع كارگران تدوين شده بود، و نسبت به حقوق و مزاياي خود كه ماهها به تعويق افتاده اعتراض كردند، كارگران اغلب كارخانهها درشهرهاي مختلف با خانوادههايشان با بستن جادههاي مواصلاتي ، تجمع در جلوي درب كارخانهها، تجمع جلوي فرمانداري و يا استانداري و يا در مقابل مجلس ارتجاع و همچنين تجمع در جلوي دفتر پاسدار احمدي نژاد براي بدست آوردن حقوق خود تلاش ميكردند.
- در ارديبهشت ماه با تظاهرات پر شور روز جهاني كارگر از جانب كارگران ميهنمان مواجه بوديم. روز 11 ارديبهشت ، 100.000هزار كارگر از نقاط مختلف كشور بي توجه به هزاران مامور ضدشورش و نيروهاي انتظامي، در خيابان طالقاني، ساختمان وزارت كار، سازمان تامين اجتماعي، دفتر مركزي ايران برك و مقابل دفتر شركت واحد اتوبوسراني تجمع كردند، عليرغم اميال رژيم براي سوء استفاده از روز كارگر براي مقاصد هستهاي، شعار ميدادند، امنيت شغلي و اعتصاب حق مسلم ماست، و وزير كار بايد استعفا دهد. اين تجمع بزرگ از طرف جامعه زنان و دانشجويان دانشگاههاي مختلف پشتيباني ميشد.
تجمع كارگران و راهپيمايي آنان با درگيري و دستگيري بسياري از كارگراني كه با باطوم برقي، نيروهاي ويژه ضد شورش و مامورين انتظامي بيهوش شده بودند، به پايان رسيد.
- در تيرماه بيش از 263 مورد حركت اعتراضي كارگران به سياستهاي وزارت كار ، اخراجهاي بي رويه كارگران و پايين بودن ميزان حقوق و همچنين قرادادهاي موقت كار و عدم حمايت از كارگران شكل گرفت .
- مرداد، تلاش گسترده كارگران ،رانندگان و اعضاي سنديكاي شركت واحد اتوبوسراني در مقاومت براي دستيابي به حقوق از دست داده و پايداري منصور اسانلو در زندان بود كه به نتيجه رسيد و روز18مرداد، رئيس سنديكاي شركت وا حد از زندان آزاد شد.
ـ در شهريور ماه ، اعتصاب قهرمانانه بيش از 30هزار نفر از كارگران شركت ايران خودرو ديزل پس از به آتش كشيدن چند دستگاه اتوبوس، پس از اعتصاب غذا و سرانجام خودكشي دو تن از كارگران در نيمه دوم شهريور ماه به سر انجام رسيد و كارگران به خواسته هاي خود رسيدند.
- در آبان ماه ، اعتراض و تحصن كارگران غيور نساجي شاهو سنندج بود كه در زمان سفراحمدي نژاد به كردستان ، دست به اعتراض زدند .
- در دي ماه ، جمعي از كارگران شاغل در امور ترخيص در صنوف مختلف در مرز بازرگان در اعتراض به قوانين جديد ترخيص كالا از مرز بازرگان ، در مقابل مجلس تجمع كردند . بيش از 2000 نفر بر اثر اعمال اين سياست ضد مردمي بيكار شده بودند . تجمع كنندگان با در دست داشتن پلاكاردهايي اعتراض خود را مطرح ميكردند .
- بهمن ماه سالي كه گذشت ، شاهد 235حركت اعتراضي از جانب كارگران بوديم. آمار اعتراضات كارگران در بهمن ماه سال 1385 بيش از 2 برابر مجموع اعتراضات كارگران در ماههاي آذر و دي اين سال بوده است .
كارگران به جان آمده كه عمدتا بدليل عدم پرداخت ماهها حقوق خود در مقابل درب كارخانه ها، استانداريها و يا در جاده هاي پر رفت و آمد و يا در مقابل مجلس ارتجاع در تهران تجمع ميكردند، حقوق خود را مطالبه مي نمودند و تاكيد ميكردند كه تا گرفتن حق قانوني خود دست از اعتراض بر نخواهند داشت .
بهمن ، ماه اعتصاب هاي گسترده كارگران در شهر هاي مختلف كشور بود.همچنين بهمن ماه اوج گيري بحرانهاي افتصادي دولت احمدي نژاد و برملا شدن كوس رسوايي تاراج اقتصاد مملكت در ميسر پروژه هاي اتمي و تروريستي رژيم بود .كارگران ، در پي اعتراضات و اعتصابهاي گسترده كه برخي از آنها به چندين هفته و ماه مي انجاميد ، خواستار حقوق ماهها به تعويق افتاده خود و آزادي فعاليتهاي خود بودند .
- در آخرين ماه سال نيز ، كارگران قهرمان كشور همسو و همصدا با معلمان و فرهنگيان ، در اعتراضات گسترده آنان شركت جستند و فرياد آزادي سر دادند .

۱۳۸۹ اردیبهشت ۹, پنجشنبه

بی ارزش بودن رای و نظر مردم از زبان سردمداران رژیم


علی خامنه ای برای یکدست کردن و تحکیم پایه های رژیم ولایت فقیه خود که
همان استبداد مذهبی است، تیوریسینهای عصر حجری خود را به کار انداخته
است. اینکه رای مردم در رژیم جمهوری اسلامی هیچ ارزشی ندارد، حرف تازه ای
نیست؛ برگزاری انتخابات در رژیم ولایت فقیه شکل مدرن شده بیعت با حاکم
مسلمان است. اما در پاسخ به اینکه این حاکم مسلمان مشروعیت خود را از کجا
کسب می کند و چگونه قدرتش را تحکیم می بخشد، هر کدام از تیوریسینهای
حکومتی به شیوه خود برای بی ارزش دانستن رای و نظر مردم اقدام می کنند.

نفرت عمومی از علی خامنه ای و شعار علیه او باعث شده است تا آخوندهای
حکومتی رای و نظر مردم را بی ارزش بدانند. محمد تقی مصباح یزدی، یکی از
تیوریسینهای بلند مرتبه نظام ولایت فقیه در حوزه علمیه قم می گوید: "حق
حاکمیت تنها از آن خداست و دلیل عقلی و شرعی برای حاکمیت از آن کسی است
که از طرف خدا اذن داشته باشد."

اینکه دلایل فقهی امثال مصباح یزدی برای تحکیم قدرت علی خامنه ای و حاکم
شدن بر مال و جان مردم چه می تواند باشد، از کلاه شعبده آخوندهای درباری
می تواند هر حرف نا مربوطی بیرون آید. اما از نظر عقلی چگونه می توان به
مردم آگاهی که خواهان حقوق سیاسی و اجتماعی خود هستند، حقنه کرد که شخص
دزد و تبهکار و جنایت پیشه ای همچون علی خامنه ای برگزیده خداوند است و
از سوی او اذن تجاوز و آدمکشی دارد، خود پرسش بزرگی است.

از سوی دیگر، حجت الاسلام علی سعیدی، نماینده خامنه ای در سپاه پاسداران
در همایش تجلیل از وزرای بسیجی دولت احمدی نژاد می گوید: "برخی تشكلها
هنوز فكر می‌كنند مشروعیت ناشی از رای مردم است."

به زبان دیگر، سعیدی می گوید هنوز برای بسیاری از کاربه دستان درجه دو و
سه در رژیم جمهوری اسلامی جا نیفتاده که رای و نظر مردم ارزشی ندارد و
رژیم ولی فقیه مشروعیت خود را از آنان نمی گیرد.

این بی پرده شدن نظریات و شمشیر از رو بستن برای رای و نظر مردم از یک سو
نتیجه هرچه بیشتر نظامی – امنیتی شدن رژیم است و از سوی دیگر عزم جزم
مردم در نفی ولی فقیه و رسیدن به دموکراسی و آزادی است. واگذاری پروژه
های نان و آبدار به سپاه و نهادهای امنیتی و واگذاری شریانهای اقتصادی
کشور به دست آنان باعث می شود تا عمله اکره ولی فقیه بی پرده رای و نظر
مردم را بی ارزش بنامند. زیرا آنچه رژیم ولایت فقیه بر آن استوار است،
همان نیروهای سرکوبگر و قدرت بی پرده ضرب و شتم مردم در ملاعام و دستگیری
و زندانی کردن هر آنکس که خواهان حق و حقوق سیاسی و اجتماعی خود باشد
است.

سالهاست که نیروهای سیاسی و احزاب مترقی با صدای بلند اعلام می کنند که
رای و نظر مردم در رژیم ولایت فقیه هیچ ارزشی ندارد و مضحکه های انتخابات
تنها برای شیره مالیدن سر بعضیهاست. اما اکنون خود سردمداران رژیم این
مهم را به عهده گرفته اند و اعلام می کنند که مشروعیت ولی فقیه و حاکم
مسلمان به رای و نظر مردم نیست. یعنی، مردم تنها برده ها و یا بله قربان
گوهایی هستند که هر وقت ولی فقیه بخواهد می تواند هر عملی را که بتواند
برسر آنان بیاورد.

حال طرفداران برگزاری انتخابات در رژیم و یا تغییر آن با صندوق رای چگونه
می توانند این موضوع را توضیح دهند، امری است نا ممکن که از یک طرف وقت
مردم را می گیرند و از سوی دیگر سعی ای بیهوده می کنند. تنها چاره کار،
برانداختن رژیم ولایت فقیه و برقراری نظامی است که در آن رای و نظر مردم
مبنای مشروعیت باشد.

جعفر پویه

شعری از آقای بهمن بهرامی


خاک گلگونت شده مأوای هر زاغ و زغن                               ای دریغا ای وطن
کودکانت کشــته افتادند در دشت و دمن                                   ای دریغا ای وطن
قامت ســرو جوانان دلیرت شـد به دار                                    زین تعدی ای هوار
زاشک پاک مادران سیراب شد باغ و چمن                              ای دریغا ای وطن
نو جوانان غیورت در چَه زندان اسیر                                      در جوانی گشته پیر
همچو پیران مو سفید و چهره پر چین وشکن                             ای دریغا ای وطن
گشته مدفون صدهزاران پیکر زخمی و بی نام و نشان                 صد هزاران نو جوان
عاشقان بی مزارند این عزیزان شهید بی کفن                            ای دریغا ای وطن
ناکسان چون زخم ناسوری تمام پیکرت پوشیده اند                       خون تو نوشیده اند
نیشتر باید برین زخم پر از پرک و عفن                                     ای دریغا ای وطن
میکنند از نام زیبایت وطن بیگانگی                                           گم شده فرزانگی؟
برده اند از یاد دوران شکوه و فر و تارخ وزمن                            ای دریغا ای وطن
با فریب عدل شد ملت به مقتل رهنمون                                       کاخ عدلت واژگون
زآتش بیداد سوزد پیر و برنا،مرد و زن                                        ای دریغا ای وطن
از چه رو کردی روا بر ما تو ای ایزد عذاب؟                                ده مرا یارب جواب
از چه رو باید بسوزد ملتی اینسان به اندوه ومهن                            ای دریغا ای وطن
سوخت امّیدم ازین نا مردمی بر باد شد                                          بر وطن بیداد شد
طاقت و صبر و تحمل تاق شد اندر بدن                                         ای دریغا ای وطن
خیز و خاکستر به سر کن، اشک از دیده روان                                 بر وطن این نوحه خوان
ای دریغا ای دریغا ای دریغا ای وطن                                           ای دریغا ای وطن
(بهمن بهرامی)