۱۳۸۹ مهر ۲۲, پنجشنبه

وخامت حال دکتر محمد اولیایی فرد در زندان

به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی در تهران، امروز چهارشنبه ۲۱ مهرماه دکتر محمد اولیایی فرد به دنبال وخامت حال خود به بهداری زندان منتقل شد که پس از آن پزشک بهداری زندان اوین گفت در بدن او چندین غده وجود دارد که نشان می دهد او احتمالا به سرطان خون دچار شده و فورا باید تحت نظر پزشک متخصص معالجه شود. هنوز از اقدام مقامات زندان برای انتقال او به بیمارستان اطلاعی در دست نیست.
دکتر محمد اولیایی فرد وکیل مدافع تعدادی از زندانیان سیاسی بود که تحت تعقیب دادگاه انقلاب و وزارت اطلاعات قرار گرفت و به بهانه مصاحبه در مورد وضعیت یکی از نوجوانان محکوم به اعدام به یک سال حبس محکوم شد. او از تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ برای گذراندن این حکم در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد.
این فعال حقوق بشر اسفند سال گذشته به مدت یک هفته بازداشت شد و متعاقب آن بود که حکم یک سال زندان را دریافت کرد.

مادران عزادار دستگیر شده تحت شکنجه برای گرفتن اعترافات تلویزیونی

بنابه گزارشات رسیده به" فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" با یورش مامورین وزارت اطلاعات یکی از حامیان مادران عزادار و دخترش دستگیر و احتمالا به سلولهای انفرادی بند 209 شکنجه گاه وزارت اطلاعات منتقل شدند.
یکشنبه شب 18 مهر ماه حوالی ساعت 10:30 مامورین وزارت اطلاعات به منزل خانواده ترمسی یورش بردند و خانم ژیلا مهدوی 40 ساله کارمند بازنشسته راه آهن و فرزندش خانم مریم نجفی 26 ساله دانشجوی مدیریت جهانگردی دانشگاه شریعتی دستگیر و احتمالا به سلولهای انفرادی بند 209 شکنجه گاه وزارت اطلاعات منتقل شدند. در این یورش وحشیانه بیش از 15 نفر از از مامورین وزارت اطلاعات شرکت داشتند.آنها خانه و کوچه های اطراف را محاصره کرده بودند.حدود 6 نفر از مامورین وزارت اطلاعات به درون منزل یورش بردند و اعضای خانواده را وادرا به قرار گرفتن بر جای خود نمودند و به آنها اجازه هیچگونه حرکتی داد نمی شد.
فرماندهی یورش به منزل خانواده ترمسی را علوی از سر بازجویان وزارت اطلاعات به عهده داشت.آنها تا ساعت 24:00 منزل را مورد بازرسی قرار دادند. و وسایل شخصی خانواده را مانند لپ تاپ،دوربین عکاسی،هارد کامپیوتر،دست نوشته ها ،موبایل و سایر وسائل شخصی آنها را ضبط و با خود بردند.
مامورین وزارت اطلاعات در مقابل اعتراض یکی از اعضای خانواده نسبت به برخورهای وحشیانه یورش بردند و با او برخورد وحشیانه ای نمودند.
هنگامی که خانواده ترمسی از آنها علت یورش و دستگیری را جویا شدند به آنها گفته شد که خانم مهدودی و فرزندش قصد مسافرت به آلمان و ارتباط با سازمان مجاهدین را دارند که کذب محض بود
خانواده ترمسی از زمان دستگیری عزیزانشان برای اطلاع یافتن از محل بازداشت و شرایط و وضعیت آنها به پلیس امنیت ،اطلاعات و امنیت،دادسرای انقلاب و زندان اوین مراجعه کردند ولی هیچگونه پاسخی تا به حال به آنها داده نشده است.
خانم ژیلا مهدوی همراه با مادرانی که فرزندانشان برای آزادی مردم ایران جان باخته بودند و یا در شکنجه گاه ها و زندانها در اسارت بسر می بردند تلاش می کرد که فرزندش حسام ترمسی آزاد شود و همچنین آمرین و عاملین این جنایتها به میز محاکمه کشانده شوند.او همچنین همراه با مادران عزادار نسبت به کشتارها و دستگیری فرزندانشان در پارک لاله تهران اقدام به اعتراضات مسالمت آمیز می نمودند.خانم مهدوی در جریان دستگیریهای گسترده سال گذشته همراه با 29 نفر از مادران عزدار در پارک لاله دستگیر شد و چندین روز در زندان اوین محبوس بود ولی با اعتراضات گسترده بین المللی و داخلی وادار به آزادی آنها شدد.
فرزند خانم مهدوی حسام ترمسی پس از طی محکومیت غیر انسانی و غیر قانونی آزاد شد اما مامورین وزارت اطلاعات برای انتقام گیری از این خانواده غروب هنگام وقتی که حسام از کار به منزلشان باز می گشت مورد هجوم دونفر موتورسوار قرار گرفت و با ضربات چاقوی آغشته به زهر کشنده و نامشخص مجروح شد و تا آستانه مرگ پیش رفت که با تلاش و کوشش پزشکان نجات یافت و تاکنون در حال درمان می باشد.خانم ژیلا مهدوی در طی این مدت تمام وقت خود را صرف نجات فرزندش می نمود و تقریبا دائم در بیمارستان در کنار فرزندش بود.
وزارت اطلاعات پس از یورش به منزل و دستگیری آنها اقدام به انتشار خبرهای دروغ و کلیشه ای که در اکثر سایتهای دولتی انتشار یافته است مبنی بر اینکه 4 نفر از مادران عزادار هنگام سفر به آلمان دستگیر شده اند،نمود تا عمل پلید و ضد انسانی خود را توجیه نماید.هدف از پخش این اخبار جعلی و دروغین برای به زیرشکنجه های وحشیانه فیزیکی و روحی بردن مادران عزادار دستگیر شده و وادرا کردن آنها به اعترافات تلویزیونی جهت پرونده سازی و صدور احکام غیر انسانی است.البته وزارت اطلاعات پیش دستی نموده است و در آن اخبار کذب منتشر شده اعلام کرده است که مادران عزادار دستگیر شد اعتراف نموده اند.
مادران عزادار دستگیر شد در معرض خطر جدی شکنجه های قرون وسطایی ماموران وزارت اطلاعات قرار دارند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،یورش شبانه به منازل و دستگیری و انتقال به نقاط نامعلوم و پخش خبرهای کلیشه ای و دروغین علیه مادرانی که تنها جرمشان خواستار اجرای عدالت بودند را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر،گزارشگران زنان و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی برای آزادی بی قید و شرط مادران عزادار می باشد.
22 مهر 1389 برابر با 14 اکتبر 2010
گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
گزارشگر ویژه زنان، دستگیریهای خود سرانه و شکنجه سازمان ملل متحد

وحوش نیروی انتظامی زرین شهر لباس یک دختررادرملاعام پاره کردند

عصر روز چهارشنبه در بازار زرین شهر نیروی انتظامی به یک دختر تذکر میدهد که حجاب خود را رعایت کند.
مادر دختر که همراه او بود و میبیند حجاب دخترش هیچ مورد قابل تذکری ندارد به شدت با ماموران برخورد میکند,بنا به گزارش  رسده تعدادی از کسبه و مردم جمع میشوند و همه اذعان میکنند حجاب این دختر کامل است وچرابيخود به او گير داده ايد ؟ مامور نیروی انتظامی اما دست بردار نبود , دست دختر را میگیرد , با صدای بلند فریاد میزد لباس تو بدن نماست!!! و اورا با وحشيگري به سمت ماشین میکشد, تلاش دختر و کشیدن مامور باعث پاره شدن مانتو دختر میگردد.
این دختر خجالت كشيد ونتوانست این صحنه را تحمل کند و با سرعت به داخل یک مغازه دوید در این هنگام مردم که حرکت وحشیانه ماموران را ديدند شروع به اعتراض کرده و ماموران صحنه را ترک كردند. البته تعدادی از کسبه را قبل از ترك محل تهديد كردند . مادر این دختر در حالی که به شدت گریه میکرد با صدای بلند مسئولان حکومت را نفرین كرد و گفت : شما كه با يك دخترشهيد كه جان خودش را براي همين نظام از دست داد اين طور رفتار ميكنيد خدا به داد مردم ايران برسد .
خداوندا داد مردم را از این ستمگران بگیر!

بمناسبت درگذشت بانوی هنر ایران ـ مرضیه

پیام تسلیت رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت

خانم مریم رجوی ,رئیس جمهور برگزیده مقاومت

  
ستاره درخشان و بانوی هنر ایران مرضیه عزیزمان، والاترین گل سرسبد هنرمندان و پرچمداران هنر ایران در شورای ملی مقاومت ایران، امروز شعله‌های وجود ناآرامش‌ خاموش شد. اما صدای او که برای آزادی مردم ایران، برای رزمندگان آزادی و برای اشرفی‌ها خواند، هرگز خاموش نخواهد شد.
ای گل جلوه این بستان بودی
وصلت بر تن عاشق جان بودی
در آن پرتو لبخند شیرین
ای مه درد مرا درمان بودی
در فقدان دردناک همرزم و هم‌راز سفر رفته چه بگویم؟ به همین مناسبت سه روز عزای ملی اعلام می‌کنم. درگذشت دریغ‌انگیز او را به مردم ایران تسلیت می‌گویم که بیش از ۶۰سال است صدای سحرانگیز مرضیه جان و قلب‌شان را از زیبایی و لطافت انسانی لبریز کرده است. درگذشت او را به جامعه هنرمندان کشورم تسلیت می‌گویم. راستی که مرضیه سمبل اعتراض و شورش هنر ایران علیه فاشیسم سیاه ولایت فقیه بود. درگذشت او را به شورای ملی مقاومت ایران، به مجاهدین و اشرفی‌ها تسلیت می‌گویم. به‌خصوص به مسعود که بیش از هر کس گوهر آزادگی و وارستگی مرضیه را شناخت و از آن تجلیل کرد.
سلام و درود به مرضیه؛ بزرگ زنی شجاع و وارسته که شانزده سال پیش با پیوستن به مقاومت مردم ایران و با بذل حمایت و محبت بی‌دریغ، هنر را با آزادگی و کمال انسانی درهم آمیخت. چنین بود که تمام شهرت و محبوبیتش را در کفه مبارزه برای آزادی مردم ایران نهاد.
بر بالای تانکهای ارتش آزادی‌بخش ملی سرود مرگ ظالمان را خواند،
رودر روی آخوندهای زن‌ستیز صلای اذان سر داد،
به یاد سی هزار مجاهد و مبارز قتل‌عام شده، ترانه بخوان به نام گل سرخ را خواند،
در این هفت سال پایداری، براستی که همراه و همدل و هم‌زبان اشرفی‌ها شد.
براستی هم‌چنان که مسعود سالها پیش گفته است: «مرضیه رضایت خدا و خلق و عزت دنیا و آخرت را به دست آورد» و رستگار شد. فقدان او را به خانواده محترمش تسلیت می‌گویم. برای همگان صبر و شکیبایی آرزو می‌کنم و برای او از خدای بزرگ علوّ درجات مسألت می‌کنم
- مریم رجوی ۲۱مهر۸۹

حذف و بازنشستگی استادان دانشگاه، مشمول فریدون وردی نژاد استاد دانشگاه تهران شد

در ادامه حذف و تصفیه و بازنشستگی اجباری استادان و اعضای هئیت علمی منتقد دولت، فریدون وردی نژاد، مدیر عامل پیشین خبرگزاری ایرنا، و استاد دانشگاه تهران نیز، به جمع اعضای هیئت علمی بازنشسته آن دانشگاه پیوست. این درحالی بود که وی هیچ یک از شرایط بازنشستگی را دارا نبوده و بطور ناگهانی این حکم اجباری را دریافت کرده است.
وردی‌نژاد که از سال ۷۲ به مدت ۸ سال مدیرعامل خبرگزاری ایرنا بود، با مرتبه علمی استادیاری به عنوان عضو هیئت علمی رسمی و قطعی دانشگاه تهران، درس "مدیریت رسانه" تدریس می کرد و در زمینه "مدیریت بحران و رسانه‌ها" و "جامعه شناسی خبر" نیز دارای تألیف‌های متعدد است

یک خبرنگار به ۸ سال زندان محکوم شد


به گزارش سایت حکومتی میزان خبر، رابط ستاد انتخاباتی موسوی با گنبد کاووس، به زندان و محرومیت از فعالیت خبرنگاری محکوم شد. آرش سقر که از اعضای ستاد انتخاباتی موسوی در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته بوده است، توسط شعبه 15 بیدادگاه انقلاب اسلامی به ریاست فردی بنام  صلواتی به هشت سال زندان و پنج سال ممنوعیت از هرگونه فعالیت خبرنگاری محکوم شده است.

بنا به این گزارش به نقل از "منابع آگاه" در حکم پرونده سقر، تنها اعترافات وی که زیر فشار روحی و جسمی اخذ شده است، مورد استناد قاضی قرار گرفته است. آرش سفر از آذر ماه سال گذشته تا کنون در بند 209 اوین به سر می برد.

۱۳۸۹ مهر ۲۱, چهارشنبه

در سوگ بانوی آواز ایران مرضیه

 اشرف السادات مرتضایی یا آنچنان که برای ایرانیان شناخته شده است مرضیه خواننده افسانه ای در سال
1926 در تهران بدنیا آمد.
پدرومادرش از یک خانواده هنردوست بودند و هنرمندانی از قبیل مجسمه ساز ، نقاش و مینیاتوریست و موسیقیدان در فامیلش زیاد بودند. اما مادرش بود که بطور خاص اورا تشویق به خواندن کرد و در همه دوران حیاتش ازاو پشتیبانی میکرد

''درزمانی که خانواده های ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم میفرستادند پدرمن با وجودیکه یک فرد روحانی بود مراتشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان نمود. وقتیکه من آغازبه خواندن کردم خواننده شدن برای زنان خیلی غیر عادی بود و درعین حال یک خواننده در آن زمان باید هم دانش مدرسه ای میداشت و هم دانش کلاسیک موسیقی. و هم چنین یک صدای خوب . در ضمن استادان موسیقی زیادی باید صدای اورا تائید میکردند و همچنین تئوری موسیقی راباید بخوبی میدانست. من سالهای زیادی را به آموختن در زیر نظر استادان بزرگ موسیقی ایرانی گذراندم پیش از اینکه شروع به خواندن کنم

مرضیه در سال 1942 (1322 شمسی) به جهان موسیقی هنر وارد شد. اولین بار دریک تئاتر که نمایشنامه شیرین و فرهاد را اجرا میکرد ( تئاتر باربد) درنقش شیرین بازی کرد .این نمایش 37 شب روی صحنه بود. که برای او یک موققیت بزرگ و سریع به بار آورد و. با استقبال زیاد مردم مواجه شد

مرضیه بسرعت نظر استادان موسیقی را به خود جلب کرد و اولین زنی بود که توانست در برنامه گلهای رنگارنگ که برنامه ای بسیار سنگین و هنری بود آواز بخواند.مرضیه در حدود 1000 آواز دردوران شکوفایی هنریش خواند که در ارتقای موسیقی فارسی بسیار اثر گذار بود.

بالاتر از موفقیت هایش در خوانندگی و موسیقی . او داری کیفیت های تحسین برانگیزدیگری است که مهمتر از همه شجاعت و پشتکار درخشان او در نوآوری بود . در زمانیکه خوانندگی به عنوان یک سرگرمی ویا شغلی نه چندان افتخارآمیز تلقی میشد و بخصوص زنها در خانه ها محبوس شده حق هیچگونه ابراز وجودی نداشتند به عنوان یک زن جوان او خوانندگی را بطور جدی و به عنوان یک کار تحصصی و غرورآفرین درسطح بالایی از نظر فرهنگی انتخاب کرد. تا جایی که کارستزگ او در هنر پارسی و با وجود همه اختلافات فرهنگی وزبانی اقوام ایرانی به زودی شناخته شد و او به عنوان یک سمبل یا اسطوره در موسیقی ایرانی توسط همه افراد ایرانی با هر فرهنگ و زبانی پذیرفته شد و بصورت یک گنج فرهنگی در آمد.

.

با وجود یکه او به قله هنر خویش رسیده بود برای 15 سال ( بعد از سرکارآمدن حکومت آخوندی) مرضیه ترجیح داد که سکوت کند. او به تنهایی در دهکده ای دوراز تهران تنها برای ابرهای مسافر ، پرنده ها و رودخانه ها میخواند.او نمی خواست با خوانندنش هیچ مشروعیتی را به دستگاه ضد مردمی و هنرکش ایران ببخشد. هرچند زندگی او در حقیقت با تاریخ و فرهنگ ایران زمین عجین شده بود. عاقبت او در سال 1994 او به خارج از ایران سفرکرد.

مرضیه عضویت افتخاری شورای ملی مقاومت را در سال1994 پذیرفت . و گفت که این افتخاری است برای او که در کنار مقاومت ایران بایستد '' من از آنجا کارزیادی نمی توانستم بکنم آمده ام تا صدایم را به مقاومت شما ملحق کنم و هر آنچه را که میتوانم انجام دهم تا صدای زنان میهنم را دردنیا منعکس کنم. من مفتخرم که توسط مقاومت ایران پذیرفته شدم''

بعدا مرضیه به عنوا ن مشاور هنری خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت انتخاب شد

خروج مرضیه از ایران و اعلام پیوستگی اش به مقاومت ایران برضد ملاها انعکاس وسیعی در داخل و خارج ایران داشت. دریک توطیه برای باز گرداندن او به ایران رژیم آخوندی دختر او هنگامه امینی را دستگیرکرد و به عنوان گروگان نگاه داشت.'' آخوندها یک زن بیگناه را دستگیرکردند تا فشار روحی شدیدی بریک مادر70 ساله بگذارند زیرا که او به جنبش مقاومت ضد آخوندی برای دموکراسی و حقوق بشر ملحق شده است . با وجود جنایات بیرحمانه برای ساکت نگاه داشتن من به این رژیم جنایتکار میگویم که گروگان گیری ظالمانه آنها عزم مرا برای دفاع از حقوق مردم تحت ستم ایران جزم تر میکند'' مرضیه به سازمانهای حقوق بشر جهانی مراجعه و درخواست عمل فوری در جهت آزادی سازی دخترش نمود. خانم امینی 42 سال یک آرشتیکت تحصیلکرده فرانسه که در ایران زندگی میکرد در اثر فشارهای سازمان های حقوق بشر جهانی آزاد شد.اما تا مدتها تحت کنترل درخانه اش می بود.

من همیشه برای همه خوانده ام اما ملاها صدای عشق و احساسات انسانی را به سکوت کشاندند . آنها نسیم و مهتاب و بهار و لبخند سرزمین مادری من ایران را به زندان افکندند. سرزمینی که یکی از بزرگترین تمدنها و فرهنگ های تاریخی را معرفی میکند و گهواره شعر و ادبیات و موسیقی و انسانیت بوده است و اینک درزیر ضربات شلاق یک حکومت ضد تمدن وفرهنگ ، ضد زن و ضد انسانیت قرارگرفته است.