۱۳۸۹ دی ۶, دوشنبه

دو خبرنگار دربند آلمانی؛ احضار سفیر رژیم در آلمان

دولت آلمان در اعتراض به لغو دیدار دو خبرنگار آلمانی زندانی در ایران با بستگان خود، سفیر ایران در این کشور را احضار کرد. این ملاقات که قرار بود در ایام کریسمس انجام شود، توسط مسئولان جمهوری اسلامی لغو شد.
در پی لغو دیدار دو خبرنگار آلمانی زندانی در تبریز با بستگان خود، دولت آلمان روز دوشنبه ( ۲۷ دسامبر/۶ دی)، سفیر جمهوری اسلامی در برلین را احضار کرد
دولت ایران قول داده بود که این خبرنگاران را موقتا آزاد کند تا ایام کریسمس را با خانواده‌های خود در سفارت آلمان در تهران بگذرانند. اما این دیدار که قرار بود در روزهای شنبه و یکشنبه (۲۵ و ۲۶ دسامبر/ ۴ و ۵ دی)، انجام شود لغو شد و خانواده‌های این دو موفق به دیدار ‌آنها نشدند.
وولف روتهارت بورن، معاون وزیر خارجه‌ی آلمان با اعلام این خبر در برلین گفت، بستگان این‌دو هنوز در تهران به سر می‌برند اما به دلیل مخالفت مقام‌های ایرانی با انجام ملاقات، به زودی به آلمان برمی‌گردند.
گیدو وستروله، وزیر خارجه‌ی آلمان، روز یکشنبه (۲۶ دسامبر/۵ دی)، از ایران خواسته بود تا زمینه‌ی این ملاقات را فراهم آورد.
رحیم مشایی، رئيس دفتر رئيس جمهوری ایران پیش از این و در اوایل دسامبر، در مصاحبه با روزنامه‌ی آلمانی "فرانکفورتر آلگماینن زونتاگ" گفته بود که جمهوری اسلامی در تلاش است تا این دو خبرنگار بتوانند ایام کریسمس را با خانواده‌های خود در سفارت آلمان در ایران به سر ببرند.
چند روز بعد منوچهر متکی،‌وزیر خارجه‌ی وقت ایران گفت، تقاضای هر دو خبرنگار تحت بررسی است.

علت دستگیری این دو خبرنگار
دو خبرنگار روزنامه‌ی آلمانی "بیلد ام زونتاگ"، روز یکشنبه (۱۰اکتبر/۱۸ مهر) در تبریز و هنگام مصاحبه با پسر سکینه‌ محمدی آشتیانی، زندانی متهم به زنا و محکوم به سنگسار بازداشت شدند. وکیل سکینه‌ محمدی آشتیانی نیز که در این مصاحبه حضور داشت، همراه با دیگران دستگیر شد.
این دو خبرنگار متهم شده‌اند که با انجام این مصاحبه، مقررات مربوط به خبرنگاران خارجی در ایران را نقض کرده‌اند.
رحیم مشایی، در گفت‌وگو با روزنامه‌ی "فرانکفورتر آلگماینن زونتاگ" گفته است: «دو خبرنگار آلمانی که با ویزای گردشگری وارد ایران شده‌اند، به علت مبادرت به حرفه‌ی خبرنگاری قوانین ایران را نقض کرده‌اند».
مقامات جمهوری اسلامی در ابتدا این دو شهروند آلمانی را متهم به جاسوسی کردند، اتهامی که کمی بعد پس گرفته شد.

بیست تن در منزل پدر حبیب الله لطیفی بازداشت شدند

در پی یورش ماموران امنیتی و اطلاعاتی به منزل پدری حبیب الله لطیفی زندانی محکوم به اعدام بیست تن بازداشت و روانه بازداشتگاه نامعلومی شدند.

در ساعت 22 شب گذشته دوازده تن از مهمانان به همراه هشت عضو خانواده حبیب الله لطیفی در یک یورش گسترده به منزل پدری این زندانی سیاسی بازداشت شدند.

از سوی دیگر کلیه تماس های زندانیان محبوس در زندان سنندج قطع شده و هیچگونه اطلاعی از سرنوشت حبیب الله لطیفی به دست نیامده است.

لازم به ذکر است، شب گذشته دست کم 30 تن از نیروهای گارد ضد شورش به همراه نیروهای اطلاعاتی به منزل پدری وی یورش برده و در نتیجه آن بیست نفر بازداشت شدند که هویت 12 بازداشتی که میهمان خانواده حبیبی بوده اند نامشخص است.

شاهدان عینی به گزارشگر هرانا گفتند نیروهای امنیتی در بازداشت این افراد دست به اقدامات خشونت آمیزی از جمله ضرب و شتم میهمان زده اند.


بازداشت دو فعال فرهنگی در بوکان

دو فعال فرهنگی در شهر بوکان توسط نیروهای امنیتی در این شهر بازداشت شدند.
به گزارش موکریان، رحمان حسين زاده و علی اسماعيل نژاد دو فعال فرهنگی شهر بوکان توسط نيروهای امنيتی در اين شهر بازداشت شدند.
رحمان حسين زاده که صاحب يک کتاب فروشی در بوکان است، حدود ۲۰ روز پيش و علی اسماعيل نژاد هم که در بيمارستان مشغول به کار می باشد حدود يک هفته پيش بازداشت شده اند.
تا کنون هيچ علت يا عللی برای بازداشت اين شهروندان از طرف مقامات قضايی شهر بوکان اعلام نشده است.

سرقت تمامی وسایل دفتر پلمپ شده مهدی کروبی علیرغم نظارت نهادهای امنیتی

در روز ۱۷شهریور ۱۳۸۸ دفتر کار مهدی کروبی و دفتر حزب اعتماد ملی توسط نهاد های امنیتی پلمپ شد. نیروهای امنیتی در حالی در این روز به این دفترحمله کردند که روز قبل از آن مذاکراتی میان آقای کروبی و نمایندگان قوه قضائیه در خصوص مدارک، اسناد و فیلم های تجاوزها و رسیدگی به این ادعا برقرار شده بود و اسناد در اختیار آن نمایندگان قرار گرفته بود.
به یکباره نیروهای امنیتی به این دفتر یورش برده و کارکنان و شخص آقای کروبی را از آنجا خارج می کنند. این درحالی بوده است که حتی به آقای کروبی و مسئول دفتر ایشان اجازه ندادند که مدارک و وسایل شخصی ایشان را همچون شناسنامه و کارت ملی و دسته چک و غیره را با خود بردارند و از ساختمان خارج کنند. از آن روز تاکنون این دفتراستیجاری پلمپ بوده وعلیرغم پایان یافتن مدت اجاره این ساختمان در اردیبهشت ماه سال جاری، هنوز از سوی نهادهای قضایی به صاحبش تحویل نگردیده است. آقای کروبی بارها در مصاحبه ها گفته بودند که این ساختمان استیجاری است و باید به صاحبش بازگردانده شود و این رفتار نهادهای قضایی برخلاف شرع و اخلاق و قانون است.
اما ماجرای این دفتر به همین جا ختم نمی شود. دو هفته قبل در ساعات اولیه صبح، گشت انتظامی به طور اتفاقی متوجه توقف۲وانت بار مقابل این دفتر گردید که افرادی در حال تخلیه این ساختمان پلمپ شده بودند. ماموران انتظامی به این افراد مشکوک می شوند و از آنان توضیح می خواهند. یکی از سارقین خود را نماینده آقای کروبی معرفی می کند و با بیرون آوردن شناسنامه و کارت ملی آقای کروبی از جیب خود و نشان دادن آن به مامور نیروی انتظامی قصد تایید ادعای خود را داشته است.
اما نیروی انتظامی با اطلاع از پلمپ بودن ساختمان توجیه این افراد را نمی پذیرد و آنان را دستگیر و به پلیس امنیت منطقه شمیران منتقل می کند. بلافاصله پلیس امنیت جهت روشن شدن ماجرا در تماسی تلفنی، صحت ماجرا را از آقای کروبی جویا می شود که ایشان با اظهار تعجب، از وقوع چنین حادثه ای اظهار بی اطلاعی نمودند. نکته قابل توجه اینجاست که هنگاهی که نماینده ای از طرف آقای کروبی در پلیس امنیتی حضور می یابد، سارقین بدون ذره ای نگرانی و ترس و با اعتماد بنفس کامل با وی روبرو می شوند! نماینده آقای کروبی خواستار روشن شدن ماجرا می شود و پلیس امنیت این افراد را تحویل وزارت اطلاعات می دهد. لیکن از آن روز تاکنون این نهاد امنیتی پاسخی در خصوص ماهیت این اقدام و هویت سارقین و نیز محل انتقال این وسایل سرقتی، ارائه ننموده است.
لازم به توضیح است از جمله اقلام سرقتی از این ساختمان می توان به ۶تن برنج و روغن نذری که برای ماه رمضان آن سال تهیه شده بود و نیز میزان قابل توجهی وسایل دفتری همچون میز، مبل، یخچال،فرش و دوربین فیلم برداری وغیره که در آن زمان در دفتر موجود بوده است اشاره نمود که تمامی این اموال ریز و درشت توسط این افراد به سرقت رفته است.
حال سوال اصلی اینجاست که چگونه می شود تمام وسایل ساختمانی با این درجه از اهمیت که تحت شدیدترین تدابیر امینتی بوده است توسط افرادی به ظاهرعادی مورد دستبرد قرار گیرد؟ و چرا اکنون پس از ۱۵ روز از وقوع این حادثه، وزارت اطلاعات و نهادهای امنیتی در این خصوص سکوت کرده اند و توضیحی در مورد سارقین و اهداف آنان ارائه نمی دهند؟

غار باستانی خوزستان یک ماه است در آتش می‌سوزد

يك‌ماه از آتش گرفتن غار باستاني «پبده» در لالي استان خوزستان مي‌گذرد، ولي هنوز اين آتش خاموش نشده است!
حميد جهانبخش ـ مربي غارنوردي ـ كه پس از اطلاع يافتن از آتش گرفتن اين غار باستاني كه گفته مي‌شود، از نخستين سكونتگاه‌هاي انسان دوره‌ي پارينه‌سنگي با حدود 15هزار سال قدمت است، تا كنون چندبار از غار «پبده» ديدن كرده است، گفت: تمام خفاش‌هاي داخل اين غار بر اثر دود و گاز متصاعدشده از آتش گرفتن فضولات حيواني انبوه‌شده در غار «پبده» مرده‌اند و به نظر مي‌رسد، جانداران ديگر هم آسيب ديده باشند، چون در چند مرحله بازديد از غار، موجوداتي را كه قبل‌تر مشاهده مي‌كردم، ديگر نديدم.
او بيان كرد: مرگ خفاش‌ها يك فاجعه است كه اثر آن را سال آينده مي‌توان ديد، چون خفاش‌ها به‌دليل تغذيه از حشرات، نظم طبيعي منطقه را حفظ مي‌كنند و به نظر مي‌رسد، اكنون كسي متوجه‌ي فاجعه‌ي به بار آمده نيست.
جهانبخش ادامه داد: هنوز آتش در زير فضولات انبوه‌شده‌ي گوسفندان كه زماني در اين محل نگهداري مي‌شدند، روشن است. با اين وضع، راه رفتن در غار خيلي سخت شده است و به همين دليل، خاموش كردن اين آتش به تجهيزات آتش‌نشاني نياز دارد.
او در ادامه گفت: دود فضاي داخلي غار را فراگرفته است و اصلا تنفس در آن‌جا امكان‌پذير نيست. اين در حالي است كه آتش‌نشاني با غار فاصله‌ي زيادي ندارد و وجود جاده نيز راه دسترسي به غار را آسان كرده، ولي تا كنون براي خاموش كردن اين آتش هيچ اقدامي نشده است.
اين كوه‌نورد و غارنورد كه پيش‌تر گفته بود، احتمال دارد اين آتش‌سوزي كار يكي از چوپان‌هاي عشاير باشد، حالا پس از چندبار بازديد از غار و پرس‌وجو از مردم منطقه، توضيح داد: به نظر نمي‌رسد اين فاجعه را يك چوپان پديد آورده باشد. من پس از حضور در غار متوجه شدم، آتش زدن غار كار يك چوپان نمي‌تواند باشد و احتمال دارد گردشگران، كوه‌نوردان يا حفاران غيرمجاز اين كار را كرده باشند. البته مردم محلي اصلا از اين جريان خبر ندارند و فقط دود غليظي را كه در روزهاي نخست از غار بيرون آمد، ديدند.
وي اظهار كرد: احتمال آتش زدن غار باستاني «پبده» توسط يكي از چوپان‌هاي عشاير را براساس صحبت مسؤولان اداره‌ي ميراث فرهنگي و گردشگري خوزستان كه در روزنامه‌هاي محلي منتشر شده بود، مطرح كردم، اما پس از بازديد از غار، نظرم تغيير كرد.
جهانبخش بيان كرد: تا كنون مسؤولان استاني هيچ نماينده‌اي را براي بررسي وضعيت اين غار باستاني، بهبود اوضاع آن يا حتا خاموش كردن آتش نفرستاده‌اند، فقط برخي افراد به نمايندگي از اداره كل ميراث فرهنگي و گردشگري خوزستان براي اعتراض آمدند و گفتند چرا سخناني را درباره‌ي پيشينه‌ي تاريخي غار «پبده» مطرح كرده‌ام، درحالي‌كه اصلا متخصص غار نيستم. اين در شرايطي است كه من تمام مدارك مربوط به غارنوردي و كوه‌نوردي را از فدراسيون مربوطه در اختيار دارم و درباره‌ي غار باستاني «پبده» اطلاعات مستندي جمع‌آوري كرده‌ام.
او گفت: هيچ‌يك از مسؤولان خوزستان و اداره كل ميراث فرهنگي و گردشگري اين استان در مصاحبه‌هاي خود درباره‌ي آتش گرفتن غار «پبده» به پيشينه‌ي تاريخي آن اشاره نمي‌كنند. مگر مي‌شود آن‌ها اطلاعات نداشته باشند يا كتاب گريشمن و ويل دورانت را كه درباره‌ي تاريخ ايران است و در آن‌ها اشاره‌هايي به وجود غار «پبده» به‌عنوان سكونتگاه نخست انسان‌هاي پارينه‌سنگي شده است، نخوانده باشند؟!
اين غارنورد اضافه كرد: مسؤولان كشور وقتي در مقابل رسانه‌هاي غربي قرار مي‌گيرند، با غرور درباره‌ پيشينه‌ي تمدن تاريخي ايران سخن مي‌گويند. از سوي ديگر، ما به دست خود اين مدارك تاريخي را نابود مي‌كنيم.

در سالگرد تولد مسیح، کشیش ایرانی در معرض اعدام قرار دارد

روزنامه گاردین چاپ انگلستان نوشت، در حالی ‌که مسیحیان در سراسر جهان در این ایام تولد مسیح را جشن می‌ گیرند، مسیحیانی نیز هستند که به ‌خاطر مذهبشان زیر فشار و در ترس و هراس به‌ سر می‌ برند. از جمله اینها بهروز صادق خانجانی، کشیش ایرانی است که در سلول انفرادی بسر می برد. وی که متهم به ارتداد شده است، در معرض خطر اعدام قرار دارد.

محکومیت وبلاگ نویس زندانی به سه سال زندان

گزارشی از صدور حکم سنگین و غیر انسانی 3 سال زندان علیه وبلاگ نویس زندانی سیامک مهر (محمد رضا پور شجری) جهت انتشار در اختیار "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران "قرار گرفته است. متن آن به قرار زیر می باشد:
یک هزار و یک توضیح ،
شنیدم که وبلاگ من با عنوان گزارش به خاک ایران به آدرس خاک ایران .بلاگ اسپوت . کام به همان صورت پیش از بازداشت من در فضای اینترنت قابل بازدید است. لازم به توضیح است که در تاریخ 21 شهریور 89 برابر با 12 سپتامبر 2010 البته بصورت کلک و فشار تمامی پاسواردهای وبلاگ و ایمیل آدرسهای من ضبط شده است و در اختیار ماموران می باشد.
بنابر این نوشته ها و مقالات وبلاگ من می تواند تحریف شده و دست خوش هرگونه تغییر و تبدیل و ویرایش قرار گرفته باشد. دوستان و اشخاص آشنا به اینترنت تقاضا دارم چنانچه ممکنه از مدیریت بلاگر بخواهند که با اکانت وبلاگم را در اختیار شخص قابل اعتمادی قرار دهند و یا آن را تا اطلاع ثانوی مسدود نماید.
دوم اینکه امروز دوشنبه 30 آذر 89 من را بدون اطلاع قبلی تحت مراقبت شدید ماموران به شعبۀ 2 دادگاه انقلاب کرج برده و رای دادگاه اسلامی را ابلاغ نمودند که من از تایید ابلاغ و همچنین اعتراض به آن خوداری کردم و رای بی دادگاه اسلامی را به اتهام تبلیغ علیه نظام که هرگز هیچ جلسه ای تشکیل نشده و هیچ دفاعی از من صورت نگرفته حکم صادر شده بود و به مدت 1 سال حبس تعزیری قرار صادر گردیده و در تنها جلسه که در 22 آذر تشکیل شده به گونه ای مسخره ای دادگاه نامیده می شد تنها به اتهام توهین به مقام مظم رهبری رسیدگی کرد که در این مورد نیز به دوسال حبس تعزیری محکوم شدم .
جلسۀ بی دادگاه 22 آذر فقط و فقط از یک دادرس تشکیل شد و من چون ممنوع ملاقات و ممنوع تلفن و حق تماس با وکیل از روز نخست بازداشت نداشتم و آن جلسه نیز بدون وکیل من و هیئت منصفه و نماینده رسانه ها و بدون اطلاع قبلی تشکیل شده بود را غیر قانونی و فاقد صلاحیت دانسته ام بدون شک این رای را اداره اطلاعات کرج صادر کرده است نه دادگاه شایسته.
سیامک مهر (محمدرضا پور شجری)
آذر 1389