۱۳۹۱ خرداد ۶, شنبه

رنج ‌نامه ای از زندانی سیاسی حشمت الله طبرزدی


خبرگزاری هرانا - با راه اندازی هفته نامه ی پیام دانشجو در شهریورماه ۱۳۷۳ خیلی زود قلم من به حوزه نقد قدرت و افشای مفاسد مالی و اداری و سیاسی کشانده شد. برای نمونه، اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی که حاصل کار مشترک بانک صادرات ومحسن رفیقدوست (بعنوان نماینده ی ولی فقیه در بنیاد مستضعفان) و فاضل خداداد (نماینده بخش خصوصی) بود، در نشریه پیام دانشجو افشا شد.

حاصل این افشاگریها توقف نشر پیام دانشجو و دو بار حمله‌ گروههای فشار به دفتر نشریه و بازداشت و دادگاهی شدن من، در آن دوران بود.

این دوره از سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۵ بود که به یک سال حبس و یک میلیون تومان جزای نقدی و پنج سال محرومیت از انتشار نشریه محکوم شدم.

پاییز سال ۱۳۷۵ بدلیل برگزاری میتینگ های دانشجویی از سوی اتحادیه اسلامی دانشجویان و دانش آموختگان (که من سمت دبیر کلی آنرا داشتم) و بدلیل انتشار مجدد پیام دانشجو بار دیگر توسط قاضی مرتضوی برای یک هفته بازداشت و راهی اوین شدم. من اولین روزنامه نگار زندانی مرتضوی بودم و مرتضوی وظیفه داشت برای همیشه از انتشار پیام دانشجو جلوگیری کند. 
در سال ۱۳۷۶ بدلیل میتینگ دانشجویی که در آن دوره ای بودن رهبری و پاسخگو بودن رهبر به سوی مردم را مطرح کرده بودم ضمن اینکه مورد ضرب و شتم شدید انصار حزب الله در محل دفتر اتحادیه قرار گرفتم از سوی دادگاه انقلاب نیز محاکمه و به یکسال حبس تعلیقی محکوم گردیدم.

عید نوروز ۷۸ با صدور بیانیه ای از سوی اتحادیه اسلامی دانشجویان و دانش آموختگان اعلام کردیم که ساختار سیاسی آینده‌ ایران باید یک جمهوری آزاد و دموکراتیک باشد و در واقع خواهان یک حکومت سکولار شدیم.

در ۲۶ خرداد همین سال بدلیل سردبیری هفته نامه‌ «هویت خویش» و درج همین بیانیه ی ساختاری از سوی شعبه ۶ دادگاه انقلاب بازداشت شدم و هفته نامه نیز توقیف شد. پس از چند روز جنبش دانشجویی ۱۸ تیر اتفاق افتاد و من همراه با صدها تن از دانشجویان و فعالین سیاسی بدلیل همین حادثه زیر شکنجه قرار گرفتیم که این دوره ۵ ماه بطول انجامید. شکنجه ها در ۲۰۹ و شکنجه گاه توحید اتفاق افتاد.

وزارت اطلاعات همه اتفاقات را به جبهه متحد دانشجویی و من و دوستانم نسبت داد.

در سال ۷۹ روزنامه «گزارش روز» را سردبیری میکردم، که به دستور خامنه ای روزنامه های دگر اندیش از جمله گزارش روز توقیف شد. پس از آن در ۴ خرداد ۷۹ سالگرد میتینگ ۴ خرداد ۷۷ در پارک لاله را در دانشگاه تهران و خیابانهای اطراف برگزار کردیم که من و تعدادی از دوستان بازداشت شدیم. من در این دستگیری سه ماه در انفرادی ۲۰۹ بازداشت و زیر شکنجه سفید بودم.

در ۲۷ فروردین و در حالیکه با حدود ۵۰ تن از اعضای جبهه دموکراتیک ایران مشغول سخنرانی و مباحث علمی بودیم سپاه پاسداران به دفتر حمله کرد و من را با خود برد. در آن حمله که مسلحانه انجام شد من به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفتم و آن سال ۹ ماه در سلولهای انفرادی سپاه در اداره اطلاعات و وزارت دفاع و عشرت آباد زیر شکنجه های روحی شدید قرار داشتم (که علت اصلی آن نامه ای انتقادی بود که به خامنه ای نوشته بودم) و در آن نامه ذکر کرده بودم از شکنجه گاه توحید و شکنجه های خودم و شکنجه گاه توحید را افشا و خامنه ای را به همین دلیل مورد سرزنش قرار داده بودم.

در ۱۸ تیر ۸۱ بدلیل اعلام فراخوان برای بزرگداشت جنبش ۱۸ تیر ۷۸ در خیابان ۱۶ آذر بهمراه چند تن از دوستان (توسط سپاه) بازداشت شدم و بمدت هشت ماه و نیم (که هفت ماه آن در انفرادی بازداشتگاه مخوف «دو الف» متعلق به سپاه) زیر شکنجه های روحی بودم. آن سال سپاه به خانه ام یورش برد و دو فرزندم محمد و علی رابا خود برد و چهار شب در جایی نامعلوم زیر باز جویی قرار داد.

۲۰ خرداد ۸۲ در حالیکه تظاهرات در کوی دانشگاه و خیابانهای اطراف برای ۱۰ شب پیاپی ادامه داشت دادگاه انقلاب شعبه ۲۶ به ریاست قاضی حداد (که از سال ۷۹ پرونده ی من را رسیدگی میکرد) من را بازداشت کرد و پس از سه ماه انفرادی به بند ۳۵۰ منتقل شدم.

در سال ۸۳ بار دیگر دو فرزندم محمد و علی را برای حدود ۲۵ روز در سلولهای انفرادی ۲۰۹ مورد بازجویی قرار دادند و در همان حال حداد برایم دادگاه غیابی تشکیل داد. برای اینکه دادگاه انقلاب صلاحیت رسیدگی به پرونده من را ندارد و طبق اصل ۱۶۸ قانون اساسی دادگاه باید علنی و با حضور وکیل و هیئت منصفه باشد. آقای حداد من را به ۱۴ سال حبس در برازجان و ۱۰ سال محرومیت اجتماعی محکوم کرد. این حکم با اعتراض وکلای مدافع من روبرو شد و در تجدید نظر به ۱۲ سال حبس و ۱۰ سال محرومیت تبدیل شد و با اعتراض مجدد وکیل مدافعم شادروان بهمنش پرونده‌ام به دیوان عدالت رفت و به ۷ سال حبس و ۱۰ سال محرومیت اجتماعی تغییر یافت.

در ۴ خرداد ۸۷ و در حالیکه شروع حبس من از ۲۶ خرداد ۷۸ تقویم شده بود و عملا ۱۰ سال بطول انجامیده بود ولی به این دلیل که پیش از سال ۸۳ حکم من صادر نشد بلا تکلیف بودم و اولین مرخصی ها در سال ۷۸ و ۸۲ را به حساب نیاوردند و بنابراین پس از ۷ سال آزاد شدم.

در سال ۸۴ قاضی حداد بصورت غیابی پرونده اتحادیه دانشجویان و دانش آموختگان، ارجاعی از سوی قاضی مرتضوی را رسیدگی و حکم انحلال آنرا صادر کرد.

در ۷ دی ۸۸ بدلیل حمایت از جنبش سبز از طریق نوشتن مقاله ها و صدور بیانیه ها و شرکت در مصاحبه ها و تظاهرات مسالمت آمیز بار دیگر از سوی وزارت اطلاعات در منزل بازداشت و حدود ۴ ماه در ۲۰۹ و ۲۴۰ زیر شکنجه ی سفید و یک مورد ضرب و شتم و مواردی توهین و تحقیر بودم. پس از آن به بند ۳۵۰ و زندان کچویی و بالاخره زندان رجایی شهر منتقل شدم که دو سال و نیم از این دوره میگذرد. این بار قاضی پیرعباس من را به ۹ سال حبس و ۷۵ ضربه شلاق محکوم کرده است.

من اعلام کردم که دادگاه را بدلیل عدم صلاحیت نمی پذیرم. در تجدید نظر حکم به ۸ سال تقلیل پیدا کرد و در حالیکه در متن حکم دادگاه فرمایشی تبعید ذکر شده بود اما از ۲ سال قبل از آن من را به زندان رجایی شهر تبعید کرده بودند.

پس از این محکومیت جدید من علیه شخص علی خامنه ای نامه ای خطاب به مجامع بین المللی ذیصلاح تهیه کردم و از آنچه در این ۱۷ سال بر سر من و خانواده ام آورده بودند در ۱۰ بند تدوین و علیه او اعلان جرم کردم. سلب حق آزادی بیان - تفتیش عقاید – شکنجه - بازداشت های خودسرانه - توقیف نشریه - اخلال در تشکیلات - فشار به خانواده و ضرر و زیان های مالی و جسمی از جمله آن بوده است.

بدلیل طولانی شدن دوره حبس و بویژه انفرادی ها که جمعا دوره های انفرادی من به سه سال میرسد و نبودن امکانات بهداشتی و رفاهی و نیز تغذیه نامناسب و فشارهای روحی. جسم من به مرور پس از ۱۳ سال از ۲۶ خرداد ۷۸ تاکنون فرسوده شده و دچار بیماریهای گوناگون شده‌ام، که در زندان یا بیمارستان اما بصورت تحت الحفظ، امکان مداوای آنها نیست، بویژه که سالن ۱۲ زندان رجایی شهر از هیچ امکاناتی برخوردار نیست در عین حال من بعنوان یک روزنامه نگار زندانی و کوشنده سیاسی به این دلیل که میدانم هیچ جرمی مرتکب نشده ام که مستحق این همه هزینه باشم، ولی احساس رضایت میکنم و روحیه خوبی دارم که هیچگاه از دست نخواهم داد.

حکومت جمهوری اسلامی و رهبران آن یعنی سیدعلی خامنه ای و محمود احمدی نژاد که ادعا میکنند طرفدار قانون و عدالت هستند و ریاکارانه از زندانیان بحرین و عربستان و فلسطین دفاع میکنند سالیانی است که من و امثال من را زیر فشار و شکنجه و زندان قرار داده اند.

آگاهان دنیا باید بدانند که من فقط به دلیل ابراز عقیده و انتشار روزنامه و بدلیل تشکیل اتحادیه و حزب و بدلیل دعوت به میتینگ و تظاهرات مسالمت آمیز برای دفاع از عدالت و آزادی و دموکراسی و سکولاریسم و حقوق بشر این هزینه ها را می پردازم.

من بدلیل مخالفت با ظلم و تبعیض و شکنجه و تفتیش عقیده و فسادهای های بزرگ سیاسی – مالی – اداری - قضایی و اقتصادی حکومت باید ناعادلانه در زندان باشم.

امیدوارم صدای من به گوش آگاهان و آزادگان جهان برسد.

حشمت اله طبرزدی - زندان رجایی شهر - سالن۱۲

خداحافظی چینی‌ها با بزرگترین پروژه عمرانی ایران



بر اساس جدیدترین تحولات در تصمیم‌گیری‌ برای بزرگترین پروژه عمرانی کشور، قرارگاه خاتم ضمن در اختیار گرفتن مسئولیت ساخت این سد و نیروگاه، مسئولیت تامین اعتبار برای این پروژه را هم بر عهده دارد.

سد و نیروگاه بختیاری با گذشت بیش از 15 ماه از امضای تفاهم‌نامه اولیه با چینی‌ها، هنوز در نوبت کلنگ‌خوردن قرار دارد؛ ولی هرچند هنوز قطعا مشخص نشده بزرگترین پروژه عمرانی کشور از چه زمانی کلید می‌خورد، این موضوع دیگر قطعی شده که کلنگ بلندترین سد دنیا توسط چشم بادامی‌ها به زمین نمی‌خورد.

به گزارش ایسنا، در آخرین روزهای سال 89 بود که ايران ماموريت ساخت سد بختياري به‌عنوان "بلندترين سد دنيا" را با امضاي قراردادي به چيني‌ها سپرد، حالا با گذشت نزديك به 15 ماه از امضاي اين قرارداد، سرنوشت ديگري براي اين پروژه رقم خورده و کلنگ زنی این پروژه معطل امضای ترک تشریفات و سپردن کلید آن به دست قرارگاه خاتم‌الانبیا (ص) است.

مسئولان وزارت نیرو از ابتدای مطرح شدن ساخت پروژه بختیاری، برنامه ریزی برای ساختن این پروژه را با چینی‌ها شروع کردند، این درحالی است که با گذشت زمان از صحبت‌های دلگرم‌کننده در مراسم مشترک ایران و چین رنگ و روی خود را از دست داد و با گذشت بیش از یک‌سال مشخص شد که چین با بختیاری خداحافظی می‌کند تا قرارگاه خاتم به این موضوع ورود کند. این درحالی است که در این تصمیم نباید به راحتی از نامه‌نگاری پرویز فتاح، وزیر سایق نیرو با رییس جمهور و درخواست واگذاری این پروژه به قرارگاه خاتم گذشت.

قرارگاه خاتم مسئوال تامین اعتبار برای بختیاری

بر اساس جدیدترین تحولات در تصمیم‌گیری‌ برای بزرگترین پروژه عمرانی کشور، قرارگاه خاتم ضمن دراختیار گرفتن مسئولیت ساخت این سد و نیروگاه، مسئولیت تامین اعتبار برای این پروژه را هم بر عهده دارد.

این درحالی است که مکانیزم انتخاب پیمانکار خارجی برای این پروژه پیشتر این‌گونه بود که آن ها پیشنهاد خود را برای قیمت اجرای این پروژه مطرح کنند و پیشنهاد چینی ها توسط وزارت نیرو بررسی و به کمیسیون دولت برای ترک تشریفات ارائه شود.

از سوی دیگر، علاوه بر قیمت، درباره مسائل بانکی و وامی باید بانک مرکزی نیز اظهار نظر می‌کرد، اما باتوجه به این که پیشنهاد چینی ها مورد موافقت بانک مرکزی قرار نگرفت، اجرای کار توسط چین از دستور کار اجرای پروژه سد و نیروگاه بختیاری خارج شد و تفاهم نامه‌ای با قرارگاه خاتم امضا شد که قرار شده است خود قرارگاه تامین اعتبار این پروژه را بر عهده بگیرد و وزارت نیرو نیز از طریق فروش و اموال و دارایی ها تهاتری با پیمانکار داشته باشد.

بختیاری و قرارگاه خاتم در انتظار ترک تشریفات

در حال حاضر قرارداد این پروژه درحال آماده شدن است و مجوز ترک تشریفات باید توسط مقامات ذی‌ربط امضا شود و به گفته مسئولان وزارت نیرو وقتی قرارداد بسته شد وضعیت برای دعوت از رییس جمهور برای کلنگ زنی این پروژه آماده خواهد شد.

به گزارش ایسنا، قرارداد ساخت طرح سد و نيروگاه بختياري به عنوان بلندترين سد بتوني دو قوسي جهان اسفندماه سال گذشته با حضور مجيد نامجو وزير نيرو و يو هونگ يانگ، سفير چين در جمهوري اسلامي ايران امضا شد. اين قرارداد با اعتباري نزديک به دو ميليارد دلار به امضاي سيدمحمدرضا رضازاده مديرعامل شرکت توسعه منابع آب و نيروي ايران و مهران لطفي مديرعامل شرکت فرآب و همچنين سون هونگ شويي معاون مديرعامل گروه شرکت‌هاي ساينو هيدرو رسيد.

شرکت ساينو هيدروي چين در بين 225 شرکت سدساز جهان در رتبه 31 قرار داشته و در حال ساخت بزرگ‌ترين سد جهان در کشور چين است و طبق اين قرارداد قرار بود کار احداث و ساخت سد بختياري تا 10 سال آينده به پايان برسد.

سد بختياري با 315 متر ارتفاع در استان لرستان و در مرز استان خوزستان ساخته مي‌شود و بلندترين سد بتوني دوقوسي جهان خواهد بود که قادر است نزديک به يک هزار و 500 مگاوات انرژي در سال توليد کند. همچنين حجم ذخيره مخزن اين سد 4.8 ميليارد مترمکعب خواهد بود که پس از مخزن سد کرخه بيشترين حجم مخزن را در کشور به خود اختصاص خواهد داد. 

بحران اتمی؛ بهتر است در مذاكرات مسكو شركت نكنيم


کیهان حکومتی: از اجلاس دو روزه بغداد و مذاكرات فشرده تيم هسته اي كشورمان با نمايندگان 1+5 اگرچه هنوز گزارش رسمي و اطلاعات دقيقي منتشر نشده است و طرفين درباره نتايج به دست آمده و يا بن بست هاي احتمالي به كلي گويي بسنده كرده اند ولي شواهد موجود و برخي از اظهارنظرهاي پيراموني حكايت از آن دارند كه آمريكا و متحدانش- مخصوصا انگليس- از اجلاس بغداد و پيش از آن، اسلامبول 2 و نيز مذاكرات بعدي در مسكو تامين نياز سياسي خود در شرايط بحران زده كنوني غرب را دنبال مي كنند تا آنجا كه مي توان گفت برخي از كشورهاي گروه 1+5 مذاكره را فقط براي مذاكره مي خواهند و نه حل مسائل فيمابين و يا ذوب شدن «يخ هاي مصنوعي» كه طي 10 سال گذشته در فضاي چالش هسته اي با ايران اسلامي پراكنده اند. 

اگر ماجرا اينگونه باشد- كه شواهد نشان مي دهد اينگونه است- موافقت ايران با ادامه مذاكرات در مسكو و يا هر نقطه ديگر جهان نياز به بازنگري و تجديدنظر جدي دارد و بيم آن مي رود كه ادامه مذاكرات، دستكم بدون تنظيم و تدوين يك چارچوب كاري -MODALITY- و الزام طرفين به حركت در بستر آن، بازي در زمين دشمن باشد. چرا...؟! 

1- گروه كشورهاي 1+5 و پيش از آن تروئيكاي اروپايي شامل فرانسه، آلمان وانگليس براي اولين بار بعد از نزديك به 10 سال چالش هسته اي با ايران- از سال 2003 تاكنون- در اجلاس «اسلامبول2» برخي از خطوط قبلا قرمز! اعلام شده خود را تغيير دادند. به عنوان مثال با اظهارنظرهايي محتاطانه و بعضا دوپهلو، غني سازي اورانيوم تا 5 درصد را بخشي از حق هسته اي ايران دانستند و خانم اشتون كه نمايندگي 1+5 را برعهده داشت، از هرگونه اظهارنظري كه فضاي تفاهم و همكاري را تحت تاثير قرار بدهد جلوگيري كرد تا آنجا كه يادداشت «ژاك اوديبر» نماينده فرانسه را كه به روند نرم نشست، اعتراض داشت با بي اعتنايي محسوس ناديده گرفت و نماينده روسيه كه ظاهرا از توافق قبلي همكاران آمريكايي و اروپايي خود بي خبر بود و در آغاز نشست، سازي ناسازگار با روند اجلاس كوك كرده بود! بعد از پايان جلسه در ملاقات با آقاي دكتر جليلي عذر تقصير آورده و اظهاراتش را تاكتيكي! دانست. 

اين جا به جايي خطوط قرمز كه با توجه به مقاومت سرسختانه و پرصلابت ايران در مقابل باج خواهي و زورگويي غرب دور از انتظار به نظر نمي رسيد در محافل ديپلماتيك و از جمله در ايران اسلامي نشانه هايي از تغيير راهبردي- و نه تاكتيكي- آمريكا و متحدانش در برنامه هسته اي كشورمان ارزيابي شد و اين تلقي را در پي داشت كه 1+5 در اجلاس بغداد نيز روندي مشابه اجلاس اسلامبول2 را دنبال خواهد كرد. 

2- درباره اهميت جابه جايي خطوط به اصطلاح قرمز! آمريكا و متحدانش در نشست اسلامبول2 بايد توجه داشت كه طي نزديك به 10 سال گذشته هرگاه حريف غربي بر ضرورت «اعتمادسازي» از جانب ايران تاكيد مي كرد، منظور و ترجمه اعلام شده آن، اين بود كه جمهوري اسلامي ايران تمامي فعاليت هسته اي خود را متوقف كند. اين درخواست باج خواهانه در اجلاس 2004 لندن از سوي تروئيكاي اروپايي -انگليس، فرانسه و آلمان- با صراحت از تيم هسته اي وقت كشورمان خواسته شده بود! و در پي اعلام همين درخواست بود كه جمهوري اسلامي ايران فعاليت هاي هسته اي خود را كه بعد از اجلاس اكتبر 2003 تهران به حالت تعليق درآورده بود با فعال كردن كارخانه UCF اصفهان -تبديل كيك زرد به هگزا فلوئور اورانيوم UF6- از سرگرفت. بعد از اين اقدام كه به درستي نشان دهنده بي اعتمادي به حريف و ترفند فريب غرب در مذاكرات بود، آمريكا و متحدانش پرونده هسته اي ايران را برخلاف نص صريح بند «C» از ماده 13 اساسنامه آژانس به شوراي امنيت سازمان ملل فرستادند. 

3- اجلاس بغداد با خوش بيني ياد شده و برگرفته از اجلاس اسلامبول 2 برگزار شد و هر چند كه طرفين با تفاوتي كم و بيش از كليات آن ابراز رضايت كرده اند ولي شواهد و قرائن موجود و اظهارنظر برخي از ديپلمات هاي حاضر در اجلاس و مقامات عالي رتبه كشورهاي متبوع آنها حكايت از آن دارد كه؛ آمريكا و اعضاي اروپايي گروه 1+5 علي رغم تظاهر به همكاري و حركت در بستر NPT و پادمان هاي مربوطه كه در اجلاس اسلامبول2 وعده داده بودند، بار ديگر درخواست هاي غيرقانوني و باج خواهانه پيشين را- اين دفعه با ادبياتي تقريبا متفاوت- مطرح كرده اند و در سوي ديگر، تيم هسته اي جمهوري اسلامي ايران با صلابت مثال زدني و درخور تحسين و با ارائه دلايل و اسناد مستحكم فني و حقوقي بر حقوق و بايسته هاي هسته اي ايران اسلامي تاكيد ورزيده و كمترين اجازه باج خواهي به حريف نداده است. 

4- يكي از اصلي ترين مباحث مطرح شده در اجلاس- به قول دكتر جليلي، ناتمام مانده- بغداد كه طرفين با ادبياتي متفاوت به آن پرداخته اند بحث درباره غني سازي 20 درصدي اورانيوم بوده است.خانم كاترين اشتون مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا كه مديريت -ظاهري- نشست را برعهده دارد بعد از پايان اجلاس به خبرنگاران مي گويد؛ «ما درباره غني سازي 20 درصدي مذاكره كرديم و البته حالا نمي خواهم دراين زمينه وارد جزئيات شوم». اما برخي ديگر از ديپلمات هاي آمريكايي و اروپايي مرتبط با 1+5 دراين باره توضيح بيشتري داده اند كه روزنامه آمريكايي «لس آنجلس تايمز» و روزنامه انگليسي «ديلي تلگراف» در شماره ديروز خود به آن اشاره كرده اند. روزنامه لس آنجلس تايمز به نقل از «ديپلمات هاي دست اندركار مذاكرات بغداد» مي نويسد؛ «گروه 1+5 خواستار توقف غني سازي 20درصدي اورانيوم از سوي ايران شده و در مقابل اعلام كرده است كه چنانچه ايران با اين پيشنهاد موافقت كند، 1+5 سوخت راكتور تحقيقاتي تهران را تامين خواهد كرد» روزنامه انگليسي ديلي تلگراف خبري با همين مضمون را از قول ديپلمات ها نقل مي كند با اين تفاوت كه مي نويسد «چنانچه ايران غني سازي 20 درصد را متوقف كند كشورهاي 1+5 راههاي تامين سوخت راكتور تهران را تسهيل- و نه تامين- خواهند كرد»! 

اين پيشنهاد در حالي ارائه مي شود كه پيش از اين، جمهوري اسلامي ايران خواستار خريد اورانيوم 20درصد غني شده براي تامين سوخت راكتور تهران بود ولي گروه 1+5 از آن امتناع كرد و دانشمندان هسته اي كشورمان براي تامين نياز دارويي بيماران خاص ناچار به توليد اورانيوم 20 درصدي شدند. اكنون بايد از 1+5 پرسيد؛ آيا معاهده NPT و پادمان هاي مربوطه توليد اورانيوم 20 درصدي را براي كشورهاي عضو ممنوع كرده است؟ پاسخ اين سوال منفي است. جالب -بخوانيد تأسف آور و نشانه پررويي- آن كه كشورهاي 1+5 توقف توليد اورانيوم 20 درصدي را گامي از سوي ايران در راستاي «اعتمادسازي»! مي دانند كه نيازي به گام متقابل ندارد! به بيان ديگر؛ ايران اورانيوم 20 درصدي كه خود توليد كرده است را به حريف واگذار كند و آنها در قبال اين اقدام، راههاي خريد دوباره آن را براي ايران تسهيل كنند! مسخره نيست؟! اين درخواست به اندازه اي مضحك است كه داد روزنامه آمريكايي كريستين ساينس مانيتور را نيز درآورده و مي نويسد؛ «اميدي به پيشرفت در مذاكرات بغداد ديده نمي شود» و توضيح مي دهد كه؛ «كشورهاي غربي فهرستي از درخواست هاي خود را به ايران ارائه كرده اند ولي در مقابل حاضر به دادن هيچ امتيازي نيستند و درباره كاهش تحريم ها هيچ تعهدي نمي دهند»! 

5- بخش ديگري از مذاكرات بغداد كه از سوي ديپلمات هاي غربي به بيرون درز كرده و بعضا با صراحت از جانب مقامات بلندپايه كشورهاي متبوع آنها مطرح شده است را مي توان در اظهارنظرهاي جداگانه خانم «هيلاري كلينتون» وزيرخارجه آمريكا و «ويليام هيگ» وزير خارجه انگليس، ديد؛كلينتون مي گويد؛ «واشنگتن در تلاش است تا ضمن حفظ فشار بر ايران، در مذاكرات ژوئن اختلافات هسته اي خود با اين كشور را كاهش دهد»! و ويليام هيگ نيز اظهاراتي مشابه خانم كلينتون دارد. ترجمه صريح تر و بيرون از تعارفات ديپلماتيك اين اظهارات كه كاترين اشتون نيز با ادبيات ديگري در اجلاس بغداد به آن اشاره داشته، آن است كه تحريم هاي ناشي از قطعنامه هاي شوراي امنيت به اين شورا مربوط است و در حوزه مذاكرات نيست و تحريم هاي يكجانبه نيز به آمريكا مربوط مي شود و بيرون از محدوده مذاكرات است!! كه بايد پرسيد؛ پس مذاكرات براي چيست و ايران چه نيازي به اين مذاكرات دارد كه ناچار به شركت در آن باشد؟! 

6- گروه 1+5 آشكارا از تن دادن به يك چارچوب كاري براي مذاكرات - مداليته- طفره مي رود، زيرا اين چارچوب در صورت تدوين كه تيم هسته اي كشورمان با هوشمندي اصرار بر آن دارد، مذاكرات را در بستري تعريف شده پيش مي برد. توضيح آن كه مداليته در فرهنگ سياسي و روند شناخته شده مذاكرات از دو ويژگي تعيين كننده برخوردار است. اول اين كه در مقابل هر گام يكي از طرفين مذاكره، ما به ازاء و گام متقابل را تعريف مي كند و دوم آن كه هدف نهايي يعني فرآيند مذاكرات را به وضوح روشن كرده و آدرس مي دهد. 1+5 اما از آنجا كه مذاكره را فقط براي مذاكره مي خواهد تاكنون به تدوين مداليته كه قانون شناخته شده مذاكرات است تن نداده است. گفتني است كه از اجلاس اكتبر 2003 تهران تا اجلاس لندن، مذاكرات ايران و غرب تابع هيچ چارچوب تعريف شده اي نبود و به همين علت، حريف غربي هر بار، ساز جديدي كوك مي كرد (فقدان تعريف گام هاي متقابل) و در حالي كه موضوع مذاكرات حل مسائل فيمابين بود، در اجلاس لندن با صراحت اعلام كرد مطمئن ترين تضمين ايران، آن است كه به طور كامل از فعاليت هسته اي دست بردارد (فقدان تعريف مشخصي از هدف نهايي و فرآيند). 

7- و اما چرا آمريكا و متحدانش، مذاكره را فقط براي مذاكره مي خواهند؟ پرسشي است كه پاسخ آن در اين محدوده نمي گنجد و نوشته جداگانه اي مي طلبد و در اين وجيزه تنها مي توان به نياز آمريكا و متحدانش براي كنترل قيمت نفت، پيشگيري از ورود شوك ويرانگر به اقتصاد در حال سقوط غرب، يافتن راهي براي برون رفت و يا كاستن از آسيب جدي و شوك سنگيني كه انقلاب هاي اسلامي منطقه و از دست رفتن عقبه استراتژيك آمريكا و متحدانش در پي داشته است، انتخابات ماه نوامبر رياست جمهوري آمريكا و... اشاره كرد. 

8- و بالاخره، با اين روال كه فقط به بخشي از آن اشاره شد، از هم اكنون مي توان حدس زد كه مذاكرات مسكو نيز، دستاوردي به دنبال نخواهد داشت و اگر قرار باشد مذاكرات در اين بستر صورت پذيرد- كه شواهد اينگونه نشان مي دهند- حضور ما در مذاكرات مسكو، تامين نياز دشمن به «مذاكره» است و بهتر آن كه در مذاكرات بعدي- چه مسكو و چه هر نقطه ديگر- شركت نكنيم. 

عجز بنیادگرایان اسلامی در تحمیل پوشش مطلوب خود به زنان


شهرزادنیوز: عجز بنیادگرایان اسلامی در تحمیل پوشش مطلوب خود به زنان و جوانان آنان را به افراط گری برانگیخته و پلیس پایتخت طرح تشديد برخورد با بدحجابی در پارک ها و اماکن تفریحی تهران را آغاز کرد.

به گزارش ایسنا، پليس تهران از بعدازظهر پنجشنبه، 24 مه، طرح "تشديد برخورد با بدحجابی و بدپوششی و مانکن‌ها" را در پارکها و اماکن تفریحی تهران به مرحله اجرا گذاشت. اجرای این طرح پیش از آن بر عهده پلیس پارک بود، اما از بعدازظهر پنجشنبه ماموران پلیس انتظامی تهران با استقرار در اطراف اکثر پارک‌های بزرگ و پرمراجعه مانند بوستان ملت، پارک طالقانی، پارک آب و آتش و... با افراد "بدپوشش" برخورد کردند.

به گفته احمد رضا رادان، جانشین فرمانده نیروی انتظامی، لباس تنگ و چسبان، روسری كه از دو سوی آن موی سر مشخص باشد، مانتوی بالای زانو و شلوار تنگ از مصاديق بدپوششی هستند.

احمد روزبهانی، رئیس پلیس امنیت اخلاقی ناجا، که به سبک اداره امر به معروف عربستان سعودی ایجاد شده، نیز اعلام کرده بود: به كسانی كه آرايش مو و صورتشان خلاف عرف و شرع جامعه و افرادی كه مانكن‌گونه هستند و به مكتب، ارزش‌ها و انقلاب به نوعی دانسته يا نادانسته دهن‌كجی می ‌كنند، برخورد خواهیم کرد.

معامله سه جانبه "بیمه ایران" زیر سایه مذاکرات بغداد


منصور امان

در میان هیاهوی مُذاکره هسته ای در بغداد، فراکسیونهای رقیب در باند حاکم به گونه خاموش و پاورچین، مشغول ماستمالی پرونده کُلاهبرداری میلیاردی در "بیمه ایران" و مُعامله پایاپای پرونده هایی هستند که از یکدیگر در اختیار دارند. 

ازسرگیری غیر منتظره رسیدگی به این پرونده که از اسفند 89 پس از یک بررسی چند روزه در دادگاه مسکوت مانده بود، پُرسشهای فراوانی را پیرامون انگیزه اصلی از به جریان انداختن دوباره آن برانگیخت؛ به ویژه از آن رو که نام آقای مُحمدرضا رحیمی، مُعاون آقای احمدی نژاد، گُماشته ولی فقیه بر منصب ریاست جمهوری در میان مُتهمان به چشم نمی خورد و از این رو، به ظاهر یگانه مورد مصرفی که طرح مُجدد این رُسوایی می توانست برای رُقبای فراکسیون نظامی – امنیتی دولت داشته باشد، در فهرست دلایل جای نداشت. 

جویندگان کلید حل مُعما نمی بایست زمان زیادی جُستُجو می کردند. تنها ساعاتی پس از بالا رفتن پرده های دادگاه و ظاهر شدن دکوراسیون سنگین قضایی، حُجت الاسلام مُحسنی اژه ای، دادستان کُل کشور، موضوع اصلی مورد بحث در این دادگاه را از جیب درآورد و روی دایره ریخت. او اعلام کرد: "آقای رحیمی جزو مُتهمان این پرونده نیستند."

آقای اژه ای به این وسیله روشن می ساخت که به جریان اُفتادن دوباره پرونده این کُلاهبرداری و تشکیل دادگاه در گرماگرم جنجال اتُمی، فقط یک هدف را دُنبال می کند و آن هیچ چیز کم تر از سفید شویی آقای مُحمدرضا رحیمی "دانه دُرُشت" و گذاشتن کُلاه شرعی - قضایی بر اتهامات وی نیست. 

البته این بدان معنا نیست که مُعاون اول گُماشته آقای خامنه ای تا کنون با پیگرد و تهدید رسیدگی به اتهاماتش روبرو بوده است. بیش از سه سال پیش رُقبای فراکسیون نظامی - امنیتی دولت لو دادند که آقای مُحمدرضا رحیمی رییس یک شبکه جعل اسناد دولتی و قضایی بوده و "میلیاردها تومان" (رقم دقیق محرمانه مانده!) از شرکت "بیمه ایران" کُلاهبرداری کرده است. در تمام طول این مدت، آقای رحیمی نه تنها مجبور به پاسُخگویی در مورد اتهامات مزبور در برابر هیچ مرجع قضایی نبوده، بلکه حتی یک روز نیز از پُستهای حساسی که در اختیار دارد، کنار گذاشته نشده است. 

بنابراین ، مفهوم گفته ی مقام ارشد قضایی، حُجت الاسلام مُحسنی اژه ای، رسمیت دادن به این وضعیت دوفاکتو و اعلام سر گرفتن مُعامله سه جانبه ای است که در یک سوی آن آقای خامنه ای و بیت او و در سوی دیگر راست سُنتی و برادران لاریجانی قرار دارند. 

گرانی سرسام آور؛ امام جمعه قم: گرانی هم حدی دارد


سایت الف: آیت اله امینی در خطبه های نماز جمعه گفت: گرانی حدی دارد اما متاسفانه هیچ کس توجه ندارد و مردم علما و مراجع از این موضوع رنج می برند . 

وی با بیان اینکه مردم ما واقعا مردم نجیبی هستند و از نجابت این مردم نباید سو استفاده کرد افزود: شاید درصدی از گرانی ها مربوط به تحریم ها باشد اما همه آنها به خاطر تحریم ها نیست یک یا چند اشتباه اقتصادی علت این گرانی ها است که باید علت شناسی و اصلاح شود 

آیت اله امینی افزود: با شعار و فردا فردا کردن و ارائه آمار و ارقام بیکاری درست نمی شود بلکه دولت و مجلس باید جدی برخورد کنند 

آیت اله امینی در پایان گریزی هم به هفته بدون دخانیات زد و گفت : نامگذاری یک هفته بدون دخانیات یعنی چه ؟ این هفته چکار می کند من نمی دانم . 
البته مبارزه با دخانیات و اعتیاد کار ریشه ای می طلبد که در یک هفته و ۲ هفته نمی گنجد. 

هیچ پایگاهی در منطقه خارج از تیررس موشکهای ما نیست


جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران با اشاره به اینکه هم اکنون هیچ پایگاهی در منطقه نیست که خارج از تیررس آتش موشک های الهام یافته از تفکر شهید تهرانی مقدم نباشد، گفت: امروز تن آمریکایی ها و صهیونیست ها هنگامی که موشک های این قهرمان به غرش در می آید می لرزد.

به گزارش خبرنگار مهر، سردار حسین سلامی در مراسم شب خاطره سردار شهید حسن تهرانی مقدم در تالار اندیشه حوزه هنری با  بیان اینکه در آسمان رویاهای این شهید شکست بزرگ ترین امپراتوری زمین و زمان کار بسیار آسانی بود، گفت: تراز ارتفاع تفکر این مرد بزرگ پیمودن قله های به ظاهر ناممکن در عالم بود.

وی افزود: حسن تهرانی مقدم از معدود افرادی بود که اقتدار کلمه غیر ممکن را شکست. وی فاتح قله ها و فاتح قلب ها بود. شاخسار تفکر و اندیشه او در آسمان سیر می کرد و عمل او در خاک بود.

جانشین فرمانده سپاه پاسداران با اشاره به اینکه جنبه های ظریف و لطیف شخصیت اوست که عظمتش را دست نیافتنی کرد، گفت: هم اکنون هیچ پایگاهی در منطقه نیست که خارج ازتیررس آتش موشک های الهام یافته از تفکر شهید تهرانی مقدم نباشد و همه پایگاهها در تیررس ما قرار دارند. امروز تن آمریکایی ها و صهیونیست ها هنگامی که موشک های این قهرمان به غرش در می آید می لرزد.

سلامی تاکید کرد: چیزی که تهرانی مقدم را با عظمت می کند این است که او با وجود همه خلاقیت ها و توفیق ها هیچ چیزی را به نام خود ثبت نمی کرد و تلاشش این بود که گمنام ترین فرد باشد. او همواره پشت موفقیت ها گمنام می ماند.

وی تصریح کرد: حسن هرگز از شکست ها ناامید نمی شد و بر پایه شکست ها موفقیت های آینده را می ساخت و مصمم تر می شد.

جانشین فرمانده سپاه پاسداران ادامه داد: بزرگی های ظاهری در نظر حسن حقیر بود چرا که در مکتب امام در س های خود را آموخته بود در عین حال با وجود همه عظمت هایی که داشت خاکی و شوخ طبع هم بود و مدام می خندید و لطیفه تعریف می کرد. هر کسی با او بود خسته نمی شد و این توانایی را داشت که افراد را 24 ساعته به خدمت بگیرد.

سلامی با بیان اینکه سردار حسن تهرانی مقدم انسانی آرمانی بود که قدرت هم آرمان کردن همه با خود را داشت، گفت: وی در بسیج افراد اسطوره بود.

وی ادامه داد: سردار حسن تهرانی مقدم تجسم واژه های عظیمی مانند شجاعت، اراده، امید، تدبیر بود و در اوج همه آنها قرار داشت. آنچه در هیبت ظاهری شخصیت و رفتار او بود در شخصیت معنوی او هم هویدا بود.

جانشین فرمانده سپاه پاسداران با تاکید بر اینکه معتقدم حسن شهید به دنیا آمده بود، گفت: هیچ جیزی جز شهادت که تجلی همه شخصیت ها در انسان است در او وجود نداشت. ایشان شخصیتی بود که به سرعت تکثیر می شد و سیال بود.

سلامی با اشاره به اینکه سردار حسن تهرانی مقدم همه را جذب می کرد، گفت: ایشان در عین حال سخت گیر، جدی و سخت کوش  و مبتکر بود. این شهید بزرگوار می تواند الگوی کاملی برای هر انسان باشد. تهرانی مقدم دانشمندی بود که افقهای بزرگی از علم و فناوری را طی کرده بود و همطراز دانشمندان بزرگ جهان پیش می رفت.

وی با بیان اینکه سردار حسن تهرانی مقدم در تولید ایده ممتاز بود، گفت: این شهید توانست موشک بالستیک زمین به زمین را به زمین به هوا تبدیل کند که این ابتکار از هیچ دانشمندی به جز وی بر نمی آید.

جانشین فرمانده سپاه پاسداران در بخش دیگری از سخنان خود با تاکید بر اینکه هنر سردار حسن تهرانی مقدم این بود که شهادت را زنده کرد، گفت: او توانست دانشمندان گمنام زیادی همانند خود تربیت کند که راه او را با صلابیت ادامه می دهند.