۱۳۹۱ بهمن ۱۰, سه‌شنبه

توقیف کشتی حامل سلاحهای رژیم در آب‌های یمن

مقامات یمن و ایالات متحده آمریکا اعلام کرده‌اند که با همکاری یکدیگر یک کشتی حامل سلاح را که احتمالا از ایران برای شورشیان یمن ارسال شده بوده، در نزدیکی دریای عمان توقیف کرده‌اند.

به گزارش رادیو آلمان، مقامات یمن روز دوشنبه ۲۸ ژانویه، ۹ بهمن اعلام کردند که یک کشتی حامل سلاح‌های سنگین و موشک‌های زمین به هوا که مقامات آمریکایی احتمال می‌دهند از ایران برای شورشیان شیعه یمن ارسال شده باشد را توقیف کرده‌اند.

دولت یمن گفته ارتش این کشور، این کشتی را در آبهای یمن نزدیک دریای عمان متوقف کرده و کشتی مذکور حامل مواد منفجره با کاربرد نظامی، خمپاره‌انداز و تجهیزات ساخت بمب بوده است.

این کشتی هشت خدمه داشته که همگی شهروند یمن بوده‌اند.

یک مقام آمریکایی که نخواست نامش فاش شود، به رویترز گفته عملیات متوقف کردن این کشتی با کمک نیروی دریایی آمریکا صورت گرفته و یک ناوشکن آمریکایی در نزدیکی محل عملیات حضور داشته است.

یک مقام دیگر آمریکایی نیز گفته به عقیده‌ی وی کشتی توقیف شده از ایران برای شورشیانی مثل هوتی‌ها ارسال شده است. وی همچنین گفته: «این نشانه‌ای از دخالت مخرب و همیشگی ایران در کشورهای منطقه است».

تحلیلگران و دیپلمات‌ها معتقدند قدرت گرفتن شیعیان هوتی – شورشی‌های یمن که از قبیله هوت هستند- یمن را به عرصه جدید رویارویی ایران، کشورهای غربی و کشورهای عربی تبدیل کرده است.

کشورهای عرب سنی مذهب حوزه خلیج فارس، ایران را متهم می‌کنند که گروه‌های شیعه منطقه را حمایت می‌کند تا بتواند یک قدرت شیعه در منطقه به وجود آورد.

چندی پیش نیزسفیر ایالات متحده آمریکا در یمن، جمهوری اسلامی ایران را متهم کرده بود که با حمایت از تجزیه‌طلبان جنوب یمن، در پی برقراری یک منطقه خودمختار در یمن جنوبی است تا نفوذ خود را در منطقه گسترش داده و کشورهای اطراف خلیج عدن را بی‌ثبات کند.

روابط ایران و یمن از سال ۲۰۰۴ و پس از آن ‌که این کشور، جمهوری اسلامی را به حمایت از شورشیان شیعه در شمال یمن متهم کرد، تیره شده است. مقامات جمهوری اسلامی همواره اتهامات وارد شده از سوی دولت یمن را رد کرده‌اند.

بازداشت دو روزنامه‌نگار ديگر و اعتراض گزارشگران بدون مرز

در ادامه بازداشت‌ گسترده روزنامه‌نگاران ايران، کيوان مهرگان و حسين ياغچی دو روزنامه‌نگار ديگر نيز دستگير شدند. گزارشگران بدون مرز با انتشار بيانيه‌ای دور تازه سرکوب روزنامه‌نگاران در ايران را محکوم کرد.


بنا بر گزارش‌های منتشرشده، در پی بازداشت دست کم ١٢ روزنامه‌نگار و فعال مطبوعاتی در ايران، دوروزنامه‌نگار ديگر به نام‌های کيوان مهرگان و حسين ياغچی امروز دوشنبه نهم بهمن‌ماه در تهران دستگير شدند.

کيوان مهرگان در چهار سال گذشته چهار بار دستگير شده بود که دو بار آخر آن پس از رويدادهای دهمين دوره انتخابات رياست جمهوری در ايران بوده است.

مهرگان در سال ۸۸ دبير ضميمه سياسی روزنامه اعتماد بود و حدود دو ماه را در بازداشت به‌سر برد.

پس از آزادی بار ديگر در جريان يورش به دفتر روزنامه شرق در روز ۱۶ آذر ۸۹ دستگير شده بود.

حسين ياغچی نيز از فعالان مطبوعاتی اصلاح‌طلب، عضو شورای دبيران ماهنامه نافه و هفته‌نامه آسمان است.

طی دو روز گذشته، دست کم ١٢ روزنامه‌نگار و فعال مطبوعاتی در ايران بازداشت شدند و تعدادی ديگر از روزنامه‌نگاران نيز بايد در روزهای آينده خود را به شعبه‌های مختلف دادگاه‌های انقلاب و شعبه ٩ دادسرای فرهنگ و رسانه معرفی کنند.

کريستف دولوار، دبير اول گزارشگران بدون مرز: تشديد سرکوب بی‌وقفه‌ روزنامه‌نگاران در ايران ادامه دارد و هنوز دوران ترور و سرکوبی که از فردای انتخابات مورد اعتراض خرداد ١٣٨٨ آغاز شد، به پايان نرسيده است
در اين دو روز ساسان آقايی، نسرين تخيری، جواد دليری و اميلی امرايی، همکاران روزنامه‌ اعتماد، مطهره شفيعی، نرگس جودکی و صبا آذرپيک از روزنامه آرمان، پوريا عالمی و پژمان موسوی از روزنامه شرق، اکبر منتجبی از هفته‌نامه آسمان، ميلاد فدايی اصل روزنامه‌نگار خبرگزاری ايلنا و سليمان محمدی روزنامه‌نگار روزنامه‌ بهار در محل کار و منزل خود بازداشت شده‌اند.

رسانه‌های نزديک به حکومت ايران طی يادداشت‌هايی اين روزنامه‌نگاران را به "عناصر ضد انقلاب" و "رسانه‌های بيگانه" نسبت داده‌اند.

محمد حسينی، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی نيز گفته است جرم اين روزنامه‌نگاران "قطعا" مطبوعاتی نيست.

در همين رابطه سازمان گزارشگران بدون مرز، نهاد بين‌المللی مدافع آزادی مطبوعات و روزنامه‌نگاران در جهان، امروز با انتشار بيانيه‌ای نوشت اين بازداشت‌ها تشديد جنگ علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ايران عليه روزنامه‌نگاران است.

کريستف دولوار، دبير اول گزارشگران بدون مرز در اين‌باره گفت تشديد سرکوب بی‌وقفه‌ روزنامه‌نگاران در ايران همچنان ادامه دارد و "هنوز دوران ترور و سرکوبی که از فردای انتخابات مورد اعتراض خرداد ١٣٨٨ آغاز شد، به پايان نرسيده است."

دبير اول گزارشگران بدون مرز اين بازداشت‌ها را پنج ماه پيش از برگزاری يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوری در ايران، "هشداری روشن" دانسته و گفته است از اين طريق حکومت ايران قصد دارد دهان و زبان روزنامه‌نگاران و رسانه‌ها را ببندد.

گزارشگران بدون مرز در بيانيه خود به سخنان ١٩ دی‌ماه آيت‌الله خامنه‌ای، اشاره کرده است که در آن گفته بود: "آن کسانی که راجع به انتخابات توصيه‌هايی می‌کنند، حواس‌شان باشد به دشمن کمک نکنند. دائما نگويند انتخابات بايد آزاد باشد. از اول انقلاب ۳۴ انتخابات داشتيم. کدامش آزاد نبوده است؟"

اين نهاد مدافع آزادی روزنامه‌نگاران همچنين از سخنان دوم بهمن‌ماه غلام‌حسين محسنی اژه‌ای دادستان کل جمهوری اسلامی ايران در نشست مطبوعاتی خود نقل کرده است که گفته بود: "بر اساس اطلاعاتی که از منابع موثق به دست من رسيده است، متأسفانه عده‌ای از روزنامه‌نگاران امروز جدای آن‌که در روزنامه‌های کشور قلم می‌زنند دستشان در دست غربی‌ها و ضد انقلاب است."

گزارشگران بدون مرز در بيانيه خود خواهان آزادی فوری و بدون قيد و شرط همه‌ روزنامه‌نگاران زندانی در ايران شده و از مقامات مسئول ايران خواسته است به بازداشت‌های خودسرانه و پی در پی "که تنها هدف‌شان تضمين ثبات و ادامه حيات نظام است"، پايان دهند.

به گفته اين نهاد مدافع مطبوعات "فرجام اين اقدامات تنها شکست است."

مدرک جرم- برای روزنامه نگاران در بند


مانا نیستانی

خلع ید سیاسی- نظامی و اطلاعاتی خامنه ای ، وظیفه مبرم جامعه جهانی (م. راهی)


به نظر می رسد که یک سر هیولای ولایت در سوریه و سر دیگر  آن در عراق به تله افتاده است. مشابهت صحنه های شلیک سربازان مالکی و uprising-iraq_imageتهاجم هاموی های او به جوانان فلوجه نه تنها تداعی گر غرش شیر اشرف در ضد حمله جسورانه در مقابل تهاجمات وحشیانه مزدوران مالکی است بلکه فراتر از آن نشانگر آغاز همان تحولی است که رهبر مقاومت از آن با عنوان «روشن شدن موتور ژئوپلیتیک» در منطقه یاد کرده اند. مبنای تحرک این موتور ژئوپلتیک نه تنها دستکار و دلخواه این سازمان و آن جناح یا فلان نحله دینی و فرقه ای نیست بلکه منبعث از واقعیات زندگی روز مره مردم کشوری است که روزی یک نیروی نظامی خارجی، تجاوزکارانه و بدون  دخالت مردم این کشور، با مداخله در امور داخلی آن حکومت شان را تحت عنوان سرنگون کردن دیکتاتور بغداد ساقط کرد و روزی دیگر یک نیروی نظامی خارجی دیگر در صدد است تا با دواندن ریشه های مسموم خود حیات و ممات زندگی و آینده کودکان آن را تحت لوای سیادت شیعه برباید و آن نوع حکومتی را بر آنان مسلط کند که 34 سال است مردم ایران معنای آن را با گوشت و پوست و استخوان خود چشیده اند؛
خام طمعی و خام اندیشی کسانی که تنها با دیدگاه استاتیک و فرصت طلبی متحجرانه خود بر اکثریت شیعه نشین عراق حساب می کردند آنان را بر آن داشت و می دارد که سودای تغییر جغرافیای سیاسی-ژئوپولتیک منطقه از طریق برقراری سلطه شیعه سفیانی را در سر بپرورانند و یک روز به مدد زمینه سازی ایضایی در مرزهای کشور همسایه بالاخره حاکمان آن را وادار به پاسخگویی نظامی نمایند و 8 سال آن جنگ خان و مان برانداز را برای محقق کردن همان رویا ادامه دهند و روزی دیگر به مدد فرصت بی همانند حاصل از کم خردی شوالیه های ناخوانده و به اصطلاح آزادی گستر آمریکایی؛ آنها که سنگ ها را در عراق بستند وسگ ها را رها کردند تا امروز پاچه گیر خودشان و مردم عراق و تمام خلق های منطقه باشند. راست است که تکنولوژی و قدرت نظامی همواره خرد به همراه ندارد؛ دوستی خاله خرسه ینگه دنیا با مردم عراق برهان روشنی بر این مدعاست.
باری، قلب و محرکه موتور ژئوپلتیک منطقه چیزی نیست جز امواج نارضایتی مردمی که وعده می شنوند و سرکوب می بینند. امروز پس از 34 سال از به قدرت رسیدن خمینی در ایران، معادله مطلق اکثریت – اقلیت فرقه ای پیشین در عراق بهم خورده و با مداخله پارامترهای جدید و متعدد دیگر، تعادل و توازن جدیدی در این کشور برقرار شده است. همچنان که در کشور عزیزمان ایران نیز در پرتو مقاومت خون افشان پیشتازان و مبارزان این میهن از یکسو و به میدان آمدن فاکتورهای بیشمار دیگر، از گسترش روز افزون رسانه های عصر آگاهی خلق ها گرفته تا بروز شقه و شکاف لاعلاج در راس و بدنه حاکمیت و تحولات جمعیتی و اقتصادی و غیره، تعادل پیشین که به مدد دجالگری و خونخواری بی حد و حصر خمینی برقرار شده بود بر هم خورده است. پرداختن به تمامی این پارامترها بحث گسترده ای می طلبد، اما بیگمان صرف وجود آگاهی بخش مجاهدین خلق ایران در تمامی صفوف و قشرهای مردمان پاکنهاد این دو کشور نقش بسزایی در بر هم خوردن تعادل و توازن پیشین داشته است؛ بحثی که مایلم آن را باز کنم درک اهمیت ماموریت تاریخی مجاهدین خلق ایران در استاندارد سازی محیط سیاسی اجتماعی و فرهنگی منطقه و بالمال تقویت جبهه ضد بنیادگرایی در سرتاسر دنیاست، چیزی که بخشی از ارباب بی مروت دنیا بقول آقای محدثین از اهمیت آن غافلند وبخشی دیگر منافع خود را در پوشاندن اهمیت این نقش و حاکم بودن ارتجاعیون چه در ایران و چه در کشورهای منطقه ولو با برقراری به اصطلاح دموکراسی های هدایت شده می بینند. شانه بردن آگاهانه به زیر بار این ماموریت تاریخی که بسا فراتر از ماموریت رهایی میهنشان از چنگال ددمنشان حاکم بر ایران است، آنان را در جایگاه بسی رفیع تر از هر جنبشی که تاکنون در تاریخ شناخته ایم قرار داده است. چیزی که اگر چه از یکسو ماموریتی تحمیلی است (گویا که تمام سرمایه و میراث تاریخ مبارزاتی فرزندان ملت ایران در دهه های 30 و 40 و 50 تا به امروز در این ماموریت تاریخی تبلور یافته و در این ماموریت به خدمت گرفته شده است؛ ایرانی نقش تمدن ساز خود را دوباره از سر می گیرد)، اما از سوی دیگر نمایانگر مسئولیت پذیری فوق تصور گروهی مومنان بی باک و بیم است که همچون بط ، امواج دریای طوفانی آنها را به نشاط در می آورد. مومنانی که هرگز در کشیدن این همه بار گران بنیان برافکن ذره ای تردید به خود راه ندادند و نمی دهند. کجایند راهپیمانان انقلاب چین و سربازان انقلاب ویتنام که توپ های گران جبهه خلق را از فراز کوه ها بالا می کشیدند؛ اگر چه زنان و مردان این انقلاب همه این کارها و بس فراتر از آن را نیز کرده اند، اما بر دوش کشیدن بار گران مبارزه با پشت جبهه های دشمن شان چه در قالب دولت های مماشاتگر، چه در غالب دو دولت دست نشانده منطقه و چه مزدوران، خبرچینان و کارچاق کن های بین المللی و منطقه ای شان کاری بس عظیم تر بوده است که گمان ندارم هیچ یک از آن انقلاب ها تا چنین پایه درگیر آن شده باشند.
چنانکه گفتم ماموریت تاریخی استاندارد سازی فضای سیاسی- اجتماعی و فرهنگی منطقه کاری است که بهای سنگین آن را دلاوران این جبهه در اشرف ، در لیبرتی و در سرتاسر دنیا هر جا که مقاومت ایران پایگاه و هواداری  دارد به تمامی می پردازند. اما این استاندارد سازی به چه معناست؟ بروز ضعف های ذاتی رژیم های اندیشگی غرب و شرق  همراه با بارز شدن ناتوانی و فساد احزاب پرچمدار آنها و همراه شدن همه اینها با فساد و ستم مدرن طبقات حاکم، گسترش فقر و فاقه و ناامیدی توده های مردم از مکاتب و مرام های فلسفی و سیاسی موجود زمینه را برای رشد بنیاد گرایی و انحراف مبارزات اجتماعی از مسیر استاندارد آن یعنی مبارزه برای دستیابی به حقوق اولیه بشر مانند آزادی اندیشه، گفتار و نوشتار، تشکل و تحزب، حق مبارزه با استثمار طبقاتی و حق آزادی های اجتماعی همچون آزادی پوشش، حق شادمانی، حق انتخاب همسر و بسیاری حقوق دیگر فراهم آورد. طبقات مرتجع جوامع خاور میانه که ارتزاق و تداوم بقای خود را در برابر تهاجم سرمایه تحت لوای جهانی سازی در خطر می دیدند زمینه را برای سر بلند کردن خود مساعد یافتند و علت العلل انحطاط جوامع بشری را عدم اجرای شریعت دانسته و برای آن تبلیغ کردند. اساسا ضعف بنیادی طبقات و اقشار سنتی درتن دادن به مناسبات جامعه مدرن که مستلزم اداپتاسیون فکری و عملی با الزامات آن بود آنان را به میدان مبارزه علیه تهاجم سرمایه می کشاند و نه پیشاهنگی در دستیابی طبقات فرودست به حقوق اولیه بشری. (نمونه از این دست در ایران دهه 40 و 50 کم نداشتیم. نمونه اش فغان خمینی از به رسمیت شناخته شدن حق رای زنان در دوران پهلوی دوم) بنا براین شریعت-خواهان از مسئولیت پاسخگویی به نیازهای امروزین جوامع بشری شانه خالی می کنند. آنان رسالتی برای توسعه عدالت اجتماعی و فرهنگی، توسعه عدالت طبقاتی و توسعه آزادی های اجتماعی برای خود قائل نیستند و تبلیغ می کردند و می کنند که اگر هم مشکلی هست از عدم اجرای بی تنازل شریعت است و لاغیر؛ و از این راه مردرندانه زمینه را برای رسیدن خود به مسند قدرت فراهم می کردند و می کنند، همچون خمینی که فریاد واسلاما و «رفت اسلام» سر می داد. چنین اسلامی در قرن بیست و یکم در ایران برای دزدی های کوچک دست می برد اما با دزدی های بزرگ همدستی می کند. زنان را برای یک خطای کوچک فردی سنگسار می کند اما خود در پنهان برای خطاهای بزرگ از این دست جاسازی می کند. باری بنیاد گرایان با تتمه نفوذ خود بر اقشار عقب مانده اجتماعی به قدرت می رسند و سپس توده های گرسنه و بی خانمان و بی امید به آینده را به صبر و قناعت و عبادت می خوانند. این داستان ایران و افغانستان و عراق است. در چنین شرایطی رسالت مجاهدین خلق ایران بطور قهری از مسیر مبارزه با جهل طبقاتی و باز گردان توده های ایران و عراق به مطالبه حقوق حقه شان می گذرد. این مبارزه در ایران ثمر بخشی بالایی به همراه داشته و مطالبات اجتماعی را تا حد خواست سرنگونی رژیم بنیادگرای حاکم ارتقا داده است. هم از این روست که رژیم حاکم نیز آن را دشمن اصلی خود می داند. در عراق نیز، رژیم حاکم بر عراق به مثابه یک دولت دست نشانده خامنه ای برای برقراری یک رژیم اسدی دوم تلاش و تقلا می کند. در اینجاست که خلع ید سیاسی – نظامی از رژیم ایران موضوعیت پیدا می کند. اما پیشبرد این امر بطور جبری، لزوما از راه استاندارد سازی محیط سیاسی – فزهنگی عراق امکان پذیر است. بطور روشن تر، توده های عراقی باید برای حق آزادی زندانیان سیاسی، حق آزادی زنان زندانی، حق آزادی احزاب و مطبوعات، حق تساوی در قدرت سیاسی و حق برخورداری از یک حکومت مستقل از کشور همسایه به میدان بیایند. این یعنی به حرکت درآمدن موتور ژئوپولتیک. این جنبش در پیوند با خلق های دیگر منطقه و از جمله مردم ایران و سوریه و در پیوند با دیگر نیروهای سیاسی مخالف رژیم ایران در منطقه می تواند و باید به نیروی قدرتمندی در دفاع از خود برای اعدام نشدن روزمره در بیدادگاه های دو دقیقه ای، سنگسار نشدن، حد نخوردن و قطع نشدن انگشتان دستان و برای دستیابی به حق شادی، حق آزادی و حق تحزب و تشکل و در یک کلام ، حقوق بشر بالغ شود.
نکته ای که نباید از نظر دور داشت گستردگی جبهه این مبارزه است. جبهه بنیادگرایی به سرکردگی رژیم ایران همواره می کوشد تا پایگاه های اطلاعاتی و عملیاتی هر چه بیشتری را در اقصی نقاط جهان در جبهه مقابل یعنی جبهه مردم پیشرو جهان و سربازان خط اول آن یعنی مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مفاومت برای خود دست و پا کند، شاخک های اطلاعاتی خود را در هر جا فعال نگهدارد و سلول های تروریستی را در آنها تعبیه و تغذیه نماید.  این واقعیت را قبل از آنکه مقامات غربی و بخصوص آمریکایی به کرات حتی پیش از انتشار گزارش اخیر وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) اذعان نمایند، خود مقامات رژیم با زبان اشهدشان گفته و به آن عمل کرده اند. نمونه های عملیاتی ترورهای رژیم بر علیه نیروهای مقاومت که شهدای گرانقدری به جا گذاشته است گواهی بر صحت این گزارشات است. اما رژیم در کنار عملیات نظامی، از تاکتیک های جنگ نامحسوس نیز در مقابل نیروهای مقاومت بهره زیادی می برد. از جمله این تاکتیک ها ، استفاده از عوامل و مزدوران خودی با دکوی مخالف رژیم است. ماسک کردن افراد خودی تحت عناوین مختلف و مخالف از تاکتیک های قدیمی و شناخته شده ضد شورشگری است که رژیم نیز آن را به کار گرفته است. به عنوان مثال بریده نمایی نیروهای خودی و یا استفاده از افراد بریده واقعی از مقاومت، دایر کردن و تغذیه گروه های مختلف تحت عناوین جبهه فلان و شورای بهمان و سازمان چنان برای ایجاد گفتمان انرژی بر و شناسایی نیروهای مقاومت و به دام کشاندن آنها، شبهه پراکنی و پروپاگاندا و لابی گری با صرف هزینه های زیاد. از این رو دولت های غربی باید خطر اطلاعاتی جمهوری اسلامی را جدی بگیرند زیرا ماموریت آنها نه تنها کمین و نفوذ علیه نیروهای جبهه مقاومت ایران بلکه اجرای فعالیت های خرابکارانه نامحسوس و جاسوسی علیه دولت ها و شهروندان آنان است. خلع ید سیاسی- نظامی از رژیم ضد بشری حاکم بر ایران در منطقه و جهان بدون خلع ید اطلاعاتی از آن و اخراج مزدوران شناخته شده و پوششی آن امکان پذیر نیست.

۱۳۹۱ بهمن ۹, دوشنبه

تشدید جنگ علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی علیه روزنامه‌نگاران


یک‌شنبه سیاه : دست کم ١٢ روزنامه‌نگار در کمتر از ٢٤ ساعت بازداشت شدندو تعدادی دیگر از روزنامه‌نگاران نیز باید در روزهای آینده خود را به شعبه‌های مختلف دادگاه‌های انقلاب و از این میان شعبه ٩ دادسرای فرهنگ و رسانه معرفی کنند.
در تاریخ ٨ بهمن ١٣٩١ نیروهای قضایی – امنیتی با یورش به دفاتر چهار روزنامه‌ی بهار، شرق، اعتماد، آرمان و هفته‌نامه آسمان، پس از بازرسی محل و ضبط کامپیوتر و ابزارکار روزنامه‌نگاران برخی از اعضای تحریره این نشریات را بازداشت و به محل نامعلومی انتقال دادند. حکم بازداشت تعدادی دیگر از روزنامه‌نگاران نیز صادر شده است.
کریستف دولوار دبیر اول گزارش‌گران بدون مرز در این باره اعلام کرد :" تشدید سرکوب بی وقفه‌ی روزنامه نگاران در ایران ادامه دارد، هنوز دوران ترور و سرکوبی که از فردای انتخابات مورد اعتراض خرداد ١٣٨٨ آغاز شد، به پایان نرسیده است. ٥ ماه پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران، این بازداشت‌ها هشداری روشن است! دهان و زبان روزنامه‌نگاران و رسانه‌ها بسته خواهد شد."
گزارش‌گران بدون مرز خواهان آزادی بدون فوری و بدون قید و شرط همه‌ی روزنامه‌نگاران زندانی در ایران است. مقامات مسئول ایران باید به بازداشت‌های خودسرانه و پی در پی که تنها هدف‌شان تضمین ثبات و ادامه حیات نظام است، پایان دهند. فرجام این اقدامات تنها شکست است.
بنا بر اطلاعات جمع‌اوری شده از سوی گزارش‌گران بدون مرز، دست کم ١٢ روزنامه‌نگار در کمتر از ٢٤ ساعت بازداشت شده‌اند. در تاریخ ٨ بهمن، ساسان آقایی، نسرین تخیری، جواد دلیری و امیلی امرایی، همکاران روزنامه‌اعتماد، مطهره شفیعی، نرگس جودکی و صبا آذرپیک از روزنامه آرمان، پوریا عالمی و پژمان موسوی از روزنامه شرق و اکبر منتجبی از هفته‌نامه آسمان بازداشت شدند. در تاریخ ٧ بهمن نیز، میلاد فدایی اصل روزنامه‌نگار خبرگزاری ایلنا و سلیمان محمدیروزنامه‌نگار روزنامه‌ی بهار در محل کار و منزل خود بازداشت شده بودند. منازل روزنامه نگاران بازداشت شده نیز از سوی نیروهای قضایی – امنیتی ساعت ها مورد بازرسی قرار گرفته و لوازم کار، دست نوشته‌ها و کامپیوترهای آنها مصادره شده است.
تعدادی دیگر از روزنامه‌نگاران نیز باید در روزهای آینده خود را به شعبه‌های مختلف دادگاه‌های انقلاب و از این میان شعبه ٩ دادسرای فرهنگ و رسانه معرفی کنند.
از ٢٢ دی‌ماه به ویژه در تهران تعدادی از روزنامه‌نگاران از سوی اطلاعات سپاه پاسداران و وزرات اطلاعات، احضار و مورد بازجویی قرار گرفته بودند. در بازجویی‌ها از این روزنامه‌نگاران پرسش‌ها چون " چه برنامه ای در انتخابات آینده دارید، از کدام نامزدها می خواهید حمایت کنید؟ و سوالات متعددی در باره سخنرانی ١٩ دی ماه رهبر جمهوری اسلامی پرسیده شده بود. علی خامنه‌‌ای در این سخنرانی اعلام کرده بود "آن کسانی که راجع به انتخابات توصیه‌هایی می‌کنند، حواسشان باشد به دشمن کمک نکنند. دائما نگویند انتخابات باید آزاد باشد. از اول انقلاب ۳۴ انتخابات داشتیم. کدامش آزاد نبوده است؟ "
در تاریخ ٢ بهمن غلامحسین محسنی اژه‌ای دادستان کل جمهوری اسلامی ایران در نشست مطبوعاتی اعلام کرده بود : " براساس اطلاعاتی که از منابع موثق به دست من رسیده است، متأسفانه عده‌ای از روزنامه‌نگاران امروز جدای آنکه در روزنامه‌های کشور قلم می‌زنند دستشان در دست غربی‌ها و ضد انقلاب است."

جو به شدت امنیتی و پلیسی در اهواز

همزمان با احتمال اجرای حکم پنج تن از اعضای اقلیت عرب اهوازی، جو به شدت امنیتی و پلیسی در برخی از نقاط این شهر حاکم شده است. 

به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، در پی تائید حکم اعدام پنج عضو اقلیت عرب اهوازی و همچنین واکنش مردم این شهر نسبت به این مساله، جو به شدت امنیتی در نقاطی از این شهر حاکم شده است.

طی روزهای گذشته مردم مناطق حمیدیه و شلنگ آباد شهر اهواز اعلام کرده بودند که در صورت اجرای حکم اعدام این پنج، ناآرامی های گسترده ای اهواز را فراخواهد گرفت.

بر اساس اطلاعات دریافتی از شهر اهواز، ماموران امنیتی و انتظامی برای واکنش نسبت به ناآرامی های احتمالی به شکل گسترده ای در میادین و چهار راه های این شهر مستقر شده اند، که نگرانی های مسئولان امنیتی از واکنش مردم این مناطق، احتمال اجرای قریب الوقوع احکام این پنج تن را تقویت می کند.

همچنین دیگر گزارش ها حاکی از احضار گسترده فعالان اجتماعی و سیاسی شهر اهواز، بخصوص تمامی کسانی که پیشتر احکام محکومیت آنان صادر شده است توسط اداره اطلاعات این شهر می باشد.

تهدید خانواده‌های روزنامه‌نگاران دستگیر شده

خبرنگار ما از تهران: از شب گذشته تا کنون نیروهای امنیتی با تماس تلفنی با خانواده روزنامه‌نگاران دستگیر شده آنها را تهدید کرده‌اند که در صورت مصاحبه با رسانه‌های خارجی برای گزارش وضعیت فرزندانشان اوضاع آنان وخیم‌تر خواهد شد. 

گفتنی است گروهی از خانواده‌های که برای پیگیری سرنوشت فرزندان خود به مراجع قضایی از جمله زندان اوین مراجعه کردند طی دیشب و امروز صبح با برخورد زشت و توهین آمیز نیروهای امنیتی مواجه شدند و از وضعیت فرزندانشان هیچ خبری ندارند.