۱۳۸۹ بهمن ۲۳, شنبه

شادی رژیم در ایران زود هنگام است!

ادعا می کنند که انقلاب مصر و خیزش مردم تونس الهام گرفته از آنان است، ولی خود مردم ایران را همچنان به شدت سرکوب می کنند.
     تلاش بسیاری می کنند این ادعا را بر مردم ایران بقبولانند که خیزش مردمی در تونس و آنچه که در مصر گذشته و می گذرد، دنباله انقلاب اسلامی ایران در سی و دو سال پیش است.
این ادعا از دو لحاظ برایشان بسیار مهم است:  یکی آن که در سالگرد انقلاب، در حالی که کوچک ترین دستآورد واقعی نمی توانند به مردم ایران عرضه کنند، لااقل از تلاش دیگران طرفی بسته و سودی برده باشند. دوم آن که سخت بیم دارند که خیزش مردمی در مصر به زودی به ایران نیز برسد و بساط رژیم را بر هم بریزد – زیرا دقیقا همان عللی که موجب به پاخیزی مردم مصر شد، در ایران نیز وجود دارد – که در ادامه به آن ها اشاره خواهیم کرد.
هنگامی که می شنویم همه سران حکومت ایران بیشترین تلاش خود را می کنند که خیزش مردمی مصر و تونس را یک "انقلاب اسلامی" معرفی کنند و حتی آن را به امام زمان نسبت دهند، جز لبخند تمسخر واکنش دیگری نمی توان نشان داد.
حیدر مصلحی وزیر اطلاعات، یعنی همان کسی که از مهره های اصلی سرکوبگری در ایران است، ادعا کرده می گوید: قیام مسلمانان جهان در مصر و تونس و سایر کشورها، از انقلاب اسلامی ایران نشات گرفته است.
فرهاد بشیری نماینده پاکدشت در مجلس شورای اسلامی ادعا کرده می گوید: «فریاد انقلاب اسلامی در کشورهای عربی طنین انداز شده است» و می افزاید: «در آینده شاهد تشکیل بلوک اسلامی با محوریت جمهوری اسلامی هستیم».
تنها افراد نادان و نابخرد، و یا شیاد و تزویرکار می توانند چنین ادعایی بکنند. زیرا اخوان المسلمین که بنیادگراترین بخش مسلمانان اهل تسنن هستند، شیعیان را دشمن اسلام می دانند و یوسف قرضاوی که رهبر روحانی آنان است حکم کشتار شیعیان را صادر کرده و مسلما جمعیتی که 90 درصد از دنیای اسلام را تشکیل می دهد، نخواهد گذاشت اقلیت ده درصدی شیعه بر آن ها مسلط شود – و حتی جوی خون به راه خواهد افتاد.
بنابراین، حتی اگر خیزش مردمی در مصر، که کاملا جنبه سکولار دارد و از خواست های مادی ولائیک نشات می گیرد، به سوی اسلام بنیادگرا نیز تغییر جهت دهد، به زیان حکومت ایران است و نه آن که به سودش باشد.
آیا فراموش کرده اند روزهایی را که طالبان بر افغانستان مسلط شده بودند و حکومت اسلامی ایران به چه وحشتی دچار شد وچه واکنش هایی نشان داد؟
همکاری سال های اخیر حکومت ایران با گروه تروریستی القاعدة نیز جنبه تاکتیکی دارد – و گرنه از دیدگاه رِژیم، القاعدة و اخوان المسلمین وحماس که همگی یوسف قرضاوی را رهبر دینی خود می دانند مذهب شیعه را بزرگ ترین دشمن اسلام تلقی می کنند.
علی اکبر صالحی هم که بدون داشتن هیچ گونه تجربه دیپلماتیک و درک لازم از سیاست های جهانی، اخیرا به وزارت خارجه منصوب شد، ادعا کرده می گوید: «ما پیام انقلاب اسلامی را در آنجا شنیدیم» و می افزاید: «پیام انقلاب آنان، نان نبود، پیام کرامت انسانی و بازگشت به خویشتن بود».
رجز خوانی می کنند – زیرا مردم مصر به خاطر فقر فزاینده به پا خاستند. به خاطر گرانی افسار گسیخته، به خاطر بیکاری گسترده، به خاطر فساد مالی و به ویژه به خاطر آن که از دست حکومت سی ساله پرزیدنت مبارک خسته شده بودند – که گرچه دموکرات ترین نظام دیکتاتوری در خاورمیانه عربی بوده است – ولی ملت مصر همه آزادی های مدنی خود را طلب می کند.
یک لحظه بیاندیشید و می بینید که همه این علت ها در ایران امروز نیز وجود دارد: فقر در ایران فزاینده است و این در حالی که کشور سالیانه 80 تا صد میلیارد دلار از نفت درآمد دارد و از ثروت های خداداد دیگری نیز برخوردار است. ولی به علت نبود مدیریت، به علت منحرف ساختن منابع مالی ایران به سوی هدف های نامشروع و جنایتکارانه ای چون کمک به سازمان های ترور، حاتم بخشی به کشورهای آمریکای لاتین، اسلحه سازی و تولید موشک و بمب اتم و غیره، مردم ایران روز به روز فقیرتر می شوند.
گرانی قیمت ها، در ایران، به ویژه از هنگامی که پرداخت یارانه به کالا قطع شد، بسیار شدیدتر از مصر است. بیکاری نیز، به ویژه در میان نسل جوان ایران گسترده تر از نرخ آن در مصر است. در ایران ارزیابی شده که بین 30 تا 40 درصد از جوانان، به ویژه دانشگاه دیدگان بیکار هستند. در مورد فساد مالی در حکومت اسلامی ایران، آیا لزومی دارد توضیحی داده شود؟ همگان آن را می شناسند و از ابعاد آن آگاهی دارند. می ماند سی سال حکومت پرزیدنت مبارک در مصر که گویا عامل اصلی خیزش مردم مصر بوده است. آیا در این سی و دو سالی که از به روی کار آمدن حکومت اسلامی در ایران می گذرد، در ساختار سیاسی حکومت کوچک ترین تغییری داده شده؟ سی و دو سال است که همان گروه سرکوبگر بر مردم ایران حکمفرمایی می کند و حتی اگر هاشمی رفسنجانی را کنار می گذارند و به احمدی نژاد بال و پر می دهند، در واقعیات امر تفاوتی ایجاد نمی کند – گروهی بر ایران مسلط است که به هیچ وجه حاضر نیست حکومت را به مردم باز گرداند.
آن ها خودشان می دانند که اگر هم خیزش مردمی تونس و مصر هنوز پایش به ایران نرسیده (که بالاخره خواهد رسید) تنها به علت سرکوبگری و خشونت و بی رحمی حکومت در ایران است. در شرایطی که ارتش مصر اسلحه خود را مهار کرد و به مردم امکان داد آزادانه به میدان بیآیند و خواسته های خود را فریاد کنند، در حکومت ایران همه دگراندیشان را به زندان انداخته و یا اعلام کرده و  یا ناچار ساخته است وطن خویش را ترک گویند.
حتی در همان روزی که سالگرد به قدرت رسیدن خویش را جشن می گیرند، میرحسین موسوی نخست وزیر پیشین و فرد محبوب در نظر روح الله خمینی، و آخوند مهدی کروبی که خود از مهره های اصلی سرکوبگری رژیم بوده، عملا در حبس خانگی به سر می برند. حکومت در امواج برنامه های تلویزیونی خارجی پارازیت می اندازد و از سرعت اینترنت می کاهد و به فیس بوک آسیب می رساند و شبکه تلفن همراه را دچار اختلال می کند.
سفسطه بازی و مردم فریبی آنان به نقطه ای می رسد که که احمدی نژاد در سخنان خویش به مناسبت سی و دومین سالگرد به قدرت رسیدن رژیم می گوید: ای ملت ها، ای جوانان اسلامی و عربی، حق شماست که آزاد باشید، حق شماست که حاکمیت خود را اعمال کنید، انتخاب نوع حکومت و شکل اداره کشور حق شماست!
احمدی نژاد به ملت ایران پاسخ دهد: اگر چنین است، پس چرا کوچک ترین حقوق شهروندی را هم از جوانان ایران گرفته اید؟ چرا در ایران رفراندوم نمی کنید؟ چرا به جوانان امکان نمی دهید به میدان آزادی بیآیند و خشم خود علیه رژیم را فریاد کنند؟ چرا جوانان و نوجوانان ایرانی، این ثروت آینده کشور را اعدام می کنید و برچسب تروریست، جاسوس و یا قاچاقچی مواد مخدر به آنان می بندید؟
آیا فقط جوان عرب باید آزاد باشد – و جوان ایرانی شایستگی آزادی را ندارد؟
آیا هنگامی که علی اکبر صالحی می گوید: پیام انقلاب برای مردم مصر و تونس پیام کرامت انسانی بود، منظورش آن است که در آن کشورها نیز اگر جوانی علیه حکومت شعار داد و یا در تظاهرات علیه تقلب در انتخابات شرکت کرد، باید او را به زندان کهریزک فرستاد؟ به او تجاوز جنسی کرد؟ پدرش را بازداشت کرد؟ مادرش را روانه زندان ساخت؟ برادرش را روی میز شکنجه نهاد و به خواهرش تجاوز ناموسی کرد؟
تازه ادعا می کنند که بله انقلاب مصر و تونس، ادامه همان انقلاب اسلامی در ایران است!
کالای بنجل را چه کسی خریدارش خواهد بود؟ شما کالای بنجل عرضه کرده اید، جنس شما تقلبی است، شیشه را به جای الماس عرضه می کنید – آیا کسی را خریدار آن خواهد بود؟
از هم اکنون برای رویدادهای مصر که هنوز هم معلوم نیست در چه جهتی پیش می رود، کیسه دوخته اند – کیسه های گله گشاد:
آخوند محمد سعیدی امام جمعه قم می گوید: مردم مصر توصیه های مقام معظم جمهوری اسلامی ایران را به خوبی بشنوند!
خودشان را مسخره می کنند؟
تازه آخوند سعیدی افزوده می گوید: « در عصر غیبت، رهبری و امامت تعطیل بردار نیست». یعنی ای مردم مصر که اهل تسنن هستید و از شیعه دوری می جویید، بیایید و طوق اطاعت علی خامنه ای را بر گردن اندازید! آیا لطیفه می گویند؟
نایب رییس کمیسیون فرهنگی مجلس هم دور می گیرد و در حالی که هنوز آینده سیاسی مصر کاملا نامعلوم است، می گوید: «شاهد شکستن استخوان لیبرال دموکراسی در غرب هستیم». یعنی از دیدگاه این آقای جواد آرین منش، کسی انتظار برقراری دموکراسی را در مصر نداشته باشد، چون اخوان المسلمین خود را برای تسلط بر آن کشور آماده می سازد – و آنگاه فاتحه دموکراسی و مردمسالاری را بخوانید – زیرا صدای شکسته شدن استخوان های آن شنیده می شو.
و بعد هم سردار سپاهی محمد رضا نقدی رییس سازمان بسیج مستضعفین می گوید: مردم فلسطین به زودی پیام ملت ایران را دریافت خواهند کرد – همان پیامی که به مصر و تونس رسیده و به زودی به قدس هم خواهد رسید.
و سرلشگر پاسدار فیروزآبادی در تلاشی آشکار برای تحریک کردن ارتش مصر خطاب به آن ها می گوید: از خطرات اسرائیل در صحرای سینا و کانال سوئز غافل نباشید!
یعنی چه؟ یعنی این که اسرائیل با استفاده از هرج و مرج، صحرای سینا را به اشغال درآورد و برکانال سوئز مسلط شود؟ این است درک و فهم شما؟ درکدام مکتب درس خوانده اید؟ و شاید هم خودتان را زرنگ می دانید و به اصطلاح می خواهید فتنه گری بکنید.
و بعد هم یک گروهک فلسطینی به پاس میلیون ها دلار پولی که از ایران گرفته است، اعلامیه می دهد که بله، «ملت های منطقه با الهام از انقلاب ایران به پا خاسته اند!!» (سخنان جمیل المجدلاوی نماینده سازمان تروریستی جبهه مردمی آزادی فلسطین، در تهران)
با ده من سریش هم نمی توانید خیزش های مردمی در کشور های عرب را به خودتان بچسبانید – بی جهت تلاش نکنید!
فردا این شتر در خانه شما هم خواهد خوابید.
فردا مردم ایران جرات یافته و به خیابان ها خواهند آمد و سپاه و بسیج نیز قادر به ایستادن در برابر آنان نخواهند بود – زیرا سپاهی و بسیجی نیز بخشی از خود مردم ایران هستند و به روی آنان شمشیر نخواهند کشید – و آنگاه شما در صحنه تنها می مانید و طوفان خشم مردم، شما را هم درو خواهد کرد.