۱۳۸۹ اسفند ۹, دوشنبه

فردا سه شنبه دهم اسفند؛ روز خشم ملت ایران

ساسان کردستانی
روز خشم ملت ایران در راه است
در نقطه بسیار مهم و حساسی از تاریخ ایران زمین قرار داریم . لحظاتی سرنوشت ساز برای رهائی یک ملت زجر کشیده و دردمند در روند مبارزات خود علیه استیلای حکومت اوباشی که 32 سال است با قساوت و درنده خوئیِ اشغالگران مغول و تحقیر سازمان یافته ضد ایران و ایرانی ، می کشد ، اسیر می کند و از کار برد پلیدترین ابزار ارعاب و شکنجه تا ترویج زبان و ادبیاتی مستهجن علیه یکایک مردم ایران ، ابائی ندارد .
توجه به زبان بازجویان همسر سعید امامی و لات الهی های پارکینگ شاه عبدالاعظیم نسبت به فایزه دختر هاشمی رفسنجانی به حد کافی گویای ارمغان این ادبیات فاسد به میهن غارت شده مان است.
پایداری در کف خیابان ها و سماجت خستگی ناپذیر برای خواستن آزادی و رهائی از این ننگ و بدنامی که دامن ملت ایران را آلوده ، اینک فراتر از یک ضرورت بلکه خواستی حیاتی شده است .
در سه دهه اخیر در میان همه جهانیان کمتر ملتی به سرافرازی ملت ایران بتوان یافت که این چنین بی سلاح و دست تنها در برابر حاکمیتی سراپا فاسد و تا به دندان مسلح این گونه در اسارتی مرگبار و ننگین در دام اوباشانی گرفتار آمده باشد که دین 1400 ساله مردم را خرج دزدی ها و فساد و شرارت خود کرده باشد .
مشتی کودتاگر که در پناه و سنگر دین اسلام ، ملتی 75 ملیونی و جهانی را به تمسخر گرفته ، به حقارت و اسارت کشانده و جز زبان گلوله و باتوم در خیابان و شکنجه و ارعاب در سیاه چال های بد نام اوین و رجائی شهر، حربه و زبان دیگری نمی شناسد .
در خلال روزهای تاریخی تظاهرات 25 بهمن و اول اسفند 89 در حقیقت جان تازه ای در روح و روان وجدان آسیب دیده ملت ایران دمیده شد .ملت ایران پس از سرکوب ددمنشانه اعتراضات و راه پیمائی های سال 88 ، بیش از یک سال و نیم را زیر خاکستر به سر برد تا بار دیگر فوران آتش فشانی خود را آغاز کند.
حرکت سراسری و خروش خیابانی اش این بار حکومت نظامی- امنیتی خامنه ای را چنان شگفت زده کرد و چنان لرزه ای در خیمه اهریمنی نظام پدید آورد که حاکمیت را به سکوت مرگ و انزوا وادار کرده است. تو گوئی هنوز نتوانسته اند بر شکست و تشتت خود فائق آیند و مانند گذشته بلبل زبانی کنند .
فردا سه شنبه باز همان روز موعود ماست . ادامه جنبش سبز ایران و خروش سراسری یک ملت اسیر و گرفتار در تنگنای حقارت یک زندگی مصیب بار 32 ساله و زیر سرنیزه و چماق و زندان و اعدام و ترس و هراس . ملتی که 32 سال است در اسارت مشتی دزد و جانی و قاتل در گرسنگی و فقر و بی کاری شب را صبح می کند . ملتی که وطن اش به معنای واقعی کلمه اشغال شده و بر سرنوشت خود و فرزندان بی فردایش ، امیدی ندارد .
دزدان و راهزنان امروز کلید دار خزانه بیت المال ایران اند . روزی یک میلیارد دلار گم می شود و روزی دیگر 12 میلیارد دلار به همان خزانه – آبکش ایران بر نمی گردد و عجبا که گرسنه ای در ایران یافت نمی شود !
رئیس جمهور خامنه ای روز یک شنبه 8 اسفند بشارت داد که کسی به نان شب خود محتاج نیست و کسی سر گرسنه بر بالین نمی نهد ! در شرایطی که همگان می دانند هرگز این چنین نیست .
موسی الرضا ثروتی عضو کمسیون برنامه و بودجه مجلس در روز 23 دیماه اعلام کرد که : "جاب تأسف دارد که بگویم 10 ملیون نفر که زیر خط فقر بودند در حال حاضر به 14 ملیون نفر افزایش یافته است."
این در حالی است که بسیاری از آگاهان اقتصادی ، این رقم را بالای 20 ملیون نفر تخمین می زنند . و این در شرایطی است که پس از آن همه تبلیغ هیستریک نظام برای "اهدا پول توجیبی" به مردم ایران و وعده های بی پایه ، اینک تهی بودن خزانه دولت سبب شد تا مبلغ یارانه ها از 44 هزار تومان در ماه به رقم 27 هزار تومان کاهش یابد . و این هنوز از نتایج سحر است و از صبح دولت ایرانیان خبری نیست .
کلام آخر این که امروزه آقایان مهندس موسوی و مهدی کروبی و همسران شان، این همراهان با غیرت جنبش سبز در اسارت ناجوانمردانه اشقیا گرفتار آمده اند و می دانیم ملت ایران دوستان دربند خود را تنها نخواهد گذاشت و فردا سه شنبه، آزادی آنان و آزادی همه زندانیان سیاسی ایران را فریاد خواهند زد و زمین و زمان را زیر پای کودتاگران و زندان بانان 75 میلیون ایرانی ، به لرزه خواهند انداخت .