۱۳۸۹ بهمن ۱۵, جمعه

30 صفر، شهادت هشتمین پیشوای تشیع انقلابی، آفتاب خراسان، علی‌ابن‌موسی‌الرضا (ع)


مرقد مطهر امام هشتم شیعیان
مرقد مطهر امام هشتم شیعیان
امام هشتم، علی‌ابن‌موسی‌الرضا(ع) روزیکشنبه یازدهم ذیقعده سال 148هجری برابر با 29 دسامبر 765میلادی درشهر مدینه متولد شد. پدر بزرگوارش امام کاظم (حضرت موسی‌ابن‌جعفر) و مادرش نجمه از زنان والا‌مقام در جنبش عقیدتی شیعیان بود. عمر پر‌برکت امام هشتم تا 55سالگی ادامه یافت؛ و از 35سالگی، یعنی از هنگام شهادت امام هفتم در 25رجب 183هجری، به‌مدت 20سال رهبری شیعیان را عهده‌دار بود و در سال 200هجری برابر با 816 میلادی به شهر مرو در خراسان عزیمت فرمود.
 دوران پیشوایی امام رضا(ع) با سه خلیفه عباسی مقارن بوده است:
ده سال اول، در دوران خلافت هارون‌الرشید، و ده سال دوم با فرزندان او یعنی محمدامین وعبدالله‌مأمون همزمان بوده است.
حضرت ‌رضا علیه‌السلام در یکی از پیچیده‌ترین و پرفتنه‌ترین شرایط سیاسی تاریخ ایران و اسلام، امامت شیعیان را به‌عهده گرفت، شرایطی‌که عبور ازآن، تنها از عهده‌ی چنین رهبر باصلاحیتی برمی‌آمد.
یکی از فرازهای مهم و به عبارتی شگفتیهای دوران رهبری امام‌رضا (ع) موضوع عزیمت امام به خراسان و پذیرش ولیعهدی مأمون بود. واقعیت این است که این حرکت امام‌رضا یکی از برجسته‌ترین فرازهای تاریخ شیعه‌‌ است و تأثیرش با توجه به حساسیتهای خطیر آن، به‌حدی بود که آن را با قیام عاشورا البته در فازی دیگر، قیاس می‌کنند. همانطور که خاندان بنی‌امیه، بعد از عاشورا دیگر خواب خوش نداشتند و نهایتا با شعار خونخواهی عاشورا و اهل بیت پیامبر، سرنگون شدند. خلفای عباسی هم پس از شهادت امام رضا همین مسیر را رفتند، تا اینکه درسالیان بعد، خاندان علوی آل‌بویه از گیلان با تصرف بغداد، خلافت عباسی را از اقتدار انداختند و خلفا را به والی خودشان تبدیل کردند.
ده سال اول امامت امام‌رضا (ع) همزمان بود با خلافت هارون‌الرشید. هارون‌الرشید دو فرزند داشت یکی محمدامین که از یک مادر اشراف‌زاده بود و دیگری عبدالله‌امین که مادرش از طبقات پا‌ئین‌تر بود. از این‌رو، ولعیهد هارون‌الرشید، امین بود، و توسط اشراف خاندان عباسی‌نیز پشتیبانی می‌شد.
در سال 193هجری هارون‌الرشید که به همراه مأمون در خراسان بود مرد. مأمون با علوی خواندن خود و با کمک مهره‌هایی در خراسان به جمع‌آوری نیرو برضد امین پرداخت و خودش را خلیفه خواند و توانست لشکری آماده کرده و در جنگهائی که با امین داشت بالاخره در سال 198هجری، بغداد را تصرف کرده و امین رابه قتل برساند. مأمون برای این که از گزند خاندان بنی عباس که به خونخواهی امین برخاسته بودند در امان باشد، در بغداد که برای او امنیت نداشت نماند و پایتخت حکومت خود را به مرو که آن‌موقع جزو استان خراسان بود و اکنون از شهرهای ترکمنستان است منتقل نمود. چرا که او توانسته بود با علوی معرفی کردن خود، در میان مردم آن سامان، پایگاهی دست و پا کند. به همین دلیل نیز برای کسب مشروعیت به‌طور مستمر برای امام‌رضا در مدینه پیام می‌فرستاد که به مرو بیاید و او را ولیعهد خودش خواند .
يك تابلو در پيش روي امام اين بود كه نپذیرد و مأمون را محکوم کند که در آن صورت، در تضاد بین جناحهای بنی‌عباس که خونخواهی امین را می‌کردند، به‌نفع آن جناحها تمام می‌شد و در آینده، این ابهام در میان مردم باقی می‌ماندکه امام، خلیفه علوی را در مقابل آن جناحها حمایت نکرد. چرا که همانطور که اشاره کردیم، مأمون زیر نقاب دوستی با اهل بیت و بر ضد دستگاه خلافت، پنهان شده بود و برای مردم، ماهیتش روشن نبود. کمااینکه خمینی از روز اول انقلاب، نیات پلید خودش را برای مردم روشن نکرد و با دجالگری می‌گفت من حکومت نمی خواهم و یک طلبه بیشتر نیستم, ولی دیدیم, وقتی به قدرت رسید چگونه آن راگرفت و چه بلائی به سر مردم آورد.
آری برای اینکه نقاب اسلام‌پناهی از چهره خمینی شیاد بیفتد ، صدوبیست هزار از بهترینها باید شهید می‌شدند. در آن دوران هم امام‌رضا(ع) برای اینکه نقاب از چهره مأمون بیفتدبا خون خودش بهای آن را پرداخت و خوب می‌دانیم که امام قبل از رفتن به مرو به خانواده‌اش گفت: که این سفری بی‌بازگشت است و اگر می‌خواهید هم‌اینک ماتم برپا کنید. چون می‌دانست بهای آگاه شدن مردم و بی‌آینده شدن دشمن در چنین شرایطی، پرداخت آن بها است.
 

در واقع امام وقتی ناگزیر از پذیدش ولیعهدی شد، این ترفند دشمن را با قیمت جانش بر سر دشمن خراب کرد. از یک طرف با گذاشتن چهار شرط، با مأمون و دستگاه حاکمیتش مرزبندی نمود و نقاب از چهره او برداشت و از طرف دیگر، شقه را در میان بنی‌عباس عمیقتر، و دودمانشان را بی‌آینده کرد.
شرطهایی که امام رضا مکتوب فرموده و مأمون را بدان ملتزم کرد ، عبارت بود از:
الف: هیچ امر و نهیی صادر نخواهم کرد.
ب: هیچ فتوی یا حکم قضایی نخواهم داد.
ج: کسی را به‌امارت نمی‌گمارم و کسی را عزل نمی‌کنم.
د: باید از هرگونه تغییرات در وضعیتی که برقرار است، معاف باشم.
امام در سال 200 هجری از مدینه به سمت مرو حرکت نمودند و تا سال 203 که حضرتش توسط مأمون، مسموم و به شهادت رسید، سه سال زمان بود و دراین سه سال مسائلی اتفاق افتاد که مأمون را به این نتیجه رساند که امام را به شهادت برساند.
ماجرا از همان بدو ورود امام‌رضا به خراسان شروع شد. وقتی حضرت به نیشابور رسیدند، حدود صد هزار تن از مردم شهر برای دیدار امام و شنیدن روایاتی از پیامبر از زبان امام، گرد او جمع شدند،که نفس چنین تجمعی برای دستگاه خلافت مأمون خطری جدی بود. بخصوص که امام‌رضا(ع) در میان چنین جمعی به سخنرانی پرداخته و حدیث معروف به سلسله‌الذهب را به نقل از پدرانش بیان فرمودند:
«کلمه لااله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی». یعنی ”شعار لا اله الا الله دژ مستحکم من است که هرکه بدان درآید از عذابم ایمنی خواهد داشت”
دهها هزار نفر ضمن ثبت این روایت، افزودند که امام در حالی که سوار کجاوه خود بود، سر را بیرون کرده و به دنبال حدیث فوق خطاب به‌حاضران افزود:
 ”اما بشرطها و شروطها و انا من شروطها” یعنی مقبولیت شعار لا اله الا الله مشروط به‌شرطهایی است و من یکی از آن شرطها هستم.
این کلام درمضمون خود مشخصا بی‌اعتبارکردن و نامشروع کردن مأمون را نتیجه می‌داد که خودش را خلیفه مسلمین می‌خواند.
همچنین درروز عید فطر وقتی امام‌رضا(ع) مردم را از تصمیم خودش برای خواندن نماز عید مطابق سنت پیامبر،آگاه کرد چنان ولوله‌يی در میان مردم شهر ایجاد شدکه مأمون مجبور شدجلوی آن را بگیرد. چراکه چنین تظاهراتی زیراب خلافت مأمون را می‌زد و یک حرکت اعتراضی نسبت به حاکمیت مأمون به حساب می‌آمد. به این‌ترتیب در تمامی این صحنه‌ها، امام مرز خودش را با حاکمیت مأمون می‌بست تا به آن مشروعیت ندهد. آری ایستادن به هر قیمت روی اصول، و انعطاف درسایر موارد، این همان سنتی است که امام‌رضا از خود به‌جای گذاشت و مجاهدین نیز با درس گرفتن از او و دیگر پیشوایان تاریخی خود، نهایت انعطاف را نشان می‌دهند ولی وقتی بحث اصول به میان می‌آید، پایش می‌ایستند و بهایش را در ماکزیمم می‌پردازند.
آری سه سال بدین منوال گذشت و سرانجام مأمون همچون اسلاف خود، کمر به قتل امام بست و در ماه صفر 203هجری امام هشتم را در سن‌آباد مسموم کرده و به شهادت رساند. بدینگونه مرقد مطهر آفتاب خراسان درهمان محل شهادت وی برپا گشته و مشهد نام گرفت.


 


جمعیت ایران از مرز ٧٥میلیون نفر گذشت

جمعیت ایران به صورت نگران کننده ای روبه افزایش است. خبرگزاری حکومتی فارس: بر اساس برآوردی که مرکز آمار ایران انجام می دهد، جمعیت ایران در ساعت 8 و 36 دقیقه صبح روز پنج شنبه 14 بهمن ماه سال 1389 هجری شمسی از مرز 75 میلیون نفر گذشته است.بنابراین گزارش، اواخر سال گذشته بود که جمعیت ایران 74 میلیون نفری شده بود و در کمتر از یک سال یک میلیون نفر به جمعیت کشور اضافه شده است.

نرخ رشد جمعیت ایران در حال حاضر 0.015 است.مرکز آمار ایران هر لحظه جمعیت ایران را بر اساس یک فرمول مشخص برآورد می کند که با عنوان ساعت جمعیتی در سامانه درگاه ملی آمار نشان داده می شود.بر اساس این گزارش، محاسبه جمعیت کشور بر اساس رابطه رشد به صورت زیر انجام می گیرد:رابطه رشد عبارت است از: Pn=P0(1+r)n
که در آن Pn پیش بینی جمعیت میانه سال 1390 و P0 جمعیت سرشماری سال 1385 و r رشد جمعیت سالانه کشور است که حدوداً برابر با 0.015 می باشد.

مامور سابق اف بی آی در زندان سپاه پاسداران است

بی بی سی : احتمال دارد یک شهروند ناپدید شده آمریکایی در ایران زندانی باشد.
روزنامه بریتانیایی دیلی تلگراف به نقل از اسنادی که سایت ویکی لیکس منتشر کرده، نوشته است که ممکن است رابرت لوینسون، مامور سابق اف بی آی - پلیس فدرال آمریکا - در "دست سپاه پاسداران ایران باشد."

سند ویکی لیکس حاوی گزارش یک دیپلمات آمریکایی در یکی از کشورها از محتوای ملاقات او با یک زندانی سیاسی سابق ایرانی است.
براساس این گزارش، این شهروند ایرانی در ماه اوت سال 2009 و در جریان تظاهرات اعتراضی نسبت به نتیجه بحث برانگیز انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران بازداشت و در یکی از زندان های متعلق به سپاه پاسداران زندانی شده بود.
او به دیپلمات آمریکایی گفت که هنگام بازداشت در این زندان، متوجه نوشته ای به زبان انگلیسی بر دیوار سلول خود شد.
این نوشته حاوی کلمه "بی. لوینسون" - احتمالا مخفف باب لوینسون - و جملاتی به زبان انگلیسی در زیر آن بود که، این زندانی سابق ایرانی احتمال می داد حاوی درخواست کمک باشد.
دیپلمات آمریکایی در گزارش خود پیرامون ملاقات با این شهروند ایرانی نوشته است: "او گفت که در آن زمان نمی دانست لوینسون چه کسی است و تنها بعد از رهایی از حبس و جستجو در سایت گوگل متوجه شد که این نام به یک شهروند ناپدید شده آمریکایی تعلق دارد."
در ادامه این گزارش آمده است که اگرچه این زندانی سیاسی سابق ایرانی قادر به ارائه اطلاعات بیشتری در مورد محل نگهداری کنونی آقای لوینسون نبود، اما تصویری دلخراش را از شرایط بازداشتگاه خود در تهران ترسیم کرد.
او گفت که زندان متعلق به سپاه پاسداران "بوی خون می داد" و طی چهار روز بازداشت، زندانبانان با آتش سیگار بدن او را سوزاندند و او را در معرض توهین و آزار جنسی قرار دادند.

مفقود در کیش

دیلی تلگراف می افزاید که دولت ایالات متحده معمولا با اطلاعاتی که افراد شناخته نشده، به امید دریافت پول و یا امتیازات دیگر ارائه می دهند با احتیاط و تردید فراوان برخورد می کند.
با اینهمه، دیپلمات آمریکایی نویسنده گزارش، که با این شهروند ایرانی ملاقات کرده بود، تاکید ورزیده است که این شخص در مقابل اطلاعاتی که ارائه داد، "هیچ چشمداشت و یا انگیزه غیر شرافتمندانه ای نداشت."
رابرت (باب) لوینسون، شهروند شصت و سه ساله آمریکایی، هنگام سفر به جزیره کیش، در ماه مارس سال 2007، ناپدید شد.
آقای لوینسون، که پس از کناره گیری از خدمت در اف بی آی، به عنوان کارآگاه خصوصی فعالیت داشت، ظاهرا در پیگیری یک پرونده مربوط به قاچاق سیگار به کیش سفر کرده بود.
مقامات ایرانی همواره گفته اند که در مورد ناپدید شدن رابرت لوینسون هیچگونه اطلاعی ندارند اما وزارت خارجه آمریکا اظهارات دولت ایران را با تردید بسیار تلقی کرده است.
چند ماه پس از ناپدید شدن این شهروند آمریکایی، دولت ایران با تقاضای ایالات متحده جهت اعزام یک دیپلمات سوئیسی به جزیره کیش برای جستجو به منظور یافتن چمدان ها و یا ردی از رابرت لوینسون مخالفت کرد.
از زمان قطع روابط سیاسی بین جمهوری اسلامی و ایالات متحده، سفارت سوئیس حفاظت از منافع آمریکا در ایران را برعهده داشته است.
در دسامبر سال 2007، مقامات جمهوری اسلامی با سفر همسر و پسر آقای لوینسون به ایران موافقت کردند اما این سفر نتیجه ای در پی نداشت.
پیش از این هم برخی از مقامات آمریکایی گفته بودند که به اعتقاد آنان، رابرت لوینسون توسط ماموران امنیتی ایران در کیش بازداشت شده و در یک زندان مخفی در این کشور محبوس است.

یکی از هواداران آیت الله بروجردی تحت شکنجه های شدید

گزارش زیر توسط هواداران آقای بروجردی جهت انتشار برای "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ارسال شده است که متن آن به قرار زیر می باشد:
مهندس محمد رضا صادقی یکی از شش هوادار آقای بروجردی که طی یورش نیروهای امنیتی به منزلش در 17 آبان ماه 1389 بازداشت شده بود، تحت شکنجه های طاقت فرسا قرار دارد.
بنا به گزارش دریافتی، بازجویان زندان اوین، نامبرده را به شدت شکنجه کرده و اقدام به شکستن پا و انگشتان دست وی نموده اند.
محمد رضا صادقی پیش از این نیز بر اثر ضربات شدید بازجویان و شکنجه های وارده در زندان اوین، دچار بي حسي از ناحیه پا گردیده و قادر به حرکت نبوده است و احتمال آسیب دیدگی نخاعی در وی می رود.
گفتنی است به رغم گذشت 90 روز از بازداشت این زندانی مبارز، خانواده ایشان تاکنون نتوانستند اطلاعات دقیقی در مورد وضعیت فرزندشان کسب نمایند.
هواداران آقای بروجردی، ضمن ابراز نگرانی شدید نسبت به وضعیت این زندانی و دیگر زندانیان سیاسی، از کلیه سازمانها و نهادهای حقوق بشری مصرانه تقاضا دارند برای نجات جان فرزندان ایران زمین اقدامی فوری به عمل آورند .
هواداران آقای بروجردی
14 بهمن 1389

گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل

قتل یک شهروند کرد بر اثر تیراندازی مأمور نیروی انتظامی

یک شهروند کرد اهل روستای قمطره به نام جعفر شریفی براثر تیراندازی یکی از مأمورین نیروی انتظامی کشته شد.

این شهروند که متأهل و دارای فرزند می باشد به ظنّ حمل کالای قاچاق در نزدیکی روستای درمان آباد از توابع شهر سردشت واقع در آذرایجان غربی، هدف تیراندازی قرار گرفت و جان سپرد.

گفتنی است تعداد زیادی از شهروندان مناطق مرزی به ظنّ داشتن کالای قاچاق هدف تیراندازی مأمورین قرار می گیرند که در بسیاری از موارد منجر به مرگ آنان می شود.

۱۳۸۹ بهمن ۱۴, پنجشنبه

خروش بهمن(4)



برکناری روسای هفت دانشگاه و جایگزینی آنها با طرفداران احمدی نژاد

خبرگزاری حکومتی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به تصمیمات اخیر این شورا، از تغییر ۷ نفر از روسای دانشگاههای وابسته به وزارت بهداشت و وزارت علوم و تایید انتخاب آنها در شورای عالی انقلاب فرهنگی خبر داد.
این هفت دانشگاه عبارت‌اند از دانشگاه‌های علوم پزشکی کردستان، علوم پزشکی رفسنجان، علوم پزشکی شهرکرد، علوم پزشکی کرمان، کردستان، مراغه و محقق اردبیلی.
به گزارش مهر، محمدرضا مخبر دزفولی با اشاره به مصوبات جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: احکام ریاست اردشیر شیخ‌آزادی برای ریاست دانشگاه علوم پزشکی کردستان، عباس اسماعیلی برای ریاست دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، رضا ایمانی برای ریاست دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد و عبدالرضا صباحی برای ریاست دانشگاه علوم پزشکی کرمان مورد تایید شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفت.
وی افزود: همچنین شورا احکام جهانشیر امینی برای ریاست دانشگاه کردستان، محمد زادشکویان برای ریاست دانشگاه مراغه و مسود گنجی برای ریاست دانشگاه محقق اردبیلی را مورد تایید قرار داد.
از زمان به قدرت رسیدن محمود احمدی‌نژاد در ایران بسیاری از اساتید دانشگاه‌ها بازنشسته یا اخراج شده‌‌اند. دولت احمدی‌نژاد در پنج سال گذشته تغییرات گسترده‌ای در ادارات و نهاد‌های دولتی به خصوص دانشگاه‌ها اعمال کرده که این تغییرات با اعتراضاتی‌ نیز رو به رو شده است.