۱۳۹۱ اردیبهشت ۷, پنجشنبه

پوشش نامناسب؛ ضرب و شتم دانشجويان دانشگاه آزاد رودهن


ضرب و شتم دانشجويان دانشگاه آزاد رودهن توسط انتظامات دانشگاه

گزارش دریافتی: دو دانشجوی دختر و یک دانشجوی پسر دانشگاه آزاد رودهن به دليل آنچه انتظامات دانشگاه آزاد رودهن آن را پوشش نامناسب ذكر كرده است مورد ضرب و شتم شدید و توهین قرار گرفتند.
ماجرا از آنجا آغاز شد که از روز شنبه، دوم ارديبهشت ماه 1390 در دانشگاه آزاد رودهن به دستور رئيس اين واحد دانشگاهی "غلام حسین حیدری" بدون اطلاع قبلي ورودي هاي خانم ها و آقايان از يكديگر جدا شد و از ورود دانشجويان بدون همراه داشتن كارت دانشجويي و یا برگه ی پرينت انتخاب واحد جلوگيري به عمل آمد و نیرو های انتظامات و حراست با رفتاری بسیار توهين آميز مانع ورود دانشجويان به بهانه نامناسب بودن پوشش ظاهری آن ها شدند. تا آنجا که تعدادی از دانشجویان علی رغم پیمودن مسیر طولانی از شهر تهران تا شهر رودهن نتوانستند به دانشگاه وارد شوند و بر سر کلاس های درس خود حاضر شوند. در کنار سر در اصلی دانشگاه که پیش از این دانشجویان و اساتید از آن رفت و آمد می کردند اطلاعیه بزرگی نصب شده است که در آن الگوهای رفتاری و الگوهای پوشش برای دختران و پسران دانشجو ذکر شده است. اطلاعیه های تهدید آمیز و محدود کننده مشابهی نیز در نقاط مختلف دانشگاه نصب شده است. در کنار سر در اصلی و وروی بزرگ دانشگاه که اکنون با نصب میله های سیاه رنگی آن را مسدود کرده اند؛ دو اتاقک قرار داده شده است که مملو از عوامل انتظامات است که دختران و پسران دانشجو برای ورود به دانشگاه می بایست از آن عبور کنند. نیروهای انتظامات مستقر در اتاقک آقایان در پاسخ به پرسش و اعتراض دانشجویان و اینکه چرا این برخورد ها ناگهانی و بدون اطلاع رسانی قبلی انجام شده است و در مواردی غیر قانونی است عنوان داشته اند:«ما خودمون قانونیم! قانون ماییم! اگر گفتیم فردا لخت باید بیاین لخت باید بیاین! ...»
همچنین وضع قوانین محدود کننده ی جدید حتی به پارکینگ دانشجویان نیز کشیده است که دانشجویان آنرا  اقدامی توهین آمیر قلمداد می کنند.
عوامل انتظامات در اتفاقي نادر اقدام به بازرسی بدنی و تفتيش کیف و وسایل دانشجويان می نمایند؛ كه اين امر بیش از هرچیز موجب خشم و اعتراض دانشجویان می شود. در این حین و در حدود ساعت یازده صبح روز شنبه دوم اردیبهشت، یکی از عوامل انتظامات سيلي محکمی به صورت يكی از دانشجویان پسر می زند و با حرکتی توهین آمیز وي را از دانشگاه به بيرون مي برد و در خارج از محیط دانشگاه به شدت مورد ضرب و شتم قرار مي دهد و سپس توسط انتظامات به حراست دانشگاه انتقال داده مي شود و به بهانه های واهی برای وی پرونده سازی صورت می گیرد. یکی از مهره های کلیدی انتظامات فردی موسوم به "شهاب" است که در بین دانشجویان به  سخت گیری و فحاشی شناخته می شود، از مسببان اصلی ضرب و شتم دانشجویان و بازرسی های بدنی توهین آمیز بوده است. 
روز دوشنبه چهارم اردیبهشت ماه نیز، از ورود يك دانشجوي دختر به دانشگاه به خاطر آنچه آرايش نامناسب از سوی انتظامات دانشگاه عنوان می شود، ممانعت به عمل می آید؛ كه این اقدام با اعتراض اين دانشجوی دختر همراه می شود و عوامل انتظامات دانشگاه آزاد رودهن شروع به فحاشي به وي و هل دادن وي ميكنند. سپس او را با حالتی زننده و با ضربه ای محکم از دانشگاه به بيرون هل مي دهند كه موجب برخورد شدید وی با زمین و صدمه دیدن این دانشجو می شود.
همچنین روز سه شنبه پنجم اردیبهشت ماه، نیز کشمکش و درگيری شديد لفظي دیگری بین یکی دیگر از دانشجویان دختر با یکی از عوامل انتظامات زن این واحد دانشگاهی روی داد که طی این برخورد، انتظامات خانم ها اقدام به فحاشی می کند و دانشجوی دختر به زمین می خورد و یکی از نیروهای انتظامات خانم ها ضرباتی را به پای این دانشجو وارد میکند. یکی از عوامل انتظامات خانم ها به نام"جابری" که با دانشجویان دختر به شدت توهین آمیز رفتار می کند؛ در این برخورد صورت گرفته دخیل بوده است. این اقدامات حراست و انتظامات دانشگاه که مستقیما زیر نظر رئیس این واحد دانشگاهی انجام می پذیرد؛ حتی موجبات نارضایتی و اعتراض برخی از اساتید را نیز فراهم اورده است. که از آن جمله می توان به تنش لفظی صورت گرفته بین یکی از اساتید با عوامل حراست در ساختمان مرکزی  این دانشگاه اشاره کرد.
گفتني است در سال 88 "پاشا عليپور" مسئول حراست اين دانشگاه به همراه دو تن از همکارانش به نام های "افکاری" و "عیوضی" با هماهنگي با نيروهاي انتظامي ماشين گشت ارشاد در مقابل در ورودي دانشگاه آزاد رودهن مستقر کرده و اقدام به بازداشت دانشجويان ميكردند. 
قابل ذكر است که در سال های اخیر در این واحد دانشگاهی صدها دانشجو به خاطر نوع پوششان به كميته انضباطي احضار شده و با احكام محروميت از تحصيل مواجه گشته اند که "شهاب" و "پاشا علیپور" نقش زیادی در اعمال این محدودیت ها ایفاء کرده اند.
ضرب وشتم دانشجویان دختر در محیط داخل دانشگاه و یا حتی خارج از دانشگاه آزاد واحد رودهن  توسط نیروهای حراست و انتظامات امر تازه ای نیست. پیش از این نیز در اواخر مهرماه سال1387 در ماجرای مشابهی یکی از دانشجویان دختر که به بازرسی بدنی و تفتیش کیف و وسایل خود توسط یکی ازكارمندان زن این واحد دانشگاهی معترض شده بود در خارج از محیط دانشگاه تواسط ماموران مرد انتظامات مورد توهین و ضرب و شتم و تماس های مکرر بدنی قرار گرفته بود که ریاست کنونی دانشگاه که آن زمان نیز بر همین صندلی تکیه داشت ضمن ابراز  امیدواری از عدم تکرار این وقایع در آینده به خبرنگاران گفته بود:« با عاملان حادثه دانشگاه رودهن قاطعانه برخورد كردیم.» دانشجویان معترض معتقدند که اولا: اگر آن موقع با عوامل ضرب و شتم دانشجویان برخورد می شد امروز شاهد تکرار این وقایع تلخ نبودیم و ثانیا نمی توان از کنار نقش محوری رئیس این واحد دانشگاهی دکتر"غلام حسین حیدری" در اعمال محدودیت ها و برخورد های صورت گرفته به آسانی گذشت.

برای نحستین بار زنی رئیس یک باشگاه ورزشی در عراق شد


شهرزادنیوز: ثریا ناجم، روزنامه نگار و سیاستمدار، نخستین زنی است که در عراق به ریاست یک باشگاه ورزشی انتخاب می شود. وی با 118 رای از مجموع 132 رای اعضای حاضر در همایش باشگاه "ال علوم" به ریاست این نهاد ورزشی انتخاب شد.

باشگاه ال علوم، باشگاه ورزشی علم و فناوری، در تاریخ 26 ماه مه سال گذشته تشکیل شده و در رشته های فوتبال، فوتسال، بکس، اسکواش و کشتی کچ فعال است.

ال علوم 254 امین باشگاه ورزشی در عراق است که از سال 2003، پس از سقوط صدام حسین، طی انتخاباتی آزاد، با نظارت وزارت جوانان و ورزش، رئیس خود را انتخاب می کند.

عکاس ايرانی برنده جايزه حقوق بشر در رسانه‎ها شد




بهروز مهری، عکاس ايرانی، برنده جايزه برتر بخش عکاسی شانزدهمين دوره جوايز حقوق بشر در رسانه‌ها شد.
به گزارش منابع خبری، بهروز مهری، عکاس ايرانی خبرگزاری فرانسه، با ارائه دو مجموعه عکس از کودکان خيابانی و معتادان به هروئين در شهر کراچی پاکستان، جايزه نخست بخش عکاسی فيچر شانزدهمين دوره جوايز حقوق بشر در رسانه‌ها را از آن خود کرد.
نخستين مجموعه‌ او با عنوان "بچه‌هايی که در خيابان‌های کراچی بزرگ می‌شوند" روايتی تصويری از کودکان خيابانی در کراچی است.
دومين مجموعه‌ اين عکاس ايرانی نيز دربرگيرنده‌ تصاويری از شرايط افراد معتاد به هروئين در اين شهر است.
افزون بر اين، از سوی هيئت داوران در همين بخش، سوئه تان وين، عکاس خبرگزاری فرانسه در برمه (ميانمار) برای مجموعه عکس‌های وی در مورد آنگ سان سوچی شايسته تقدير شناخته شد.
آنگ ‌سان سوچی، فعال حقوق بشر، برنده جايزه صلح نوبل و رهبر حزب اتحاديه‌ ملی برای دموکراسی برمه است که چندی پيش از حبس خانگی درازمدت آزاد و در انتخابات پارلمانی اخير آن کشور پيروز شد.
بهروز مهری تاکنون مدال طلای هفتمين مسابقه‌ عکس خبری چين، جايزه عکاسی مستند شيد و عنوان شايسته‌ تقدير مسابقه‌ی POYI را دريافت کرده است
اين دوره از جوايز حقوق بشر در رسانه‌ها با موضوع حقوق بشر و جامعه انسانی برای شانزدهمين بار از سوی باشگاه خبرنگاران خارجی هنگ‌کنگ، انجمن روزنامه‌نگاران هنگ‌کنگ و دفتر محلی سازمان عفو بين‌الملل در هنگ‌کنگ برپا شد.
اين دوره در رشته‌ها و گرايش‎های مختلفی از جمله عکاسی، روزنامه‎نگاری، برنامه‌های راديويی و تلويزيونی، تحليل‌های خبری، رسانه‌های آنلاين، مجله‌ها و روزنامه‌های چاپی برگزار می‌شود.
افزون بر اين، تمامی آثار منتشر شده در طول سال گذشته با موضوع حقوق بشر و جامعه‌ انسانی در اين دوره از جوايز شرکت دارند.
نزديک به ۲۲۶ نفر خبرنگار و روزنامه‌نگار از کشورهای آسيايی و نيز روزنامه‌نگارانی از هنگ‌کنگ و ماکائو در اين دوره از جايزه‌های حقوق بشر رسانه‌ها در هنگ‌کنگ با يکديگر به رقابت پرداختند.
بهروز مهری، زاده سال ۱۳۴۹ در تهران و دانش‌آموخته‌ دوره‌ عکاسی از دانشکده‌ هنرهای زيبای دانشگاه تهران است.
وی عکاسی را از سال ۱۳۶۶ آغاز و سپس به‌عنوان عکاس خبری از سال ۱۳۷۵ با روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های ايرانی از جمله روزنامه‌های اخبار، جامعه و زن، همکاری کرد.
بهروز مهری مدتی نيز به‌عنوان عضو هيئت مديره انجمن صنفی عکاسان مطبوعات ايران فعاليت می‌کرد.
وی در سال ۱۳۷۷ به خبرگزاری فرانسه رفت و در طول اين سال‌ها برخی از رويدادهای مهم منطقه‌ خاورميانه و جنوب آسيا از جمله جنگ‌های افغانستان و عراق را به تصوير کشيد.
عکس‌های او در بسياری از روزنامه‌ها و مجله‌های معتبر دنيا منتشر شده است.
مهری تاکنون مدال طلای هفتمين مسابقه‌ عکس خبری چين، جايزه عکاسی مستند شيد و عنوان شايسته‌ تقدير مسابقه‌ی POYI را دريافت کرده است.
پيش از اين، نمايشگاهی از مجموعه عکس‌های وی شامل تصاويری از قربانيان اسيدپاشی در پاکستان در تهران برپا شده بود.
 

خدام: رژيم تهران مسئول کشتار مخالفان در سوريه است


عبدالحليم خدام، معاون سابق رئيس جمهور سوريه طی مصاحبه ای، جمهوری اسلامی را به دست داشتن در کشتار مخالفان سوری متهم کرد و گفت، رژيم تهران مسئول کشتار روزانه دهها نفر در سوريه است.

این مقام سابق سوری که از سال 2005 میلادی در فرانسه در تبعید به سر می برد، افزود، همپيمانان رژيم تهران نیز برای کشتار مردم سوریه در کنار سپاه پاسداران قرار دارند از جمله حزب الله لبنان و دولت عراق که متاسفانه اکنون به حکومت خونريز بشار اسد یاری می رساند.


قتل افرادی که با ناظران بین المللی دیدار می کنند 

تلويزيون سی سی ان به نقل از مخالفان سوری گزارش داد که تعدادی از افرادی که در شهر حما با ناظران بین المللی ديدار کرده بودند، شناسايی و اعدام شدند.

یک سخنگوی سازمان ملل نیز کشته شدن اين افراد را تاييد کرده است. 

این سخنگو گفت، به محض اينکه ناظران بین المللی از شهرها خارج می شود، نيروهای بشار اسد اقدام به کشتار مردم می کنند.


کار ناظران سازمان ملل شبيه به جوک است

از سوی دیگر سناتور جان مک کين با انتقاد شدید از عملکرد شورای امنیت سازمان ملل گفت، با وجود ادامه کشتار در سوريه، کار ناظران شبيه به جوک است.

این سناتور بانفوذ آمریکايی گفت، وقتی می بينيم رژيم سوريه مردم را بعد از ملاقات با ناظران به قتل می رساند، بايد گفت اين يک سيلی به طرح سازمان ملل و هيئـت اعزامی آن است.

سناتور مک کین همچنین از دولت اوباما نیز انتقاد کرد و گفت، در حالی که قتل عام مردم سوریه ادامه دارد، ما کالاهای لوکس را تحريم می کنيم، اين بی عملی اوضاع را بدتر کرده است.

کاهش ۱۷۰هزارتومانی دستمزد با گرانی‌ها


بانک مرکزی از افزایش اختلاف حداقل دستمزد اسمی و واقعی به ۱۷۰ هزار تومان در سال ۸۹ به واسطه تورم خبر داد.

به گزارش مشرق به نقل از فارس، بانک مرکزی در این گزارش اعلام کرد: حداقل مزد اسمی در سال ۸۹ برابر ۳۰۳ هزار تومان بوده است که همان حداقل دستمزد کارگران در این سال است.

این گزارش با اعلام اینکه متوسط شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی (شاخص تورم) در این سال به ۲۲۸.۲ افزایش یافته است، بر این اساس اعلام کرد که حداقل مزد واقعی در سال ۸۹ بیش از ۱۳۲ هزار تومان بوده است که با حداقل مزد اسمی بیش از ۱۷۰ هزار تومان اختلاف دارد.

افزایش شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی که از آن به تورم و در زبان عامیانه گرانی تعبیر می شود، موجب کاهش قدرت خرید پول شده است، به این معنا که با ۳۰۳ هزار تومان دستمزد سال ۸۹ قدرت خرید تنها ۱۳۰ هزار تومان کالا و خدمات را در مقایسه با سال پایه محاسبه تورم داشته ایم.

گزارش بانک مرکزی حاکی است: حداقل مزد اسمی در سال ۸۸ برابر ۲۶۳ هزار تومان و حداقل مزد واقعی در این سال ۱۲۹ هزار تومان بوده است که اختلاف ۱۳۴ هزار تومانی حقوق واقعی و اسمی نتیجه افزایش متوسط شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی در این سال به ۲۰۳ بوده است.

بر اساس این گزارش، در سال ۸۷ نیز اختلاف حداقل حقوق واقعی و اسمی بیش از ۱۰۰ هزار تومان بوده است. به این ترتیب که در این سال حداقل دستمزد ۲۱۹ هزار تومانی قدرت خرید تنها ۱۱۹ هزار تومان را داشته است که علت آن افزایش متوسط شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی به ۱۸۳.۳ بوده است.

پرواز IR۶۵۵؛ قربانیانی که برای «حفظ نظام» واجب المرگ بوده‌اند


پرواز مرگ «IR۶۵۵» و قربانیانی که از دید جمهوری اسلامی برای «حفظ نظام» واجب المرگ بوده‌اند!

سایت خودنویس: خبر آنقدر واضح است که نیاز به توضیح بیشتری نباشد. بنا به افشاگری محمد نوری‌زاد، جمهوری اسلامی ایران بیست و پنج سال پیش ۲۹۰ مسافر بی گناه و از همه جا بی خبر را سوار پرنده ی مرگ IR۶۵۵ می‌کند تا بتواند در پناه این سپر انسانی اهداف سیاسی-نظامی خود را پیش ببرد.

هدف مورد نظر جمهوری اسلامی  از پناه دادن جنگنده های خود در سایه ی معکوس هواپیمای IR۶۵۵ حقه ای بود که به گفته ی نوری‌زاد در صورت به ثمر نشستن، ایران را قادر می‌ساخت تا به ناوهای آمریکایی ضربه وارد کند. از سوی دیگر اگر هم این عملیات موفق آمیز نمی بود، آمریکا با پی بردن به خطر حمله ی ایران به ناوهایش در خلیج فارس، با شلیک به سمت IR۶۵۵ موجب انزوای خود نزد افکار عمومی -اللخصوص در ایران- می‌شد و جمهوری اسلامی از این راه می‌توانست بر سیاست های ضد آمریکایی (و دشمن تراشانه‌ی) خود پافشاری نماید.

به هر حال هدف هرچه که بوده، چیزی که مسلم است بهره برداری جمهوری اسلامی از یک پرواز مسافرتی و قربانی کردن ۲۹۰ انسان بی‌گناه می‌باشد. ۲۹۰ قربانی‌ای که از دید جمهوری اسلامی و سرانش برای «حفظ نظام» واجب المرگ بوده‌اند!

نیاز به ذکر نیست که رهبر فرزانه‌ی (!) جمهوری اسلامی در دوران طلایی خویش، بارها و بارها «حفظ نظام» را در الویت کارها قلمداد و سران نظام را به آن تشویق می‌کرده است. این مقوله‌ی «حفظ نظام» همانطور که کشته و مجروح شدن شدن صدها هزار تن را در جنگ هشت ساله ی ایران و عراق طلبید، به راحتی می‌تواند ۲۹۰ بیگناه را سوار پرنده ی مرگ IR۶۵۵ بکند و به سمت ناوهای آمریکایی بفرستد. (البته این موضوع بماند که در وهله ی اول از نظر جمهوری اسلامی فقط و فقط جان مردم عادی در مقابل حفظ اصل نظام بی‌ارزش است والا به یکی از روسای نیروگاه شهید رجایی که قرار بوده با همان پرواز از طریق دبی به آلمان سفر کند نمی‌گفتند که بلیطش را عوض کرده و با پرواز بعدی برود.)

به هر حال، از نگاه نویسنده، اساسا نگاه ابزاری به انسانها در حکومتی که پایبند به هیچگونه اصول اخلاقی‌ای نمی‌باشد، تعجب برانگیز نیست! چیزی که اکنون پراهمیت جلوه می کند، لزوم حمایت از صداهای افشاگرانه و اتحاد و یکپارچگی ایرانیان خسته از این حکومت خونخوار برای نابودسازی ریشه های استبداد در کشور است.

همگان شاهدیم که با انتشار این مهم، شاخک های اطلاعاتی جمهوری اسلامی، خود را به هر در و دیواری زدند تا بتوانند با بی‌اعتبار کردن محمد نوری‌زاد از نفوذ حرف وی کاسته و با منزوی کردن او فشارهای مورد نظر خود را بر وی وارد سازند.

به قطع انتشار خبر پرواز مرگ «IR۶۵۵» ضربه ی محکمی به جمهوری اسلامی بوده است و جمهوری اسلامی در مقابل تمام توان خویش را برای سرپوش گذاشتن در خصوص این فاجعه ی انسانی و جلوگیری از انتشار این حقیقت که «جمهوری اسلامی ۲۹۰ شهروند بیگناه را دانسته به استقبال مرگ فرستاده است» بکار خواهد برد. لذا برماست تا با حمایت از وی کاری نماییم تا نیروهای جمهوری اسلامی، ایجاد دردسر برای محمد نوری‌زاد و هر فرد دلکنده از نظام جمهوری اسلامی را عملی پرهزینه قلمداد نمایند.

نوری‌زاد اگر تا چند سال پیش حامی این نظام بود و صدای مردم را نمی‌شنوید، اکنون که شنوا شده است، باید حمایت شود. باید نشان دهیم که هرچند فراموش نمی‌کنیم، اما پذیرای پیوستن افراد بیدار شده به جمع خود هستیم. باید ثابت کنیم که کمپین مخالفان حکومت جمهوری اسلامی برخلاف آن چیزی که جمهوری اسلامی سعی در تحمیل آن به مردم را دارد، روابط خود را بر پایه‌ی اعتماد و جذب حداکثری نیروهای خسته از استبداد موجود در کشور استوار کرده است.

۱۳۹۱ اردیبهشت ۶, چهارشنبه

دستگیری نرگس محمدی؛ نامه: از خشم مردم بترسید

نامه محمد ملکی در اعتراض به دستگیری نرگس محمدی به دادستان تهران:
شما و اربابان‌تان تا کی می‌توانید به اعمال جنایت‌کارانه ادامه دهید؟

سایت ملی مذهبی: دکتر محمد ملکی از فعالان سیاسی مطرح ایران طی نامه‌ای خطاب به دادستان دادگاه انقلاب اسلامی تهران اعتراض شدید خود را نسبت به بازداشت نرگس محمدی اعلام کرد. در بخشی از این نامه آمده است:«<strong>آقای دادستان می دانیم شما و قاضی‌هایتان و قضائیه تان هیچ کاره‌اید و دستور از بالا میگیرید و اطاعت «امر» می‌کنید ولی هشیار باشید که فردا این شما هستید که باید جوابگو باشید. به تاریخ بنگرید و از سرنوشت دیگران عبرت بگیرید.بس کنید. ۳۳ سال کشور عزیزمان ایران را تبدیل به یک سرزمین سوخته نموده‌اید. به اطرافتان بنگرید آیا جز فساد ، دزدی ، دروغ ، اعتیاد و فحشاء و دشمنی چیزی می‌بینید؟ مطمئن باشید بهار آزادی مردم ایران نزدیک است و پشیمانی حاکمان ظلم و جور خیلی دیر .»

متن کامل این نامه به شرح زیر است:
بسم الحق
سخنی دوباره با «داد»ستان دادگاه انقلاب اسلامی تهران
آقایان، از خشم مردم بترسید
نمیدانم وقتی آقای «داد»ستان دادگاه‌های انقلاب اسلامی تهران خبر دستگیری خانم نرگس محمدی را در شهر زنجان و در خانه پدری بوسیله مامورین اطلاعات شنید یا خواند چه احساسی داشت . طبیعی است هر انسانی که یک جو از انسانیت بو برده باشد وقتی خبردار می شود که به خانه یک مادر بیمار رفته و او را در حضور مادر پیر و دو فرزند خردسالش دستگیر کرده‌اند دچار چه حالتی می‌شود . راستی آقای دادستان به شما چه احساسی دست داد ؟ حتما احساس پیروزی! که حکومت توانسته درچنین فتح المبینی پیروز گردد!
یک لحظه از خود سئوال کرده‌اید که این پیروزی است یا منتهای جبن و وحشت. شما مدعی هستید در یک نظام قدرتمند! انجام وظیفه می‌کنید پس چگونه است که از یک مادر بیمار که شوهرش برخلاف میلش مجبور شده برای فرار از ظلم و شقاوت نظام ولایی زن و بچه ها را رها کرده و به یک کشور بیگانه «هجرت» کند، آن قدر می‌ترسید که اورا در زنجان دستگیر می‌کنید و بلافاصله به زندان اوین منتقل می نمائید؟
آقای «داد»ستان به راستی نرگس محمدی‌ها چه کرده‌اند که سزاوار این چنین رفتار وحشیانه مامورین شما باشند؟ به زعم شما نرگس محمدی یک چریک مسلح بود یا یک مدافع حقوق بشر که بارها مخالفت خود را با هرگونه مبارزه ی خشونت آمیز اعلام کرده بود؟ شما و همپالکی های تان در قوه قضائیه و وزارت اطلاعات و دیگر ارگانهای اطلاعاتی نشان داده اید که دشمن آزادی هستید و هیچ گونه نقد و مخالفتی را از سوی هیچ کس برنمی‌تابید و در اتهام زنی به هر دگر اندیشی از هیچ دروغ و پرونده سازی ابا ندارید . فکر می‌کنید شما و اربابان تان و دیگر استبدادیان تا کی می توانید به این اعمال جنایت کارانه ادامه دهید؟
در یادداشت قبلی (اسفند۹۰) خطاب به شما نوشتم “پرسش من این است که به عقیده ی شما در یک جامعه مدنی و در قرن بیست و یکم وظیفه ی یک دادستان چیست ؟ جز اینکه “داد” مردم را از “بی داد” گران بستاند ؟ شما هنگامی به این سمت منتصب شدید که اتفاقا مصادف با بی دادهای بسیار از سوی حاکمیت بود، از جمله کشتار ده ها نفر در تظاهرات اعتراضی به کودتای انتخاباتی سال ۸۸ و ۲۵ بهمن ۸۹ و زندانی و شکنجه شدن صدها نفر بعد از این حوادث، کشتار در زندان‌ها ، شهادت مظلومانه ی هاله سحابی و هدی صابر و… . راستی بگوئید آقای “داد“ستان، داد کدام خانواده دادخواه را از بیدادگران ستانده‌اید ؟
شما می دانید نداها و سهراب ها و مختاری‌ها به دست چه کسانی شهید شدند . شما می دانید مامورین وزارت اطلاعات چگونه هاله را در تشیع پیکر پدرش مهندس سحابی کشتند و شما می‌دانید در زندان اوین چه کسانی هدی صابر را شهید کردند؟ شما می دانید در زندان‌های کهریزک و قرچک ورامین چه گذشت، بنابراین وظیفه شما “داد“ستانی است از بیدادیان نه تهدید مردم به خاطر اظهارنظر و تبلیغ عقیده” .
آقای دادستان دادگاه‌های انقلاب اسلامی تهران ، شما دو ماه پس از نوشتن این یادداشت نه تنها کاری انجام ندادید که نرگس محمدی را به زندان فرستادید. همسرش تقی رحمانی را وادار به مهاجرت کردید. بچه‌های بی گناه این زن و شوهر را ویلان نمودید. حکم های سنگین برای وکلای دادگستری از جمله جناب سلطانی صادر کردید و احضاریه برای به زندان کشیدن پیرمردی ۸۱ ساله و مریض (دکتر ابراهیم یزدی) فرستادید و ده ها عمل خلاف و مخالف عدالت و آزادی دیگر.
آقای دادستان می دانیم شما و قاضی‌هایتان و قضائیه تان هیچ کاره‌اید و دستور از بالا میگیرید و اطاعت «امر» می‌کنید ولی هشیار باشید که فردا این شما هستید که باید جوابگو باشید. به تاریخ بنگرید و از سرنوشت دیگران عبرت بگیرید .
بس کنید. ۳۳ سال کشور عزیزمان ایران را تبدیل به یک سرزمین سوخته نموده‌اید. به اطرافتان بنگرید آیا جز فساد ، دزدی ، دروغ ، اعتیاد و فحشاء و دشمنی چیزی می‌بینید؟ مطمئن باشید بهار آزادی مردم ایران نزدیک است و پشیمانی حاکمان ظلم و جور خیلی دیر .

سلام به زندانیان سیاسی ، ننگ براستبدادیان
درود بر نرگس ها، شیر زنان آزادی ستان
دکتر محمدملکی، اردیبهشت ۱۳۹۱