۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۶, شنبه

پرده جدید کلاهبرداری "هدفمندی"


منصور امان


بازی کثیف و توهین آمیزی که دولت دست نشانده آیت الله خامنه ای هفته هاست با میلیونها دریافت کننده یارانه نقدی آغاز کرده، ابعاد وقیحانه تری یافته است. ساعاتی پیش از پایان مُهلت اعلام عدم انصراف، پایوران حُکومت با دستکاری وبگاه اختصاص یافته برای این کار، در عمل شهروندان را به زور از لیست مُقرری بگیران حذف کردند. 

دولت جمهوری اسلامی برای قلم گرفتن بر نام بیش از یک میلیون و ششصد هزار خانوار به روشهایی که کُلاهبرداران اینترنتی و تبهکاران سایبری استفاده می کنند، مُتوسل شد. از گُمراه ساختن مُراجعه کننده برای انتخاب گُزینه های غلط تا نصب لینکهایی به ناکُجا آباد و در نهایت از کار انداختن عمدی وبگاه، رد پای آثار خویشاوندی سرویس دولتی با متُد جیب بُرهای آن لاین را می توان مُشاهده کرد. 

بی تردید روی آوردن رژیم ولایت فقیه از غارت خزانه ملی و حراج سرمایه های ملی به خالی کردن مُستقیم جیب مردُم، ارتباط نزدیکی با بُحران اقتصادی دارد که آقای خامنه ای و زیردستانش در چنبره آن گرفتار شده اند. به همان میزانی که طرفهای خارجی رژیم مُلاها، گلوی نفتی و مالی آن را بیشتر فشار می دهند، تلاش حُکومت برای کاهش فشار از طریق پنجه کشیدن به چهره جامعه و مردُم بیشتر می شود. 

با این حال پُرسش این است که رژیم ولایت فقیه این فشار را برای جُبران کُدام کمبود و پُر کردن چه چاله ای بر مردُم وارد می آورد؟ اگر حُکومت نسبت به تاثیر تحریمهای خارجی بر زندگی و معاش شهروندان تشویش داشت، بنابراین خود به گونه فعال و حتی با توسُل به روشهای شیادانه به چپاول مُستقیم مردُم، دُزدی از سُفره آنها و وخیم ساختن شرایط زیست شان روی نمی آورد. 

پاسُخ به سووال بالا می تواند روشن کند که چرا هیچیک از رهبران و پایوران حُکومت حاضر به توضیح در این باره نیست که درآمد ناشی از حذف یارانه ها کُجا و چگونه به مصرف می رسد و یا قصد دارند با منابع صرف جویی شده از حذف یک میلیون و ششصد هزار خانوار چکار کنند؟ 

«اعطای کیف‌های پرپول به قضات» در دستگاه قضای رژیم


رادیو آلمان: مصطفی پورمحمدی، رئیس سازمان بازرسی کل کشور روز جمعه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ در نشست مطبوعاتی در هرمزگان از «اعطای کیف‌های پرپول به قضات در دستگاه قضا» ابراز نگرانی کرد و گفت که «افراد متخلف با خرج کردن پول و گرفتن وکلای قوی محاکم را تحت فشار قرار می دهند.»
به گفته رئیس سازمان بازرسی ایران رشوه‌های کلانی در دستگاه قضایی ایران «رسیدگی قضایی و دادرسی» را بسیار «سخت» می‌کند «زیرا افراد متخلف با خرج کردن پول و گرفتن وکلای قوی محاکم را تحت فشار قرار می دهند.»
مصطفی پورمحمدی در همین نشست به برداشت شبانه پول از حساب بانکها با دستور دولت نیز اشاره کرد و گفت که «برداشت شبانه پول از حساب بانکها زوایای دیگری دارد که بررسی‌ها تا روشن شدن آن ادامه خواهد یافت.» پورمحمدی روشن نکرد که منظورش از «زوایای دیگر» چیست. او چهارشنبه هفته گذشته از ارسال پرونده تخلف بانکی ۱۰۰ میلیون یورویی استان هرمزگان به دادگاه خبر داده و ابراز امیدواری کرده بود که این پرونده با جدیت رسیدگی شود.

حقیقت از دین ستیزی بر می خیزد - فیروز نجومی


جدایی دین از قدرت و یا مذهب از سیاست، خواستی ست مشترک میان مخالفان و دگر اندیشان، صرفنظر از اختلافات عقیدتی و سیاسی و خصومت ها و کینه هایی که نسبت به یکدیگر دارند. یعنی که همگان بدون اینکه در کنگره ای بزرگ و ملی شرکت کنند و رسما به توافقی برسند، خواهان آنند که آیت الله ها و حجت الاسلام ها از مسند قدرت فرود آیند.  تفنگی که در هنگام خطبه خوانی بر فراز منبر در روز های جمعه، در مشت خود  می فشارند،  رها نمایند. خود را از دایره سیاست ها، از دیپلماسی گرفته تا مدیریت وزارتخانه ها و سازمان های دولتی، خروج یابند. متخصصین و نخبه ها و فرهیختگان را بحال خود وا گذارده ، کمتر امر و نهی کنند. از بلندی های زهد و تقدس  به کار تخصصی خود، پند و اندرز و موعظه بپردازند. مثلا  جدایی طلبان بدرستی این سوال را مطرح میکنند که چه چیزی حجت الاسلام حیدر مصلحی را- وزیر اطلاعاتی که عزل و نصب او در سال گذشته اختلاف ولایت را با ریاست جمهوری آشکار ساخت،- برای مدیریت یک سازمان جاسوسی و خبر چینی، واجد شرایط ساخته است؟ آیا در حوزه های علمیه درس جاسوسی هم میآموزند؟ بزعم جدایی طلبان آیا بهتر نیست که آقای مصلحی و همردیفان وی به حوزه های علمیه باز گردند و کار مطالعه ی متون دینی و تحقیق و تفحص  در باره وحی و تفسیر و تاویل کلام الهی را از سر گیرند؟ البته هنوز میتوانند که همچون گذشته از داخل حوزه ها بر بیرون نظارت کنند و همان نقشی را بازی کنند  که خمینی فکر میکرد در خور روحانیت است: هدایت دولت و مردم به "راه مستقیم، " نقشی که زمانی خود در نظر داشت اجرا نماید، به قم رفته و مردم را به زهد و تقوا و عبودیت و بندگی در برابر الله فرا میخواند، بدون تردید نقشی که  از احترام و اعتبار فراوانی نیز بر خور دار بود. هم خود را خوش نام میساخت هم جامعه را از تحمیل زیان و خسرانی عظیم باز میداشت. 

چگونه و از چه راهی میتوان به این هدف رسید، موجب اصلی پراکندگی و تفرق گروه ها، احزاب و سازمانهای سیاسی، بحث و گفتگو بسیار است. اما به جرات میتوان گفت که کم و بیش آرزومندند جدایی مذهب از سیاست مشترکا امیدوارند که این جدایی به گونه ای مسالمت آمیز انجام شده و آیت الله و حجت الاسلام به رضایت از کار سیاست کناره گیری کنند. که گذار از یکتایی و یگانگی دین و قدرت به جدایی و دوگانگی آنان، بهتر است گذاری باشد نرم و ملایم، نه چیزی از جا بجا و تخریب شود و نه چیزی فرو ریزد از هم بپاشد. که نه دندانی بشکند و نه بینی ای خونین شود. بدون اینکه گسستی در روال زندگی عادی  بوجود آید. که در آرامش و خونسردی قرارداد اجتماعی و میثاق نوینی تدوین شود به گونه ای که حق و حقوق هیچ دسته ای ضایع نشود.  بمنظور رسیدن باین هدف تاکنون نیز راهکارها و پیشنهاد های بسیاری ارائه شده است. رفراندوم، انتخابات آزاد و یا انحلال نظام ازجمله ی آنان اند..

در اینکه جدا ساختن دین و قدرت از یکدیگر و شفافیت بخشیدن به مرز بین آن دو،هدفی ارزنده و والا ست، حرفی نیست. متاسفانه، باید گفت که همراه است با کمی ساده اندیشی. نخست آنکه قدرت را نمیتوان از ذات دین اسلام خارج نمود. ارائه اسناد در حوصله این مقال را ندارد. همین قدر بس که یاد آوری کنیم که تاریخ ایران نشان میدهد که فقها و علما پیوسته به مراکز قدرت اتصال داشته اند و از حامیان شاهانی بوده اند که در راه اسلام، دینی که خود مظهر ش بودند شمشیر زده اند. در 28 مرداد 32 در واقع این روحانیت بود که شاه را به تخت شاهی باز گرداند. اغراق در نقش سیا در براه انداز کودتا، پوششی ست بر فتوای روحانیت مبنی بر واژگونی حکومت مصدق. روحانیت شاهنشاهی را بر انواع دیگر حکومت ها ترجیح میدادد چرا که از گسترش کمونیسم سخت هراسناک بودند. روحانیت ایران همیشه دولت سایه بوده است و هیچگاه برکنار از قدرت نبوده است. شاه، طیب رئیس مافیای سبزه میدان، یکی از نقش آفرینان در کودتای 28 مرداد و متحدین خود را  بجرم قیام در 15 خرداد به جوخه ی اعدام سپرد. اما خمینی را به تبعید فرستاد، تصمیمی که بیانگر ضعف قدرت بود در برابر دین. و ما هم اکنون وارث عواقب آن تصمیم شاهنشاه دور اندیش هستیم. 

.اما دشواری دیگر آنست که بنظر میرسد که فراموش کرده ایم که خود ملت و رهبران آنان، از چپ و دمکرات گرفته تا ملی و مذهبی به ازدواج دین و قدرت خوشامد گفته و جشن و سرور بپا کرده اند چنانکه گویی زورق نجات فرا رسیده است، تحت اصل و اصول دین اسلام، ملت سر فراز و سر بلند خواهد شد و شکوه و عظمت بار دیگر به ایران باز بر میگردد. شاید از همه خام تر چپ های بومی بودند که فریب روبه هان  پیرو سالخورده، رهبران حزب توده، سگ های زنجیری بیگانگان را خوردند و به "شکوفایی " جمهوری اسلامی دل بستند. برخی دیگر از چپ های بومی در توجیه مشی سیاسی خود "وحدت بزرگ " را برای تایید و تصدیق حکومت دین بکار گرفتند. این بدان معنا است که بخش وسیعی از اپوزسیون بویژه چپ های انقلابی اگر مدافع حکومت دین نباشند درگیری با آنرا سازگار با یک مشی مارکسیستی نمیدانند. آنها اگر خود را در ستیز با روحانیت می بینند به آن دلیل است که هم اکنون آنها را از  سرمایه داران میدانند، نه به آن دلیل که دین را خصم آشتی ناپذیر آزادی تصور کنند. زیرا که خود نیز چندان وقعی به آزادی نمی نهند. آزادی یک مقوله بورژوازی ست.آنها بفکر شکم گرسنه ی کارگران هستند. این نه دین و سلطه ی عمیق آن بوده است که سبب فرو روی و عقب ماندگی جامعه بوده است بلکه استعمار و امپریالیست های حریص بوده اند. یعنی جدایی طلبان ازجمله چپ های انقلابی در حالیکه دین چنگال خود را در گلوی ملت فرو برده است، در حال جنگیدن با اشباح هستند. یعنی که حقیقت را انکار میکنند.

این بازگشت سریع به تاریخ نه چندان دور،  بیانگر این واقعیت است که پس از چهار دهه حکومت دین، هنوز در هژمونی شریعت اسلام شک و تردید بخود راه میدهیم. بر آن تصور خام که دین میتواند از این معرکه ای که بپا کرده است نجات یابد بدون اینکه کوچکترین زخمی بردارد. آنچه کار تغییر و تحول اساسی را دشوار ساخته است آنست که بدون اینکه تحولی در دین و شیوه ی دینداری ایجاد گردد، بعید بنظر میرسد که هرگز به مرزهای  یک جامعه ی آزاد و دمکراتیک نزدیک شویم. جامعه ی ایران با دیکتاتوری بیرحم و سفاکی همچون  بشار اسد و حزب بعث، روی در روی نیست.  حاکم بر جامعه ما، کسی است که جلوه ی الله است. روایت است که نشیمنگاه حضرت ولایت به زیارتگاه تبدیل شده است. اگر این اغراق را جدی نگیریم، واقعیت این است که حکومت دین بر اساس باور ها و ارزشهایی بنا گردیده است که در وجود ما نهادین بوده است، ارزشهای دینی. قواعد و اصل و اصول شریعت اسلام، برای ما ارزشهای بیگانه ای نبوده است که آنرا ندانسته و نفهمیده به زباله دان ارزشها افکنیم. آنها را در آغوش کشیدیم. امنیت و رفاه و آسایش و آزادی و استقلال را فکر میکردیم که در دامن دین اسلام خواهیم یافت. حال آیا ملت آماده است که با حقیقت روی در روی قرار گیرد و ارزشها و باورهایی را که به آن باور داشته مسئول شرایط موجود دانسته و تمامی سیه بختی و تیره روزی خود را به حکومت دین نسبت دهد و آنرا از اریکه ی قدرت بزیر آورد؟

مسلم است این آمادگی زمانی بوجود میآید که دین و نقش تاریخی دین را دور از ترس و تعصب مورد باز نگری قرار دهیم، آنگاه در خواهیم یافت که راه رهایی و آزادی از دین ستیزی و براندازی دین میگذرد. بمنظور رسیدن باین هدف نیازی نیست که اسلحه بر گیریم. قهر و خشونت داروی درد ما نیست. روشنایی و بینایی ست که ما را به هدف نزدیک میسازد. بدون تغییر و تحول در باورها و ارزشهایی که از یک نسل به نسل دیگر بما  انتقال یافته و در سرشت ما کاشته شده است، ارزشها و باورهایی که تاج امامت را بر سر خمینی گذارد، نمیتوانم هژمونی و یا سلطه ی مطلق دین در زندگی را به چالش بکشیم و براندازی آنرا هموار سازیم. آنچه باید تغییر دهیم آموزشهای دینی ست، آموزش هایی که در ما نهادین گشته است. بهمین دلیل هرگز آنها را زیر سوال نمیبریم. دین  بما میآموزد که نپرسیم و نجوییم مگر خدای یکتا و یگانه را. مبادا که به یکتایی الله، به قرآن، کلام الله، به رسالت و امامت، بخود کوچکترین شک و تردیدی راه دهیم. مشرک میشویم و مرتکب گناهی نا بخشودنی، گناه "کبیره." از سنین کودکی مفاهیم حلال و حرام و احکام عبادت را میاموزیم، و خوی خواری و حقارت ، تسلیم و اطاعت، خوی فرمانبری و فرمان برداری را در سرشت مان مینهند، چنانکه گویی کار طبیعت است. بعبارت دیگر،  ما به ارزشهایی خو میگیریم که ماهیتا استبداد پرور است. متاسفانه با تلخی بسیار ست که باید بخاطر بیاوریم که حتی در جنبش اعتراضی 88، در جنبشی که اساسا رای مردم را در مقابل رای ولایت فقیه گذارد بار دیگر دست بدامن الله شدیم و بر فراز پشت بام ها فریاد برآوردیم "الله اکبر،" "یا حسین " اما همین گوینده به محض اینکه فراخوان «ولایت باطل» بگوش ش رسید، میدان را ترک گفت.

مسلما هم اکنون بسیاری به اصلاح ناپذیر بودن نظام و برانداختن ولایت گرایش و تمایل پیدا کرده اند. با این وجود، باطل گرایی ولایت اگر با دین ستیزی همراه نباشد به مقصد دلخواه نخواهد رسید. بزبان دیگر در شرایط موجود، جنبش ی که خواهان تغییر در ساختار سیاسی بر اساس جدا سازی دین از قدرت است، جنبشی ست سیاسی. بهمین دلیل  عقیم مانده و میماند. جنبش نیست که بتواند ملت را بر انگیزد، همچنانکه جنبش کارگری مناسبت خود را با زمان از دست داده است، بویژه کارگران ایران که تا کنون بوجود خود هنوز آگاهی پیدا نکرده است و همچنان کودک یتیم و صغیر نظام ولایت بشمار میآید، طبقه ی کارگری که برغم رنج و دشواری ای که در شرایط موجود متحمل میشود، از شرکت در جنبش "سبز " خود داری نمود. 

نیروی پویا و بالنده کشور را جوانان تشکیل میدهند. آنها هستند که به مرض مهلک دین دچار نشوند. تنها آن چیزی میتواند جوانان کشور را بسوی خود جلب کند که در آن رهایی ست، رهایی از قید و بند زائد و خفه کننده ی شریعت، قواعد و مقرراتی که نه تنها بر طهارت و نظافت انسان نظارت دارد بلکه آمیزش های جنسی را هم تابع نظم و ترتیبی ساخته است که رعایت آن داری صواب بوده و خشنودی و رضای الله را فراهم آورد. که خبر از آینده ای دهد که بتواند به انسانیت خود در آزادی دست یابد. این میسر، طی شدنی نیست، اگر براندازی حکومت دین را هدف خود قرار ندهیم. جامعه آبستن یک جنبش فرهنگی ست، جنبشی که ارزشهای فرمانروایی را که بر بنیان مطلق گرایی و جزم اندیشی برقرار شده است در هم فرو ریزد و بر ویرانه های پرچم آزادی را بر افرازد. حکومت دین، حکومت بشار اسد نیست که او را از اریکه ی قدرت بزیر فرو کشی، حکومت دین را تنها میتوان با دین ستیزی از میان برداشت، با بی اعتبار ساختن ارزشهای دینی. بعبارت دیگر، نه به آزادی رسی و نه هرگز روی دمکراسی بینی اگر به ستیز با دین اسلام، بعنوان دین قدرت، دین فرمانروایی و فرمانبرداری، نپردازی. دوران احترام به دین و مقدسات دینی بسر آمده است. دینی که آیت الله جنتی مظهر آن است باید به زباله دان ارزشها ریخت.

درست است صدها ایراد میتوان بر دین ستیزی وارد نمود. به سرنوشت خونبار احمد کسروی، سلمان رشدی، تیو وانگو و کاریکاتوریست دانمارکی اشاره کرد. واکنش ها و احساسات مردم عامه را سد بزرگی بر سر راه بر چندن بساط دین. .تصاویر کفن پوشان در خیابانها، هنوز در ذهن زنده اند. اما کیست که از خطرات دین ستیزی آگاه نباشد.  هم اکنون باید تصمیم بگیریم که آنچه در باره دین خود احساس میکنیم میاندیشیم، از ضمیر خود بیرون آوریم و با یک دیگر شریک شویم. آیا نباید حقیقت دین خود را به ملت خود نشان دهیم. آیا نباید بگوئیم که این دین چه نقش پایه ای در استمرار و تداوم فرهنگ و ارزشهای استبدادی بازی کرده است. حقیقت دین را همیشه با کمک شمشیر بوده است که پنهان ساخته اند. اما، نه، این دوران بسر آمده است. دین هرگز دارای امنیت دیرینه اش نخواهد بود.

چرا که دین ستیزی، دین را به اصل خود باز گرداند، به ملجا و پناه گاه تمام نیازمندان عبادت و پرستش موجودی ماورایی و یا خدای یگانه. مگر نه این که دین امید نا امید ان است. مگر نه اینکه دین معنا میدهد به زندگی. اما جایگاه این دین، دل و درون است، نه بر فراز منبر، تفنگ بدست. نه در سپاه دین و گشت های ارشادی. دین ستیز به آن امام جماعت نهیب میزند شرم آور است، تفنگ خود را بر زمین بگذار. از خشم و خشونت و انتقام جویی دست بردار، برازنده مرد خدا، زهد ورز و ریاضت کش نیست. دین ستیز چیزی جز حقیقت بزبان نمیآورد.

هیچ دین ستیزی نیست که با پرستش خدا و ایمان به دین به خصومت بر خیزد. استاد مشیری در یکی از ویدیو های خود بهمین موضوع اشاره میکند و میگوید، یکی دلش میخواهد موش بپرستد، کسی باو کاری ندارد. این بدان معنا است تنها فرد است که میتواند تصمیم بگیرد که چه چیزی را بپرستد. چرا که  دین درونی ست نه بیرونی. این حق انسان است که خود بر گزیند آنچه را میپرستد.  اگر هنوز کسی باور میکند که امام حسین مظلوم بود و معصوم و بی گناه و هر سال میخواهد خود ش را بزند و خونین کند، کسی او را از این کار باز نمیدارد و نباید باز داشت. اما متقابلا آنکس که برای امام حسین حرمتی قائل نیست نیز،حق زندگی دارد. 

در شرایط کنونی دین هر روز سلطه ی خود را عمیق و نهادین میسازد، بهترین راهکار برای تداوم ولایت تا قیامت. ضمن اینکه بحران زایی به عادتی نهادین تبدیل شده است، اخیر رژیم دین تصمیمی گرفته است که دعواها و بگیر و ببند درون حلقه ی حاکمه را نیز نهادین سازد تا خود را از خشکی و انعطاف ناپذیری و شکنندگی نجات دهد و  به سرنوشت نظام های دیکتاتوری دچار نشوند. بنابراین  زد و خورد ها درون حلقه حاکمه چنان بازتاب مییابد چنانکه گویی واقعی ست. در بالا چنان دعوا بالا میگیرد  که این احساس را دامن میزند که عنقریب قایق حکومت دین از درون متلاشی و در آبها متلاطم و طوفانی غرق میشود. رقابت بین ولایت و ریاست و بین ریاست و مجلس و قوه ی قضائیه، مچی گیری و بگیر و ببند و فرا افکنی در درون دستگاه حاکمه، دارای یک انگیزه بیشتر  نیست، تقلید دمکراسی بین نیروهای ضد دمکراسی برای حفظ و نگاهداری استبداد دین و قدرت. 

بنابراین، حکومت دین با فریب و ریا و سحر و جادو از خود تصویری میسازد  نه مطلق گرا و استبدادی بلکه حکومتی ست چند صدایی. ریاست جمهوری حتی میتواند با رهبر در اختلاف باشد. در دستگاه حاکمه روزی نیست که دعوایی بر پا نشود، بسیار شبیه آنچه در کشورهای دمکراسی غربی بچشم میخورد. کاندید های ریاست جمهوری و یا پارلمان و کنگره بدترین اتهامات را بهم وارد میکنند. تلخ ترین زبانها را بکار میبرند. این کشورها همیشه در حال اصلاحات هستند تا جامعه بتواند در تناسب با نیازهای روز به گردش در آید. اما در حکومت دین هیچ آبی از آب تکان نمیخورد. بزرگترین غارت ها در بانک های کشور اتفاق افتاده است، حضرت ولایت به رسانه ها و مطبوعات توپ و تشر میزند که کشش ندهید. یک جنایتکار را از یک پست بر میدارند و به مقام بالاتری منصوب میکنند. آنهم بوسیله ی ریاست جمهوری که امروز گفتمان ایرانی و انسانیت و آزادی را به نفع پا برجا ساختن ولایت مصادره نموده است.

اما شرایط به نفع دین ستیزی در حال تغییر است. ما از جامعه ای سخن میگوییم که نزدیک به 4 میلیون دانشجو و بیش از 15 میلیون دانش آموز به تحصیل اشتغال دارند و بر آن باید بیش از 15 میلیون تحصیل کرده های نسل های گذشته را افزود. آنها نه امید به دین بسته اند و نه بیم از دین دارند، اینان آزادی میخواند و تنها زمانی آنرا بدست میآورند که با دین قدرت، دین اسلام، دین فرمانروایی و فرمانبرداری به ستیز بر خیزند. تنها با ستیز با دین است که میتوان آزادی بویژه آزادی  در پرستش را صرفنظر از ماهیت آن، بعنوان یکی از اساسی ترین حقوق بشر کسب نهادینه سازیم. اگر دیروز مفهوم آزادی مجرد بود و انتزاعی، امروز خود را در ستیز با دین و آزاد سازی پرستش بیان میکند. چراکه حقیقت است که از دین ستیزی بر میخیزد. بیایید حقیقت را بگوش مردم برسانیم.

fmonjem@gmail.com
Firouz Nojoumi
rowshanai.org

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۵, جمعه

دو کشته در درگیریهای قاهره و وضع مقرارت منع آمد و رفت

به گزارش خبرگزاری فرانسه از قاهره، ارتش مصر جمعه شب در اطراف وزارت دفاع این کشور در پایتخت که درگیریهای های شدیدی میان تظاهر کنندگان و نیروهای امنیتی در آنجا در جریان است، بمدت یک شب منع آمد و شد اعلام کرد.

یکی از اعضای شورای نظامی مصر در نطقی تلویزیونی اعلام کرد این منع آمد و شد از ساعت بیست و سه به وقت محلی تا هفت بامداد روز شنبه در میدان العباسیه، در اطراف وزارت دفاع و در خیابان های همجوار برقرار شده است.

درگیریهای خشونت آمیز از صبح امروز بین تظاهرکنندگان مخالف شورای نظامی و نیروهای ضدشورش و پلیس نظامی در اطراف ساختمان وزارت دفاع مصر آغاز شد.

منابع بیمارستانی مصر دقایقی پیش از کشته شدن دو نفر و زخمی شدن یکصد و سی نفر در درگیریهای روز جمعه میان تظاهرکنندگان و نیروهای مسلح خبر دادند.

آمریکا از چین خواست به تحریم نفتی رژیم تهران بپیوندد

هیلاری کلینتون، وزیر خارجه‌ی آمریکا که به چین سفر کرده است، روز جمعه از مقام‌های چین خواست با درخواست ایالات متحده همراهی کنند و برای افزایش فشار بر جمهوری اسلامی، واردات از ایران را متوقف کنند.

به گزرارش رادیو فردا، خانم کلینتون همچنین گفته است:‌ «اتخاذ موضعی قوی و واحد در برابر ایران بهترین فرصت را فراهم می‌کند که تهران بلافاصله به نگرانی‌های بین‌المللی در باره‌ی برنامه‌ی مشکوک هسته‌ایش پاسخگو باشد.»

دور جدید اِعمال تحریم‌های آمریکا علیه کشورهای خریدار نفت ایران از ماه آینده‌ی میلادی آغاز می‌شود.

چین، خریدار عمده‌ی نفت ایران، با تحریم‌های آمریکا مخالفت کرده است اما بنابر گزارش‌ها، بتدریج شروع به کاستن از خرید نفت از ایران کرده است.

سرکوب فعالان و وضعیت اسفبار زندانیان سیاسی

سهند نوبخت به چهار سال حبس محکوم شد 

خبرگزاری هرانا - سهند نوبخت دانش‌آموز ۱۸ سالهٔ آذربایجانی که در اعتراضات شهریور ماه به خشک شدن دریاچه ارومیه بازداشت شده بود یه چهار سال حبس محکوم شد. 

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، این شهروند معترضاز سوی شعبه‌ اول دادگاه انقلاب مهاباد در آذربایجان غربی به ریاست قاضی جوادی‌کیا به یک سال حبس تعزیری و سه سال حبس تعلیقی محکوم شده است. 

این حکم با احضار وی به ادارهٔ اطلاعات شهرستان می‌اندوآب به نامبرده ابلاغ شده است. 

این فعال آذربایجانی با اتهاماتی نظیر تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی از طریق برگزاری جلسات غیرقانونی و چاپ نشریات بدون مجوز روبرو شده است. خانوادهٔ این فعال به این حکم اعتراض کرده و خواستار تجدیدنظر در آن شده‌اند. 

گفتنی است سهند نوبخت همزمان با اعتراضات عمومی به وضعیت دریاچهٔ اورمیه، ۱۹ شهریور سال گذشته توسط نیروهای اطلاعاتی در محل میدان امام شهر می‌اندوآب دستگیر و پس از چند روز بازداشت در می‌اندوآب به بازداشتگاه اداره اطلاعات اورمیه منتقل شده بود. وی پس از چندین روز بازداشت، ۱۷مهر ماه سال ۹۰ به قید وثیقه ۷۵۰ میلیون ریالی به طور موقت آزاد شده بود. 


تشدید بیماری احمد رضا احمد پور و محاکمه مجدد این زندانی سیاسی

خبرگزاری هرانا - مسئولین زندان سپیدار اهواز از درمان بیماری سید احمدرضا احمدپور، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت قم خودداری میکنند.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، این زندانی سیاسی که در زندان سپیدار اهواز تحمل حبس میکند با تشدید بیماری تنفسی مواجه شده است و به تشخیص پزشک برونشیت دارد و میبایست تحت نظر قرار گیرد اما مسئولان زندان سپیدار اهواز اعلام کردند باید دادگاه ویژه قم اجازه مرخصی برای درمان وی را صادر کند. 

گفتنی است گرد و غبار اهواز چندسالی است تشدید شده است و این مسئله موجب تشدید برونشیت این زندانی سیاسی شده است.

همچنین بر اساس اعلام نزدیکان این روحانی منتقد دو پرونده جدید به دلیل نوشتن نامه به رهبری و 8 روز تاخیر در بازگشت از مرخصی، برای او باز شده است.

وی در اعتراض به پرونده سازی علیه خود به مسئولان زندان گفته است: "بار قبل که به دبیرکل سازمان ملل نامه نوشتم، گفتید به بیگانگان پناه بردم، اکنون به رهبری پناه آورده‌ام."

یک منبع آگاه به هرانا گفت: "نهایتا وی به خاطر آوردن اسم آیت الله منتظری، صانعی و بیات زنجانی در نامه مذکور به فعالیت تبلیغی علیه نظام محکوم شده و تفهیم اتهام شده است"


علی دنیاری، فعال دانشجویی جهت اجرای حکم در اهواز بازداشت شد

خبرگزاری هرانا - علی دنیاری در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۹۱ در اهواز بازداشت و به زندان سپیدار اهواز برای گذراندن ۶ ماه حبس منتقل شده است.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، وی که پس از اتمام تحصیلات لیسانس در رشته علوم سیاسی در دانشگاه مازندران اکنون در اهواز در حال سپری کردن دوران سربازی خود بوده است اولین بار در خرداد سال ۱۳۸۸ در بابلسر دستگیر شده بود و پس از چند روز گذراندن حبس در زندان بابلسر، بطور موقت تا زمان دادگاه آزاد شده بود. 

علی دنیاری یکی از هشت عضو انجمن اسلامی دانشگاه مازندران که آبان سال ۱۳۸۸ در حکم اولیه از سوی شعبهٔ ۱۰۱ دادگاه عمومی شهرستان بابلسر به ریاست قاضی رضانیا، به شش ماه حبس تعزیری و ۱۵ ضربه شلاق محکوم شده بودند،

اتهام این دانشجویان «اخلال در نظم عمومی به وسیله برگزاری تجمع روزهای ۲۵ و ۲۶ خرداد ۸۸» بوده است. تجمعی که در آن دانشجویان متحصن در دانشگاه مازندران با یورش نیروهای لباس شخصی و بسیجی مواجه شده و بیش از صد دانشجو بازداشت و قریب به همین تعداد مجروح شدند.


ریحانه حاج دباغ در وضعیت بد جسمی بسر می‌برد

خبرگزاری هرانا - ریحانه حاج دباغ زندانی سیاسی که در بند نسوان زندان اوین بسر می‌برد بدلیل ناراحتی شدید معده قادر به غذا خوردن نیست و مسئولین از رسیدگی پزشکی کافی سرباز می‌زنند.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ریحانه حاج دباغ از بازداشت شدگان ۶ دی ماه ۱۳۸۸ که به ۱۵ سال زندان محکوم شده بدلیل مشکلات شدید معده قادر به غذا خوردن نیست و تا کنون مسئولین زندان رسیدگی مناسبی برای درمان وی انجام نداده‌اند. ریحانه حاج دباغ که در بند نسوان زندان اوین بسر می‌برد پیش‌تر نیز از مشکلاتی همانند بیماری اعصاب، تپش قلب و سردردهای مزمن رنج می‌برد و مسئولین هیچگاه اقدامی جدی برای درمان بیماریهای وی انجام ندادند.

گفتنی‌ست، ریحانه حاج دباغ به همراه مطهره بهرامی، محسن دانش‏پور مقدم و احمد دانش‏پور مقدم در منزل مسکونی ایشان بازداشت، و اگر چه به گفته خانواده این زندانی سیاسی وی هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشته و تنها به دلیل نسبت فامیلی با مطهره بهرامی بازداشت شده است اما در دادگاه بدوی با اتهاماتی نظیر «شرکت در تظاهرات اعتراضی» و «ارتباط با سازمان مجاهدین خلق» به اعدام و نهایتاً به ۱۵ سال زندان محکوم شد.

ادامه درگیری در اطراف وزارت دفاع مصر در قاهره

به گزارش خبرگزاری فرانسه از قاهره، درگیری بین تظاهرکنندگان مخالف شورای نظامی مصر و نیروهای ضد شورش روز جمعه به اطراف وزارت دفاع این کشور کشیده شد و صدای تیراندازی شدید در این محل به گوش می رسد. 

درگیریهای خشونت آمیز از صبح امروز بین تظاهرکنندگان مخالف شورای نظامی و نیروهای ضدشورش و پلیس نظامی در اطراف ساختمان وزارت دفاع مصر آغاز شد.

به گفته وزارت بهداشت مصر، دستکم پنجاه و نه نفر در این درگیری ها مجروح شدند.

شبکه تلویزیونی الجزیره نیز از کشته شدن یک تن در درگیری های اطراف وزارت دفاع مصر خبر داده است.