۱۳۹۱ بهمن ۱۹, پنجشنبه

مراسم بزرگداشت مادر خياباني، مادر بزرگوار سردار شهيد خلق موسي خياباني و ياد بود مجاهد صديق حاج صادقي در اور سور اواز



مراسم بزرگداشت مادر خياباني، مادر بزرگوار سردار شهيد خلق موسي خياباني و ياد بود مجاهد صديق حاج صادقي در اور سور اواز
متن سخنان خانم مريم رجوي:
انا لله و انا اليه الراجعون
خواهران و برادران عزيز و گرامي
با سلام مجدد به همه شما و تشكر از شركتتون در اين مراسم، ما در اينجا گرد هم آمده ايم براي بزرگداشت واداي احترام به خانم طاهرة صفرزاده عزيز  و گرامي ما مادر سردار خياباني كه پس از يك عمر ايستادگي در مقابل فشارهاي دو رژيم، روز جمعه گذشته، چشم از جهان فرو بست.  و همه ما را سوگوار كرد. همه ما چه در اين جا چه در اشرف چه در ليبرتي و در هر كجاي جهان كه همه فرزندان او هستند و به خصوص با توجه به عواطف و احترام عميقي كه هموطنان ما نسبت موسي خياباني داشتند به ويژه هموطنانمون در سراسر ايران، اونها هم الان با ما سوگوار و در غم و اندوه هستند.
فقدان مادر خياباني درست شش روز قبل از سالروز عاشوراي مجاهدين اتفاق افتاده. روز حماسه سرخ فام تاريخ مقاومت ايران. روزي كه تاريخ آزادي ايران، اون رو به عنوان سمبل ايستادگي در سينه خود ثبت كرده.
البته همه روزهاي بزرگ در فرهنگ و تاريخ هر ملتي  سمبل يك تحول سرنوشت ساز است. مثل يك پيروزي يا يك عيد يا  عبور از يك دورهي سخت و تاريك. روز نوزده بهمن هم براي مردم ما روز تسليم ناپذيري است. روزي است كه هر ايراني به آن استناد ميكند كه ملت ايران هرگز تسليم حاكميت آخوندها نشده و بالاترين بها را براي اين ايستادگي پرداخته. آن هم بهايي از بالاترين نقطه رهبري كننده جنبش مقاومت كه اگرچه سنگين و طاقت فرسا بود اما اين جنبش را در قلب اعتمادها و عاطفههاي يك خلق جا داد و براي همه روشن كرد كه راه و رسم اين مقاومت از فرصت طلبي و قدرت طلبي مبرّاست.
دلم ميخواد اين جا قدري راجع به 19بهمن بگم چون فكر مي كنم گره خورده با اونچه كه بر سر مادر قهرمان ما مادر خياباني آمد. 19 بهمن روز عاشوراي مجاهدين ، حماسه بزرگي است كه سراسر ايران را لرزاند اخبار آن در 4 گوشه جهان منعكس شد. و فكر مي كنم كه كسي نباشه كه در اون دوران را به ياد نياره
من شب  در يك پايگاه ديگر  بودم وقتي كه تلويزيون رژيم اخبار را اعلام كرد. و از تلويزيون صحنه ها را ديدم. موسي با رشادت تمام، آرام و مطمئن چون سرداري فاتح، آرميده بود. اشرف كه پيكر مثله شده او  بدست پاسداران، در پتويي پيچيده شده بود و جرات نداشتند اون رو  نشان بدن، از دور اما لاجوردي جلاد مصطفي فرزند يك ساله اشرف و مسعود رو بر بالاي پيكر مادرش آورده بود.  فكر مي كنم كه از همونجا پيام اين خونها همه جا جاري شد. پيام خون سمبل زن انقلابي مجاهد خلق، شهيد اشرف رجوي به همه جا رفت به خصوص در اعماق زندانها و همه زندانيان شوريدند. اين تاريخ مقاومت ايرانه كه بسياري از صفحات اون نانوشته هنوز باقي مانده.  صحنه هايي بود كه فكر مي كنم همه ايران و ايرانيان آزاده را لرزاند. و كسي نبود كه بر عاملان آن لعنت نكند و از آن طرف بر آفرينندگان اين حماسه بزرگ همه درود فرستادند. اگر چه كه خيلي دردناك بود و از عزم و اراده اونها و پايداريشون در برابر دشمن غدار و مقاومت جانانانه در حالي كه همه اونها مي دونستند كه نهايتا در پايگاه مجاهدين چه خواهد شد. بله همه از اين قهرمانيها گفتند و گفتند و گفتند تا امروز.
راستي كه تا اونجا كه به مجاهدين برمي گرده مجاهدين از ابتدا ميدانستند كه وقتي به خميني جلاد ”نه” ميگويند قيمت اون كلان است. قيمت آن همه چيز است. و گذشتن و فداي همه چيز و فداي بهترين چيزها. من فكر مي كنم كه اين منطق را بهتر از همه مسعود ميدانست كه اين مسير قيمت كلاني از او خواهد گرفت، قبل از همه.
فكر مي كنم كه اشرف، موسي، آذر و همه شهدايي كه در اون پايگاه بودند، يا در پايگاههاي مجاهدين در اون روزها، مي دونستند كه  سرنوشت چي هست ولي با اين وجود ايستادند آن هم با عزم و اراده يي پولادين
با سري بلند براي اين كه بتونند تا آخرين لحظه  از عهده مسئوليت و تعهداتشون بربيايند و به خصوص درسي بدهند از يك طرف براي دشمن و از طرف ديگر درسي براي دوستان. كه بياموزند كه چگونه بايد در مقابل دشمن ايستاد و مقاومت كرد و تسليم نشد و به عكس دشمن رو خسته و فرسوده كرد.
بهرحال خوشا به سعادت شهداي 19بهمن و اونهايي كه در ركاب اشرف و موسي به شهادت رسيدند و اون نبرد جانانه يي كه كردند و به عهد خودشون با خدا و خلقشون وفا كردند.
پيام اونها خوار و خفيف دونستن دشمن بود. و از ميدان به در بردنش و به عكس ارزشهاي متعالي و انسان موحد  رو هرچه بالا و بالاتر حفظ كردن و ارتقا دادن.  من فكر مي كنم كه تا آنجا كه پيام آنها بود يعني اين كه مجاهد خلق كه آماده پرداخت همه چيز است. اين رو مردم ايران در 19 بهمن به چشم ديدند به خصوص ديدند كه مجاهدين و در راس آنها مسعود ، رويه جديدي در تاريخ مبارزات خلق ها ، آفريد. فكر مي كنم كه تا اون زمان همه ويژگيهاي بسيار برجسته يي از مسعود به عنوان يك رهبر ، رهبر سياسي، يك رهبر ذيصلاح، هشيار ديده بودند. اينها چيزهاي روشني بود براي همه. رهبري كه محبوب نسل جوان بود چون آرمانها و ارزشهاي اونها رو نمايندگي مي كرد اما فكر مي كنم در روز 19بهمن يعني با حماسه عاشوراي مجاهدين يك وجه جديد از راهبري مسعود براي مردم ايران و حتي براي خود مجاهدين برجسته، عيان و آشكار شد، اون وجه اين بود كه در راس يك سازمان انقلابي، در راس يك جنبش در راس يك مقاومت و در راس يك آلترناتيو، رهبري قرار داره كه قبل از هر چيز آماده است كه از همه چيز خود بگذره  و اين حرف جديدي بود. آري مسعود از همه چيزش گذشت، از اشرف شهيدانش، از سردار سردارانش يعني موسي، از طفل شيرخوارش يعني مصطفي ..... ما در سال 91 هستيم سي و يك سال از حماسه عاشوراي مجاهدين ميگذره. الان گذشتن از همه چيز براي نسلهاي مجاهدين براي همه خواهران و برادرانمان يك رويه بسيار بسيار مقدماتي لازم و ضروري شده به طوري كه الان من به جرئت مي تونم بگم هر يك از اونها آموزگار اين منش هستند. ولي روزگاري بود كه اين رويه ها اصلا وجود نداشت. اين رويه ها خلق شد.  با پيشتازي با معلمي، با رهبري كه قبل از همه هم از خودش شروع كرد.
من فكر مي كنم كه چنين تحولي خيلي دردناك بود اما رنجهاشو زنان، مردان و مادران و پدراني تحمل كردند كه در كانون اين رويارويي بودند و مادر بزرگوار خياباني مادر موسي، خانم صفرزاده يكي از مهمترين آنها بود. چرا كه مادر موسي بود و چنان كه سراسر عمرش هم نشان داد به روشني واقف بود كه چه تعهدي بر دوشش داره و جامعه و تاريخ مجاهدين چه انتظاري از او دارند. و الحق كه اون رو به خوبي برآورده كرد. شما مي دانيد كه در حاكميت ديكتاتوري شاه، در آن سالهايي كه موسي در زندان بود، اين مادر دلير در شبهاي احيا در ماه رمضان بي پروا براي آزادي زندانيان سياسي دعا ميكرد و دعا ميكرد كه خدايا دشمنان آنها را سرنگون كن.
اين دعايي بود كه او هر سال در ماه رمضان با صداي بلند تكرار ميكرد و براي مردمي كه به جلسات ميآمدند، به خصوص از جواناني كه به خاطر مردم  در زندانهاي شاه بودند،  صحبت ميكرد.
در تبريز از همان سال 59 فشار و آزار و حمله و هجوم نسبت به اين خانواده را شروع كرد و چيزي كم نگذاشت.
بعد از 19 بهمن رژيم يك باره خودش را در مقابل اين عواطف انبوه مردم ايران در حماسه 19بهمن و نسبت به به شهادت اشرف و موسي و يارانشان ديد. بنابراين براي انتقام گرفتن به خانه سردار خياباني حمله كرد. اين روشش بود كه هر جا كه احساس خطر مي كرد، پيشاپيش حمله مي كرد.  در آن حمله مي گويند تمام خانه اونها را تاراج كرد و  و همه جا را به هم ريخت و هر چه را كه نتوانست ببرد، تخريب كرد.
اين حادثه فقط يكي از انواع ابتلائاتي بود كه در واقع بر سر خانواده خياباني آوردند.
يك بار هم مي گويند دختر قهرمانش مجاهد شهيد مهين خياباني به او زنگ زده بود و گفته بود در يكي از پايگاهها تحت محاصره قرار گرفتند و مجاهد شهيد مهين خياباني از همان پايگاه زنگ مي زنه و به مادرش خبر مي ده كه ما به زودي شهيد مي شيم چون در محاصره ايم و به زودي شهيد مي شيم مي شه حدس زد كه دختري كه به مادرش بهش زنگ مي زنه و ميگه در واقع كشتار به وسيله پاسدارهاي خميني چه حالي پيدا مي كنه اما ميگويند اين قدر خودش را كنترل كرد كه كسي متوجه نشد كه چي گذشته و حتي يك شكايت و آه و اندوه و اسف از اين مادر نديدند. ميگويند روحيه او بسيار بسيار قدرتمند بود طوري كه ميگويند كه ساير خواهرانش شك مي كردند خواهران موسي كه آيا اصلا اين مادر خبر داره از اين شهادتها.
اجازه بدهيد اين جا يك نامه يي از مادر موسي هست بلافاصله بعد از شهادت موسي اين رو به مسعود نوشته اجازه بدهيد كه اين رو در اين جا براي شما بخوانم. اين دستخط خود مادر اون مي دونيد كه حتي اجازه پيدا نكرد كه به عزاي فرزندان شهيدش بنشينه. وقتي كه ميگويند بعد از عاشوراي مجاهدين پاسداران به خونه اش مي ريزند از اونها مي پرسه با موساي من چه كرديد؟ اونها هم خيلي صريح بهش مي گويند او را كشتيم و به چاه انداختيم. و مي تونيد باز تصور كنيد كه يك مادر وقتي چنين جوابي مي شنوه چه وضعيتي داره يك روز خودش مي گويند با بغض تعريف مي كرد كه چه جور اين جانيها عروس من يعني آذر رو و دخترش يعني مهين رو به شهادت رسوندند. اين نامه يي هست كه بعد از شهادت موسي براي مسعود فرستاده
خدمت فرزند بزرگوارم تقديم مي كنم.
فرزند عزيزم
اميدوارم سلام گرم و صميمانهام را بپذيريد.
نامهيي كه براي ما نوشته بوديد، رسيد. از لطف و محبت شما بينهايت سپاسگزارم.
از اين كه با تمام گرفتاريها و رنجها ما را هنوز در خاطر داريد، بسيار بسيار متشكرم و از خداي متعال ميخواهم كه سايه شما را از سر بچهها كم و كوتاه نفرمايد. و شما را هميشه براي ما حفظ كند.
ما هم به نوبه خود كم و بيش از دردهاي دروني شما آگاهيم و ميشود گفت كه سهم شما در اين شدائد از همه بيشتر است. بالاخره اجر و پاداش نيكي با خداست.
ما همه اين دردها و رنجها و جدايي از عزيزمان را فقط به خاطر رضاي  خدا پذيرفته و تا پيروزي نهايي صبر خواهيم كرد. تا نوبت فتح و ظفر برسد.
فرزند گرامي
در پايان نامه بيش از اين وقت شما را نميگيرم و شما را به خداي بزرگ ميسپارم.
موفقيت روزافزون شما را در اين سال نو از درگاه خدا مسألت دارم.
من فكر مي كنم كه مادراني كه عليرغم اين بلاها يا بهتره بگيم عليرغم اين ابتلائات سخت و بغرنج، پايدار و استوارند، قبل از هر چيز حامل پيام جدي هستند براي كل جامعه يعني هم براي زنان هم براي مردان و هم براي همه نسلها و آن اين است كه دوران ضعيفگي و ضعيف بودن در مقابل دشمن غدار سر آمده هر كس به سهم خودش مي تونه بايسته، مقاومت كنه، پايداري كنه، كوتاه نياد، سرخم نكنه، كمر خم نكنه و بعكس دشمن رو وادار كنه هم خم بشه و هم عقب نشيني كنه. من فكر مي كنم كه ما مي توانيم بفهميم كه در اين سي و چند سال چقدر اذيت و آزار بر اين مادر و بر خانواده هاي ما رفته. اما اين رروحيه و اين حمايت بي دريغ، آن هم تا آخرين لحظه و تا آخرين روزها خودش بهترين بينه و آيت پيروزي خلق قهرمان ايران است
سلام بر مادر مجاهد طاهره صفر زاده و سلام بر فرزندان او موسي، آذر، محمد علي، محمد حسن ، مهين و تقي كه فديه راه خدا و خلق و فديه راه آزادي ايران شدند. يك بار ديگه به مردم تبريز به همه خواهران و برادران و به ويژه به خواهران عزيزم لعيا و مينا تسليت مي گويم و البته قبل از همه اونها به شما عزيز به شما مادران بزرگواري كه اين جا هستيد و به همه شما دوستان و رفقا. اگرچه كه هرچه در باره حماسه 19بهمن رشادتها شجاعتها و حماسه اشرف و موسي بگيم كم گفته ايم اما اجازه بديد من در همين جا بپردازم به ياد مجاهد وارسته و مجاهد صديق يكي از مجاهدان بسيار بسيار ويژه در ليبرتي يعني برادر مجاهد غلامحسين صادقي كه در زندان ليبرتي تا آخرين لحظه و تا آخرين نفس مبارزه كرد و از ميان يارانش پركشيد. ياد او با اون همه صفا و صميميتش باقيه. من در مورد او گفتم بازم دلم مي خواد تكرار كنم: يك شخصيت سرزنده، بغايت انقلابي، مايه گذار، خون گرم و در عين حال بي ادعا و بيتكلف كه از هواداري مجاهدين در زمان شاه و همرزمي با مجاهداني مثل محمد مصباح، عطا حاج محموديان و احمد جواهريان با اينها شروع كرد تا اين سه دهه در دوران سياه خميني با همان روحيه و با همان عزم جزم در حال مجاهدت بود. به خصوص در ده ساله گذشته، در اين ده ساله پايداري اشرف و در اين دورة به ويژه يك ساله جابهجايي مجاهدين از اشرف به زندان ليبرتي با تمام سختيها و ناملايماتي كه اونها داشتند در مورد او شنيديد كه بيماري داشت بيماري به ويژه قلبي  با تشديد بيماريهايش به خصوص در ليبرتي هيچي از فعاليت و تلاشش كم نكرده بود مثل ساير خواهران و برادرانش در ليبرتي به خصوص كه شرايط اونجا خيلي سخت بود به خصوص براي افرادي كه بيماري داشتند،  اما هيچ شكايتي نداشت و در هر ابتلايي خدا را شكر مي كرد. واقعيت اينه كه مجاهديني چون حاج صادقي انتخاب كردند ابتلائات، سختيها و هر چيزي از جنس مبارزه كه سر راهشون قرار مي گيره.
امروز جان مايه مقاومت در كل جامعه ايران آبياري شده با خون مجاهداني چون غلامحسين صادقي، حاج صادقي، و من فكر مي كنم درس و پيام هدايت كننده يي براي نسل جوان و رزمنده يي كه در مقابل رژيم آخوندها ايستاده داره. از سالها پيش مسعود به همه ما آموزش داده است كه وقتي چاه باطل عميق است، ستيغ قله حق بايد خيلي بلند باشد. و اين جوهر استقامت مجاهدين در اشرف و ليبرتي هم الان است. اين صديقين، اين شهيدان و پايداري كنندگان، كما اين كه مادراني مثل مادر خياباني يا زندانيان دليري كه الان در زندانها مقاومت ميكنند يا اشرفنشانهايي كه در داخل ايران در حال پيشبرد اين مقاومت هستند دست اندركار حل همين تضاد تاريخي هستند.
به همه آنها درود ميفرستيم.
و  يك بار ديگر به خانواده صادقي به خصوص به برادر مجاهدمان محمد صادقي كه الان در ليبرتي هست و هم چنين  به مردم كاشان تسليت ميگويم.

متكي وزير خارجه سابق احمدي‌نژاد: رهبري از بهم پريدن مسئولان خون دل مي‌خورند!!



متکی وزير خارجه سابق رژيم آخوندي در مورد بحران اخير در مجلس رژيم گفت رهبري از بهم پريدن مسئولان خون دل مي‌خورند. متكي كه به مناسبت دهه زجر رژيم سخنراني ميكرد افزود: خدا قول قطعي نداده كه ما هرگونه كه رفتار كنيم، نظام را براي ما نگه دارد.
وزير خارجه سابق رژيم به عزل خودش اشاره از سمت وزير خارجه اشاره كرد و گفت نظام ما اينگونه نبود كه عده‌يي را بيرون كنيد و به قدرت بچسبيد، پاي اين نظام آبرو گذاشته شده است. ما بايد با پذيرش مشكلات از اين مرحله نيز عبور كنيم.

۱۳۹۱ بهمن ۱۸, چهارشنبه

رییس قوه قضاییه رژیم احمدی‌ نژاد را مجرم دانست

رادیو فرانسه:  در واکنش به اتهام‌های محمود احمدی نژاد علیه برادران لاریجانی، امروز آیت‌الله صادق آملی لاریجانی، رییس قوه قضاییه و یکی از برادران لاریجانی، رییس جمهور اسلامی را «مجرم» دانست و گفت که در آینده «ماهیت جریان انحرافی» و «فتنه و فساد اقتصادی و عقیدتی و عملی آنان» را افشا خواهد کرد.

به گزارش خبرگزاری‌های جمهوری اسلامی، رییس قوه قضاییه، امروز در جلسه مسوولان عالی قضایی گفت: «آنچه که در روز یکشنبه در مجلس رخ داد، به کام ملت بسیار تلخ بود.»

وی تأکید کرد که نسبت‌های محمود احمدی نژاد در مورد قضات قوه قضاییه و نمایندگان مجلس و روسای قوا را «کذب و افترا و برخلاف تمام موازین شرعی و قانونی و جرم» می‌داند.

صادق لاریجانی با این حال اضافه کرد که «فعلا به خاطر مصالح نظام و تبعیت از» آیت الله خامنه‌ای سکوت می‌کند و در فرصتی دیگر به تفصیل درباره «ماهیت جریان انحرافی و فتنه و فساد اقتصادی و عقیدتی و عملی آنان» افشاگری می کند.

«جریان انحرافی» اصطلاحی است که هواداران آیت الله خامنه ای به نزدیکان محمود احمدی نژاد، به ویژه اسفندیار رحیم مشایی اطلاق می کنند.

محمود احمدی‌نژاد رییس جمهوری ایران در جلسه روز یکشنبه در مجلس شورای اسلامی، اتهام‌هایی را عیله برادران لاریجانی مطرح کرد.

احمدی نژاد همچنین پس از طرح این اتهام ها، دیروز پیش از سفر به مصر نیز در واکنش به بازداشت سعید مرتضوی، از قوه قضاییه انتقاد کرد و گفت: «این قوه یک سازمان ویژه خانوادگی نیست.»

پس از این سخنان محمود احمدی نژاد، خبرگزاری های ایران از دیدار فوق العاده و خارج از برنامه، رییس قوه قضاییه با آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی خبر دادند.

قتل مربی بدنسازی (قهرمان تهران) با ۵۰ ضربه چاقو

روزنامه بهار: دو پسر نوجوان که متهم هستند مربی بدنساز را به قتل رسانده‌اند، ادعا می‌کنند مقتول به آن‌ها تعرض کرده بود. 

صبح روز شنبه ۹ دی امسال مأموران کلانتری ۱۶۰ خزانه از قتل مربی بدنساز در داخل باشگاه در فلکه چهارم خزانه با خبر و در محل حاضر شدند. بررسی‌ها نشان داد پرویز، ۳۲ ساله که در اتاقی داخل باشگاه زندگی می‌کرد با ۵۰ ضربه چاقو به قتل رسیده است. تحقیقات قاضی قریشی زاده بازپرس کشیک ویژه قتل نشان داد پرویز چندی قبل از شهرستان راهی تهران شد و در باشگاه به عنوان بوفه‌دار شروع به کار کرد. 

او مدتی بعد شروع به تمرین بدنسازی کرد و دو ماه پیش در رشته بدنسازی استان تهران مقام اول را به دست آورد. یکی از کارکنان باشگاه گفت: «باشگاه معمولا بعدازظهر پنجشنبه‌ها تا صبح شنبه تعطیل است و من امروز صبح وقتی در باشگاه را باز کردم، فکر کردم پرویز در اتاقک بالا خواب است اما وقتی به اتاقک رفتم، با صحنه دلخراشی روبه‌رو شدم. اتاقک پر از خون بود و مقتول در حالی که ضربات متعدد چاقو در پشتش مشاهده می‌شد، روی زمین افتاده بود.» 

در بررسی‌های پلیسی مشخص شد، در ساعات تعطیلی باشگاه بعضی از ورزشکاران آماتور برای تمرین به این باشگاه رفت و آمد دارند. مأموران دریافتند روز قبل از حادثه دو نفر از شاگردان مقتول به نام‌های بهمن، ۱۵ ساله و سهراب، ۱۶ ساله به باشگاه آمده و از آن روز به بعد دیگر برای تمرین به باشگاه مراجعه نکرده‌اند. کارآگاهان چند روز بعد از حادثه دو مظنون را شناسایی کردند و برای بازجویی به اداره آگاهی انتقال دادند. 

دو متهم در نخستین بازجویی‌ها از قتل مربی جوان اظهار بی‌اطلاعی کردند اما در بازجویی‌های فنی وقتی با شواهد روبه‌رو شدند، به قتل پرویز اعتراف کردند. 

بهمن در شرح این حادثه گفت: «من و سهراب مدتی پیش برای تمرین بدنسازی در این باشگاه ثبت‌نام کردیم. پرویز بعد از این‌که در استان مقام آورد، به ما آموزش می‌داد. او از ما می‌خواست تا در مواقع تعطیلی باشگاه پیش او برویم و به صورت خصوصی به ما آموزش دهد. چند جلسه‌ای بعد از تعطیلی باشگاه من پیش او رفتم و سهراب هم یکی، دو بار رفته بود. او در اتاقک بالای باشگاه فیلم‌های بدنسازی را به ما نشان می‌داد و بعد از دیدن فیلم به ما آموزش می‌داد. یک‌بار که من تنهایی رفته بودم او به من داروی بدنسازی داد تا بخورم و گفت که باعث افزایش عضله می‌شود. وقتی دارو را خوردم، احساس خستگی به من دست داد و از هوش رفتم. بعد از این‌که حالم خوب شد، متوجه شدم او به من تعرض کرده است.» 

او ادامه داد: «من خیلی از او کینه به دل گرفتم تا این‌که متوجه شدم پرویز با همین شیوه به سهراب هم تعرض کرده است. عصر روز جمعه من و سهراب تصمیم گرفتیم پیش پرویز برویم. ما با تلفن همراهش تماس گرفتیم و قرار گذاشتیم شب برای تمرین به باشگاه برویم. ساعت ۱۸:۳۰ دقیقه پرویز در باشگاه را باز کرد و ما داخل شدیم. او طبق روال قبلی یک سی‌دی گذاشت و ما مشغول تماشای فیلم شدیم. او با انار و چایی از ما پذیرایی کرد و حدود ساعت ۲۰:۳۰ دقیقه در حالی که من مشغول تماشای فیلم بودم، متوجه شدم سهراب چاقویش را از جیبش بیرون آورد و ناگهان چند ضربه از پشت به او زد. مقتول با ضربات متعدد چاقو فرصت دفاع پیدا نکرد و غرق در خون روی زمین افتاد. در ادامه من چاقو را از سهراب گرفتم و دو ضربه به او زدم. بعد از این حادثه ما ریموت در باشگاه را برداشتیم و از باشگاه خارج شدیم و بعد در را با ریموت بستیم و به خانه‌مان رفتیم تا این‌که دستگیر شدیم.» 

سهراب هم در بازجویی‌ها در اداره آگاهی با اعتراف به قتل پرویز، حرف‌های بهمن را تایید کرد. تحقیقات کارآگاهان در این مورد ادامه دارد.

تورم، 28 درصد، 70 درصد يا 110 درصد؟

روزنامه مردمسالاری: بانک مرکزي نرخ تورم ماهيانه براي دي ماه را منتشر کرد که بر اساس آمار بانک مرکزي رقم تورم اعلامي برابر با 28.‌7 درصد است. اين در حالي است که بنا به باور کار‌شناسان داخلي و خارجي، نرخ تورم اعلامي از سوي بانک مرکزي به هيچ وجه مطابقتي با واقعيات جامعه ندارد. مهدي تقوي استاد دانشگاه چرايي تفاوت آمار اعلامي بانک مرکزي را با واقعيات جامعه انتظارات تورمي مي‌داند. به گزارش تابناک، بانک مرکزي نرخ تورم دي ماه را اعلام کرد بنا بر اعلام بانک مرکزي تورم در دي ماه به 7/28 درصد رسيده است؛ آماري که حاکي از آن است که نرخ تورم نسبت به يک ماه پيش از آن يعني آذر ماه معادل 1.‌4 درصد افزايش داشته است. آمار بانک مرکزي در حالي اعلام مي‌شود که بسياري از کار‌شناسان بر اين باورند که اين آمار به هيچ وجه با واقعيات تورمي جامعه هم‌خواني ندارد. پيش از اين استيو هانکه در مطلبي اشاره کرده بود که تورم ساليانه در ايران برابر با 110 درصد است؛ اما اين موضوع منحصر به اقتصاددانان خارج از کشور نمي‌شود. مهدي تقوي اقتصاد‌دان و استاد دانشگاه در خصوص تورم موجود در کشور و تناقض واقعيات تورمي با آمار اعلامي بانک مرکزي گفت: همه ما مي‌دانيم که اين آمار بيانگر واقعيت تورمي در جامعه نيست. زيرا مي‌توان به آساني دريافت که بسياري از کالا‌ها در چند ماه اخير، چهار برابر افزايش قيمت داشته‌اند. تقوي بر اين باور است که تورم در کشور دست‌کم نزديک 60 تا 70 درصد است. وي دليل آن که بانک مرکزي دست به اعلام آمار واقعي نمي‌زند اين مي‌داند که در صورت اعلام واقعي آمار تورم در کشور انتظارات تورمي به شکلي شديد بروز خواهد کرد. تقوي مي‌گويد: انتظارات تورمي عرضه را دچار مشکل مي‌کند و با ايجاد اشکال در عرضه مجدداً نرخ تورم افزايش مي‌يابد. بانک مرکزي نيز شايد به همين دليل است که نرخ تورم را بسيار پايين‌تر از آنچه واقعاً در سطح جامعه احساس مي‌شود، اعلام مي‌کند، زيرا انتظارات تورمي که با اعلام تورم مثلاً 70 يا 80 درصدي در جامعه به وجود مي‌آيد، قابل کنترل نخواهد بود. تقوي البته بر اين باور است که استدلال استيو هانکه درباره محاسبه تورم در ايران و رقم اعلامي 110 درصد نيز نمي‌تواند چندان درست باشد، زيرا فرمول مورد استفاده هانکه (PPP يا فرمول برابري قدرت خريد) که هانکه از آن استفاده کرده است، براي برآورد نرخ ارز از روي تورم است نه محاسبه تورم از روي نرخ ارز. تقوي تأکيد دارد که نرخ تورم در کشور دست‌کم 60 تا 70 درصد است. صرف نظر از رقم اعلامي تورم، اما موضوع مهم‌تر آن است که از آغاز سال جاري، نرخ تورم کشور همچنان در حال افزايش است و به رغم وعده‌هاي پياپي دولت و بانک مرکزي براي مهار تورم، و حتي علي‌رغم توقف اجراي فاز دوم هدفمندي در سال‌جاري، آجرهاي ديوار تورم همچنان روي هم چيده مي‌شوند که پيامدهاي اقتصادي، اجتماعي و آسيب‌هاي عميق آن بر بدنه جامعه مشهود است.

مرتضوی آزاد شد و در محل کار خود حضور یافت

ارگان سازمان تامین اجتماعی گفت: مرتضوی آزاد شد.

روزنامه خورشید نوشت: دکتر سعید مرتضوی، سرپرست سازمان تأمین اجتماعی که بامداد روز گذشته توسط قوه قضائیه بازداشت شده بود، بامداد امروز (چهارشنبه) آزاد شد.

سرپرست سازمان تأمین اجتماعی که با شکایت فاضل‌لاریجانی بامداد روز سه‌شنبه 17 بهمن‌ پس از پایان کار روزانه و در پی مراجعه به دفتر دادستان عمومی و انقلاب تهران بازداشت شده بود، بعد از ارائه توضیحات و رفع ابهامات و سوء تفاهمات، یک روز بعد، یعنی بامداد امروز (چهارشنبه) از زندان اوین آزاد شد.

یکی از اطرافیان دکتر مرتضوی با اعلام این مطلب به خبرنگار خورشید گفت: بازداشت سرپرست سازمان تأمین اجتماعی صرفاً به‌دلیل شکایت شخص آقای فاضل‌لاریجانی انجام شده و قوه قضائیه در طی طرح این شکایت نسبت به بازداشت دکتر مرتضوی اقدام نموده است. 

همچنین خبرگزاری فارس نیز نوشت: بامداد امروز سعید مرتضوی، سرپرست سازمان تامین اجتماعی آزاد شد.


مرتضوی در محل کار خود حضور یافت 

سرپرست وزارت کار و رفاه اجتماعی گفت که مرتضوی از صبح امروز در محل کار خود حاضر شده و مشغول انجام وظیفه است.

به گزارش فارس، اسدالله عباسی سرپرست وزارت کار و رفاه اجتماعی در حاشیه جلسه امروز هیئت دولت به خبرنگاران گفت: تلاش ما این است که سازمان تامین اجتماعی که بیش از 35 میلیون نفر تحت پوشش دارد، بدون دغدغه خدمت کند.

وی افزود: در حال حاضر پیگیر پرداخت پاداش به بازنشستگان و بیمه‌های مستقیم و غیر مستقیم و پرداخت بیمه درمان، بازنشستگان و مستمری‌بگیران هستیم.

عباسی همچنین تاکید کرد: منتظریم آقای احمدی‌نژاد از سفر مصر بازگردند تا هیئت دولت درباره مدیریت سازمان تامین اجتماعی تصمیم گیری کند.

سرپرست وزارت کار و رفاه اجتماعی در خصوص پرداخت عیدی مستمری‌بگیران و از کمک هزینه دولت برای شب عید نیز گفت که با توجه به هماهنگی‌های انجام شده مشکلی در این خصوص وجود ندارد.

وی درباره دلائل بازداشت سعید مرتضوی گفت: قوه قضائیه به دلایلی این کار را کرد اما آقای مرتضوی بامداد امروز آزاد شده و در محل کار مشغول خدمت است.

عباسی ادامه داد: ‌امیدواریم مر قانون رعایت شود و حقوق اعضای صندوق سازمان تامین اجتماعی و همچنین بازنشستگان لطمه نخورد.

فیلم؛ اختلاف میان احمدی نژاد و مقام الازهر مصر

 مدیر دفتر شیخ الازهر مصر روز سه شنبه در یک کنفرانس مطبوعاتی با حضور احمدی نژاد در قاهره، حکومت شیعه ایران را شدیدا مورد انتقاد قرار داد. به گزارش رسانه های حکومتی، احمدی نژاد چندین بار به زبان عربی به این عضو الازهر گفته، الوحده، الاخوه، یعنی باید بر وحدت و برادری میان مسلمانان تاکید کنیم. احمدی نژاد به آنها گفته اگر اینطوری صحبت کنید، من میرم.
http://www.youtube.com/embed/kblv0MhjOD4