۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

مادر ندا آقاسلطان: از سازمان های حقوق بشر و دادگاه های بين المللی می خواهم قاتل دخترم را پيدا کنند

هاجر رستمی مادر ندا آقاسلطان دختر ۲۷ هفت ساله ای که در جريان يکی از تجمعات پس از انتخابات رياست جمهوری سال گذشته به ضرب گلوله کشته شد خواستار پيدا کردن قاتل دخترش توسط مجامع بين المللی از جمله دادگاه لاهه و سازمان های حقوق بشری شد.


به گزارش کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران، رستمی می گوید که پيگيری های خانواده برای يافتن قاتل دخترش به نتيجه ای نرسيده است و ادامه داد: هيچ حرفی ندارم به دولت بزنم، تمام اين مدت سکوت کردم، فقط از دنيا می خواهم به داد من برسند و قاتل ندا را پيدا کنند. بچه ام را از دست دادم و زندگی ام دگرگون شده است هر بار از سر خاک ندا می آيم، احساس می کنم همين الان ندا رفته و به خاک سپرديمش.


وی گفت که پس از مرگ دخترش هيچ فشاری به خانواده توسط مسئولان وارد نکرده اند و رفتاری توام با احترام داشته اند با اين وجود از تلاش گسترده برای تحريف واقعيت مرگ دخترش گلايه کرد. از جمله اين تلاش ها به فيلم های پخش شده از صداوسيما، اظهارات برخی مقامات مسئول همچون امامان جمعه و به صورت خاص اظهارات عزت الله ضرغامی رييس صداوسيما اشاره کرد.

مادر ندا آقاسلطان در خصوص مستندسازی های صداوسيما و تلاش برای تحريف واقعيت از طريق نمايش فيلم درشبکه سراسری درمورد مرگ دخترش اظهار کرد: من فيلم را نديدم، فقط شنيدم. نمی خواهم که ببينم! نظری هم ندارم. تا به حال سه بار فيلم درست کردند، هر بار حرف قبلی خودشان را نقض کردند، ولی تا آن جايی که من مادر ندا هستم، می دانم،او برای تظاهرات بيرون رفته بود و به دست نيروهای خودشان کشته شده است، غير از اين چيز ديگری نمی تواند باشد.

وی در خصوص اهدافی که چنين برنامه هايی دنبال می کنند گفت: می خواهند بگويند مملکت آزادی داريم، هر کسی می تواند، ابراز عقيده کند و آزادی تمام و کمال در مملکت ايران وجود دارد؛ در صورتی که اصلا چنين چيزی وجود ندارد.


هاجر رستمی در پاسخ به اين پرسش که آيا مطالب مطرح شده در مستندهای توليد شده را باور دارد يا خير، پاسخ داد:” هيچ کس اين دروغ ها را باور نکرده، نه مردم ايران نه مردم جهان و گفتند قاتل يک زن است، مگر ندا چه کار کرده بود که بايد زنی او را بکشد. من که می دانم قاتل چه کسی است، ولی خوب، دولتی ها اين را قبول نمی کنند.


هاجر رستمی تاکيد کرد که در مقابل ساختن اين فيلم ها سکوت کرده گفت: ‌وقتی در روز روشن ندا را زدند کشتند من شکايت کردم به هيچ جايی هم تا حالا نرسيدم بيايم در مورد فيلم شکايت کنم؟ به کی شکايت کنم؟
او گفت که در مقابل اين طرز برخورد، تنها به حمايت جهان دلگرم است: گفتند فيلم خودکشی ندا را ما نساختيم. گفتم بالاخره صدا وسيمای شما آن را پخش کرده است، چه طور شما خبر نداشتيد؟ گفتند ما می خواهيم يک فيلم درست کنيم، بگوييم ندا را چه کسی کشته که در آن فيلم، قاتل را هم يک خانم معرفی کردند. وقتی به فيلم خودکشی ندا اعتراض کردم، گفتند اعتراضت را در روزنامه مطرح کن، من پاسخ دادم که روزنامه ای که دولت آن را درست مي کند، من دراين روزنامه چه بگويم؟

مادر ندا آقا سلطان در ارتباط با استدلال مقامات دولت جمهوری اسلامی مبنی بر مبرا کردن خود از دخالت در اين حادثه گفت: آن ها می گويند شما که می دانيد، دولت ندا را نکشته است، ندا مرگ اش مشکوک بوده، شايد چند نفر در اين درگيری کشته شدند؛ ولی ندا را ما نکشتيم. اين ها دسيسه است، برای بد جلوه دادن جمهوری اسلامی در دنيا، می خواستند با قتل ندا، ريشه جمهوری اسلامی را از بين ببرند، اما با ساختن اين فيلم ها آبروی خودشان را بيش تر بردند.

خانم رستمی در خصوص فشار آوردن مأموران امنيتی برای ضبط مصاحبه تلويزيونی از خانواده آقا سلطان گفت: به من گفتند دولت، قاتل دختر شما نيست؛ به همين خاطر در تلویزيون يا هر جايی که می خواهيد، بياييد صحبت کنيد. گفتم من قاتل ندا را می شناسم و به همين دليل در صدا وسيمای شما هيچ وقت نمی آيم. گفتند شما به عنوان پدر و مادرش در اين فيلم تقاطع حضور داشته باشيد، من پاسخ دادم صدا وسيمايی که رئيس اش آقای ضرغامی باشد که گفته است ندا هنرپيشه بوده، فيلم بازی کرده که و چشم هايش را آن حالت در آورده، من در چنين صداو سيمايی نمی آيم.

وی در ارتباط با حضور آقای پناهی، استاد موسيقی و هم چنين ستاره، دوست ندا، در مستند تقاطع گفت: بعد از مراسم هفتم، يک سری وسايل ندا را از آقای پناهی گرفتم و پس از آن آقای پناهی را نديدم. يعنی نخواستم که ببينم؛ چون من پيش خودم فکر کردم کسی که به اطلاعات برود، همه کار می تواند انجام دهد، ولی اين حق را هم برايشان قائل هستم؛ هر کاری می خواهند، انجام دهند.

هاجررستمی اضافه کرد: چند روز پيش دوستی از آمريکا تماس گرفت و گفت ندا در خواب می گفت به مادر و پدرم بگوييد از قاتل من در ايران شکايت کنند و اگر نتوانستند به دادگاه لاهه شکايت کنند و من اين تماس شما را در پی خوابی که دوستم درباره ندا ديده می دانم .

هاجر رستمی در پايان گفت وگويش با کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران گفت: من می خواهم از طريق اين رسانه به آقای ضرغامی که گفته اند ندا هنرپيشه بوده و به همين دليل با چشم های باز از دنيا رفته است بگويم؛ آقای ضرغامی يک لحظه، يک لحظه، خودت را به جای من بگذار، يک لحظه، نمی گويم سال ها… اين حرف آقای ضرغامی روی من اثربسيار بدی گذاشت و من گفتم خدايا خودت می دانی و خودت، ندا هنر پيشه نبوده، انسانی بوده مثل همه جوان های ديگر، برای آزادی اش به تظاهرات رفت چرا بايد بگويند ندا يک هنرپيشه بوده؟ چشم های ندا باز مانده و باز می ماند تا لحظه ای که به نتيجه برسد، به هدف اش برسد، …اگر چشم هايش بسته می ماند، شايد آن قدر تاثير گذار نبود، چشم های باز ندا شايد دنيا را تکان داده، ملت ايران را تکان داده، چون اصلا منکر اصل قتل ندا هستند.


ندا آقاسلطان متولد سه بهمن۱۳۶۱، يکی از ده ها تنی است که در جريان اعتراض به انتخابات رياست جمهوری ايران، روز شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ در محله اميرآباد، تقاطع خيابان شهيد صالحی و کوچه خسروی به ضرب گلوله، کشته شد و تاکنون هيچ کس مسئوليت قتل وی را به عهده نگرفته است. طی ماه های پس از فوت وی، صدا و سيما و برخی مقامات جمهوری اسلامی در چندين نوبت، روايت های مختلفی از مرگ وی ارائه دادند.


پيش از اين شبکه انگليسی برون مرزی صدا و سيمای جمهوری اسلامی ايرانPRESS TV ، مستندی از جزييات قتل ندا پخش و ادعا کرد ندا آقا سلطان، خود بخشی از يک صحنه سازی قتل بوده و در آن صحنه با عوامل ساخت فيلم، همکاری می کرده است، ولی بعد از انتقال ندا به اتومبيلی برای بردن وی به بيمارستان ، عوامل تهيه کننده فيلم، ندا را به قتل می رسانند.

به اعتصاب کنندگان ایرانی در آتن برگه ی پناهندگی با امضای وزیر کشور یونان ارائه شد


دوستان،چند لحظه پیش خبر رسید که روز یکشنبه هیاتی از وزارت کشور یونان
به همراه نمایندگان و وکلای اتحادیه کارگران و پناهندگان یونان طی دیداری
از محل کمپین به شش تن از اعتصاب کنندگان در مقابل کمیساریای عالی
پناهندگان در آتن مدرک پناهندگی سیاسی با امضای وزیر کشور یونان داده
اند. بدنبال این دیدار بچه های اعتصابی – حمید صادقی ، وحید فرشباف، صادق
فراهانی، محمد شاهنده، سید روح الله رئوفی و فرهاد غلامی به بیمارستانی
در آتن منتقل شده اند. مطمئن هستم که کارکنان سفارت ایران در یونان امشب
از شدت عصبانیت بخود می پیچند. همچنان که هموطنان ایرانی که در سراسر
جهان پایداری این دوستان را دنبال می کردند غرق شادی هستند. این پیروزی
قبل از هر چیز نشانه پیروزی یک همبستگی است. همبستگی بدور از مرزهای
ایدئولوژیک و عقیدتی برای حقوق انسانی.


لازم به یادآوری است که حمید صادقی از سی و پنج روز پیش در حالی که لبانش
را به نشانه اعتراض دوخته بود به اعتصاب غذا در برابر کمیساریای
پناهندگان در آتن پرداخت و بعد از آن به ترتیب وحید فرشباف و چهار نفر
دیگر به این اعتصاب پیوستند. این دوستان دو بار توسط پلیس یونان دستگیر
شدند تا به اعتصابشان پایان دهند ولی همه ی آنها بعد از آزادی به محل
اعتصاب غذا برگشتند تا بالاخره این اعتصاب غذا که با سکوت رسانه ای در
اوایل آن مواجه بود از مرزهای یونان به همه جهان مخابره شد و در نتیجه یک
همبستگی جهانی این سکوت شکست و این دوستان به هدفشان رسیدند.




این پیروزی را قبل از همه به هموطن گرامی حمید صادقی که با لبان بسته و
اعتصاب سی وپنج روزه اش تبدیل به نماد پایداری برای حقوق پناهندگان در
یونان شد تبریک میگویم . و به وحید فرشباف و تک تک دیگر اعتصاب کنندگان و
همچینین به یانی اعظمی گزارشگری که لحظه به لحظه این اعتصاب غذا را در
کنار هموطنان بسر برد و فریاد آنها را به سراسر جهان رساند و دیگر یارانی
که با فعالیت های پیگیرشان این پیروزی را ممکن ساختند. و به تمام کسانی
که با یک امضا، یک ایمیل، یک تلفن اعتراضی به کمیساریای پناهندگان در
یونان و ژنو و به دوستانی که در فیس بوک و سایت های مختلف این خبر را
فعالانه پخش کردند تا این صدای مظلوم خاموش نشود. امیدوارم که با تلاشی
همگانی به پیروزی های بزرگتری در زمینه لغو اعدام زندانیان سیاسی و در
زمینه حقوق بشر نائل شویم. این پیروزی بر همه ما مبارک باد. به امید
سرنگونی رژیم ضد بشری ولایت سفیه در ایران و آزادی ایران زمین.


۱۳۸۹ شهریور ۸, دوشنبه

تجمع تعدادي از معلمين حق ‌التدريس در مقابل مجلس

جمعي از معلمين حق‌التدريس مقطع راهنمايي و متوسطه‌ي استان تهران در اعتراض به جذب 40 هزار نيروي جديد از سوي وزارت آموزش و پرورش و دعوت آنها به كار در مقطع دبيرستان به جاي اين افراد، ظهر امروز دوشنبه هشتم شهریورماه، براي چندمين بار در مقابل مجلس شوراي اسلامي تجمع كردند.

به گزارش ايسنا، اين معلمين كه درخواست ملاقات با نمايندگان مجلس را داشتند، طي بيانيه‌اي اعتراض خود را نسبت به انتقال آنها از مقاطع دبيرستان و راهنمایی به دبستان اعلام کردند.

در بخشي از اين بيانيه آمده است: وزارت آموزش و پرورش نيروهاي نهضت را كه سابقه‌ تدريس در مقطع ابتدايي دارند، به مقطع راهنمايي دعوت به كار كرده و ابلاغ آنها صادر شده است.

در حالي كه ما را كه در مقطع دبيرستان و راهنمايي تخصص داريم بالاجبار به مقطع ابتدايي فرستاده‌اند كه اين مساله و عدم مديريت در سازماندهي نيروهاي متخصص سبب بازدهي پايين و ناكارآمدي در سيستم آموزش و پرورش و هدر دادن استعدادها در زمينه‌ تدريس براي معلمين و در زمينه‌ شكوفايي براي دانش‌آموزان خواهد شد.

لذا ما خواستار اجراي قانون به نحو احسن و برگشت تمامي معلمين حق‌التدريس به مقطع اصلي خود كه در آن سال‌ها زحمت كشيده‌اند، مي‌باشيم.

نیروهای عراقی از ورود ۴ کانتینر حاوی نیازهای اولیه به اشرف جلوگیری کردند


در گرمای بالای ۵۰ درجه, یخچال, فریزر, آب سردکن و کولر و پنکه اجازه ورود نیافت

به دنبال ممانعت نیروهای عراقی از ورود برخی از کالاهای مورد نیاز ساکنان اشرف, مقاومت ایران, دبیرکل, شورای امنیت و کمیسر عالی حقوق بشر ملل متحد و نماینده ویژه دبیرکل در عراق و همچنین دولت آمریکا و سفیر و فرماندهی نیروهای این کشور در عراق و عموم مراجع مدافع حقوق بشر را به محکومیت این محدودیتهای ضد انسانی و اقدام فوری برای لغو محاصره فرا خواند.

نیروهای عراقی به دستور کمیته سرکوب اشرف در نخست وزیری این کشور, در ادامه محاصره ظالمانه اشرف, روز گذشته ۴کانتینر نیازهای ضروری و اولیه ساکنان اشرف را که به هزینه خود آنها خریداری شده بود, پس از چندین روز معطلی از ورودی اشرف بازگرداندند.

کانتینرهایی که نیروهای سرکوبگر عراقی اجازه ورود به آنها ندادند, شامل اقلامی نظیر یخچال, فریزر, آب سردکن, پنکه, دستگاه تهویه, لامپ مهتابی, اتو, قهوه جوش, مخلوط کن, ماشین لباسشویی و دو چرخه و همچنین اقلام ضروری برای راه اندازی تأسیسات آب و برق بود. از شروع محاصره در ابتدای ۲۰۰۹ تا کنون حتی یک یخچال و فریزر اجازه ورود نیافته است. با توجه به گرمای بالای ۵۰درجه و از دور خارج شدن تدریجی یخچالهای موجود, ساکنان برای نگهداری مواد غذایی با بحران مواجه هستند. همچنانکه در شرایطی که در ورود مواد سوختی به ویژه بنزین از سوی نیروهای عراقی کارشکنی می شود, دوچرخه یک وسیله نقلیه بسیار ضروری برای ساکنان است که از ورود آن نیز جلوگیری می شود.

این اقدامها که نفرت و انزجار و محکومیت گسترده یی را در سطح بین المللی و در میان مردم عراق به وجود آورده است, نقض بسیاری از مواد قانون بین الملل, قانون بشر دوستانه و قانون حقوق بشر بین المللی و بسیاری از کنوانسیونهای بین المللی است و مقابله با آن از تعهدات سازمان ملل و کشورهای عضو آن است.

تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه خواجه ‌نصیر

تعدادی از دانشجویان دانشگاه خواجه ‌نصیرالدین طوسی امروز در اعتراض به مشکلات صنفی و خوابگاهی خود در مقابل دفتر مرکزی دانشگاه خواجه‌نصیرالدین طوسی تجمع کردند.

به گزارش فارس، این دانشجویان از آن دسته دانشجویانی هستند که باید مدرک کارشناسی خود را در طی ۴ سال اخذ می‌کردند اما به دلیل عقب‌افتادگی واحدهای درسی خود مدرک کارشناسی خود را در طی ۵ سال دریافت می‌کنند و به همین دلیل مسئولان دانشگاه خواجه‌نصیرالدین طوسی خوابگاه‌های این دانشجویان را از آنان تحویل گرفته و قصد دارند با آغاز سال تحصیلی دانشگاه‌‌ها و مراکز آموزش عالی این خوابگاه‌ها را در اختیار دانشجویان جدید‌الورود قرار دهند.

دانشجویان تجمع‌کننده به داخل ساختمان مرکزی رفته و با مسئولان دانشگاه خواجه‌نصیر به صحبت پرداختند اما به نتیجه‌ای نرسیدند.

دانشجویان اعلام کرده‌اند تا به نتیجه رسیدن مشکلات خود در مقابل دفتر مرکزی دانشگاه خواجه‌نصیرالدین طوسی تحصن خواهند کرد.

زندانی سیاسی ارژنگ داودی در چهل و هشتیمن روز اعتصاب غذا به کما فرو رفت

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" زندانی سیاسی ارژنگ داودی از شب گذشته در چهل و هشتمین روز اعتصاب غذا در حالت کما فرو رفت. جان این زندانی سیاسی هم اکنون در معرض خطر جدی قرار گرفته و احتمال وقوع یک حادثه ناگوار برای این زندانی سیاسی بسیار محتمل است.
یکشنبه شب 7 شهریور ماه حوالی ساعت 24:00 زندانی سیاسی ارژنگ داودی در حالت نیمه اغما با برانکارد به بهداری زندان منتقل شد. در آنجا قبل از معاینه پزشکی این زندانی سیاسی در مقابل او برگه ای قرار دادند و از او خواستند در صورت روی دادن هر اتفاقی مسئولیت آن رابعهده نخواهند گرفت.اما آقای داودی از امضای آن خوداری کرد . آنها به او آمپول نامشخصی تزریق کردند و بعد از 45 دقیقه به با برانکارد و در حالی که در حال فرورفتن به اغمای بود در کریدور بند 3 رها کردند و از نگهداری او در بهداری و درمان وی خوداری کردند.
او از شب گذشته تاکنون در کریدور بند 3 زندان گوهردشت کرج بر روی برانکارد قرار دارد و امروز وضعیتش به حدی حاد است که قادر به باز کردن چشمانش و یا صحبت کردن نیست.جان این زندانی سیاسی در معرض خطر جدی است.
همۀ شواهد و دلایل حاکی از آن است که بازجویان وزارت اطلاعات و علی حاج کاظم رئیس زندان گوهردشت کرج قصد قتل این زندانی سیاسی را دارد. علی حاج کاظم تا به حال مجری حکم اعدام زندانی سیاسی حجت زمانی بوده است و در قتل 3 زندانی سیاسی دیگر به نام های ولی الله فیض مهدودی،امیر حسین حشمت ساران و عبدالرضا رجبی نقش داشته است و همچنین در قتل و شکنجه و فروش اندام زندانیان عادی بصورت سیستماتیک نقش دارد.
تصمیم گیری در مورد زندانیان سیاسی توسط ولی فقیه علی خامنه ای صورت می گیرد و تصمیمات او توسط قوۀ قضائیه و وزارت اطلاعات و زندانبانان به اجرا گذاشته می شود.مسئولیت مستقیم جان این زندانی سیاسی ارژنگ داودی به عهدۀ ولی فقیه علی خامنه ای است.
علیرغم اینکه او در بند 3 زندان گوهردشت کرج زندانی است تا به حال بعضی از جریانات از حمایت و انتشار اخبار اعتصاب غذای او سکوت پیشه کردند و یک حالت بایکوت خبری علیه او ایجاد کرده اند. گاها حتی سعی کردند که اخبار مربوط به این زندانی سیاسی را به طرق مختلف تحت شعاع سایر خبرهای جانبی خود قرار دهند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، رها کردن زندانی سیاسی ارژنگ داودی در حالت کما در کریدور بند 3 که هدفی جز قتل او نمی تواند باشد را به عنوان یک جنایت محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی برای جلوگیری از فاجعه انسانی دیگری در زندانهای ولی فقیه است.

ما ایرانیها سه دهه است که جلوی دادگاه ها و زندانها هستیم و هنوزعزیزانمون در حبسند



ما ایرانیها سه دهه است که جلوی دادگاه ها و زندانها هستیم و هنوز
عزیزانمون در حبسند (پویا صارمی )



پویا صارمی فرزند زندانی سیاسی محکوم به اعدام علی صارمی به مناسبت تولدت
پدرش مطلبی نوشته است و آن را در اختیار فعالین حقوق بشر و دمکراسی در
ایران برای انتشار قرار داده است که به قرار زیر می باشد:

بابا امسال تولدت با سالهای دیگر خیلی فرق می کند.امسال اینگار رمضان
تاریخش با لبهای خشک شما در رجایی شهر و همدردی با اعتصابیان تنظیم شد.
مدتش طولانی تر و هوا در تب در بند بودن شما می سوزد . بابا روز تولدت
همه روزه بودیم و برای افطار کیک تولد که روی آن نوشته شده بود «آزادی
حتمی» و عکس شما را روی میز گذاشتیم. همه پیشش عکس گرفتیم و به یاد راه
دور برادرم اکبر قاب عکس را بوسیدیم به همدیگه که نگاه می کردیم اینگار
صورت پدر و اکبر در همۀ چهره ها هویدا بود.

اون روز توی اخبار دیدم که در شیلی برای 19 معدنچی که در معدن حبس شندند
جشنی به پا شد.اشک شوق توی چشمانم جمع شد.

اما در کشور ما چی؟ در کشور ما عزیزنمان را از خانه و خیابان می گیرند و
به زور به حبس می برند فقط بخاطر آزادی عقیدشون !بخاطر اینکه نظری غیر از
نظر سردمداران داشتند!

قراره خانواده معدنچیها تا 2 ماه دیگه که آنها را بیرون بیارند جلوی تونل
بمانند. ما ایرانیها سه دهه است که جلوی دادگاه ها و زندانونها هستیم و
هنوز عزیزانمون در حبسند.

یکشنبه که به ملاقات بابا رفتیم. بغض داشتم ، بابا صورتم را نگاه کرد و
گفت: دخترم ناراحت نباش ،حتی اگر من پیش شما بودم مبارزه تمام نمی شد و
کسان دیگری توی زندان بجای من بودند. احساس می کردم تاریخ طولانی شده و
ما چقدر دوری پدر را تحمل کردیم بیش از همه تلاش می کنیم اما هنوز تمام
نشده

به امید اینکه پدر و مادرها و برادرها و خواهرها به خونشون برگردند. تلاش
می کینم و خسته نمی شیم. بابا کاشکی میشد کمی از کیک تولدت بخوری.

پویا صارمی فرزند زندانی سیاسی علی صارمی

7 شهریور 1389