۱۳۸۹ خرداد ۲۲, شنبه

بازهم زمان رفتن به خيابان شد و به رسم پيشين، آن خداحافظي شيرين

صد البته که ما براي خشونت نمي‌رويم. مي‌رويم براي انگشتر سهراب و براي چشمان ندا. مي‌رويم براي صندوق‌‌هاي راي که يک سال پيش در چنين روزي به آنها تجاوز شد. و براي نامي بزرگ، نامي که دانه جان است. براي پدر چند هزار‌ساله رنج‌ديده‌مان. براي هويت و سرافرازي. مي‌رويم براي ايران. ما هيچ‌وقت خشونتي نداشته ايم. هميشه از در مسالمت رفته ايم و براي بازپسگيري خواسته‌هاي پايمال شده‌مان. گرچه حق داشتيم که عصباني باشيم،‌ خشم خود را به مصلحت فروبرده ايم همواره. اين بار هم چنين است اما ناجوانمردي‌هاي قوم ضحاک را شناخته ايم ديگر.
براي همين، خداحافظي کردن از ياران در اين دنياي نه چندان مجازي کاري منطقي است. نوشتيم براي ميهن و حال وقت آن رسيده است که ثمره نوشته‌ها وتلاش‌هايمان را در ميدان عمل، محک بزنيم. به نظر مي‌رسد امروز گونه اي خوش‌يمن از زندگي مدرن سياسي آغاز مي‌شود که پايه تغييري مبارک براي ايران خواهد بود.
پ ن :
شما سرمايه ميهن هستيد، خوب از خودتان مراقبت کنيد.
توصيه هاي ايمني را براي احتياط رعايت کنيد. مثلا بهتر است قبل از رفتن به خيابان محتويات کامپيوتر شخصي منزلتان را بازبيني کنيد. با همه روش‌هايي که مي‌شناسيد ترتيبي دهيد که نشود از آن سندي برعليه شما در آورد. سعي کنيد در تلفن همراهتان هم چيزي نباشد.اگر چيزي در تلفن همراهتان داشتيد و يا احتمال تماسي که ممکن است به ضررتان تمام شود را مي دهيد، در صورتي که احساس کرديد ممکن است گرفتار شويد، بي‌معطلي آن را از خود دور کنيد(پرت کنيد يا در جايي مخفي کنيد). هر نکته ايمني ديگري که به نظرتان مي‌رسد را جدي بگيريد.
ما پيروزيم