۱۳۸۹ شهریور ۳, چهارشنبه

فراخوان به تظاهرات بزرگ علیه حضور پاسدار احمدی نژاد در نیویورک: مقرملل متحد جای جلادان نیست

هموطنان،

حامیان مقاومت ایران،

ایرانیان آزاده مقیم آمریکا،

در حالی که بشریت معاصر علیه قتل عام زندانیان سیاسی و جنایت علیه بشریت در سال ۶۷ برانگیخته شده و وجدانهای بیدار بشری به حمایت از فراخوان مریم رجوی برای محاکمه بین المللی سران رژیم برمی خیزند ؛

در شرایطی که ازچنگالهای خامنه ای و احمدی نژاد و دژخیمانشان هم چنان خون می ریزد و صدور احکام اعدام به اتهام محاربه و مجازاتهای ضد انسانی در ایران ادامه دارد؛

و در شرایطی که فاشیسم مذهبی در برابر تمامی قطعنامه های ملل متحد گردنکشی می کند و به برنامه های ضد ایرانی و ضد انسانی برای تولید سلاح اتمی ادامه می دهد؛

پاسدار هزار تیرخامنه ای، قصد خود را برای حضور مجدد در مجمع عمومی ملل متحد در نیویورک اعلام کرده است.

ما این وقاحت و گستاخی را بر نمی تابیم!

ما حضور این جلاد را در مقرملل متحد نمی پذیریم!

ملل متحد برخون ۶۰ میلیون انسان قربانی جنگ با فاشیسم بنا شده و جای جلادان فاشیسم دینی حاکم بر ایران نیست.

نه تنها این جلاد هزار تیر نباید در نیویورک پذیرفته شود، بلکه هیأت نمایندگی رژیم جلادان باید از مقرملل متحد بیرون انداخته شود!

تمامی اشکال مماشات با حکومت سراپا نامشروع آخوندها از سوی همه دولتها باید متوقف شود!

به حکم دادگاه استیناف واشینگتن و پیام فراخوان ۳۵۰۰پارلمانتر در اروپا و آمریکا، وزارتخارجه آمریکا باید برچسب تروریستی علیه مجاهدین را بلادرنگ لغو کند.این برچسب شاخص اصلی سیاست مماشات با ملایان حاکم بر ایران و باج دادن آشکار به جلادان از کیسه قربانیان است .

محاصره ضد انسانی اشرف توسط دولت مالکی و زوزه های مزدوران اطلاعات آخوندی برای شکنجه روانی فرزندان پیشتاز مردم ایران باید پایان یابد!

هموطنان،

ایرانیان آزاده مقیم آمریکا،

در ادامه اجتماع عظیم تاورنی درنیویورک به پا خیزیم و سازمان ملل و دولت آمریکا را به طرد و تحریم کامل فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران و دست رد زدن به سینه پاسدار احمدی نژاد جلاد فرا بخوانیم!

سازمان ملل متحد جای جلادان حاکم برایران نیست!

کمیته برگزاری تظاهرات بزرگ ایرانیان درنیویورک علیه حضور احمدی نژاد

مرداد ۱۳۸۹

کارزار ملی و بین المللی ایرانیان

برای لغو رسمی برچسب تروریستی در آمریکا

مسعود رجوی- ۳ مرداد ۱۳۸۹

بحث حقوقی و مرحله قضایی با تلاشهای خارقالعاده و چشمگیر با موفقیت پایان یافته و شما، اشرف و مریم، برنده شدید. این البته گام کیفی، جدی و بسیار مؤثری است. بنابراین یک کارزار فشرده و سخت سیاسی رو در پیش دارید. نه فقط شما، تمام ملت ایران، عیناً مانند قضایای نفت در زمان مصدق. اشکال و صورت مسائل متفاوتند اما، مضمون و ماهیت همان است. از این سو یک خلق محروم و سرکوب شده در پی آزادیش؛ و از آن سو رژیم و سیاستهای پشتیبان او در سطح بینالمللی. در یک طرف مردم ایرانند که میخواهند این رژیم رو ساقط کنند، بنابراین همگی محاربند! در طرف دیگر کسانی که در این رژیم منفعت دارند یا امنیت ملی اونها ـ قول خودشون رو میگم ها! ـ اقتضا نمیکنه که در ارتباط با رژیم این برچسب ننگین رو صریحاً لغو بکنند. یعنی تا به حال اینطوری بوده. بنابراین از یاران اشرف نشان و هموطنان در خارج کشور، در سراسر جهان و مخصوصاً، مخصوصاً در آمریکا، دعوت میکنم که با مریم، با اشرف و مجاهدانش، چنان که باید و شاید، وارد این کارزاری بشوند که مرحله حقوقی و قضایش رو پشت سر گذاشتیم و حالا دیگه، مسئله تماماً سیاسی است.

اکثریت نمایندگان مردم آمریکا حرفشون رو زدهاند. هم درباره لیست و هم درباره اشرف و حفاظتش.

حرفهای نماینده کنگره قاضی تدپو رو هم اشاره کردیم، کما اینکه حرفهای بولتون رو، در مورد دهها میلیون آمریکایی و تعهد و وظیفه اخلاقی اونها. این هم که این نامگذاری از روز اول چی بود و برای چی، امر پوشیدهیی نیست. مدیرکل وقت وزارت خارجه، مارتین ایندینگ، در زمان خاتمی خودش گفت که این یک ژست حسن نیت است در قبال حکومت تهران هم نیوزویک نوشت در آن زمان، و هم لس آنجلس تایمز، بنابراین ما، همه ما، درگیر یک کارزار ملی و میهنی هستیم بر سر راهبند تروریستی و به این هم یقین داریم که کس نخارد پشت ما، جز ناخن انگشت ما.

به همین خاطر است که از یکایک یاران اشرف نشان و هموطنان خواستم که سهم خودشون و وظیفه خودشون را در این کارزار ملی ایفا بکنند. کارزای که قبل از هر کس, رژیم اهمیت و معنی و مفهوم اونرو احساس میکنه و به ترس و هول و ولا افتاده. امیدوارم که بار دیگر با استمرار همین کارزار ملی و میهنی به موفقیت عظیم دیگری دست پیدا بکنید، برای آزادی خلق و میهنتون و برای قبولاندن این حقیقت به اونهایی که نمی خواهند قبول بکنند، که به قول آقای تانکریدو که قبلا اشاره کردیم، فقط از پشت عینک ملاها میتوان مجاهدین را تروریست دید. خود همون خانم رایس میگفت که این رژیم بانکدار مرکزی تروریسم است. در سطح جهانی اونهم. بقیه مقامات و فرماندهان آمریکایی هم که هر روز عراق می بینند، و شمه ایش رو، و نه تمامش رو، می گویند و افشا میکنند. ، نمیشود که هم این رژیم رو نخستین حامی و بانکدار تروریسم دید به درستی، و هم ضد این رژیم رو به همین برچسب آلود. این یک تناقض ساده منطقی و دو دوتا چهارتاست. این اون تناقضی است که وزارت خارجه آمریکا سالهاست توش دست و پا میزند. ظاهرا از دید برخی سیاستمداران یا سیاستگذاران اصل عدم تناقض، اصل پایهیی منطق، جای چندانی ندارد. اما خب، گذشت زمان خیلی چیزها را تغییر داده، و باز هم بیشتر و بیشتر تغییر خواهد داد. البته با رنج و خون ملت ایران و فرزندان رشیدش. همچنان که گفتم به اتکا اصل کس نخارد. کما این که می بینیم جامعه بین المللی پس از سالها بحث و گفتگوی بیهوده با همین رژیم سرانجام به تحریمها رو آورد. و به قطعنامه شورای امنیت که قبلا بحث اش رو کردیم.

بعد از اجتماع بزرگ در تاورنی، در حمایت از اشرف و قیام آقای کلینتون، رئیس جمهور اسبق آمریکا بود که گفت الان سخت ترین مسأله روی میز در جهان مسأله همین رژیم است و گفت نگاه کنید به این تظاهرات توده یی که در پاریس برگزار شد که میگویند بیشترش را میخواهند در رابطه با این رژیم، تحریمهای بیشتر، طرد بیشتر،تغییر این رژیم را می خواهند،