۱۳۹۲ آبان ۲۷, دوشنبه

افشاگری در باره کهریزک؛ شکنجه گران به جان هم افتادند


افشاگری پاسدار احمدی‌مقدم سرکرده نیروی اننظامی علیه قاضی بدنام رژیم سعید مرتضوی درباره کهریزک

کهریزک اساسا بازداشتگاه نبود، بلکه سوله‌ای بود که هنگامی که محله خاک سفید معروف به «جزیره» پاکسازی شد، اولین بار از کهریزک در آنجا استفاده شد. چرا که هر خانه‌ای را که در خاک سفید جمع می‌کردند، اسباب و اثاثیه‌شان را جمع‌آوری و اسم خانواده‌شان را رویشان می‌زدند و در کهریزک این اسباب را نگهداری می‌کردند تا این خانواده‌ها تعیین تکلیف شوند.

در این منطقه چند انبار متعلق به یگان‌های ویژه بود که برخی زاقه‌ای برای مهمات بود که متروکه هم شده بود و حتی برق هم نداشت، اما زمانی که خانواده‌های محله خاک‌سفید را اینجا آوردند تا ساماندهی و غربالگری‌شان کنند، با برق‌کشی ساده و آوردن آب با تانکر، این محل تا حدودی سر و سامان گرفت و حتی در دوران سرداران طلایی و قالیباف که بعضا اراذل و اوباش جمع‌آوری می‌شدند، اراذل را به اینجا منتقل می‌کردند و قرار بود ناجا بازداشتگاه ویژه این کار – اراذل و اوباش – ایجاد کند.

تا اینکه کلا این محل تعطیل شد تا زمان اجرای طرح امنیت اجتماعی که زندان‌ها عنوان کردند جا و امکانات کافی برای نگهداری اراذل و اوباش ندارند و در دوران سردار رادان نیز مدتی از این فضا استفاده شده و مقداری تجهیز و مرتب شده بود.

قرار نبود بازداشتگاه کهریزک جای خیلی راحتی برای اراذل و اوباش باشد، چرا که آدم‌های شرور و خطرناک آنجا می‌فرستادیم؛ اما فضا و ظرفیت کافی نداشت و یکسال قبل از حادثه کهریزک در صدد آن برآمدیم تا بازداشتگاه مدرن و مجهزی با ظرفیت 1000 تن ایجاد کنیم که در اردیبهشت‌ماه سال 88 پیش از اینکه حادثه کهریزک اتفاق بیفتد، سردار رادان و جمعی از مهندسان برای بازدید از روند ساخت این بازداشتگاه جدید، با بالگرد به این منطقه سفر کردند تا از نزدیک در جریان پیشرفت کار قرار بگیرند و این سفر زمینه‌ای شد تا شایعاتی مطرح شود که سردار رادان با بالگرد به کهریزک رفته و دستور داده که «همه را بزنید و بکشید» و از آنجایی که سردار رادان قبل‌تر نیز این بازداشتگاه را درست کرده بود و چون نماد اقتدرگرایی ناجا محسوب می‌شود، به راحتی نقش ایشان در افکار عمومی ثبت شد تا حتی این سخنان به درجه‌ای زیاد شد که مقام معظم رهبری عنوان کردند که من این‌طور شنیده‌ام و اگر سردار رادان هم‌ قصور و تقصیری در این ماجرا دارد، مبری از رسیدگی قضایی نیست و باید اگر اتهامی دارد، پاسخگو باشد. من به ایشان توضیح دادم که چگونه بوده، اما ایشان فرمودند که من قاضی نیستم، پرونده‌ای مطرح شده و باید رسیدگی شود.

در مورد سردار رجب‌زاده نیز که آن زمان فرمانده تهران بزرگ بود و مسئولیت داشت و بازداشتگاه‌ها در حوزه فرماندهی تهران‌بزرگ بود نیز احضار شد و پرونده اتهامی برای هر دو تشکیل شد و در مرحله دادسرا نیز تمامی شواهد ارائه شد و سردار رادان هم آنجا رفت و مورد تحقیق قرار گرفت و ادله مورد بررسی قرار گرفت و بررسی‌ها نشان داد که سخنان مطرح شده در مورد سفر اردیبهشت ماه ایشان درست بوده و وی خبری در این زمینه نداشت و من نیز به عنوان شهودش آنجا رفتم.

سردار رادان عصر پنجشنبه 18 تیرماه با من تماس گرفت که بچه‌ها نتوانستند شما را که در ورزشگاه در حال ورزش کردن بودید، پیدا کنند، اما می‌گویند که تعدادی را به کهریزک برده‌اند و اتفاقاتی افتاده و اصلا رادان در جریان رفتن به کهریزک نبود و در همان مرحله دادسرا نیز منع تعقیب صادر شد که نشان می‌دهد نقش ایشان در این پرونده قابل طرح نبوده است. اما در مورد سردار رجب‌زاده که به مرحله محاکمه نیز رفت، اما تبرئه شد، حداکثر قصور مطرح بود، چرا که این اتفاق در حوزه مسئولیت وی رخ داده‌ و طبق نظر کمیته انضباطی، فرمانده، مسئول کل یگان خود است و هر اتفاقی که بیفتد باید پاسخگو باشد و می‌خواست در جریان باشد و از این حیث پرونده سردار رجب‌زاده مورد بررسی قرار گرفت و اشکال به وی برمی‌گشت، اما وی هیچ دستوری بابت سوء رفتار نداده بود.

من تاکنون در هیچ محفلی عنوان نکرده‌ام که صبح روز جمعه جلسه‌ای پیرامون اتفاقات آن زمان برگزار شد و آقای مرتضوی اصرار داشت که افراد دستگیر شده به کهریزک منتقل شوند. من مخالفتم را به صراحت اعلام کردم و گفتم آنجا نه تنها جا نداریم، بلکه آن مکان جای خطرناکی است. اما مرتضوی اصرار داشت که این افراد دستگیر شده چاقو، قمه و زنجیر داشته‌اند و از همین حیث اراذل و اوباش محسوب می‌شوند که من در آن جلسه عنوان کردم که ضبط کنید و بنویسید که من مخالف هستم و مخالفت ناجا نیز ثبت شد. اما من در آن جلسه به یک نفر عنوان کردم که به بچه‌های کهریزک بسپارید اولا حواسشان باشد که این افراد در بند جداگانه و میان اراذل و اوباش فرستاده نشوند و در ثانی بدرفتاری با آنها نکنید، اما همین دهان به دهان گشتن و این به آن بگو، باعث شد که این تاکیدات من به مرحله اجرا نرسد و آمده بودند در هر بند که ظرفیت 50 تن را داشت، 170 تن را جا دادند و قبول کنید در گرمای تابستان کهریزک آن هم در یک مکانی که استاندارد نیست، اگر کاری هم صورت نگیرد، این تراکم آدم در این محل کم امکانات دارای مسئله است.

با مسئول کهریزک برخورد هم شد، چرا که اگر اطلاع می‌داد و حتی عقل داشت کمی پایین‌تر مقر یگان ویژه بود و می‌توانست افراد دستگیر شده را در مسجد این یگان جای دهد یا حتی می‌توانست این افراد را در بازداشتگاه جدید که هر چند آب و برق نداشت، جای دهد تا این مشکلات به وجود نیاید. ماموران بند که سوء رفتار از آنها ناشی می‌شد، محکوم هم شدند و به مسئولان بازداشتگان متذکر شدیم، چطور چهار روز اینجا بودند اما یک روز نرفتید سرکشی کنید؟ و حتی منتقد بودم که اگر آن زمان به من می‌گفتید با مسئولیت خودم همه را رها می‌کردم. چرا که اینها جانی و قاتل نبودند.

اصل مسئله کهریزک این بود و اتفاق خیلی بدی نیز رخ داد و باید کاری کنیم که از این حوادث پیشگیری شود. اما اینکه بگوییم این اتفاقات صفر می‌شود، هیچ کس نمی‌تواند چنین تضمینی بدهد. اما بالاخره باید کاری کرد که احتمال وقوع چنین حوادثی به حداقل برسد. اما در مورد سردار رادان باید تاکید کنم که کلا از مسئله اطلاعی نداشت اما در مورد سردار رجب‌زاده از آنجایی که حوزه مسئولیتش بود، پرونده اتهامی تشکیل شد و در دادگاه نیز حضور یافت، اما تبرئه شد و مجازاتی برای وی تعیین نشد و مجازات‌ها بیشتر برای مباشران و افراد مسئول بازداشتگاه و افرادی که دارای سوءرفتار بودند برمی‌گشت. البته با خانواده‌ها نیز صحبت شد و آنها هم متوجه شدند خط مشی ناجا این نیست و یک حادثه بود که اساسش نیز به یک تصمیم غلط بازمی‌گشت.