۱۳۸۹ مهر ۱۴, چهارشنبه

شرح شکنجه های یک زندانی سیاسی کرد


جمال رحمانی، فعال کرد با نگارش نامه ای به شرح شکنجه های روانی و جسمی خود در دوران بازجوئی پرداخته است وی در بخشی از این یادداشت می گوید بازجویان برای کسب اعتراف از من، تهدید کردند برادرم را اعدام می کنند.

متن این نامه که در اختیار هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است:

 جمال رحمانی ( جمال الدین ) 29 ساله ، متولد کردستان هستم. در سال 1385 فعالیت خود را با عضویت در یک سازمان منطقه ای مدافع حقوق بشر آغاز کردم و در سال 86 با "مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران" آشنا شدم و فعالیت هایم را در این چهارچوب ادامه دادم. تا روز دستگیری به عنوان گزارشگر حقوق بشر با این مجموعه همکاری داشتم. در تاریخ 25 / 3 / 87 با یورش نیروی های لباس شخصی به منزل دانشجویی ام در شهرضای اصفهان، بدون ارائه حکم بازداشت به همراه هم اتاقی خود (رشید عبداللهی) دستگیر شدم.

پس از دستگیری و انتقالم به اداره اطلاعات شهرضا من را به مدت 24 ساعت به یک صندلی دستبند زدند وسپس به بازداشتگاه اطلاعات اصفهان ( بند الف - ط زندان اصفهان) منتقل کردند. زندان دستگرد اصفهان سه طبقه بود که در طبقه اول آن زندانیان عادی و در طبقه دوم آن زندانیان سیاسی و در طبقه سوم آن زندانیان القاعده نگهداری می شدند.
روزهای اول بازداشت با خشونت رفتار می کردند، من را تروریست و ضد انقلاب می خواندند.
نیمه شب یکی از روزها ، بعد از مراجعه نگهبان به سلول و وادار کردن من به بستن چشم بند ، مرا به زیرمینی در همان زندان انتقال دادند. بازجویی ها از همان ابتدا توام با ضرب و شتم بود.

پس از چند روز به همراه همبندی ام به سنندج منتقل شدیم. اولین سلولی که وارد شدم ، یک سلول تقریبا 7 متری و بدون سرویس بهداشتی بود. هر بار برای رفع حاجات مجبور بودم که در بزنم. بعضی وقت ها ساعت ها منتظرمیشدم تا نگهبان بیاید و در را باز کند و اجازه بدهد به دستشویی بروم. شب ها که دستشویی رفتن ممنوع بود و روزهای تعطیل هم که به ندرت نگهبان سر میزد .

وضعیت خوراک به شدت نامناسب بود، گاهی حتی مجبور بودم گرسنه بخوابم . داخل سلول همیشه روشن بود، حتی شب ها هم لامپ را هم خاموش نمی کردند. صبح ها نگهبان با سر و صدای زیاد زندانیان را مجبور می کرد که بیدار شوند. از همان روز اول بازجویی های مستمر روزانه شروع شد. آنها تاکید داشتند که در صورت قبول نکردن اتهامات برادرم ( کریم رحمانی فعال دانشجویی) را که در زندان دیزل آباد کرمانشاه بود، اعدامم خواهند کرد .
در روزهای بعد هم گفتند که دختر مورد علاقه ام را دستگیر نموده اند و در صورت عدم همکاری با آنها وی را اذیت خواهند کرد . ابتدا حرفشان را باور نکردم تا مشخصات دقیق آن دختر را گفتند . از این مسائل خانواده گی و تهدید به آزار و اذیت آنها به شدت رنج می بردم .

سهیلا قدیری بی پناه ترین زن زندانی را دیروز اعدام کردند

 سهيلا قديري تنهاترين و بي پناه ترين ايراني که زندان هاي کشور تاکنون به خود ديده، ديروز اعدام شد. نه کسي را داشت که براي اعدام نشدنش به دادستان التماس کند و نه حتي بيرون در زندان اوين کسي منتظر بود تا انجام اعدام را به اطلاعش برسانند. کسي بدن بي جان او را تحويل نمي گيرد و هيچ ختمي به خاطر او برگزار نمي شود. از همه درآمدهاي نفتي کشور فقط چند متر طناب نصيب گردن او شد و از 70 ميليون جمعيت ايران تنها کسي که به او محبت کرد، سربازي بود که دلش آمد صندلي را از زير پاي سهيلا بکشد و به 16 سال بي پناهي و فقر و آوارگي او پايان دهد و او را روانه آن دنيا کرد که مامن زجرکشيدگان و بي پناهان و راه به جايي نبردگان است.

سهيلا 16 سال پيش از خانواده يي که هيچ سرمايه مادي و فرهنگي نداشت تا خوب و بد را به او بياموزد، فرار کرد و ميهمان پارک هاي ميدان تجريش شد. حال او يک دختر شهرستاني يا دهاتي با لهجه کردي و لباس هايي بود که به سادگي مي شد دريافت به شمال تهران تعلق ندارد و از اينجا بود که ميهمان ثابت گرسنگي و سرماي زمستان و گرماي تابستان و نگاه کثيف و هرزه رهگذران شد.پس از سال ها آوارگي در حالي که فرزند ناخواسته يي را حمل مي کرد، از سوي پليس دستگير شد و براي اولين بار در زير سقف بازداشتگاه احساس خانه و مامن داشتن را تجربه کرد. به گفته خودش کودک پنج روزه اش را کشت چون تحمل سختي و گرسنگي و آوارگي کشيدن فرزند دلبندش را نداشت.

وقتي وکيل در جلسه دادگاه از او مي خواهد که بگويد «دچار جنون شده بودم فرزندم را کشتم»، زير بار نرفت و باز تاکيد کرد من عاشق کودکم بودم زيرا به غير از او کسي را نداشتم ولي نمي خواستم فرزند يک مرد معتاد و يک زن ولگرد بي پناه به روزگار من دچار شود. منطق زن فقيري که در دادگاه تکرار مي کرد من روي سنگفرش هاي خيابان و زير باران بزرگ شده ام، آن کودک بي پناه تر از مادرش را به کام مرگ کشاند و پس از دو سال مادرش نيز به سرنوشت مشابهي دچار شد.

اعدام بي پناه ترين ايراني اين سوال را مطرح مي کند که گناه ولگردي و هرزگي يک انسان فقير و بي پناه و راه گم کرده بزرگ تر است يا گناه جامعه ثروتمندي که براي فنا نشدن امثال سهيلا اقدامي نمي کند. قبح فسق و فجور سهيلا زشت تر است يا اينکه کسي در مناطق شمال تهران از شدت گرسنگي به تن فروشي روي آورد. و در نهايت وجود امثال سهيلاي ولگرد و قاتل براي يک جامعه پرادعا و پر از مراسم پرريخت و پاش زشت تر است يا بي تفاوتي نسبت به اينکه در لابه لاي کوچه پس کوچه هاي حوالي ميدان تجريش، انساني در اثر سرماي دي و بهمن چنان به خود بلرزد که براي نمردن از سرما و گرم شدن، هر شب را در خانه يي سپري کند. حال که از فقر و بي پناهي و به تعبير برخي، استضعاف امثال سهيلا احساس گناه نکرديم، از گرسنه ماندن او در خيابان هاي پر از رستوران تجريش شرمنده نشديم، و از اينکه جايي را نداشته تا شب هاي زمستان را در آن سپري کند. فرجام سهيلا قديري و کودک پنج روزه اش ثمره يک بي عدالتي و يک ظلم غدار اجتماعي است که براي سر و سامان و پناه دادن به امثال سهيلا چاره يي نينديشيده. اگر نگاه سنتي خشن و بي عاطفه سياه و سفيد جامعه خود را به تجربه ديگر جوامع متوجه کنيم، درمي يابيم بسياري از کشورها راه حل هايي را تجربه کرده اند. کشورهاي اروپايي مراکزي را داير کرده اند که هدف از سازماندهي آن پناه دادن به کساني است که براي مدت کوتاهي يا اساساً سرپناهي ندارند و بدون سرپناه فنا مي شوند. حتي در کشور ثروتمندي همچون سوئد يا انگليس زناني که در اثر اختلاف خانوادگي از خانه فراري مي شوند به مکان هاي تعريف شده يي هدايت مي شوند تا آرامش بيابند و به زندگي عادي بازگردند.براي جامعه يي که مفتخر است هرساله در مراسم و مناسبت ها تعداد ديگ هاي بار گذاشته شده صدتا صدتا اضافه مي شود و بسياري از نهادها با يکديگر رقابت مي کنند، تامين زندگي دو هزار يا پنج هزار نفر امثال سهيلا هزينه و سازماندهي کمرشکني محسوب نمي شود.

اعدام امثال سهيلا به عنوان نماينده فقيرترين اقشار آسيب پذير که از يکي از دورافتاده ترين شهرهاي غرب کشور به تهران پرتاب شده، کدام حس عدالت طلبي کجاي نظام قضايي ما را اقناع مي کند و پاسخ مي گويد. آيا سهيلا قديري شهروند دارنده شناسنامه کشور ايران به خاطر محروميت و فلاکتي که کشيد و نقل آن، اشک همگان را در دادگاه درآورد بايد غرامت دريافت مي کرد يا حکم اعدام. يک هفتادميليونيوم درآمدهاي نفتي ايران که بالغ بر 735 ميليارد دلار مي شود معادل 10 هزار و پانصد دلار يا 10 ميليون و 500 هزار تومان مي شود. سهم سهيلا به عنوان عضوي از جامعه 70 ميليوني ايران با يک حساب سرانگشتي 10500 دلار يا 10 ميليون و 500 هزار تومان مي شود. در شرايطي که بسياري از اقشار جامعه ايران با تحصيل در آموزش و پرورش و تحصيلات دانشگاهي مجاني و با دريافت يارانه هاي بهداشتي، غذايي و دارويي بسيار بيشتر از 10500 دلار از سهم درآمد نفتي تسهيلات دريافت کرده اند، سهيلا به عنوان شهروند جامعه ايران هيچ گاه امکان بهره مندي از هيچ تسهيلات دولتي و ملي را نداشت. به همين لحاظ سهيلا به عنوان کسي که نتوانست از هيچ امکاناتي بهره مند شود، بايد حداقل 10 ميليون و 500 هزار تومان سهم خود را از درآمدهاي نفتي 30 سال گذشته دريافت مي کرد. و نيز به خاطر محروميت هايي که به آن دچار شد و عقب ماندگي و عقب افتادگي مضاعفي را بر او تحميل کرد، مبالغ ديگري را نيز بايد به عنوان خسارت دريافت مي کرد.

به اين ترتيب سهيلا با داشتن 10 ميليون و 500 هزار تومان امکان آن را داشت تا اتاقي را اجاره کند، کار شرافتمندانه يي را بيابد و شب ها از گرسنگي و زمستان ها از سرما به خود نلرزد. شايد او مي توانست خانواده يي تشکيل دهد و لذت مادر شدن و همسر بودن را تجربه مي کرد و نيز فرصت مي يافت به جاي کشتن فرزند دلبندش با شيرين زباني و شيطنت هاي کودکانه او آرامش يابد. اما سهيلا به جاي آرامش خانواده و همسر و فرزند، در فشار حلقه طناب دار آرام گرفت. حداقل او ديگر گرسنگي نمي کشد، از سرما به خود نمي لرزد و نگاه هاي هرزه را تحمل نمي کند. بي ترديد در رحمت و غفران خداوند رحمان و رحيم آرامش يافته است.

فرار دیپلماتها به برکناری متکی منجر خواهد شد

گزارش دریافتی از درون رژیم: بعد از اینکه چندین دیپلمات ایرانی از کشورهای مورد خدمت خود درخواست پناهندگی کرده و از بازگشت به ایران خودداری کردند احمدی نژاد مصمم شد که وزیر امور خارجه منوچهر متکی را بخاطر این آبروریزی از کار برکنار کند. اطرافیان احمدی نژاد می گویند او قسم خورده که در اولین فرصت متکی را از کار برکنار خواهد کرد. به گفته آنها در این اواخر متکی از هر موقعیتی برای سرزنش و انتقاد از اقدامات احمدی نژاد استفاده می کرد بخصوص انتصاب سپاهیان را برای پست های ارشد وزارت خارجه عملی بسیار ابلهانه می خواند و این دخالت ها را صدمه ای غیرقابل جبران به منافع نظام می دانست، چرا که فعالیت دیپلماتیک در این شرایط حساس باید در دست کارشناسان با تجربه باشد و نه آلت دست یک عده تازه به دوران رسیده از همه جا بی خبر. گفته می شود متکی آشکارا اقدامات احمدی نژاد را به باد مسخره و توهین گرفته است. دیپلمات های باتجربه در گفتگوهای خصوصی تاکید می کنند که در این زمینه کاملا با متکی توافق نظر دارند و حتی علنآ از اقدامات احمدی نژاد انتقاد کرده اند. آنها بر این باورند که فرستادن اشخاصی که در عرصه دیپلماسی سر در گم هستند کار آنها را به مراتب مشکل تر می کند. در حال حاضر بخاطر رویدادهای بعد از انتخابات و اخباری که از ایران به سراسر دنیا پخش می شود چهره نظام بشدت تیره شده و این مسئله کار دیپلماتها را بمراتب مشکل تر ساخته است. خبر پناهنده شدن دو تن از دیپلماتها در فنلاند و بلژیک که اخیرا به جمع دیپلماتهای پناهنده به غرب پیوسته اند، باعث عصبانیت شدید احمدی نژاد شده است. احمدی نژاد پس از اینکه بوسیله عوامل اطلاعاتی سپاه از مخالفت های علنی متکی مطلع شد حتی دادگاهی کردن متکی را هم در نظر گرفت اما بخاطر رقابت و عدواتی که با لاریجانی دارد، فعلا از این کار منصرف شده است. روابط احمدی نژاد و متکی از همان اول چندان تعریفی نداشت و انتصاب متکی توسط رهبر به احمدی نژاد تحمیل شد و رهبر چندین بار درخواست برکناری متکی از طرف احمدی نژاد را رد کرد. این را هم باید اضافه کرد که نزدیکی متکی به لاریجانی برای احمدی نژاد تحمل ناپذیر است. گفته می شود احمدی نژاد قصد دارد سعید جلیلی دبیر شواری عالی امنیت و یا ثمره هاشمی مشاور ارشد خود را بجای متکی برگزیند که طبیعتآ پیامدهای آنی انتخاب جلیلی از نظر مذاکرات هسته ای انکارناپذیر خواهد بود. در حال حاضر هیچ کاری از دست نظام برای جلوگیری از فرار دیپلماتها و پیوستن آنها به جنبش سبز بر نمی آید و انتظار می رود که دیپلمات های دیگری هم اقدام به پناهندگی کنند.

بازداشت شهروندان معترض در ايوان غرب

روز شنبه و یک شنبه پس از اینکه یک نوجوان 7 ساله ایونی بر اثر یک تصادف در جاده ایلام کرمانشاه کشته می شود و راننده خودرو بدون توجه به کشته شدن این نوجوان فرار می کند. مردم سراب ایوان دست به یک حرکت اعتراضی می زنند و اقدام به بستن جاده ایلام کرمانشاه می کنند. 
به گزارش کردانه، مردم سراب ایوان به خاطر عدم کمک مسئولین و همکاری نیروهای پلیس در جهت حفظ جان شهروندان ایونی به حرکت اعتراضی خود در روزهای شنبه و یک شنبه ادمه میدهند . نیروها امنیتی و انتظامی به خاطر تجمع زیاد مردم روز شنبه و یک شنبه سعی می کنند که بر اوضاع از راه دور کنترل داشته باشند و از راه دور با حرکت اعتراضی آنها مقابله نمایند.
طبق خبر رسید ه، نیروهای امنیتی ایوان روز دوشنبه با همکاری نیروهای کمکی امنیتی و اطلاعاتی استان ایلام بیش از 25 نفر از مردم سراب ایوان را بازداشت و روانه بازداشتگاههای اطلاعات کرده اند.
اسامی تعدادی از بازداشت شدگان:
مهدی مومنی، مسعود کریمی تبار، رسول کریمی تبار، حسن کریمی تبار، یوسف قنبری، محسن محمدی، امیر نصرتی، هادی نصرتی، مهدی نصرتی،
تا این لحظه خانواده های بازداشت شدگان از سرنوشت عزیزان خود خبری ندارند.

نصب دوربینهای مدار بسته امنیتی در تریای دانشگاه

نصب دوربینهای مدار بسته امنیتی در تریای دانشگاه علم و صنعت
دانشجونیوز: با شروع سال تحصیلی جدید، دانشگاه علم و صنعت ایران اقدام به نصب دوربینهای مدار بسته در تریای پسران نموده است. نصب این دوربین ها در حالی انجام میشود که سال گذشته نیز در اماکن پر رفت و آمد دانشگاه دوربین های امنیتی کار گذشته شده بود.
دانشجویان این دانشگاه در آغاز سال جدید متوجه تغییر مکان تریای پسران شدند؛ تریای پسران دانشگاه علم و صنعت در یکی از شلوغترین مکانهای دانشگاه قرار داشته که به نظر میرسد تغییر مکان تریا نیز به همین علت صورت گرفته است. ساختمان جدید تریای دانشگاه مجهز به تعداد زیادی دوربین های مداربسته است که تمامی نقاط تریا را پوشش میدهد.
دانشگاه علم و صنعت در سال گذشته یکی از پر حادثه ترین دانشگاههای ایران بود و گویا امنیتی کردن این دانشگاه به عنوان راهکاری جهت جلوگیری از اعتراضات احتمالی دانشجویان می باشد.
لازم به ذکر است که بعد از انتخابات جنجال برانگیز ریاست جمهوری و اعتراضات گسترده مردم در سال گذشته، نصب دوربین های مدار بسته در امکان عمومی سرعت بیشتری به خود گرفته است به نحویکه این دوربین ها علاوه بر دانشگاه ها در مدارس، خيابان‌ها، بيمارستان‌ها، و حتی زندان‌ ها نیز نصب شده اند.



۱۳۸۹ مهر ۱۳, سه‌شنبه

اسامی تعدادی از زنانی که در انتظار اجرای حکم اعدام در بند زنان زندان اوین بسر می برند


بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران"  اسامی  تعدادی از زنان زندانی محکوم به اعدام در بند زنان زندان اوین که هر لحظه امکان اجرای حکم اعدام  آنها می رود جهت ارسال به سازمانهای حقوق بشری بین المللی و اطلاع عموم انتشار می یابد که به قرار زیر می باشد:  

1- ثریا ذکریا نژاد ،خانه دار4 سال در زندان  به اتهام داشتن مواد مخدر ، دربند3 زنان زندان اوین بسر می برد
2- اشرف امرایی ،38 ساله،خانه دار  ، 2 سال در زندان ، به اتهام داشتن مواد مخدر،،همسرش پیش از این  اعدام شده است ، دربند3 زنان زندان اوین بسر می برد
3- سهیلا پور حسینی 19 ساله، خانه دار ،1 سال در زندان به اتهام  قتل ،بند3 زنان زندان اوین
4- اشرف کل حر 45 ساله،خانه دار به  اتهام قتل و زنا ، حکم سنکسار9 سال در زندان، بند 2 بالا زندان اوین
5- شهلا جاهد ،8 سال در زندان،  به اتهام قتل،در بند 1 بالا زندان اوین  قاضی صادر کننده حکم جعفر زاده
6- کبری رحمان پور 29 ساله،خانه دار  به اتهام  قتل 9 سال در  زندان بند 2 پایین زندان اوین  قاضی صادر کننده حکم؛ عزیز محمدی
7- سوگند جهانی 28 ساله،خانه دار به اتهام قتل محکوم به اعدام ،2.5 سال در زندان ،بند 2 پایین زندان اوین  قاضی صادر کننده حکم ؛ عزیز محمدی
8-ریحانه جباری 25 ساله،به اتهام قتل ، 3.5 در زندان  ،بند 1 پایین زندان اوین  قاضی صادر کننده حکم تردست 
9- سادات صفوی 45 ساله،خانه دار ، به اتهام مواد 3 سال در زندان حبس بند 1 بالا زندان اوین
10 – سحر پری خانی 23 ساله،خانه دار،  به اتهام قتل ،3 سال در زندان ، بند 2 بالا زندان اوین
11- فاطمه حداد 34 ساله،خانه دار  به اتهام قتل ،1.5 سال در زندان ، ،بند 2 بالا زندان اوین
12- اکرم علی محمدی 29 ساله به اتهام قتل ،5 سال در زندان، بند 2 بالا زندان اوین
13 – فرشته بیگوند 45 ساله،خانه دار  به اتهام مواد مخدر، 5 سال در زندان ،بند 1 بالا زندان اوین 
14 لیلا خواجه وندی 32 ساله،خانه دار،  به اتهام مواد مخدر، 2.5 سال در زندان ،بند 1 پایین زندان اوین
15- نقره خزایی 47 ساله،خانه دار  به اتهام قتل و مواد مخدر ،4 سال در زندان ،بند 2 پایین زندان اوین
16- لیدا توکلی محلاتی،28 ساله ،متهم به قتل 5 سال در زندان،قاضی صادر کننده حکم کوه کمره ای ، بند 2 بالا زندان اوین
17-  فاطمه مطیع،40 ساله ،متهم به قتل  ،15 سال در زندان ،قاضی صادر کننده حکم عزیز محمدی
18- محبوبه شیخ لر 18 ساله ، متهم به قتل ، 1 سال در زندان ، قاضی صادر کننده حکم عزیز محمدی
19- مینا چراغی 25 ساله ،به اتهام داشتن مواد  مخدر، 2 سال در  زندان
20- شرافت بیگوند ،به اتهام  حمل و نگهداری مواد مخدر ،5 سال در زندان
21- آزیتا ملاهاشمی، 6 سال در زندان، قاضی صادر کننده حکم عزیز محمدی
22- فرحناز نیک خواه به اتهام قتل، 7 سال در  زندان، قاضی صادر کننده حکم عزیز محمدی بود
23- راضیه ژولیده 35 سال  و مرضیه توکلی  20 سال که مادر و دختر هستند،به اتهام قتل
24- زرین تاج غریب، 4 سال در زندان ،قاضی صادر کننده حکم همت یار
25 – زهرا عادی گذری مقدم، به اتهام قتل 7 سال در زندان،قاضی صادر کننده حکم عزیز محمدی
26- معصومه آقایی، به اتهام قتل، 3 سال در زندان ،قاضی صادر کننده حکم عزیز محمدی
27- سعیده خدایی دل ،به اتهام معاونت در قتل ،8.5 سال در زندان ،قاضی صادر کننده حکم  طباطبایی
28--سهیلا پور حسینی،به اتهام قتل ،10 ماه درز ندان 
29- مرضیه رحمانی،به اتهام مباشرت در قتل  5 سال در زندان ،قاضی صادر کننده حکم عزیز محمدی – تردست
30- زهرا رحیمی ،به اتهام قتل 5 ماه در زندان
31-  نسرین نجفی، به اتهام  قتل ،1 سال در زندان
32-  اعظم احمد وند 27 ساله ،6 سال در  زندان ،شعبه 74 صادر کننده حکم  عزیز محمدی
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،صدور احکام ضد بشری اعدام که هدفی جز ایجاد رعب و وحشت در جامعه ندارد  را به عنوان یک جنایت علیه بشریت محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت این رژیم به شورای امنیت سازمان ملل متحد برای گرفتن تصمیمات لازم اجرا می باشد.

13 مهر 1389 برابر با 5 اکتبر 2010
گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
گزارشگران ویژه زنان سازمان ملل متحد

حکم اعدام یک زندانی سیاسی کرد تایید شد

در روزهای گذشته حکم اعدام حبیب‌الله گلپری پور، جوان بیست و هفت ساله‌ی سنندجی از سوی دیوان عالی کشور تایید شد.
گلپری پور در تاریخ دوم اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ به اتهام محاربه از طریق فعالیت تبلیغی و عضویت در یک حزب مخالف نظام به استناد ماده‌ی ۱۸۶ و ۱۹۰ قانون مجازات اسلامی از سوی دادگاه انقلاب مهاباد به اعدام محکوم و در شهریورماه این حکم توسط دیوان عالی کشور تایید شد.
او از یک سال قبل در بازداشت است و هم اکنون در زندان مهاباد به سر می‌برد. خانواده‌ی او به نجات فرزندشان امیدوار هستند و از انتشار اخبار نادرست درباره‌ی او گلایه می‌کنند.
به گزارش رادیو زمانه، بهرامیان ضمن تائید حکم قطعی اعدام برای موکلش گفت: «اتهام حبیب‌الله گلپریپور عضویت در گروه پژاک بوده و دادگاه بر این اساس وی را محکوم به اعدام کرده است.»
او افزود «اتهام محاربه و عضویت در گروه پژاک با گفته‌های موکلم به هیچ وجه همخوانی ندارند.»
این وکیل هم‌چنین اضافه کرد که صدور چنین حکمی در حالی است که به گفته وی هیچ‌گونه سلاحی از موکلش کشف نشده است. ظاهراً حبیب‌الله گلپریپور در زمان دستگیری تنها چند کتاب در دست داشته است.
بهرامیان درباره‌ی اتهام محاربه گفت: «به اعتقاد من اساساً ماده ۱۸۳ و ۱۸۶ قانون مجازات اسلامی با یکدیگر در تضاد هستند و بر اساس موازین فقهی اصولاً صدور حکم اعدام در چنین مواردی مبنای فقهی و قانونی ندارد.»
وی با تاکید بر اینکه تمام تلاشش را با استفاده از اختیارات قانونی دیگر مانند ماده‌ی ۱۸ در جهت لغو حکم اعدام برای موکلش حبیب‌الله گلپریپور به کار خواهد گرفت، از احتمال قریب‌الوقوع اجرای حکم اعدام موکلش خبر داد و افزود: «در تمام موارد احکام قطعی شده توسط دادگاه، احتمال اجرای حکم در هر زمان وجود دارد و در رابطه با موکلم حبیب‌الله گلپریپور هم باید بگویم که احتمال اعدام قریب‌الوقوع وی نیز با توجه به قطعی شدن حکم دادگاه وجود دارد.»
محمد مصطفایی وکیل و حقوقدان نیز در این زمینه گفت: «رویه و روال دستگاه قضایی و دستگاه‌های امنیتی در جمهوری اسلامی ایران از گذشته تا حال در خصوص زندانیان سیاسی و امنیتی چنین بوده است که اگر در یک مرحله‌ی زمانی ناتوان از مقابله با آزادی بیان و عقیده بوده‌اند، سلاح و ابزار اعدام را به بهانه‌ی محارب بودن متهمین پیش کشیده و در راستای اهداف حفظ قدرت از سرکوب به شیوه‌ی اعدام استفاده می‌کردند.»
وی افرادی چون حبیب‌الله گلپری پور را قربانی تفکر خشونت‌طلبانه‌ی دستگاه‌های امنیتی و قضایی دانست و گفت: «والا صدور چنین دادنامه و حکمی وجاهت قانونی ندارد و برخلاف عدالت و انصاف کیفری است.»
این وکیل توضیح می‌دهد: «اگر مبنای حقوقی چنین پرونده‌هایی را تبیین و تحلیل کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که افرادی همچون گلپریپور صرفا قربانی خشونت‌طلبی عده‌ای برای حفظ جایگاه قدرت خود شده‌اند. چرا که هرچند قانونگذار چهار مجازات را برای محاربه تعیین کرده و قاضی می‌تواند محکوم علیه را تبعید کند، ولی دستگاه‌های امنیتی و قضایی با استفاده از مجازات اعدام می‌خواهند پشتوانه‌ی قدرت خود را تقویت کنند.»
وی ادامه می‌دهد: «مهم‌تر اینکه در حدود شرایط بسیار خاص و دلایل بسیار قوی و مبرهنی می‌بایست ارائه شود تا جرم به اثبات برسد. این حکم و دیگر حکم‌های این چنینی به هیچ وجه استوار نیستند و پشتوانه‌ی محکمی ندارند و از نظر افکار عمومی مردود هستند. حتی دیده و شنیده‌ایم که محکومین چنین احکامی محبوبیت و مشهوریت بسیار بالایی در جامعه کسب می‌کنند که ناشی از این تحلیل حقوقی است.»
دکتر محمود امیری مقدم، سخنگوی سازمان حقوق بشر ایران در مورد فعالیت‌هایی که این سازمان برای کمک به حبیب‌الله گلپریپور انجام داده، می‌گوید: «مخالفت با اعدام موضوع اصلی فعالیت سازمان حقوق بشر ایران است و ما عضو جنبش جهانی مخالفت با اعدام هستیم. در کشور ما هر روز بیش از یک اعدام صورت می‌گیرد.»
او با اشاره به اینکه بیش از هزار زندانی در نوبت اعدام قرار دارند و اعدام زندانیان در سال‌های اخیر شدت گرفته است، می‌گوید: «سازمان حقوق بشر ایران در حال سازماندهی یک راهپیمایی در مخالفت با اعدام است. ما امیدواریم بسیاری از ایرانیان ساکن نروژ و فعالان حقوق بشر نروژی ما را حمایت کنند. این سازمان قصد دارد تا روی زندانیان محکوم به اعدام تمرکز کند و با اطلاع‌رسانی در جهت نجات آنها از اعدام تلاش کند. یکی از افرادی که در مورد آنها اطلاع‌رسانی خواهیم کرد حبیب‌الله گلپریپور است که با اتهام محاربه به اعدام محکوم شده است.»
حبیب‌الله و بسیاری از زندانیانی که در ایران با خطر اعدام روبه‌رو هستند از یک محاکمه‌ی عادلانه برخوردار نبوده‌اند و دادگاه احکام وحشیانه‌ای چون اعدام را برای آنها صادر می‌کند.
در سال گذشته اعدام احسان فتاحیان و سپس فرزاد کمانگر، شیرین علم‌هولی و سه زندانی دیگر موجی از خشم ایرانیان را برانگیخت. بازاری‌های کرد دست به یک اعتراض سراسری زدند و بازارها و مغازه‌ها در شهرهای کردستان به تعطیلی کشیده شد. همزمان ایرانیان ساکن اروپا با تظاهرات در برابر سفارتخانه‌های جمهوری اسلامی اعتراض خود را نشان دادند.
فرزاد کمانگر و شیرین علم هولی موفق شدند تا رنج‌نامه‌های خود را به دست مطبوعات برسانند و در این نامه‌ها به شرح شکنجه‌های وحشیانه برای اعتراف‌گیری بپردازند.
به عقیده‌ی وکیل فرزاد کمانگر و شیرین علم هولی، هر دوی این زندانیان بی‌گناه بودند و به ناحق اعدام شدند.




با من از گلها بگو

پيش پاي نو بهارم, با من از گلها بگو
باغ مي خواند مرا از رقصِ بلبلها بگو

از شميمِ خاطر گلها ز باغستانِ دل
از شقايقهايِ عاشق, عطرِ سُنبلها بگو

از شكست و از پريشان حاليِ سرما دلان
از غرورِ غنچة اميد و از دلها بگو

با من از رگبارِ باران, بيقراريهاي ابر
از تلاطمهاي دريا, صبرِ ساحلها بگو

گرچه پرپر شد هزاران گل در اين خاكِ اسير
تو ولي از ريشة جوشانِ اين گلها بگو

سوت و كورِ خانه‌ها را پركن از نور و عسل
از لبِ خندانِ قفلِ بازِ منزلها بگو

آب و جارو كن تمامِ كوچه را با اشكِ شوق
كاروان گل رسيد, از عشقِ محملها بگو

خصلتِ روداست اگر برپا كند يك فاصله
همسفر! از لهجة وصلِ دلِ پلها بگو

از گُلِ سرخي كه مي‌راند مرا تا خاطره
از من و ما, شعلة جانسوزِ محفلها بگو

اعدام یک زن و سه مرد در خراسان

یک زن در خراسان شمالی و سه مرد در خراسان جنوبی بدون اعلام رسمی در مطبوعات و رسانه های داخلی  در طی شهریور و مهر ماه اعدام شدند.
به گزارش سایت محلی شهر شیروان یک زن در آخر هفته گذشته در این شهر به اتهام تهیه و توزیع مواد مخدر اعدام شد. بنا به گزارش های دیگر سه نفر در ماه رمضان در خراسان جنوبی بدون فرصت جهت دفاع از خود به اتهام تجاوز به عنف و با دستور شخص لاریجانی و در ماه رمضان که اعدام زندانیان معمولا متوقف می شود اعدام شدند.

۱۳۸۹ مهر ۱۲, دوشنبه

اعتصاب طلافروشان در تهران، قزوین، اردبیل، مشهد، همدان، شیراز و… ادامه دارد

تعطیلی بازار طلافروشان - آرشیو
تعطیلی بازار طلافروشان
روز یکشنبه اعتصاب طلافروشان تهران، قزوین، و اردبیل ادامه داشت. اعتصاب بازاریان مشهد از یک هفته گذشت، طلافروشان همدان بهطور کامل بسته بودند. اعتصاب طلافروشان شیراز بهرغم تهدیدات رژیم ادامه داشت بازاریان بندرعباس، نیز به بازاریان اعتصابیسایر شهرها پیوست.

بنابه گزارشهای دریافتی در تهران علاوه بر تعطیل بازار طلافروشان، طلافروشان خیابان کریمخان نیز تعطیل کرده و به اعتصاب بازاریان پیوستند. در تهران هم‌چنین بازار آهن شاد آباد و سایر بازارهای آهن هم‌چنان در اعتصاب بهسر میبرند.
در قزوین روز یکشنبه مانند روزهای گذشته طلافروشان و زرگران در اعتصاب بودند. یکی ازطلافروشان خیابان خیام قزوین گفت واقعاً جای عقبنشینی ندارد. مردم نقدینگی ندارند و بعضاً حتی مخارج یومیه زندگی را نمیتوانند تامین کنند، بیشتر از این دیگر نمیشود به مردم فشار وارد کرد و این کار ظالمانه میباشد. از این جهت قطعاً بازار بیشتر از گذشته در رکود خواهد رفت و لذا این اعتصابها تا رسیدن به خواستهمان، یعنی عقبنشینی دولت از افزایش مالیات ادامه خواهد یافت.

در همدان - از صبح روز 9مهر تقریبا کلیه طلافروشان اعتصاب خود را شروع کردند که روز گذشته نیز ادامه داشت.
در شیراز بهرغم تهدیدات طلافروشان به اعتراض خود ادامه دادند. ، طلافروشان شیراز که از روز پنجشنبه اول مهر ماه عتصاب خود را شروع کردهاند کماکان دراعتصاب بهسر میبرند. یکی از طلافروشان خیابان ملا صدرا گفت که اعتصاب طلافروشان امروز وارد یازدهمین روز خود شد و همه همکاران سخت و مصمم ایستادهاند که زیر بار زور نرویم.

در بندرعباس طلافروشان این شهر به جمع اعتصابیون طلافروش در کشور پیوستند.
روز یکشنبه طلافروشان چهار راه مرادی، بازار طلا، ستاره جنوب و طلافروشاتن بازار روز تعطیل و در اعتصاب بودند.
در مشهد بازار طلافروشان که بیش از ده روز است تعطیل شده، روز گذشته نیز ادامه داشت. در این مدت طلافروشان معترض چند بار در مقابل استانداری و دادگستری رژیم در مشهد تجمع اعتراضی برگزار کردند. بازاریان مشهد گفتهاند مصمم هستند که این اعتصاب را تا رفع این فشار ظالمانه ادامه دهند.

در اردبیل اعتصاب طلافروشان وارد دوازدهمین روز خود شد. به گفته طلافروشان، همه طلافروشان شهرهای تابعه اردبیل مانند خلخال و مشکین شهر نیز تعطیل میباشد… بازاریان اردبیل گفتند مصمم هستند که این اعتراض را تا رسیدن به نتیجه ادامه دهند.
درکرمانشاه روز یکشنبه همه طلافروشان در اعتصاب بودند. این اعتصاب ا ز چند روز قبل شروع شده است.

در تبریز طلافروشان و هم‌چنان در اعتصاب بهسر میبرند، بازار امیرکبیر، بازار محمدی، بازار امیر، بازار طلافروشان نزدیک آبرسان تعطیل میباشند.

اهدای قلم طلايی آزادی سال ۲۰۱۰ به احمد زيدآبادی

موسسه جهانی مطبوعات، روز چهارشنبه ۶ اکتبر، طی مراسمی رسمی، قلم طلايی آزادی سال ۲۰۱۰ را به احمد زيدآبادی اهدا خواهد کرد.
اين موسسه در سال ۱۹۴۸ تأسيس شده و مقر آن در شهر پاريس است. روزنامه نگاران ۱۲۲ کشور عضو اين موسسه هستند که تعداد آنها بالغ بر ۱۸۰۰ نفر است.
به گزارش جرس اهداف اصلی اين موسسه دفاع و ارتقاء آزادی مطبوعات و کمک به استقلال مالی آنها، توسعه رسانه های مکتوب و ديجيتالی و برقراری شبکه های ارتباطی بين تحريريه و سردبيری نشريات در جهان، همکاری بين سازمان های عضو در سطح ملی، منطقه ای و بين المللی عنوان شده است.
اين موسسه هر سال در سطح جهان، يکی از روزنامه نگاران را به دليل فعاليت های آزادی خواهانه، به عنوان روزنامه نگار برتر جهان در آن سال انتخاب می کند و قلم طلايی آزادی را به او در يکی از شهرهای جهان اهداء می کند.

سرنوشت نامشخص 8 شهروند بازداشت شده مريوانى

با گذشت بیش از 50 روز از بازداشت شدن چند شهروند کرد مریوانی توسط نیروهای اصلاعات و سپاه پاسداران در روستای "نی" از توابع این شهر، هنوز این بازداشت شدگان بلاتکلیف در سلولهای انفرادی اطلاعات شهر مذکور به سر میبرند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، بهمن فتاح زاده، بورهان درخشانی، بریار کاوه، بورهان خسروی، مورخ 23 مرداد ماه سال جاری با یورش نیروهای مسلح اطلاعات و سپاه پاسداران مریوان به منازلشان، بازداشت شدند. نیروهاى امنیتی در حین بازداشت نامبردگان منازلشان را تفتیش و اعضای خانواده‌ی آنهارا مورد تحقیر قرار دادند.
همچنین چند روز بعد، سه جوان دیگر همان روستا به اسامی امیر کاوه، مصلح بدخش و مختار افرا توسط نیروهای اطلاعات و سپاه بازداشت شدند. جوان دیگر روستای مذکور به نام محمود مردانی پس از احضار و مراجعه به اداره‌ی اطلاعات مریوان، بازداشت شد.
علیرغم مراجعات مکرر خانواده‌ی این بازداشت شدگان، تاکنون جواب مشخصی به آنها داده نشده است و علت بازداشت و اتهامات احتمالی این شهروندان کرد هنوز مشخص نیست.
شایان ذکر است خانواده‌ی بازداشت شدگان از تمام سازمانها و فعالان حقوق بشر درخواست می کنند که نسبت به وضعیت نامشخص فرزندانشان در حد توان از هیچ اقدامی دریغ نکنند.



اعتصاب کارگران در تهران، کرمان و…


تجمع اعتراضی کارگران کیان تایر
تجمع اعتراضی کارگران کیان تایر

کارگران کارخانه لاستیک البرز (کیان تایر)، از روز شنبه، ۱۰مهر در اعتراض به عدم پرداخت چهار ماه دستمزد معوقه خود و سایر مشکلات موجود در کارخانه دست به اعتصاب زدند این اعتصاب روز یکشنبه نیز ادامه یافت.
بر اساس گزارش «اتحادیه آزاد کارگران ایران»، کارگران پس از عدم توفیق مذاکرات با مدیریت کارخانه لاستیک البرز، ”مدیران آن واحد صنعتی را از محل کارخانه بیرون کرده و خاطرنشان ساختند تا رسیدن به خواستهای خود، کارخانه را ترک نخواهند کرد“.

براساس گزارش دریافتی، کارگران لاستیک البرز خواستار دریافت چهار ماه دستمزد خود و پرداخت حق بیمههایشان هستند که از تیرماه امسال به سازمان تامین اجتماعی پرداخت نشده است. اتحادیه آزاد کارگران ایران همچنین خبر داد که ۳۵۰۰ کارگر کارخانه لاستیک بارز در استان کرمان نیز، هفته گذشته در اعتراض به شرایط کاری خود و پرداخت نشدن اضافه کاری دست به اعتصابی سه روزه زدند. این اعتصاب در پی وعده رئیس اداره کار کرمان برای رسیدگی به خواستهای کارگران پایان یافت. گفتنی است طی هفتهای که گذشت، کارگران کارخانه «چیلرسازی زهش» خاطرنشان کردند ”با وجود فعال بودن خطوط تولید و فروش محصولات این کارخانه، طی سه ماه گذشته حقوق دریافت نکرده‌اند“ و دست به اعتصاب زدند.

کارگران کارخانه کرپ ناز کرمانشاه نیز- همراه با اعتصاب- در مقابل ارگانهای ذیربط دست به تجمعات اعتراضی زدند. همزمان کارگران کارخانه روغن نباتی قو (واقع در جنوب تهران)، در اعتراض بهعملکرد مدیریت و پرداخت حقوق کارگران از محل فروش املاک شرکت، دست ازکار کشیدند. و کارگران کارخانه ریسندگی کاشان، در حالیکه ماهها حقوق معوقه خود را طلب دارند و هیچیک از مسئولین نیز به آنها پاسخگو نیست، دست به اعتصاب زدند.

حکم ناعادلانه حبس و شلاق برای طبرزدی محکوم است

سرانجام حکم دادگاه مهندس حشمت الله طبرزدی پس از ۹ ماه بازداشت و حبس در تبعید ( زندان رجایی شهر کرج ) و شرایط تحت فشار بدون آن که طی این مدت یک روز هم از امکان مرخصی برخوردار گردد و با گذشت یک ماه از محکمه ای که صلاحیت آن به شهادت حقوقدانان مستقل مورد پرسش است، درشرایطی که دادگاه به صورت غیرعلنی و بدون حضور هیأت منصفه و با بازداشت برخی از وکلا و فشار وزارت اطلاعات بر قاضی پیر عباسی برای اعلام اشد مجازات طی شد، حکم ۹ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق به اتهام اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرایم بر ضد امنیت داخلی کشور و اهانت به مقام معظم رهبری ( آقای خامنه ای ) اعلام گردید .
به طور قطع پیشینه مهندس طبرزدی در تحمل حبس و آزار طی ۱۵ سال اخیر بر حکومت گران ثابت کرد که این گونه فشارها نه تنها او را از مبارزات آزادیخواهانه باز نخواهد داشت بلکه تنها ثمره آن درخشش بیش از پیش چهره طبرزدی برای ملت تحت ستم ایران و نیز افشای بیش از پیش ماهیت قضا درحکومت دینی خواهد شد .
دیر نیست اقلیت حاکم که تنها راه مواجهه با اکثریت مردم ایران را سرکوب بی ترحم و حکومتی که پاسخ هر حق خواهی و برخورداری از حقوق شهروندی را با زندان، شکنجه و اعدام می جوید به فرجام حاکمان مستبد و دیکتاتوری های منفور تاریخ دچار گردد . زمانی که مستی قدرت از سر حکام خودکامه بدر شود و آنان که دستان خود را به ظلم و جنایت آغشتند روزی به خود می آیند که در پیشگاه دادگاه عدل ملت می بایست پاسخگوی همه ستم ها و بی عدالتی های خود گردند .
حکومتی که هیچ گاه محنت روز افزون ملت ایران را ندیده اما هر روز برای یک گوشه ای از جهان نوحه می سراید تا با طرح مصایب دیگران بی کفایتی ها و سوء تدبیرهای خود در اداره امور کشور را به فراموشی بسپرد . حکومتی که مدعی عدالت برای جهان است اما بی عدالتی را به شدید ترین وجه برای ملت تحت یوغ خود به ارمغان آورده است . از کرامت انسانی می گوید اما حقوق شریف ترین فرزندان میهن را در کنج زندان ها و بازداشتگاه ها پایمال می کند . از توسعه و پیشرفت ایران سخن می راند اما درتمام عرصه ها بیشترین نابسامانی و قهقرا در تاریخ این کشور را به بار می آورد . و حکومتی که با ادعای اخلاق سر برآورد اما وقیح ترین بی اخلاقی ها را درکارنامه خود به ثبت رساند .
روشن است چنین حاکمانی انجام تاریک خود را نه درعرصه رویارویی با دشمنان خیالی و بین المللی بلکه در پس سیاست ها و اقدامات نابخردانه خود رقم خواهند زد .
جبهه دموکراتیک ایران ضمن محکوم کردن حکم ناعادلانه حبس و شلاق مهندس طبرزدی که نمونه ای از سیل احکام ضد ایرانی و ضد انسانی حاکمیت است خواهان آزادی هرچه سریع تر کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی و تداوم استقامت مدنی ملت برای دست یابی به جامعه ای آزاد و حکومتی سکولار دمکرات می باشد .
زنده باد آزادی – گسسته باد زنجیر استبداد - بر قرار باد دموکرسی
جبهه دموکراتیک ایران
۱۱ مهر ماه ۱۳۸۹ خورشیدی
ایران / تهران

۱۳۸۹ مهر ۱۱, یکشنبه

نرخ ارزهای خارجی و سکه در بازار تهران

 نرخ ارزهاي خارجي در بازار تهران
هر یورو امروز در بازار تهران 15188 ریال‌ فروخته‌ شد.
هر دلار امریکا 10892 ریال و هر پوند انگلیس 17887 ریال‌ فروخته‌ شد.
صدین‌ ژاپن 13000 ریال‌ و فرانک‌ سوئیس 11400 ریال‌ فروش‌ رفت‌.
هر یورو در بانک‌ ملی ایران 14756 ریال‌ خریداری‌ و 14801 ریال‌ فروخته‌ شد‌.‌ در بانک‌ ملی‌ ایران‌ نرخ‌ خرید هر دلار امریکا 10640 ریال‌ و نرخ‌ فروش 10700 ریال است‌‌.
قیمت‌ خرید و فروش‌ پوند انگلیس 16919 و 16974 ریال‌، صد ین‌ ژاپن 12856 و 12906 ریال‌ و فرانک‌ سوئیس 10987 و 11032 ریال‌ اعلام‌ شده است‌‌. نرخ‌ مرجع هر دلار، یورو و پوند انگلیس‌ امروز در بانک‌ مرکزی 10699 و 14756 و 16923 ریال اعلام‌ شد. نرخ‌ مرجع صد ین‌ ژاپن 12858 ریال و فرانک‌ سوئیس 10989 ریال‌ است‌.

قيمت‌ سکه‌ در بازار تهران‌

هر قطعه‌ سکه‌ تمام‌ بهار ازادی‌ طرح جدید امروز در بازار تهران سه میلیون و 455 هزار ریال فروخته‌ شد. قیمت هر قطعه‌ سکه‌ نیم‌ بهار آزادی نیز یک میلیون و 743 هزار و 300 ریال است. همچنین هر قطعه‌ سکه‌ ربع بهار آزادی 878 هزار و 300 ریال فروخته شد‌‌.



یک فعال دانشجویی دانشگاه تهران ربوده شد

 حبیب فرحزادی، دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه تهران، روز شنبه دهم مهرماه، در حالیکه برای ثبت نام مجدد به دانشگاه مراجعه کرده بود، در مقابل درب دانشگاه توسط نیروهای لباس شخصی ربوده شد.
بنا به گزارش منابع خبری جرس، فرحزادی که به دلیل فعالیتهای سیاسی و اعتراضی، به مدت سه ترم از تحصیل محروم شده بود، با توجه به اتمام دوران محرومیتش، برای ثبت نام در ترم جدید مراجعه کرده بود، که پس از خروج از درب غربی دانشگاه، در خیابان ١۶ آذر در مقابل چشمان نیروهای حراست دانشگاه تهران مورد حمله و ربایش نیروهای امنیتی لباس شخصی قرار گرفت .
این منبع خبری خاطرنشان کرد ماموران که سوار بر یک دستگاه اتومبیل پژو بودند، این دانشجو را با خشونت سوار بر خودرو نموده و بلافاصله محل را ترک نمودند.

۱۳۸۹ مهر ۱۰, شنبه

چهار فعال کارگری عضو سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه اخراج شدند

"هیأت حل اختلاف اداره شوش" در تازه‌ترین احکام خود اخراج فریدون نیکو‌فرد، جلیل احمدی، قربان‌علیپور و محمد حیدری‌مهر را تایید کرد. "هیأت حل اختلاف اداره‌کار شهرستان شوش" رای به اخراج 4 تن از کارگران کارخانه نیشکر‌هفت‌تپه داد.
رضا رخشان از فعالان کارگری در کارخانه نیشکر هفت تپه درگفت‌وگو با خبرگزاری حکومتی ایلنا اعلام کرد: هیأت حل اختلاف اداره شوش در تازه‌ترین احکام خود اخراج فریدون نیکو‌فرد، جلیل احمدی، قربان‌علیپور و محمد حیدری مهر را تایید کرد.
وی افزود: این افراد از کارگران عضو سندیکای کارگری نیشکر هفت‌تپه بودند که در ارتباط با اعتراض‌های کارگری و فعالیت صنفی توسط کارفرما اخراج شده‌اند.

ایلنا: کارخانه نیشکر هفت‌تپه که یکی از بزرگترین واحدهای تولید کننده شکر خام در ایران است. در پی بحران شدن صنایع قند شکر به یکی از واحدهای بحرانی تبدیل شده بود. گرچه کارگران وضعیت کنونی این واحد تولیدی را نسبت به گذشته مطلوب توصیف می‌کنند اما در ماه‌های گذشته اخباری در خصوص اخراج فعالان کارگری این واحد تولیدی به گوش می‌رسد.

اعتصاب سه روزه بیش از سه هزار کارگر لاستیک بارز

 حدود سه هزار و پانصد کارگر لاستیک بارز از ظهر روز یکشنبه چهارم مهر ماه ۸۹ در اعتراض به شرایط اسف بار کارشان و عدم پرداخت اضافه کاری روتین خود که ماهیانه به انان پرداخت می شد بطور یکپارچه ای دست از کار کشیدند و تا صبح روز چهارشنبه هفتم مهر ماه به اعتصاب ادامه دادند.
به گزارش اتحادیه آزاد کارگران ایران، این کارگران سال های قبل ماهیانه ۱۲۰ ساعت اضافه کاری دریافت میکردند که کارفرما بتدریج آنرا به ۳۰ ساعت تقلیل داده بود و بدلیل سه روز تعطیلی در شهریور ماه امسال، این سی ساعت را به سه ساعت تقلیل داد و همین امر بعلاوه دیگر شرایط برده وار در این کارخانه، خشم کارگران را برانگیخت و آنان صبح روز یکشنبه بطور یکپارچه ای دست به اعتصاب زدند.
کارگران این کارخانه که ۹۰ درصد آنان با قرارداد موقت یکماهه و بقیه با قرار داد موقت یکساله مشغول بکار هستند ماهیانه از حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان دستمزد میگیرند که از این مبلغ حدود ۳۷ هزار تومان بعنوان مالیات بر مشاغل از دستمزدهای این کارگران بعلاوه حق بیمه معمولی و تکمیلی از حقوق آنان کسر میشود.
کارگران این کارخانه در سال های قبل بابت بیمه تکمیلی ۲۵ درصد مبلغ کل آنرا پرداخت میکردند اما در حال حاضر بابت این نوع بیمه ۵۰ درصد کل مبلغ بیمه از حقوق آنان کسر میشود. همچنین کارفرمای این کارخانه از تحویل حدود ۸۰ واحد مسکونی که در سال ۷۲ با دریافت یکصد هزار تومان از هر کارگر ساخته شده است خودداری میکند و این منازل بصورت بلامصرف رها شده است.
کارگران کارخانه لاستیک بارز در سالهای گذشته بارها در اعتراض به شرایط مشقت بار خود دست به اعتراض زده اند اما کارفرما هر بار از تمدید قرار داد کارگرانی که در اعتصاب نقشی داشته اند خودداری نموده و آنان را از کارشان اخراج کرده است و در مقابل شکل دیگر اعتراض این کارگران که بصورت اعتصاب غذا بوده است به کارگران اعلام کرده است، اشکالی ندارد شما غذا نخورید و اگر نخورید آنرا جلوی سگها میریزم.
بنا بر اظهار کارگران این کارخانه در طول سالهای گذشته بارها کارگران دچار سوانح کاری از قبیل قطع دست و دیگر لطمات جسمانی شدید شده اند و کارفرما هر بار پس از مدتی این کارگران را تمدید قرار داد نکرده و آنان را به حال خود رها کرده است.
در ادامه اعتصاب کارگران لاستیک بارز صبح روز گذشته رئیس اداره کار کرمان با لباس بسیجی در میان کارگران حاضر شد و با وعده تشکیل کمیته ای برای رسیدگی به خواستهای آنان، کارگران را وادار به بازگشت بکار کرد.
بنا بر اظهار کارگران لاستیک بارز، بدلیل باز بودن دست کارفرما در عدم تمدید قرار داد یکماهه کارگران، آنان ناچار به شکستن اعصاب خود شدند و هیچ امیدی نیز به تحقق وعده های رئیس اداره کار کرمان ندارند و فقط بدلیل شرایط بسیار مشقت بار زندگی و معیشت شان که ناچارند مبلغ ۲۵۰ هزار تومان از دستمزد دریافتی ۳۵۰ هزار تومانی خود را به دو اتاق اجاره ای بپردازند مجبور به بازگشت بر سر کارهای خود شده اند.
لازم به یادآوری کارخانه لاستیک البرز روزانه ۲۴۰ تن لاستیک تولید میکند و سود خالص آن در سال گذشته مبلغ ۴۰ میلیارد تومان بوده است.



۱۳۸۹ مهر ۹, جمعه

متن دفاعیه آهنگ ساز جوان در بیدادگاه رژیم

  روز گذشته در جلسه رسیدگی به اتهامات آریا آرام‌نژاد، وی با قرائت متن دفاعیات خود به گوشه‌ای از آنچه بر وی در دوران بازداشت در زندان گذشته اشاره کرد و شرحی از شکنجه‌های روحی و جسمی که ازسوی بازجویان و ماموران زندان بر او وارد شده بود را بیان کرد.
سایت اصلاح طلب "تحول سب" در ادامه این گزارش می نویسد: تهدید به اعدام، دو ماه بازداشت انفرادی در سلول سه متری، اجبار به عبور پابرهنه از روی خون یک مبتلا به ایدز در سول مجاور، اخبار دروغ درباره همسر، فحاشی و درآوردن لباس‌ها و… بخشی از جنایات ماموران اطلاعات و زندان متی‌کلای مازندران در مورد این خواننده جوان بوده است.
آرام‌نژاد آهنگ‌ساز جوان بابلی بیست‌و‌ششم بهمن‌ماه سال گذشته و پس از خواندن آهنگ علی برخیز در شهرستان بابل دستگیر شد. او دو ماه از دوران بازداشت خود را در سلول انفرادی بوده است.

به کزارش تحول سبز، متن کامل دفاعیه آریا آرام نژاد به شرح زیر میباشد:

بنام داور بر حق
ریاست محترم دادگاه !

امروز در این دادگاه حضور یافته ام تا خداوند بزرگ شاهد و ناظر باشد میان ما و شما . شاهد و ناظر باشد به آنچه امروز بر ایران نازنین و فرزندان دلاورش می گذرد تا در روز موعود آنگاه که ما و شما در پیشگاهش به پاسخگویی اعمالمان حاضر می شویم ٬ سربلند و سرشکسته مان بیاد داشته باشد که این است عاقبت ! جزا و پاداش همیشگی فقط از جانب خداست . . . اگر امروز ملاک بر خوردهایتان فرامین حق می بود به جای ما می بایست آنانی در این دادگاه حضور می یافتند که آبروی ایران و اسلام را به حراج گذاشته اند . همانانی که ایران را برای ثرمایه هایش و اسلام را برای سرپوش نهادن بر چپاولگری و خودکامگی شان می خواهند .
ریاست محترم دادگاه !
بنده در ۲۶ بهمن ماه با هجوم ماموران اداره اطلاعات به خانه ام دستگیر شدم . ایجاد رعب و وحشت و برهم زدن اسباب و اثاثیه خانه را چاشنی کارشان کردند و حتی بر اطاق خوابمان نیز رحم نکردند . اینها به خاطر اجرای آهنگی بود که گویا به عقیده آقایان امنیت ملی را به خطر انداخته است !!!!! پس از آن مدت ۴۴ روز را در سلول افرادی زیر شکنجه روحی و روانی و جسمی گذرانده ام که شرح اندکی از آن را برای قضاوت در مورد انسانی بودن اعمال ماموران به عرض می رسانم :
۱- توهین و خرد کردن شخصیت به وسیله فحش و ناسزا و حتی مسخره کردن چهره و ظاهرم .
۲- ایجاد هراس و تهدید در مورد بازداشت همسرم که هیچ گونه فعالیت سیاسی و دخلی در فعالیت های من نداشته است .
۳- توهین به برادر جانبازم و تهدید به بازداشتش در صورت همکاری نکردن من .
۴- تهدید به مرگ توسط نگهبان اداره اطلاعات ( ایشان می گفت : من مامور اطلاعاتم بیرون از اینجا براحتی با یک گلوله ترا می کشم ٬ کسی هم نمی تواند مرا باز خواست کند )
۵- تهدید به اعدام ! از سوی مقامات بازداشتگاه متی کلا .
۶- نگهداری در سلول ۵/۱ در ۲ متر بدون کوچکترین امکانات بهداشتی به شکلی که پس از مدتی سراسر بدنم آکنده از جوشهای عفونی شده بود .
۷- سهل انگاری عمدی در دادن دارو های مربوط به بیماری قلبی ام .
۸- همجواری در کنار سلول کسی که مبتلا به بیماری ایدز بود و وادار نمودن برای عبور پا برهنه از روی خونهای که به واسطه خود زنی آن شخص در کف سلول ریخته بود .
۹-دادن اطلاعات توهین آمیز و غلط و انحرافی و القایی درباره همسرم .
۱۰ عریان کردن بدن به بهانه بازرسی در حالی که ماموری در دستش دوربین عکاسی بود ٬ وی در جواب اعتراض مکرر و امتنای من وقیحانه و با خنده می گفت : میترسی !
۱۱- ضرب و شتم بسیار شدید و غیر انسانی توسط مامور زندان متی کلا در جواب درخواست ملاقاتم با پزشک ٬ بگونه ای که تا مدتها آثارش روی بدنم قابل مشاهده بود .
۱۲- بستن دست و پایم با زنجیر به هم برای مدت طولانی در زندان متی کلا .
اینهای نمونه های کوچکی بود از آنچه که در مدت بازداشت بر من گذشت .
و اما بنده پس از حوادث عاشورا که منجر به کشته شدن تعدادی از هموطنان عزیزمان گردید و پس از دیدن تصاویر تکان دهنده و جانسوزش ٬ احساس وظیفه کردم که ضمن محکوم کردن این عمل غیر انسانی ـ رسالت هنری ام را به بجای آورم ٬ لذا دست به انتشار ترانه و آهنگی زدم که به ” علی برخیز” معروف گردید . محتوای این آهنگ اشاره دارد به سو استفاده عده ای دغل باز از نام خدا و قرآن و ائمه برای رسیدن به مقاصدی شیطانی و استمداد خواستم از ائمه برای برچیدن و خشکاندن ریشه های دروغ و نیرنگ و ریا . عجبا که امروز گوبا توسل به دین و ایمان نیز در کشور ما جرم محسوب می شود ! امام حسین ع برای احیای امر به معروف و نهی از منکر شهید شد انگاه توقع از ما شیعیان و پیروانش چیست ؟ اینکه بیاییم و فقط بر سر و سینه بزنیم ؟! و یا در برابر ظلم و ستم اعلام انزجار کنیم ! من رئیس جمهور را به رسمیت نمی سناسم ! آیا مسلمان نیستم ؟ بنده در روز عاشورا فریاد الله اکبر سر دادم و به خاطر فریاد زدن نام خدا بزرگ به خود می بالم . قطعا کافر و لا مذهب خواهد بود کسی که مرا به جرم فریاد زدن نام خدا به زندان بیاندازد !

آنانی که امروز دم از مسلمانی می زنند خود ساده ترین دستورات دین را زیر پا می گذارند و به سادگی به یک جامعه هفتاد میلیونی دروغ می گویند و هر روز با وعده های دورغین و پوشالیشان – با حرکتهای مزورانه و سرشار از ریا در خیال خامشان به اسلام و ایران عظمت می دهند ! در اینجا باید اعلام کنم که اسلام و ایران بسیار عظیم تر از آنند که نیاز به مدافعان اینچنینی داشته باشد !
باید روشن شود که نقش قانون اساسی ما چیست ؟ قانون به من اجازه انتقاد می دهد . قانون به من اجازه تجمع بدون حمل سلاح میدهد . قانون به من آزادی بیان و عقیده می دهد و من به بواسطه همین قانون که پدران ما به آن رای داده اند آزادم که نسبت به سرنوشت کشورم و ملتم بی تفاوت نباشم . جالب است که امروز به جای آنکه مدال شجاعت و افتخار بگیرم باید در دادگاه حاضر شوم !

ریاست محترم دادگاه !

متاسفانه در گزارش اداره اطلاعات به جنابعالی آمده است که شعری بسیار توهین آمیز خطاب به معاویه در وبلاگ قرار داده ام ! آیا وزارت اطلاعات تبدیل به وکیل مدافع یزید و معاویه گردیده است ؟ در بخش دیگری آمده است : بنده این آهنگ را در تقابل با نظام و ولی فقیه ساخته ام که البته مذحک ترین بخش این گزارش نیز بوده است ! خطاب آهنگ کاملا روشن است ! خطاب آن به کسانی است که به هتک حرمت برادران مسلمان پرداخته اند ! اما گویا اداره اطلاعات سعی وافری دارد که همه اعتراضات را به مفام دیگری حواله دهد ! که این جز پاک کردن صورت مسئله نیست . . .
این توهم خود بزرگ بینی که مانند افیون به جان صاحبان دو روزه قدرت افتاده است ٬ این سیاست های سرکوب فله ای و ایجاد رعب از کدام اقتدار ابدی صادر می شود که سکوت را رضایت تابیر می کند و در کنار سهمیه بندی خیابان و اکسیژن ٬ وقیحانه ـ نه ـ حتی بی اجازه به حریم خانه ـ نه – بلکه به زور به خلوت باورها تجاوز می کنند و هیچ گونه اظهار نظر انتقادی را بر نمی تابند . این دایگان منفعت طلب مهربان تر از مادر ! که خود را نه تنها حافظ بلکه صاحب این خاک و این نظام می دانند ٬ هرگونه تفاوت را دشمنی دانسته و به خواست خود زیر پا گذاشتن قانون و حقوق شهروندان را مجاز می شمارند ! کسانی که با سنجاق کردن بی هویتی خود به جمهوری اسلامی و اعمال خفت بارشان تیشه های زهر آگین که ریشه های این نظام می زنند . کمی به خود آمدن کمی چشم بصیرت داشتن و غره نشدن به میزها را برادرانه توصیه میکنم که فرداها برای جبران اشتباهات امروزها بسیار دیر است !

ریاست محترم دادگاه !

نگرانی بنده امروز از قضاوت شماست ! زیرا بازجوهایم قاطعانه گفتند که شما مهره آنها می باشید و هر آنچه آنها بخواهند شما اجرا می کنید ! امیدوارم که خداوند به شما حقیقت را آشکار نماید تا خدایی ناکرده در دنیای دیگر مجبور به پاسخگویی آنچه دیگران از شما خواسته اند نباشید !
در پایان ضمن رد تمامی اتهامات وارده و غیر قابل قبول دانستن آنها از دادگاه محترم تقاضای اعلام حکم برائت دارم

درگیری مسلحانه در تهران


سایت حکومتی جهان: عصر دیروز ماموران گمنام امام زمان (عج) با شلیک تیر یک خودرو "بی ام و" قهوه ای رنگ در میدان امام حسین (ع) که چهار سرنشین داشت را متوقف کردند که سه نفراز سرنشینان دستگیر و یکنفر نیز متواری شد. به گزارش جهان بنابراظهارات شاهدان این حادثه ساعت 18.15 دقیقه دیروز 7 مهر ماه واقع شد.
حاضرین در این صحنه اظهار می کنند در ابتدا یک خودرو بی ام و قهوه ای رنگ که خیابان 17 شهریور را از مسیر جنوب به سمت شمال طی می کرد در میدان امام حسین توسط عده ای از مامورران گم نام امام زمان (عج) متوقف شد.

شاهدین این حادثه ادامه می دهند مامورانی که لباس شخصی به تن داشتند سعی کردند مردمی را که وحشت زده شده بودند با فریاد متفرق کنند.یکی از شاهدین این حادثه می گوید: آن ماموران لباس شخصی داد می زدند که مردم متفرق شوید این ها مسلح و منافق هستند.در این هنگام یکی از سرنشینان خودرو "بی ام و" با شنیدن این جملات اسلحه کلت کمری را به دست گرفت که مامور لباس شخصی به سمت او تیر اندازی کرده و او را مجرو ح کرد.
با صدای تیر مردم پراکنده می شوند و در همین حین ماموران لباس شخصی وارد عمل شده و سه تن از آنها را دست گیر می کنند اما یک نفر از سرنشینان که به گفته شاهدان لباس قرمز رنگی به تن داشت با دزدیدن یک موتورسیکلت از صحنه متواری می شود.

گزارش خبرگزاری فرانسه از آشفتگی بازار ارز

رادیو فرانسه: بیانیه بانک مرکزی نتوانست آرامش لازم را به بازار ارز ایران بازگرداند. بانک های ایران همچنان از فروش ارز به متقاضیان خصوصی خودداری می کنند و همین صف طویل مسافران را در برابر معدود بانک هایی ایجاد کرده که هنوز میزان محدودی دلار به مسافران دارندۀ گذرنامه و بلیت هواپیما می فروشند.
در روزهای اخیر بانک های ایرانی با خودداری از فروش ارزهای خارجی به متقاضیان خصوصی سهم مهمی در افزایش بهای دلار در بازار پول ایران بازی کردند. صرافان تهران در این اقدام ناگهانی بانک ها تاثیر مجازات های بین المللی علیه جمهوری اسلامی را دیده اند. از جمله نتایج خودداری بانک ها از فروش ارز به متقاضیان خصوصی افزایش جهشی ارزش دلار بود که در عرض چند روز از ١٠٥٠٠ ریال به ١٢٥٠٠ افزایش صعود کرد.
بیانیه بانک مرکزی جمهوری اسلامی که طی آن متولی نظام پولی کشور اعلام کرد که طلا و ارز کافی را در اختیار صاحبان حرفه خواهد گذاشت تا حدودی آرامش را به بازار ارز ایران بازگرداند. با این حال، بانک ها همچنان از فروش ارز به متقاضیان خصوصی خودداری می کنند و همین نشان می دهد که آرامش کنونی چندان به دراز نخواهد کشید.
خبرگزاری فرانسه در گزارشی نوشته است که تنها تعداد محدودی از بانک ها همچنان به مسافرانی که دارای گذرنامه و بلیت هواپیما هستند تا ٥٠٠ دلار ارز آنهم به بهای همیشگی ١٠٥٠٠ ریال در ازای هر دلار می فروشند و بار دیگر صف های طویل متقاضیان ارز در مقابل بانک ها جلب توجه می کند.
یک صراف میدان فرودسی به خبرگزاری فرانسه گفته است که در نتیجۀ تحریم های بین المللی حوالۀ پول به دبی امکانپذیر نیست و همین در افزایش بهای دلار نقش مهمی داشته است.
از ماه اوت گذشته کلیه بانک های امارات متحد عربی که مهمترین شریک تجاری ایران به شمار می رود معاملات خود را با جمهوری اسلامی ایران قطع کرده اند.
به گفتۀ شورای بازرگانان ایرانی در دبی مبادلات اقتصادی میان امارات و ایران به میزان ٥٠٪ درصد کاهش یافته است.
در حالی که محمد رضا رحیمی، معاون اول احمدی نژاد وعده داده بود که بانک مرکزی ظرف بیست و چهار ساعت طلا و ارز کافی و مورد نیاز را در اختیار خریداران خواهد گذاشت، روز پنج شنبه رئیس بانک مرکزی، محمود بهمنی، وعده داد که در آینده سکه و طلا لازم در بازار تزریق خواهد شد تا به گفتۀ او قیمت هر دلار حداکثر به هزار و شصت تومان کاهش یابد.
صرافان میدان فردوسی معتقدند که مقامات می کوشند جلوی افزایش بیشتر قیمت دلار را بگیرند، اما، این کوشش بی حاصل خواهد بود و در روزها و هفته های آینده بهای دلار در بازار ایران همچنان رو به افزایش خواهد گذاشت.



دهن کجی به رژیم؛ آموزش زبان ترکی در نوار غزه

حمایت دولت اسلامگرای ترکیه از حماس باعث رواج آموزش زبان ترکی در بین ساکنان نوار غزه شده است.

به گزارش شبکه تلویزیونی بی بی سی عربی، رواج زبان ترکی در نوار غزه، میزان تاثیر ترکیه بر مردم این منطقه را نشان می دهد.

بسیاری از فلسطینیها در نوار غزه از اسامی نمادها و شخصیت های ترکیه برای نامگذاری فروشگاه های خود استفاده می کنند.

جمعیت ها و مراکز فرهنگی ترکیه در نوار غزه، نقش فعالی دارند.

بعضی از فلسطینیها هم که برای تحصیل یا کار قصد دارند به ترکیه سفر کنند، به دنبال یاد گرفتن زبان ترکی هستند.

اسماعیل هنیه نخست وزیر دولت حماس در غزه نیز نام یکی از نوه های خود را اردوغان انتخاب کرد.