۱۳۹۱ آذر ۴, شنبه

قسم به نام حسين

سوء قصد به علی قدرت نجفی خبرنگار لرستانی با ۲۶ ضربه چاقو

روزنامه ابتکار از  «سوءقصد به جان یک خبرنگار لرستانی» خبر داده و نوشته صبح سه شنبه سی ام آبان ماه «علی قدرت نجفی،یکی از خبرنگاران نشریات محلی لرستان توسط فردی ناشناس با ضربات چاقو مجروح و به بیمارستان عشایر خرم‌آباد منتقل شد.»
به گزارش این روزنامه،علی قدرت نجفی خبرنگار ۴۰ ساله در خرم آباد مرکز استان لرستان پس از آنکه با ۲۶ ضربه چاقوه آماج حمله قرار گرفت،به بیمارستان منتقل شد و تحت چند عمل جراحی قرار گرفته است.هرمز محمودوند پزشکی که به همراه یک تیم پزشکی کار درمان این خبرنگار را در بیمارستان «شهدای عشایر خرم آباد»برعهده دارد، گفته است « علی قدرت نجفی به دلیل ۲۶ ضربه متعدد و عمیق در ناحیه سر و گردن، پیشانی و جمجمه، شانه، اندام فوقانی چپ و راست، قفسه‌سینه، اندام تحتانی چپ به اورژانس بیمارستان شهدای عشایر خرم‎آباد منتقل شد» و «تیم اورژانس به محض ورود مضروب به اورژانس اقدامات احیا و کنترل موقت خونریزی را انجام داد،و همزمان تیم جراحی و اتاق عمل آماده و بیمار توسط سه تیم جراحی عروق و تروما، جراح سر و گردن و ارتوپدی تحت عمل جراحی قرار گرفت.»روزنامه ابتکار همچنین خبر داده که «سرهنگ نوراللهی معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی لرستان» از احمله به این خبرنگار «ابراز تاسف» کرده و گفته «پس از این اتفاق بلافاصله ماموران نیروی انتظامی شهرستان خرم‌آباد به محل حادثه اعزام شدند و موضوع را به صورت ویژه و با کارهای پلیسی شروع و پیگیری کردند» و ماموران با خانواده این خبرنگار نیز گفت و گو کرده اند.این مقام نیروی انتظامی لرستان همچنین گفته «پرونده حمله به این خبرنگار به صورت ویژه در دست بررسی است» و« تحقیقات اولیه این حادثه انجام شد،اما برای رسیدن به علت اصلی این اتفاق نیاز به زمان داریم.»پیشتر و شهریور ماه سالجاری، علی قدرت نجفی خبرنگار چند روزنامه سراسری در لرستان و مدیر مسئول نشریه «اعتلای لرستان» با شکایت «استانداری» و «بنیاد شهید» استان لرستان محاکمه و از سوی دادگاهی در خرم آباد به ۶ ماه حبس تعزیری و ۱۰ ماه محرومیت از فعالیت مطبوعاتی محکوم شده بود.همچنین نشریه استانی «اعتلای لرستان» که با مدیرمسئولی و صاحب امتیازی علی قدرت نجفی  از ۲۲ خرداد سال ۹۰ منتشر می شد نیز در ۵ اردیبهشت سال ۹۱ با شکایت استانداری و حمم دادستانی خرم آباد توقیف شده بود.


قطعنامه پارلمان اروپا :محکومیت اعدامهای جمعی، شکنجه و قتل وحشیانه ستار بهشتی و نقض حقوق بشر توسط دیکتاتوری آخوندی


وضعیت فعلی حقوق بشر در ایران نمونه یی از نقض سیستماتیک حقوق اولیه انسانی و قتل ستار بهشتی نمونه فجیع دیگری  از شکنجه سیستماتیک  و انکار حقوق پایه یی زندانیان سیاسی در ایران است
اجلاس رسمی پارلمان اروپا در استراسبورگ
۲۲ نوامبر ۲۰۱۲ - ۲ آذر ۱۳۹۱
پارلمان اروپا با تصویب قطعنامه یی نقض حقوق بشر در ایران، اعدامهای جمعی و قتل ستار بهشتی به دست دژخیمان خامنه ای محکوم کرد.
این قطعنامه  در اجلاس بزرگ پارلمان اروپا که در استراسبورگِ فرانسه برگزارشد، به تصویب نمایندگان رسید.
درجریان تصویب این قطعنامه نمایندگان پارلمان اروپا از کشورهای مختلف و ازگروههای مختلف پارلمانی سخنانی درحمایت ازقطعنامه محکومیت فاشیسم دینی حاکم برایران ایراد کردند.
نمایندگان درسخنان خود از آزار و شکنجه زندانیان سیاسی ابراز انزجار کردند ودرباره زندانیان سیاسی محکوم به اعدام هشدار دادند و خواستار اقدامات فوری بین المللی برای توقف اعدامها در ایرانن شدند.
نمایندگان پارلمان اروپا درسخنرانیهای خود مداخلات جنایتکارانه حکومت آخوندی در منطقه به ویژه در بحرانسازی غزه و جنایات این رژیم علیه مردم  وقیام کنندگان در سوریه و هم چنین مداخلا ت دیکتاتوری آخوندی درعراق  و توطئه هایش علیه مجاهدان اشرف و لیبرتی  را محکوم کردند.
استرون استیونسون، درحالیکه فهرست شهیدان مجاهد خلق را بالا گرفته بود، خطاب به رئیس اجلاس، گفت این کتاب اولین جلد از اسامی ۲۰۰۰۰ اعدام شده از هواداران مجاهدین توسط رژیم فاشیستی ایران  است که مطلقا خشم برانگیز است. وی هرگونه مراوده وگفتگو با قاتلان مردم ایران را منزجر کننده توصیف کرد.

قطعنامه مصوب پارلمان اروپا به برخی از قطعنامه ها و بیانیه های پیشین این پارلمان یا سایر ارگانهای بین المللی اشاره و استناد شده است که از جمله عبارتند از:
- قطعنامه های پارلمان درمحکومیت رژیم ایران، به ویژه قطعنامه هایی که در مورد  نقض حقوق بشر درایران به تصویب رسیده اند
- بیانیه کاترین اشتون نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی و سیاست امنیتی در مورد ۱۰ اعدام اخیر به تاریخ ۲۳ اکتبر ۲۰۱۲
- بیانیه نماینده عالی اتحادیه اروپا درمحکومیت قتل ستار بهشتی در زندان رژیم ایران به تاریخ۱۱ نوامبر ۲۰۱۲
-  و هم چنین قطعنامه های مصوب مجمع عمومی ملل متحد به تاریخ ۱۸ دسامبر ۲۰۰۷ و ۱۸ دسامبر ۲۰۰۸ و فراخوان به تعلیق مجازات اعدام.
قطعنامه پارلمان اروپا سپس تاکید میکند:
وضعیت فعلی حقوق بشر در ایران، نمونه یی از  نقض سیستماتیک حقوق پایه یی انسانی شناخته شده است.
درایران مدافعان حقوق بشر، بطور خاص مدافعان حقوق زنان وکودکان و اقلیتها و روزنامه نگاران و وکلا و اتحادیه های کارگری بطور دائم تحت فشار هستند و در معرض دستگیری قرار دارند.
ستار بهشتی به جرم انتقاد به رژیم دستگیر شد و در زمان بازداشت به قتل رسید و در پی آن خانواده اش نیز مورد تهدید واقع شده اند
جان باختن ستار بهشتی نمونه فجیع دیگری از شکنجه سیستماتیک و بدرفتاری  و انکار حقوق پایه ای زندانیان سیاسی در ایران است.  امری که به صورت جریان وار و سیستماتیک درآمده و ماموران امنیتی و اطلاعاتی که مرتکب آن میشوند، در فضایی از معافیت کامل از مجازات به سر می برند.
افزایش در آور شمار اعدامها درایران شامل اعدام نوجوانان طی سالهای اخیر با ۳۰۰ اعدام از آغاز سال جاری میلادی، رکورد جدیدی از افزایش اعدامها را برجای گذاشته است.
رژیم ایران سانسور و محدودیتهای اینترنتی را تحت عنوان اینترنتِ حلال اِعمال میکند،
با استناد به تمامی موارد یاد شده ، پارلمان اروپا نگرانی شدید خود را بر سر وخامت مداوم وضعیت حقوق بشر در ایران و شمار فزاینده زندانیان سیاسی و زندانیان عقیدتی و استمرار فزاینده اعدامها شامل اعدام جوانان، استفاده گسترده از شکنجه و محاکمه های ظالمانه اعلام می کند.
پارلمان اروپا نسبت به قتل ستار بهشتی و گزارشها در مورد شکنجه او در زندان عمیقا نگران است،
پارلمان اروپا استفاده از مجازات اعدام را در ایران قویا محکوم میکند و رژیم ایران را به توقف اجرای احکام اعدام و به تعلیق در آوردن مجازات اعدام فرامیخواند.
پارلمان اروپا از رژیم ایران میخواهد با جامعه بین المللی بر سر وضعیت حقوق بشر در ایران بطور کامل همکاری کند.
قانونگذاران پارلمان اروپا از کمیسیون اروپا میخواهند در همکاری نزدیک با پارلمان اروپا از ابزار موثر برای دمکراسی و حقوق بشر به منظور حمایت از دموکراسی و احترام به حقوق بشر در ایران استفاده کند.

اطلاعیه: اعتراف رژیم آخوندی به آثار فاجعه بار سقوط دیکتاتور سوریه برای این رژیم


«هواپیماهای بی سرنشین ایرانی از طریق سوریه به حزب الله داده شده است. ...انفکاک جغرافیایی بین ایران و حزب‌الله به تضعیف حزب‌الله و توسعه مرزهای اسراییل تا مرزهای ایران می انجامد»
رژیم آخوندی بار دیگر وحشت خود را از سرنگونی دیکتاتور سوریه ابراز کرد و به نقش جنایتکارانه خود در جنگ‌افروزی در منطقه و جایگاه استراتژیک سوریه برای صدور تروریسم و بنیادگرایی، اذعان کرد .
روزنامه رسالت وابسته به باند خامنه ای در سرمقاله ۲۹ آبان خود زیر عنوان « اتحاد استراتژیک حزب‌الله در ایران، سوریه و لبنان» نوشت: «آمریکاییها تصمیم گرفتند که با این شمشیر حلقه وصل زنجیره مقاومت یعنی سوریه را نابود کنند و ارتباط این زنجیره را از هم بگسلند. زنجیره‌یی که حلقه بزرگتر و مقتدر آن جمهوری اسلامی و حلقه دیگر آن حزب‌الله لبنان بود.».
سرمقاله نویس باند خامنه ای با دجالگری ویژه آخوندها اذعان کرد که با سقوط اسد حلقه محاصره علیه رژیم تنگتر میشود و در معرض سرنگونی قرار خواهد گرفت: «اگر امروز پهپادهای حزب‌الله بر فراز تل آویو، حیفا، اشدود و... مشغول تصویر برداری و جمع‌آوری اطلاعات هستند تجهیزات و قطعات این هواپیماهای بدون سرنشین که عمدتاً ایرانی است از طریق حلقه واسط که همان سوریه است به لبنان انتقال یافته است. قطع این زنجیره یعنی حتی انفکاک جغرافیایی بین دو حلقه اصلی مقاومت که ایران و حزب‌الله هستند و در نهایت تضعیف حزب‌الله لبنان و توسعه مرزهای رژیم صهیونیستی به‌لحاظ امنیتی و اطلاعاتی تا آستانه مرزهای جمهوری اسلامی».
سرمقاله سپس آرزوهای رژیم آخوندی را تکرار می‌کند که «خاورمیانه جدید با مهندسی جمهوری اسلامی در حال شکل‌گیری است. به‌زودی در سایه همگرایی حزب‌الله در کشورهای سوریه، لبنان، ایران و برخی کشورهای عربی معادلات قدرت در منطقه خاورمیانه شکل و هندسه جدیدی به خود می‌گیرد.... حلقه اصلی [این زنجیره]جمهوری اسلامی و حلقه سوم و چهارم .. به ترتیب حزب‌الله لبنان و حماس در فلسطین هستند... صدها هزار سوری طی چند ماه گذشته هسته‌های اصلی حزب‌الله سوریه را تشکیل داده‌اند و جالب این‌جاست که بخش قابل توجهی از این افراد در واکنش به جنایات جریانهای وهابی و تکفیری به مذهب تشیع اثنی عشری گرایش یافته‌اند».
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
۳آذر۱۳۹۱ (۲۳نوامبر۲۰۱۲۱۱۲۳)

کاسه لیسان ولایت: رئیس جمهور مانند مجلس عمل کند



«در مقابل رفتار دیگری که در آن یازده روز با خانه نشینی و سرباز زدن از عمل به فرمان رهبری از رئیس جمهور سر زد ما از ایشان انتظار داریم مثل واکنش مجلس در مقابل نظر رهبری همواره تبعیت خود را از فرمان های رهبری اشاره‌های ایشان نشان بدهد.»

افکارنیوز: حجت الاسلام غلامرضا مصباحی مقدم، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با بیان این مطلب که سوال از رئیس جمهور جزو حقوق نمایندگان مجلس محسوب می‌شود، بیان داشت: این اجازه را قانون اساسی به نمایندگان مجلس داده و حتی فراتر از این، اگر ضرورت داشته باشد مساله در سطح بالاتر و در زمینه استیضاح رئیس جمهور می‌تواند مطرح شود که این هم از تکالیف نمایندگان در شرایط و زمان خاص خودش است.

به گزارش افکار وی افزود: وقتی سئوال از رئیس جمهور مطرح بود اهرم‌های خنثی کننده و باز دارنده در طول این مدت از خارج مجلس به کار گرفته شد. فشارهای زیادی از بیرون مجلس به نمایندگان سوال کننده وارد شد که سوال خودشان را پس بگیرند و نمایندگان هم روی موضع خود پافشاری کردند چرا که این موضوع هم حق آن‌ها بود.

این نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی ضمن اشاره به بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با بسیجیان، اظهار داشت: مقام معظم رهبری هم تا این مرحله از کار را بدین صورت تعبیر کردند که شجاعانه اقدام شده است و ایشان کار نمایندگان را تایید کردند، از سوی دیگر وقتی رئیس جمهور اعلام کرد که آمادگی پاسخ دادن به سوالات را دارد و بنا ندارد مسائلی مطرح کند که موجب تشنج در جامعه شود، مقام معظم رهبری به مصلحت دانستند که در همین مقطع طرح سوال متوقف شود.

مصباحی مقدم در ادامه تصریح کرد: پیش از این خبرهایی داده می‌شد که رهبری مخالف طرح سوال هستند، استفسار شد که رهبری مخالفت نکردند. معلوم می‌شود که رهبری لازم نمی‌دانستند اشاره‌ای کنند که کسانی سوالشان را پس بگیرند ولی اکنون که ایشان می‌گویند متوقف شود و مصلحت نیست، سوال کنندگان امضای خود را بلافاصله پس گرفتند که این نشان می‌دهد نمایندگان ولایت پذیر هستند.

وی با بیان اینکه پس گرفتن تمام امضاها نشان از ولایت پذیری مجلس نشینان دارد، اظهار داشت: رئیس مجلس هم اطلاعیه داد و تبعیت خودش را از فرامین رهبری اعلام کرد، این اتفاقا خیلی عالی است. این موضوع هم نشان می دهد که مجلس ما، یک مجلس قانون‌مند، آزاد و کاملا دمکراتیک است و نمایندگان از ناحیه حاکمیت تحت فشار نیستند و از حقوقشان به طور کامل استفاده می‌کنند و هم آنجایی که رهبری اسلام به عنوان ولی فقیه مصلحت می‌دانند که باید کاری متوقف شود، فورا اطاعت می‌کنند و تانی و تعمل ندارند؛ بلکه تبعیت خود را از این دستور نشان می دهند.

عضو شاخص کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی در ادامه گفت: اتفاقا خشم دشمنان ما را این موضوع بر می‌انگیزد، این که یک نوع دموکراسی تحت ولایت فقیه است، دموکراسی است که هم مردم و هم نمایندگانشان حقوقشان را استفاده می‌کنند و تا آخر هم می‌ایستند و تحت فشارها از جوانب مختلف قرار نمی‌گیرند اما وقتی که می‌بینند رهبری مصلحت نظام را در توقف آن کار دانسته است، بدون چون و چرا متوقف می‌کنند.

"در ضمن این نشان همبستگی میان ملت و میان قوا خواهد بود. تصور می کنم ملاقاتی که نمایندگان مجلس با رئیس جمهور داشتند و پاسخی که رئیس جمهور داد و نشان تبعیت پذیری ایشان از قانون بود موجب شد که رهبری چنین رهنمودی بدهند. البته چنین موضعی از ناحیه رئیس جمهور کاملا عاقلانه بود که ایشان اعلام کرد که به سوالات پاسخ می‌دهد و همین رفتار هم پاداش لازم داشت. در مقابل رفتار دیگری که در آن یازده روز با خانه نشینی و سرباز زدن از عمل به فرمان رهبری از رئیس جمهور سر زد ما از ایشان انتظار داریم مثل واکنش مجلس در مقابل نظر رهبری همواره تبعیت خود را از فرمان های رهبری و اشاره‌های ایشان نشان بدهد. 

در امتداد راه سرخ حسین

۱۳۹۱ آذر ۳, جمعه

زنده یاد دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی

زنده یاد دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی: 
سبزه میدان(سبزه میدو sabza miydou) در شهر خرم آباد(خورمووه) برای بیشتر لرستانیها بویژه اهالی شهر خرم آباد نامی آشنا و خاطره انگیز است . و این خاطره انگیزی برای آنهایی که هم اینک دهه های 4 و 5 و... عمر خود را پشت سر می نهند سد چندان است . نام این میدان کوچک با بسیاری از اتفاقات و نامهای بزرگ سده اخیر لرستان گره خورده . و در میان این همه نام پزشکی زبردست و مردم نواز و دلسوز و بخشنده و... بیش از دیگر نامها می درخشد . پزشکی که دستانش درمانگر تن و سخن اش آرامش بخش روان هزاران بیمار خسته و رنجور و ناتوان بود . پزشکی که در خیابان کاشانی کنونی ، نزدیک ایستگاه خط واحد ، خانه داشت و خانه اش مطب اش بود و مطب اش خانۀ همگان . پزشکی که همگان او را به مسکین نوازی وهمدردی و همراهی و همیاری کردن بیمارانش می شناسند . پزشکی که نه تنها حق ویزیت از مراجعین ( غالبا تهی دست ) خویش نمی گرفت ، بلکه هزینه هایی همچون تهیۀ دارو ، آزمایشات ، ... و حتی خرج سفر آنهایی که خارج از شهر بودند را نیز از جیب خودش پرداخت می کرد . 
دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی ، نام این پزشک انسان دوست ، بزرگوار ، آزاده و مبارز است . مردی که جان در راه مبارزه با ستم و بیدادگریهای زمانۀ خویش نهاد . پزشکی که بیشتر به دستگیری و یاری رسانی و خدمات بی چشم داشتش به مردمان معروف است. 
دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی، فرزند مرتضی خان اعظمی یکی از بزرگان لرستان در سال 1315 به دوران تبعید پدر و خانواده اش ، در شهر مشهد دیده به جهان گشود . دوران کودکی را در زمان رشد و پویایی جریانات سیاسی در فضای ایجاد شدۀ پس از سال 1320 خورشیدی گذراند ، و همین باعث آشنایی وی با مسایل سیاسی و اجتماعی شد . به گونه ای که در همان عنفوان نوجوانی وارد مبارزات سیاسی گردید . اما شروع جدی فعالیتهای سیاسی دکتر بصورت شرکت در محافل و متینگهای سیاسی ، پس از وقایع مرداد سال 1328 بود. مبارزات سیاسی دکتر در سال 1337 و پس از ورودش به دانشکدۀ پزشکی اصفهان با فعالیتهای دانشجویی اش در هم آمیخت و در همین دوران بود که دکتر دو بار توسط ساواک دستگیر گردید . فاصله ی سالهای 39 – 41 که بر اثر مسایل بین المللی و رشد تضادهای درونی جامعه ایران ، فضای نسبتا باز و شبه دموکراسی بوجود آمده بود ، فرصت مناسبی برای دکتر بود تا فعالیتها و مبارزات خود ، در قالب جبهه ی ملی ، را در اصفهان بصورت علنی تر پیگیری کند . اما پس از رخدادهای خونین 15 خرداد ، ساواک او را دستگیر و زندانی کرد . 
یکی از دستاوردهای این دوران اسارت تحریر جزوه ای به نام «علل فاجعه ی 15 خرداد » بود . دکتر پس از آزادی از زندان با گروه پیشتاز « جزنی – ظریفی » آشنا شد . وی بعد از آنکه دوران تحصیلات عالیه ی خویش را با رتبه ی ممتاز از دانشکدۀ پزشکی اصفهان به پایان رساند . برعکس بسیاری که به فکر گیفه ی دنیا بودند ، تنها برای خدمت به هم ولایتی هایش راهی شهر و دیار آباء و اجدادی خویش، خرم آباد گردید و در آنجا هم زمان با دایر نمودن مطبی برای طبابت، فعالیتهای سیاسی اش را به عنوان «شاخه ی لرستان » تعقیب می نمود . دکتر در سال 1348 بار دیگر بوسیله ی ساواک دستگیر و روانۀ زندان شد .
این دوران زندان نه تنها نتوانست خللی در عزم جزم شدۀ دکتر برای ادامه مبارزه اش ایجاد کند ، بلکه او را مصمم تر نمود تا پس از رهایی از زندان اقدام به مبارزه ی مسلحانه نماید . با همین دلیل در سال 1352 و پس از رهایی مجدد از زندان ، به همراه دو تن دیگر از همشهریان و همرزمانش - مجتبی و محمود خرم آبادی - ، دست به تهیۀ مقدماتی برای شروع مبارزه ی مسلحانه علیه نابرابری و بی عدالتی زد ، اما ساواک از این موضوع آگاهی یافت و در پی لو رفتن دو هم رزم اش و کشته شدن مجتبی و متواری گشتن محمود ، دکتر بار دیگر تنها شد . و مجبور شد تا این بار با کمک همسر فداکارش و با عجله و سرعت بیشتری دست به تهیۀ تدارکات مبارزۀ مسلحانه ای که فکرش را در سر می پروراند بپردازد.
دست آخر دکتر در سال 1353 بر اثر اضطرار به وجود آمده ، و علیرغم نا کافی بودن آذوقه و دیگر ملزومات و مقدمات لازم برای مبارزۀ مسلحانه ، عازم کبیر کوه گردید تا مبارزه اش را بصورت علنی پی گیری نماید . در همین سالها بود که توانست از طریق تورج اشتری و حسن سعادتی با سازمان چریکهای فدایی خلق ارتباط برقرار نماید . پس از مخفی شدن در کوه های لرستان به همراه زنده یاد سیامک اسدیان و محمود خرم آبادی و تنی چند از همرزمان دیگرش با ماموران ساواک درگیر شد.
از آن زمان تا سال 58 هیچگونه اطلاعی از سرنوشت وی در دست نبود تا اینکه در یکی از روزنامه های چاپ شده در آن سال اسامی تعدادی از کشته شدگان در درگیری با ساواک اعلام شد که نام دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی هم در میان آنها بود اما گذشته از اینکه این بزرگ مرد لر چه نوع گرایشات سیاسی و عقیدتی و چه سرنوشتی داشته ، آنچه که مهم است شخصیت و منش اوست . که هم اینک و پس از سالیان سال هنوز هم نام نیک اش ورد زبانهاست . یکی دیگر از وجوه کمتر شناخته شدۀ این مرد بزرگ ، جنبۀ ادبی و پژوهشی اوست که در زیر فهرست وار به چند نمونه از کارهای وی می پردازیم : 

1- مجموعۀ اشعار 
2- چندین داستان کوتاه و نیمه بلند . ( برای نمونه مصاحبه با عزراییل ، غروب دهکده و ...) 
3- نوشته ای فلسفی در تحلیل وقایع 15 خرداد با نام "جذام" 
4- نوشته ای تاریخی – پژوهشی در باره ی مبارزات مردم آنگولا و نقش استعمارگران پرتغال 
5- رساله ی دکترای وی تحت عنوان " نقش محیط و تربیت در پیشگیری بیماریهای جذامی