۱۳۹۱ بهمن ۲۸, شنبه

آيا اين سال آخر رژيم ايران خواهد بود؟


مقاله ديويد ايمس در اينديپندنت
قدرتهاي غرب بايد از مقاومت ايرن حمايت كنند
روز يكشنبه رژيم ايران 34 مين سالگرد انقلاب ايران را برگزار كرد، با اينحال رژيم دلايل كمي براي جشن گرفتن دارد. روبرو با انزواي فزاينده بين المللي، ركود اقتصادي و نا آرامي اجتماعي، امسال ممكنست سياه ترين سال تاريخ رژيم باشد. انتخابات آتي رياست جمهوري در ژوئن بيانگر يك چالش جديد براي دولتي است كه فاقد حمايت مردمي يا مشروعيت است، بسياري را در شگفتي قرار مي دهد كه شايد امسال نشانه پايان رژيم ايران است.
ايران در يك تقاطع است. رژيم بر سه پايه اصلي دوام آورده است. برنامه اتميش، كه آنرا بعنوان اركاني براي بقايش بكاربرده است. صدور تروريسم، برانگيختن آشوب و هرج و مرج و بي ثباتي در سراسر منطقه بعنوان وسيله اي براي تثبيت خود بعنوان يك قدرت منطقه اي. و آخرين و مهمترين آنها، سركوب مخالفين در داخل، بكاربردن مشت آهنين براي نابود كردن هرگونه مقاومت يا چالش عليه قدرتش.
با اين وجود اين پايه هاي اصلي بقاي رژيم اكنون شروع به فرو ريختن مي كنند.
رژيم بشدت روي برنامه اتميش سرمايه گذاري كرده است، و همچنان آنرا يكي از بالاترين دستيابي هاي مبارزه طلبي اش نام مي برد. همزمان رژيم در رابطه با انزواي بين المللي اش در گوشه مي ماند. مسئله اتميش تحريمات سنگين و انزواي ديپلماتيك براي او آورده است. علي خامنه اي، رهبر اعلي رژيم، با يك انتخاب دشوار روبروست؛ آيا برنامه اش را ادامه دهد و با درگيري نظامي با غرب روبرو شود، يا اين برنامه را متوقف كند و با انشعاب و اختلافات دروني و از دست رفتن اعتباري كه براي بدست آوردنش سخت كار كرده روبرو شود. در هر صورت بنظر مي رسد رژيم بايد براي امتداد بقايش ريسك كند و زيان دهد (ريسك و زيان را به تن بخرد)، اما به چه قيمتي؟
جنگ دروني
صدور تروريسم ايران به خارج و كمك به گروههايي مانند حزب اله زماني نقاط ”قدرتش“، بويژه در جهان عرب، بود. اما، از زمان شروع بهار عرب اين سياستها بعنوان اشكال اختلال و دخالت، و نه كمك بي خطر، ديده شده است. دست ايران در سركوب خونين مخالفين در سوريه نيز لطمه جبران ناپذيري به اعتبار رژيم در منطقه زده است. اين گربه وحشي خال هايش را نشان داده است. اكنون، درحاليكه اسد روزهاي اخرش را در سوريه مي گذراند، و نوري مالكي، متحد ملاها در عراق، با اعتراضات عمومي در آنجا روبرو مي شود، رژيم ميدان و پايه هايش را بسرعت از دست مي دهد. اگر اعتراضات مردمي را سركوب كند تنها حس ضد ايراني را برانگيخته خواهد كرد، ولي اگر او در كنار بايستد و كاري نكند هردو شريك استراتژيكي اش در منطقه را ازدست خواهد داد.
تفرقه در درون رژيم نيز به بالاترين سطخ خود رسيده است. در 3 فوريه، طي يك جلسه عمومي مجلس هنگاميكه يكي از وزراي احمدي نژاد توسط پارلمان استيضاح شد، احمدي نژاد يك نوار ويديويي پخش كرد و شروع به افشاي علي لاريجاني، سخنگوي مجلس، كرد و او و برادارن با نفوذش را به فساد و پارتي بازي متهم كرد. در مقابل، لاريجاني عمل احمدي نژاد را مافيا كاري ناميد و تهديد به افشاي او كرد. تشديد جنگ دروني بين رهبران رژيم تنها چند هفته پس از اين بود كه خامنه اي علنا درباره دشمني بين جناحها هشدار داد و گفته بود برملا كردن اختلافات قبل از انتخابات خيات است. و در 28 دسامبر، وي گفت: ”تا بعد از انتخابات، هر گونه اصطكاك (دعواي دروني)، به هر شكلي، بازي كردن در زميني است كه دشمن آماده كرده است.“ اين علامت ديگري بود كه رهبر اعلي عمدتا نفوذ و قدرتش را حتي درون نظام از دست داده است.
با تمام اين موارد، بزرگترين مشكل ملاها مردمش هستند، كه اكثر آنها زير 30 سال هستند و احساس مي كنند رژيم به آخرش رسيده است. قيام مردم در 2009 ضعف و آسيب پذيري رژيم در مواجهه با اعتراضات عمومي را نشان داد، و تهديد يك موج جديد اعتراضات چندان دور نيست. رژيم يك سياست سركوب بيرحم را فرمان داده است، كه با زيرنظر گرفتن اينترنت و سانسور شروع، و به شكنجه و اعدام در خيابانها منتهي مي شود. رژيم اخيرا يك دستگاه جديد را بنمايش گذاشت كه براي قطع دستان مجرمان گفته شده طراحي شده است. رژيم همچنين اعدامهاي در ملاء عام را بعنوان شيوه اي براي ارعاب مردم افزايش داده است. اما درست مانند مسائل و بحرانهاي ديگرش، اعمال كوتاه مدت رژيم مرگ و نابوديش در درازمدت را تضمين مي كند. رژيم هرچه بيشتر مردمش را سركوب كند، نفرت از اين ديكتاتوري بيشتر مي شود. انتظار انفجار آن به يك قيام كامل مي رود.
دست قوي (قدرت)
اما ايران همچنين چيزي دارد كه كشورهاي در بهار عرب نداشتند: يك مقاومت سازمانيافته. سازمان مجاهدين خلق ايران (پي ام او آي/ ام يي كي)، عنصر اصلي شوراي ملي مقاومت، مهيب ترين مخالف رژيم ايران در 30 سال گذشته بوده است. مجاهدين خلق ايران نقش بسيار مؤثري در قيام 2009 داشتند، و يك عامل شتاب دهندة تظاهرات ديگر در آينده باقي مي ماند.
چنانچه خانم مريم رجوي، رئيس جمهور برگزيده شوراي ملي مقاومت ايران، بارها گفته است، راه حل برخورد با مسئله رژيم ايران جنگ يا مذاكره نيست، بلكه سرنگوني رژيم بدست مردم ايران و مقاومت سازمانيافته آنست.
اين به معني دخالت نظامي نيست. بجاي آن، سياستگذاران بايد بر افزايش تحريمات عليه رژيم و ايزوله كردن رهبرانش تمركز كنند. اين رژيم بخاطر جناياتش عليه بشريت عليه مردم ايران بايد به شوراي امنيت سازمان ملل ارجاع داده شود. مهمتر از همه، اكنون زمان آنست كه مقاومت ايران بعنوان نماينده اصلي مردم ايران برسميت شناخته شود و يك پيام محكم و قوي فرستاده شود كه آينده متعلق به مردم ايران است.
ادامه خواب گردي در مورد ايران فاجعه آور (بسيار خطرناك) خواهد بود. اكنون زمان آنست كه رهبران غرب در كنار مردم ايران براي تغيير رژيم بايستند.