۱۳۹۱ بهمن ۲۴, سه‌شنبه

متهم اصلی پرونده ۳هزار میلیاردی فرار کرده است

جزئیات فعالیت‌های مجرمانه یکی از متهمان پرونده فساد 3 هزار میلیارد تومانی که به خارج از کشور گریخته است از سوی قاضی سراج تشریح شد.

به گزارش فارس، ناصر سراج قاضی پرونده فساد 3 هزار میلیارد تومانی درباره یکی از متهمان فراری پرونده فساد 3 هزار میلیاردی گفت: این فساد یک کار باندی بوده است.

وی افزود: زمانی که یک جرم به صورت باندی رخ می‌دهد باید به این نکته توجه داشت که اقدامات همه افراد از آبدارچی تا مدیر باند همه در راستای تکمیل فرایندهای یکدیگر است.

قاضی شعبه اول دادگاه انقلاب گفت: با این توصیف باید گفت مهرگان خسروی متهم فراری پرونده و برادر متهم ردیف اول پرونده هم مشابه دیگران از اعضای باند بوده است. این در حالی است که باید به این نکته توجه داشت که بخش فعالیت‌های خارجی باند امیرمنصور آریا در اختیار مهرگان بوده است و این فرد در موضوع ال.سی های خارجی فعالیت داشته است.

قاضی سراج درباره اینکه برخی مهرگان را همدست مدیر عامل فراری بانک ملی می‌دانند گفت: در جرایم باندی واژه همدست معنای خاصی ندارد و باید گفت اینها همه در وقوع این فساد نقش داشته‌اند.

وی تصریح کرد: باید گفت تقریبا مهرگان خسروی نیز همه کار این باند بوده است و از گردانندگان این باند برای انجام اعمال شومشان بوده است.

قاضی پرونده فساد 3 هزار میلیارد تومانی درباره اقدامات دستگاه قضایی برای بازگشتن مهرگان نیز گفت: اقدامات لازم انجام شده است تا این فرد نیز بازگردد.

مهرگان خسروی برادر مه‌آفرید خسروی متهم ردیف اول پرونده فساد 3 هزار میلیاردی تنها یک روز قبل از بازداشت برادرش از کشور گریخت و به برزیل رفت.

دادن "عیدانه" به مردم؛ پخش صدقه با "کاغذ پاره"

منصور امان

با لحن و ژست فقیرنوازانه، رهبران و پایوران جمهوری اسلامی از دادن "عیدانه" به مردُم دم می زنند و جالب این جاست که برای افکندن انحصاری مدال این رفتار تحقیرآمیز و ارباب – رعیتی مآبانه به گردن، به رقابت با یکدیگر نیز برخاسته اند و هریک از آنها مایل است صدقه بگیران دست او را به عُنوان بخشنده ببوسند.

پادوهای خانگی آیت الله خامنه ای جار می زنند، "رهبر توصیه کرده به مردُم کُمک شود" و سُخنگوی دولت سینه جلو می دهد که "دولت حس کرده به مردُم فشار می آید و قصد جُبران دارد".

در همین میان، طرف دیگر معرکه، مجلس، نیز مُدعی است که برای "کُمک شب عید" چانه زنی کرده و راه را برای گذاشتن سکه در کاسه نیازمندان هموار ساخته است.

اگر چه خرج بنده نوازی مُلای مشهدی و خانه شاگردهایش از جیب خود مردُم بیرون می آید، اما این هنوز برای آنها که اسم دیگر ایران را مال آباد می دانند و دارییهای همگانی ملت را اموال شخصی خود می پندارند، دلیل قانع کننده ای برای چشم پوشیدن از آنچه که می توانند در کف نگه دارند، نیست. 

از همین روست که وعده "200 هزار تومان عیدی به کم درآمدها"، کمی بعد تا 70 هزار تومان آب می رود، در عوض اما حساب داده می شود که هزینه "عیدانه" که در ابتدا 5200 میلیارد تومان برآورد شده بود و قرار است از جایی به نام "صندوق توسعه ملی" برداشت گردد، به گونه ای مُعجزه آسا و بر اساس فُرمول ولایی خرج کمتر = هزینه بیشتر، به "حُدود 6 هزار میلیارد" تومان افزایش پیدا کرده است. 

با این حال، چنین نمی نماید که میزان صدقه اعطایی و در اساس نمایش تیاتر سخاوتمندی برای مردُمی که "نظام" در عرض یک سال قُدرت خرید آنها را بیش از 70 درصد به تحلیل برده، مشغله جدی باشد. 

در همان روزهایی که حاکمان کشور با اسکناسی که خود آن را "کاغذ پاره" نامیده اند رژه می رفتند، یک سوم از ارزش پول ملی کاسته شد و نرخ برابری آن با دُلار به چهار هزار تومان رسید. 

عیدانه نقدی رژیم ولایت فقیه، توهین نقد به کرامت و شُعور میلیونها مُزدبگیری است که شرافتمندانه کار می کنند و دستمزدشان را فساد، بی کفایتی و شهوت قُدرت آیت الله خامنه ای و شُرکا می بلعد و به "کاغذ پاره" تبدیل می کند.

رقمی که گُماشتگان "رهبر" در "دولت کریمه" فقط در جریان یک فقره سرقت مشهور به "اختلاس سه هزار میلیاردی" از کیسه جامعه به تاراج برده اند، نیمی از کُل مبلغی است که اکنون با ادا واطواری چندش آور کف دست آن می گذارند. 

"جُبران فشارها" با "عیدانه" مُیسر نیست و آنها که مردُم را دریوزه می پندارند، درس بهتری خواهند گرفت.

۱۳۹۱ بهمن ۲۲, یکشنبه

تحریمها؛ مردم ایران خامنه ای را مقصر می دانند


کاخ سفيد واشنگتن اعلام کرده مردم ايران، رهبر جمهوری اسلامی را به خاطر محروميت های ناشی از تحريم های بين المللی، مقصر می دانند.

یکی از کارشناسان رژیم گفته، معادله غربی ها به گونه ای طراحی شده است که دو سر آن ضرر خواهد بود به گونه ای که اگر رهبری مذاکره را بپذیرند از گفتمان انقلاب اسلامی عدول کرده و بنیادهای نظری آن تخریب می شود و اگر نپذیرد باید پاسخگوی تنگناهای معیشتی و فشار کشورهای غربی باشند.

به گزارش بی باک، پس از اتفاقات ناخوشایند یکشنبه سیاه در صحن بهارستان، رسانه های غربی و وابستگانشان سعی کردند تا ه انحاء مختلف روی این قضیه مانور دهند و مباحثی غیرواقعی را برای مخاطبان خود القاء کنند. جو بایدن معاون رئیس جمهور آمریکا در بحث مذاکره با ایران طلبکارانه پیش قدم شده و ایران را همزمان با تهدیدهای مضاعف خود به مذاکره با آمریکا دعوت کرد.

اما حضرت امام خامنه ای در دیدار خود با نیروی هوایی طی سخنانی حکیمانه دشمن را مستاصل و توطئه ها را در نطفه خفه کردند. 

به دنبال انتشار این خبر در رسانه های داخلی، رسانه های غربی و اپوزیسیون وابسته به آن به ناگاه تغییر رویه داده و بصورت هماهنگ بیانات رهبری را پوشش خبری دادند. سخنان مقام معظم رهبری  در رابطه با رد مذاکره با آمریکا را سر تیتر اخبار خود قرار دادند و سعی کردند ایران را کشوری سرکش و لجباز معرفی کنند که حتی با وجود پیشقدم شدن آمریکا حاضر به مذاکره و سازش نیست تا بحران های موجود در کشور را به کمک آن ها مرتفع سازد.

محمد عبدالهی، مدیر اندیشکده برهان در تحلیل رفتار دوگانه رسانه های غربی در مواجهه با سخنان رهبر انقلاب به خبرنگار بی باک گفت: عملیات روانی دشمن در این برهه برای جمهوری اسلامی بر اساس نوعی مهندسی هوشمند است. این نوع از مدیریت کاملا اقتضائی بوده و اهداف متحرکی دارد.

وی افزود: به عنوان نمونه در انتخاب میان دو مساله مذاکره و اختلافات مسئولان نظام در برهه ای اختلافات برجسته می شود به این دلیل که مقدمات بی ثباتی سیاسی را در پی دارد و از این رهگذر سریعتر می توان به ایجاد فشار برای مذاکره دست یافت. 

عبدالهی گفت: مساله مذاکره برای آن ها باید به عنوان اصل برجسته شود. اختلافات داخلی نه اینکه اصل نباشد اما در شرایطی که آمریکایی ها تمام توانشان را برای مذاکره قرار دادند اولویت دوم یا سوم و حتی برای مدتی به عنوان اخبار فرعی تلقی می شود.

وی افزود: در این عملیات روانی کاملا اقتضایی برخورد می شود. اگر اقتضای شرایط کشور این باشد که مذاکره با آمریکا اثرگذاری بیشتری دارد سرمایه گذاری رسانه ای و خبری هم بیشتر می شود.

عبدالهی ضمن اشاره به چرخه عملیات روانی دشمن با موضوع مذاکره با ایران در این یک سال اخیر اظهار داشت: هدف گذاری اصلی ایجاد یک شوک روانی در افکار عمومی بوده است، که این چرخه ابتدا با مشکلات اقتصادی و قرار دادن تنگنای معیشتی شروع شد سپس این تنگنای معیشتی را به تحریم ها گره زدند. 

مدیر اندیشکده برهان با پیش بینی تشدید تحریم ها و تنگنای معیشتی مردم گفت: نابسامانی های اقتصادی که به واسطه تحریم ها اضافه کردند جهت اثبات تاثیر گذاری تحریم ها بود و دلیل این تحریم ها را هم رفتن ایران به سمت تهیه سلاح اتمی نامیدند و راه حلی که پیش پای ایران گذاشتند رفتن پای میز مذاکره بود.

وی در ادامه افزود: حلقه ی آخر این چرخه عملیات قاعدتا این گونه ترسیم می شود که کلید مذاکره تنها به دست رهبر ایران است. از این روست که ملاحظه می کنید مخاطب مقامات آمریکایی در بحث مذاکره مقام معظم رهبری است.

عبدالهی هدف این چرخه را فشار علیه رهبری دانست و بیان داشت: هدف گذاری این چرخه برمبنای بدبین کردن مردم نسبت به رهبری است. در واقع می خواهند مردم رهبر انقلاب را عامل اصلی فشارها بدانند.

وی این معادله را دو سر ضرر نامید و گفت: معادله غربی ها به گونه ای طراحی شده است که دو سر آن ضرر خواهد بود به گونه ای که اگر رهبری مذاکره را بپذیرند از گفتمان انقلاب اسلامی عدول کرده و بنیادهای نظری آن تخریب می شود و اگر نپذیرد باید پاسخگوی تنگناهای معیشتی و فشار کشورهای غربی باشند.

عبدالهی با اشاره به سخنان اخیر جو بایدن در 14 بهمن که بحث مذاکره علنی، شفاف و دوجانبه را مطرح کرد، افزود: هدف دیگر آن ها امتیازگیری از افکار عمومی بود تا افکار عمومی در اوج تنگناهای معیشتی احساس کنند روزنه ای در حال گشوده شدن است و بگوید ما حسن نیت نشان دادیم اما نظام جمهوری اسلامی کرنش نمی کند و کوتاه نمی آید و این ادعا را بکنند که ما خواستیم ولی نظام جمهوری اسلامی مخالفت کرد.

مدیر اندیشکده برهان گفت: اهمیت بیانات اخیر رهبری هم تاکید خاص بر تثبیت گفتمان مقاومت و پرهیز از هرگونه سازش بود.

وی تصریح کرد: دوگانه فشار و مذاکره، تکمیل کننده چرخه ی عملیاتی غرب است. هدف آن ها ارعاب مسئولین و ایجاد اشتباه محاسباتی در مردم و مسئولین برای تطهیر غربی ها و افزایش فشار بر حاکمیت می باشد.

حق شادی، حق انتقاد



در گفت‌وگو با مانا نیستانی، کاریکاتوریست ساکن فرانسه
بهنام دارایی‌زاده
بهنام دارایی‌زاده - «زیست شادمانه‌ انسان»، جدا از آنکه می‌تواند با عوامل فردی‌ - شخصیتی در پیوند قرار گیرد، تا اندازه‌ زیادی برگرفته از شرایط اجتماعی یا حوزه‌ عمومی جامعه است.

در جامعه‌ای که سالم است و انسان‌ها در آن از آزادی و رفاه اقتصادی مناسبی برخوردارند، به نظر می‌رسد که ظرفیت انتقاد و انتقادپذیری نیز بالاتر باشد.

شاید برای سنجش این رواداری در بطن جامعه و اینکه بدانیم یک جامعه تا چه اندازه ظرفیت پذیرش نقدهای جدی را دارد، «شوخی و طنز و جایگاه آن در جامعه» معیار مناسبی باشد. آیا در جامعه‌ای که آزادی بیان و نگاه انتقادی حاکم است، شادی و تحرک بیشتری نیز وجود دارد؟

گفت‌وگو با مانا نیستانی را می‌توانید از طریق فایل صوتی زیر گوش کنید:

این پرسش را در چهارچوب سلسله گفت‌وگوهای رادیو زمانه درباره‌ی حق شادی و جایگاه آن در جامعه‌ ایران، با مانا نیستانی کارتونیست و طراح ساکن فرانسه در میان گذاشته‌ایم.

به نظر شما چگونه آزادی بیان و فضای باز اجتماعی می‌تواند در جامعه‌ای که دچار افسردگی و رخوت است، ایجاد تحرک کند و در این میان طنز چه جایگاهی دارد؟

مانا نیستانی: من فکر می‌کنم در کل آزادی بیان باعث نشاط می‌شود. اینکه شما احساس کنید می‌توانید صحبت کنید و اگر صحبت کنید، سر و کارتان با نهادهای قضائی نخواهد بود و تعقیب کیفری نخواهید داشت و نیروی قاهری در جامعه وجود ندارد که شما را سرکوب کند، کم‌کم از نظر روانی شما را به جایی می‌رساند که به احساس راحتی و آسایش می‌رسید.
مانا نیستانی: کاری که طنز می‌کند این است که به شما یادآوری می‌کند که آزاد هستید، اجازه‌ شوخی کردن با همه چیز و همه‌کس را دارید. در واقع نیروی قاهری نیست که از دسترس طنز دور باشد. شما حق دارید با مقام اول مملکت یا با نهادهای مختلف یا اعتقادات و باورها شوخی کنید و ضعف‌های‌شان را به رخ‌شان بکشید. من طنز و اجازه‌ شوخی کردن را یکی از نشانه‌های آزاد بودن آدم می‌دانم.
کاری که طنز می‌کند این است که به شما یادآوری می‌کند که آزاد هستید، اجازه‌ شوخی کردن با همه چیز و همه‌کس را دارید. در واقع نیروی قاهری نیست که از دسترس طنز دور باشد. شما حق دارید با مقام اول مملکت یا با نهادهای مختلف یا اعتقادات و باورها شوخی کنید و ضعف‌های‌شان را به رخ‌شان بکشید. من طنز و اجازه‌ شوخی کردن را یکی از نشانه‌های آزاد بودن آدم می‌دانم.

گفته می‌شود که طنز یا کاریکاتور، به نوعی برآمده از اندیشه یا نگاه انتقادی است. با توجه به این ویژگی یا خصلت، فکر می‌کنید این هنر در چگونه جامعه‌ای می‌تواند به بلوغ کافی برسد؟

البته انواع و اقسام دارد و الزاماً یک کاریکاتور، یک شوخی انتقادی نیست. می‌تواند انواعی از آن باشد؛ می‌تواند یک فکاهه ساده باشد.

این نکته را هم بگویم که این معادل گذاشتن برای یک اصطلاح هنری در فارسی خیلی مشکل است. گاهی وقت‌ها وقتی ما می‌گوییم طنز، منظورمان Humor است و یا از Satire داریم می‌گوییم یا شوخی را می‌گوییم و یا واقعاً منظومان طنز است (به‌عنوان شاخه‌ انتقادی‌تر از شوخی و شوخ‌طبعی).

به‌هرحال، طبیعتاً وقتی شما دارید کار انتقادی می‌کنید، شوخی انتقادی انجام می‌دهید، ساز و کار قدرت را زیر سئوال می‌برید، اولاً باید یک فضای تحملی وجود داشته باشد. یعنی اینکه سیستمی که در آن زندگی می‌کنید، حکومتی که در آن زندگی می‌کنید، این جا یا فضای باز و آزاد را برای شما قائل باشد که بتوانید با آن شوخی کنید، ایرادهایش را به رخ بکشید و بزرگ‌نمایی کنید. طرف دیگر ماجرا را من خود مردم می‌دانم؛ یعنی فقط قضیه حکومت و دولت و سیستم نیست که هرچه دیکتاتورتر باشد و هرچه تمامیت‌خواه‌تر باشد، معمولاً حوصله و صبر شوخی‌اش هم کمتر است و خیلی دوست ندارد ضعف‌اش به رخ کشیده شود. گاهی خود مردم یک کشور هم خیلی حوصله یا روحیه شوخی ندارند و یا این قدر تابوها در جامعه زیاد است که سخت می‌شود سمت آن‌ها رفت و مردم خیلی راحت شوخی را نمی‌پذیرند؛ بخصوص در برخورد با اعتقادهایی که دارند.

به نظر شما، طنزنویسی و طراحی کاریکاتور در جامعه‌ای که «غمگین و سرخورده» ارزیابی می‌شود، کار ساده‌ای است یا دشوار؟ به این معنا که مردم به‌واسطه‌ افسردگی‌های رو به گسترش، آیا از طنز استقبال می‌کنند یا آن را به نوعی پس می‌زنند؟

کلاً خنداندن کار راحتی نیست. این را می‌توانم بگویم. شما برای اینکه بتوانید مردمی را بخندانید، باید بدانید آن‌ها به چه چیزهایی می‌خندند.

فرهنگ خنده در جوامع مختلف با همدیگر فرق می‌کند. بعضی چیزها به نظر خیلی بین‌المللی می‌آیند. ملیت‌های مختلف همه به آن می‌خندند و بعضی از شوخی‌ها و بعضی از طنزها خیلی بومی و محلی‌ است. فرهنگ خنده در ملیت‌های مختلف با همدیگر فرق می‌کند. در اینکه بخش یا بخش‌هایی یا بخش عمده‌ای از جامعه‌ ایران به خاطر فشارهای اقتصادی، فشارهای سیاسی و فشارهای اجتماعی خیلی حال خوشی ندارد شکی نیست. در اینکه جامعه ایران غم‌زده و سنگین است شکی نیست، اما درباره اینکه آیا این غم‌زدگی باعث می‌شود که مردم ایران سخت‌تر بخندد و آیا فکاهه را پس می‌زنند و بیشتر از طنزهای جدی‌تر و سنگین‌تر استقبال می‌کنند و بالعکس، من نمی‌توانم با دقت و با قاطعیت قضاوت کنم. چیزی ا‌ست که باید روی آن تحقیق کرد.

ما می‌بینیم که در فضای امروز کارهای بعضاً جلف و سطحی مثلاً در سینما و تلویزیون ارائه می‌شود که مردم خیلی هم از آنها استقبال می‌ کنند. یعنی دقیقاً به نظر می‌آید که دارند از هرجور جدیتی فرار می‌کنند و پناه می‌برند به شوخی‌های خیلی دم‌دستی و بی‌ربط به دنیای واقعی فقط برای کمی خندیدن. در مورد کارهای خودم می‌توانم بگویم گاهی می‌بینم کارهایی که غم‌زده‌تر و سنگین‌ترند، حتی بیشتر مورد استقبال قرار می‌گیرند. ولی این در زمینه‌ کاربرهای اینترنتی ا‌ست که از صفحه‌ من دارند استفاده می‌کنند. اینان بیشتر کسانی‌اند که دغدغه وضع سیاسی و اجتماعی کشور را دارند و طبعاً نمی‌توانم تعمیم‌شان دهم به کل جامعه و حکم صادر کنم.

چرا طنز در سطوح اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به طور موازی در ایران رشد نکرده است؟

شما معتقد هستید در کدام بخش‌ها بیشتر رشد کرده؟

به نظر من بیشتر طنز سیاسی بوده که در ایران رشد کرده، تا اجتماعی و فرهنگی...
فقط قضیه حکومت و دولت و سیستم نیست که هرچه دیکتاتورتر باشد و هرچه تمامیت‌خواه‌تر باشد، معمولاً حوصله و صبر شوخی‌اش هم کمتر است و خیلی دوست ندارد ضعف‌اش به رخ کشیده شود. گاهی خود مردم یک کشور هم خیلی حوصله یا روحیه شوخی ندارند و یا این قدر تابوها در جامعه زیاد است که سخت می‌شود سمت آن‌ها رفت و مردم خیلی راحت شوخی را نمی‌پذیرند؛ بخصوص در برخورد با اعتقادهایی که دارند.
قبول دارم که روی طنز سیاسی در ایران بیشتر کار شده است یا بیشتر طنزپردازان به سیاست پرداخته‌اند، اما این را خیلی نمی‌شود ملامت کرد و خیلی هم عجیب نیست. به خاطر اینکه طبیعتاً کار طنز این است که به مهم‌ترین بخش‌های زندگی آدمیزاد می‌پردازد و آن‌ها را به چالش می‌کشد. یعنی مسائل روز بشر و آدم را در اجتماع مطرح می‌کند. در ایران خوشبختانه یا متأسفانه به‌هرحال همچنان وضعیت سیاسی کشور مسئله‌ و دغدغه‌ اصلی همه است. یعنی این تأثیری ا‌ست که سیاست بر همه‌ جوانب زندگی ما گذاشته و همه را به نوعی سیاست‌زده کرده است.

لازم نیست که الزاماً علاقه‌مند به مسائل سیاسی باشیم. حتی اگر به ورزش علاقه‌مند باشیم، می‌بینیم که سیاست در آن تأثیر داشته است. یا اگر به سینما یا به ادبیات علاقه داشته باشیم، بازهم این تاثیر را می‌بینیم.

چند وقت پیش یادم هست که یک کارتونیست اراکی به خاطر کشیدن طرحی از وکیل مجلس به ضربات شلاق محکوم شد. چیزی که او کشیده بود وکیل مجلس اراک بود با لباس فوتبالیست‌ها که اشاره‌ای بود به زدوبند ایشان برای انتقال یک تیم فوتبال تهرانی به اراک. یعنی تم کار او به نوعی ورزشی بود، اما ورزشی که «سیاست» آلوده‌اش کرده. می‌خواهم بگویم که حوزه‌های مختلف زندگی را نمی‌شود از سیاست در ایران جدا کرد. نه ورزش را، نه ادبیات را و نه سایر مسائل را. سیاست مثل هشت‌پا بازوهایش را بر همه سطوح زندگی ایرانی امروز گسترده. در نتیجه، طبیعی‌ است که طنزپرداز هم به سیاست بیشتر بپردازد. خیلی از کارهایی را که خودم کشیده‌ام اتفاقاً بیشتر فرهنگی ارزیابی می‌کنم تا سیاسی. اما خواه ناخواه به خاطر جوی که شرح دادم، آنها را هم می‌شود «سیاسی» قلمداد کرد.

این طور به نظر می‌رسد که طنز - به طور مشخص طنزی که رویکرد سیاسی‌ دارد- در دوران‌های شکست یا سرخوردگی اجتماعی، شکوفاتر می‌شود. اگر این ایده را قبول دارید، به نظرتان چه علتی می‌تواند داشته باشد؟

نمی‌توانم دقیقاً موافق با این نگاه باشم؛ یعنی من هم معتقدم که یکی از پارامترهای خیلی خیلی مهم برای اینکه طنز، کاریکاتور و امثالهم دچار شکوفایی شود یا دوره‌ اوجی را تجربه کند، فضای باز سیاسی است. یعنی همزمان احتیاج دارد تا یک باریکه‌ راه نفس و ابراز عقیده هم وجود داشته باشد.

یکی از دوره‌های بسیار پرفراز و نشیب سیاسی در تاریخ مملکت ایران و بسیار سیاه و بسیار پرسوژه و ایده و پر از شکست، به اعتقاد من دهه‌ ۶۰ یا به قولی دوران طلایی امام راحل (!) بود که فوق‌العاده خفقان شدید بود و شما نمی‌توانید آنجا، در آن دوران خیلی طنز پیدا کنید. اصولاً اجازه‌ گفته شدن حرفی داده نمی‌شد. جایی هم برای عرضه اش نبود.

می‌دانید، هر وقت یک مقدار پا را از روی گردن مطبوعات و هنرمندان و طنزپردازان برداشته‌اند، ما کم کم شاهد حضور و بروز طنز، کاریکاتور و امثالهم بوده‌ایم. شاهد حضور و بروز هنر انتقادی یا طنز انتقادی بوده‌ایم. به‌عنوان مثال، باید آقای خاتمی می‌آمد و آن دوران اصلاحات پیش می‌آمد، تا ما یواش یواش احساس کنیم که طنز سیاسی دارد وضع بهتری پیدا می‌کند، ستون‌های کاریکاتور در نشریات پیدا شوند. ازجمله ستون‌ طنز نوشتاری آقای نبوی در جامعه و توس و طنز در دیگر مجلات و ده‌‌هاستون کاریکاتور در صبح امروز، آفتاب امروز، خرداد، آزاد، زن، مشارکت، همبستگی و ... همچنین ظهور طنزپردازان جدید. در نتیجه، من عامل بسیار تأثیرگذار را همین آزادی نسبی می‌دانم. در داخل ایران الان مشکلی که کاریکاتور پیدا کرده، این است که این «فضای تنفس نسبی» را هم از آن گرفته‌اند.

ما شرایط تاریخی خیلی بدی را می‌گذرانیم. از جهات مختلف شدیداً تحت فشار و رنج هستیم. به خاطر تحریم‌ها، به خاطر خطر جنگ، به خاطر حکومت مستبدی که داریم. این جریان، گاه باعث شده که هم از طرفی طاقت‌مان برای شوخی کم شود، یعنی خیلی حاضر نباشیم که بپذیریم با چیزهایی که دوست داریم شوخی شود و هم اینکه با مسائل جدی‌تر، با هنر جدی‌تر و شاید بعضاً، با کاریکاتور جدی‌تر بهتر ارتباط برقرار کنیم و بهتر در یادمان بماند.
آیا اعتقادی به دادن حس شادی به مخاطب، از طریق طنز و کاریکاتور دارید؟ به این معنا که آیا یکی از رسالت‌های اصلی طنز را دادن چنین حسی به مخاطب قلمداد می‌کنید؟

اگر بگویم که این را به‌عنوان «رسالت طنز و کاریکاتور» قلمداد می‌کنم، خب نصف بیشتر کارهای خودم زیر سئوال می‌رود و آن کارها انگار این رسالت را زیر پا گذاشته‌اند. واقعیت‌اش این است که الزامی نمی‌بینم که حتماً طنز و کاریکاتور بخنداند. این بستگی دارد که روی چه نوع طنز و کاریکاتوری شما دارید کار می‌کنید؟ روی چه شوخی‌ای دارید در واقع کار می‌کنید. ولی به نظر من، هیچ بد نیست و اصلاً بخش‌هایی از شوخی، کاریکاتور و کارتون انجام می‌شود، فقط برای اینکه تبسم بر لب مخاطب آورد.

در این شکی نیست که خیلی وقت‌ها و خیلی جاها، قصد من بیشتر این بوده است که تلنگر بزنم و بیشتر به فکر وادارم یا به چیزهایی متوجه کنم که یادآوری‌شان خیلی در حالت عادی برای آدم‌ها خوشایند نیست. ولی باز حتی در آن کارها نیز سعی کرده‌ام تلخی محتوا را هم که شاید به صورت عادی تحمل‌ناپذیر باشد، به شکلی نرم‌تر، شیرین‌تر و قابل تحمل‌تر ارائه کنم به ببینده و مخاطبم. ولی کاملاً موافق هستم که بخشی از کاریکاتورها، دقیقاً برای همین شوخی‌ها ساخته می‌شوند تا حس شادی را در مخاطب ایجاد کنند و من فکر می‌کنم این چیزی‌ است که در جامعه‌ ما خیلی فراموش شده. حتی بعضاً به‌عنوان کاری که محتوا ندارد با یک کار شوخ‌طبعانه برخورد می‌شود. مهم این است که شوخی، هوشمندی داشته باشد حالا چه فکاهه چه طنز.

شما هم کارتون می‌کشید و هم طرح‌هایی با مضمون‌های اجتماعی و سیاسی کار می‌کنید. طرح‌هایی که نه تنها پیام‌آور شادی نیستند و شادی‌آفرین تلقی نمی‌شوند یا به تعبیر خودتان ممکن است تلخ نیز باشند، بلکه روایت‌گر خلاقانه‌ یک رنج عمومی یا درد مشترکی‌‌ هستند که جامعه دارد حس می‌کند و از قضا این دست از طرح‌های شما هم از استقبال ظاهراً بیشتری برخوردار می‌شود. دلیل استقبال از این دست کارها را در میان مخاطبان‌تان چه می‌بینید؟

ما ملتی هستیم مقادیری احساساتی و وقتی کاری، احساسات ما را نشانه می‌رود، بیشتر در ذهن‌مان می‌ماند. معمولاً لحظات تلخ و عاطفی زندگی‌مان را بیشتر از لحظات پرخنده و شوخی به خاطر می‌آوریم. نمی‌دانم آیا می‌توانم این را تعمیم دهم و تا چه حد. احساس می‌کنم در مورد بخشی از هموطنان‌مان قضیه این طور است. شاید خود من هم همین جوری باشم. هرچند من حافظه‌ خوبی برای نکات احمقانه و خنده‌دار زندگی دارم و حتی در تلخ‌ترین بخش‌ها- مثل زندان- گاهی نکات خنده‌دار بیشتر در ذهنم باقی مانده، اما می‌دانم که لحظات احساساتی و لحظات تلخ و پررنج بیشتر در ذهن ملت ما می‌ماند و متأسفانه این لحظات کم نبوده‌اند و کم نیستند.

ما شرایط تاریخی خیلی بدی را می‌گذرانیم. از جهات مختلف شدیداً تحت فشار و رنج هستیم. به خاطر تحریم‌ها، به خاطر خطر جنگ، به خاطر حکومت مستبدی که داریم. این جریان، گاه باعث شده که هم از طرفی طاقت‌مان برای شوخی کم شود، یعنی خیلی حاضر نباشیم که بپذیریم با چیزهایی که دوست داریم شوخی شود و هم اینکه با مسائل جدی‌تر، با هنر جدی‌تر و شاید بعضاً، با کاریکاتور جدی‌تر بهتر ارتباط برقرار کنیم و بهتر در یادمان بماند.

در همین زمینه:

۱۳۹۱ بهمن ۲۱, شنبه

رحیم مشايی؛ رئيس جمهور 35 ميليونی آینده

به گزارش البرزنيوز، اسفنديار رحيم مشايي که هنگام بازگشت از مسافرت همراه رئيس جمهوري با استقبال شماری از کميته مردمي استقبال روبرو شده بود در جمع انان سخنراني کرد.

يکي از افرادي که در اين جمع حضور داشت به خبرنگار البرزنيوز گفت:‌ آقاي مشايي در حال سوار شدن به خودروي تشريفات بود که با شنيدن شعار « رئيس جمهور 35 ميليوني ايران!» از طرف تعدادي از استقبال کنندگان از خودرو پياده شد.

به گفته اين فرد استقبال کننده، مشايي گفت: من غافلگير شدم، من کسي نيستم که شما به عشق من اينجا آمده باشيد از خودرو پياده شدم تا خدمت شما عرض ادب کنم. 

رئيس دفتر سابق رئيس جمهوري اين را هم گفته که پاي آرمان هايمان ايستاده ايم و فکر مي کنيم امروز بيش از هر زمان ديگري انقلاب در مسير اصلي خودش است يعني روي خط اصيل ولايت که نه به چپ و نه به راست گرايش دارد. 

رحيم مشايي بدون اشاره به اظهارات جنجالي احمدي نژاد در مجلس که واکنش هاي شديدي در داخل و خارج داشت و با تذکر غير مستقيم رهبر رانقلاب به او و لاريجاني روبرو شد افزود: الان مردم در مسير رهبري و ولايت هستند و در اين مسير نيز همه مي دانند که هيچ کس بيشتر از رييس جمهور ما بر اين مسير پافشاري نمي کند و حتي حاضر است در اين راه خون خود را بدهد.

اين فرد استقبال کننده از مشايي به البرزنيوز گفت: در اين لحظه بود که جمع حاضر در فرودگاه تکبير سر داده و شعار مشايي پاينده رييس جمهور آينده را فرياد زدند.

قیمت ارز و سکه ۱۰سال قبل در چنین ‌روزی

نسخه اينترنتي روزنامه همشهري در تاريخ بيستم بهمن سال ۱۳۸۱ ده سال در چنين روزي (دوره دولت دوم اصلاحات) قيمت ارز و سكه را به ما يادآوري نموده است!  

بهارنیوز: ما هم در مقابل قيمت هاي ۱۰ سال پيش، قيمت‌هاي امروز را اضافه كرديم. فقط خودتان زحمت بكشيد و درصد افزايش قيمت‌ها را محاسبه كنيد!

۲۰بهمن ۱۳۸۱..........................................................................۲۱ بهمن ۱۳۹۱

يك سكه تمام بهار ۸۳۵۰۰‏‎ تومان.................................................... ‏‎ ۱۵۱۰۰۰۰ تومان
نيم سكه بهارآزادي ‌ ۳۸۵۰۰ ‏‎ تومان.................................................. ‏‎ ۷۶۰۰۰۰ تومان
ربع سكه بهارآزادي ‌‌ ۲۳۰۰۰‏‎ تومان.................................................. ‏‎ ۴۷۲۰۰۰ تومان
يك دلار آمريكا بازار آزاد‏‎ ‎‏‏۸۰۳ ‏ تومان‎................................................... ‏‎ ۳۸۰۰ تومان
يك دلار آمريكا در بانك مركزي ‌‏‌‏‎۷۹۷ تومان........................................... ‏‎ ۲۴۵۳ تومان
يك يورو در بازار آزاد ‏‎ ‎‏‏۸۹۰ ‏ تومان‎........................................................ ‏‎ ۵۱۰۰ تومان
يك يورو در بانك مركزي ‏‎ ‎‏‏۸۶۳‏ تومان‎................................................... ‏‎ ۳۳۳۰ تومان

توضيح ضروري!

* در خواندن قيمت‌هاي ۱۰ سال پيش دقت فرماييد تا اشتباه نكنيد، گرچه حق داريد سخت تعجب كنيد! براي مثال يك سكه هشتاد سه هزار و پانصد تومان است، نه هشتصد و سي و پنج هزارتومان و....

انعکاس گسترده حمله موشکی به ليبرتی در رسانه های بين المللی و منطقه اي


تلويزيون سی.ان.ان گزارش داد بر اساس گفته پليس محلی، در يک حمله در نزديکی بغداد عده يی کشته و مجروح شدند. هدف، کمپ محل سکونت ايرانيان مخالف رژيم ايران بوده است. مخالفان رژيم ايران به خبرگزاری فرانسه گفتند 35 موشک و خمپاره به داخل اين کمپ شليک شده است
در حدود 3100نفر از اين گروه مخالف در اين کمپ در نزديکی بغداد سکونت دارند، اين گروه اپوزيسيون مخالف شاه ايران بود و سپس با حاکمان رژيم آخوندی مخالفت کرد. مخالفان ايرانی گفتند: در حمله به کمپ شش نفر کشته، بيش از 100نفر زخمی شدند
خبرگزاری اصوات العراق: سازمان اپوزيسيون مجاهدين خلق ايران امروز شنبه اعلام کرد که 56تن از اعضايش در يک حمله موشکی به کمپ ليبرتی در غرب بغداد کشته و مجروح شدند. مهدی عقبايی سخنگوی اين سازمان به خبرگزاری ”اصوات العراق“ گفت کمپ ليبرتی در نزديکی بغداد که دولت عراق به اين سازمان اختصاص داده است ”در ساعت 5 صبح امروز در معرض حمله موشکی قرار گرفته است که منجر به کشته شدن شش تن از اعضاء اين سازمان از جمله يک زن و مجروح شدن 50نفر ديگر گرديد“.
مهدی عقبايی بر ”ضرورت بازگرداندن اين سازمان به قرارگاه قبلی شان اشرف در استان ديالی تأکيد کرد. در اشرف وجود پناهگاهها، نوعی حفاظت در برابر حملات موشکی را برای اعضا تأمين می کرد اما ”کمپ فعلی ”فاقد چنين پناهگاههايی است امری که اعضاء سازمان را در معرض خطر قرار می دهد“.
روزنامه الحيات نوشت سخنگوی سازمان ملل متحد در عراق و مقام امنيتی عراقی اعلام کردند که تعدادی از اعضای سازمان مجاهدين خلق ايران در يک حمله موشکی عليه محل استقرارشان در نزديکی بغداد به قتل رسيدند.
سخنگوی يونامی در عراق، گفت که «يک حمله خمپاره يی که ليبرتی را هدف قرار داده بود منجر به کشته و مجروح شدن بسياری از ساکنان آن شد».
سازمان مجاهدين خلق ايران بيانيه يی صادر کرده و در آن تأکيد کرد که «در اين حمله 6تن که در ميان آنها يک زن نيز می باشد به قتل رسيده و بيش از پنجاه تن ديگر زخمی شده اند».
اين حمله کمپ ليبرتی را هدف قرار داده بود که 3100تن از عناصر سازمان مجاهدين خلق را در برمی گيرد. آنها اخيراً از قرارگاه اشرف، که مقر تاريخی آنهاست و از سال 1980 از آن استفاده می کردند، به ليبرتی نقل مکان کردند.
فرانسه 24: مقامهای امنيتی عراق گفتند، دهها خمپاره و موشک به يک کمپ که محل سکونت مخالفان ايرانی در نزديک بغداد است شليک شد. سازمان ملل خواهان تحقيقات فوری شد و گفت مانيتور کنندگان کشته شدگان را پيگيری می کنند، اين اولين تأييد تلفات در اين کمپ جديد اين گروه بعد از انتقال آنها در سال گذشته است.
سازمان مجاهدين خلق، طی بيانيه يی گفت که 6نفر کشته و 50نفر مجروح گرديدند.
يک مقام امنيتی عراق گفت، حدود 40 موشک و خمپاره به اين کمپ شليک شد،
اين حمله خمپاره يی به يک کمپ موقت که به عنوان کمپ ليبرتی شناخته می شود صورت گرفته است، جايی که حدود 3000 ساکن از سازمان مجاهدين خلق در سال گذشته از کمپ تاريخی خود از دهه 1980، يعنی کمپ اشرف، به آنجا منتقل شدند.
تلويزيون البابليه گزارش داد: صبح امروز کمپ ليبرتی مورد حمله موشکی قرار گرفت و تعداد زيادی کشته و مجروح برجای گذاشت. ساکنان کمپ ليبرتی از سازمان ملل خواستند تا به اشرف برگردند تا امکان حفاظت در مقابل هر حمله ای فراهم باشد
تلويزيون الشرقيه گزارش داد سخنگوی سازمان ملل در عراق و مقامهای امنيتی عراقی اعلام کردند که صبح امروز شنبه، تعدادی از اعضای سازمان اپوزيسيون مجاهدين خلق ايران بر اثر حمله موشکی به کمپشان کشته شدند“.
سخنگوی سازمان ملل در عراق گفت حمله موشکی که کمپ ليبرتی را هدف قرار داد منجر به کشته شدن 6نفر شد که در بين آنان يک زن وجود دارد و بيش از 50نفر ديگر مجروح شدند
تلويزيون البغداديه: يک منبع امنيتی به البغداديه گفت: بر اثر موشک باران در غرب بغداد 6تن از اعضای مجاهدين خلق ايران کشته و 50نفر مجروح شدند. 50 موشک به کمپ مجاهدين خلق ايران در نزديکی فرودگاه بين المللی بغداد، واقع در جنوب غربی پايتخت شليک شد.
تلويزيون الرشيد گزارش داد، 56نفر از اعضای مجاهدين خلق ايران در موشک باران کمپ ليبرتی در بغداد کشته و مجروح شدند
دویچه وله
حمله موشکی به اقامتگاه مجاهدین خلق در عراق
"کمپ لیبرتی"، اقامتگاه موقت سازمان مجاهدین خلق در نزدیکی بغداد، صبح شنبه هدف حمله ده‌ها موشک و خمپاره قرار گرفت. گفته می‌شود دست‌کم پنج نفر از فعالان مجاهدین کشته و ۴۰ تن نیز مجروح شده‌اند.
"کمپ لیبرتی" که محل اقامت موقت هزاران تن از فعالان سازمان مجاهدین خلق است، صبح شنبه (۹ فوریه/۲۱ بهمن) هدف حمله ده‌ها موشک و خمپاره قرار گرفت.
خبرگزاری فرانسه به نقل از دو مقام امنیتی عراقی گزارش داد که در اثر این حمله پنج نفر کشته و حدود ۴۰ تن نیز مجروح شده‌اند که سه پلیس عراقی در میان زخمی‌شدگان هستند.
رهبری سازمان مجاهدین خلق که مقر آن در پاریس است، شمار کشته‌شدگان را شش تن اعلام کرده است.
یک مقام امنیتی عراقی که نمی‌خواست نامش فاش شود، به خبرگزاری فرانسه گفته است که حدود ۴۰ موشک و خمپاره به درون کمپ شلیک شده است. هنوز مشخص نیست که چه کسی مسئول این حمله بوده است.
سازمان ملل متحد از مقام‌های عراقی خواسته است هرچه سریع‌تر در این زمینه تحقیق کند. از یک‌سال پیش بدین سو، فعالان مجاهدین خلق به‌تدریج به "کمپ لیبرتی" در نزدیکی بغداد منتقل شدند. این نخستین حمله به مجاهدین خلق در این اقامتگاه تازه است.
سازمان ملل متحد اعلام کرد که فرستاده ویژه این سازمان، مارتین کوبلر، از مقام‌های این کشور خواست هرچه سریع‌تر تحقیقات خود را در این زمینه آغاز کنند. وی گفت: «ما ناظران خود را داریم که می‌توانند در محل در این زمینه تحقیق کنند.»
الینا نبعة، سخنگوی دفتر سازمان ملل در عراق، گفت که مقام‌های عراقی به سازمان ملل گفته‌اند که "تمام مجروحان برای درمان به‌سرعت به بیمارستان منتقل شده‌اند".
هم‌اکنون حدود ۳ هزار نفر در "کمپ لیبرتی" اقامت دارند. این کمپ پیش از این محل استقرار سربازان آمریکایی بود.
فعالان مجاهدین خلق پیش از این حدود ۲۵ سال در اردوگاهی موسوم به " پایگاه اشرف" در ۸۰ کیلومتری بغداد اقامت داشتند.
پس از سقوط رژیم صدام حسین، مقام‌های عراقی بارها از سازمان مجاهدین خلق خواسته‌اند که خاک این کشور را ترک کنند. دولت عراق روابط نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران دارد.
BBC
اردوگاه مجاهدین خلق در عراق هدف حمله موشکی قرار گرفت
ساکنان کنونی اردوگاه آزادی، حدود یک سال پیش ساکن اردوگاه اشرف بودند
سازمان مجاهدین خلق ایران در اطلاعیه‌ای اعلام کرد که اردوگاه این سازمان در نزدیکی بغداد، پایتخت عراق، هدف حمله موشکی و خمپاره‌ای قرار گرفته است.
در اطلاعیه‌ای که در وبسایت این سازمان منتشر شد، آمده است که در حمله بامداد امروز (شنبه، ۲۱ بهمن) به "کمپ لیبرتی" دست‌کم ۵ نفر از جمله یک زن، کشته و بیش از ۵۰ نفر زخمی شده‌اند.
این سازمان اضافه کرده است که احتمال دارد شمار کشته‌شدگان افزایش یابد، ولی "هیچ کمک‌رسانی و آمبولانس برای حمل مجروحان وجود ندارد."
در این اطلاعیه آمده است: "ژنراتور (تولید برق) کلینیک عراقی هم مورد اصابت واقع و برق آن قطع شده است و هیچ کارایی ندارد."
اردوگاه آزادی که حریه یا لیبرتی هم خوانده می‌شود، در نزدیکی فرودگاه بغداد قرار دارد و تا پیش از انتقال اعضای سازمان مجاهدین خلق، محل استقرار گروهی از نیروهای نظامی آمریکا در عراق بود.
یک سخنگوی سازمان ملل متحد در عراق به خبرگزاری فرانسه گفت که افزون بر تعدادی از ساکنان اردوگاه آزادی، "تعدادی از ماموران پلیس عراق هم زخمی شده‌اند."
تاکنون کسی مسئولیت این حمله را به عهده نگرفته است.
خبرگزاری فرانسه به نقل از یک مقام وزارت کشور عراق که خواسته است نامش فاش نشود، گزارش داد که این اردوگاه با حدود ۴۰ موشک و خمپاره مورد حمله قرار گرفته است.
این خبرگزاری به نقل از مقامات سازمان ملل متحد گزارش داد که مارتین کوبلر، نماینده ویژه سازمان ملل متحد در امور عراق، از مقامات آن کشور خواسته است تا "فورا درباره این موضوع تحقیق شود."
آقای کوبلر اضافه کرده است که ناظران سازمان ملل متحد وضعیت اردوگاه را از نزدیک بررسی می‌کنند.
درخواست بازگشت به اشرف
بیش از سه هزار نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق در اردوگاه آزادی به سر می‌برند.
کمپ اشرف در دهه ۱۳۶۰ خورشیدی، در اوج جنگ ایران و عراق با حمایت صدام حسین، رئیس‌جمهور سابق عراق برپا شد
تا حدود یک سال پیش، اغلب آنها در کمپ اشرف ساکن بودند و آخرین گروه ساکنان این اردوگاه در روزهای پایانی شهریور امسال به اردوگاه آزادی کلیک نقل مکان کردند.
دولت عراق و مقامات سازمان مجاهدین خلق در دسامبر سال ۲۰۱۱ میلادی توافقنامه‌ای را امضا کردند که براساس آن، قرار شد اعضای این سازمان به تدریج از اردوگاه اشرف به اردوگاه آزادی منتقل شوند و از آنجا مقدمات انتقالشان به دیگر کشورها فراهم شود.
در اطلاعیه سازمان مجاهدین خلق آمده است که ساکنان اردوگاه آزادی "در بنگال‌هایی که مانند قوطی کبریت در کنار هم چیده شده است، به سر می‌برند."
این سازمان اضافه کرده است که ساکنان (اردوگاه) و نمایندگان و وکلای آنها در دو روز گذشته برای چندمین‌بار از دبیرکل (سازمان ملل متحد) و مقامات آمریکا "خواهان بازگشت به اشرف شدند که دارای ساختمان‌های سیمانی و سنگر و پناهگاه‌هایی است که خودشان ساخته‌اند."
کمپ اشرف در دهه ۱۳۶۰ خورشیدی، در اوج جنگ ایران و عراق با حمایت صدام حسین، رئیس‌جمهور سابق عراق برپا شد و گروهی از اعضای سازمان مجاهدین خلق و رهبران این سازمان که به عراق پناهنده شده بودند، در آن ساکن شدند.
اما پس از حمله نیروهای ائتلافی به رهبری آمریکا و سقوط حکومت صدام حسین در سال ۲۰۰۳ میلادی، ساکنان این اردوگاه به عنوان خارجیان مسلح غیرمتخاصم، تحت حفاظت نیروهای آمریکایی قرار گرفتند و بعدا خلع سلاح شدند.
مسئولیت حفاظت از این اردوگاه در سال ۲۰۰۹ میلادی، به دولت عراق واگذار و این کشور متعهد شد که با ساکنان آن طبق قوانین عراق رفتار کند و از استرداد اجباری اعضای سازمان مجاهدین خلق به ایران، که ممکن است جان آنان را به مخاطره اندازد، خودداری کند.
سازمان مجاهدین خلق ایران برای سال‌ها در فهرست گروه‌های تروریستی آمریکا قرار داشت، ولی مهرماه امسال، از این فهرست کلیک حذف شد.
حمله به پایگاه سازمان مجاهدین خلق در عراق دست‌کم پنج کشته بر جای گذاشت
رادیو فردا
پایگاه لیبرتی، بامداد شنبه،مورد اصابت ده‌ها خمپاره و راکت قرار گرفت
اردوگاه لیبرتی در نزدیکی بغداد که محل استقرار اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران است، بامداد شنبه، ۲۱ بهمن مورد اصابت ده‌ها خمپاره و راکت قرار گرفت که این رویداد به کشته شدن دست‌کم پنج نفر از اعضای این سازمان انجامید.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، دو مقام امنیتی عراق که نخواستند نام آنها منتشر شود، با تایید خبر کشته شدن پنج نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق، اعلام کردند که در این حادثه حدود ۴۰ نفر دیگر از اعضای این سازمان مجروح شدند.
آنها همچنین گفتند که این حادثه به زخمی شدن سه نفر از نیروهای پلیس عراق نیز انجامیده است.
این در حالی است که سازمان مجاهدین خلق با انتشار بیانیه‌ای گفته است که شش نفر از اعضای آنها کشته شده‌اند. این سازمان تعداد مجروحان حادثه را نیز ۵۰ نفر برآورد کرده است.
سازمان مجاهدین خلق از گروه‌های مخالف حکومت جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود که در دهه ۱۳۶۰ به مبارزه مسلحانه با آن روی آورد.
بخش عمده‌ای از اعضای این سازمان حدود سه دهه در پایگاهی نظامی به نام اردوگاه اشرف در عراق زندگی می‌کردند، اما این نیروها در پی ضرب‌الاجل مقامات عراق و توافق با ایالات متحده در سال جاری به پایگاه لیبرتی در حوالی بغداد منتقل شدند که پیش از آن محل استقرار نظامیان آمریکایی بود.
سازمان مجاهدین خلق برای سال‌ها در فهرست گروه‌های تروریستی ایالات متحده قرار داشت، اما وزارت امور خارجه آمریکا به‌واسطه آن‌چه تغییر مشی سازمان مجاهدین خلق خواند، امسال این سازمان را از فهرست گروه‌های تروریستی خارج کرد.
حمله صبح شنبه به اردوگاه لیبرتی واکنش فوری سازمان ملل متحد را نیز به همراه داشته است.
این سازمان با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که مارتین کولبر، نماینده ویژه سازمان ملل متحد در عراق، از مقامات عراقی خواسته است که «تحقیقات درباره این حادثه را بی‌درنگ آغاز کنند».
سازمان ملل متحد همچنین خاطرنشان ساخت که ناظران این سازمان نیز به نوبه خود ابعاد مختلف حادثه را در دست بررسی دارند.
به گفته الیانا نبعا، سخنگوی گروه ویژه سازمان ملل متحد در عراق، مقامات عراقی در برابر تاکید کرده‌اند «تمام مجروحان این حادثه بلافاصله مورد مداوا قرار گرفته‌اند».
این گزارش می‌افزاید که در جریان حمله به اردوگاه لیبرتی حدود ۴۰ خمپاره و موشک به این پایگاه شلیک شده است.
هنوز هویت مهاجمان مشخص نیست و هیچ گروهی نیز مسئولیت این حمله را برعهده نگرفته‌است.
حمله موشکی به مقر مجاهدین خلق در عراق 7 کشته بر جای گذاشت
دبی-العربیه.نت فارسی
یک عضو سازمان مجاهدین خلق در اردوگاه لیبرتی در عراق روز شنبه 9-2-2013 در گفتگوی تلفنی با العربیه. نت اعلام کرد در حمله موشکی به محل اسکان موقف این گروه 7 تن کشته و بیش از 100 نفر کشته شدند.
سخنگوی سازمان ملل در عراق نیز از حمله موشکی به اردوگاه لیبرتی وابسته به مجاهدین خلق در نزدیکی بغداد خبر داد.
الینا نبعه به خبرگزاری رویترز گفته است که در پی این حمله چند نفر کشته و زخمی شدند.
وی در این زمینه افزود هم اکنون شمار دقیق قربانیان این حادثه در دست نیست. اما وی درعین حال تاکید کرد که چند تن از سربازان عراقی در این حمله زخمی شده اند.
از سوی دیگر یک منبع در وزارت کشور عراق گفته است که در پی این حمله 7 نفر از اعضای گروه مجاهدین خلق کشته شده اند.
وی که نخواست نامش فاش شود شمار زخمی ها این حادثه را 40 تن ذکر کرد.
یکی از اعضای مجاهدین خلق در اردوگاه لیبرتی در گفتگوی تلفنی با العربیه نت نوری مالکی نخست وزیر عراق را به دست داشتن در این هجوم متهم کرد.
عضو مجاهدین که خود را یوسف معرفی کرد نخست وزیر عراق را به اجرای فرمان های دولت ایران متهم کرد.
او همچنین مارتین کوپلر نماینده سازمان ملل را به تبانی با دولت عراق متهم کرد.
یوسف که به دلایل امنیتی از ذکر کامل نام خویش خودداری کرد زمان هجوم را راس ساعت 5:45 اعلام کرد و گفت طی آن اردوگاه مورد حمله موشکی و خمپاره ای قرار گرفت.
عضو مجاهدین اعلام کرد این هجوم 30 نقطه در اردوگاه را هدف قرار داد و در این عملیات 6 تن کشته و 100 تن نیز زخمی شدند.
او تاکید نیروهای عراق اردوگاه را محاصره کرده اند و از انتقال زخمی شدگان به بیمارستان خودداری می کنند.
وی گفت ما بارها درخواست کردیم به اردوگاه اشرف که خود آن را ساخته بودیم ، برگردیم تا به تدریج از عراق خارج شویم. اردوگاهی که در آن به سر می بریم عبارت از چند کانتینر است و در صورت هجوم آسیب فراوان می بیند.