۱۳۸۹ آذر ۲۸, یکشنبه

فقر در کنار نفت؛ سه کلاس برای 500 دانش آموز در خوزستان

سه کلاس با امکانات نامناسب و فرسوده تمام داشته هایی است که مدرسه قلی پور در شهرک عشایری شهید قلی پور شوشتر برای 500 دانش آموز منطقه فراهم کرده است.

مدرسه قلی پور جایی همین نزدیکی است، کنار من و تو که بی دغدغه بارها و بارها از کنار مدرسه های بزرگ شهر گذر می کنیم بی آنکه بدانیم کودکانی برای رسیدن به آرزوهای دورشان چه معصومانه در برابر سیل ویرانگر محرومیت صبوری می کنند. همین نزدیکی است محرومیتی که کودکان عشایری سالهاست آن را تلفظ می کنند و با الفبای فقر و نداشتن ابتدایی ترین لوازم رفاهی آشنا هستند.

در هفت کیلومتری شوشتر در بیابانی از خاک و سنگ، تابلوی شهرک عشایری شهید قلی پور خودنمایی می کند. از ابتدای ورودی شهرک تا مدرسه شهید قلی پور خاکستری خاکستری است. اینجا خبری از امکانات رفاهی موجود در شهرها نیست. همه چیز آنقدر گویاست که نیازی نیست بپرسی و بشنوی... تا چشم کار می کند محرومیت است.

به مدرسه که می ‌رسی، ساختمان کوچکی با درب بزرگ رنگ و رو رفته ای چشم انداز مدرسه را برایت ترسیم می کند، مدرسه ای که تابلوی سر در آن حکایت از مدرسه راهنمایی دخترانه حضرت خدیجه دارد اما وقتی در باز می شود و وارد می شوی تابلوی دیگری با عنوان دبستان پسرانه شهید قلی پور تو را به حیرت می برد.

بوی مشمئز کننده سرویسهای بهداشتی خراب مدرسه در گوشه سمت چپ انتهای حیاط، آبخوریهای خراب، گرد و خاک زیاد حیاط و بی جان بودن مدرسه آنقدر به چشم می آید که از پا گذاشتن به مدرسه بیزارت می کند چه برسد به اینکه بمانی و بخوانی و زندگی کنی. دیوارها تخریب شده و کثیف هستند. روی نیمکتهای چوبی با یک عالم کنده کاری سه یا چهار دانش آموز می نشینند و به دهان معلم یا دست او که پیاپی مطالبی را روی تخته می نویسد، خیره می شوند. با وجود همه کاستیها اینجا دانش آموزانش شبها خواب معلم شدن می بینند و خود را روزی معلم کلاس دیگری می پندارند.


این مدرسه سه کلاسه با وجود همه این محدودیتها دارای 500 دانش آموز دختر و پسر در مقاطع تحصیلی ابتدایی و راهنمایی است که به دلیل کمبود کلاس دانش آموزان آن در سه خانه استیجاری فاقد امکانات پخش شده اند.

معمولا در جامعه آموزشی ایران مدارس کپری را همه به عنوان پائین ترین سطح محیط آموزش مورد بررسی قرار می دهند در صورتیکه گاه یک مدرسه قدیمی خطر آفرین تر از یک مدرسه کپری است. مدرسه کپری در حقیقت نماد مدارسی است که در مناطق محروم با حداقلهای مصالح بومی ساخته می شود و سالیان سال است که در ماه های منتهی به سال قابل تحصیلی بودن یا نبودن آنها تیتر رسانه ها می شود اما شاید به جرات بتوان گفت محرومترین مدرسه ایران مدرسه ای است که محروم از دیده شدن باشد. وقتی هیچکس محرومیت یک مدرسه روستایی دور افتاده را نمی بیند امیدی هم به رفع محرومیت آن نیست.

فضای آموزشی تنها منحصر به کلاس نیست. همه مدرسه اتمسفر یادگیری است. در مدرسه ای که یادگیری محور است از در و دیوار مدرسه باید آموزش ببارد. تمام راهروها، دیوارها، وسائل موجود در فضا مثل بلندگو، لامپ، میکروفون، رنگ دیوار، مصالح ساختمانی، درخت و... منابع یادگیری هستند و می توانند تابلوهای آموزشی داشته باشند. اما اینجا خبری از هیچ نیست فقط کلاس است و میز و صندلیهای خاک خورده. این درحالی است که در جهان، فضاها و نیز برنامه های آموزشی تغییر زیادی کرده اند.

به عنوان مثال از هر فضایی در مدرسه برای آموزش دانش آموزان به بهترین وجه بهره برداری می شود. به طوری که فضای کلاسها و حتی حیاط مدرسه انباشته از وسائل و تصاویر کمک آموزشی است. بچه های امروزی دیگر محکوم نیستند ساعتها ثابت روی نیمکتها بنشینند بلکه در صندلیهای تک نفره ای می نشینند که سطح میز آنها برای استفاده از وسائل آزمایشگاهی و کمک آموزشی صاف است. با وجود این صندلیها معلمان می توانند متناسب با هر فعالیتی نحوه آرایش کلاس را تغییر دهند.


این درحالی است که اینجا دستشویی های تمیز،شیرهای درست آب و آبخوری مناسب، تنها آرزوی این کودکان است تا به داشتن مدرسه خوب افتخار کنند.

علی با چشمان درشتش اشاره می کنه به کلاسهای بدون درب مدرسه و می گوید: "کلاس ما در نداره، مهتابی داره اما مهتابیش روشن نمیشه، مدرسه ما فقط اسمش مدرسه است".

امیر کلاس پنجم است، با کیف بزرگش به نزدیک می دود و می گوید: "بگید که ما هیچی نداریم ما نه کولر گازی داریم نه وسایل ورزشی داریم نه حتی نیمکتهای سالم داریم، رضا از این نیمکت افتاد و سرش شکست، بگید ما اصلا از این مدرسه راضی نیستیم".

لیلا کلاس اول راهنمایی درس می خواند، با دوستاش از سمت خانه استیجاری که به عنوان مدرسه برای آنها اختصاص داده اند به طرف خانه می رود و می گوید: "خانم اجازه، ما در اتاقهای مردم، در خانه های کلنگی درس می خوانیم. ما دستشویی سالم نداریم، کلاسهامون کوچیک و نفس گیرند. زمستانها سرده و تابستانها هم گرم. ما یه مدرسه بزرگ می خوایم یه مدرسه که دستشویی سالم داشته باشد، آبخوری داشته باشد. آقامون گفته گرمارو تحمل کنید درس بخونید ولی ما اینجا دبیرستان هم نداریم که امید به درس خوندن داشته باشیم".


شهرک قلی پور با جمعیت بالای دو هزار و 300 نفر و بیش از سه هزار خانوار دبیرستان ندارد، دانش آموزانی که رویاهایشان ادامه تحصیل است مجبورند تا شهرک مجاور که نزدیک به سه کیلومتر با آن فاصله دارد پیاده روی کنند. در همین راستا سال گذشته در این مسیر 15 دانش آموز در راه برگشت به خانه گرفتار سیلاب شدند و یکی از آنان در این سیلاب جان داد.

این محرومیتها و نیاز کودکان عشایری به یک مدرسه با وجود همه پیگیریهای که از سوی اهالی، بخشدار و سایر مسئولان شوشتر شده است، هنوز ذره ای رفع نشده است.

رئیس آموزش عشایر گتوند در این باره می گوید: شهرک عشایری شوشتر با وجود جمعیت دانش آموزی بالا، تنها دارای یک مدرسه سه کلاسه فاقد امکانات است که از این مدرسه هم برای دانش آموزان دختر و هم برای دانش آموزان پسر در مقاطع ابتدایی و راهنمایی استفاده می شود.

مجید میرزایی ادامه می دهد: با توجه با اینکه بیش از 500 دانش آموز در حال تحصیل در این مدرسه هستند و سه کلاس درس جوابگوی این جمعیت نبوده، مجبور شده ایم با اجاره کردن سه خانه در این روستا از آنها به عنوان مدرسه و کلاس درس استفاده کنیم که این محلها فاقد هرگونه امکانات آموزشی هستند.

وی ادامه می دهد:  برای مدیریت آنها نیز دچار مشکل شده ایم به طوریکه این مدرسه و سه خانه استیجاری تنها دارای دو مدیر و سه معاون هستند، معاونان و مدیران مجبورند مرتب در حال سرکشی به دو محل باشند و گاهی عدم حضور آنان در یک محل منجر به بروز اتفاقاتی شده است.


میرزایی با اشاره به عدم داشتن مستخدم و یا حتی نگهبان برای هر یک ازاین محلها اظهار می دارد: بارها از محلهای استیجاری شاهد سرقت اموال مدرسه بوده ایم چراکه این ساختمان ها مدرسه ای نیستند که حریم آن محفوظ باشد برای هر ساختمان نیاز به نگهبان داریم اما مجوز استخدام نگهبان نداریم و در این راستا هم با ما همکاری نمی شود.

این مسئول با بیان اینکه مشکل ما تنها آبخوری،دستشویی،لوله کشی وبرقکاری ساختمان نیست،می افزاید: با توجه به استیجاری بودن محلها دست ما برای تعمیرات و تهیه امکانات بسته است به طوریکه سرانه داریم اما از این سرانه نمی توانیم خرج کنیم. این موضوع نیز به مسئولان گزارش شده اما تاکنون پیگیریهای انجام شده جوابگو نبوده است.

وی با تاکید بر اینکه ساخت مدرسه ای با تعداد حداقل 10کلاس درس مهمترین نیاز این منطقه است، می گوید: متاسفانه تاکنون با وجود مهیا بودن زمین مناسب برای ساخت مدرسه، همکاری لازم صورت نگرفته و بودجه مورد نیاز تامین نشده است. این در حالیست که روستای شهید قلی پور تنها روستای این منطقه است که محل اسکان عشایر بوده و مشکلاتش از همه روستاهای دیگر بیشتر است.

رئیس آموزش عشایر گتوند تصریح می کند: مناطقی هستند که دانش آموزان آن به حد نصاب نرسیده اند اما برای آنجا مدرسه ساخته اند درحالیکه در این منطقه با این جمعیت ثابت و عشایری و دانش آموزان مستعد با رتبه هوشی و ذهنی بالا از سال 82 تاکنون فقط به این مدرسه بدون امکانات و کلاس درس کم اکتفا شده است.

وی توجه مسئولان و تامین بودجه لازم برای ساخت مدرسه در این شهرک را خواستار شد.

علی القاصی دهیار شهرک قلی پور نیز می گوید: از سال 87 تاکنون در حال پیگیری موضوع مدرسه قلی پور هستیم اما از سوی مسئولان هیچ اقدامی برای حل این معضل نشده است.

وی با بیان اینکه جمعیت ثابت روستا یک هزار و 820 نفر و جمعیت عشایری بیش از 700 نفر است، می افزاید: دانش آموزان دبستانی و راهنمایی در خانه ای استیجاری درس می خوانند، خانه هایی که رنگ و بوی مدرسه در آنها نیست و پس از دوره راهنمایی نیز یا خانه نشین می شوند یا با هزاران مشکلات به دبیرستان شهرک مجاور به نام شهرک شرافت می روند.

القاصی تصریح می کند: این درحالیست که در دو سال اخیر دبیرستان این شهرک از پذیرفتن دانش آموزان شهرک قلی پور به دلیل کمبود کلاس امتناع کرده و امسال با وساطت مسئولان تنها دانش آموزان دختر را برای ثبت نام پذیرفته است.

وی ادامه داد: مشکلات مالی و فقر و محرومیت در این منطقه زیاد است. همچنین دوری مسیر دبیرستان شهرک شرافت باعث شده خانواده ها بعد از دوره راهنمایی فرزندان خود را از ادامه تحصیل باز دارند.

و اینجا چشمهایی در آرزوی داشتن مدرسه، کلاس درس، سرویس بهداشتی تمیز، آبخوری، وسایل ورزشی و امکانات تحصیلی که حق آنهاست، همچنان خیره به مسئولان است...