۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۵, جمعه

آیت الله: این چه وضعیتی است که در مملکت ایجاد شده


جـــرس: آیت الله العظمی دستغیب با انتقاد از شرایط موجود گفت: "این چه وضعیتی است که در مملکت ایجاد شده و بصرف این که شخصی انتقاد صحیح کند و حرف حقّی بزند و تقاضایش عمل به قانون اساسی باشد با خود و خانواده اش به بدترین شکلی برخورد می شود... آیا انتقاد کننده به رئیس حکومت محارب است؟ از فقهای عدول و مهذب سؤال شود که آیا اینها مصداق محارب هستند؟ حتّی فقهای مورد تایید خود آقایان هم حاضر نیستند عمل آنها را تایید کنند؛ هرچند تابحال در این مورد اظهار نظری نکرده اند اما مطلبی در تایید اعمال خلاف شرع و قانون آقایان هم نگفته اند."
جـــرس: آیت الله العظمی دستغیب با انتقاد از شرایط موجود گفت: "این چه وضعیتی است که در مملکت ایجاد شده و بصرف این که شخصی انتقاد صحیح کند و حرف حقّی بزند و تقاضایش عمل به قانون اساسی باشد با خود و خانواده اش به بدترین شکلی برخورد می شود... آیا انتقاد کننده به رئیس حکومت محارب است؟ از فقهای عدول و مهذب سؤال شود که آیا اینها مصداق محارب هستند؟ حتّی فقهای مورد تایید خود آقایان هم حاضر نیستند عمل آنها را تایید کنند؛ هرچند تابحال در این مورد اظهار نظری نکرده اند اما مطلبی در تایید اعمال خلاف شرع و قانون آقایان هم نگفته اند."

به گزارش تارنمای حدیث سرو، جمعی ازخانواده های زندانیان سیاسی با آیت الله العظمی سید علی محمد دستغیب دیدار کردند، که در ابتدای این دیدار چند نفر از همسران زندانیان سیاسی به ارائه دیدگاههای خود پیرامون فضای جاری در کشور پرداختند و در ادامه آیت الله دستغیب به ایراد سخنرانی پرداخت.

این مرجع مردمی و منتقد حکومت، در سخنان خود ضمن بیان اینکه "با کدام مدرک و دلیل از قرآن و سنت زندانی و خانواده اش از تمام حقوق محروم است؟"، گفت: "شاید توجیه آقایان این است که این شخص محارب است و باید با او معامله محارب شود، که البته اینگونه توجیهات بخاطر عدم درک صحیح از احکام اسلام است. معنای محارب این است که شخصی عمداً یک عده ای را تحت فرمان خود بگیرد و با اسلحه بخواهد مقابل مردم بایستد بدون هیچ دلیل شرعی و قانونی. خوب صرف این که یک راهپیمایی در کشور اتفاق افتاد و مردم بر طبق قانون اساسی به خیابانها آمدند و در پی احقاق حقوق از دست رفته خویش بودند که از مصادیق محارب نمی باشد."

متن کامل سخنرانی آیت الله العظمی دستغیب که در آن خانواده های زندانیان سیاسی و محصورین، همچنین حکومت خطاب قرار گرفته اند، بدین شرح است:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم،
بسم الله الرحمن الرحیم
ضمن عرض خیر مقدم خدمت خانواده زندانیان عزیز که تشریف آوردید و در اینجا حاضر شدید. امیدوارم که خدای تعالی بحق محمد و آل محمد روز به روز بر استقامت شما بیفزاید و بتوانید عمر خویش را در جهت تقرب هرچه بیشتر بخدای تعالی سپری کنید.

همانطور که می دانید خدای تعالی انسان را آفرید برای این که به او آشنا شود و بتواند متخلق به صفات و اسمای الهی شود و به مقام خلیفة اللهی برسد؛ انی جاعل فی الارض خلیفة.

البته نیل به این جهت بدون این که انسان زحمتی بکشد میسّر نمی باشد و مهمّ زحمت انسان برای رسیدن به کمال، مخالفت با نَفْس می باشد و معنای مخالفت با نَفْس این است که رضای خدای تعالی را انجام دهد حتیّ در اعمال عبادی. چه بسا شخصی عمری نماز و روزه می خوانده اما این اعمال بر حسب عادت بوده است، که از جهت تکلیف ساقط است، امّا در راه مقصد اعلی نیست.

برای بنده این مطلب قطعی است که عزیزان شما که در زندانها بسر می برند و برای خدا و دفاع از حق استقامت می کنند و مدیر و مدبّر خویش را خدای تعالی می دانند، حضرت حقّ، در عالم برزخ و عالم قیامت بنحو شایسته ای پذیرای آنان می باشد و زحمات و مجاهدتهای آنان را ارج می نهد. حرکت این بزرگواران حرکتی صعودی و در جهت تقرب بیشتر به پروردگار می باشد. این عنایتی که خدای تعالی به شما و عزیزان دربندتان دارد این است که وقتی متوجه درونتان می شوید به این مطلب پی می برید که روز به روز انقطاعتان از غیر خدا روبه فزونی است و حسّ می کنید که وابسته به مادیات نیستید. منظور از وابسته بودن به مادیات همانطور که مولا علی (ع) در خطبه ۱۱۳ نهج البلاغه می فرماید، این است که انسان بدنبال خوشگذرانی و بهره جستن از متاع دنیا باشد و عمر خود را صرف بهره مندی از این متاع قلیل کند که این چنین تمتعی نزد خدای تعالی بی مقدار و بی ارزش است.

اگر این نورانیّت درون نبود، امثال آقایان موسوی و کروبی نمی توانستند متحمّل این همه سختی شوند. تمام حرف عزیزان شما و همینطور آقایان موسوی و کروبی این است که به قرآن وسنت و قانون اساسی عمل شود و کلام فقهایی عدول و مهذبی که عُمر خود را برای اسلام گذاشته اند و می خواهند خود را فدای قرآن وسنت کنند، نصب العین آقایان قرار بگیرد.

خوب این قانون اساسی مصوّب فقهای عدول بوده است و بر مبنای قرآن وسنت و نهج البلاغه تدوین شده است و باید همه مسئولین مملکت از شخص اول تا آخر به این قانون عمل نمایند. خدارحمت کند شهید آیت الله دکتر بهشتی را. چند جمله از کلمات این بزرگوار را برای شما می خوانم. 
ایشان (شهید بهشتی) فرمود: "در اسلام همه مردم در برابر کلیّه قوانین و دستگاههای قانونی برابر هستند، هر کس و از هر طبقه و دارای هر شغل و مقام و منصب که باشد مشمول کلیّه قوانین است، قوانین اسلام و دستگاههای قضایی و اجرای آن، شغل و مقام و مزایای فردی نمی شناسد، رئیس حکومت با یک فرد عادی مساوی است، کارفرمای بزرگ با کارگر ساده مساوی است، عالم و جاهل،مرجع تقلید و مقلّدین، همه در برابر قانون مساوی هستند."

تمام افتخار علمای بزرگ شیعه این بوده است که بزرگانشان همه مظلوم و در زندان وشکنجه بوده اند و عاقبت هم شهید شدند. خوب این چه وضعیتی است که در مملکت ایجاد شده و بصرف این که شخصی انتقاد صحیح کند و حرف حقّی بزند و تقاضایش عمل به قانون اساسی باشد با خود و خانواده اش به بدترین شکلی برخورد می شود.

با کدام مدرک و دلیل از قرآن وسنت زندانی و خانواده اش از تمام حقوق محروم است؟ شاید توجیه آقایان این است که این شخص محارب است و باید با او معامله محارب شود، که البته اینگونه توجیهات بخاطر عدم درک صحیح از احکام اسلام است.

معنای محارب این است که شخصی عمداً یک عده ای را تحت فرمان خود بگیرد و با اسلحه بخواهد مقابل مردم بایستد بدون هیچ دلیل شرعی و قانونی. خوب صرف این که یک راهپیمایی در کشور اتفاق افتاد و مردم بر طبق قانون اساسی به خیابانها آمدند و در پی احقاق حقوق از دست رفته خویش بودند که از مصادیق محارب نمی باشد.

آیا انتقاد کننده به رئیس حکومت محارب است؟ از فقهای عدول و مهذب سؤال شود که آیا اینها مصداق محارب هستند؟ حتّی فقهای مورد تایید خود آقایان هم حاضر نیستند عمل آنها را تایید کنند؛ هرچند تابحال در این مورد اظهار نظری نکرده اند اما مطلبی در تایید اعمال خلاف شرع و قانون آقایان هم نگفته اند.

تمام سعی و کوشش ائمه اطهار(علیهم السلام)، این بود که مردم را بخدا آشنا کنند و برای ما این مطلب روشن است که نمی ‌شود شخصی که خود آشنایی با خدای تعالی ندارد بتواند مردم را به خدای تعالی آشنا کند؛ معنای آشنا بودن با خدای تعالی به این است که شخص پا روی هوی و هوس خویش بگذارد و حکم خدای تعالی را اجرا کند ولو این که بضرر خودش تمام شود و درصدد توجیه بر نیاید.

بنده درخواستم از تمام فقها و مراجع عدول این است که از صاحب منصبان حکومتی بخواهند که زندانیان سیاسی را آزاد نمایند و پای صحبت آنها بنشینند و عده ای را که مورد تایید مراجع هستند را به عنوان حَکم قرار دهند و به خواسته های این عزیزان و خانواده هایشان رسیدگی نمایند تا بدین وسیله موجبات شادی مردم را فراهم کنند و اقبال عمومی مردم را به همراه داشته باشند که همین امر موجب این می شود که جلوی اتفاقاتی که در آینده ممکن است پیش بیاید گرفته شود؛ البته این که انسان پا روی نفسش بگذارد و رضای خدای تعالی را بر هوای خویش مقدم بدارد امر مشکلی است.

والسلام
سید علی محمد دستغیب ۹۱/۲/۷