۱۳۹۱ دی ۸, جمعه

نیروی کار ارزان ـ زندان تبریز

شاهرخ زمانی از کارگران زندانی است و هم اکنون در زندان به‌سر می‌برد. وی در آبان ماه سال جاری (اکتبر سال ۲۰۱۲)، از داخل زندان تبریز، خبر از برنامه‌ای تحت عنوان «کاردرمانی» می‌دهد.

شاهرخ زمانی: «یکی از فاجعه‌بار‌ترین بخش‌های زندان مرکزی تبریز، کارگاه‌های تولیدی آن است. کاردرمانی مقوله‌ای است که از چندی پیش در بسیاری از زندان‌های ایران در حال انجام است. استدلال شکل‌گیری چنین پروژه‌ای از سوی مسئولان سازمان زندان‌ها، کمک به بازآفرینی و آموزش فنی و علمی زندانیان است، اما آنچه در عمل اتفاق می‌افتد، چیزی جز یک استثمار برنامه‌ریزی شده و خاموش، پشت درهای بسته نیست.»
او می‌نویسد: «یکی از فاجعه‌بار‌ترین بخش‌های زندان مرکزی تبریز، کارگاه‌های تولیدی آن است. کاردرمانی مقوله‌ای است که از چندی پیش در بسیاری از زندان‌های ایران در حال انجام است. استدلال شکل‌گیری چنین پروژه‌ای از سوی مسئولان سازمان زندان‌ها، کمک به بازآفرینی و آموزش فنی و علمی زندانیان است، اما آنچه در عمل اتفاق می‌افتد، چیزی جز یک استثمار برنامه‌ریزی شده و خاموش، پشت درهای بسته نیست. محیط فیزیکی این کارگاه‌ها در داخل محوطه زندان تبریز قرار دارد و فعالیت آن‌ها حوزه‌های قالیبافی، کفشدوزی، تریکودوزی، آهنگری، جوشکاری، صنایع دستی و غیره است. این کارگاه‌های مجهز به نیروی کار مفت و ارزان به صورت قراردادی و تحت روابط و عوامل پشت پرده، در اختیار شرکت‌های دولتی و خصوصی مختلف خارج از زندان قرار می‌گیرد. به عنوان مثال، کارخانه کفش آداک در تبریز، بخش قابل توجهی از تولید خود را در کارگاه‌های زندان مرکزی تبریز انجام می‌دهد. برخی از شرکت‌های دولتی نیز برحسب نیازشان، در این کارگاه‌ها دست به تولید می‌زنند. تولید لباس فرم برای کارکنان شرکت‌های مختلف، تولید ابزارآلات مختلف برای سازمان‌هایی همچون شهرداری، نمونه‌ای از این فعالیت‌هاست.»

بند سه زندان تبریز که با نام بند کارگاه شناخته می‌شود، محل زندگی بخش بزرگی از زندانیانی است که در کارگاه‌های زندان کار می‌کنند. جمعیت این بند بالغ بر ۵۰۰ نفر است و به لحاظ پراکندگی نوع جرم، جرایمی همچون مواد مخدر، سرقت، نزاع و دیه را در بر می‌گیرد. علاوه بر زندانیان بند سه، حدود صدنفر دیگر از زندانیانی که در کارگاه‌های زندان تبریز کار می‌کنند، مربوط به بند هشت زندان تبریز هستند که با نام «بند کاردرمانی» شناخته می‌شود. این بند جدید شامل بخشی از زندانیان معتاد به مواد مخدری است که در طبقه فوقانی بند ۱۵، تحت عنوان «متادون درمانی» قرار داشته‌اند.

مزد پرداختی به زندانیانی که در کارگاه‌ها کار می‌کنند، در مقابل میزان کار تحویلی محاسبه می‌شود. دستمزد این کارگران به صورت میانگین ماهانه تنها در حدود ۲۰ هزار تا ۴۰ هزار تومان است. این زندانیان در طی ساعت‌های کار در کارگاه، حق پخت و پز ندارند. هر روز بین هشت تا ۱۶ ساعت کار می‌کنند و مجبورند از غذای نازل و بی‌کیفیت زندان تغذیه کنند.

زندانیانی که در کارگاه‌های زندان تبریز کار می‌کنند، به ظاهر بیمه هستند، ولی در عمل این بیمه صرفاً شامل خدمات درمانی بهداری زندان مرکزی تبریز است و برخلاف قانون کار جمهوری اسلامی، هیچگونه خدماتی مبنی بر بیمه تأمین اجتماعی شامل حال آنان نمی‌شود. تنها خدمات ویژه‌ای که شامل حال این زندانیان می‌شود، برخورداری از ملاقات‌های حضور دو هفته یک بار است.

شاهرخ زمانی با اشاره به وضعیت کاری زندانیان در کارگاه‌های کاردرمانی زندان‌های سراسر کشور، آن را نوعی استثمار می‌نامد و ادامه می‌دهد: «بسیاری از زندانیان جرایم عمومی که در بند سه قرار دارند، از کار در کارگاه‌ها دست می‌کشند و همین موضوع موجب شد که مسئولان زندان برای جایگزینی نیروی کار، به سمت زندانیانی که تحت متادون درمانی قرار دارند، روی بیاورند. زندانیان تحت متادون درمانی، پس از آنکه به جای مواد مخدر به متادون وابسته شدند، تبدیل به انسان‌های مریض، خنثی، همیشه افسرده و خسته و فرورفته در خود می‌شوند و عملاً تمام عنان‌شان در دست مسئولان قرار می گیرد. نکته جالب توجه آنکه هزینه متادون از خود زندانی دریافت می‌شود: ماهانه ۲۰ هزار تومان، و روند فعلی سرانجام به متادون در قبال کار مجانی خواهد انجامید.»

کار درمانی در زندان سنندج

محمود صالحی که بار‌ها در پیوند با حق تشکل مستقل کارگران دستگیر شده است، از تجربیات خود در زندان‌های کردستان می‌گوید و معتقد است که کار درمانی یک حرکت سراسری در زندان‌های ایران و فقط مربوط به یک استان و دو استان نیست.

محمود صالحی: در قانون آمده است که کسانی که خودشان درخواست می‌کنند که بیایند کار کنند، می‌توانند کار کنند، اما قانون به این مسئله اشاره نکرده که آیا به این کارگران مزد می‌دهند یا نه. چون به این‌ها نمی‌گویند کارگر، بلکه می‌گویند زندانیان راه باز. یعنی می‌توانند بیرون بروند و دوباره به داخل زندان بازگردند. مثلاً من در سال ۶۵ در زندان سقز بودم و می‌دیدم که در آنجا کارگر را از زندان سقز به بانه می‌بردند که زندان درست کنند. اسم من را هم نوشته بودند که من نرفتم و گفتم من زندان درست نمی‌کنم و کار هم نمی‌کنم. من زندانی هستم و زندان می‌کشم.
او معتقد است: «استثمار در زندان چندین برابر است. زندانی در زندان ساختمان‌سازی می‌کند. اکثر زندان‌ها به دست خود زندانیان درست شده است و در مقابل آن دستمزد هم نمی‌گیرند. مثلاً من خودم در سال ۱۳۷۶ که در زندان بودم، با این کارگران صحبت کردم و یک اعتصاب یک روزه هم راه انداختم و مقداری دستمزدشان بالا رفت. ولی بعداً در پرونده من به عنوان جرم ثبت شد که در دادستانی جواب آن را دادم. این کارگران اصلاً دستمزدی نمی‌گیرند. حتی‌‌‌ دنبال همان ۱۰ هزار تومان یا ۲۰ هزار تومان که به عنوان حق ایاب و ذهاب داده می‌شود، نیامدند. وقتی آزاد می‌شوند، دنبال‌‌‌ همان حقوق معوقه پنج، شش ماهه خود نیامدند، چون از خدا می‌خواهند که از زندان خلاص بشوند و بروند و دیگر به آنجا کاری نداشته باشند.»

قوانین کار در زندان

اولین قانون مربوط به اشتغال در زندان‌ها، در سال ۱۳۰۴ خورشیدی به تصویب رسید و بر اساس آن اشتغال به کار در زندان ها، اختیاری بود.

قسمتی از حاصل کار این قبیل زندانیان، به خانواده آن‌ها اختصاص می‌یافت، ولی در جریان اصلاح قانون مجازات عمومی سال ۱۳۵۲، محکومان به حبس‌های جنایی در جرایم غیر سیاسی، در داخل یا خارج از زندان به کار گمارده می‌شوند، ولی به کار گماردن محکومان به حبس‌های جنحه ای، موکول به تقاضای آنان یا بستگی به نظر دادگاه داشته است.

قانونگذار سال ۱۳۵۲، اشتغال به کار زندانی را به عنوان حقی برای زندانیان در نظر گرفته و جنبه‌های اجباری اشتغال به کار محکومان را حذف کرده است. به علاوه، زندانیان سیاسی نیز از انجام اینگونه اشتغال به کار در مدت محکومیت، منع شده بودند.

تدوین‌کنندگان قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۶۱، ماهیت حقوقی کار زندانیان را نوعی حق زندانی تلقی می کنند و در ماده ۳۷ این قانون، اشتغال به کار زندانیان را موکول به درخواست زندانی یا اجازه دادگاه صادرکننده حکم محکومیت دانسته‌اند. رسیدگی و نحوه احراز شرایط اشتغال به کار زندانیان، در مورد محکومان عادی و همچنین اشتغال به کار محکومان دادگاه‌های نظامی و محکومان به جرایم سیاسی و نیز کیفیت پرداخت اجرت و طریقه محافظت از زندانیان مشغول به کار، مطابق آئین‌نامه‌ای خواهد بود که به پیشنهاد شورای عالی قضائی و دادگستری جمهوری اسلامی به تصویب برسد. زندانیانی که محکومیت قطعی پیدا کرده‌اند، پس از اتمام آزمایش‌های لازم و کسب نظر شورای طبقه‌بندی، در کارگاه‌های داخل زندان یا مؤسسه‌های صنعتی، کشاورزی و خدماتی خارج از زندان، به کار گمارده می‌شوند.

اکنون در زندان‌های ایران، زندانیانی که تقاضا کنند به کار گمارده می‌شوند. طبیعی است زندانی که خانواده‌اش از نظر معیشتی در تنگناست، ترجیح می‌دهد حتی با دستمزد بسیار نازل مشغول به کار در کارگاه‌های زندان شوند. محمود صالحی می‌گوید: «در قانون آمده است که کسانی که خودشان درخواست می‌کنند که بیایند کار کنند، می‌توانند کار کنند، اما قانون به این مسئله اشاره نکرده که آیا به این کارگران مزد می‌دهند یا نه. چون به این‌ها نمی‌گویند کارگر، بلکه می‌گویند زندانیان راه باز. یعنی می‌توانند بیرون بروند و دوباره به داخل زندان بازگردند. مثلاً من در سال ۶۵ در زندان سقز بودم و می‌دیدم که در آنجا کارگر را از زندان سقز به بانه می‌بردند که زندان درست کنند. اسم من را هم نوشته بودند که من نرفتم و گفتم من زندان درست نمی‌کنم و کار هم نمی‌کنم. من زندانی هستم و زندان می‌کشم. حداقل از سال ۶۵ دقیقاً خبر دارم که این شرایط در زندان‌ها ی جمهوری اسلامی برقرار است.»